فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۰۱ تا ۸٬۸۲۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
155 - 187
حوزههای تخصصی:
عُرفا عرفان را علمی می دانند که یقینی ترین راه دستیابی به حقیقت و عالی ترین نوع تربیت معنوی است. تربیت عرفانی از نظر علامه حسن زاده، تربیتی انسان ساز و در حقیقت عروج نفس به معرفت حق تعالى، و اعتلاى آن به تخلّق به اخلاق ربوبى و تأدّب به آداب الهى است. این تحقیق در پی تبیین روش های تربیت عرفانی ویژه دانش آموزان نوجوان است. در این پژوهش با کمک تکنیک اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع یک، مبانی نوع دو و مبانی نوع سوم مبتنی بر دیدگاه های انسان شناختی علامه حسن زاده مشخص شده اند؛ اهداف و اصول تربیت عرفانی پس از تعیین گزاره های واقع نگر دوره نوجوانی و بر اساس روش استنتاجی تعیین شدند و با استفاده از قیاس عملی، روش ها در سه بعد شناختی، گرایش و عملی مشخص شده اند: روش های تربیت عرفانی در بعد شناختی: -روش تزکیه علمی عملی- روش تحصیل علم نافع- روش دعا و مناجات- روش تفکر و ذکر دائم- روش احتجاج و استدلال- روش الگوگرایی. روش های تربیت عرفانی در بعد گرایشی:- روش ادراک ذوقی- روش تسخیر طبیعت خویش- روش مخالفت با هوای نفس- روش مشارطه، مراقبه، محاسبه- روش محبت ورزیدن ومعاشقه با خداوند. روش های تربیت عرفانی در بعد عملی:- روش کنترل ورودی ها و خروجی های انسان- روش تلقین افکار و نیّات خوب (مثبت اندیشی)- روش ممارست بر انجام فرایض و ترک محرمات- روش مخالفت با بدگمانی- روش شکرگذاری-روش الگوگرایی.
نقش «مودت فی القربی» در مکتب شهید سلیمانی (با محوریت اخلاق و معنویت توحیدمحور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
119 - 142
حوزههای تخصصی:
از اهداف مهم ارسال پیامبران، تعالی اخلاق و معنویتِ توحیدمحور است. بر پایه آموزه های وحیانی، اهتمام به ادای اجر رسالت یعنی مودت فی القربی، بستر ساز معنویت و اخلاقی است که در بیانیه گام دوم، به مثابه دو راهبرد مهم نیل به تمدن نوین اسلامی معرفی گردید. شهید قاسم سلیمانی، نمونه ای برجسته از تربیت شدگان اسلام است که با پیوند اخلاق و معنویت توحیدمحور در راستای تحقق حرکت انبیاء و امامان b جان خویش را فدا نمود. نوشتار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، کارآمدی مودت در اخلاق و معنویت را با محوریت مکتب سلیمانی با تأکید بر آیات و روایات برمی رسد. بر اساس یافته های پژوهش، مودت فی القربی علاوه بر ایفای نقش بازدارندگی در راستای پاکسازی نفس، نقش تمهیدی در تعالی اخلاق و معنویت در سه محور ارتباط انسان با خدا، اهل بیتb و مردم دارد. در پرتو چنین مودتی شهید سلیمانی با رابطه ای متواضعانه و صادقانه به جامعه خدمت رسانی کرد.
تربیت اخلاقی مبتنی بر هویت اخلاقی یک پارچه: پلی میان نظر و عمل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 129
حوزههای تخصصی:
مسأله شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، قرن هاست که از سوی متفکرین مختلف، پاسخ های متفاوتی دریافت کرده است. این پاسخ ها بطور کلی در قالب سه رویکرد قابل بازیابی است؛ رویکردهای متمرکز بر: استدلالِ اخلاقی، احساساتِ اخلاقی و هویت اخلاقی. این پژوهش درصدد است تا به تببین تربیت اخلاقی مبتنی بر هویتِ اخلاقیِ یک پارچه یا به عبارتی آرمان اصالت بپردازد. به این منظور، به روش توصیفی- تحلیلی، هویت اخلاقی یک پارچه به مثابه راه حلی کارآمد برای تحقق عمل اخلاقی معرفی می شود. در این رویکرد هر دو بعدِ استدلال و احساساتِ اخلاقی توأمان موردنظر قرار می گیرند. لذا با اولویت دادن به منش و شخصیت اخلاقی، و انسجام و یکپارچگی اهدافِ اخلاقی با اهدافِ شخصی در قالب شکل گیری یک «خودِ اخلاقی»، امکان کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی بهتر مهیا می شود. در این راستا، «شخص» با خودشناسی، تعهد و قبول مسئولیت نسبت به «خود»، در مقایسه با متعهد بودن نسبت به یک «اصلِ» خاص، درواقع از نیروی انگیزشی بیش تری برای عملِ اخلاقی بهره مند است. در این پژوهش برخی از اهمِ زمینه ها و موانع شکل گیری یک خود اخلاقیِ اصیل و یک پارچه، به طور مجزا مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب با نزدیکی و سازگاری میان ساحات وجودی ِ فرد، زمینه کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، و بهره مندی از سلامت روانِ بیش تر فراهم می آید.
مناقشه فلاطوری و طباطبایی؛ دو نگاه به اخلاق علم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
5 - 21
حوزههای تخصصی:
در سال 1340 یادنامه ملاصدرا منتشر شد و در آن کسانی چون علامه سید محمد حسین طباطبایی مقالاتی نوشتند. عبدالجواد فلاطوری از استادان ایرانی مقیم آلمان بر سه مقاله مندرج در این یادنامه نقدی نوشت و آنها را به لحاظ روشی و به واسطه بی توجهی به اخلاق پژوهش و استناددهی نقد کرد. علامه طباطبایی و دیگران پاسخ دادند و باز او پاسخ داد. این مناقشه قلمی و عالمانه دو سال به طول انجامید و بیش از ده نوشته از سوی طرف های بحث منتشر شد. مرور و تحلیل این نوشته ها - که بیش از ۶۰ سال از انتشار آنها می گذرد - به خوبی دو نگاه به اخلاق تولید علم و نقد و پژوهش را نشان می دهد. نگارنده کوشیده است این نوشته ها را به شکلی نظام مند بررسی کند و ابعاد مختلف اخلاقی آنها را برجسته سازد. این مناقشه را در سه سطح می توان دید: سطح انتقادی، سطح ناظر به تحقیق و آیین پژوهش، و سطح کلان تری که بیانگر دو رویکرد به اخلاق علم ورزی است. در حالی که سطح اول کاملاً آشکار است، با دقت می توان سطح دوم را دید، اما سطح سوم است که گویی نادیده انگاشته شده است. در این سطح و با تحلیل متون منتشر شده، می توان دو نگاه به علم ورزی را شناسایی کرد و از آنها برای پیشبرد علم و گسترش فضای عالمانه بهره برد.
بررسی و نقد نظریه اخلاقی برگسون و مبانی آن با تأکید بر نقد اخلاق تکلیف محور کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
77 - 104
حوزههای تخصصی:
از سرآغاز تفکر فلسفی تا ظهور کانت، قوه عقل نظری، بنیاد قوه عقل عملی لحاظ شده است. از جمله فیلسوفان صاحب نظر و تأثیرگذار غرب در حوزه عقل عملی و اخلاق هانری برگسون فرانسوی است. در نظام فکری برگسون ، با تغییر معنای ادراک به عنوان نخستین ثمره کنش و واکنش، ایماژ انسان با عالم خارج ، عمل و قوه عقل عملی بر نظر ورزیْ تقدم می یابد و نتیجه این چرخش مبنایی ، در اخلاق برگسون نمایان می گردد. با توجه به فضای حاکم بر زمانه برگسون ، این فیلسوف دوره تجدد با دغدغه احیای انسان اخلاقی و ارزشی ، اخلاق خود را در دو ساحت اخلاق اجتماعی با عنوان «اخلاق بسته» و ساحت «اخلاق گشوده بشری» شرح و بسط می دهد. او در اخلاق بسته می کوشد تا علاوه بر اصلاح خطاهای موجود در اخلاق تکلیف کانت ، زمینه را برای شکوفایی و تبلور اخلاقی نو ، در قالب الگو های برجسته به مثابه اسوه های اخلاقی ، فراهم کند. برگسون، عقل خود آیین را به عنوان بنیاد اخلاق نمی پذیرد و در تبیین اخلاق باز ، آن را بر بنیاد عقلانیت تکامل یافته ای بنا می گذارد که در سیر تطوّر خلّاق با پیوند مجدد با حیات ، به شور و شعور رسیده و می تواند راهبر انسان در کسب معرفت حقیقی باشد.
اخلاق فضیلت؛ منظری قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴
25 - 57
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت یکی از نظریه های اخلاقی است که اهتمام ویژه ای بر شخصیت فاعل و ویژگی ها آن دارد . در مقابل اخلاق فضیلت ، نظریه های عمل محور (وظیفه نگر و غایت نگر) قرار دارند . شناخت دیدگاه قرآن ، به عنوان مهم ترین منبع اعتقادی و عملی دین اسلام ، در میان نظریه های اخلاق هنجاری ضروری به نظر می رسد . از همین رو، در این پژوهش می کوشیم ضمن تبیین دقیقِ اخلاق فضیلت و ویژگی های آن ، به سراغ آیات قرآنی رفته ، دیدگاه قرآن در قبال این نظریه را تبیین کنیم . دیدگاهی که از مجموع شواهد قرآنی برداشت می شود، تأیید اخلاق فضیلت با رویکرد فضیلت موضوع )فاعل محور و فاعل مقدّم( است ، اما برای رویکردهای فضیلت معیار و فاعل مبنا شاهد قوی ای یافت نشد . اخلاق قرآنی با محور قرار دادنِ قلب و روح در مقابل افعال ظاهری انسان و ایمان در مقابل عمل صالح و همچنین با طرح «اسوه» به عنوان معیار شناخت اخلاق، رویکردی بسیار نزدیک به اخلاق فضیلت، اتخاذ کرده است .
تبیین ماهیت اجتماعی "تربیت معنوی" در اسلام؛ بر اساس ابعاد اجتماعی عبادت در دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
5 - 38
حوزههای تخصصی:
برای انسان مدرن، معنویت تا حد زیادی حالت فردگرایانه پیدا کرده است؛ به گونه ای که غالبا یک نیاز عاطفی و روان شناختی محسوب می شود و آرامش، عشق و شادی برای فرد به ارمغان می آورد. اما به نظر می رسد که تربیت معنوی در اسلام ماهیتی اجتماعی داشته باشد. در اسلام، با عنایت به اصالت معنویت، تمامی آموزه ها، در پی تقویت نگاه معنوی و پرورش معنویت در انسانهاست و هدف این است که انسان ها را متوجه جهان حقیقی و معنوی بکند؛ حتی آموزه هایی که ظاهرا در پی تنظیم امورات مادی انسان هاست. اما به طور ویژه، عبادات به معنای خاص که مستقیما ارتباط میان انسان و خداوند را شکل می دهند، از قوی ترین روش های تقویت معنویت محسوب می شوند و بخش زیادی از نیازهای معنوی را تامین می کنند. لذا از طریق تبیین ماهیت اجتماعی عبادات فردی، می توان ماهیت اجتماعی تربیت معنوی را بهتر درک نمود. هدف از انجام تحقیق حاضر، این است که نشان دهد بر اساس دیدگاه آیت الله جوادی آملی حتی عبادات به اصطلاح فردی، مشحون از جنبه های اجتماعی هستند و در خصوصی ترین ارتباطات انسان با خدا نیز، آدمی با هویت جمعی نزد خداوند حاضر می شود. بر اساس تحلیل محتوای کیفی دو کتاب حکمت عبادات و دانش و روش بندگی، هشت مولفه اصلی با تم اجتماعی برای عبادات به دست آمد: بودن با جمع، محبت و خیرخواهی عمومی و پیوندهای اجتماعی، حمایت مالی از قشر نیازمند جامعه، رذیلت زدایی اخلاقی- اجتماعی، تعامل اخلاقی اجتماعی، حق-گرایی و دفاع از حق و حقیقت، دفاع از کشور و بصیرت سیاسی و تلاش جهانی.
واکاوی عوامل مؤثر بر ترویج نماز در دانش آموزان مقطع متوسطه اول از دیدگاه مربیان پرورشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
123 - 142
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی دانش آموزان و تقویت نگرش و ترغیب آنها به انجام فرائض دینی به ویژه نماز، از محوری ترین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی و رسالت مهم نظام آموزش و پرورش است. این مطالعه با هدف شناخت و تحلیل عوامل ترویج کننده نماز در میان دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه (1402-1403) صورت گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان و مربیان پرورشی شاغل در مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 03-1402 بودند که با توجه به اصل اشباع نظری شامل 12 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری گزینش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش شبکه مضامین آرتراید استرلینگ استفاده شد. در فرایند تحلیل اطلاعات، مضامین به شیوه استقرایی بر اساس سطح انتزاع، ذیل سه گروه مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه طبقه بندی شدند که براین اساس 100 مضمون پایه شناسایی و با کنار هم قرار گرفتن مضامین با سطح انتزاع بالاتر، 3 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر با عنوان «ترویج متداوم نماز در میان دانش آموزان» شناسایی شدند. مضامین سازمان دهنده عوامل مؤثر بر ترویج نماز در میان دانش آموزان شامل عوامل انسانی، محیط فیزیکی، آموزشی و پرورشی و عوامل اجتماعی بودند که توجه به آن ها با استناد به مضامین پایه می تواند در رسیدن به هدف و افزایش گرایش و ترویج نماز در میان دانش آموزان مقطع متوسطه یاری گر باشد.
عملکرد حوزه علمیه قم در حیطه اخلاق اجتماعی در یکصد سال اخیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از زمان تأسیس حوزه علمیه قم که قریب یکصد سال می گذرد، این حوزه نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی داشته است. این تحولات از منظر اخلاقی قابل بررسی و واکاوی است. مقاله حاضر با گونه شناسی این تأثیرات بر اساس شاخص هایی همچون جغرافیای تأثیر، قلمرو تأثیر، نوع مخاطب متأثر از حوزه، نوع برونداد تأثیر و نیز زمان و تاریخ این تأثیرگذاری به ابعاد گوناگون تأثیرات اخلاقی حوزه می پردازد. این گونه شناسی نشان می دهد که در یکصد سال تأسیس حوزه علمیه قم- چه قبل از انقلاب اسلامی ایران وچه بعد از آن - این حوزه توانسته است با تأثیرات اخلاقی خود در برخی مقاطع تاریخی، تحولات قابل توجهی را ارائه کند. مبارزات سیاسی- اجتماعی، خدمات عمومی و عام المنفعه، تواصی و خیرخواهی اجتماعی و مشارکت های همدلانه، و پس از انقلاب اسلامی در مقاطعی مثل جنگ، محرومیت زدایی و سازندگی کشور همواره حوزه ها الهام بخش اخلاقی اجتماع بوده اند. این تأثیر فراتر از کشور ایران در کشورهای دیگر نیز قابل رصد است.
باور به توفیق الهی و نقش آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
69 - 83
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: فرایند تربیت تمامی ساحت ها و حوزه های زندگی انسان را در برمی گیرد. حوزه تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین، حساس ترین و زیربنایی ترین ساحت های تربیتی، همواره موردتوجه بوده است. تربیت اخلاقی فرآیند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضد اخلاقی در خود یا دیگری است (بناری، 1379، 539-568). به بیانی ساده تر می توان تربیت اخلاقی را به فراهم کردن زمینه های لازم برای شکل دهی و شکوفاسازی صفات، ملکات و رفتارهای خود و دیگران در راستای رسیدن به فلاح و سعادت تعریف کرد.در فرایند تربیت به طور کلی از عوامل اثرگذاری مانند وراثت، محیط و اراده یاد می شود. ازاین رو در فضاهای تعلیم و تربیت نیز تمام برنامه های تربیتی بر اساس همین عوامل برنامه ریزی می شود.در نگاه مکاتب الهی و اسلامی و در ادبیات دینی اعم از آیات، روایات و کلمات اندیشمندان اسلامی که بر ایمان به خداوند و اعتقاد به توحید ربوبی مبتنی است بر نقش عوامل غیرمادی یا متافیزیکی مانند توفیقات الهی، تأکید شده است. به گونه ای که همه عالمان دینی موفقیت خود را در گذراندن مدارج عالی معرفتی و اخلاقی به توفیق الهی معرفی کرده اند.ازاین رو پژوهش حاضر، ضمن بازخوانی موضوعاتی مانند حقیقت توفیق الهی، رابطه توفیق الهی با مراتب آفرینش و سایر اسماء الهی، اراده و تلاش انسان و همچنین عوامل جذب توفیق الهی، به این پرسش محوری می پردازد که باور به توفیق الهی یعنی «اعتقاد به اینکه خداوند متعال اسباب رسیدن به یک امر مطلوب را سامان دهی و هماهنگ می کند» چه رابطه ای باتربیت اخلاقی دارد یا اینکه باور به توفیق الهی چگونه بر تربیت اخلاقی اثر می گذارد.روش: این پژوهش با رویکردی درون دینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و با هدف توصیف و تحلیل نقش توفیق الهی بر تربیت اخلاق انجام گرفته است.نتایج: مُوَفِّق یکی از اسماء الهی است و به معنی هماهنگ کننده و سازگارکننده اسباب و شرایط برای رسیدن به هدف است. این اسم در همه مراحل و مراتب هستی از مشیت الهی تا آفرینش و رسیدن به نتیجه، نقش سازگاری بین اسباب را دارد. این بررسی نشان داده که توفیق در عالم انسانی سازگاری بین ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی است و در میان همه اسباب اراده انسان به عنوان یکی از اسباب رابطه طولی با اراده الهی دارد.ازآنجاکه بر اساس توحید افعالی تدبیر عالم و همه کارها با اجازه خداوند انجام می شود، بنابراین در طریق خودسازی و مبارزه با نفس نیز باید توجه داشت که تنها با تکیه بر علم و آگاهی و تلاش خود نمی توان مراحل سعادت و کمال را طی کرد. ازاین رو انسان باید تنها بر یاری و مدد الهی تکیه کند و باور داشته باشد بدون توفیق و عنایت خداوند نمی تواند بر نفس و خواهش های آن پیروز شود (مصباح یزدی،1383، 268).بررسی های انجام شده نشان داد که باور به توفیق الهی باعث ایجاد انگیزه و اراده برای تلاش؛ ایجاد آرامش و تحمل مشکلات؛ دوری از ناامیدی؛ پرورش فروتنی و دوری از غرور و خودخواهی؛ احساس فقر الی الله و روح مراقبه بر عوامل و موانع کسب توفیق، می شود. این مراقبت ها افزون بر رشد اخلاق فردی بر روابط اجتماعی و اخلاق اجتماعی انسان بادیگران نیز تأثیر مثبت می گذارد.در بررسی هندسه روایات مربوط به توفیق الهی نیز روشن شد که در برخی از روایات توفیق عامل تعالی بخش و دوری کننده از دنیاگرایی، معصیت و انجام واجبات معرفی شده است. در برخی دیگر از روایات نیز رسیدن به سعادت و فوز به عنوان غایت تربیت اخلاقی به توفیق الهی نسبت داده شده است و همچنین معصومین اجابت دعاهای خود را با توفیق الهی همراه ساخته اند؛ و در پایان به این نکته اشاره شد که در قرآن کریم نیز موارد بسیاری از ارزش ها اخلاقی مانند صبر؛ استقامت و استمداد؛ رعایت مال حلال، توبه و استغفار؛ موعظه پذیری، احترام به والدین، داشتن هم نشین خوب، به توفیق، لطف و عنایت و راهنمایی پروردگار نسبت داده شده است.بحث و نتیجه گیری: در ادبیات دینی توفیق الهی به عنوان یکی از موضوعات مهم و اساسی معرفی شده است؛ و به بندگان سفارش شده است توفیق الهی را فراموش نکرده و در کارهای خود توجه و درخواست از خداوند متعال را فراموش نکنند؛ از این رو بر دست اندرکاران تربیت، مربیان و متولیان لازم است با باور به این موضوع بحث از توفیق الهی را مورد توجه قرار داده و متربیان خود را نسبت به عوامل کسب توفیق و موانع دستابی به توفیق الهی آشنا سازند و در منابع آموزشی معرفتی نیز درس هایی به این موضوع اختصاص داده شود.
پولی سازی و تجاری سازی آموزش از دیدگاه فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
21 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: از جمله مسائلی که نظام آموزشی با آن مواجه است بحث پولی شدن آموزش و پرورش است. از این موضوع دو مفهوم استنباط می شود: معنای اول پولی شدن به معنای پرداخت هزینه خدمت (آموزش) است که از این نظر صرف هزینه برای کسب علم امری رایج و منطبق بر سیره عقلا و مشروع تلقی می شود و به طور معمول خانواده ها برای تحصیل فرزندان خود پول خرج می کنند که این معنا، پولی شدن به معنای اسلامی آن است. معنای دوم، پولی شدن آموزش به عنوان یک سیاست حاکمیتی است که نتیجه آن تجاری سازی است. این معنا ریشه در بنیادهای لیبرالی دارد که به دنبال تحمیل الگوهای بازار آزاد بر نظام آموزشی است. بر اساس منطق بازار آزاد در اقتصاد لیبرال، پول معیار بهره مندی از امکانات و زندگی بهتر است و بی پولی مساوی است با عدم لیاقت برای بهره مندی از زندگی بهتر؛ تفوق این منطق بر نظام آموزشی به معنای برخورداری از تحصیلات مبتنی بر توانایی مالی خانواده ها و سلب حق تحصیل و آموزش عمومی از اقشار ضعیف تر است. این معنای پولی شدن آموزش و پرورش با عدالت آموزشی در تعارض است و موجب محرومیت دانش آموزان در خانواده های با حقوق کمتر آموزشی و تضعیف نظام آموزش همگانی می شود و در درازمدت موجب بروز شکاف طبقاتی در جامعه در سطوح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه این موضوع به فقه و استنباط حکم فقهی اصل صرف هزینه برای تحصیل و نیز حکم پولی شدن آموزش به معنای لیبرالی آن است.روش: روش تحقیق در این مقاله، روش تحقیق کیفی است که با استفاده از روش مرسوم در تحقیقات اسلامی یعنی روش اجتهادی انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. در این روش پس از تبیین مفهومی موضوع و روشن شدن ابعاد آن، موضوع به آیات قرآن، روایات، عقل و برخی قواعد فقهی ارائه می شود و دلالت های هر یک مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد و در پایان از مجموع مفاهیم، حکم فقهی موضوع مورد پژوهش استخراج می شود. برای استنباط حکم صرف مال برای تحصیل، از اطلاق عموم ادله استفاده شده و در مجموع، حکم جواز استنباط شده است. برای به دست آوردن حکم پولی شدن آموزش و پرورش به معنای لیبرال، علاوه بر ادله فوق، به برخی از اصول قانون اساسی و ادله ولایتی و حکومتی و نیز پیامدها و آثار سیاسی و اجتماعی آن (محرومیت طبقات متوسط و ضعیف و استعدادهای ناب از آموزش عمومی رایگان، فاصله طبقاتی) مورد توجه قرار گرفت و از مجموع آنها، مرجوح بودن به دست آمد، هر چند حکم به حرمت آن نیز بعید به نظر نمی رسد.یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از جواز دادن پول برای تحصیل است (کسب درآمد به معنای اسلامی)؛ همچنین مغایرت تجاری سازی آموزش به معنای لیبرالی با عدالت آموزشی، کرامت انسانی و نیز تضییع حق آموزش رایگان دانش آموزان به اثبات رسید. همچنین بر اساس عناوین ثانویه و با توجه به آثار و پیامدهای منفی پولی شدن آموزش و پرورش به معنای آزادانه آن مرجوح بودن یا حتی حرمت آن اثبات شد. دولت در قبال آموزش و پرورش موظف است؛ زیرا آموزش مقدمه لازم برای حفظ نظام و تامین عدالت اجتماعی است؛ از آنجایی که ترک آموزش و آموزش لازم و کافی برای همه اقشار جامعه موجب هرج و مرج و اخلال در نظام می شود، به حرمت آن حکم می شود.نتیجه گیری: در خاتمه از مجموع مطالب مطرح شده در این مقاله می توان به موارد زیر اشاره کرد:گرفتن اجرت و مزد برای تدریس از نظر عقلی و شرعی جایز و منطبق با سیره عقلی و شرعی است. از حکم مذکور به ملازمه، جواز شرعی اعطای اجرت و مزد از سوی عامل تربیتی استنباط می شود که در مواردی این جواز به حد ضرورت می رسد آنجا که ترک تربیت فرزند، موجب گمراهی او شود.آنچه از دلالت مجموع قواعد فقهی، استفاده می شود این است که حکومت اسلامی نسبت به تعلیم و تربیت عمومی به نحو وجوب کفایی وظیفه دارد که این حکم، الزام به سروسامان دادن به نظام آموزشی، بسط مراکز آموزشی، تأمین زیرساخت ها و مراکز آموزشی، منابع انسانی و حمایت های مادی از معلمان و مانند آن را به دنبال دارد.توجه به آموزش همگانی وظیفه همه کارگزاران آموزش و پرورش است، اما با توجه به ویژگی های خاص حکومت، بر عهده حکومت اسلامی است که با توجه به توان و ظرفیت خود در این امر هزینه کند. اگر سهل انگاری یا کوتاهی دولت موجب آسیب به روند تحقق آموزش عمومی شود؛ الزام حکومت به پرداخت هزینه برای آموزش دانش آموزان مورد تاکید قرار می گیرد.4. خصوصی سازی آموزش و پرورش منجر به پولی شدن آموزش و پرورش به مفهوم لیبرال آن برخلاف عدالت آموزشی است و با توجه به پیامدهای منفی و نیز آثار سوء درازمدت آن بر سرنوشت کشور و نظام از نظر فقه تربیتی می توان به ممنوعیت آن حکم کرد.
مدل معادلات ساختاری بین دینداری با سلامت روان: با آزمون نقش میانجی هوش معنوی در دانشجویان دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بین دین داری با سلامت روان دانشجویان دانشگاه ارومیه است. روش: روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال 1402 بود (13567N=)، که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. داده ها به وسیله سه پرسش نامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1979)، دین داری صافدل (1393) و پرسش نامه هوش معنوی فرهوش و همکاران (1398) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسش نامه ها از روش مدل یابی بر اساس نرم افزار اس پی اس اس 27 و لیزرل 8/8 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مسیر مستقیم دین داری با سلامت روان (73/0=β، 07/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر مستقیم هوش معنوی با سلامت روان (75/0=β، 32/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر غیر مستقیم دین داری با سلامت روان از طریق هوش معنوی (51/0) نیز مثبت و معنادار بود (005/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل طراحی شده بر اساس داده های پژوهش، برازش مناسب داشته و هوش معنوی، به عنوان یک عامل میانجی، رابطه بین دین داری با سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد.
رویکرد روان شناسی فرهنگی به درک اخلاق و ظرفیت های آن در تولید دانش اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
105-123
حوزههای تخصصی:
مطالعات بینارشته ای میان اخلاق و علوم دیگر از جمله روان شناسی، زمینه های مناسبی برای تولید دانش اخلاقی فراهم آورده و البته، در این راستا، توجه به ظرفیت های نو و کارآمد دانشهای گوناگون از جمله روان شناسی ضروری است. تبیین تحوّل فهم اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی که اندکی بیش از یک دهه از عمر آن می گذرد، حاوی نکات و ظرفیت های قابل توجه و ساختارشکنانه در تولید دانش اخلاق است. پرسش اصلی مقاله این است که رویکرد روان شناسان فرهنگی به فهم افراد از اخلاق چیست و این رویکرد چه ظرفیت هایی را برای تبیین اخلاق و تحوّل آن به همراه خواهد داشت. ابعاد مطالعات تحوّل اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی آن چنان که باید و شاید تبیین نشده اند و از همین رو - در این مقاله - با روش توصیفی۔تحلیلی، مهم ترین ظرفیت های نوآورانه این نظریه تبیین و تحلیل شده است. نتایج این تحقیق، بر پنج ظرفیت بسیار مهم و کلان در رشد اخلاقی - از منظر روان شناسی فرهنگی - تأکید دارد که عبارتند از خوانش نمادین از فرهنگ، نقد دوگانه های پایدار، نقد روش شناسی غالب، پیوند دین و معنویّت در اخلاق، و نسبیّت گرایی عملی.
بررسی تطبیقی هفت مرحله عرفانی در آثار مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
مراحل هفتگانه عرفانی یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل در سیروسلوک عرفانی به حساب می آیند. بررسی و فهمیدن معنی و مفهوم آن ها، سالک و رهرو راه حق را کمک می کند تا که این راه را با آگاهی بیشتری طی نماید. در این پژوهش سعی شده است با بررسی هفت مرحله عرفانی در آثارعطار و مولوی آشنایی مخاطبان را با مقامات عرفانی و طرز تلقی عرفا و صوفیان فراهم آورد. همچنین روشن کردن مفاهیم هر یک از این مقامات با توجه به نظر عطار و مولوی و بیان چگونگی کاربرد این مفاهیم در داستان های عرفانی و اخلاقی آن دو از دیگر اهداف این پژوهش است. نشان داد که در برخی موارد آراء عطار و مولوی متفاوت است . همچنین صوفیه و عرفا هر کدام نظرات مخالفی در خصوص سیر الی الله و لقاء الله دارند. آنچه در ابتدای پیدایش رسمی تصوف متأثر از غرب در ایران و حوزه تأثیر آیینی و زبانی آن به وجود آمد تا به مولوی و عطار رسید هرچند ظاهری زیبا و دگرگون بود و دائم با شریعت مداران در تضاد بود و ملغمه ای از انواع تفکرات از نوع نگرش فلاسفه یونانی و التقاطی از سایر افکار بود، جریان هایی به موازات هم و گاهی در تباین باهم را شکل داد.که در ادامه مسیر تصوف نقش بسزایی را ایفا نمود.
بررسیِ انتقادیِ رویکردِ سازگارگروانه ی موریتس شلیک به مسئولیّت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
23 - 44
حوزههای تخصصی:
مسئله ی اصلیِ این پژوهش، بررسیِ دیدگاه سازگارگروانه ی موریتس شلیک دربابِ مسئولیّت اخلاقی و هدف از آن، نشان دادنِ ناکارآمدی و پارادوکسیکال بودنِ نظریّه ی وی در این باب است. شلیک با نفیِ لزومِ «امکان های بدیل» در پذیرشِ «مسئولیّت اخلاقی» با سه چالش روبرو است: ارائه ی تعریفی سازگارگروانه از مسئولیّتِ اخلاقی؛ تعریف و تبیینِ سازگارگروانه ی احساس مسئولیّتِ عامل و انطباقِ مصادیقِ این دو با یکدیگر. وی مسئولیّتِ اخلاقی را به «ظرفیّتِ ایجادِ انگیزه از طریقِ مجازات/ پاداش» تعریف می کند؛ بر این اساس عامِل الف، مسئولِ کُنشِ ب است اگر و تنها اگر اِعمال مجازات/پاداش در وی انگیزه ای ایجاد کند که سبب شود در مواردِ مشابه آینده، کُنش هایی شبیه ب را انجام ندهد/ انجام دهد. شلیک پس از ارائه ی این تعریفِ آینده گروانه، «احساسِ مسئولیّتِ» عامِل را به «تحقّقِ امیالِ طبیعی» تعریف می کند و در انتها تلاش می کند انطباق مصادیقِ این دو را نشان دهد. در این پژوهش با ارائه ی سه مثالِ نقض نشان می دهم: الف) نظریّه ی شلیک برخلافِ ادّعایش، دچارِ ناسازگاری است و مصادیقِ تعریفِ وی از مسئولیّتِ اخلاقی و احساسِ مسئولیّت بر یکدیگر منطبق نیست. ب) تعریفِ احساسِ مسئولیّت به «تحقّق امیالِ طبیعی» تعریفی ناقص است و مانعِ اغیار نیست. ج) تعریفِ شلیک از مسئولیّت اخلاقی جامعِ افراد نیست؛ زیرا می توان عامِلی را تصوّر کرد که اجازه ی هیچ تأثیری را از طریقِ مجازات/پاداش به ما نمی دهد؛ امّا عُرف مشترک بالاترین درجه ی مسئولیّت را برای وی در نظر می گیرد. با نشان دادنِ این سه نقص، روشن می شود که نظریّه ی شلیک در مسئله ی مذکور، قابلِ دفاع نیست.
اجرای عدالت در اخلاق فضای مجازی با تکیه بر آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
103-121
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین دستاوردهای عصر تکنولوژی، فضای مجازی است که بسیاری از حوزه های زندگی انسان عصر حاضر را دربرگرفته است و آن چنان با زندگی او عجین گشته است که تصور زندگی بدون آن را به سختی ممکن ساخته است. ارزش های اخلاقی که در فضای واقعی جریان دارد، در این جهان نوپا نیز جریان دارد. یکی از مهم ترین و با ارزش ترین اصول اخلاقی که نقش بسزایی در اخلاقی شدن فضای مجازی دارد، اصل اخلاقی «عدالت» است. عدالت در فضای مجازی، معنا و مفهومی فراگیر دارد که بسیاری از شئون زندگی فردی و اجتماعی شهروندان دنیای مجازی را دربرگرفته است. هدف این پژوهش، پاسخ به سؤالاتی ناظر به مسئولیت های اخلاقی افراد مرتبط با فضای مجازی بر اساس اصل اخلاقی عدالت است. از یافته های این پژوهش هنجارها، بایدها و نبایدها و نیز کُدهای اخلاقی افراد مرتبط با فضای مجازی بر اساس اصل اخلاقی عدالت است. روش تحقیق از نظر گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و رصد میدانی فضای مجازی و از نظر ارائه اطلاعات، تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است.
رابطه جنسیت و مسئولیت اخلاقی بر مبنای دیدگاه آیه اللّه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
31-59
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه جنسیت و مسئولیت پذیری اخلاقی از منظر آیه اللّه جوادی آملی و تطبیق آن با برخی دیدگاه ها در حوزه روان شناسی، جامعه شناسی و از منظر فمینیسم، پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که آیا مسئولیت پذیری در بُعد فردی، خانوادگی و اجتماعی جنسیت پذیر است؟ و به لحاظ اخلاقی، آیا مردان مسئولیت پذیرتر هستند یا زنان؟ بر مبنای دیدگاه آیه اللّه جوادی آملی و با توجه به یافته های این پژوهش، مسئولیت پذیری اخلاقی، جنسیت ناپذیر است و هر یک از زنان و مردان به یک میزان به لحاظ اخلاق مسئولیت پذیرند و البته، در بُعد خانوادگی، زنان از مسئولیت پذیری اخلاقی بیشتری نسبت به مردان برخوردارند. به رغم آنکه نگاه و نظر برخی روان شناسان و همچنین فمینیست ها - در خصوص مسئولیت پذیرتر بودن اخلاقی زنان در خانواده - با نگاه آیه اللّه جوادی آملی همسو و همراستاست، در زمینهٔ میزان مسئولیت پذیری زنان و مردان به لحاظ اجتماعی، اختلاف نظرهایی وجود دارد.
تحلیل میزان مطابقت محتوای کتاب پیام های آسمان پایه هفتم با رویکردها، اهداف و کارکردهای بخش حکمت در برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
91 - 109
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از ابزارهای پیاده سازی اهداف تعلیم و تربیت در سیستم آموزشی، کتب درسی است که می تواند اهداف، راهبردها و محتوایی با مسیر مشخص و مدون را در اختیار معلمان قرار دهد. در برنامه درسی ملی، رویکرد، اهداف و راهبردها، جزئی تر از سند تحول بنیادین مطرح شده است. در این سند، «رویکرد فطرت گرایی توحیدی»، به عنوان رویکرد اصلی مطرح شده و کارکرد حوزه حکمت و معارف اسلامی برای دانش آموزان، عمق دادن به اندیشه و ایمان و عمل دینی و سامان دادن به زندگی فردی و اجتماعی بر محور بندگی خدا آورده شده است. بررسی رویکردها و اهداف برنامه درسی ملی، این پرسش را به ذهن متبادر می کند که آیا متخصصان حوزه تعلیم و تربیت دینی، رویکرد و اهداف را مطابق با برنامه درسی ملی در انتخاب ساختار و تدوین محتوا به کارگرفته اند، چگونه، با چه کیفیت، اولویت و عمقی؟ آیا محتوای موجود، در بهکارگیری اهداف و دستیابی به کارکردها، در کتاب پیام های آسمان، موفق عمل کرده است؟ چه نکاتی را می توان جهت بهبود کیفیت محتوای کتاب پیام های آسمان به صورت مشخص پیشنهاد داد. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل داده انجام شده است. ابزار جمع آوری داده در این پژوهش، اسنادی است و اسناد مورد بررسی برنامه درسی ملی، راهنمای کتب پیام های آسمان دوره متوسطه و کتاب پیام های آسمان پایه هفتم است. محتوا و مضمون کتاب ها ابتدا به روش تحلیل محتوا با واحد تحلیل مضمون، مورد بررسی قرار گرفته اند. جهت بررسی به معیارهای مورد تأکید در سند یعنی درگیری فکری (شناخت فکورانه)، درگیری عاطفی و گره خوردن قلب با معارف (ایمان آگاهانه) و حرکت برای تبدیل ایمان به عمل (عمل ارادی) توجه شده است. یافته ها: ساختار و محتوای کتب از حیث اهداف و ساحت های چندگانه (نگرش، گرایش و عمل)، عمق پرداختن به موضوعات (سطح یادگیری)، زیبایی شناسی و ویژگی های زبانی بررسی شده اند. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که از بین ۱۵ درس کتاب پیام آسمان، ۲ درسی که به خداشناسی پرداخته اند با پیش فرض گرفتن باور به خدا و پذیرش توحید، به صفات خدا پرداخته اند و شیوه پردازش این موضوع و عدم تلاش جهت تعمیق نگرش نوجوان نسبت به توحید، سؤالات اساسی نوجوان در مباحث توحیدی را بی پاسخ می گذارد. در ۲ درسی که به معاد پرداخته، از داستان تمثیلی استفاده شده و محتوا ناظر به ایجاد زمینه برای تعقل و ایجاد انگیزه و تبدیل به عمل است اما در عین حال سؤالات جدی نوجوان که متناسب با فضای جامعه و عصر فناوری و انتقال اطلاعات است، به خوبی پاسخ داده نمی شود. ۳ درسی که به راهنماشناسی پرداخته نیز با پیش فرض گرفتن باور به اهل بیتb می تواند اثرگذار باشد اما منجر به تعمیق ایمان و نگرش نوجوان و پاسخگویی به سؤالات و شبهه های مطرح شده درباره امامان معصومb نمی شود. ۴ درس به بحث راه و توشه پرداخته که در آنها از زبانی ساده و قابل فهم استفاده شده اما از عناصر زیبایی شناسی و ایجاد چالش های ذهنی که تلنگری برای تفکر و تعمیق باور هستند، استفاده نشده است. برخی تمثیل ها در ایجاد انگیزه برای انجام عمل صالح مؤثر هستند. ۴ درس نیز به حوزه اخلاق پرداخته که چهارچوبی منطقی دارد و ارائه الگو کرده است اما از اصول تربیتی اثرگذار مثل تحریک حس کنجکاوی و کشف مفهوم توسط خود نوجوان بهره نبرده است. در بخش ساختار کتاب نیز ۶۲ درصد محتوا و متن اصلی و بیشتر بدانیم، شامل قصه و داستان هایی از زندگی پیامبرn و اهل بیتb است و تنها ۲ داستان تمثیلی استفاده شده است. بحث و نتیجه گیری: در این پژوهش محتوا و ساختار، با در نظر گرفتن اهداف و کارکردهای بخش حکمت و معارف در سند ملی، مورد بررسی قرار گرفتند. براساس تحلیل فلسفی حاصل از این بررسی، نقد کتاب پیامهای آسمانی و پیشنهادات جهت بهبود اثرگذاری محتوا، ارائه شده است. 1. میزان تعمیق در دستیابی به دانش، نگرش و رفتار: اثرگذاری محتوا با پیش فرض گرفتن وجود باور نسبت به مفاهیم دینی و صرفاً جهت تلنگر، خوب ارزیابی می شود؛ اما جهت تعمیق باورها در هر سه حوزه دانش، نگرش و عمل، ضعیف عمل می کند. نوع سنجش منطبق بر دروس فنی و مهارتی تبیین شده است. 2. اولویت موضوعات در تناسب با سن و شرایط دنیای مدرن:محتوا به اندازه کافی به دغدغه ها و مسائل روزمره نوجوانان نمی پردازد و همچنین به نقش رسانه ها و تغییرات اجتماعی توجه نکرده و از روش های جدید و خلاق در ارائه محتوا بهره نبرده است. 3. ویژگی های فلسفی -تربیتی محتوا: محتوا پرسش محور و ایجادکننده شرایط برای تفکر نیست. داستان ها مستقیم و مثال ها به اندازه کافی چالش برانگیز و مرتبط با زندگی نوجوانان نیستند. 4. ویژگی های زیبایی شناختی و هنری محتوا: زبان و ساختار متن به اندازه کافی جذاب و تأثیرگذار نیست. سه ضلع شناخت، عاطفه و عمل، توأمان می توانند در دستیابی به اهداف تربیتی کمک رسان باشند. چند پیشنهاد کلی حاصل از این پژوهش ارائه می شود: - حرکت به سمت پرسش گری و تفکر انتقادی و طرح موضوعات چالشی در ابتدای هر بحث؛ - ارائه تمرین های مرتبط با خودشناسی جهت تقویت بعد هویتی و هویت دینی فردی و اجتماعی در نوجوان؛ - استفاده از رویکردهای فلسفی - عرفانی جهت تقویت نگرش توحیدی دانش آموزان؛ - متناسب سازی محتوا و ابزار کمکی آموزشی و تربیتی با نیازهای نوجوان و عصر تکنولوژی؛ - تغییر روش های ارزیابی و عبور از ارزیابی مبتنی بر حفظیات به سمت اثرگذاری حقیقی و خودارزیابی معنوی و اخلاقی نوجوان.
جنسیت و فاعل اخلاقی در رویکرد تکاملی به اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کُنش اخلاقی افراد، حسب مبانی و چارچوب نظری دیدگاه های مختلف روان شناختی متفاوت بوده و دامنه این تفاوت می تواند تا تمایز جنسیتی نیز گسترده شود. از طرفی، فرضیه تکامل داروین، با نفوذ گسترده و قدرتمند خود در حوزه زیست شناسی و دیگر حوزه ها، تحلیل کنشگری اخلاقی افراد را نیز تحت تأثیر قرار داده و از همین رو، تبیین هایی منطبق با مبانی دیدگاه تکاملی در این حوزه مطرح شده است. در تحقیق حاضر، به مرور اصول تأثیرگذار بر فاعلیت اخلاقی در نظریه تکامل پرداخته شده و ضمن واکاوی برخی امیال و رفتارها که به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم از مصادیق خُلق یا سطوح فاعلیت اخلاقی به شمار می آیند، نقش جنسیت بر کنشگری اخلاقی افراد تحلیل و بررسی شده است. مرور دیدگاه های اخلاق تکاملی، مؤید این نکته است که اصول، مبانی و تبیین های منطبق بر دیدگاه تکاملی و لوازم آن، اراده و مسئولیت رفتار افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد. همچنین وجود تبیین هایی از برخی امور اخلاقی نظیر همدلی، مراقبت، تعهد و پرخاشگری مبتنی بر دیدگاه تکاملی، می تواند بحث جنسیت پذیری اخلاق در این رویکرد را درخور پی گیری سازد.
کارکرد تبری در فضای هم زیستی اخلاقی و چالش های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۶۶-۴۷
حوزههای تخصصی:
تبری به عنوان عنصر مکمل تولی، آموزه ای اساسی در دین اسلام و مانند تولی به مثابه روحی فراگیر بر تعالیم تشیع است. به دلیل کم توجهی به جایگاه برائت، این آموزه مورد بی مهری و در معرض چالش های اخلاقی قرار گرفته است؛ به گونه ای که آن را تهدید کننده آزادی، مانع رشد، عامل تنفر، و برهم زننده مدارا و برادری معرفی کرده اند. موضوع این تحقیق، بررسی جنبه های چالشی و پیامدهای معضل گونه تبری برای اخلاق است. هدف این مقاله نیز ارائه راه های برون رفت از چالش های طرح شده است. فرضیه نخستِ تحقیق، آن است که تبری از جهت نظری و نیز در مرحله اجرا و عمل، با فرمان ها و توصیه های اخلاق اسلامی تنافی ندارد. فرضیه دوم، نقش تبری به مثابه یک اصل راهبردی در پیشگیری از آسیب ها و آلودگی های اخلاقی و تربیتی است. فرضیه سوم، کارآمدی و اثربخشی تبری در آراستگی فردی و اجتماعی به نیکویی های اصیل اخلاق دینی است. بر اساس این فرضیه ها که با روش تحلیل منطقی انتقادی بررسی می شود، تبری، آدمی را از موانع آزادی و رشد رها می سازد؛ میان دوستان خداوند محبت و مدارا ایجاد می کند؛ و زمینه برادری را فراهم می سازد.