فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۹۰۱ تا ۸٬۹۲۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
97 - 118
حوزههای تخصصی:
آنچه برای نتیجه گرایان در اخلاق هنجاری اهمیت دارد، تحقّق خیر و نتیجه اعمال اخلاقی است. مراد از خیر در اینجا، خیر ذاتی است؛ نه خیر ابزاری. در عین حال، نتیجه گرایان از نظر تعیین مصداق خیر ذاتی اختلافِ نظر دارند. در تقریر جان استوارت میل از فایده گرایی، مصداق خیر ذاتی، «لذت» و رهایی از ألم عنوان شده و کاری اخلاقی است که بیشترین لذت را برای بیشترین افراد به بار آورد. مفهوم «مصلحت» در سنّت اسلامی قابل مقایسه با خیر ذاتی در نگاه فایده گرایان است؛ زیرا از یک سو اصلی برای تعیین حُسن و قُبح افعال است و از سویی دیگر، در مصداق شناسی آن در مدرسه کلامی عقل گرای بغداد می توان در عین اختلافات فراوان به اشتراکاتی با نظریهه فایده گرایی دست یافت. در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی این نتیجه به دست آمده که مصداق خیر ذاتی و مصلحت نهایی «لذت» و «ألم» است، اما تبیینی که رویکرد مصلحت با توجه به مرجع تشخیص مصلحت، محاسبه مصلحت و فرایند تأمین آن دارد بری از اشکالات لذت گرایی میل است.
منت گذاری و منت پذیری از منظر فقه الاخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۱۳۲-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
بررسی موضوع منت گذاری و منت پذیری از منظر فقه الاخلاق، از جهت کاربردی بودن فقه در همه جوانب ابعاد دین عقاید، اخلاقیات، احکام و روشن شدن جلوه تازه ای از فقه تربیتی و نقش آن در سلامت اخلاقی و رشد و تعالی معنوی فردی و اجتماعی و حتی در عرصه روابط بین الملل، دارای اهمیت ویژه است. ازاین رو با روش توصیفی تحلیلی، با هدف چگونگی تطبیق قواعد فقهی بر منت گذاری و منت پذیری، به بررسی موضوع فوق می پردازیم و با توجه به مصادیق متعدد و ذومراتب بودن آن، نتیجه می گیریم که نمی توان به طور مطلق، حکم فقهی ثابتی مانند حرام بر آن مترتب کرد؛ بلکه تطبیق هرکدام از احکام خمسه تکلیفیه بر مصادیق متعدد آن محتمل است.
بسامدهای اجتماعی داوری پذیری در حقوق ایران و مقارنه آن با مقررات حقوقی آلمان و انگلیس و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
285 - 302
حوزههای تخصصی:
داوری پذیری به معنای قابلیت ارجاع یک دعوی به داوری دارای آثار و بسامد های اجتماعی است . مبانی داوری پذیری که در ماده 34 قانون داوری تجاری بین المللی بیان شده است،شامل نظم عمومی،اخلاق حسنه قواعد امری است , وریشه در اموراجتماعی دارد .مبانی همچون نظم عمومی و اخلاق حسنه با تحولات اجتماعی تغییر می نماید . بنابر این تغییرات اجتماعی بر روی مبانی داوری پذیری تاثیر می گذارد این پژوهش به بررسی بسامد های اجتماعی داوری پذیری در حقوق ایران می پردازد و آن را با حقوق سه کشور اروپایی آلمان و انگلیس وفرانسه مقایسه می نماید. . یافته های تحقیق نشان می دهد هم در حقوق ایران و هم در حقوق سه کشور اروپایی نظم عمومی و اخلاق حسنه که ریشه های اجتماعی دارد بر داوری پذیری دعاوی تاثیر می گذارد. در حقوق ایران اگر موضوعاتی در تضاد با مبانی داوری پذیری باشد به علت مخالفت با اخلاق و نظم اجتماعی قابل ارجاع به داوری نیست.در حقوق انگلیس در قانون داوری 1996 بحث مبانی داوری پذیری نشده است. با توجه به رویه قضایی این کشور که حقوق عرفی و برگرفته از اجتماع است نظم عمومی مهمترین مبنای داوری پذیری است.در حقوق انگلیس نظم عمومی مانع ارجاع موضوعات به داوری نمی شود و این موضوع به دلیل پذیرش اجتماعی است . لیکن رای داور نباید مخالف با مبانی داوری پذیری باشد. حقوق فرانسه از لحاظ مبانی شبیه به حقوق ایران است و طبق ماده 20 آئین دادرسی مدنی فرانسه نظم عمومی و اخلاق حسنه و قواعد امری از مبانی اصلی داوری پذیری محسوب می شود که مصادیق آن نیز در اجتماع مشخص می شود..منتها به علت یکی بودن داوری داخلی و بین المللی موضوعات بیشتری در حقوق این کشور نسبت به حقوق ایران قابل داوری پذیری است. در حقوق آلمان نیز نظم عمومی و قواعد اجتماعی از جمله اخلاقی رفتاری و امنیت عمومی از مبانی داوری پذیری محسوب می شود.در حقوق این سه کشور اروپایی علاوه بر مبانی داخلی داوری پذیری باید به نظم عمومی بین المللی و قوانین اتحادیه اروپا نیز در موضوعات توجه نمود.
تحلیل رویکرد عقلانی و اخلاقی مایکل اسلوت در تبیین ماهیت فضیلت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
95 - 117
حوزههای تخصصی:
فضیلت، در نگاه فیلسوفان اخلاق، مَنشی است که می تواند به عنوان الگوی رفتار فاعل اخلاقی ملاحظه شود. مایکل اسلوت - فیلسوف اخلاق معاصر - از منظری متفاوت به فضیلت نگریسته و تقریری جدید از فضیلت گرایی ارایه کرده است. او رویکردی جامع در تبیین فضیلت دارد و ضمن نقد و تعدیل رویکردهای فضیلت گرایانه فیلسوفانی چون ارسطو، از منظر های گوناگون اخلاقی و عقلانی به تحلیل ماهیت فضیلت و ترابط فضایل با هم - در موقعیت های مختلف زندگی یک فاعل اخلاقی - پرداخته است. در این مقاله، پس از اشاره به تفکر اخلاقی و تقریر فاعل مبنای اسلوت از فضیلت گرایی، به بیان و بررسی مبانی و مؤلفه های نگاه و تقریر فضیلت گرایانه او پرداخته شده است. او در تحلیل، مصداق شناسی و رفع تعارض بین فضایل، نگاهی وجودشناسانه دارد و گستره کارکرد فضایل را در بُعد گرایشی و بینشیِ نفس قابل تفسیر می داند. در نظرگاه او فضیلت «قابلیت انعطاف » و «عقل عملی » دو مَنشی هستند که هم می توانند وحدت فضایل را به ثمر برساند و هم تعارض بین آنها را رفع کند.
شاخص های برنامه درسی هویت بخش در منظومه فکری مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
31 - 49
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی هویت بخش طرحی منسجم و منعطف است که می کوشد تا به یادگیرنده کمک کند گذشته، حال و آینده خویش را بشناسد و بنابر آن موضع خود را در برابر پدیده های عالم و وقایع اجتماعی مشخص سازد. پشتوانه این برنامه درسی در تربیت اسلامی، معارفی برآمده از قرآن کریم، احادیث اهل بیت علیهم السلام و دیدگاه اندیشمندان بود. از آنجا که مقام معظم رهبری در زمره برجسته ترین اندیشمندان اسلامی است با اندیشه قرآنی-روایی خویش، اهتمام ویژه ای در معرفی هویت انسان و ضرورت تکوین و تعالی آن در برنامه های درسی و تربیتی داشته است. روش انجام پژوهش، تحلیلی-استنتاجی بوده که از نوع پیش رونده و به منظور تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که منظور از شاخص، نشانه برجسته ای است که جلب توجه می کند و بر اساس این تعریف، برنامه درسی هویت بخش در منظومه فکری مقام معظم رهبری دارای نشانه هایی چون پرسشگری، تفکر، تعلق زدایی از غیر، قدم گذاشتن و حرکت در مسیر، مراقبت کننده از نفس و تعالی وجودی طی لقاء الهی است. حلقه اتصال این برنامه درسی فطرت مندی بوده و خداوند حکیم استعداد رسیدن به پاسخ های مربوط به گذشته (مبدأ)، حال (مسیر) و مقصد (آینده) را به طور فطری در وجود انسان قرار داده است. بر این اساس یادگیرنده به اندازه ای که سرمایه ها و استعدادهای فطری خود را تحقق بخشد مستعد لقاء الهی خواهد بود.
انواع خودنمایی و حکم مصادیق رایج آن در آیات و روایات اسلامی با تأکید بر نقش نیت فاعل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
7 - 34
حوزههای تخصصی:
خودنمایی صفتی است که با وجود وجهه منفی آن در ادبیات فارسی، در آیات و روایات گاهی مذموم و گاهی ممدوح شناخته شده است. این نگرش نوعی ابهام را در ارزش گذاری آن به وجود آورده است. به نظر می رسد این ابهام به سبب تفکیکی است که در قرآن و روایات اسلامی میان انواع خودنمایی وجود داشته است؛ لذا در این پژوهش با بررسی این فرضیه، تلاش شده است با بررسی انواع خودنمایی در آیات و روایات، ارزش گذاری آن در احوال و شرایط مختلف مورد مداقه قرار گیرد. بر این اساس، پس از مفهوم شناسی خودنمایی و مفاهیم نزدیک به آن در آیات و روایات، انواع خودنمایی بر اساس نیت فرد، در پنج دسته ریاکارانه، شهرت طلبانه، برتری طلبانه، هویت جویانه و مبلغانه طبقه بندی شد و ارزش آن بر اساس آیات و روایات تبیین گردید. به این ترتیب، باید گفت که خودنمایی به خودی خود و فی ذاته فاقد ارزش بوده و آنچه به آن ارزش می بخشد، صفتی است که با توجه به نیت فاعل به آن متصف می شود. در نهایت، در این پژوهش، مصادیق رایج خودنمایی در پنج دسته مذکور استخراج شده و ارزش هر کدام با توجه به نیت فاعل بیان شد.
بررسی و تحلیل دیدگاه آیه الله مصباح یزدی در مورد ملاک اعتبار گزاره های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
85-101
حوزههای تخصصی:
آیه الله محمد تقی مصباح یزدی دیدگاه رایج فلاسفه در مورد ابتنای قضایای اخلاقی بر مشهورات و نیز دیدگاه علامه طباطبایی در مورد ابتنای قضایای اخلاقی بر قضایای اعتباری و برساخته بشری را نمی پذیرد و تلاش می کند نشان دهد که قضایای اخلاقی ریشه در واقعیت ها دارند و مقصود فلاسفه هم از مشهوری دانستن قضایای اخلاقی، اعتبار این قضایا تنها به دلیل شهرت نیست. آیه الله مصباح یزدی، نظریه متکلمین در مورد بداهت حُسن و قبح قضایای اخلاقی را نیز نمی پذیرد و معتقد است حتی اصولی نظیر حُسن عدالت، بی نیاز از استدلال نیست. ایشان بر این باورند که معیار خوبی یا بدی افعال و اعتبار قضایای اخلاقی، تناسب آنها با هدف نهایی و کمال حقیقی انسان است. در این مقاله با روش تحلیلی و تطبیقی، ضمن تبیین دیدگاه آیه الله مصباح یزدی درباره معیار اعتبار قضایای اخلاقی، افزون بر سنجش سازگاری دیدگاه ایشان در دفاع از فلاسفه با عبارات فیلسوفان، به تحلیل و بررسی اعتبار دیدگاه ایشان پرداخته شده است.
معنا و ارزش اخلاقی تواضع معرفتی و فروتنی علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
5 - 22
حوزههای تخصصی:
اندیشمندانی مانند اسپینوزا ، کانت و نیچه منکر ارزش اخلاقی «فروتنی» هستند تا چه رسد به اینکه آن را فضیلت بدانند. به زعم آنان ، فروتنی و تواضع به دلیل تضادی که با ارزش هایی انسانی از قبیل قدرت ، خلاقیت ، شادمانی ، خرسندی از خود و اعتماد به نفسی که لازمهٔ پیشرفت آدمی در جهات علمی و عملی است ، نمی تواند از نظر اخلاقی دارای ارزش مثبت باشد. این تلقی از معنا و ارزش فروتنی و تواضع که مخالف تأکید بسیاری از مکاتب اخلاقی به ویژه مکاتب دینی بر فضیلتمندی تواضع است ، در آثار نویسندگانی معاصر و نیز در برخی مجامع علمی اقبالی تازه یافته ، به نحوی که اثبات ارزشمندی تواضع علمی را نزد برخی دانشوران با تردیدهایی روبه رو کرده است. این مقاله در صدد است تا با روش تحلیل محتوای لفظی و معنوی ، به بازخوانی معنا و ارزش اخلاقی فروتنی معرفتی و علمی بپردازد. و در این راستا ، پس از ملاحظهٔ نقدها و نگرش های منفی اندیشمندان و نویسندگان مذکور در باب ارزش اخلاقی تواضع ، به تبیین مفهوم تواضع و فضیلت مندانه بودن آن پرداخته شده است.
مُدل مفهومی ظرفیت سازی اخلاق برای فهم نشانه های توحیدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
25 - 46
حوزههای تخصصی:
شناخت حقیقی خدا از اساسی ترین اهداف خلقت انسان است که از راه نشانه های توحیدی قابل دست یابی است ، اما برای هر کسی حاصل نمی شود. هدف این پژوهش، بررسی نقش اخلاق در فهم نشانه های توحیدی بر اساس آیات قرآن کریم و دست یابی به مُدل مفهومی آن است. نوع تحقیق کتابخانه ای و روش آن توصیفی۔تحلیلی از جنس روش کلاسیک در مطالعات دینی است. یافته های پژوهش نشان می دهد چهار صفت تقوا ، شُکر و صبر ، موجب فهم نشانه ها از آیات الهی می شوند. این صفات ، در درجه نخست موجب فراهم کردن شرایط تفکر و تدبّر و در درجه بعد موجب آمادگی برای پذیرش لوازم معرفت توحیدی می شوند. از این رو ، هنگام مواجهه با نشانه های توحیدی ، آمادگی های معرفتی و عملی توسط فرد ارزیابی می شوند و چنان چه نتیجه مثبت بود ، فرایند فهم و پذیرش توحید آغاز می گردد. نتیجه این پژوهش آن است که برای توسعه فهم نشانه های توحیدی در بین افراد ، باید صفات تقوا ، شُکر و صبر را در آنان به وجود آورد.
تطبیق مؤلفه های تربیت دینی حاکم بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مطالعه تطبیقی تربیت دینی از منظر ابن سینا و سندتحول بنیادین بوده است و برای دست یابی به این هدف، از روش تحقیق تطبیقی بردی به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش استفاده شده است.جامعه آماری این پژوهش، سند تحول( 1390)و آثارابن سینا بوده است.نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده است. ابزار پژوهش نیز فیش برداری بوده که یافته های حاصل از تحقیق را به صورت کیفی مورد تحلیل قرارداده است.نتایج پژوهش نشان داد که تربیت دینی در سندتحول در معنای عام( نه در معنای خاص) موردتوجه قرارگرفته است.نتایج دیگر پژوهش نشان داد که تربیت دینی درمنظومه فکری ابن سینا به معنای فراگیری قرآن و معارف دینی و عمل به فرمان الهی به منظور شناخت خود، خدا، خالق و خلق جهت سعادت دنیوی و اخروی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سندتحول در بخش هایی با دیدگاه ابن سینا همخوانی دارد از اشتراکات آن ها می توان به مؤلفه هایی نظیر؛ منبع تعیین ارزش ها( آیات قرآنی و متون دینی)، هدف تربیت( رسیدن به حیات طیبه و سعادت)، اصول تربیت( توجه به تفاوت های فردی، شناخت استعدادها و علائق متربیان)، مراحل تربیت( با توجه به نظام معیاراسلامی و بر اساس مراحل رشدشناختی متربیان) و ابعادتربیت(بعد فردی و اجتماعی) اشاره کرد. اما با وجود چنین اشتراکاتی، تفاوت هایی نیز وجود دارد. در سندتحول روش آموزش دین متکی بر روش های گوناگون عقلی، نقلی و شهودی ولی، در نگاه سینوی روش آموزش دین بیشتر مبتنی بر عقل است. ابن سینا بیشترین وظیفه تربیت دینی فرد را متوجه خانواده می داند. این در حالی است که سند نقش دولت را در تربیت دینی پر رنگ نشان داده است. نتیجه کلی حاکی است با توجه به نقاط اشتراک و افتراق، به نظر می رسد که نظام آموزشی باید شرایطی فراهم نماید تا فردی که تحت تعلیم وتربیت قرار می گیرد بتواند استعدادهای بالقوه خود را شکوفا ساخته و با دارا بودن آزادی واختیار منطقی، فردی متدین، مؤمن، اندیشه ورز تربیت شود.
کاربرد اخلاق حکایت در اخلاق کاربردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«اخلاق حکایت» در چالشی ترین مفهوم آن، یکی از مُدل های بحث، استدلال و توجیه در اخلاق کاربردی به شمار می آید. در این معنا، داستان ها و حکایت های زندگی تک تک افراد انسانی در شناخت ارزش ها و هنجارهای اخلاقی آنان مؤثر بوده، مبنای تصمیم گیری اخلاقی آنان را می سازند و لازم است در مواجهه با چالش ها و دوراهه های اخلاقی زندگی فردی و حرفه ای جدّی گرفته شوند. اهمیت بحث از این معنا، با توجه به مدعیاتی چالشی که در خلال آن مطرح می شود، بر خواننده پوشیده نیست. به ویژه آنکه جای خالی این بحث در آثار مکتوب به زبان فارسی مشهود است. از این رو، در این مقاله با اتخاذ روشی توصیفی۔تحلیلی، ابتدا توضیحاتی درباره رویکردها و فواید اخلاق حکایت ارائه می شود و آنگاه به تبیین و ارزیابی سه رویکرد از چالشی ترین رویکردهای «اخلاق حکایت» پرداخته خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد فواید حکایت برای اخلاق کاربردی، قابل انکار نیست. غفلت از حکایت - جدا از اخلال در تأمین بسیاری از عناصر بحث اخلاقی - به نقص در شناسایی همه ابعاد پرونده ها و موردهای بحث در اخلاق کاربردی می انجامد، اما تأکید بر این فواید به معنای حذف ضرورت نظریه ها و اصول اخلاقی نیست.
الگوی مربی تراز اسلامی از منظر نهج البلاغه و تأثیر آن بر آموزش معارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۹۰-۶۷
حوزههای تخصصی:
لازمه آموزش اثربخش در دروس الهیات، رسیدن متربی به حیات طیبه و کمال نهایی است. در نهج البلاغه ابعاد مختلف نیازهای انسان تبیین شده؛ لذا تعلیم و تربیت مربی بر اساس ساحت های شش گانه، امری ضروری است. مربی تراز اسلامی باید دارای ساحت های اعتقادی، عبادی و اخلاقی؛ سیاسی و اجتماعی؛ علمی و فناوری؛ اقتصادی و حرفه ای؛ زیستی و بدنی؛ زیباشناختی و هنری، باشد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین این ساحت ها، با مقایسه کمّی، به لحاظ نموداری و آماری، مشخص گردید در میان این ساحت ها، ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، همچنین در این ساحت، دو مؤلفه دین داری و اخلاق، و مؤلفه اعتدال که مراد از آن میانه روی و تناسب و هماهنگی در صفات و افعال است، از بالاترین میانگین برخوردار است.
تحلیل نقش «دلسوزی» هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
106 - 122
حوزههای تخصصی:
هدایتگر یا راهنمای اخلاق ، کسی است که دیگران را به انجام کار خوب / درست و ترک کار بد / نادرست راهنمایی می کند. هدف پژوهش حاضر ، تحلیل نقش شفقت و دلسوزی به مثابه منش و رفتار هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب است. روش پژوهش از نوع تحلیل داده بنیاد و تحلیل منطقی است. جامعه آماری ، دانشجویان کلاس معارف ، متربیان و مخاطبان امر به معروف و نهی از منکر هستند و نمونه تحقیق شامل 55 نفر از آنها به صورت هدفمند است. از کُدگذاری و تحلیل منطقی داده ها، این نتایج بدست آمد که دلسوزی هدایتگر با پنج گونه رفتار متمایز می شود و از دو مسیر مرکزی و پیرامونی ، به متقاعدسازی مخاطب می انجامد؛ مسیر مرکزی ، با نشانگری اهمیت بالای پیام و آگاهی بخشی به مخاطب نسبت به ناگواری وضعیتش ، توجه او را به محتوای پیام معطوف می کند. مسیر پیرامونی با ایجاد احساس مثبت مخاطب نسبت به خود ، ایجاد احساس محبوبیت نسبت به هدایتگر و قابل اعتماد بودن وی ، برانگیختن حس جبران لطف ، توجه مخاطب را به شخص پیام فرست معطوف می کند.
نقش واسطه ای تصور از خدا در ارتباط با باورهای مذهبی با خوش بینی و اخلاق حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه باورهای مذهبی با خوش بینی و اخلاق حرفه ای با میانجی گری تصوّر از خدا در معلّمان در قالب یک مدل علّی است. روش: این پژوهش از نظر ماهیت مسئله و نوع هدف، کاربردی و از نظرشیوه پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری شامل، کلیه معلمان مقطع متوسطه شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 850 نفر است که به روش نمونه گیری طبقه ای به تفکیک جنسیت تعداد 265 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد اخلاق حرفه ای کادوزیر (۱۹۹۸)، خوش بینی شییر و کارور (1994)، باورهای مذهبی نجفی (1385)، تصور از خدا مظاهری و همکاران (1384) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 28 و پی ال اس 8 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد مقدار ضریب اثر کل تأثیر باورهای مذهبی بر اخلاق حرفه ای معلمان با نقش میانجی تصور از خدا برابر 507/0 است که نشان می دهد، نقش میانجی تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و اخلاق حرفه ای معنی دار است. هم چنین مقدار ضریب اثر کل تأثیر باورهای مذهبی بر خوش بینی معلمان با نقش میانجی تصور از خدا برابر 706/0 است که نشان می دهد، نقش میانجی تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و خوش بینی نیز معنی دار است. بنابراین می توان در سطح اطمینان 95 درصد تأثیر میانجی گری تصور از خدا در رابطه بین باورهای مذهبی و اخلاق حرفه ای و خوش بینی در معلمان را تأیید کرد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت باورهای مذهبی و ایجاد تصور مثبت از خداوند در معلمان، میزان خوش بینی و اخلاق حرفه ای آنان را بهبود بخشید.
ملاحظات اخلاقی در باب مسئولیت اجتماعی سازمان؛ بازخوانی و نقد دیدگاه میلتون فریدمن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
5 - 21
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از منابع و متون اخلاق مدیریت و سازمان بر مفهوم «مسئولیت اجتماعی سازمان» تکیه و تأکید شده است و از نظر بسیاری ، آموزش و ترویج این مفهوم ، هم می تواند مشکلات رفتاری و ساختاری سازمان را برطرف کند و هم می تواند قدرت پاسخ گویی سازمان را در مقابل شکایات مردم و نظارت های مقامات و سازمان های نظارت کننده افزایش و ارتقاء بخشد. البته ، بر سر کارآمدی و فواید به کارگیری این تعبیر و مفهوم اتفاق نظر وجود ندارد. سرسخت ترین مخالف به کارگیری این مفهوم ، میلتون فریدمن - از تأثیرگذارترین اقتصاددان معاصر - است. این مقاله ، به تبیین و نقد دیدگاه فریدمن درباره «مسئولیت اجتماعی سازمان» اختصاص یافته است. در این راستا و برای فهم دقیق دیدگاه فریدمن ، با استفاده از روش توصیفی و با استناد به مصاحبه مجله نیویورک تایمز با او - به تبیین و تحلیل نقطه نظرات او در این باره پرداخته شده و در ادامه ، و در مقام نقد - با بهره گیری از روش تفسیری۔انتقادی و با رویکردی کارکردگرایانه و نه مبنا گرایانه - این نتیجه حاصل شده است که جدا از نقدهای وارد بر مبانی لیبرالیستی فریدمن و نقدهایی که بر بعضی انگیزه خوانی ها ، خَلط مبحث ها و سوگیری های او می توان وارد کرد ، تأکیدات او بر حذف نظارت های بیرونی و آمرانه ، تا اندازه ای قابل فهم و از نظر اخلاقی قابل تأیید است ، ولی اصرار او بر حذف کلی این نظارت ها ، به توقع خودْ نظارتی یا نظارت درونی سازمان ها بر خود ، غیر واقع بینانه است.
تأثیر خودسازی مادر در تربیت دینی کودک از منظر آیات و روایات
حوزههای تخصصی:
متون دینی اعم از قرآن کریم و روایات معصومین، خصایص و ویژگی هایی را برای مادران برشمرده است که درصورت التزام نظری و عملی به آنها می توانند تأثیرگذاری مفید و مؤثر را در تربیت دینی فرزندانشان داشته باشند. پژوهش حاضر بااستفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با مراجعه منابع کتابخانه ای و با بهره گیری از آیات و روایات تأثیر خودسازی مادر در تربیت دینی کودک را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها و ره آوردهای پژوهش بیانگر آن است که مهمترین مؤلفه های محوری که نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارند عبارتند از یقین و ایمان قلبی، تقوا و فضیلت الهی، پایبندی به تعبد و بندگی، قداست خانوادگی، اخلاق مداری و شیر مادر. همچنین مشخص شد که مادرانی که به این خصیصه ها آراسته شده اند و به این سطح از خودسازی و پاک دامنی نائل شده اند، می توانند فرزندان صالح و موفق و مفیدی به جامعه تقدیم نمایند و شاهد رشد و تعالی ظرفیت ها و استعدادهای فرزندانشان باشند.
شناسایی و تبیین مؤلفه های هویت ساز انسان از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین مؤلفه های هویت ساز انسان از منظر نهج البلاغه است. این تحقیق در پارادایم کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد و از روش کدگذاری استقرایی داده ها انجام گرفته است. نمونه مورد تحلیل، کل متن نامه ها، خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه بود که داده ها به شیوه ی هدفمند و با رعایت قاعده ی اشباع نظری گرد آوری شد. به منظور اعتبارسنجی تحقیق از روش مسیر ممیزی استفاده شده است. همچنین نتایج پس از اعمال نظر پنج نفر از صاحب نظران و خبرگان عرصه هویت اسلامی، جمع بندی و اصلاحات لازم صورت گرفت. به منظور پایایی و اعتبایابی یافته ها، ضریب توافق نمره گذاران برای واحدهای تحلیل تخصیص داده شده صورت گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که 22 کد محوری شامل حکمت ورزی، اندیشه ورزی در امور، کسب آگاهی از امور، تأمل ورزی در تاریخ، تجربه محوری، تربیت پذیری، انجام اصولی و دقیق امور، عمل متفکرانه، استواری در امور، اتکال به پروردگار، یقین ورزی، میانه روی در امور، حفظ نقطه تعادل، پرورش روحیات درونی، خودکنترلی، اخلاص در نیات و اعمال، خضوع، خداباوری، خودارزشمندپنداری، خودارزیابی، توجه به امور دنیایی و احساس تعهد و مسئولیت و 9 کد گزینشی شامل معرفت اندوزی، عملگرایی، استحکام سازی درونی، تعادل جویی، خودسازی، خدامحوری، خودنگری، دنیاداری، تعهدورزی به عنوان مؤلفه های هویت ساز از منظر نهج البلاغه احصا گردید.
نقدی بر ایده «حقِ برخطاء بودن» از منظر جماعت گرایان، منفعت گرایان و فضیلت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
از تئوری های رایج در تنظیم روابط اجتماعی در دروان معاصر، گفتمان «حق مدار» است. انسان موجودی آزاد و «حق» تضمین کننده این اراده آزاد است؛ ادراک تک بعدی از مفهوم حق در غرب، مولود تحولات سیاسی- اجتماعی قرون هفدهم و هجدهم میلادی است. محصول این معنای جدید تفکیک بین حق بودن (ارزش ها) و حق داشتن بود. براین مبنا انسان ها در فعل و ترک فعل مختار است و حق دارد فعل یا ترک فعل مبتنی بر ارزش ها یا بر ضد آن انجام دهد(حق برخطاء بودن). در این نوشتاربا روش توصیفی تحلیلی به بیان نکات و انتقادات جریان های فکری حاضر در زیست بوم اندیشه مغرب زمین همچون جماعت گرایان، فضیلت گرایان و منفعت گرایان به یکی از آثار گفتمان نظام حقوقی مدرن یعنی حق برخطاء بودن می پردازیم. جریاهای فکری مذکور مستدل به گزاره های «خیرعمومی»، «لزوم توجه به سود و منفعت در کنش های زیستی» و«عدم احتساب عنصر جامعه در تنظیم هنجارهای فردی»، گزاره «انسان حق دارد کاری خلاف ارزش ها انجام دهد» را متناقض و غیرقابل پذیرش می دانند.
بررسی و نقد ساختار فضیلتِ فکری در معرفت شناسی فضیلت محور لیندا زاگزبسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
67 - 88
حوزههای تخصصی:
بر اساس معرفت شناسی فضیلت محورِ زاگزبسکی ، هدف فضیلتِ فکری تماس شناختی با واقعیت است و تمایزی بین فضیلتِ اخلاقی و فکری وجود ندارد. فضیلتِ فکری زیر مجموعه فضیلت اخلاقی است. به همین منظور او به دنبال ارائه تعریفی از فضیلت است که دربر گیرنده هر دو دسته فضایل شود. از نظر زاگزبسکی «فضیلت» یک ویژگی اکتسابی عمیق و پایدار است که مستلزم انگیزه ای خاص برای به وجود آوردن غایت مطلوب و موفقیت قابل اعتماد در به وجود آوردن آن غایت است. مؤلفه «انگیزه» ، در این تعریف، بر ساختار درون گرایانه و مؤلفه «موفقیت قابل اعتماد »، بر ساختار برون گرایانه دیدگاه زاگزبسکی دلالت دارد و به همین دلیل، ساختار فضیلتِ فکری زاگزبسکی را «ترکیبی» می نامیم. در این پژوهش تحلیلی، با استفاده از داده های معرفت شناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع ، مؤلفه های اساسی دیدگاه زاگزبسکی درباره ساختار فضیلت فکری ، استخراج و نقش هر کدام در شکل گیری این نظریه تبیین شده است. سپس نقاط ضعف و قوّت هر یک از این مؤلفه ها مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته و در نهایت ، این نتیجه به دست آمد که ساختار صحیح «فضیلتِ فکری» باید از سنّت درون گرایی در معرفت شناسی که متأثر از «اخلاق فضیلت» است ، پیروی کند و ساختار برون گرایانه با مبانی معرفت شناسی فضیلت محور زاگزبسکی، سازگاری ندارد.
پیش بینی سرسختی روانشناختی وتنظیم هیجان براساس جهت گیری مذهبی و سبک دلبستگی دردانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی سرسختی روان شناختی و تنظیم هیجان براساس جهت گیری مذهبی و سبک های دل بستگی در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی ازنوع هم بستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کاشان (8100 نفر) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. حجم نمونه در این پژوهش به تعداد 500 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری مرحله ای خوشه ای تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه ها، مقیاس سرسختی کوباسا (1979)، سیاهه تنظیم هیجانی گراس وجان (2003)، پرسش نامه سبک دل بستگی کولینز و رید (1990) و پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت نسخه ۳.۳ و اس پی اس اس نسخه ۲۶ تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، جهت گیری مذهبی درونی، سبک دل بستگی ایمن با تنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار داشت. جهت گیری مذهبی بیرونی، سبک های دل بستگی اجتنابی و دوسوگرا اثر منفی و معناداری برتنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی داشتند. می توان گفت، جهت گیری مذهبی بیرونی و درونی، سبک های دل بستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، اضطرابی روی هم رفته 3/67 درصد از تغییرات سرسختی روان شناختی را توضیح داده اند. جهت گیری مذهبی بیرونی ودرونی، سبک های دل بستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، اضطرابی روی هم رفته 7/36 درصد از تغییرات تنظیم هیجانی را توضیح داده اند. نتیجه گیری: از آن جا که نوع سبک دل بستگی و جهت گیری مذهبی درونی برای تنظیم و تعدیل هیجانات و افزایش سرسختی روان شناختی در نوجوانان دارای اهمیت بسیار است، برنامه ریزان آموزشی باید نسبت به این مهم توجه بیش تری داشته باشند.