فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۱۰۱ تا ۹٬۱۲۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی که در آموزه ها ی اسلامی دوره سیادت و سروری نامیده شده است مرحله ای طلایی در زندگی فرزندان خردسال محسوب می شود. در این سال ها خانواده می تواند سیستمی از ارزش ها و اخلاقیات اسلامی را در نهاد و وجود فرزندان خود بکارد. باتوجه به اهمیت این دوره مهم نوشتار حاضر تبیین روان شناختی سیادت کودک در هفت سال اول را از دیدگاه پیامبر (ص)، ائمه (ع)، علمای مسلمان و روان شناسان به روش توصیفی-تحلیلی بررسی می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که دوره سیادت ویژگی های خاص و دقیقی دارد که باید به آن بسیار توجه کرد و کودک در این دوره سنی، نیازهای اساسی و حساس بسیاری دارد که باید برطرف و تأمین شود تا ازنظر روانی سالم بماند و تربیت و پرورش وى از مسیر صحیح و مستقیم خود منحرف نشود. نیاز به آزادی، بازی، محبت، احترام و تکریم، استقلال، امنیت، تجارب جدید و ارضای حس کنجکاوی و تشویق از نیازهای مهم و حساس این مرحله است.
نقش گروه های مرجع در اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر: تحلیل محتوای کیفی گزاره های قرآنی و حدیثی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
67 - 88
حوزههای تخصصی:
گروه های مرجع یکی از عوامل مهم اثرگذار در هدایت و کنترل نگرش ها، رفتارها و انتخاب های افراد، هستند. پس قادرند نقش مهمی در اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند. در این مقاله، با هدف بررسی این نقش مهم، به تحلیل محتوای کیفی و ترکیبی گزاره های قرآنی و حدیثی پرداخته شده است. یافته های تحقیق، که بر اساس تحلیل روش مند و معتبر این متون استوار است، دو نکته کلیدی را آشکار می سازد: 1) تحلیل عمیق و گسترده اثرگذاری گروه های مرجع در سطوح فردی، بین فردی و جمعی، و پیش بینی و طراحی راهکارهایی برای استفاده بهینه از ظرفیت های این گروه ها در جهت افزایش اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر؛ 2) عنایت به عوامل مؤثر در تأثیرگذاری این گروه ها. این مقاله، گامی ابتدایی برای شناسایی عوامل اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر و نوعی طرح مسئله ای پژوهشی برای جلب توجه محقّقان و نهادهای ذی ربط در جهت احیای این «ام الفرائض» فراموش شده و فراهم آوردن زمینه بهره گیری از برکات فوق العاده آن است.
اجتهاد اخلاق گرا؛ طرحواره تأثیر آموزه های اخلاقی بر استنباط فقهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
51 - 76
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر - به دلیل قرابت فقه و اخلاق اسلامی - نحوه اثرگذاری این دو علم بر یک دیگر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر از طریق بررسی تأثیرات علم اخلاق بر استنباط احکام فقهی، در پی معرفی طرح جدیدی از تأثیرگذاری آموزه های اخلاقی بر استنباط فقهی با عنوان «اجتهاد اخلاق گرا» هستیم. اجتهاد اخلاق گرا، طرحی است که در آن استنباط فقهی در کنار رفتار به ملکات و ویژگی های درونی نیز توجه می شود. در این سبکِ اجتهاد، هدف «علم فقه» دستیابی به سعادت انسان است و نه صرف یافتن حجّت. در این طرح، فقیه باید به چارچوب کلی اخلاق عقلانی، اخلاق حرفه ای اجتهاد و اخلاق باور فقهی بپردازد و به لوازم آن متعهد باشد، در حوزه موضوعات فقهی، موضوعات جدیدی را مورد توجه قرار داده و موضوعات پیشین را با توجه به انسان شناسی عمق بخشد، در حوزه احکام استنباطی نیز به قرائن و قواعد اخلاقی که معمولاً مورد غفلت واقع می شود، توجه کند. اجتهاد اخلاق گرا طرحی برای دستیابی به هماهنگی هر چه بیشتر میان احکام فقهی و احکام اخلاقی و استنباطات فقهیِ قابل دفاع به لحاظ اخلاقی است.
حقِّ انتفاعِ از سهمیه ورزشی و چالش اخلاقی مصاف با ورزشکاران اسرائیلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
از مسائل چالش برانگیز در مسابقات بین المللی و صعود به قلهٔ قهرمانی ، رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی است که اختلاف نظرها و موضع گیری موافقان و مخالفان را در پی داشته است. نادیده انگاشتن «حقِّ انتفاع از سهمیه ورزشی» و لزوم استیفای آن همواره از ادلهٔ موافقان رویارویی و مصاف با ورزشکاران إسرائیلی و لزوم «حمایت از مظلوم» از مهمترین دلایل مخالفان بوده است. در این مقاله، پس از تحلیل مفهوم «حق» در سیاق «حق انتفاع از سهمیه ورزشی» و تبیین متعلَّق آن که نهادهای رسمی و فدراسیون ها هستند، با تکیه به مبانی و آموزه های اسلامی، بر نادرستی مدعای موافقان جواز اخلاقی مصاف با ورزشکاران إسرائیلی ، استدلال شده و در این راستا، با بهره گیری از قواعد تزاحم و رجحان باورهای مبتنی بر اعتقاد به لزوم «حمایت از مظلوم» ، بر اولویت و ضرورت عدم الزام به مسابقه و مصاف با ورزشکاران إسرائیلی تأکید شده است. بایسته است مسئولان امر، ضمن زدودن ابهام ها در باب مصاف با ورزشکاران إسرائیلی، این بار سنگین را از دوش جامعه ورزش برداشته و تدارک خسارت کنند.
رهیافتی اخلاقی به حکم فقهی تردید در اعتقادات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
شک کردن در موضوعات و مسائل گوناگون، بخودی خود و در نفس الامر، امر مذمومی شمرده نشده و ممکن است برای هر انسانی رخ دهد؛ در عین حال برخی از آرای فقهی، ضمن مذموم شمردن شک، مجازات فرد شاک در نبوت را سلب حیات قلمداد کرده اند. پژوهش حاضر با عنایت به اینکه تجویز کیفر، امری خلاف اصل بوده و برای رواداشت آن به دلیل معتبری احتیاج است که صلاحیت تخصیص عمومات و اطلاقات «محقون الدم» آدمیان را داشته باشد، در پژوهشی مسئله محور که با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است، چنین نگره ای را در بوته نقد و تحلیل اخلاقی قرار داده است. نگارندگان معتقدند از آنجا که اخلاق مقدم بر دین و ترازویی در جهت سنجش احکام فقهی به شمار می رود، چنان برداشتی از ادله، با شهودهای اخلاقی همخوانی نداشته و در نتیجه نمی توان دیدگاه مزبور را به دین انتساب داد. افزون بر آنکه دیدگاه مختار، با اصول امامیه(عدلیه) که قائل به حسن و قبح ذاتی، عقلی و استقلالی هستند نیز موافقت و ملائمتی تام دارد.
بررسی مراتب ارزش اخلاقی افعال کفار بر اساس نظریه قُرب الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
119 - 140
حوزههای تخصصی:
در نظریه قُرب الهی، ارزش اخلاقی متوقف بر حُسن فعلی و حُسن فاعلی (نیّت قُرب الهی) است و ایمان به خداوند و لوازم آن حد نصاب ارزش اخلاقی بیان شده است، اما آیا افعالِ کفار و مشرکین که دارای این حد نصاب نیست، خالی از ارزش اخلاقی است؟ هدف این پژوهش، بررسی ارزش اخلاقی افعال کفار و مشرکین - بر اساس نظریه قُرب الهی - با روش توصیفی۔ تحلیلی و استفاده از ادله عقلی و نقلی است. نتیجه تحقیق این که در افعال کفار گاهی باور کفرآلود و شرک آلود دخیل است و همچنین گاهی کافر یا مشرک، جاهلِ قاصر است و گاه مقصّر. در صورت قاصر بودن، افعالی که با قصد اخلاقی و بدون دخالت باور کفرآلود باشد، دارای مراتبی از ارزش است و اقتضاء وارد کردن فرد به مراتب پایین بهشت را دارد. همچنین افعال جاهل مقصّر بدون دخالت نیّتِ کفر مراتبی از ارزش نسبی را داراست و هرچند مقتضی ورود به بهشت نیست، اما موجب تخفیف عذاب می شود. عمل با دخالت کفر نیز نه تنها ارزشی مثبتی ندارد، بلکه موجب بُعد و عذاب است.
بررسی انتقادی ملاک های «شخص بودن» کارکردی در اخلاق زیستی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
مفهوم «شخص» به عنوان یک مفهوم کلیدی در فلسفه اخلاق، به موجوداتی اطلاق می شود که از شأن و منزلت اخلاقی اساسی برخوردارند. ویژگی هایی مانند آگاهی، هوش، خودآگاهی و توانایی ارتباط، ملاک های شناسایی یک موجود به عنوان «شخص» هستند. این مفهوم در مباحث حقوق بشر و اخلاق زیستی، به ویژه در مسائل حیات و مرگ مانند سقط جنین و نوزادکشی، اهمیت دارد. تبیین رویکردهای مختلف درباره مفهوم «شخص» می تواند تأثیرات عمیقی بر تصمیم گیری های اخلاقی و حقوقی داشته باشد. با اینکه در غرب استفاده از این اصطلاح رایج است و مبنا و ملاک بسیاری از داوری های اخلاقی و حقوقی است، در ایران هنوز به ابعاد اخلاقی آن پرداخته نشده و این خلأ، بررسی دقیق را ضروری می سازد. این مقاله به بررسی دو رویکرد اصلی به مفهوم «شخص» در اخلاق زیستی می پردازد: رویکرد موهبتی که بر ارزش ذاتی همه انسان ها تأکید دارد و رویکرد کارکردی که تنها انسان هایی با ویژگی های خاص را واجد منزلت اخلاقی می داند. لازمهٔ رویکرد کارکردی این است که همه انسان ها واجد شأن و منزلت اخلاقی نیستند و حقوق برابر ندارند.
جریان شناسی اخلاق عقل گرا در حوزه های علمیه ایران در یک صد سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
7 - 40
حوزههای تخصصی:
ظرفیت ها و بن مایه های تفکر شیعی و فرهنگ ایرانی در طول سده های پیاپی بخش مهمی از ظرفیت های حوزه های علمیه را به سمت وسوی علوم عقلی و درنتیجه شکل گیری گفتمان ها و جریان های عقل گرا سوق داده است. اگر در سده های پیشین شاهد ظهور اخلاق کلامی و جریان های اخلاق فلسفی جالینوسی، افلاطونی، ارسطویی و فیثاغوری - هرمسی و امتداد اخلاق خردگرای ایرانی بوده ایم، در سده حاضر حوزه های علمیه به منظور مواجهه نقادانه با آثار فلسفه اخلاقی و کاربردی اندیشمندان مغرب زمین و بن مایه ها و پیامدهای گاه متفاوت یا متعارض آن با نگره دینی و در ادامه با هدف حل مسائل عینی مورد نیاز جامعه اسلامی به عرصه کاوش های عقلی انتزاعی و انضمامی در دانش اخلاق روی آورده اند. حاصل این تکاپوی حقیقت جویانه، ورود بخشی از نخبگان حوزه های علمیه به دانش هایی مانند فلسفه اخلاق، فلسفه علم اخلاق، اخلاق کاربردی، روان شناسی اخلاق، تربیت اخلاقی و جامعه شناسی اخلاق بوده است. رهاورد کاوش های عقلانی اخلاق پژوهان معاصر ایران را می توان در قالب چهار نوع عقلانیت اخلاقی، صورت بندی و تبیین کرد: برخی از این کاوش ها تک رشته ای و برخی دیگر میان رشته ای هستند؛ پاره ای از عقلانیت قیاسی و بعضی دیگر از عقلانیت تجربی بهره می برند؛ گروهی بر میراث اخلاقی مسلمانان و دست مایه های کلامی و حکمی آن تکیه زده اند؛ بعضی به بازخوانی و بازنگری فلسفه اخلاق در سنت یونانی و مسیحی توجه کرده اند. ترسیم اطلس اخلاق پژوهی ایران معاصر امری بایسته است. ترسیم این اطلس بدون شناخت نمایندگان و آثار برجسته جریان های اخلاق پژوهی حوزه علمیه میسور نیست.
موانعِ شکرگزاری در زندگی از منظر متون اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
134 - 164
حوزههای تخصصی:
از جمله فضایل فراموش شده در جامعه اسلامی شکرگزاری از خداوند می باشد. این درحالی است که در قرآن و روایات اسلامی، از سویی، بر انجام این فضیلت اخلاقی تأکید بسیار شده و آثار معجزه آسایی برای آن ذکر نموده اند و از سوی دیگر، از ناسپاسی به شدت نهی و سرزنش شده است. احیای این فضیلت اخلاقی و بهره گیری از آن در زندگی، نخست نیازمند رفع موانع آن است. هدف از این پژوهش، بررسی متون اسلامی است تا مشخص شود از این منظر، چه موانعی موجب می شود، انسان ها از شکرگزاری از خداوند و زیستِ شاکرانه، اجتناب کرده و از آثار شگفت آن در زندگی، خود را محروم سازند. برای رسیدن به این هدف، به روش توصیفی تحلیلی، متون اسلامی به ویژه متون روایی مورد تحلیل قرار گرفت که نتیجه آن، تقسیم موانع، به دو قسمِ درونی و بیرونی بود. در موانع درونی، مهم ترین مانع، «جهل» و «غفلتِ» آدمی مطرح شد که این جهل و غفلت، یا نسبت به «منعم» یا نسبت به «نعمت» بود. در تحلیل اینکه چرا جهل و غفلت نسبت به «نعمت»، مانعی برای شکرگزاری است، از متون اسلامی، سه علتِ «وفور نعمت»، «شمول نعمت» و «کوچک شمردن نعمت» به دست آمد. در موانع بیرونی نیز سه عاملِ «استدراج»، «شیطان» و «جاذبه های دنیا»، مهم ترین مانع، برشمرده شد.
شناسایی مولفه ها و خرده مولفه های برنامه درسی آینده پژوهانه و تحلیل جایگاه آن در اسناد بالا دستی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
119 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه ها و خرده مولفه های برنامه درسی آینده پژوهانه و تحلیل جایگاه آن در اسناد بالا دستی آموزش و پرورش انجام شد.روش: روش پژوهش توصیفی شامل؛تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا و رویکرد ان کاربردی بود. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسنادی کلیه متون مرتبط با برنامه درسی آینده پژوهانه و در بخش تحلیل محتوا چهار سند بالادستی نظام آموزش و پرورش می باشد؛ با توجه به ماهیت موضوع از نمونه گیری صرف نظر و کل جامعه بررسی شد. ابزارهای اندازه گیری فرم، فیش برداری و سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته است.داده های اسنادی به شیوه کیفی و داده های تحلیل محتوا با استفاده از شاخص های توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد:1. چارچوب مفهومی برنامه درسی آینده پژوهانه را می توان در پنج مولفه تربیت چند فرهنگی، تربیت شهروندی، تربیت فناوری اطلاعات و ارتباطات، تربیت هنری و زیبا شناسانه و تربیت جنسی نشان داد .2. میزان توجه به مؤلفه های برنامه درسی آینده پژوهانه در اسناد بالادستی متفاوت است به طوری که بیشترین تأکید بر مؤلفه «هنر و زیبایی شناسی» و کمترین تأکید بر مؤلفه «فناوری اطلاعات و ارتباطات» و «تربیت جنسی» است.3- در بین اسناد مورد بررسی بیشترین ضریب اهمیت مربوط به سند چشم انداز بیست ساله(439/ ) و کمترین مربوط به سند نقشه جامع علمی کشور (232/ ) بوده است.نتیجه گیری:لازم است مولفان و تدوین کنندگان اسنادبالادستی در ویراست های اتی اسناد، به مولفه ها و خرده مولفه های کمتر مورد تاکید قرار گرفته اند توجه بیشتری داشته باشند.
راهکارهای اخلاقی صیانت از حریم خصوصی در فضای مجازی با تکیه بر مفاهیم نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی محیطی منحصر به فرد و بی بدیل است که با ویژگی هایی از جمله جذابیت و گیرایش، سرعت بالای تبادلات، مجهول الهویه بودن افراد، فرازمانی و فرامکانی بودن و...، با شتاب بسیار، در حال پیشرفت بوده و زندگی بشریت را با تحولات شگرفی روبرو نموده که زمانی تصور آن نیز غیرممکن می نمود. در عین حال نباید از تاثیرات منفی فضای مجازی بر زندگی افراد، غافل شد. نقض حریم خصوصی کاربران مجازی، یکی از گزندهای فضای مجازی است که از ویژگی های خاص این محیط نشأت گرفته است. مسالیه مقابله با نقض حریم خصوصی در فضای سایبر، از جمله مسائلی است که علی رغم تلاش دولت ها و حکومت ها، توفیق چندانی نداشته و تعدی به حریم شخصی افراد در فضای مجازی، هم چنان به بالاترین شکل ممکن وجود دارد. از سوی دیگر، در کلام و سیره ی حضرت علی(ع)، حقّ حریم خصوصی محترم بوده و حضرت نسبت به حراست و حفاظت از آن حساسیت به خرج می داده اند. سخنان ایشان در کتاب شریف نهج البلاغه به خوبی اثبات کنندیه این مساله می باشد. این پژوهش در صدد استخراج راهکارها و خط مشی هایِ اخلاقیِ حفاظت از حریم خصوصی از روح کلام امیرالمومنین(ع) بوده تا بدین ترتیب با عمل به آن ها، حریم خصوصی افراد در فضای سایبر، از تعدی و نفوذ اغیار مصون بماند. حفظ حریم خصوصی مسئله ای اخلاقی است و راهکارهای عمدتا اخلاقی، به دنبال حل چالش های این موضوع اخلاقی هستند.
مفهوم شناسی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
29 - 66
حوزههای تخصصی:
مفهوم «نور» در کاربست های قرآنی، از معانی جامع و بنیادین برخوردار بوده و بالغ بر43 بار در سیاق های گوناگون به کار رفته است.این پژوهش به دنبال بروز و تجلی نور در وجود انسان ها به عنوان وجهی از منش مؤمنانه است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم بود. از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد؛ بدین منظور سه مرحله کدگذاری انجام و با استفاده از 31 کد در مرحله کدگذاری باز، 83 کد محوری در مرحله اول، 22 کد محوری در مرحله دوم، مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان دادکه پنج عامل عقلانیت، ایمان به غیب، ارتباط با قرآن، منبع کنترل درونی، باور به خواست خدا، شکل دهنده منش مؤمنانه، پنج عامل قابل درخواست، قابل رویت، ساخت در دنیا، پیوستاری بودن، اکتسابی بودن پیش فرضهای منش مؤمنانه و دوازده مولفه ایمان، اهل قرآن، ثبات درونی، انگیزش درونی، تجارب معنوی، سلامت روان، بهزیستی روان شناختی، تعالی خواهی، ، شادکامی حیات بخش، هدف در زندگی، خود شکوفایی، شکرگذاری نشانه منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم نور در قرآن می باشد. در این راستا، منش مؤمنانه را می توان به عنوان منشی معرفی کرد که به نور و هدایت الهی متصل است و از این رو به دیگران نیز نور و هدایت را منتقل می کند.
دورنمایی از فرایند ایجاد تغییرِ پایدار در اراده، مبتنی بر فلسفه ی تعلیم و تربیت علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایجاد تغییر در اراده انسان و جهت دهی به آن، دغدغه اصلی هر مربی است. اما معمولاً این فرایند ناخودآگاه انجام می شود. تدوین و ترسیم این فرایند و در نتیجه خودآگاه کردن آن اهداف و نتایج مهمی، نظیر انضباط بخشی به فعالیت های تربیتی، تسهیل در آموزش مربیان و امکان ارزیابی فعالیت ایشان را در پی خواهد داشت. پژوهش پیش رو سعی دارد این موضوع را بررسی کند و دورنمایی از فرایند جهت دهی اراده ترسیم نماید. مطابق یافته های این پژوهش، فرایند مذکور مبتنی بر مبانی انسان شناختی اسلامی، نظیر وجود امور فطری مشترک در همه انسان ها، کمال طلبی بی نهایت و قدرت اختیار در او و توقف صدور فعل اختیاری بر سه عنصر «بینش» و «گرایش» و «توانش» در شش مرحله تنظیم می شود: 1. القای تردید نسبت به کمال آورترین بودنِ فعلِ اختیارشده و سوق دادن متربی به سمت یافتن ملاک تعیین فعلِ سودمندتر؛ 2. کمک به متربی برای دستیابی به ملاک تعیین فعل سودمندتر؛ 3. کمک به وی برای تطبیق ملاکِ به دست آمده در افعال هم عرض و تعیین فعل سودمندتر؛ 4. تسهیل صدور اراده با تقویت قدرت اراده و گرایش نسبت به آن فعل؛ 5. تسهیل تحقق خارجی فعل با تقویت قدرت مکلف بر انجام فعل و فراهم کردن شرایط بیرونی؛ 6. یادآوری ملاک تعیین فعل سودمند و تطبیق مدامِ آن بر فعل مذکور و کمک به تکرار صدور عمل تا دستیابی به ملکه.
الزام پذیری فقهی امور اخلاقی از حیث حکم اولی در نظام فقهی امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
27 - 44
حوزههای تخصصی:
اخلاق از مؤلفه های بسیار مهم در شکل دهی و انسجام فرهنگی جامعه است؛ تا آنجا که رسول اکرم (ص) از جمله رسالت های مهم خود را کامل نمودن مکارم اخلاق برشمرده است. در این پژوهش، با هدف دستیابی به جزء کوچکی از نظام ارزشی اخلاقی از فقه اسلامی، به بررسی امکان الزام پذیری امور اخلاقی، تحت ضوابط فقهی و اصولی امامیه پرداخته شد و با روش توصیفی و تحلیلی - پس از سنخ شناسی الزامات فقهی و اخلاقی -اتهام نسبیت گرایی اخلاقی به اندیشمندان مسلمان، نقد و رد شده است. در ادامه، فرایند الزام پذیری فقهی امور اخلاقی از حیث حکم اولی واکاوی شد و با تطبیق مسئله بر «خُلف وعده» به عنوان یک نمونه از امور اخلاقی که قابلیت پذیرش الزام فقهی را داراست؛ روشن شد که فقه امامیه این قابلیت را دارد که به برخی از امور اخلاقی الزام کند و در راستای این الزام، «نیّت» مانع نخواهد بود.
چهار فضیلت اخلاقی متناظر در قرآن و تورات؛ بررسی ریشه شناختی و تطورات معنایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
متون مقدّس ادیان ابراهیمی در بسیاری از مفاهیم با هم مشترک اند و این در موضوع اخلاق به نحو برجسته ای نمایان می شود. این مقاله بر چهار فضیلت اخلاقی در قرآن و تورات متمرکز خواهد بود که افزون بر پیوندهای ریشه شناختی، به جهت کاربست های معنایی نیز به صورت حداکثری متناظر هم هستند. این چهار ریشه فعلی عبارتند از: بِرّ (ברר/ḇrr) «نیکی»، زکو زکی (זכה/zkh) «خلوص»، صِدق (צדק/ṣdq) «راستی» و طُهر (טהר/ṭhr) «پاکی». پس از مقدمه و بیان مسئله، مقاله متضمن چهار بخش، به ترتیب واژه های مذکور است. طبق یک الگوی تقریباً ثابت، ابتدا مباحث ریشه شناسی تاریخی ۔تطبیقی مطرح و از دورترین معنای حسّی تا تحولات معنایی واژه ها بررسی می شود و بعد از آن کاربست های معنایی مشترک - به ترتیب تاریخی - در تورات و قرآن آمده و در نهایت، در ضمن یک تحلیلِ معنایی پیوند آنها را بررسی شده است. بخش نتیجه گیری نیز به جمع بندی کلی، سِیر مباحث و برخی بایسته های پژوهشی اختصاص یافته است.
تحلیلی بر ارتباط بین فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت در قالب رویکرد آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
221 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی ارتباط فلسفه و فلسفه علوم تربیتی در قالب رویکرد آموزشی است تا با درک آن به دیدگاهی کلی در این ارتباط دست یافت. این پژوهش به حسب هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، کیفی و به لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. تفکر علمی به دلیل محدودیت های اساسی اش نمی تواند همه پاسخها را در حوزه آموزش ارائه کند و اینجاست که به تفکر فلسفی در تعلیم وتربیت بعنوان پاسخ ممکن اشاره می شود که اساسش کاربرد استدلال در موضوعات مختلف است. ابزار اصلی فلسفه، تعلیم وتربیت است و هر عمل آموزشی با پس زمینه فلسفه روشن می شود. فلسفه اساس است و آموزش روبنا و بدون فلسفه، تعلیم و تربیت یک تلاش کورکورانه و بدون آموزش، فلسفه یک معلول خواهد بود؛ زیرا فلسفه و تعلیم و تربیت رابطه تنگاتنگی دارند و به-هم وابسته اند. فلسفه به راه ها اشاره و آموزش از آن پیروی می کند و دو روی یک سکه اند که اولی طرف متفکرانه و دومی طرف فعال است و درواقع، برای یکدیگر وسیله وهدف اند. فلسفه مدرن در تعلیم وتربیت با توسعه تفکر انتقادی وعقل، شامل دیدگاهی منطقی است که کل مسئله را درنظرمی گیرد و با تاثیرگذاری بر تعلیم وتربیت به اساسی-ترین مسائل انسانها می پردازد. اگر قرار است تعلیم و تربیت برای تحصیل شونده معنادار و مفید باشد، به تفکر فلسفی در مورد تعلیم و تربیت در کنار تفکر علمی نیاز است؛ به این دلیل که صرف انباشت دانش منجر به درک نمی شود، زیرا لزوماً ذهن را برای ارزیابی انتقادی واقعیت ها، تربیت نمی کند و بنابراین، مستلزم بعد خلاقیت انتقادی آموزش است. در نهایت می توان گفت فلسفه، مقصد واقعی را که آموزش وپرورش باید به سوی آن برود، تعیین و همواره الهام بخش نظریه آموزشی و همچنین عمل بوده است.
بررسی تأثیر آموزش محتوای درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه بر هوش اخلاقی دانشجویان دختر دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیرآموزش محتوای درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه بر هوش اخلاقی دانشجویان دختر دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان بود.روش تحقیق شبه آزمایشی بود که جهت دسترسی به اهداف،از طرح پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه استفاده شد.جامعه آماری ،شامل دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه ولی-عصر(عج)در نیمسال اول 1402-1401 بودند.شیوه نمونه گیری هدفمند ودر دسترس بوده است.دانشجویانی که در کلاس درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه شرکت داشتند به پرسشنامه هوش اخلاقی پاسخ دادند. بعد از 16جلسه آموزش؛ مجدداً به پرسشنامه پاسخ دادند.تجزیه و تحلیل داده هادر سطح توصیفی واستنباطی انجام گرفت.یافته ها: بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ میانگین نمرات خرده مقیاس هوش اخلاقی و در نهایت شاخصِ هوش اخلاقی؛ قبل و بعد از آموزش تفاوت معناداری وجود نداشت.نتیجه گیری: محتوای مناسب و آموزش صحیح از عوامل مهم تاثیر گذار بر تغییرنگرش ها و دیدگاههای افراد می باشد.اصول اخلاقی اکتسابی هستند و افراد یاد می-گیرند که چگونه خوب باشند .نتایج تحقیق نشان دادکه محتوای انتخاب شده برای تدریس درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه، از عوامل مؤثر بر تقویت هوش اخلاقی نبود و نتوانست تغییر معناداری را در خرده مقیاسهای آن ایجاد نماید. لذا توصیه می شود نسبت به بازبینی محتوا،تغییرشیوه آموزش و انجام پژوهش در سایر دانشگاهها اقدام شود.
کارکردهای عقل عملی بر اساس روایات امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
عقل انسان کارکردهای ادراکی و عملی گوناکونی دارد. مکاتب فکری کارکردهای مختلفی را برای عقل عملی بیان کرده اند. مسئله اصلی این پژوهش کشف کارکردهای عملی۔اخلاقی عقل انسان بر اساس نصوص دینی است. در این مقاله با روش فقه الحدیثی تحلیلی نصوص دینی نتایج زیر حاصل شده است؛ عقل در ساحت حیات انسانی سه کارکرد عملی۔اخلاقی دارد؛ 1. کشف الزام ها و ارزش های اخلاقی 2. حکم به بایستگی و شایستگی 3. انگیزش و مدیریت رفتار و منش. در کشف الزام و ارزش به ذات فعل و گاه به ارزش گذار خارجی نظر می کند. در کارکرد دوم، عقل به مثابه قانون گذار، حکم به بایستگی و شایستگی می کند، فارغ از این که دیگران در مورد آن چه قضاوتی و یا خود آن فعل به ذاته چه ارزشی داشته باشد. در این کارکرد، عقل ارزش افزوده ای برای فعل ایجاد می کند. کارکرد سوم عقل نیز مدیریت کُنش و منش انسان است. مهم ترین عنصر در مدیریت عقل عنصر «خیر» است که عقل با استفاده از آن تمام جنود درونی را سامان می دهد.
شناخت فطری احکام اخلاقی و لوازم این شناخت با تأکید بر دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق و تعالی آن یکی از اموری است که همواره مورد توجه جوامع بشری بوده و در منابع دینی نیز اهمیت آن به وضوح عیان است. بحث فطرت به عنوان یکی از منابع شناخت ساحت های علوم انسانی از جمله مباحثی است که از زمان یونان باستان تا کنون در کتب فلاسفه و اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی مطرح شده است. از این رو بررسی رابطه شناخت فطری با مباحث اخلاقی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علامه طباطبایی ره یکی از شخصیت های برجسته معاصر در عرصه علوم دینی است لذا بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه اهمیت خاص خود را دارد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر ادراک و شناخت فطری در اخلاق با روش توصیفی تحلیلی است. نتیجه تحقیق این که انسان فطرتا نسبت به مباحث اخلاقی شناخت دارد و همراهی این نوع از شناخت در کنار عقل سلیم و منبع وحی می توان زمینه تعالی اخلاقی را در انسان فراهم سازد. همچنین شناخت فطری در اقسام مختلف اخلاق هم چون فردی، بندگی و اجتماعی تاثیرات خاص خود را دارد. همچنین این نوع از شناخت باتوجه به مبانی اخلاقی لوازمی همچون واقع گرایی، حسن و قبح ذاتی، اطلاق اخلاق را در پی دارد.
رابطه بین خودکارآمدی و بهزیستی تحصیلی با تمایل به ترک تحصیل در دانش آموزان مقطع متوسطه استان قم
حوزههای تخصصی:
ترک تحصیل، امروزه یکی از نگرانی های مهم نظام تعلیم و تربیت است. همه ساله تعداد زیادی از دانش آموزان کشورهای مختلف با پدیده ترک تحصیل مواجه هستند که علاوه بر زیان های اقتصادی، سلامت روحی دانش آموز را نیز مخدوش می کند. هدف تحقیق حاضر رابطه بین خودکارآمدی و بهزیستی تحصیلی با تمایل به ترک تحصیل در دانش آموزان مقطع متوسطه استان قم است. جامعه آماری پژوهش حاضر تعداد 254 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان قم است. با جدول مورگان تعداد 153 نفر برای نمونه آماری و روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش بهزیستی تحصیلی از پرسش نامه 7 سؤالی کونو و همکاران (2002)، برای سنجش خودکارآمدی پرسش نامه 17 سؤالی خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و سنجش تمایل به ترک تحصیل در دانش آموزان از یک پرسش نامه 9 سؤالی استفاده شد. برای سنجش پایایی سؤالات، یک نمونه شامل30 پرسش نامه پیش آزمون توزیع و بااستفاده از داده های به دست آمده از پرسش نامه، میزان پایایی پرسش نامه با روش آلفای کرونباخ توسط نرم افزار (SPSS )محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ تمام متغیرها بزرگ تر از 7/0 و از پایایی مناسب متغیرهای پژوهش بود. نتایج نشان داد خودکارآمدی و بهزیستی تحصیلی توانسته است تمایل به ترک تحصیل در دانش آموزان را کاهش دهد.