فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«تکبّر»، یکی از رذایل نفسانی انسان و عاملی مخرّب در زندگی فردی و سازمانی وی محسوب می شود. عواملی مانند مال، موقعیت و دانش در پیدایش تکبّر دخالت دارند، اما مهم ترین عامل تکبّر، جهل و عدم توجه به قوای نفسانی است. تکبّر موجب کاهش روابط و همکاری صمیمانه میان افراد می گردد و به بهره وری، وجهه و اعتبار سازمان ها آسیب می رساند. افراد متکبّر در سازمان، نه تنها از اعتماد، مشارکت، دانش و اطلاعات دیگران استقبال نمی کنند، بلکه به دلیل موقعیت و امکانات ویژة سازمان، با رفتارهای آمرانه و تحقیرآمیز، اعضای سازمان را دل سرد و مأیوس می کنند. در نتیجه، میان اعضای سازمان در سطوح گوناگون، فاصله ایجاد می شود و وظایف مدیریتی مانند برنامه ریزی، سازمان دهی، نظارت و رهبری با مشکل مواجه می گردد.
در این تحقیق، «تکبّر» به عنوان یک مسئله، با روش «توصیفی ـ تحلیلی» بررسی شده و آثار آن در مقایسه با وظایف مدیریت، تحلیل گردیده و برای جلوگیری از تکبّر، توجه به سه حوزة معرفتی (معرفت نسبت به خداوند متعال، معرفت به ضعف های جسمی و روحی انسان، معرفت به نیازهای خود نسبت به دیگران) ضروری تلقّی گردیده است.
درآمدى بر نقش عوامل مؤثر بر نوآورى در تربیت دینى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۱
حوزههای تخصصی:
در کشور ما ضرورت تربیت دینى به عنوان وظیفه مهم و اصلى آموزش و پرورش مورد پذیرش است. بنابراین، باید تلاش نمود تا به شیوهها و روشهاى موجود در این فرایند کیفیت بخشید و آن را بهتر و زیباتر به نسل جوان ارائه داد. نوآورى در تربیت دینى از جمله امورى است که این مسیر را هموار مىسازد. این مقاله با روش مطالعه موردى و با استناد به منابع روایى معتبر و دست اول تلاش مىکند تا با استفاده از احادیث و آیات قرآن کریم، به تطبیق عواملى که در تربیت دینى و نوآورى مؤثر هستد، بپردازد. نتیجه این پژوهش، اشتراک مؤلفههاى نوآورى و تربیت دینى را در بعد فکرى و خصوصیات شخصیتى مورد تأکید قرار داده و ثابت مىکند که مبناى فکرى نوآورى و تربیت دینى با هم همخوانى و تطابق دارند.
امام على(ع) و تربیت فرزند(2)
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۷۸ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
کارکردهای تربیتی عزت نفس و نقش آن در سلامت روان از منظر قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزت نفس از موضوعات کلیدی در زندگی هر انسان می باشد که در موفقیت ها و شکست های وی تأثیر مستقیم دارد این مسأله در نظام تربیتی اسلام به عنوان یک هدف مطرح است تا انسانها را به سوی سلامت روان سوق دهد، هدف از این مقاله شناخت کلید های دستیابی به عزت نفس و تأثیر آن در سلامت روان است، نوشته حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد قرآنی-روایی بر آن شده تا نشان دهد که راههایی برای دست یابی به عزت نفس وجود دارد از مهمترین آنها می توان به توکل به خداوند،تمسک به قرآن و... اشاره نمود و در پایان هم ضمن بیان کارکردهای تربیتی عزت نفس به چگونگی تأثیر آنها بر پیدایش عزت نفس و تأمین سلامت روان می پردازد.
راهکارها و مدل های توسعه ی معنویت اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جریان های معنویت گرای بسیار متنوعی در جهان پدید آمده و به حریم فرهنگی ما وارد می شود. این درحالی است که میراث عرفانی ما چنان غنی و سرمایه ی معنوی اسلام چنان سرشار است که توانایی رقم زدن یک انقلاب بزرگ اجتماعی را دارد. با این وجود، آسیب ها و کاستی هایی در شیوه ی کار ماهست که مانع شده این محتوای عالی و غنی به مرحله ی استفاده برسد.
آسیب هایی که ما را از وضع مطلوب توسعه ی معنویت اسلامی دورکرده، به دو دسته ی علمی و اجرایی تقسیم می شود. برای برطرف کردن این اشکالات راهکارهایی وجود دارد. این راهکارها در قالب مدل های اجرایی روشن و گسترده ای می تواند قابل اجرا باشد. در این مقاله تلاش شده این راهکارها بررسی و پیشنهاد شوند.
سعادت از دیدگاه فخررازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فخر رازی ویژگی ها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمی شمرد. وی گاهی آن را به جای واژگانی همچون لذت و کمال به کار می گیرد. از نظر او، مفاهیمی همچون سعادت، کمال و لذت به دلیل بداهت و انتزاعی و غیرماهوی بودن، قابل تعریف به حدّ یا رسم نمی باشند. از آنجا که لذت و کمال رابطه تنگاتنگی با سعادت دارند، ازاین رو بهره گیری از مفاهیم فوق می تواند مفید باشد. فخر سعادت را امری دارای مراتب و درجات و تشکیک پذیر و نیز دارای اقسامی همچون: نفسانی (روحانی)، بدنی و خارجی می داند. او سعادت دنیوی را به کمال رسیدن نفس ناطقه در قوای عملی و نظری و رسیدن به مقام عبودیّت عارفانه الهی می داند. برترین درجه سعادت در نگاه او، دیدار حق در آخرت است که موجب رستگاری اخروی و ابدی می شود. از نظر ایشان برترین درجه سعات فقط در آخرت محقق می گردد.
نقش تغافل در تربیت اسلامی با محوریت سیره نبوی و علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله بحث هایی که در تربیت دیگران مطرح است بحث تغافل است یعنی انسان با نادیده انگاشتن برخی از اشتباهات دیگران به او فرصت بازگشت دهد تا خود را اصلاح نماید. حال سوال این است که تغافل در تربیت دیگران چه نقشی دارد؟ و سبک زندگی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در این زمینه چه می باشد؟ از این رو در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای و در جمع آوری مطالب از روش فیش برداری استفاده شده است به این نتیجه رسیده که روش تغافل در تربیت دیگران موثر می باشد و به انسان کمک می کند تا از گردنه های خطرناک نجات پیدا کند و روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نیز در استفاده از تغافل بوده است چه اینکه علی رغم اینکه به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) توهین می کردند ولی از نزدیک اظهار ارادت می کردند آن بزرگواران بی ادبی آنان را نادیده می گرفتند و این روش خود در اصلاح و تربیت آنان موثر واقع می شد. یعنی روش تغافل به انسان ها کمک می کند تا فرصت توبه و بازگشت، سبب کرامت دادن به انسان ها، جلوگیری از سرکشی، جذب خاندان اهل بیت(ع) و... پیدا کنند. از این رو والدین و اولیای مدرسه و... باید تلاش کنند از این روش برای تربیت فرزندان، دانش آموزان و... استفاده نمایند.
فساد اجتماعی
مدل ارتقای سطح اخلاق ورزشی با رویکرد اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارضات اخلاقی در حوزه ورزش و رشد فضایل اخلاقی در محیط های ورزشی مورد کم توجهی قرارگرفته و خود یک مسئله است. با توجه به جایگاهی که مسائل دینی در ترویج اخلاقیات و حتی تأثیرات قابل توجه در موقعیت و کامیابی ورزشی دارد نهادینه سازی شاخص های اخلاقی برگرفته از آموزه های دینی تحت عنوان «مدل ارتقا سطح اخلاق ورزشی با رویکرد اخلاق اسلامی» به عنوان راهبردهای کلان ارتقا سطح اخلاق ورزشی حائز اهمیت است. این طریق می توان گام های عملی برای ارائه تصویری معنادار از ورزش مورد تأکید اسلام و همچنین دستیابی به باشگاه، تیم و ورزشکاران و سازمانی اخلاقی دست یافت.
مفهوم شناسی تطبیقی ملکات نفسانی در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از محورهای مهم در زمینه انسان شناسی، اخلاق و فلسفه تصمیم، بحث از ملکات نفسانی است که در آن، «مفهوم شناسی و تبیین دقیق تعریف ملکه» بر سایر مسائل تقدم دارد. تفحص در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی، بیانگر وجود اختلافاتی در تعریف «ملکه» بوده است. این پژوهش، به دنبال آن است که ابتدا تعاریف موجود از ملکه در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی را کشف و دسته بندی نماید. سپس، ضمن بررسی تطبیقی و مقایسه ای تعاریف، به تحلیل نوع اختلاف و ترابط معنایی آنها بپردازد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر دستاوردهای پژوهش، تعاریف موجود از ملکات در قالب شش دسته و بر مبنای این ملاک ها قابل تبیین است: 1. رسوخ، 2. سرعت زوال، 3. استقرار در موضوع، 4. امکان مفارقت، 5. ثبوت، 6. سختی زوال. طبق بررسیِ تطبیقی و مقایسه ای، این تعاریف و ملاک ها، علی رغم اختلافات، به طور کلی بی ارتباط و مباین از هم نیستند؛ بلکه نوعی ترابط معنایی بین آنها وجود دارد. ملاک ها، به پایه و غیرپایه تقسیم می شوند. برخی از این ملاک ها، هم ارزش برخی دیگر بوده و برخی به نسبت سایرین، رابطه علّی معلولی دارند. این تبیینات از ترابط معناییِ ملاک ها، منجر به یک مدل مفهومی در پژوهش شده است.
نسل نو و امام صادق علیه السلام
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۷۹ شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
مفهوم انصاف در اخلاق اسلامی و نسبت آن با قاعده زرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه اخلاقیِ «با دیگران تنها به گونه ای رفتار کن که رضایت می دهی در همان موقعیت با تو رفتار شود»، در روایات اسلامی به «انصاف» و در نظام های اخلاقی معاصر، به «قاعده زرین» شهرت یافته است. به رغم تشابه معنایی این دو با هم و فراگیر بودن آنها در تمام ساحات رفتاری انسان، از یک سو شاهد ابهام در جهاتی از موضوع و طرح کلی آن هستیم و از سوی دیگر، تعارض ها و سوءفهم هایی مشاهده می شود که در نظام های اخلاقی معاصر همچنان محل توجه و نظر است. تحلیل و تطبیق یافته های موجود نشان می دهد که مفهوم «انصاف» با «قاعده زرین» همپوشانی دارد و با تحلیل سیستمیِ معنای مشترک آن دو، یعنی داشتن انتظار معقول و مشروع از خود و دیگری در صورت قرار گرفتن در موقعیت های فرضیِ مشابه، می توان الگوی رفتاری مناسبی برای زیست فردی و اجتماعی به دست داد.
خود شناسى و خداشناسى
بررسی قصه گویی قرآن به عنوان روشی فعال درآموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
این پژوهش با هدف شناخت و تبیین ویژگی های قصه پردازی قرآن به عنوان یک روش آموزشی فعال انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی با رویکرد توصیفی – تحلیلی است که با روش کتابخانه ای انجام شده است. نتایج این بررسی نشان داد که شیوه قصه پردازی قرآن با بهره گیری از ویژگی هایی چون تنوع در آغاز قصه ها، شیوه های متنوع گفت وگو، ایجاز، پرسش و پاسخ، تاکید بر شیوه ی روایت غیرخطی، سفیدخوانی و حذف برخی پرده های قصه برای مخاطب و در نهایت تشویق به تفکر و استدلال، یک شیوه ی آموزشی فعال است با محوریت تربیت درونی، تعامل دوسویه، یادگیری بر پایه فعالیت مخاطب و نقش تسهیل کننده ی مربی.
نقش تقوا در خودکنترل شدن کارکنان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
وجود «کنترل» در سازمان، تأمین کنندة سلامت فعالیت های کارکنان، و در نتیجه، افزایش کارایی و بهره وری و تحقق اهداف سازمانی است. کنترل بیرونی افراد با وجود اینکه کاری لازم است، اما بدون کنترل درونی ضمانت اجرایی ندارد. «خودکنترلی» شیوه ای است که در آن، فرد با توجه به باورها و ارزش های خود، اقدام به رفتار در جهت اهداف سازمانی می کند. «تقوا» نیز ملکه ای نفسانی است که بر اثر آن، انسان از خود در برابر خداوند سبحان به شدت مراقبت می کند تا دچار لغزش رفتاری نشود. در این تحقیق، که داده های آن با روش «کتابخانه ای» جمع آوری شده، مفهوم «خودکنترلی» و «تقوا» و نیز نظریه های انگیزشی و ابعاد اصلی نفس انسان بررسی شده است. با توجه به ابعاد سه گانة نفس، یعنی «علم»، «میل» و «قدرت» یکی از راه های ایجاد و تثبیت خودکنترلی در افراد، تقویت تقوای الهی در آنها ست. تجربه نیز تأیید می کند انسانی که از تقوای الهی برخوردار است بیش از دیگران خود را مقیّد به انجام وظایف سازمانی می داند. ازاین رو، یکی از راه های خودکنترل کردن کارکنان برای پایبندی به انجام وظایف سازمانی، تقویت تقوای دینی در ایشان است.