فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۴۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دینی معلمان از شاخص های مهم در تربیت دینی فراگیران است از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های سواد دینی معلمان است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران(2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 143 مقاله درباره مؤلفه های سواد دینی معلمان است که بین سال های 2011 تا 2022 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 30 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه های سواد دینی معلمان در 4 محور و 56 عامل طبقه بندی شدند. این محورها شامل محورشناختی – دانشی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل تخصصی و حرفه ای معلمان در زمینه دین و سواد دینی)، محور عاطفی- نگرشی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل نگرشی در زمینه دین و تربیت دینی)، محور رویه ای – راهبردی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل رویه ای معلم در تربیت دینی فراگیران) و بعد ارتباطی و تعاملی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل ارتباطی معلم در زمینه دین و تعاملات او در زمینه مسائل دینی) می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت سواد دینی معلمان در تربیت دینی فراگیران علاوه بر شاخص های شناختی و تخصصی به عوامل مختلفی چون ابعاد عاطفی و نگرشی، رویه ای، ارتباطی و تعاملی وابسته است.
راهکارهای درمان پرخاشگری نوجوان
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
77 - 92
حوزههای تخصصی:
چکیده
یکی از مشکلات و اختلالات دوره نوجوانی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری است. پرخاشگری نوجوانان یکی از چالش هایی است که بسیاری از والدین با آن مواجه می شوند. برخی تغییرات جسمانی و روانی زمینه ساز بروز خشم و رفتار پرخاشگرانه در نوجوان هستند، اما در بسیاری از موارد پرخاشگری نوجوان به سبک های فرزندپروری والدین و شیوه برخورد آنها با نوجوان برمی گردد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای درمان پرخاشگری نوجوانان بااستفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. براساس یافته های پژوهش، روان شناسان برای درمان پرخاشگری نوجوانان راهکارهای مختلفی ذکر کرده اند مانند مراجعه به مشاور و پرهیز از مقایسه کردن فرزند. در منابع دینی نیز می توان به شیوه های شناختی، رفتاری، هیجانی و یا معنوی اشاره کرد.
واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی: پیش برنده ها و بازدارنده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی صورت گرفته است تا امکان تحلیل فرصت ها و چالش های این حرفه مهم مهیا شود. جامعه پژوهش حاضر، مربّیان عفاف گرایی مرتبط با مدارس دوره ابتدایی و متوسطه شهر مشهد را شامل می شود که هفده نفر از ایشان به صورت هدفمند ازنوع با حداکثر تنوع» انتخاب شدند و با توجه به معیار اشباع داده ها و تکرار اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها صورت گرفت. پس از انجام شدن مصاحبه ها، کاوش در تجارب مربّیان عفاف گرایی و تجزیه وتحلیل اطلاعات، یافته های پژوهش درقالب 103 مفهوم و 21 مقوله جای داده شد و درنهایت، مقوله های تدوین شده، تحت لوای شش مضمونِ پیش برنده فردی، پیش برنده تعاملی، پیش برنده دانشی و مهارتی، بازدارنده دانشی و مهارتی، بازدارنده تعاملی، و بازدارنده ساختاری و فرهنگی قرار گرفتند. بررسی یافته ها نشان می دهد آنچه مربّیگری را پیش می رانَد، تعامل و برهم کُنش مجموع عوامل پیش برنده است و حاصل جمعِ عوامل بازدارنده نیز اسباب بازدارندگی و اثربخش نبودن وظیفه مربّیگری می شود؛ از این روی، برآیند مجموعه عوامل پیش برنده با هم جمعیِ عوامل بازدارنده، درکنار دیگر عوامل، تعیین کننده موفقیت یا ناکامی جامعه در عفاف گرایی و تربیت جنسی مطلوب و درنتیجه، بروز رفتارهای سالم یا مخرب جنسی در نسل آینده خواهد بود.
تربیت متعالی در دیدگاه امام محمد غزالی و آبراهام مازلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و به شیوه استقرایی کوشیده است با بررسی آراء و افکار امام محمد غزالی _اندیشمند و عارف مسلمان قرن پنجم هجری_ و آبراهام مازاو _روان شناس انسان گرای قرن بیستم_ مدل تربیتی آن دو را برای دستیابی به بالاترین مراتب تعالی بررسی و مقایسه نماید. جامعه آماری پژوهش، آثار دو اندیشمند شامل کتاب ها، مقالات و سخنرانی هاست. بررسی نشان می دهد که نظام تربیتی این دو، اشتراکات و نیز تفاوت هایی دارد. مهمترین تفاوت در تعیین هدف غایی از تربیت متعالی است که غزالی آن را هدفی اخروی می داند. در شیوه تربیتی غزالی، بر اعتدال، ایجاد عادت به عمل نیک، و حضور مربیان فرهیخته تأکید شده است؛ درحالی که مازلو بر ارضای سلسله مراتب پایین تر نیازها، و تکیه بر خلاقیت و آزادی فردی تأکید می کند. اگرچه ارزیابی نشان می دهد که نظام تربیتی غزالی از انسجام بیشتری برخوردار است اما تأکید بر خلاقیت و آزادی انتخاب _آن چنان که در دیدگاه مازلو وجود دارد_ همزمان با حضور مربیان متعالی به عنوان الگوی متربیان، می تواند به کارآمدتر شدن این نظام کمک کند.
دلالت های تربیتیِ ادوار سه گانه کودک در متون اسلامی، برای مقطع بندی تحصیلی در نظام رسمی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
241 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله روشن ساختن ابعاد روشی برای بهره برداری از تقسیم دوره های هفت ساله در جایگاه مقاطع تحصیلی است برای این منظور با استفاده از روش تحلیلی سه دسته روش از یکدیگر متمایز و معرفی شدند که شامل روش های متن محور (اشارات تکمیلی تقسیم مراحل و سایر شواهد دینی)، روش های زاینده (مقایسه ساحت های دو طرف تشابه، روش استنطاق و روش تعیین کلیات و آزادی در جزئیات) و روش های تطبیقی ( انطباق جویی و مقایسه با اندیشه های متفکران مسلمان و غیرمسلمان و استفاده از آن) هستند. هر گروه از این روش ها به ترتیب به نیاز به اطمینان از اصالت دینی تقسیم مراحل آموزشی، نیاز به پاسخگویی در ابهامات و اقتضائات مربوط به شرایط و نیاز به گفت و گو و تعامل با اندیشه های نوپدید پاسخ می دهند. بررسی این روش ها نشان می دهد گزاره های تقسیم هفت ساله دارای قابلیت و ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه مقاطع تحصیلی را داشته و مواضع دین اسلام درباره سن استعدادیابی، زمان آموزش احکام فراسنی، جایگاه قرآن و شیوه آموزش همراه با عمل و غیرانتزاعی دوره دبیرستان را پشتیبانی می کنند.
تبیین فلسفی نسبت میان حیا و حجاب و دلالت های تربیتی آن در تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
29 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین فلسفی نسبت میان حیا و حجاب در تربیت اسلامی و ارائه دلالت های تربیتی این رابطه است. پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش توصیفی−تحلیلی انجام شد. ابتدا به شیوه توصیفی به بررسی مفهوم و جایگاه حیا و حجاب در متون تربیت اسلامی با بهره گیری از آیات قرآن، احادیث و روایات مبادرت شد. سپس تحلیل ها در ارتباط با نسبت میان حیا و حجاب به عمل آمد. نتایج نشان داد حیا در مقایسه با حجاب امری فطری، درونی و زیربنایی است. نسبت میان حیا و حجاب به شیوه ای نمادین اینگونه است که حجاب لباس حیا بوده و امری بیرونی و روبنایی است. هر چند حفظ آن در جامعه اسلامی ارزش محسوب شده و واجب است. لذا بیدارساختن و زنده نگاه داشتن فطرت حیا مقدم بر توصیه صرف به حجاب است. نتیجه آنکه از منظر تربیت اسلامی، دستور مستقیم به رعایت حجاب بدون پرورش بعد فطری حیا که از دوران کودکی صورت می گیرد، نوعی شتابزدگی در تربیت به حساب می آید. براین اساس، پیشنهاد می شود در برنامه ها و اقدامات تربیتی، توصیه به رعایت حجاب همراه با بیدار ساختن امر فطری حیا صورت گیرد و بدون پرورش فطرت حیا و بدون ملاحظه نقش مقدمه ای حیا، اقدامات در خصوص توصیه به رعایت حجاب مؤثر نخواهد بود.
تبیین اصول تربیت فلسفی براساس تلقی علامه طباطبایی از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
7 - 30
حوزههای تخصصی:
تربیتِ فلسفی از ساحت های مهم تربیت در دنیای معاصر می باشد؛ لکن از ظرفیت فلسفه اسلامی و آراء فیلسوفان مسلمان دراین عرصه تربیتی کمتر استفاده شده است و عموماً متأثر از فلسفه های غربی، اصول و روش هایی برای تربیت فلسفی نسل جوان و نوجوان تجویز می شود. تلقی علامه طباطبایی از فلسفه در میان فلاسفه مسلمان واجد ظرائف و ویژگی های بدیعی است که در مجموع از ظرفیت خوبی برای تبیین اصول تربیت فلسفی برخوردار است. چیستی ویژگی های فلسفه از نگاه علامه و در پی آن تبیین اهم اصول تربیت فلسفی مبتنی بر آن، دو سؤال اساسی این پژوهش را تشکیل می دهد. برای تبیین تلقی علامه از فلسفه از روش تحلیل مفهوم استفاده شده و برای به دست آوردن اصول تربیت فلسفی مبتنی بر آن از روش استنتاجی بهره گرفته شده است، ده اصل تربیتِ فلسفی منتج از این پژوهش شامل: حرکت به سمت تفاهم فکری با دیگران، حقیقت جویی و سنجش حقیقت و پندار، کلی نگری، علت شناسی، خداشناسی، انسجام گرایی توحیدی، طرد روش های غیریقینی در فلسفه ورزی، حضور وجودشناسانه فلسفه در علوم، فلسفه ورزی در اعتقادات و تطهیر نفس می باشد.
جایگاه پرورش تفکر مبتنی بر فلسفۀ تربیتی اسلام در رسانۀ تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
99 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی امکان و جایگاه پرورش تفکر مبتنی بر فلسفه تربیتی اسلام در رسانه تلویزیون با تکیه بر آرای حکمت متعالیه و با تأکید بر قرائت علامه طباطبایی بوده است و برای انجام دادن تحقیق، از روش استنتاجی و تحلیل مضمون استفاده کرده ایم. این پژوهش کیفی با رویکرد استنتاجی- تحلیلی در دو بخش کیفی اجرا شده است: در بخش اول، برپایه ادبیات نظری پژوهش درخصوص مفهوم و هدف تفکر که در پژوهش دیگر استنتاج شده است، مؤلفه های پایه تفکر با استفاده از روش بازسازی فرانکنا استنتاج شد. این مؤلفه ها عبارت اند از: تفکر حسی، خیال انگیزی خلاقانه و تفکر منطقی- استدلالی. در بخش دوم کوشیده ایم برپایه گزاره های مفهوم، هدف و مؤلفه های تفکر، با بهره گیری از دیدگاه های خبرگان حوزه رسانه و تربیت، نسبت پرورش تفکر با تلویزیون و امکان آن را بررسی کنیم. با استفاده از روش تحلیل مضمون، طی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان، در سه مرحله کدگذاری پایه، سازمان دهنده و فراگیر، امکان پرورش یافتن تفکر در تلویزیون ذیل سه دیدگاه اصلی استنباط شد. نتایج پژوهش به شبکه مضامین مستخرج از دیدگاه های خبرگان، شامل «تلویزیون، جایگاه پرورش تفکر»، «تلویزیون، جایگاه واسطیِ پرورش تفکر» و «تلویزیون، عدم جایگاه پرورش تفکر» می پردازد و درمجموع، براساس تحلیل نتایج مضامین و برپایه ادبیات نظریِ پژوهش، دیدگاه مختار این پژوهش با دیدگاه دوم تناسب داشته است. تلویزیون دارای جایگاه واسطی در پرورش یافتن تفکر است که می توان آن را عبارت از «جایگاه دستیاریِ تربیتی در نظام تربیتی برمَدار برانگیختگی و گشودگی» تعریف کرد و پنج اصل محوری بدین شرح را برای آن برشمرد: رابطه دستیاری با نهاد سنتیِ تربیت، نقش مقدماتی و برانگیختگی در فرایند پرورش تفکر، حد گشودگی در فرارَوَندگی (سِیر ظاهر به باطن)، مقابله با تهدیدها در دوسویه «تلویزیون- مخاطب»، و ساختارچینی طراحی برپایه فرصت نگری و مخاطب فعال.
ابعاد خردمندی از دیدگاه قرآن کریم و اصول تربیتی منتج از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه اصول آموزش خردمندی بر مبنای ابعاد خرد در اندیشه ی اسلامی است. برای رسیدن به این هدف، دو گام برداشته شده است. در گام اول دیدگاه قرآن کریم (به عنوان منبع اصلی دین اسلام) در مورد خرد، از طریق روش تحلیل مفهومی مورد بررسی قرار گرفته است تا ابعاد خرد از دیدگاه قرآن کریم مشخص شوند. از جمله ابعاد خردمندی از دیدگاه قرآن «تفکر (در آیات تکوینی یا شگفتی های آفرینش)»، «علم گرایی (پشتوانه ی علمی) و دوری از پندارگرایی»، «ذکر (هوشیاری)»، «آزاداندیشی و پرهیز از تقلید»، «غربال گری و پیروی از بهترین»، «پندآموزی و عبرت پذیری»، «آینده نگری و عاقبت اندیشی»، «انسجام وجودی (هماهنگی علم و گفتار با عمل و رفتار)» و «تقوا (خویشتن داری)» است. در گام دوم، با روش تحلیل استنتاجی، از ترکیب هدف اساسی تربیت از دیدگاه قرآن، که عمل خردمندانه است (مقدمه هنجارین) با ابعاد خرد در قرآن (گزاره های واقع نگر)، اصول آموزش خردمندی (گزاره های تجویزی)، استنتاج و تدوین شدند. از جمله این اصول «آموزش تفکر هدفمند و هدایت شده (تعقل)»، «ترغیب به علم-آموزی و اقامه برهان (ذکر دلیل برای امور)»، «تذکر»، «پرورش تفکر نقاد»، «آموزش و زمینه سازی برای مقایسه و سنجش و انتخاب بهترین»، «عبرت آموزی»، « آموزش تدبیر (ژرف نگری و برنامه ریزی) و احتیاط»، «التزام عملی به دانش و سخن» و «تقویت اراده» است.
نقش خودآگاهی مادر در هویت دینی دختران
حوزههای تخصصی:
خودآگاهی یکی از مهمترین مهارت ها در زندگی انسان است. خودآگاهی ابعاد مختلفی دارد ازجمله: خودآگاهی جسمی، روحی، اجتماعی و معنوی. خودآگاهی معنوی جایگاه ویژه ای دارد؛ زیرا افراد با دستیابی به خودآگاهی معنوی، معنای زندگی خود را کسب می کنند و این امر در کیفیت زندگی آنها تأثیر عمیق و قابل توجهی دارد. ازآنجاکه خانواده و به ویژه مادر در شکل گیری هویت دینی فرزندان تأثیر بسزایی دارد پژوهش حاضر باروش توصیفی-تحلیلی و باهدف بررسی نقش معنویت و خودآگاهی معنوی مادر در هویت دینی فرزندان انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که خودآگاهی معنوی مادر در سه بعد: شناختی، عاطفی و رفتاری موجب ایجاد خودپنداره مناسب در فرزندان، رضایت مندی فرزندان از قابلیت ها، هویت جنسی و جایگاه خانوادگی، نگرش مثبت نسبت به ازدواج و تداوم نسل، توانمندی و پویایی، پایداری در سختی ها، سعی و تلاش در ارتقاع کیفیت وظایف دخترانگی خود و تلاش برای استحکام و دوام خانواده خود می شود.
بررسی جایگاه عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کتاب های درس ی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کتاب های درس ی دوره ی متوس طه ی اول بود.
روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و ب ه لح اظ روش کمی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق توصیفی از نوع تحلیل محتوا استفاده گردید. جامع ه آم اری ای ن پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های درسی دوره ی متوسطه ی اول در سال تحصیلی 1402-1401 م ی باش د. نمون ه ی آم اری دربردارنده 10 جلد کتاب در 3 عنوان(پیام های آسمان، تفکر و سبک زندگی و مطالعات اجتماعی) در پایه های هفتم، هشتم و نهم بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در این پژوهش از فهرست وارسی تحلیل محتوای محقق ساخته و برای تعیین روایی ابزار پژوهش از روش روایی محتوایی و برای تجزیه و تحلی ل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در بین کتاب های مورد بررسی بیشترین فراوان ی شاخص های عناصر کلیدی و اصول پایه ای مربوط به کتاب های مطالعات اجتماعی با فراوان ی 1496 واح د و 45/49 درص د وکمت رین فراوانی مربوط به کتاب های تفکر و سبک زندگی با فراوانی 630 واحد و 83/20 درصد م ی باش د. در میان شاخص عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، شاخص عناصر کلیدی با فراوانی 2105 واح د و 59/69 درصد بیشترین سهم را دارد و کمترین سهم نیز مرب وط ب ه شاخص اصول پایه ای ب ا 920 فراوان ی و 41/30 درصد می باشد همچنین بیشترین توجه به عناصر کلیدی اختصاص به کتاب تفکر و سبک زندگی پایه ی هشتم ( مشترک دختران و پسران) با فراوانی 110 واحد و 13/52 درصد و کمترین توجه مربوط به کتاب تفکر و سبک زندگی پایه ی هشتم (ویژه ی پسران) با فراوانی 6 واحد و 84/2 درصد بود. علاوه بر این بیشترین توجه مربوط به اصول پایه ای اختصاص به کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی هفتم با فراوانی 72 واحد و 86/ 41درصد و کمترین توجه مربوط به کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی هشتم با فراوانی 49 واحد و 49/28 درصد بود.
نتیجه گیری: با توجه به این که شاخص های مورد مطالعه از توزیع یکسانی برخوردار نبوده، امید است برنامه ری زان درس ی و تهی ه کنن دگان کتاب های درسی با تقویت این شاخص ها به صورت یکسان سبب ارتق ای شاخص های عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در میان دانش آموزان باشند.
تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مولفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب است.
روش: روش پژوهش، آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمّی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1401- 1402 است. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدف مند، در بخش کمّی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت در دانشگاه شهید باهنر و دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1401 و در بخش کمّی پرسش نامه استخراج شده از نتایج مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش سه مرحله ای (استراوس و کوربین (2006) و در بخش کمّی از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تأمین روایی و پایایی بخش کیفی از روش لینکلن و گوبا (1985) که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری است، استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 13 مقوله اصلی و 33 مقوله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسش نامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد. در بخش کمّی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تأیید برازش مدل نشان داد که هر 33 مؤلفه مورد بررسی دارای تأثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی و با تمرکز بر الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی می توان به بهبود تربیت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی کمک کرد.
تبیین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه براساس تفاسیر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تببین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه، براساس تفاسیر ملاصدرا، می پردازد. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای قیاسی استقرایی انجام شده است، برای تبیین چگونگی تربیت اخلاقی به تحلیل محتوای تفاسیر ملاصدرا پرداخته و اصول و روش های تربیت اخلاقی را واکاوی کرده است. اصول و روش های تربیت اخلاقی در دو دسته سلبی و ایجابی ناظر به دو مرحله اصلی تخلیه و تحلیه در تربیت اخلاقی متعالیه دسته بندی شده اند. بر این اساس، در بخش سلبی، پنج اصل و هفت روش و در بخش ایجابی نیز هشت اصل و شش روش استخراج شده است. اصول بخش سلبی عبارتند از: تهذیب ظاهر، مراقبت از اعمال، تهذیب نفس، دوری از حبّ دنیا و مراقبت از خواطر ذهنی. اصول بخش ایجابی نیز عبارتند از: عقل ورزی، تفکر، مراقبت در مسیر کسب علم، تکرار، ایجاد ملکات نیکو، تعدیل قوای جسمانی و نفسانی، توجه به تفاوت وسع ها و به گزینی در معاشرت. روش های سلبی عبارتند از: ریاضت، زهد، انفاق، دوری از هم نشین بد، پاسخ به شبهات، دوری از عادات نامناسب، دوری از افراط و تفریط. روش های ایجابی نیز عبارتند از: اطاعت از شرع، عمل به مقتضای علم، برهان، تذکر، ایجاد عادات پسندیده و موقعیت مداری.
تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
107 - 129
حوزههای تخصصی:
تربیت اعتقادی به عنوان مهم ترین بخش تربیت دینی، بر مبانی مختلفی استوار است که تبیین کننده فرایند عملی آن خواهد بود. عدم انتخاب و تبیین صحیح مبانی نظری از رهیافت انسان شناسی ناقص، آسیب هایی از جمله یکسونگری و غالب شدن فرهنگ آموزشگری صرف را در تربیت اعتقادی به دنبال دارد. پژوهش حاضر درصدد است با تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی دینی، مبانی این ساحت تربیتی و مدلول های آن را ذیل فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی استنتاج نماید. رویکرد پژوهش، نظری است و با روش تحلیلی استنتاجی اقدام به توصیف، تحلیل و درنهایت استنتاج می نماید. مبانی به دست آمده به عنوان یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که استقلال ابعاد سه گانه نفس−بینش، گرایش و توانش− در مقام نظر است و در مقام عمل، نباید جدای از هم در نظر گرفته شود؛ عمل تربیتی حاصل درهم آمیختگی همه ابعاد است و در تربیت انسان نقش مؤثر دارند. در این میان، بعد گرایشی، پل ارتباطی بین بعدشناختی و بعد رفتاری است و غفلت و کم توجهی به این بعد در تربیت اعتقادی موجب یک سونگری وتنزل به آموزش گری صرف و درنهایت عدم دستیابی به هدف غایی تربیت اعتقادی یعنی ایمان می شود. ازاین رو، مقصد تربیت اعتقادی، ایجاد رفتارهای ارادی هماهنگ با آموزه های اعتقادی خواهد بود.
«نگرش سازی»، راهبردی نوین در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» در اصطلاح روان شناسی، نظامی هماهنگ و بادوام از افکار، احساسات و آمادگی های رفتاری فرد درباره یک موضوع است که به صورت اکتسابی ایجاد می شود و اغلب دارای ثبات و دوام بالایی است. می توان از این ظرفیت انسانی در حوزه تربیت اخلاقی بهره جست و آن را در قالب یک راهبرد تربیتی به کار گرفت؛ به این صورت که مربی با مداخله آگاهانه و توأمان برای ارائه اطلاعات، برانگیختن انگیزه، و آموزش مهارت های رفتاری لازم درخصوص موضوعات اخلاقی، «نگرش سازی» کند. با توجه به ناپایداری اغلب آموزه های اخلاقی در راهبردهای تربیتی موجود، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد برون دینی، نگرش سازی را به عنوان راهبرد نوین تربیتی در حوزه اخلاق معرفی کند. یافته ها نشان می دهند که این راهبرد به دلیل سهولت در فراهم سازی شرایط، جامعیت داشتن، و ماندگاری آموزه ها، بر سایر راهبردهای تربیت اخلاقی برتری دارد و می توان با تعیین مبانی، اهداف، اصول و روش ها، آن را در قالب یک الگوی تربیت اخلاقی ارائه کرد.
دلالت های تربیت زمامدار در اندیشه حکیم ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
205 - 240
حوزههای تخصصی:
تأکیدات فراوان نسبت به زمامداری و نقش زمامداران در سعادت جامعه، چه در منابع دینی و چه در اندیشه های رهبران جمهوری اسلامی، نشان از ضرورت تدوین برنامه ای جامع برای تربیت زمامداران دارد که تدوین آن علاوه بر نیاز به مبانی مبتنی بر قرآن و سیره معصومین (علیهم السلام)، به استفاده از اندیشه های متفکران مسلمانی که در راستای کاربست مبانی اسلامی در اندیشه خود تلاش نموده اند؛ نیز محتاج است. در این میان اندیشه های فارابی به عنوان مؤسس فلسفه اسلامی حائز اهمیت ویژه ای است به خصوص آنکه زمامدار و تربیت وی، به تبعیت از افلاطون، دغدغه اصلی فارابی نیز بوده است. بر این اساس تلاش این پژوهش بر این خواهد بود که با استفاده از آثار و تالیفات فارابی مروری بر اندیشه های او دررابطه با تربیت زمامدار داشته باشد و به عبارت دقیقتر این پژوهش به دنبال پاسخی برای این سؤال است که «اندیشه فارابی چه دلالت هایی برای تربیت زمامداران دارد؟» این پژوهش برای پاسخ به این سوال با استفاده از روئش دلالت پژوهی به استخراج و تحلیل سهم یاری ها و سپس دلالت های مرتبط با تربیت زمامداران از اندیشه فارابی پرداخته و در نهایت تلاش کرده است این دلالت ها را در قالب یک نمودار مفهومی ارائه نماید.
دیدگاه تربیتی امام (علی علیه السلام)(ارائه مدل مفهومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم پردازی در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی و بررسی دیدگاه تربیتی امام علی علیه السلام با رویکرد پژوهش اکتشافی از طریق مطالعه منابع و اسناد معتبر دینی، هدف اصلی مقاله حاضر بود. این مهم با روش تحلیل محتوی احادیث وروایات مرتبط با دیدگاه تربیتی امام علیه السلام در نهج البلاغه، غرر الحکم و.... ، انجام پذیرفت. تحلیل مواد ومحتوای مرتبط با موضوع پژوهش، در چارچوب روش تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از فرآیند چهار مرحله ای شامل «انتخاب واحد تحلیل»، «مقوله بندی»، «شمارش فراوانی هر مقوله» و «تفسیر نتایج» انجام گرفت. در این پژوهش از بسامد (فراوانی) برای شمارش مقوله های فرعی و برای طبقه بندی و تعیین مقوله های اصلی و ابعاد از روش تکوین استقرایی استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق، 98 مقوله فرعی شناسایی و ویرایش شده و بر اساس آنها ابعاد و مولفه های اصلی دیدگاه تربیتی امام علی(ع) شناسایی و تعیین گردید. بر اساس نتایج ابعاد و مولفه ها شامل: الف - بعد تربیت فردی با چهار مولفه اصلی: 1- تربیت دینی( هشت مقوله فرعی)، 2- تربیت اخلاقی(با 22 مقوله فرعی)، 3- تربیت قرانی(با هفت مقوله فرعی)، 4- تربیت علمی (با 20 مقوله فرعی). ب - بعد تربیت اجتماعی با پنج مولفه اصلی شامل: 1- تربیت فرهنگی (با شش مقوله فرعی)، 2- تربیت سیاسی(با هفت مقوله فرعی)، 3- تربیت حقوقی(با 16مقوله فرعی)، 4- تربیت جهادی(با شش مقوله فرعی) و 5- تربیت اقتصادی(با پنج مقوله فرعی)، طبقه بندی، سازمان دهی شد و مدل مفهومی آن تدوین، ترسیم و ارائه گردید.
طراحی الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
175 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از تحلیل اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسناد شامل قرآن و روایات، کتاب ها، مقالات، رساله ها و گزارش های کاری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و بوده و در بخش مصاحبه، متخصصان تعلیم و تربیت که با کمک روش نمونه گیری هدفمند نظری و براساس قاعده اشباع با15 نفر از آنان مصاحبه شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از فیش تحلیل و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته های پژوهش از فرایند ساخت یافته نگارش و تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها منجر به شناسایی شاخص های رشد اخلاقی دانش آموزان در چهار بعد ارتباط با خدا، ارتباط با خویشتن، ارتباط با دیگران و ارتباط با طبیعت شد که مؤلفه های آن براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در 6 ساحت تنظیم شد. برای رشد اخلاقی دانش آموزان بیش از 100 شاخص استخراج گردید و در نهایت با رویکردی سیستمی، مدل نهایی رشد اخلاقی دانش آموزان براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی طراحی گردید.
تعامل بین ساختار و عاملیت و اشارات تربیتی آن برای دوره کودکی؛ با تأکید بر نظریه انسان عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر بررسی تعامل ساختار و عاملیت در نظریه انسان عامل و اشارت تربیتی آن برای دوران کودکی است.
روش: بدین منظور این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیلی استنتاجی در سه گام مشخص انجام شد. ابتدا مؤلفه های مفاهیم عاملیت و ساختار در نظریه انسان عامل تحلیل و توصیف شدند. سپس، نسبت ساختار و عاملیت در چارچوبی سیستماتیک استنتاج گردید. درنهایت بر اساس تحلیل های صورت گرفته، دلالت هایی تربیتی و عملی برای کیاست و ریاست دوران اوان کودکی عرضه شد.
یافته ها: برمبنای اهتمام فلسفی نظریه انسان به مثابه عامل، ابتدا مؤلفه های عاملیت شامل(اراده و اختیار، اندیشه ورزی و...) و مؤلفه های ساختار در دو بخش درونی(نفس و فطرت) و بیرونی(شرایط زمانی و مکانی، ایدئولوژی ها و...) احصاء گردید. درخصوص نسبت دوگانه عاملیت ساختار، غفلت از اسباب عاملیت انسان و پذیرش کنش ناپذیری و بی ارادگی او در مصافِ ساختارها از سویی و از دیگرسو، ابرام توجیه ناپذیر بر نقش ساختارها، دو کرانه ی طیفی است که باید از آن ها رو گردانید. از این رو با پذیرش عاملیت به عنوان سخت هسته ی این نظریه، ساختار نیز دارای اصالت است. بنابراین، تعامل گرایی، به معنای میانه روی و پرهیز از گرایش به سوی کرانه های افراطی طیف مدنظر است. البته این نظریه برای تدقیق این تعامل، بیشترین استفاده را از مفهوم«گزینش و انتخاب عاملانه» نموده است.
نتیجه گیری: سرانجام بنا بر فقدان عاملیت در کودکی، اتخاذ انگاره کودک به مثابه شبه عامل و برداشت از دوران کودکی به مانند دوران گذار به عاملیت، دلالت های طرح شده می توانند تمهیدات رشد و توسعه ی پایه های عاملیت را براساسِ اهمیت تعامل پویای دوگانه ی عاملیت ساختار در دوران بزرگسالی فراهم سازند.
واکاوی راهبردهای یادگیری از نگاه قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به راهبردهای یادگیری از نگاه قرآن انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا مفهوم راهبردهای یادگیری و دیدگاه متناظر با این راهبردها در نظریات یادگیری یعنی نظریات شناخت گرایی مطرح گردید؛ سپس با الهام از روش استنطاقی شهید صدر و در چارچوب رویکرد دانش آموز محور، به بررسی آیات و استخراج آیات ناظر به این رویکرد پرداخته شد. این پژوهش از حیث هدف کاربردی بوده و از حیث گردآوری داده ها توصیفی است و در پی پاسخ به این پرسش است که راهبردهای یادگیری از نگاه قرآن چیست. حاصل این تحقیق، دستیابی به هشت راهبرد است که چهار راهبرد به قرآن اختصاص دارد و در هیچ یک از نظریات یادگیری شناختی به آن اشاره نشده است و درباره چهار راهبرد دیگر که در نظریات یادگیری از آن سخن به میان آمده، تفاوت هایی با دیدگاه قرآن وجود دارد. برخی از این راهبردها بین فرایند آموزشی و غیرآموزشی مشترک اند و برخی مختص به فرایند آموزشی اند. همچنین برخی از این راهبردها در تمامی مراحل رشدی انسان قابل استفاده اند و برخی نیز به مرحله خاصی از رشد اختصاص دارند.