فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سعی در فهم پیام آیات قرآن به صورتی که بتواند مشکل فرد و جامعه را در دوران کنونی حل نماید، تنها در صورتی ممکن است که همان گونه که قرآن مخاطب خود را جهانیان قرار داده و با آن ها به زبان فطرت سخن گفته، جهانیان نیز خود را مخاطب قرآن بدانند و با تلاش برای شکوفاسازی فطرت، خود را در معرض این نسیم رحمت قرار دهند. برای رسیدن به این مقصود، شرایط و ضوابطی لازم است که مخاطب قرآن باید آنها را احراز کند تا بتواند از آثار و برکات تربیتی قرآن کریم برخوردار گردد.در پژوهش پیش رو با شیوه ی توصیفی تحلیلی، به تبیین آن دسته از آثار تربیتی پرداخته شد که نتیجه مخاطب محوری است و تلاوت کننده قرآن می تواند از آن ها در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی در راستای تربیت و هدایت خویش بهره مند شود. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، آثار تربیتی مخاطب محوری در نسبت با اجتماع در سطح کلان عبارتند از: توحید محوری، اجرای قوانین مبتنی بر شرع مقدس اسلام، اقامه ی دین و فرمان های آن، و تبیین جایگاه خانواده و نقش آن. آثار تربیتی اجتماعی در سطح خرد هم آثاری مانند ایجاد روابط اجتماعی کرامت محور، اخوت و برادری، رعایت حق الناس، وحدت و همدلی، تعاون در کارهای خیر، ترویج امر به معروف و نهی از منکر و سیستم ارتباطی مبتنی بر خیر و نصیحت را به همراه خواهد داشت.
ملاحظات تربیتی ناظر بر فیلم و انیمیشن کودک از دیدگاه رویکرد اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
31 - 57
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی از مهمترین دوران رشد فرد است. در این دوران که اوج تأثیرپذیری کودک از محیط اطراف است، انیمیشن به لحاظ جذابیت و درهم آمیختن تصویر و حرکت توجه کودک را به خود جلب می کند و تاثیر زیادی بر روح و روان وی خواهد داشت. با این وجودابعاد تربیتی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پرسش اساسی پژوهش حاضر این است که بر اساس رویکرد اسلامی عمل چه ملاحظات تربیتی−روان شناختی ای ناظر بر انیمیشن کودک می توان داشت؟ روش استفاده شده استنتاج پیش رونده است، بدین صورت که از اهداف و اصول تربیت مطرح شده در رویکرد اسلامی عمل، ملاحظات تربیتی−روانشناختی فیلم و انیمیشن کودک به شکل ضمنی و در 5 دسته کلی استخراج شده است. برخی از این ملاحظات بدین قرارند: پرهیز از مضامین و موارد ضدتربیت چون خشونت] روابط جنسی و احساسات منفی، مواجهه گام به گام و تعویقی با واقعیت های حساسیت برانگیز، پرداخت تبیینی به ارزش ها و طرح آن ها در فضاسازی زندگی واقعی، پرهیز از اشباع اطلاعاتی، توجه به وضوح و تجسم ارزشی، تبعیت ساختار روایی از ساختارهای علی وخطی روایت، توجه به لایه مندی حوادث و موقعیت ها، برجسته سازی موقعیت های انتخاب و تصمیم، پرداخت فرایندی به زندگی و عملکرد شخصیت های اصلی و تلاش در جهت تنوع هویتی عدم برتری آن ها.
شناسایی عوامل اجتماعی - تربیتی موثر بر تمایل دانش آموزان به حضور در مسجد بر اساس طرح شهید بهنام محمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
141 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر تمایل دانش آموزان به مسجد بر اساس طرح شهید بهنام محمدی بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر روش آمیخته است که در بخش کیفی از بررسی اسنادی و در بخش کمی از روش پیمایشی مقطعی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل مربیان و دانش آموزان شهر تهران است. نمونه نحقیق حاضر بر اساس جدول مورگان تعداد 103 نفر بوده که پرسشنامه محقق ساخته بر روی آنان اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای کمی از آمار توصیفی و آمار استنباطی (T تک نمونهای، طیف مطلوبیت نانلی، T دو گروه مستقل، و آزمون فریدمن) استفاده شد. یافتهها نشان داد که بر اساس دیدگاه مخاطبین طرح شهید بهنام محمدی موانع جدی از لحاظ عوامل تأثیرگذار درونی طرح مبنی بر عدم جذب نوجوانان وجود ندارد. در رابطه با اولویت بندی مقوله ها از منظر میزان تأثیر آن ها بر عدم جذب مخاطبین به مسجد از دیدگاه مخاطبین نیز اولویت بندی مقوله ها در نمونه به ترتیب بدین قرار است: برنامه ریزی و محتوای آموزشی (با میانگین 2.75)، مقوله بی توجهی به نسازها و اقتضائات سنی (با میانگین 2.71)، امکانات و تسهیلات (با میانگین 2.56)و همچنین و در نهایت مقوله نیروی انسانی تأثیرگذار (با میانگین 2.52). همچنین یافتهها نشان داد که در مقوله های امکانات، نیازها و اقتضائات، و نقش خانواده، میانگین امتیاز در بین مربیان بیشتر از مقدار آن در مخاطبین است. به بیان دیگر مربیان طرح در مقایسه با مخاطبین در رابطه با مقوله های ذکر شده معتقدند این عوامل در عدم جذب نوجوانان به مسجد بیشتر تأثیر داشته است. نتایج کل بیانگر آن است که بیشتر عوامل جذب دانش آموز نوجوان به مسجد مربوط به عوامل مؤثر خارج از مسجد است.
آسیب شناسی روش تربیتی تنبیه و راه های برون رفت از آن با نگرش به منابع اسلامی
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
31 - 48
حوزههای تخصصی:
تنبیه از روش های مهم و مؤثر تربیتی است که برخلاف وجهه ناخوشایند و آفت هایی که دارد در طول تاریخ تعلیم و تربیت بشر سابقه زیادی دارد. امروزه نیز برخی اندیشمندان حذف آن را به خاطر بازدارندگی آن در شرایط خاص نمی پسندند. بدیهی است استفاده نادرست از این روش اگر براساس اصول و ضوابط مناسب نباشد، آسیب های متعددی برای فرد و جامعه به دنبال دارد که در منابع اسلامی نیز به حد مطلوبی به این آسیب ها و حتی راهکار های برون رفت از آن پرداخته شده است. در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، آسیب های مطرح شده در منابع اسلامی، اعم از آسیب های جسمانی، روانی، اخلاقی، اجتماعی، شخصیتی، دینی و اخروی و حتی راهکار های برون رفت از این آسیب ها اعم از آموزش روش های مختلف تربیتی به والدین، هماهنگی در تربیت، عدم تصمیم گیری در حال عصبانیت و کاستن از سختی شرایط زندگی، کشف، ارائه و تبیین شده است.
مؤلفه های اثرگذار بر شکاف نسلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه چهار شهر تهران از منظر والدین و معلمان (با تأکید بر تربیت دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف کشف مولفه های اثرگذار بر شکاف نسلی در بین دانش آموزان منطقه چهار شهر تهران انجام شده است. روش: جامعه مورد مطالعه کلیه والدین و معلمان دانش آموزان منطقه چهار شهر تهران بودند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری 23 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تکنیک تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که «سیال و مجازی شدن تفکر/یادگیری، تعدد مراجع هویت بخش دینی/تربیتی، کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی، ضعف انتقال ارزش های شناختی/مهارتی دین، فهم ایستا و محافظه کارانه ارزش ها، دین گریزی و ضعف باورهای دینی، ضعف در بازپیوندسازی خود با ارزش های خانوادگی» از مولفه هایی هستند که منجر به شکاف نسلی در بین دانش آموزان مورد مطالعه می شوند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که فهم ایستای دانش آموزان از ارزش ها به مثابه مهمترین عامل درونی و ضعف در انتقال ارزش های دینی/تربیتی به عنوان مهمترین عامل برونی منجربه بروز شکاف نسلی در بین آنها شده است. لذا، باید با طراحی مطلوب ابزارهای نرم آموزشی، انتقال ارزش های شناختی/مهارتی دین را در جهت کاهش این شکاف بکار گرفت. واژگان کلیدی: شکاف نسلی، تعدد مراجع هویت بخش دینی، کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی، فهم محافظه کارانه ارزش ها.
معناسازی مدیران مدرسه در مسیر پیاده سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
51 - 78
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یکی از موضوعات برجسته نظام تعلیم و تربیت کشور در دهه اخیر بوده است. تحقق اهداف این سند همانند تمام سیاست ها و اصلاحات آموزشی تحت تأثیر تعبیر و فرایندهای تعدیل و سازگاری مجریان آن قرار گرفته و لزوماً منطبق با مقصود آنان اجرا نمی شود. هدف این مطالعه، شناخت و تبیین معنای ساخته شده و تعابیر مدیران مدارس از نقش خود در طول پیاده سازی و اجرای سند تحول بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی و برمبنای چارچوب شناختی معناسازی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 8 مدیر دبیرستان دولتی دوره دوم در چهار منطقه 3، 6، 7 و 13 شهر تهران که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، گردآوری شد. تحلیل اطلاعات بر مبنای روش تحلیل داده های کیفی مایلز و هوبرمن به شکل گیری سه دسته مضمون اصلی «ابهام»، «مستندساز» و «عوامل فردی و موقعیتی» منجر شد. یافته های پژوهش نشان دهنده ابهام مدیران مدارس در زمینه ادراک متن سند و چگونگی اجرای آن در مدارس بود. الزام به اقدام در چنین شرایطی، مدیران مدرسه را به سمت ساخت معنای دیگری از نقش خود سوق داده است؛ آن ها نقش خود را به عنوان «مستندسازان» اجرای سند تحول تعبیر می کنند. ساخت این معنا تحت تأثیر عوامل فردی شامل تصور تکرار مکررات و سعی بی فایده و همچنین عوامل موقعیتی شامل قابلیت اجرا، قوانین و مقررات و جایگاه ارزشی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود تلاش های انجام شده در راستای اجرای سند تحول در مدارس، از منظر مدیران مدرسه مقصود اصلی از اجرای سند چندان حاصل نشده است. توجه سیاستگذاران به عوامل شکل دهنده معناسازی می تواند در طراحی سیاست های آموزشی و اجرای مؤثرتر آن ها کمک کننده باشد.
بررسی و اولویت بندی رویکرد تربیت اخلاقی فرماندهان صف یکی از دانشگاه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر سازمانی نیازمند پرورش مربیان و اساتیدی است که با الهام از تجربیات گذشته و با مدنظرقراردادن مبانی و ارزش ها، توان تربیت فکری، فرهنگی و اخلاقی نیروهای خود را مضاعف نماید.پژوهش حاضر با هدف بررسی و اولویت بندی رویکرد تربیت اخلاقی فرماندهان صف یک دانشگاه نظامی انجام شد و از نظر هدف کاربردی، با روش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه فرماندهان صف (اعم از زن و مرد) به تعداد 80 نفر بود. تعداد نمونه برابر با جامعه و روش نمونه گیری تمام شمار بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. این پرسشنامه دارای سه مولفه و 24 گویه بود. یافته ها بر اساس مقادیر آماری میانگین، میانه ، مد، تی و آنووا مورد تحلیل قرار گرفت؛ آنها نشان دادند که از بین سه رویکرد تربیت اخلاقی فضیلت گرا ، مراقبت گرا و عدالت گرا، فرماندهان صف رویکرد عدالت گرا را با میانگین 20/2 به عنوان رویکرد رتبه اول خود انتخاب و بکار گرفتند.نتایج تاکید بر یکسان بودنرویکردتربیت اخلاقی فرماندهان فارغ از جنسیت ، میزان تجربه و درجه شغلی آنها داشت و رویکرد عدالتگرا در تعامل روزانه بین افسران صف و دانشجویان بیشترین کاربرد را دارد.
شناسایی مولفه های تربیتی دانش آموزان یتیم از منظر رهبران آموزشی: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، دست یابی به مؤلفه های تربیتی دانش آموزان یتیم با بهره گیری از تجارب زیسته رهبران آموزشی در مدارس شاهد بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری و به کارگیری ابزار مصاحبه انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل 11 تن از رهبران آموزشی مدارس شاهد در مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 01-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل یافته ها از روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با رهبران آموزشی در قالب (5 مضمون کلی، 19 مضمون جزیی و 57 مضمون پایه) شامل راهبردهای تربیتی (توجه به اصول تربیتی، تقویت مهارت های شناختی-اجتماعی، توجه به تفاوت های فردی، تربیت چندبُعدی، احسان به یتیم و اکرام یتیم)، سیستم حمایتی (حمایت همه جانبه از دانش آموزان و خانواده)، تقویت عملکرد پرورشی رهبران آموزشی (هم افزایی گروهی مربیان، حساسیت تربیتی رهبران آموزشی، آموزش مربیان و توجه به اهمیت گزینش مربیان و کادر آموزشی)، تقویت شبکه ارتباطی (تقویت احساس تعلق به مدرسه، انعطاف در روابط و استحکام در روابط) و تقویت شبکه حمایتی (ضعف برنامه ریزی در زمینه های پرورشی وآموزشی مربیان، ضعف در حمایت مالی و شبکه ارتباطی) بود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیان گر خلاء توجه به موضوع ایتام در اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش و ضرورت توانمندسازی رهبران آموزشی در میزان و نوع توجه به نیازهای آموزشی و پرورشی دانش آموزان یتیم به ویژه در مدارس شاهد است.
نقش بازی های گروهی در ارتقاء فرهنگ شهروندی، مبتنی بر اصول تربیت اجتماعی اسلامی؛ مطالعه موردی: بازی شهروند و مافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
95 - 124
حوزههای تخصصی:
از آنجا که درک صحیح فرهنگ شهروندی و ارتقای آن مستلزم آموزش است و با نظر به اهمیت و جایگاه بازی های گروهی در آموزش، در این پژوهش تلاش شده است تا بازی شهروند و مافیا» به جهت اقبال عمومی، به صورت مطالعه موردی و در جایگاه نمونه ای از بازی های گروهی برای آموزش اصول تربیتی ناظر بر فرهنگ شهروندی، مورد تحلیل قرار گیرد. مبنای این تحلیل، اصول تربیت اجتماعی اسلامی است؛ برهمین اساس، این مهم با روش توصیفی تحلیلی و استنباطی انجام شده است. یافته های پژوهش شامل دو بخش است؛ نخست، احصاء اصول تربیت اجتماعی اسلامی ناظر بر ارتقای فرهنگ شهروندی بنا بر آیات، روایات و دیدگاه اندیشمندان مسلمان و بخش دوم، تحلیل و استنباط اصول تربیتی برگرفته از بازی شهروند و مافیا»، ناظر بر ارتقای فرهنگ شهروندی. اصول تربیت اجتماعی اسلامی در این حوزه، شامل ده اصل است که از آن میان، چهار اصل ضرورت هدایت گری، مشارکت جمعی، انتخاب آگاهانه و اصل رعایت قانون و نظم اجتماعی در اولویت است. اصول تربیتی برگرفته از بازی شهروند و مافیا برای مطالعه موردی در این پژوهش نیز شامل ده اصل است که از آن میان، اصل لزوم نظارت و رهبری، اصل خرد جمعی، اصل پرورش تفکر انتقادی و اصل جامعه پذیری بیشترین تناظر و همسویی را با اصول تربیت اجتماعی اسلامی دارد؛ در حالی که با چهار اصل نوع دوستی و احترام متقابل، اصل اعتدال و اصل انتخاب همنشین، همسو نیست. عدم توجه به اصل برائت، ترویج شک و تأکید بر دروغگویی نیز از جمله نقاط منفی زمینه ساز بروز استحاله ارزشی، از طریق ترویج این بازی است. نتیجه این است که ساخت بازی هایی مبتنی بر اصول تربیت اجتماعی اسلامی که با جذابیت ها و به دور از القائات نادرست، شهروندان آتی جامعه اسلامی را بهتر با فرهنگ اجتماعی اسلامی آشنا سازد، از ضروریات است.
روایت پژوهی پیامدهای تربیتی حضور در اجتماعات مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
33 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل پیامدهای تربیتی حضور در اجتماعات مذهبی بود. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و با استفاده از روش روایت پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش شامل افرادی بودند که به صورت مستمر در اجتماعات و هیئت های مذهبی شرکت می کردند. که به روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری داده ها با 15 نفر از این شرکت کنندگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. بعد از انجام مصاحبه حضوری و ضبط مکالمات، مصاحبه ها به متن تبدیل شد؛ سپس داده ها با روش تحلیل مضمون از نوع تشکیل شبکه مضامین و با کمک نرم افزار(MAXQDA)، تحلیل شد. به منظور اعتبار بخشی به داده ها، از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافته ها از روش بازنگری به دست متخصصان استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان دهنده 28 مضمون پایه و 4 مضمون سازمان دهنده شامل اخلاق بندگی، اخلاق اجتماعی، اخلاق زیست محیطی و اخلاق فردی بود. برخی از مضامین پایه نیز شامل تقویت ارتباط با خدا، انجام اعمال عبادی، رعایت حقوق دیگران، تنظیم روابط خانوادگی، مشورت، کار گروهی، حسن خلق، نوع دوستی، توجه به حیوانات، گیاهان و طبیعت، امیدواری، مسئولیت پذیری، صبر و مراقبه بود. همچنین یافته ها نشان داد که حضور افراد به طورِ مستمر در هیئت ها و اجتماعات مذهبی می تواند منجر به تقویت ارتباط با خداوند، اولویت یافتن کسب رضایت الهی، بهبود روابط با اعضای خانواده، خویشاوندان، همسایگان و دیگر افراد جامعه، احترام گذاردن به نظرات دیگران، تقویت روحیه مشارکت جویی و مسئولیت پذیری، تکریم و مواجه مسئولانه با مخلوقات هستی، عدم دلبستگی به لذایذ دنیوی و افزایش صبر و تحمل در برابر مشکلات گردد.
بررسی تأثیر بازنمایی تمثیلات تربیتی قرآن کریم بر درک بازنمایی های مفهوم «عمل» با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیلات قرآنی یکی از شاخصه های بیان قرآنی است که تاکنون پژوهشگران با پرداختن به نکات ظریف ادبی وبلاغی، روش انتقال مفاهیم، جنبه های زیبا شناختی و پدیدارشناختی وجلوه های تربیتی آنها، ابعاد مختلفی از این روش تبیینی را استخراج نموده اند. این در حالی استکه دریک نگاه و زمینه کل نگر می توان به وجود «ارتباط» معناداری بین این تمثیلات دست یافت به نحوی که این ارتباط، موجب توسعه معانی هریک از تمثیلات در شبکه ارتباطی آنها خواهد شد. پژوهش حاضر با مبنا قراردادن بازنمایی تمثیلات قرآنی ذیل مفهوم «عمل» در پی دستیابی به شبکه مفهومی در اینگونه تمثیلات می باشد. برای بررسی تغییرات بازنمایی این تمثیلات، روش تحلیل نشانه شناسی که بیشتر به عنوان رویکردی که به تحلیل های متنی می پردازد ، مورد استفاده قرار گرفته است. از ویژگی های این روش توجه به تحلیل های ساختاری است. این نوع تحلیل ها شامل تشخیص اجزاء تشکیل دهنده یک نظام نشانه شناختی مانند یک متن و تعیین روابط ساختاری میان آنهاست. در پژوهش حاضر مشخص گردید تمثیلات مورد مطالعه درتغییربازنمایی خود نشانه هایی از رشد و گسترش آثار عمل، در ابعاد مختلف و درسطوح متفاوت، در دو بخش مثبت و منفی، با طرح واره هایی از تثبیت، انسجام، ساختار، احاطه و اساس، بصورت تقابلی در تصویرهای مختلف بازنمایی نموده اند.
تأملی در غایت تربیت اسلامی در هم افزایی دین و تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
105 - 134
حوزههای تخصصی:
دین و تکنولوژی از پدیده های فراگیر در حیات انسانی بوده و تعامل آن ها صورت های مختلفی دارد. هدف از انجام این پژوهش، صورت بندی انواع هم افزایی های دین و تکنولوژی (سطحی، نادرست و ناقص) و به دست دادن رویکرد مطلوب و مسئولانه به این رابطه ازمنظر انسان تکنولوژیک و انسان دین دار بود. با توجه به اینکه هدف دین، تربیت آدمی و عالی ترین هدف تربیت دینی، وصول به قرب به مثابه واقعیتی تکوینی است، در این پژوهش، تأثیر انواع هم افزایی دین و تکنولوژی بر میزان وصول به این هدف تبیین و تحلیل شد. به منظور انجام تحقیق حاضر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد اگرچه انتفاع دین و تکنولوژی از یکدیگر، از جهات متکثری ممکن است، اشتراک در تعالی طلبی منجر به شکل گیری وجوهی تازه از هم افزایی آن ها شده است. در این پژوهش، نوع مواجهه انسان دین دار با تکنولوژی و انسان تکنولوژیک با دین ترسیم و واکاوی شد و با توجه به موقعیت کانونیِ مفهوم قرب در تربیت اسلامی، تأملات روبنایی و زیربنایی رابطه دین و تکنولوژی برای متولیان تربیتی که توأمان به رشد دینی و هوشمندسازی مراکز و محتوای تربیتی اهتمام می ورزند، برجسته شد. نتایج پژوهش نشان داد چهره فی نفسه تکنولوژی و وجوهی از آن که درخدمت نیازهای اصیل بشرند، آگاهانه یا ناآگاهانه به قرب می انجامد؛ اما آنجا که تکنولوژی درخدمت سیاست ها و رویه های منفعت طلبانه بشری قرار می گیرد، وجهه مخرب و نامطلوب پیدا می کند.
تربیت اسلامی؛ فرایند پژوهش و پیش فرض های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
83 - 102
حوزههای تخصصی:
دغدغه ی دینی سازی علوم انسانی، ایجاب می کند در هر یک از آن ها شاخصه هایی عینی، برای اسلامی سازی ارائه شود. علم تربیت نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این میان توجه به فرایند کلان پژوهش، مهمترین عامل در اسلامی سازی این علم به نظر رسید چرا که به وسیله ی آن نه تنها تبیین نسبتِ علمی بودن و دینی بودن تربیت اسلامی ممکن می شد بلکه پاسخگویی به مسائلی، همچون رابطه ی وحی، عقل و تجربه، جایگاه کارآمدی و رابطه ی عناصر تربیتی با یکدیگر نیز، ممکن می شد. در مقاله ی پیش رو فرایند پژوهش در تربیت اسلامی و پیشفرض های آن بر اساس ملاک های فلسفی و وحیانیِ علم به روش ترکیب نظریات مورد واکاوی قرار گرفت و روشن شد که فرایند آن متشکل از دو مرحله ی نظریه پردازی و ارزیابی نظریه است. نظریه پردازی، در گام اول ناظر به اهداف تربیتی بوده و پس از بررسی مبانی، اصول و سایر عناصر تربیتی به نظریه پردازی در رابطه با مسایل تربیتی ختم می شود. علمی بودن این نظریات در گرو واقع نمایی، تفاهم پذیری، تعمیم پذیری و انسجام است و دینی بودن آن ها در گرو احراز استناد آن ها به وحی. از همین رو تکیه به وحی به عنوان تنها منبع دست یابی به اهداف تربیتی در اولین گام پژوهش، به عنوان اصلی ترین عامل دینی سازی این علم به شمار رفته و تکیه بر اهداف تربیتی وحیانی در بررسی مبانی و سایر عناصر تربیتی با کمک عقل و تجربه تضمین کننده ی این امر نسبت به سایر اجزای تربیت اسلامی به شمار می رود. با توجه به این نکات معیار های استناد، کارآمدی و انسجام درونی و بیرونی را به عنوان معیار های ارزیابی نظریات در تربیت اسلامی معرفی کردیم.
واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی: پیش برنده ها و بازدارنده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی صورت گرفته است تا امکان تحلیل فرصت ها و چالش های این حرفه مهم مهیا شود. جامعه پژوهش حاضر، مربّیان عفاف گرایی مرتبط با مدارس دوره ابتدایی و متوسطه شهر مشهد را شامل می شود که هفده نفر از ایشان به صورت هدفمند ازنوع با حداکثر تنوع» انتخاب شدند و با توجه به معیار اشباع داده ها و تکرار اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها صورت گرفت. پس از انجام شدن مصاحبه ها، کاوش در تجارب مربّیان عفاف گرایی و تجزیه وتحلیل اطلاعات، یافته های پژوهش درقالب 103 مفهوم و 21 مقوله جای داده شد و درنهایت، مقوله های تدوین شده، تحت لوای شش مضمونِ پیش برنده فردی، پیش برنده تعاملی، پیش برنده دانشی و مهارتی، بازدارنده دانشی و مهارتی، بازدارنده تعاملی، و بازدارنده ساختاری و فرهنگی قرار گرفتند. بررسی یافته ها نشان می دهد آنچه مربّیگری را پیش می رانَد، تعامل و برهم کُنش مجموع عوامل پیش برنده است و حاصل جمعِ عوامل بازدارنده نیز اسباب بازدارندگی و اثربخش نبودن وظیفه مربّیگری می شود؛ از این روی، برآیند مجموعه عوامل پیش برنده با هم جمعیِ عوامل بازدارنده، درکنار دیگر عوامل، تعیین کننده موفقیت یا ناکامی جامعه در عفاف گرایی و تربیت جنسی مطلوب و درنتیجه، بروز رفتارهای سالم یا مخرب جنسی در نسل آینده خواهد بود.
بررسی تجارب معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهاباد در باب تربیت دینی و عناصر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
57 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار حاضر، بررسی تجارب معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهاباد در باب تربیت دینی و عناصر آن است. برای نیل به این هدف، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه پژوهش، همه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان مهاباد و روش انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند می باشد. تعداد افراد مصاحبه شونده 30 نفر و ابزار آن، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش تحلیل تفسیری مبتنی بر الگوی اسمیت، فلور و لارکین استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که در مورد اهداف تربیت دینی، مضامین فراگیر شناخت خدا به عنوان یکی از اصول دین، شناخت معاد به عنوان یکی از اصول دین، شناخت نبوت به عنوان یکی از اصول دین، شناخت و درک کلام خداوند، شناخت اخلاق دینی و راه های عمل به آن و شناخت فروع دین، در باب محتوای تربیت دینی دو مضمون فراگیر عدم رعایت اصول حاکم بر انتخاب محتوا و عدم رعایت اصول حاکم بر سازماندهی محتوا، در مورد روش تربیت دینی مضامین فراگیر تأکید بر روش فعال تدریس در آموزش مفاهیم دینی، تأکید بر روش های نوین تدریس در آموزش مفاهیم دینی، توجه به آموزش عینی مفاهیم دینی و استفاده از تکنولوژی های نوین در آموزش مفاهیم دینی، در مورد فعالیت های یادگیری تربیت دینی مضامین فراگیر تأکید بر روش های تعاملی و مشارکتی در فعالیت های یادگیری مربوط به مفاهیم دینی، توجه به اصل فعالیت دانش آموز در فعالیت های یادگیری، تأکید بر فناوری آموزشی در انجام فعالیت های یادگیری و حمایت از جستجوی در منابع اطلاعاتی فرادرسی برای انجام فعالیت های یادگیری و در باب شیوه های ارزشیابی تربیت دینی مضامین فراگیر سنجش مشاهده ای، ارزشیابی توصیفی، آزمون های عملکردی و آزمون های پیشرفت تحصیلی کتبی شناسایی شده اند.
کاربست داستان برای آموزشِ حجاب به دختران دوره ابتدایی: مطالعه ارزیابانه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر ارزیابی نتیجه مطالعه کتاب داستان، در آموزش حجاب به دختران مقطع ابتدایی بود. روش: این مطالعه ارزیابانه، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی صورت گرفت و داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته هدایت شده با 67 دانش آموز دختر 8 الی 11 سال در شش استان کشور، به روش کدگذاری استراوس و کوربین تحلیل شد. یافته ها: یافته ها طی سه مرحله کدگذاری، در قالب 851 مفهوم، 54 مقوله، 11 مضمون، در چهار سطح، که برگرفته از مدل ارزشیابی کرک پاتریک و معیارهای مطلوبیت محتوا بود، با عناوین واکنش (بررسی جذابیت)، یادگیری (سودمندی دانشی)، درک و آمادگی برای کنش (سودمندی عملی) قرار گرفتند. مضامین تشکیل دهنده سطح اول شامل «ابراز علاقه به شخصیت های داستان»، «ابراز رضایت از عملکرد شخصیت های داستان» و «ابراز علاقه به کتاب» گردید. در سطح دوم، دو مضمون «یادگیری حجاب و پیامدهای رعایت و عدم رعایت حجاب» و «آموختن سایر نیکی های رفتاری»، ارمغان دهنده وقوع یادگیری بودند. سطح سوم، نشان دهنده درک مخاطبان از محتوا بود و مضامین «درک دلایل عصبانیت لاله و عدم تمایل وی به حجاب»، «درک نادرستی رفتار لاله و تصمیم گیری بهتر به جای او» و «فهم دلایل پذیرش نهایی حجاب از سوی لاله» در این سطح قرار گرفتند. درنهایت، سه مضمون «تمایل به اقناع لاله در جهت رعایت حجاب»، «مشارکت در تغییر و ادامه دادن داستان در راستای گسترش حجاب» و «تمایل به معرفی کتاب به دیگران» سطح چهارم را شکل دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، در انتقال آموزه های ارزشی، دینی و اخلاقی نظیر حجاب، استفاده از ابزارهای هنری نظیر کتاب، نتایج مؤثر و ارزشمندی را به همراه خواهد داشت.
تبیین مدل مفهومی رابطه زبان و تفکر براساس قرآن و استخراج دلالت های تربیتی آن برای پرورش فکری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
109 - 148
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین مدل مفهومی رابطه زبان و تفکر براساس قرآن و استخراج دلالت های تربیتی آن برای پرورش فکری کودکان صورت گرفته است. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی– استنباطی؛ نخست کلیدواژگان پرکاربرد ناظر به زبان و تفکر در قرآن معادل یابی گردید که عبارتند از نطق، قول و کلام، سپس ویژگی های هر کدام براساس آیات ناظر به کلیدواژگان تحلیل، آنگاه رابطه میان زبان و تفکر تبیین فلسفی شده و این نتیجه حاصل شد که مراحل طی شده در تفکر، متناظر با پدیده های زبانی نطق، کلام و قول است. با زاویه دید دیگری هر کدام از پدیده های زبانی نطق، کلام و قول نیز قابل انطباق با فرایند تفکر می باشد. در ادامه مدل مفهومی این رابطه براساس قرآن ترسیم و در نهایت دلالت های تربیتی رابطه زبان و تفکر برای پرورش فکری کودکان استخراج گردید. با توجه به اینکه بهترین رویکرد تربیتی در رابطه با کودک، می تواند رویکرد زیبایی-شناختی باشد؛ به وسیله محرک های کلامی مطلوب، کودک به سمت ارزش ها و نیازهای حقیقی سوق پیدا کند. برای فعال سازی تفکر صحیح در کودک باید او را در معرض کلام حق قرار داد و با استفاده از قدرت اثرگذاری کلام الهی در قالب های هنری و زیبایی شناسانه بکار رفته آن، می توان شیوه های کلام آموزی را به کودکان آموزش داد.
بررسی اثرگذاری هوش هیجانی بر دینداری با توجه به نقش واسطه ای وضعیت اقتصادی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر خرامه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و دینداری با توجه به نقش واسطه ای وضعیت اقتصادی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر خرامه بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از نظر روش، توصیفی همبستگی در قالب معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر خرامه (2401 نفر) بود که با توجه به تعداد متغیرها و حداقل تعداد نمونه موردنیاز در تحلیل مسیر، تعداد 331 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسش نامه هوش هیجانی شات و همکاران (1998)، مقیاس دینداری گلاک و استارک (1965) و پرسش نامه وضعیت اقتصادی قدرت نما و همکاران (1392) بود. برای بررسی فرضیات پژوهش، از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار smart pls استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تأثیر هوش هیجانی بر وضعیت اقتصادی دانش آموزان (0.833)، تأثیر هوش هیجانی بر دینداری آنان (0.993) و تأثیر وضعیت اقتصادی بر دینداری آنها (0.267) تأیید می شود. همچنین مقدار آزمون سوبل (3.92) نقش وضعیت اقتصادی (متغیر میانجی) در تأثیر هوش هیجانی بر دینداری دانش آموزان را تأیید می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تقویت هوش هیجانی دانش آموزان و بهبود وضعیت اقتصادی دانش آموزان، تأثیر مثبتی بر دینداری آنها خواهد داشت.
بررسی انتقادی چیستی و چرایی تربیت در «مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«مبانی نظری تحول بنیادین» به دلیل اهمیت و جایگاه بلندی که در تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ازهمین رو به سبب نقش مؤثری که در سامان دادن و اصلاح نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران دارد، لازم است پیوسته مورد بررسی و نقد و بازخوانی قرار گیرد. این مقاله تعریف و اهداف تربیت را که در این سند تحت عنوان چیستی تربیت و چرایی تربیت مطرح شده اند، بررسی کرده و برخی کاستی های نیازمند بازخوانی و اصلاح را یادآور شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نقد درونی و بیرونی است. مهم ترین کاستی ها در بخش چیستی تربیت عبارت اند از: ابهام و اشکال در روش شناسی؛ ابهام و تداخل در مفاهیم کلیدی؛ و ابهام در مفهوم هویت؛ و در بخش چرایی تربیت، مهم ترین کاستی ها عبارت اند از: انتخاب عنوان های نامناسب؛ ابهام در هدف غایی؛ روشن نبودن هدف کلی؛ ضابطه مند نبودن بیان اهداف واسطی؛ بیان نشدن مستندها و ادله اهداف واسطی؛ روشن نبودن رابطه اهداف میانی با هدف کلی؛ و عدم جامعیت اهداف میانی.
سازماندهی محتوای برنامه درسی بر اساس واکاوی مفهوم علم در نگاه جان دیویی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تببین و تحلیل سازماندهی محتوای برنامه درسی از منظر جان دیویی و علامه طباطبایی بود. این تحلیل بر اساس نگاه هر یک از دو به معنا و مفهوم علم به دست آمده است. هر دو دیدگاه، فرایندی از شکل گیری علم را بیان کرده که شروع آن با مسئله است. پژوهش حاضر با استفاده از روش استتناجی ضرورت عقلی و با تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای مورد مطالعه انجام شد. در این نوشته پس از تحلیل تفصیلی فرایند شکل گیری علم از نگاه هر دو اندیشمند این نتیجه حاصل شد که فرایند مذکور می تواند در سازماندهی محتوای برنامه درسی تأثیر به سزایی داشته باشد. به همین جهت رویکرد حاکم بر سازماندهی محتوای هر دو دیدگاه، مسئله محوری بود؛ لکن در این نوشتار استدلال هایی بیان شده است که نشان می دهد مسئله محوری از نگاه علامه طباطبایی و جان دیویی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند. علت این امر هم به فهم هر یک از ایشان از معنای علم برمی گردد. از آنجایی که جان دیویی معنای علم را منحصر در علم تجربی کرده است مسائل او هم در همان سطح باقی می مانند؛ لکن علامه طباطبایی علم را در سطحی فراگیرتر معنا می کند و مسئله از نگاه او معنای گسترده تری پیدا می کند. دیویی ناظر به رویکرد خود، به نقد رویکرد موضوع محوری پرداخته و صرفاً سازماندهی تلفیقی را مورد تأکید قرار می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نظام فکری علامه طباطبایی با تقریری که از معنا و سطوح مسئله ارائه می دهد، می تواند سازماندهی موضوع محور و تلفیقی را جمع کرده و ناظر به مسائل مختلف دانش آموزان، پیشنهادات جامع تری ارائه نماید.