فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۰۱ تا ۴٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۴۴۲ مورد.
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
71 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از عناصر مهم در تحقق بخشی به تحول بهنجار در نوجوانان، سبک فرزندپروری والدین است. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که مهمترین عناصر در تحول رفتارهای برونی سازی شده فرزندان متاثر از سبک فرزند پروری و والدگری والدین است. توصیه دانش روان شناسی این است که اگر چنانچه والدین تلاش عالمانه ای در گستره فرزندپروری مبذول دارند و روش های تربیتی و ارتباطی مناسب و همتراز با سیر تحوّلی(زیستی، شناختی، عاطفی و اجتماعی) نوجوانان را اتخاذ کنند، نرخ تحقق کُنشوری های شناختی و رفتاری بهنجار در آنان افزایش خواهد یافت. یکی از آسیب های مهم که در عصر کنونی، نوجوانان را تهدید می کند، استفاده بی ضابطه و گسترده از فضای مجازی و فناوری دیجیتال است. به دلیل فواید فراوانی که توسعه اینترنت در دنیا دارد، کاربران این فناوری جدید، هرروز رو به افزایش است.نوجوانان، یکی از مهمترین قربانیان فضای مجازی بی ضابطه هستند. سبک والدگری والدین و سبک فرزندپروری آنان از عناصری است که در تحول بهنجار نوجوان و در مصونیت بخشی آنان، تاثیر سازنده دارد.در آموزه های اسلامی مصونیت بخشی از ابتلا به ناهنجاری های روانی، اخلاقی، شخصیتی و اجتماعی فرزندان و نسل های بعدی آنان را، با عملکرد آموزشی و سبک پرورشی والدین، مرتبط شده است و از تتبع در آموزه های دینی می توان ادعا نمود که سبک فرزندپروری اسلامی می تواند باعث افزایش مصونیت نوجوانان از آسیب ها باشد. هدف پژوهش پیش رو تحلیل نقش سبک فرزندپروری اسلامی در مصونیت نوجوانان از آسیب های مرتبط با فضای مجازی و فناوری دیجیتال است.روش پژوهش: بر اساس تقسیم بندی تحقیقات علمی بر اساس هدف، پژوهش حاضر در ردیف تحقیقات نظری و کاربردی قرار می گیرد. همچنین از روش توصیفی - تحلیلی نیز بهره گرفته می شود. یعنی پس از جمع آوری و دسته بندی مباحث و توصیف آنها، به تحلیل و جمع بندی و نتیجه گیری از هر کدام پرداخته می شود. در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و می خواهد بداند پدیده متغیّر یا مطلب چگونه است. به عبارت دیگر، این تحقیق وضع موجود را بررسی می کند و به توصیف منظم و نظام دار وضعیت فعلی می پردازد. تحقیقات نظری نیز تحقیقاتی هستند که اطلاعات و مواد اولیه تحقیق در روش کتابخانه ای گردآوری می شود و سپس با روش های مختلف استدلال، مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفته و نتیجه گیری می شود. در پژوهش پیش رو تلاش شده به تحلیل نقش بهره گیری از سبک فرزندپروری اسلامی در مصونیت بخشی نوجوانان از اعتیاد به گوشی های هوشمند و شبکه های اجتماعی، پرداخته شود. در تحقیق پیش رو همچنین تلاش شده از آموزه های اسلامی و روان شناختی و تربیتی و پژوهش های تجربی، بهره کافی برده شود. در تحقیق پیش رو به تحلیل محتوایی آموزه های دینی پرداخته شده و همچنین از روش توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شده است.جمع بندی: از تتبع و تامل در آموزه های اسلامی، دانش روان شناسی و تحقیقات میدانی مرتبط می توان نتیجه گرفت که:اعتیاد به اینترنت و گوشی های هوشمند در بین نوجوانان، از فراوانی زیادی برخوردار است؛اعتیاد به شبکه های مجازی و گوشی های هوشمند، آسیب های مختلف اجتماعی و اخلاقی وخانوادگی در پی دارد؛شیوه فرزندپروری مناسبِ والدین در شایستگی ها و مهارت های اجتماعی فرزندان تاثیر محسوسی دارد و باعث مصونیت بخشی نوجوان می شود؛سبک فرزندپروری اسلامی به دلیل ابتاء بر آموزه های وحیانی از اتقان و جامعیت بیشتری برخوردار است و متناسب با نیازهای روان شناختی و اجتماعی و فطری نوجوانان است؛در سبک فرزندپروری اسلامی به تأمین همه نیازهای عاطفی و روان شناختی نوجوان توجه شده و ابتنای روابط والد - فرزندی بر حفظ کرامت و استقلال نوجوانان است؛در سبک فرزندپروری اسلامی به تفاوت های فردی و جنسیتی و نیازهای آنان در دوره ای که زیست می کنند، شده است؛به دلیل تأمین نیازهای عاطفی و روان شناختی نوجوان در سبک فرزندپروری اسلامی، انگیزه و رغبت به فضای دیجیتال خطرناک و غیراخلاقی، کاهش خواهد داشت؛شکل گیری دلبستگی ایمن در فرزندان از عوامل مصونیت بخش به نوجوانان از اعتیاد به شبکه های اجتماعی و گوشی های هوشمند است؛عدم تامین نیازهای روان شناختی فرزندان در محیط خانواده و در روابط والد - فرزندی، زمینه ساز گرایش و نیاز نوجوان به گوشی هوشمند و شبکه های اجتماعی است؛تعامل صمیمانه و مهرورزانه و مبتنی بر رعایت کرامت انسانی، باعث افزایش مصونیت در نوجوانان است.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش پیش رو با بسیاری از پژوهش های انجام شده در رابطه با نقش سبک فرزندپروری با تحول بهنجار کودکان و نوجوانان و مصونیت بخشی آنان از آسیب های مختلف، سازگاری دارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که سبک ارتباط والد - فرزندی، نقش سازنده در تحول بهنجار فرزندان دارد و ارتباطی که مبتنی بر مهرورزی و صمیمیت و تکریم باشد، باعث افزایش اعتمادبه نفس و عزت نفس و باعث شکل گیری دلبستگی ایمن در فرزندان می شود. فرزندانی که در یک خانواده عاطفی و در خانواده ای که بین اعضای آن تعامل منطقی، محبت آمیز و مبتنی بر معنویت خداسو، وجود دارد، از سلامت روان و شخصیت بهنجار برخوردار می شوند. اگر نیازهای زیستی، روان شناختی و معنوی فرزندان به گونه ای مطلوب در محیط خانواده تامین گردد، زمینه گرایش فرزندان به دوستی های خطرناک و پناه بردن به فناوری دیجیتال خطرآفرین، کاهش می یابد. پژوهش های مختلف نشان داده است که یکی از علل اصلی گرایش فرزندان و به ویژه نوجوانان به فناوری دیجیبتال و فضای مجازی خطرناک و غیراخلاقی، عدم تأمین نیازهای عاطفی و روان شناختی آنان در فضای خانواده است. اعتیاد به فضای مجازی و فناوری دیجیتال، آسیب های مختلف به دنبال دارد. افت تحصیلی، افسردگی، انزواگزینی، اضطراب، آسیب معنوی، آسیب اخلاقی و جنسی، از مهمترین آسیب هایی است که ممکن است در اعتیاد به فناوری دیجیتال، دامن گیر نوجوانان گردد. والدین بایستی تلاش کنند تا تعاملی صمیمانه با نوجوانان داشته باشند و به آنان اعتماد کرده و مسئولیت برخی کارها را به آنان واگذار کنند. والدین بایستی نظارت غیرمستقیم بر فعالیت های فرزندان داشته باشند و سعی کنند آنان را در محیط اجتماعی سالم و مدارس آموزشی سالم، تربیت کنند. التزام والدین به هنجارهای اسلامی و ارزش های دینی و دعوت نوجوانان نیز به این فضای اخلاقی و معنوی، از عناصر مهم در مصونیت بخشی از ناهنجارهای اجتماعی و اخلاقی است. در پایان از همه افرادی که در ترویج دانش و ارزش های اسلامی و دینی تلاش می کنند قدردانی نموده و از خوانندگان گرامی تقاضا داریم با انتقادات سازنده خویش، ما را در پیشبرد اهداف تربیتی و علمی، یاری نمایند.
نقش راهبردی توحید افعالی در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوعات و مسائل اخلاقی از یک سو و گوناگونی روش های تربیتی از سوی دیگر ایجاب می کند که از راهبردهایی در تربیت اخلاقی استفاده شود که متربی را به اهداف لازم برساند؛ زیرا به کارگیری برخی از روش های تربیتی نه تنها توان و وقت متربی را می گیرد، بلکه او را هرگز به مقصود نیز نمی رساند. توحید افعالی به مثابه یکی از مهم ترین متعلقات ایمان که در متون دینی آمده، آثار تربیتی و اخلاقی فراوانی دربر دارد، به گونه ای که می توان گفت: یکی از راهبردهای اصلی در تربیت اخلاقی به شمار می آید و می تواند نقطه ای کلیدی در تربیت اخلاقی به شمار آید. این پژوهش به روش «توصیفی- تحلیلی» کوشیده است راز تأکیدهای مکرر آیات و روایات درباره توحید افعالی را بیان کند تا راهبردی بودن نقش توحید افعالی در تربیت اخلاقی اثبات گردد. آشکار شدن نقش محوری مؤلفه «اسناد» در تربیت اخلاقی، تبیین اخلاق توحیدی و چگونگی نشئت گرفتن فضایل از توحید، و بیان آثار اعتقاد به توحید افعالی از دیگر یافته های این پژوهش است.
بررسی جایگاه عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کتاب های درس ی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کتاب های درس ی دوره ی متوس طه ی اول بود.
روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و ب ه لح اظ روش کمی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق توصیفی از نوع تحلیل محتوا استفاده گردید. جامع ه آم اری ای ن پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های درسی دوره ی متوسطه ی اول در سال تحصیلی 1402-1401 م ی باش د. نمون ه ی آم اری دربردارنده 10 جلد کتاب در 3 عنوان(پیام های آسمان، تفکر و سبک زندگی و مطالعات اجتماعی) در پایه های هفتم، هشتم و نهم بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در این پژوهش از فهرست وارسی تحلیل محتوای محقق ساخته و برای تعیین روایی ابزار پژوهش از روش روایی محتوایی و برای تجزیه و تحلی ل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در بین کتاب های مورد بررسی بیشترین فراوان ی شاخص های عناصر کلیدی و اصول پایه ای مربوط به کتاب های مطالعات اجتماعی با فراوان ی 1496 واح د و 45/49 درص د وکمت رین فراوانی مربوط به کتاب های تفکر و سبک زندگی با فراوانی 630 واحد و 83/20 درصد م ی باش د. در میان شاخص عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، شاخص عناصر کلیدی با فراوانی 2105 واح د و 59/69 درصد بیشترین سهم را دارد و کمترین سهم نیز مرب وط ب ه شاخص اصول پایه ای ب ا 920 فراوان ی و 41/30 درصد می باشد همچنین بیشترین توجه به عناصر کلیدی اختصاص به کتاب تفکر و سبک زندگی پایه ی هشتم ( مشترک دختران و پسران) با فراوانی 110 واحد و 13/52 درصد و کمترین توجه مربوط به کتاب تفکر و سبک زندگی پایه ی هشتم (ویژه ی پسران) با فراوانی 6 واحد و 84/2 درصد بود. علاوه بر این بیشترین توجه مربوط به اصول پایه ای اختصاص به کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی هفتم با فراوانی 72 واحد و 86/ 41درصد و کمترین توجه مربوط به کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی هشتم با فراوانی 49 واحد و 49/28 درصد بود.
نتیجه گیری: با توجه به این که شاخص های مورد مطالعه از توزیع یکسانی برخوردار نبوده، امید است برنامه ری زان درس ی و تهی ه کنن دگان کتاب های درسی با تقویت این شاخص ها به صورت یکسان سبب ارتق ای شاخص های عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در میان دانش آموزان باشند.
الگوی پیشنهادی ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش مبتنی بر تحلیل اسناد و سیاست های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزش و پرورش نقش حائز اهمیتی در تحول فرهنگی و تربیت نسل آتی کشور دارد. از این حیث بازطراحی و اصلاح سازوکارهای برنامه ریزی و نظارت بر این نهاد، نیازمند توجه بیشتری از جانب سیاستگذاران است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، استخراج الگویی برای ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش مبتنی بر اسناد و سیاست های کلان کشور میباشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیق کیفی بوده که با روش مطالعات اسنادی انجام گرفته و به منظور تحلیل و دسته بندی یافته ها، از روش تحلیل مضمون بهره گیری شده است در یافته ها، در بعد «مدیریت و حکمرانی»؛ مؤلفه هایی مانند برنامه و بودجه، ارزشیابی و تضمین کیفیت، اصلاح ساختارها و رویه ها و گسترش عدالت آموزشی، در بعد «نظام آموزشی»؛ مؤلفه های محتوا و کتب درسی، الگوهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، در بعد «نظام تربیتی»؛ مؤلفه های شش ساحت تربیتی سند تحول، در بعد «نیروی انسانی»؛ مؤلفه هایی از جمله گزینش و جذب، آموزش و تربیت و منزلت اجتماعی، در بعد «زیرساخت»؛ مؤلفه های تجهیزات و فناوری های مدارس و فضاهای آموزشی، معماری و کالبد مدارس و فضاهای آموزشی، زیرساخت های آموزشی-تربیتی و در بخش «ارتباطات و تعاملات» مؤلفه های تعاملات بیرونی، به همراه شاخص های اصلی هریک، استخراج و با نشان دادن ساختار مفهومی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مذکور در قالب یک نظام جامع، الگوی ارزیابی راهبردی ارئه شده و در نهایت، توصیه های سیاستی، جهت تقویت نظام ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد گردیده است.
اثر بخشی آموزش مفاهیم دینی به شیوه قصه گویی بر کنترل خشم و رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر اثر بخشی آموزش مفاهیم دینی به شیوه قصه گویی بر کنترل خشم و رشد اخلاقی دانش آموزان بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. در ابتدا بسته آموزشی استخراج شده و توسط متخصصین از لحاظ اعتبار محتوایی با روش شاخص نس بت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی مورد بررسی و تائید قرار گرفت. جامعه آماری دانش آموزان پسر پایه ششم مدرسه خلیج فارس ارومیه بودند که در سال ۱۴۰۲-۰۳ تحصیل می کردند و ۳۰ نفر از دانش آموزان به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته و به مدت ۱۳ جلسه توسط نویسنده سوم در تاق سمعی بصری مدرسه خلیج فارس آموزش مفاهیم دینی به صورت قصه را دریافت نمودند. لازم به ذکر است قبل از اجرای جلسات آموزشی، از هر دو گروه پیش آزمون و در انتها پس آزمون به عمل آمد. در این مطالعه دانش آموزان پرسش نامه های رشد اخلاقی لطف آبادی (۱۳۸۸) و والدین پرسشنامه خشم محمدکریمی (۱۳۹۱) را در مرحله پیش و پس آزمون تکمیل نمودند و داده های مطالعه به روش تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم افزار اس پی اس اس 21 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مفاهیم دینی به روش قصه منجر به افزایش رشد اخلاقی (۰۵/۰>p) و کاهش خشم (۰۰۱/۰>P) دانش آموزان پایه ششم شد. نتیجه گیری: از نتایح مطالعه استنباط می شود استفاده از روش های آموزشی مانند قصه مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی بر بهبود رفتار و شناخت دانش آموزان مؤثر است.
طراحی الگوی فرایند تصمیم گیری مدیران آموزشی با استراتژی ثبات قدم در رویکرد اسلامی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی فرایند تصمیم گیری مدیران آموزشی مبتنی بر راهبرد ثبات قدم است. روش: در بخش اول، به روش تحلیل مضمون مفهوم ثبات قدم مبتنی بر آیات قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش 389 آیه قرآن کریم با واژگان مرتبط با ثبات قدم بود. با روش نمونه گیری هدف مند، 34 آیه نمونه پژوهش را تشکیل دادند. روش تحلیلی استفاده شده در این بخش، تحلیل شبکه مضامین بود. در بخش دوم، برای احصای دلالت های مضامین ثبات قدم برای فرایندهای تصمیم گیری مدیران آموزشی از روش دلالت پژوهی نظام مند استفاده شد. جامعه پژوهش متخصصین در حیطه تصمیم گیری و بودند که به کمک روش نمونه گیری نظری، در دسترس و گوله برفی با 13 نفر مصاحبه شد. اعتبارسنجی یافته ها از بررسی نظرات خبرگان به دست آمد. یافته ها: در این پژوهش، در گام نخست، شش مضمون برای ثبات قدم شامل ایمان و امید به عوامل غیبی، شجاعت و خطرپذیری، تمرکز برداشته ها، قوت اراده، بزرگی و اهمیت هدف، فضای انگیزشی و وحدت بخش به دست آمد. براساس هر کدام از مضامین برای فرایند تصمیم گیری دلالت هایی به دست آمد از جمله شناخت ظرفیت ها در کنار خلاءها، توجه به متقاعدسازی به جهت همراهی منابع انسانی، توجه به جانشین پروری و توانمندسازی منابع انسانی، قدرشناسی و حفظ امید، ایجاد فضای گفت وگو، هم افزایی صبرمحور و محبت محور. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، توجه به مضامین ثبات قدم کمک می کند مدیران آموزشی در فرایند تصمیم گیری، از اتخاذ تصمیم تا اجرای تصمیم، عملکرد بهتری داشته باشند.
مبانی الگوی مشاوره انتخاب احسن مبتنی بر آیات قران کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره با موضوعات فرهنگی و ارزشی در هم تنیده است و در تعاملات مشاور و مراجع این ارزش ها خود را نشان می دهد، به همین خاطر لازم است مشاوره از دیدگاه دین مورد بررسی قرار گرفته و آموزه های آن در مشاوره به کار گرفته شود. این پژوهش با هدف شناسایی مبانی الگوی مشاوره انتخاب احسن بر اساس آیات قرآن کریم انجام شده است. روش: پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای - اسنادی است. جامعه تحلیلی پژوهش شامل کلیه آیات قرآن کریم به همراه تفاسیرشان، پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با موضوع پژوهش بوده که ابتدا شناس ایی و سپس به صورت هدف مند به طور عمیق و مستمر مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمونه پژوهش یا «واحدهای تحلیل» در این پژوهش شامل کلمه ها، موضوعات و عبارت های مرتبط با مشاوره، انتخاب و اقدام احسن در قرآن کریم و تفسیر نور محسن قرائتی بوده است. برای تجزیه و تحلیل شناسایی مضامین از روش تحلیل مضمون استفاده شد، برای گردآوری داده ها کلید واژه های انتخاب شده با استفاده از سایت برخط معجم قرآن کریم، دانشنامه اسلامی (برخط) و مراجعه مستقیم به قرآن کریم انجام شد. یافته ها: با بررسی نکات و مفاهیم مرتبط 8 مضمون سازمان دهنده «هم سو شدن با نظام احسن هستی، وحدت بخشی به دوسوگرایی های درونی، خود، نظام معنی سازی فردی، ظرفیت ها و امکانات شناختی، مدیریت معنوی هیجانات، مدیریت یکپارچه رشد خود، سبک مقابله احسن» شناسایی شد. با دسته بندی مضامین سازمان دهنده 4 مضمون فراگیر برای مبانی الگوی مشاوره انتخاب احسن شامل انگیزش احسن، نگرش احسن، عاطفه احسن و کنش احسن شناسایی شد. نتیجه گیری: آموزه های قرآن کریم مسیر تعالی فردی و اجتماعی را برای انسان ترسیم می کند. به کار گیری این یافته ها می تواند در مشاوره مؤثر باشد.
روش های تربیت عرفانی مبتنی بر دیدگاه های انسان شناختی علامه حسن زاده آملی در ابعاد شناختی، گرایشی وعملی با تاکید بر دوره نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
155 - 187
حوزههای تخصصی:
عُرفا عرفان را علمی می دانند که یقینی ترین راه دستیابی به حقیقت و عالی ترین نوع تربیت معنوی است. تربیت عرفانی از نظر علامه حسن زاده، تربیتی انسان ساز و در حقیقت عروج نفس به معرفت حق تعالى، و اعتلاى آن به تخلّق به اخلاق ربوبى و تأدّب به آداب الهى است. این تحقیق در پی تبیین روش های تربیت عرفانی ویژه دانش آموزان نوجوان است. در این پژوهش با کمک تکنیک اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع یک، مبانی نوع دو و مبانی نوع سوم مبتنی بر دیدگاه های انسان شناختی علامه حسن زاده مشخص شده اند؛ اهداف و اصول تربیت عرفانی پس از تعیین گزاره های واقع نگر دوره نوجوانی و بر اساس روش استنتاجی تعیین شدند و با استفاده از قیاس عملی، روش ها در سه بعد شناختی، گرایش و عملی مشخص شده اند: روش های تربیت عرفانی در بعد شناختی: -روش تزکیه علمی عملی- روش تحصیل علم نافع- روش دعا و مناجات- روش تفکر و ذکر دائم- روش احتجاج و استدلال- روش الگوگرایی. روش های تربیت عرفانی در بعد گرایشی:- روش ادراک ذوقی- روش تسخیر طبیعت خویش- روش مخالفت با هوای نفس- روش مشارطه، مراقبه، محاسبه- روش محبت ورزیدن ومعاشقه با خداوند. روش های تربیت عرفانی در بعد عملی:- روش کنترل ورودی ها و خروجی های انسان- روش تلقین افکار و نیّات خوب (مثبت اندیشی)- روش ممارست بر انجام فرایض و ترک محرمات- روش مخالفت با بدگمانی- روش شکرگذاری-روش الگوگرایی.
مطالعه تطبیقی آموزش ارزش ها در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
75 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از بخش های مهم و اصلی فرهنگ هر جامعه ارزش های آن است. ارزش ها، جزء اصلی سازنده فرهنگ هر جامعه و زیربنای رفتارها و کنش ها هستند و ثبات و تغییر آن ها، موجب ثبات و تغییر فرهنگ ها در جوامع در طول زمان می شود. یکی از مباحث مهم نظام تعلیم و تربیت در حال حاضر، مسئله ارزش ها و آموزش آن است به این دلیل که کاربرد ارزش ها، در همه دانش ها و امور، بدیهی است. عصر حاضر عصر بحران ها و چالش ها است و تجربه انسان، نشان می دهد که انسان در هیچ دوره ای، بی نیاز از ارزش ها و آموزش آن نبوده است. وجود مشکلات و مسائل مختلف غیر ارزشی و ناهنجاری های اخلاقی و انسانی اعم از فساد و اختلاس و بی بندوباری های جنسی، افزایش فقر و بی عدالتی و تبهکاری، شرایط را به گونه ای رقم زده اند که در عصر حاضر پرداختن به ارزش ها و توسعه آن یک نیاز اساسی محسوب می شود. علیرغم تلاش های بسیار صورت گرفته در زمینه آموزش اخلاق و ارزش ها، خلأهای بسیاری در زمینه بزهکاری ها و انحرافات و ناهنجاری های ارزشی در نوجوانان و جوانان دیده می شود که نشان می دهد آموزش ارزش ها به درستی انجام نشده است، بنابراین با توجه به اینکه آموزش ارزش ها، فطریات نهان علمی و عملی اخلاقی در درون انسان را آشکار می سازد، سعادت دنیوی و اخروی برای فرد به ارمغان می آورد، به منظور بهره گیری از تجارب مختلف، مطالعه تطبیقی رویکردهای کشورها و بیان تشابهات و تفاوت های هرکدام در زمینه آموزش ارزش ها ضروری به نظر می رسد، بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی رویکردهای آموزش ارزش ها در کشورهای منتخب و عناصر برنامه درسی آموزش ارزش ها در این کشورها است.روش: روش پژوهش حاضر یک پیمایش تطبیقی است و داده های مورد نیاز آن برای پاسخگویی به پرسش ها از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای و گزارش های تحقیقی و جستجو در پژوهش از پایگاه های اطلاعاتی داخلی ازجمله مرکز پایگاه اطلاعات علمی، پرتال جامع علوم انسانی، بانک اطلاعات نشریات و مجلات ایرانی، پایگاه مجلات تخصصی نور و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، جویشگر فارسی علم نت و همچنین پایگاه های اطلاعاتی در خارج ازجمله؛ Google؛ Scopus،Scientific Information Database، Science Direct، ProQuest، Springlink، Taylor & Francis، Google Scholar Eric، گردآوری شدند. الگوی مورد استفاده در این زمینه الگوی بردی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی مشخص می کند. بر اساس این الگو، ابتدا اطلاعات مورد نیاز درباره آموزش ارزش ها از منابع معتبر گردآوری و تفسیر شدند، در مرحله بعدی طبقه بندی اطلاعات صورت گرفت و در مرحله آخر تفاوت ها و تشابهات مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند و در نهایت پیشنهاد هایی ارائه گردید. نمونه مورد مطالعه این تحقیق شش کشور انگلیس، فیلیپین، استرالیا، آمریکا، چین و ایران انتخاب شده است. این کشورها، منتخب کشورهای غربی و کشورهای شرقی محسوب می شوند که در زمینه فعالیت های مربوط به آموزش ارزش ها پیشرو بوده اند. جهت تعیین روایی در این بخش از پژوهش، از معیارهای روایی رویا و پرتی (2003) فرایندهای ساخت یافته جهت ثبت، نوشتن و تفسیر داده ها استفاده گردید. جهت محاسبه ضریب پایایی، از روش اسکات (2012) استفاده شده است و سیاهه وارسی محتوا در اختیار پنج نفر از متخصصان قرار گرفت و ضریب توافق بر اساس فرمول اسکات 80 محاسبه شد.نتایج: وجه اشتراک کشورهای موردمطالعه در رویکرد آموزش ارزش ها ارتباط آن با ادیان و مذاهب آنان است. در ایران که دستیابی به کمال یا قرب الهی هدف غایی است، دین اسلام تعیین کننده ارزش ها است و آموزش ارزش ها با محور قرار دادن خداوند در تمامی ارتباطات (ارتباط انسان باخدا، با خود، با خلق، طبیعت) موردتوجه است. در سایر کشورها، دین مسیح تعیین کننده ارزش ها است. در کشور آمریکا و انگلیس، لیبرال ها اعتقادی به دخالت نظام آموزشی در آموزش ارزش ها ندارند درنتیجه به تحقق سکولاریسم و ارزش هایی چون آزادی افراد، خودشکوفایی فردی تأکیددارند. در چین آموزش ارزش ها برگرفته از آیین کنفوسیوس و کمونیست است، ارزش ها نسبی بوده و به فرهنگ و اقوام وابسته است. در انگلیس، پرورش ویژگی هایی مانند انعطاف پذیری شخصیت، صداقت، سخت کوشی، خودکنترلی، کار تیمی، رهبری را ارزش ذکر می کنند. استرالیا ارزش ها را در نه دسته اصلی مراقبت و شفقت، انجام بهترین کار، انصاف، آزادی، صداقت، درستکاری قرارداده است. فیلیپین نیز سیستم پیچیده ای از آموزش ارزش ها دارد. وجه تفاوت کشورهای منتخب در آموزش ارزش ها را می توان در 6 بعد اصلی بیان نمود: بعد اول ارتباط انسان با عالم طبیعت؛ بعد دوم رابطه فرد با مردم؛ بعد سوم اهمیت درک انجام فعالیت های مختلف توسط انسان ؛ بعد چهارم، اساس معیار ارزشی؛ بعد پنجم، اولویت در طول زمان و بعد ششم ارزش ها به مقصد ایدئال انسان ها مربوط می شود.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش ارزش ها در هر کشوری متفاوت است و این امر می تواند متأثر از عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورها باشد. این عوامل عبارتند از 1- زمینه های تاریخی 2- سیستم سیاسی 3- فرهنگ و دین 4- ساختار اجتماعی 5- جهانی شدن. مقایسه تطبیقی آموزش ارزش ها در کشورهای ایران، فیلیپین، استرالیا، چین، انگلیس و آمریکا نشان می دهد که ابتدا کشور چین و سپس کشور استرالیا در برنامه درسی آموزش ارزش ها وضعیت مطلوبی دارند و عملکرد بهتری در این زمینه دارند. کشور چین به طور سیستماتیک و جامع به آموزش ارزش ها پرداخته است و آن را در تمام سطوح آموزشی گنجانده است.کشور استرالیا نیز دارای برنامه های آموزشی مشخص و منسجمی است که به آموزش ارزش ها به عنوان بخش ویژه ای توجه دارد و با رویکردی منسجم و حمایت قوی از برنامه های آموزشی در حوزه برنامه درسی آموزش ارزش ها موفق تر از سایز کشورها ازجمله فیلیپین عمل کرده است. اگرچه در کشور فیلیپین اقدامات زیادی در زمینه آموزش ارزش ها صورت گرفته است و برنامه ویژه ای برای آموزش ارزش ها طراحی گردیده است لکن در عمل این برنامه با چالش هایی مواجه شده است از جلمه کمبود منابع، عدم تخصص کافی و عدم حمایت کافی از سوی نهادهای آموزشی. در کشور آمریکا با همه تلاش های صورت گرفته در این کشور و مدارسی که ارزش ها را در دانش آموزان ترویج می کنند یک رویکرد سیستماتیکی در این زمینه دیده نمی شود و آموزش ارزش ها در مدارس به صورت یکپارچه انجام نمی شود در ایران اگرچه به نظر می رسد اسناد بالادستی مانند سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی به خوبی تدوین شده باشند اما در عمل چالش هایی مانند عدم تطابق بین اهداف و واقعیت های آموزشی وجود دارد به عنوان مثال، عدم عدالت آموزشی و نابرابری های موجود در سیستم آموزش ایران مانع از تحقق اهداف این سند می شوند.
واکاوی عوامل مؤثر بر ترویج نماز در دانش آموزان مقطع متوسطه اول از دیدگاه مربیان پرورشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
123 - 142
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی دانش آموزان و تقویت نگرش و ترغیب آنها به انجام فرائض دینی به ویژه نماز، از محوری ترین اهداف تعلیم و تربیت اسلامی و رسالت مهم نظام آموزش و پرورش است. این مطالعه با هدف شناخت و تحلیل عوامل ترویج کننده نماز در میان دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه (1402-1403) صورت گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان و مربیان پرورشی شاغل در مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 03-1402 بودند که با توجه به اصل اشباع نظری شامل 12 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری گزینش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش شبکه مضامین آرتراید استرلینگ استفاده شد. در فرایند تحلیل اطلاعات، مضامین به شیوه استقرایی بر اساس سطح انتزاع، ذیل سه گروه مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه طبقه بندی شدند که براین اساس 100 مضمون پایه شناسایی و با کنار هم قرار گرفتن مضامین با سطح انتزاع بالاتر، 3 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر با عنوان «ترویج متداوم نماز در میان دانش آموزان» شناسایی شدند. مضامین سازمان دهنده عوامل مؤثر بر ترویج نماز در میان دانش آموزان شامل عوامل انسانی، محیط فیزیکی، آموزشی و پرورشی و عوامل اجتماعی بودند که توجه به آن ها با استناد به مضامین پایه می تواند در رسیدن به هدف و افزایش گرایش و ترویج نماز در میان دانش آموزان مقطع متوسطه یاری گر باشد.
پولی سازی و تجاری سازی آموزش از دیدگاه فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
21 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: از جمله مسائلی که نظام آموزشی با آن مواجه است بحث پولی شدن آموزش و پرورش است. از این موضوع دو مفهوم استنباط می شود: معنای اول پولی شدن به معنای پرداخت هزینه خدمت (آموزش) است که از این نظر صرف هزینه برای کسب علم امری رایج و منطبق بر سیره عقلا و مشروع تلقی می شود و به طور معمول خانواده ها برای تحصیل فرزندان خود پول خرج می کنند که این معنا، پولی شدن به معنای اسلامی آن است. معنای دوم، پولی شدن آموزش به عنوان یک سیاست حاکمیتی است که نتیجه آن تجاری سازی است. این معنا ریشه در بنیادهای لیبرالی دارد که به دنبال تحمیل الگوهای بازار آزاد بر نظام آموزشی است. بر اساس منطق بازار آزاد در اقتصاد لیبرال، پول معیار بهره مندی از امکانات و زندگی بهتر است و بی پولی مساوی است با عدم لیاقت برای بهره مندی از زندگی بهتر؛ تفوق این منطق بر نظام آموزشی به معنای برخورداری از تحصیلات مبتنی بر توانایی مالی خانواده ها و سلب حق تحصیل و آموزش عمومی از اقشار ضعیف تر است. این معنای پولی شدن آموزش و پرورش با عدالت آموزشی در تعارض است و موجب محرومیت دانش آموزان در خانواده های با حقوق کمتر آموزشی و تضعیف نظام آموزش همگانی می شود و در درازمدت موجب بروز شکاف طبقاتی در جامعه در سطوح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه این موضوع به فقه و استنباط حکم فقهی اصل صرف هزینه برای تحصیل و نیز حکم پولی شدن آموزش به معنای لیبرالی آن است.روش: روش تحقیق در این مقاله، روش تحقیق کیفی است که با استفاده از روش مرسوم در تحقیقات اسلامی یعنی روش اجتهادی انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. در این روش پس از تبیین مفهومی موضوع و روشن شدن ابعاد آن، موضوع به آیات قرآن، روایات، عقل و برخی قواعد فقهی ارائه می شود و دلالت های هر یک مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد و در پایان از مجموع مفاهیم، حکم فقهی موضوع مورد پژوهش استخراج می شود. برای استنباط حکم صرف مال برای تحصیل، از اطلاق عموم ادله استفاده شده و در مجموع، حکم جواز استنباط شده است. برای به دست آوردن حکم پولی شدن آموزش و پرورش به معنای لیبرال، علاوه بر ادله فوق، به برخی از اصول قانون اساسی و ادله ولایتی و حکومتی و نیز پیامدها و آثار سیاسی و اجتماعی آن (محرومیت طبقات متوسط و ضعیف و استعدادهای ناب از آموزش عمومی رایگان، فاصله طبقاتی) مورد توجه قرار گرفت و از مجموع آنها، مرجوح بودن به دست آمد، هر چند حکم به حرمت آن نیز بعید به نظر نمی رسد.یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از جواز دادن پول برای تحصیل است (کسب درآمد به معنای اسلامی)؛ همچنین مغایرت تجاری سازی آموزش به معنای لیبرالی با عدالت آموزشی، کرامت انسانی و نیز تضییع حق آموزش رایگان دانش آموزان به اثبات رسید. همچنین بر اساس عناوین ثانویه و با توجه به آثار و پیامدهای منفی پولی شدن آموزش و پرورش به معنای آزادانه آن مرجوح بودن یا حتی حرمت آن اثبات شد. دولت در قبال آموزش و پرورش موظف است؛ زیرا آموزش مقدمه لازم برای حفظ نظام و تامین عدالت اجتماعی است؛ از آنجایی که ترک آموزش و آموزش لازم و کافی برای همه اقشار جامعه موجب هرج و مرج و اخلال در نظام می شود، به حرمت آن حکم می شود.نتیجه گیری: در خاتمه از مجموع مطالب مطرح شده در این مقاله می توان به موارد زیر اشاره کرد:گرفتن اجرت و مزد برای تدریس از نظر عقلی و شرعی جایز و منطبق با سیره عقلی و شرعی است. از حکم مذکور به ملازمه، جواز شرعی اعطای اجرت و مزد از سوی عامل تربیتی استنباط می شود که در مواردی این جواز به حد ضرورت می رسد آنجا که ترک تربیت فرزند، موجب گمراهی او شود.آنچه از دلالت مجموع قواعد فقهی، استفاده می شود این است که حکومت اسلامی نسبت به تعلیم و تربیت عمومی به نحو وجوب کفایی وظیفه دارد که این حکم، الزام به سروسامان دادن به نظام آموزشی، بسط مراکز آموزشی، تأمین زیرساخت ها و مراکز آموزشی، منابع انسانی و حمایت های مادی از معلمان و مانند آن را به دنبال دارد.توجه به آموزش همگانی وظیفه همه کارگزاران آموزش و پرورش است، اما با توجه به ویژگی های خاص حکومت، بر عهده حکومت اسلامی است که با توجه به توان و ظرفیت خود در این امر هزینه کند. اگر سهل انگاری یا کوتاهی دولت موجب آسیب به روند تحقق آموزش عمومی شود؛ الزام حکومت به پرداخت هزینه برای آموزش دانش آموزان مورد تاکید قرار می گیرد.4. خصوصی سازی آموزش و پرورش منجر به پولی شدن آموزش و پرورش به مفهوم لیبرال آن برخلاف عدالت آموزشی است و با توجه به پیامدهای منفی و نیز آثار سوء درازمدت آن بر سرنوشت کشور و نظام از نظر فقه تربیتی می توان به ممنوعیت آن حکم کرد.
مدل معادلات ساختاری بین دینداری با سلامت روان: با آزمون نقش میانجی هوش معنوی در دانشجویان دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بین دین داری با سلامت روان دانشجویان دانشگاه ارومیه است. روش: روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال 1402 بود (13567N=)، که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. داده ها به وسیله سه پرسش نامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1979)، دین داری صافدل (1393) و پرسش نامه هوش معنوی فرهوش و همکاران (1398) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسش نامه ها از روش مدل یابی بر اساس نرم افزار اس پی اس اس 27 و لیزرل 8/8 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مسیر مستقیم دین داری با سلامت روان (73/0=β، 07/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر مستقیم هوش معنوی با سلامت روان (75/0=β، 32/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر غیر مستقیم دین داری با سلامت روان از طریق هوش معنوی (51/0) نیز مثبت و معنادار بود (005/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل طراحی شده بر اساس داده های پژوهش، برازش مناسب داشته و هوش معنوی، به عنوان یک عامل میانجی، رابطه بین دین داری با سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد.
باور به توفیق الهی و نقش آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
69 - 83
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: فرایند تربیت تمامی ساحت ها و حوزه های زندگی انسان را در برمی گیرد. حوزه تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین، حساس ترین و زیربنایی ترین ساحت های تربیتی، همواره موردتوجه بوده است. تربیت اخلاقی فرآیند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضد اخلاقی در خود یا دیگری است (بناری، 1379، 539-568). به بیانی ساده تر می توان تربیت اخلاقی را به فراهم کردن زمینه های لازم برای شکل دهی و شکوفاسازی صفات، ملکات و رفتارهای خود و دیگران در راستای رسیدن به فلاح و سعادت تعریف کرد.در فرایند تربیت به طور کلی از عوامل اثرگذاری مانند وراثت، محیط و اراده یاد می شود. ازاین رو در فضاهای تعلیم و تربیت نیز تمام برنامه های تربیتی بر اساس همین عوامل برنامه ریزی می شود.در نگاه مکاتب الهی و اسلامی و در ادبیات دینی اعم از آیات، روایات و کلمات اندیشمندان اسلامی که بر ایمان به خداوند و اعتقاد به توحید ربوبی مبتنی است بر نقش عوامل غیرمادی یا متافیزیکی مانند توفیقات الهی، تأکید شده است. به گونه ای که همه عالمان دینی موفقیت خود را در گذراندن مدارج عالی معرفتی و اخلاقی به توفیق الهی معرفی کرده اند.ازاین رو پژوهش حاضر، ضمن بازخوانی موضوعاتی مانند حقیقت توفیق الهی، رابطه توفیق الهی با مراتب آفرینش و سایر اسماء الهی، اراده و تلاش انسان و همچنین عوامل جذب توفیق الهی، به این پرسش محوری می پردازد که باور به توفیق الهی یعنی «اعتقاد به اینکه خداوند متعال اسباب رسیدن به یک امر مطلوب را سامان دهی و هماهنگ می کند» چه رابطه ای باتربیت اخلاقی دارد یا اینکه باور به توفیق الهی چگونه بر تربیت اخلاقی اثر می گذارد.روش: این پژوهش با رویکردی درون دینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و با هدف توصیف و تحلیل نقش توفیق الهی بر تربیت اخلاق انجام گرفته است.نتایج: مُوَفِّق یکی از اسماء الهی است و به معنی هماهنگ کننده و سازگارکننده اسباب و شرایط برای رسیدن به هدف است. این اسم در همه مراحل و مراتب هستی از مشیت الهی تا آفرینش و رسیدن به نتیجه، نقش سازگاری بین اسباب را دارد. این بررسی نشان داده که توفیق در عالم انسانی سازگاری بین ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی است و در میان همه اسباب اراده انسان به عنوان یکی از اسباب رابطه طولی با اراده الهی دارد.ازآنجاکه بر اساس توحید افعالی تدبیر عالم و همه کارها با اجازه خداوند انجام می شود، بنابراین در طریق خودسازی و مبارزه با نفس نیز باید توجه داشت که تنها با تکیه بر علم و آگاهی و تلاش خود نمی توان مراحل سعادت و کمال را طی کرد. ازاین رو انسان باید تنها بر یاری و مدد الهی تکیه کند و باور داشته باشد بدون توفیق و عنایت خداوند نمی تواند بر نفس و خواهش های آن پیروز شود (مصباح یزدی،1383، 268).بررسی های انجام شده نشان داد که باور به توفیق الهی باعث ایجاد انگیزه و اراده برای تلاش؛ ایجاد آرامش و تحمل مشکلات؛ دوری از ناامیدی؛ پرورش فروتنی و دوری از غرور و خودخواهی؛ احساس فقر الی الله و روح مراقبه بر عوامل و موانع کسب توفیق، می شود. این مراقبت ها افزون بر رشد اخلاق فردی بر روابط اجتماعی و اخلاق اجتماعی انسان بادیگران نیز تأثیر مثبت می گذارد.در بررسی هندسه روایات مربوط به توفیق الهی نیز روشن شد که در برخی از روایات توفیق عامل تعالی بخش و دوری کننده از دنیاگرایی، معصیت و انجام واجبات معرفی شده است. در برخی دیگر از روایات نیز رسیدن به سعادت و فوز به عنوان غایت تربیت اخلاقی به توفیق الهی نسبت داده شده است و همچنین معصومین اجابت دعاهای خود را با توفیق الهی همراه ساخته اند؛ و در پایان به این نکته اشاره شد که در قرآن کریم نیز موارد بسیاری از ارزش ها اخلاقی مانند صبر؛ استقامت و استمداد؛ رعایت مال حلال، توبه و استغفار؛ موعظه پذیری، احترام به والدین، داشتن هم نشین خوب، به توفیق، لطف و عنایت و راهنمایی پروردگار نسبت داده شده است.بحث و نتیجه گیری: در ادبیات دینی توفیق الهی به عنوان یکی از موضوعات مهم و اساسی معرفی شده است؛ و به بندگان سفارش شده است توفیق الهی را فراموش نکرده و در کارهای خود توجه و درخواست از خداوند متعال را فراموش نکنند؛ از این رو بر دست اندرکاران تربیت، مربیان و متولیان لازم است با باور به این موضوع بحث از توفیق الهی را مورد توجه قرار داده و متربیان خود را نسبت به عوامل کسب توفیق و موانع دستابی به توفیق الهی آشنا سازند و در منابع آموزشی معرفتی نیز درس هایی به این موضوع اختصاص داده شود.
سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت های علامه مصباح یزدی از ادعیه مأثوره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجه به ادعیه مأثوره واصله از سوی امامان طاهرین(ع) و بهره مندی از آن در ابعاد مختلف، سیره علمی و عملی علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ تشیع بوده است. شارحان ادعیه از بین عالمان سلف، هریک براساس مشی علمی و ذوق خاص خویش به بُعدی از ابعاد ادعیه توجه کرده اند که شروح در دسترس نشانگر این تفاوت در رویکردهاست. توجه تربیت محور علامه مصباح یزدی به دعا، یکی از این شیوه هاست. حضرت استاد بیشتر در چند کتاب، ازجمله کتاب های بدرود بهار، دعای مکارم الاخلاق، صهبای حضور، شکوه نجوا، سجاده های سلوک، بر درگاه دوست، و ره توشه، به شرح مجموعه ای از دعاهای واصله از سوی ائمه معصوم(ع) عمدتاً با این نگاه پرداخته و نظامی از مسائل تربیتی را به نوعی بیان داشته اند. تلاش برای ترسیم سیری عملی و مرحله ای از تربیت اسلامی براساس شرح استاد بر ادعیه و بیان روش استاد در این امر، موضوعی است که این پژوهش دنبال می کند. پژوهش حاضر براساس ماهیت تحلیل محتوای آن، روش استنتاجی را در پیش گرفته است؛ به این معنا که مفاد به دست آمده، استنتاجی از شروح استاد بر ادعیه موردنظر می باشد و بالطبع، استناد محتوای ارائه شده به حضرت استاد، صرفاً براساس برداشت نویسنده از آن منابع است. براساس این تحقیق، سیر تربیت ایمانی و ارتباط انسان با خدای متعال از شناخت خدا و خود شروع می شود؛ در گذر روابط عاطفی و گرایشی رشد می کند و در بستر ابعادی از رفتار نتیجه می دهد.
طراحی الگوی نقش رهبری آموزشی در هدایت پذیری دانش آموزان با تأکید بر قرآن کریم: سبک رهبری هادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی نقش رهبری آموزشی در هدایت پذیری دانش آموزان، در پی ترسیم فرایند هدایت پذیری دانش آموزان و دست یابی به راهبردهایی برای ایجاد آن فرایند در مدرسه بوده است. روش: روش پژوهش، روش نظریه پردازی داده بنیاد اشتراوس و کوربین است که در آن از آیات قرآن کریم به عنوان مبنا و از تجربه تجربه گران تربیتی استفاده شده است. روش نمونه گیری این پژوهش، نظری، هدف مند و در دسترس و نمونه پژوهشی آن، در مرحله اول آیات شریفه مرتبط با سیره دو پیامبر اولوالعزم حضرت نوح (ع) (114 آیه) و حضرت ابراهیم (ع) (30 آیه) و آیات شریفه مرتبط با هدایت پذیری (78 آیه) و در مرحله دوم شانزده نفر از فعالان تربیتی است. یافته ها: در این پژوهش، در گام نخست، عوامل و موانع هدایت پذیری از آیات قرآن کریم استخراج شد که نتیجه آن، دست یابی به 19 عامل بیرونی و درونی برای هدایت پذیری ازجمله انسان های الهی، خردمندی، تنبّه طلبی، کنش صبورانه شکرپایه و...؛ و 40 مانع بیرونی و درونی هدایت پذیری از جمله محیط ناهم گون، جهل متعصبانه، شک معاندانه، کنش ظالمانه و... است. در این بخش عوامل و موانع درونی هدایت پذیری در سه دسته بینشی، گرایشی و کنشی سامان دهی شده اند. در گام دوم پژوهش نیز، با بهره گیری از یافته های گام نخست و مصاحبه با تجربه گران تربیتی، پدیده محوری، راهبردهای رهبری آموزشی برای هدایت پذیری دانش آموزان و هم چنین عوامل و شرایط زمینه ای تأثیرگذار بر هدایت پذیری متربیان، به دست آمد که نتیجه آن، تعیین «سبک رهبری هادی» به عنوان پدیده محوری؛ ارائه 23 راهبرد عام – در سه محور راهبردهای تربیتی هادی، راهبردهای مدیریتی هادی و راهبردهای محیطی هادی – و 11 راهبرد خاص – همانند ذائقه سازی دینی، عقل پروری علم پایه و عزم محور و – در زمینه هدایت پذیری و ترسیم شرایط زمینه ای در سه بخش نهادهای رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی بوده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان گفت، رهبری آموزشی با به کارگیری سبک رهبری هادی و اجرای راهبردهای هدایت پذیری، زمینه ساز ایجاد مؤلفه های هدایت پذیری در دانش آموزان خواهد بود.
تحلیل میزان مطابقت محتوای کتاب پیام های آسمان پایه هفتم با رویکردها، اهداف و کارکردهای بخش حکمت در برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
91 - 109
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از ابزارهای پیاده سازی اهداف تعلیم و تربیت در سیستم آموزشی، کتب درسی است که می تواند اهداف، راهبردها و محتوایی با مسیر مشخص و مدون را در اختیار معلمان قرار دهد. در برنامه درسی ملی، رویکرد، اهداف و راهبردها، جزئی تر از سند تحول بنیادین مطرح شده است. در این سند، «رویکرد فطرت گرایی توحیدی»، به عنوان رویکرد اصلی مطرح شده و کارکرد حوزه حکمت و معارف اسلامی برای دانش آموزان، عمق دادن به اندیشه و ایمان و عمل دینی و سامان دادن به زندگی فردی و اجتماعی بر محور بندگی خدا آورده شده است. بررسی رویکردها و اهداف برنامه درسی ملی، این پرسش را به ذهن متبادر می کند که آیا متخصصان حوزه تعلیم و تربیت دینی، رویکرد و اهداف را مطابق با برنامه درسی ملی در انتخاب ساختار و تدوین محتوا به کارگرفته اند، چگونه، با چه کیفیت، اولویت و عمقی؟ آیا محتوای موجود، در بهکارگیری اهداف و دستیابی به کارکردها، در کتاب پیام های آسمان، موفق عمل کرده است؟ چه نکاتی را می توان جهت بهبود کیفیت محتوای کتاب پیام های آسمان به صورت مشخص پیشنهاد داد. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل داده انجام شده است. ابزار جمع آوری داده در این پژوهش، اسنادی است و اسناد مورد بررسی برنامه درسی ملی، راهنمای کتب پیام های آسمان دوره متوسطه و کتاب پیام های آسمان پایه هفتم است. محتوا و مضمون کتاب ها ابتدا به روش تحلیل محتوا با واحد تحلیل مضمون، مورد بررسی قرار گرفته اند. جهت بررسی به معیارهای مورد تأکید در سند یعنی درگیری فکری (شناخت فکورانه)، درگیری عاطفی و گره خوردن قلب با معارف (ایمان آگاهانه) و حرکت برای تبدیل ایمان به عمل (عمل ارادی) توجه شده است. یافته ها: ساختار و محتوای کتب از حیث اهداف و ساحت های چندگانه (نگرش، گرایش و عمل)، عمق پرداختن به موضوعات (سطح یادگیری)، زیبایی شناسی و ویژگی های زبانی بررسی شده اند. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که از بین ۱۵ درس کتاب پیام آسمان، ۲ درسی که به خداشناسی پرداخته اند با پیش فرض گرفتن باور به خدا و پذیرش توحید، به صفات خدا پرداخته اند و شیوه پردازش این موضوع و عدم تلاش جهت تعمیق نگرش نوجوان نسبت به توحید، سؤالات اساسی نوجوان در مباحث توحیدی را بی پاسخ می گذارد. در ۲ درسی که به معاد پرداخته، از داستان تمثیلی استفاده شده و محتوا ناظر به ایجاد زمینه برای تعقل و ایجاد انگیزه و تبدیل به عمل است اما در عین حال سؤالات جدی نوجوان که متناسب با فضای جامعه و عصر فناوری و انتقال اطلاعات است، به خوبی پاسخ داده نمی شود. ۳ درسی که به راهنماشناسی پرداخته نیز با پیش فرض گرفتن باور به اهل بیتb می تواند اثرگذار باشد اما منجر به تعمیق ایمان و نگرش نوجوان و پاسخگویی به سؤالات و شبهه های مطرح شده درباره امامان معصومb نمی شود. ۴ درس به بحث راه و توشه پرداخته که در آنها از زبانی ساده و قابل فهم استفاده شده اما از عناصر زیبایی شناسی و ایجاد چالش های ذهنی که تلنگری برای تفکر و تعمیق باور هستند، استفاده نشده است. برخی تمثیل ها در ایجاد انگیزه برای انجام عمل صالح مؤثر هستند. ۴ درس نیز به حوزه اخلاق پرداخته که چهارچوبی منطقی دارد و ارائه الگو کرده است اما از اصول تربیتی اثرگذار مثل تحریک حس کنجکاوی و کشف مفهوم توسط خود نوجوان بهره نبرده است. در بخش ساختار کتاب نیز ۶۲ درصد محتوا و متن اصلی و بیشتر بدانیم، شامل قصه و داستان هایی از زندگی پیامبرn و اهل بیتb است و تنها ۲ داستان تمثیلی استفاده شده است. بحث و نتیجه گیری: در این پژوهش محتوا و ساختار، با در نظر گرفتن اهداف و کارکردهای بخش حکمت و معارف در سند ملی، مورد بررسی قرار گرفتند. براساس تحلیل فلسفی حاصل از این بررسی، نقد کتاب پیامهای آسمانی و پیشنهادات جهت بهبود اثرگذاری محتوا، ارائه شده است. 1. میزان تعمیق در دستیابی به دانش، نگرش و رفتار: اثرگذاری محتوا با پیش فرض گرفتن وجود باور نسبت به مفاهیم دینی و صرفاً جهت تلنگر، خوب ارزیابی می شود؛ اما جهت تعمیق باورها در هر سه حوزه دانش، نگرش و عمل، ضعیف عمل می کند. نوع سنجش منطبق بر دروس فنی و مهارتی تبیین شده است. 2. اولویت موضوعات در تناسب با سن و شرایط دنیای مدرن:محتوا به اندازه کافی به دغدغه ها و مسائل روزمره نوجوانان نمی پردازد و همچنین به نقش رسانه ها و تغییرات اجتماعی توجه نکرده و از روش های جدید و خلاق در ارائه محتوا بهره نبرده است. 3. ویژگی های فلسفی -تربیتی محتوا: محتوا پرسش محور و ایجادکننده شرایط برای تفکر نیست. داستان ها مستقیم و مثال ها به اندازه کافی چالش برانگیز و مرتبط با زندگی نوجوانان نیستند. 4. ویژگی های زیبایی شناختی و هنری محتوا: زبان و ساختار متن به اندازه کافی جذاب و تأثیرگذار نیست. سه ضلع شناخت، عاطفه و عمل، توأمان می توانند در دستیابی به اهداف تربیتی کمک رسان باشند. چند پیشنهاد کلی حاصل از این پژوهش ارائه می شود: - حرکت به سمت پرسش گری و تفکر انتقادی و طرح موضوعات چالشی در ابتدای هر بحث؛ - ارائه تمرین های مرتبط با خودشناسی جهت تقویت بعد هویتی و هویت دینی فردی و اجتماعی در نوجوان؛ - استفاده از رویکردهای فلسفی - عرفانی جهت تقویت نگرش توحیدی دانش آموزان؛ - متناسب سازی محتوا و ابزار کمکی آموزشی و تربیتی با نیازهای نوجوان و عصر تکنولوژی؛ - تغییر روش های ارزیابی و عبور از ارزیابی مبتنی بر حفظیات به سمت اثرگذاری حقیقی و خودارزیابی معنوی و اخلاقی نوجوان.
الگوی پارادایمی نقش اذان در اغنای نماز جماعت مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی پارادایمی اغنای نماز جماعت مدارس از دیدگاه روحانیون و ائمه جماعات مدارس است. روش: روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری کلیه روحانیون و ائمه جماعات مدارس شهرستان نجف آباد است که 16 نفر از آنان به شیوه هدف مند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته با روحانیون و ائمه جماعات مدارس گردآوری و تحلیل آن ها طی سه فرآیند؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی مفهوم پردازی و انجام شد. یافته ها: کدگذاری اطلاعات باعث شکل گیری 114 مفهوم اولیه، 53 مضمون فرعی و 18 مضمون اصلی شد که مقوله هسته پژوهش با عنوان «اغنای نماز جماعت مدارس در پرتو اذان» برساخت شد. مضامین اصلی شامل «کسب آمادگی برای نماز، ایجاد حضور قلب در نماز و نظم دهی به دانش آموزان (شرایط علّی)، درک مفاهیم اذان، برقراری ارتباط بین اذان و نماز، توجه به کارکرد و اهمیت اذان و الگوسازی (شرایط زمینه ای)، کیفیت تلاوت اذان، کادر مدرسه و اذان، اذان گویی معلمان توانمند و تلاوت اذان به صورت زنده (شرایط مداخله گر)، فعالیت های انگیزشی، برگزاری مسابقات اذان و آموزش مفاهیم و صوت اذان (راهبردها)، افزایش معرفت، ارزش آفرینی، بهره وری زمان نماز و هدف اذان، شعار اسلام (پیامدها)» هستند و اغنای نماز جماعت مدارس با توجه به اذان نیازمند تغییر نگاه و نگرش به اذان و تببین و روشن گری آن است. نتیجه گیری: مدل پارادایمی پژوهش بازنمایی از شرایط و علل، عوامل و ضرورت های لازم برای اغنای نماز جماعت مدارس در پرتو اذان است که برای تحقق آن لازم است تمام مؤلفه های اثرگذار با اتخاذ تدابیر و راهبردهای لازم پیامدهای این امر را فراهم سازند.
تحلیل محتوای کتاب هدیه های آسمانی از جهت فعال بودن یا غیرفعال بودن عواطف دینی بر اساس روش ویلیام رومی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب هدیه های آسمانی دوره ابتدایی از نظر میزان درگیری فعال فراگیران با محتوای ناظر به عواطف دینی انجام شد. جامعه آماری، پنج جلد کتاب هدیه های آسمانی دوره ابتدای سال تحصیلی 1402 1403 بود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روش تحلیل محتوا تکنیک ویلیام رومی استفاده شد. ابتدا محتوای ناظر به عواطف دینی با استفاده از سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته مشخص شد. برای برآورد روایی ابزار گردآوری داده ها، از نظر چهار نفر از متخصصان علوم تربیتی استفاده شد. برای بررسی اعتبار ابزار نیز ضریب هولستی به کار گرفته شد و عدد 83/0 که نشان از اعتبار ابزار دارد، به دست آمد. پس از آن، عواطف دینی به عنوان واحد مطالعه در نظر گرفته شد. متن، تصاویر و پرسش ها نیز به عنوان واحد تحلیل تعیین و بر اساس مقوله های فعال و غیرفعال با فرمول ویلیام رومی تحلیل و ضریب درگیری آنها مشخص گردید. نتایج پژوهش نشان داد که ضریب درگیری متن کتاب 1/0 می باشد که حاکی از غیرفعال بودن آن است. همچنین پرسش های کتاب با ضریب درگیری 93/0 به صورت فعال طراحی شده است. بررسی تصاویر کتاب نیز ضریب درگیری 6/0 را نتیجه داد که بر فعال بودن آن دلالت دارد.
بایسته ها ی روش ها ی آموزشی در تعلیم و تربیت اسلامی
حوزههای تخصصی:
روش های آموزشی ناظر به انواعی از فعالیت ها ی اختیاری یا کیفیتی از شیوه انجام آن فعالیت ها در حوزه تعلیم و تربیت است که می تواند به اهداف مطلوب در این حوزه منتهی شوند. این روش ها با همه مؤلفه ها ی آموزشی (استاد، محتوا، دانشجو و...) ارتباط دارند و از تأثیر این فعالیت ها بر تعلیم و تربیت انتزاع می شوند. هدف پژوهش حاضر بیان بایسته های روش در تعلیم و تربیت است که با رویکرد فقهی و روش اجتهادی بااستفاده از تعالیم دینی بررسی می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به میزان اثربخشی روش و قابلیت رساندن پیام به متعلم از بایسته های روش است. همچنین رعایت تفاوت های فردی در انتقال مفاهیم بسیار مهم است. بلاغت و زیبایی کلام ازنظر شارع مهم بوده و وجود آن در کلام معلم و یا مربی برای اثرگذاری کلام راجح است. استفاده از عنصر زیبایی می تواند موفقیت های زیادی را برای اساتید به ارمغان آورد و بی توجهی به آن نیز یکی از عوامل کاهش نفوذ کلام استاد در مخاطبان خواهد بود.
آسیب های تربیت دینی در دوره پیش دبستانی: یک مطالعه پدیدارنگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بازنمایی آسیب های تربیت دینی در دوره پیش دبستانی است. این پژوهش در قالب رویکرد کیفی و به روش پدیدار نگاری انجام شده است. پانزده کارشناس حوزه پیش دبستانی و تربیت دینی از سطح کشور به روش نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاکی با حداکثر تنوع انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند تا زمان اشباع داده ها گردآوری شد. برای تحلیل داده ها، از تحلیل محتوا کیفی استفاده شد. یافته ها حاکی از آسیب های جدی و اساسی در دو بعد درون سازمانی و برون سازمانی است. آسیب های درون سازمانی شامل؛ آسیب های مربوط به مربّیان، آسیب های مربوط به هدف گذاری تربیت دینی، آسیب های مربوط به محتوا و شیوه های ارائه آن به کودکان و آسیب های برون سازمانی شامل؛ آسیب ها در بخش سیاست های مدیریتی و آسیب ها در بخش سیاست های فرهنگی – اجتماعی است. بر اساس یافته ها، پیشنهادهای برای رفع آسیب های تربیت دینی پیش دبستانی ارائه شده است.