فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
محققان به پژوهش های سبک شناسی آماری اهتمام والایی ورزیدند، تا جایی که می توان با به کارگیری آن به تشخیص سبک های مختلف وتمییز آن از سبک های دیگر، در هر متنی پرداخت. در این مقاله، نمونه هایی از رساله ی «التوابع والزوابع» ابن شهید ورساله ی «الغفران» ابو العلاء معری بر اساس سبک شناسی آماری بوزیمان که به «معادله ی بوزیمان» معروف است، مورد بررسی قرار داده شده است. بررسی سبک بر اساس این معادله، کمی است نه کیفی. با تحلیل رساله ی دو نویسنده، بر اساس اصول ومبانی این معادله، ادبی بودن سبک آن دو آشکار گردید. همچنین برآیند این مقاله، حاکی از بالا بودن درجه ی ادبیت رساله ی ابن شهید نسبت به رساله ی معری می باشد. عوامل مؤثر در معادله ی بوزیمان که منجر به افزایش نسبت فعل به صفت (علائم اختصاری آن ن ف ص) ودر پی آن ادبیت دو رساله را به دنبال دارد، عبارتند از: 1. شاخصه هایی که به شکل وساختار بر می گردد. از جمله ی این ویژگی ها: درآمیختگی شعر ونثر، صنعت های لفظی، کاربرد افعال، سبک داستانی، وصفی ومحاوره ای رساله، است 2. شاخصه هایی که به مضمون ومحتوا بر می گردد که شامل عمر وجنس می باشد. این مقاله بر آن است تا سبک دو رساله ی «التوابع والزوابع» و«الغفران» را بر اساس معادله ی بوزیمان، مورد بررسی وپژوهش قرار دهد.
More Proficient vs. Less Proficient EFL Learners’ Perceptions of Teachers ‘Motivation Raising Strategies(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۱, Fall & Winter ۲۰۱۷
226 - 248
حوزههای تخصصی:
Motivation raising strategies are frequently used in English as a Foreign Language (EFL) classes; nevertheless, learners’ perceptions of such strategies used by language teachers have not sufficiently been explored. Also, there are not enough studies on differences and similarities between more and less proficient EFL learners regarding this issue. To scrutinize this topic, a groups of more (No=50) and less proficient EFL learners (No=50) participated in this study by completing to a validated, researcher-made questionnaire with a five-point Likert type format. Non-parametric Mann-Whiteny U test was run in the SPSS ver. 23 to check the differences between the two groups. The results of the study verified that, regardless of each individual scale in the utilized questionnaire, overall, the more proficient ones manifested significantly less perceptions on teachers’ motivation raising strategies based on the total estimated mean ranks compared with the less proficient learners. However, within the surveyed scales, only in the classroom atmosphere scale, the results showed that the less proficient learners were more mindful of teacher strategies for motivation raising. The findings from this study have implications for motivation raising strategy instructions for a language classroom.
Learning Style Preferences in Male and Female Professional Translators(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۰, Spring & Summer ۲۰۱۷
1 - 16
حوزههای تخصصی:
This study investigated learning style preferences among professional translators. The purposes of the study were to (a) find the prevailing learning style among the Iranian professional translators; (b) reveal any significant difference in the translators’ learning style preferences in terms of gender; and (c) find any significant difference between individual learning style and translation competence of the male and female translators. To this end, 110 professional translators from 35 translation centers in three Southern Provinces of Iran (Fars, Hormozgan, and Bushehr) were selected through non-probability sampling. The data pertaining to learning style were collected through an adaptation of Honey and Mumford’s learning style questionnaire, and translation competence was examined through a text that the participants translated. Findings revealed that the translators’ predominant learning style was Reflector, followed by Pragmatist, Activist, and Theorist, although those preferring the Theorist style showed better performance. Furthermore, the findings did not show any significant difference between translators’ gender and learning style preferences. Finally, results of one-way ANOVA revealed that there was a statistically significant difference across the groups in terms of learning style preferences and translators’ translation competence. Some pedagogical implications were also discussed.
بررسی گفتمان نما های تأکیدی در زبان فارسی با تکیه بر سه فیلم تلوزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان نما ها از عناصر مهم نظام زبان، به ویژه زبان محاوره و غیررسمی اند. امروزه، مطالعه گفتمان نما ها از مباحث مهم و جدید در زبان شناسی است. از این رو، کلام بدون این عناصر صراحت کافی ندارد و ناقص و نامفهوم می نماید. این واحد های زبانی، نقش های متفاوتی در نظام زبان ایفا می کنند که نقش تأکیدی یکی از آنهاست. با استفاده از گفتمان نما ها، گوینده بر بخش خاصی از گفتمان و گاه بر کل آن تأکید می کند. البته، تأکید مسألة پیچیده ای در نظام زبان است که از ابزار های متفاوتی در بیان آن استفاده می شود. گفتمان نما ها یکی از این ابزار ها هستند. در پژوهش حاضر، بر بنیاد رویکرد نقش گرایی و در حوزه کاربرد شناسی، طبق الگوی دولایه ای برینتون، به بررسی کیفی و کمّی گفتمان نما هایی که ایفاکننده نقش تأکیدی هستند پرداخته ایم. به همین منظور، پیکره ای گفتاری متشکل از سه فیلم تلوزیونی؛ «پنج تا پنج»، «یه بلیط شانس» و «عموجان هیتلر» برگزیده شده است.
تعامل عوامل نوایی در برجسته سازی هجاها در واژه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، اثر سه عامل تکیة واژگانی، تکیة زیروبمی و جایگاه نوایی هجا را بر برجسته سازی هجاها در واژه های چندهجایی فارسی بررسی کردیم. نتایج اندازه گیریِ فرکانس پایه نشان داد که هجای پایانی واژه به عنوان هجای تکیه بر، محل دریافت تکیة زیروبمی است و هجاهای دیگر تغییرات زیروبمی مؤثر برای برجسته سازی هجاها ندارند. نتایج مربوط به شدت انرژی نشان داد که شدت انرژی مانند فرکانس پایه هم بسته آکوستیکی تکیة زیروبمی است و تکیه یا جایگاه هجا تأثیری بر الگوی تغییرات شدت انرژی هجاها ندارد. نتایج در دیرش نشان داد که دیرش هجاهای بدون تکیه آغازی نسبت به هجاهای تکیه بر پایانی بیشتر است. همچنین، دیرش هجاهای تکیه بر پایانی نسبت به هجاهای بدون تکیه میانی بیشتر است. به علاوه اختلاف دیرش این هجاها با یکدیگر، برخلاف دو پارامتر فرکانس پایه و شدت انرژی، در بافت آهنگی و غیرآهنگی نیز مشاهده می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که دیرش در زبان فارسی، برخلاف فرکانس پایه و شدت انرژی، هم زمان هم بسته آکوستیکی دو عامل نوایی تکیه واژگانی و جایگاه هجاست که با تعامل با یکدیگر میزان برجستگی هجاها را در واژه های چندهجایی فارسی مشخص می کنند.
توصیف ساختاری و دگرگونی های زبانی در گویش عربیِ مهاجران جنگ زده شهرستان کنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان کَنگان )به لهجه محلی: کَنگون) یکی از شهرستان های استان بوشهر در جنوب ایران است. زبان عربی بعد از زبان فارسی رایج ترین زبان ساکنان این شهرستان می باشد. بسیاری از ساکنان کنگان در دوران جنگ تحمیلی عراق از شهرستان های خرمشهر و آبادان (در استان خوزستان) به بوشهر مهاجرت نموده اند، و با گذشت چندین سال از مهاجرت این قوم، هنوز بسیاری از واژگان و ساختارهای صرفی و نحوی عربی قدیم را حفظ کرده اند. دامنه این پژوهش، گویشورانِ جنگ زده مهاجر از استان خوزستان به بوشهر می باشد. هدف از این پژوهش زبان شناختی، شناسایی اصول و ویژگی های گویش عربی آنان و بررسی تغییرات زبانی در زمینه مخارج حروف و دگرگونی های حاصله و شناسایی ساختار صرفی و نحوی بر اساس روشی توصیفی- میدانی می باشد. یافته ها نشان می دهد که این گویش همانند گویش های دیگر عربی زائیده زبان عربی فصیح می باشد و بیشتر الفاظ و عبارت های آن ریشه در زبان فصیح دارد، که گاهی دچار ابدال، قلب، نحت و دگرگونی های دیگری می شوند. همچنین از لحاظ قواعد و ساختارهای آن، ارتباط عمیق و گسترده این گویش با زبان عربی فصیح و گویش های قدیم عربی به وضوح خودنمایی می کند.
رویکردی کمینه گرا به نوع بندی نحوی جملات امری در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر تلاش می کند شیوة نوع بندی جملات امری را در گونة گفتاری فارسی در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نماید. از این رو، با الگوگیری از رویکرد هان و شواگر سازوکار حاکم بر جوازدهی جملات امری در فارسی بررسی می گردد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریة بازبینی مشخصه ها و فرضیة گروه متمم نمای انشقاقی ریتزی (1997) است. ابتدا استدلال می شود که در ساخت های امریِ بی نشان و نشان دار، حرکت آشکار فعل به هستة گروه منظوری ناممکن است، در ادامه، پیشنهاد می گردد در ساخت های امری بی نشانِ مثبت، نوع بندی از طریق مطابقة مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری، و در ساخت های امری بی نشان منفی، نوع بندی از طریق حرکت مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری و ابقای مشخصة [+ منفی] بر روی فعل صورت می گیرد. در ساخت های امری نشان دار، ابتدا فعل تحت فرایند پیش گذاری، در هستة گروه نقشی مبتدا یا تأکید فرود می آید و سپس در ساخت مثبت، میان مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری مطابقه ایجاد می شود و در ساخت منفی، مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری حرکت می کند و مشخصة [+ منفی] بر روی فعل باقی می ماند.
معرّفی پاره ای از مختصّات واجی منحصربه فرد گویش رودباری (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رودباری» وابسته به گروه گویش های بَشْکَرْدی و از اعضای کمتر شناخته شده خانواده زبان های ایرانی جنوب غربی است که گونه های آن با چند مختصّه واکه ای و همخوانیِ منحصربه فردِ واجْگانی در جنوب استان کرمان رواج دارند؛ مختصّاتی که تاکنون مورد پژوهش دقیق زبان شناختی واقع نگردیده اند و مطالعه علمیِ آنها برپایه اصول پذیرفته زبان شناسی نوین ضرورتی بسیار بدیهی دارد. گفتنی است برخی از این مختصّات، بازمانده مختصّات واجی فارسی میانه و پاره ای دیگر نتیجه وقوع تحوّل در واجْگانِ فارسی میانه به شیوه ای خاص در این گویش اند. البتّه پژوهش حاضر می کوشد بر پایه تحلیل پیکره زبانیِ حاصل از کار میدانی و ضبط گفتار آزاد گویشوران بی سواد و سالخورده گونه رایج در شهرستان قلعه گنج، پنج مورد از آن مختصّات واجیِ بارز را از منظر زبان شناسی هَمْزمانی بررسی و معرّفی نماید. به بیان دقیق تر، این پژوهش سعی دارد با به کارگیری آزمون «جفت های کَمینه مطلق» ارزش واجیِ پنج آوای خاصِ واجْگانِ این گویش را بیازماید که عبارتند از: واکه های مرکّب فُرودین [ɪə] و [ʊə]، همخوان روانِ تَکْ زنشیِ [ɾ]، و همخوان های لبی شده [g w] و [x w] در آغازه هجا. یافته های پژوهش نشان می دهد تمامیِ آواهای مزبور در واجْگانِ گویش رودباری تمایزدهنده معنا و لذا دارای پایگاه و ارزشِ واجی اند، امّا میزان تقابل واجی آنها یکسان نیست؛ یعنی از حیث میزان تقابل واجی، آنها در امتداد یک پیوستار عمودیِ چهارجایگاهی قرار می گیرند که واکه های [ɪə] و [ʊə] مشترکاً در بالاترین جایگاه و همخوان های [ɾ]، [g w] و [x w] نیز به ترتیب در جایگاه های دوّم تا چهارم جای می گیرند.
The Relationship between Iranian Male and Female EFL Learners’ Motivation and their Identity: Perfectionism and Hardiness(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۰, Spring & Summer ۲۰۱۷
187 - 207
حوزههای تخصصی:
The learners’ identity is one of the most important key elements of learning to motivate learners to learn English. The aim of this study was to investigate the relationship between the male and female EFL learners’ motivation and their identity with a focus on gender. The study had a descriptive correlational design. The participants of this study were 50 Iranian male and 50 female postgraduate English majors, aged between 23 and 41, who were selected through convenient sampling. Three questionnaires of motivation, hardiness, and perfectionism were distributed among the participants. The results of Pearson correlation analyses demonstrated that there was not a significant relationship between EFL learners’ motivation and their hardiness in both genders. Also, the results showed no significant relationship between EFL learners’ motivation and their perfectionism in the two groups. Moreover, the results of independent-sample t-tests failed to find any significant difference between male and female students’ motivation and their hardiness and perfectionism.
The Impact of Skill Integration on Task Involvement Load(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۱, Fall & Winter ۲۰۱۷
29 - 48
حوزههای تخصصی:
The present study investigated whether word learning and retention in a second language are contingent upon a task's involvement load, i.e., the amount of need, search, and evaluation the task imposes. Laufer and Hulstijn (2001) contend that tasks with higher degrees of these three components induce higher involvement load, and are, therefore, more effective for word learning. To test this claim, 64 Iranian intermediate EFL learners were selected based on their performance on the Preliminary English Test (PET). The participants were randomly assigned to two equal groups. Each group completed different vocabulary learning tasks that varied in the amount of involvement they induced. The tasks were jigsaw task (Group A) and information gap task (Group B). During the ten treatment sessions, recall and retention of the 100 unfamiliar target words were tested through immediate and delayed posttest. Data were analyzed using repeated measure ANOVA. The results indicated that learners benefited more from jigsaw task with higher involvement load. This study supported the Involvement Load Hypothesis, suggesting that higher involvement induced by the task resulted in more effective recall; however, no significant difference was observed between the two tasks in the retention of the unknown words.
ساخت واژگان خویشاوندی تالشی با رویکرد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه های خویشاوندی از اساسی ترین عناصر زبان اند که به آنها از منظرهای گوناگون نگریسته اند. در این جستار، ضمن گردآوری واژگان خویشاوندی تالشی جنوبی (شفت)، آنها را به بنیادی، ترکیبی، ناتنی و ساختگی بخش کرده ایم. ساخت و ارجاعی یا خطابی بودن آنان را بررسیده و از ساختار زبانی راه به ساختار اجتماعی برده ایم؛ استواری یا سستی پیوند خویشاوندی، ارجمندی و بی ارجی، خوشایندی یا ناخوشایندی برخی خویشان، جنسیت، برترنهادن خویش پدری یا مادری، ساختار قدرت در خانواده، تأثیر خانوادة گسترده و هسته ای بر واژگان خویشاوندی، تنوع واژگانی یا نبود واژه برای برخی خویشان را پژوهیده ایم. شیوة مقاله توصیفی و تحلیلی است، هم از پژوهش کتاب خانه ای بهره برده ایم، هم میدانی. در تالشی جنوبی شفت پیوند خویشاوندی گسترده و استوار است، الگوی قدرت پدرسالارانه، تنوع واژگانیِ پدر بسیار، و الگوی اقامت پدرمکانی است. جنسیت برجستگی دارد و دگرگونی اجتماعی برخی واژگان خویشاوندی را برانداخته است. پدر، مادر و خواهر گونة اهریمنی هم دارند. برخی پیوندهای خویشاوندی واژه ندارند و صرفاً توصیف می شوند.
حالت غیرفاعلی در تالشی: موردی از هم آیندی حالت، چندمعنایی و دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم آیندی حالت هنگامی رخ می دهد که حالت های مختلف دستوری در یک صورت واجیِ واحد تظاهر یابند. با آنکه برخی زبان شناسان بر اتفاقی بودن آن توافق دارند، از دیدگاه درزمانی، صورت واجی مذکور، بازمانده یک نظام حالت چندعضوی است که به اعتقاد نگارندگان با وجود تمایزات صوری و نقشی، همگی از یک هسته معنایی مشترک برخوردار بوده اند. در این مختصر برآنیم تا با بررسی نقش های معنایی متفاوتی که حالت غیرفاعلی در گویش تالشی به نمایش می گذارد، چندمعنایی را به عنوان انگیزه رخداد هم آیندی، و نقش معنایی مالک را به عنوان هسته معنایی مشترکی معرفی نماییم که در بازنمایی دیگر حالت ها دستخوش بسط استعاری شده است. پیرو رویکرد بسط استعاری هاینه و همکاران (1991) و نقشة معناییِ نروگ و ملچوکف (2009) این روند بسط استعاری و در نتیجه چندمعناشدگی حالت را شاهدی بر حضور فرایند دستوری شدگی می دانیم.