فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی رمان زمینة نقد و بررسی جامعه شناسانة بسیاری از آثار ادبی را که قابلیّت این گونه نقد را دارند،فراهم کرده است. این شاخه از جامعه شناسی ادبیّات، رمان را مادّة مطالعات خود قرار داده تا بتواند پیوند جامعه و ادبیّات و تأثیرهای متقابل این دو را نشان دهد و از این راه، به حقایق اجتماعی پیدا و پنهان جامعه و همخوانی آن با ساختار اثر ادبی بپردازد.اهمیّت و جایگاه شخصیّت در رمان و اجتماع، تحلیل جامعه شناختی شخصیّت ها را در حوزةجامعه شناسی رمان اقتضا می کند.آثار خالد حسینی از این لحاظ که او نویسنده ای است واقع گرا، قابلیّت نقد و بررسی جامعه شناسانه را دارد. او در رمانه ایش به وقایع و حقایق جامعة افغانستان پرداخته است و با طرح موضوع هایی مانند نژاد، قومیّت، جنگ و مهاجرت، سعی در آسیب شناسی مشکلات و معضلات اجتماعی و نقد آن داشته است. نویسنده در سیر حوادث تاریخی و تحوّلات اجتماعی رمان بادبادک باز به موضوع هایی می پردازد که جامعة افغانستان از آن رنج می برد. نگارنده در این پژوهش می کوشد با استفاده از چند عامل مهم که در شکل گیری شخصیّت در فضای جامعه و رمان مؤثّرند، با تحلیل جامعه شناختی شخصیّت های رمان بادبادک باز، موضوعات اجتماعی مطرح شده را ریشه یابی کند و تأثیر عوامل جامعه شناختی را در شکل گیریشخصیّت ها و شخصیّت پردازی نشان دهد.عوامل تأثیرگذار اجتماعی در شخصیّت پردازی مورد استفاده در این مقاله عبارتند از: تحوّلات اجتماعی و حوادث تاریخی، نقش شخصیّت در جامعه،رویارویی شخصیّت با دیگران، عوامل بازدارندةشخصیّت در اجتماع، بُعد درونی و بُعد اجتماعی شخصیّت.
ابزارهای آفریننده انسجام متنی و پیوستارهای بلاغی در ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه های زبانشناسی امکانات مفیدی را برای تحلیلِ متون ادبی پیش می نهند. یکی از این نظریه ها، نظریه هلیدی و حسن است. در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی یا منطقی جمله های یک متن «انسجام» نامیده شده است. از این دیدگاه، انسجام در زبان معیار عواملی دارد که عبارتند از: دستوری، واژگانی، پیوندی. و هر کدام از این عوامل دربردارنده ی عوامل جزئی تر هستند. هدف این مقاله بررسی هر یک از این عوامل انسجام در مثنوی ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی است و در انتها، نتیجه نشان می دهد که در میان گونه های متنوع انسجام، انسجام واژگانی بخصوص تکرار و تضاد، و انسجام پیوندی بویژه ارتباط اضافی، بیشترین تأثیر را در پیوستگی و یکپارچگیِ بیت های ویس و رامین به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر سایر عوامل انسجامی در سخن فخرالدین به طور محسوس، برجستگی دارد که می توان این موارد را همراه با کوتاهی جمله های ویس و رامین از دلایل سادگی و فهم پذیری شعر فخرالدین دانست. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل بیت ها، به شیوه کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده اند و هر کدام از عوامل انسجام با ذکر نمونه بیت و بسامد تکرار، مورد بررسی قرار می گیرد.
پیکربندی «زمان» در داستان «سیاوش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پویایی فرایند قرائت متن، حاصل تمهیدهایی است که همچون خطوطی پیاپی، زنجیره فرضیّه های خواننده را دستخوش تغییر می کند. بررسی پیکربندی زمان در داستان سیاوش نشان می دهد که الگوی هنرمندانه پیرنگ از طریق برجسته کردن تمهید های هنری، از جمله به هم ریختگی توالی زمانی رویدادها شکل می گیرد. راوی با در نظر داشتن قانون هایی که رابطه مستقیمی با ترتیب زمانی آنها دارد، در ترتیب نقل وقایع و کنش های داستانی دست به گزینش می زند و با حذف یا ارایه اطّلاعات در خارج از جایگاه خود،سرعت ادراک خواننده را نسبت به متن کاهش می دهد و او را به همگون ساختن اطّلاعات پیشین خود با آخرین بخش از اطّلاعات ارائه شده در متن ترغیب می کند. راوی با تمرکز بر گونه روایی آینده نگر و جهت گیری کلّ داستان به سوی پیش بینی اوّلیّه، خواننده را با خود همراه می سازد. در اینگونه روایت ها، مخاطب در پی کشف رویدادها نیست، بلکه میل به دانستن نحوه وقوع حوادث داستانی، خواننده را تا پایان روایت همراهی می کند.
تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل اندام برپایة نظریّة گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم ترین حوزه های نظریّة ادبی مدرن محسوب می شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه پرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کنشی و زنجیره های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونه ای طرّاحی کرد که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل اندام»، به عنوان نمونه ای از منظومه های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت ها بر اساس تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومة غنایی بهرام و گل اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل های دوگانه و قاعده های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت ها کمتر مشاهده می شود.
ریخت شناسی قصّه های غزلیّات عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه پردازی در غزل میراثی است که از شاعران پیشین به عطّار رسیده و او آن را گسترش داده است. عطّار در حدود 872 غزل، 62 قصّه (حدوداً در هر 14 غزل، یک قصّه) آورده که بیشتر نتیجه احوال عرفانی و تجربیات روحانی اوست. از این رو، این پژوهش قصد دارد با بررسی ساختار داستان های عطّار به نظامی واحد در داستان پردازی و الگوهایی خاص در سلسله کنش ها دست یابد که به احکام کلی درباره قصّه پردازی عطّار در غزل رهنمون می شود. هدف از این کار شناخت نظام فکری حاکم بر واقعه های عرفانی عطّار است؛ زیرا از این رهگذر بهتر می توان به تفسیر و تحلیل آثار او پرداخت. بدین منظور، به تحلیل ریخت شناختی قصّه ها بر اساس روش ولادیمیر پراپ و دیگر روایت شناسان معروف پرداخته شد. نتایج تحلیل نشان داد که تمام قصّه ها دارای ساختار داستانی واحدی هستند که از سه قسمت وضعیّت اوّلیّه، قسمت میانی و نتیجه و پیامد تشکیل شده اند و توالی کنش ها در آن ها نیز از چهار الگوی متفاوت پیروی می کند که عموماً با ورود یکی از شخصیّت های اصلی قصّه شروع و به دیدار بین دو شخصیّت اصلی می انجامد. همچنین دریافته شد که پس از دیدار ممکن است چهار دسته کنش روی دهد که عبارت اند از شراب نوشی، اعمال شگفت، گفت و گو و انجام عملی معمولی از سوی شخصیّت دوم قصّه که این کنش ها منجر به نتایجی می شوند که بیان گر احوال عرفانی عطّار هستند.
بررسی ساختارگرایانة باب شیر و گاو کلیله و دمنه بر اساس الگوی کلود برمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایان که بیش از هر چیز به قوانین کلّی حاکم بر ساختارها می پردازند، در برخورد با روایت، به جای توجّه به زبان موجود در متنی خاص، دغدغة قیاس های زبان شناختی دارند و در نتیجه، برای بررسی طرح هر داستان به دنبال انطباق ساختار یک روایت و نحو یک جمله هستند، تا از این طریق بتوانند به الگویی کلّی برای همة داستان ها دست یابند. در همین راستا، بسیاری از روایت شناسان ساختارگرا، از جمله کلود برمون، سعی کرده اند تا این الگوی ساختاری را به گونه ای گسترش دهند که امکان بررسی آن در هر نوع داستان فراهم شود. در مقالة حاضر، پس از مروری کوتاه بر نظریّه های روایت، به الگوی برمون که بر پایة چگونگی روابط میان کوچکترین واحدهای روایی استوار است و انطباق آن با طرح داستان شیر و گاو کلیله و دمنه پرداخته می شود تا علاوه بر بررسی طرح این داستان و ویژگی های آن بر اساس دیدگاهی جدید، قابلیّت های انطباق پذیری این الگو نیز در چنین داستان هایی مشخّص شود.
نمودهای سودمند کهن الگوی آنیموس در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه ما از نظر زیست شناختی، به میزان چشمگیری ظرفیت های جنس دیگر را داریم؛ از این رو، واجد صفات مردانه و زنانه به طور توأم هستیم. اما فشارهای اجتماعی به تفاوت های جنسی جنبة اغراق آمیز می دهد: زنان را مجبور می کند وجه زنانه خود را رشد بیشتری دهند و مردان را وادار به تأکید بیشتر بر طبیعت مردانه خود می کند. نتیجه آنکه «جنبه دیگر»، واپس زده و ضعیف می شود. با وجود این، «زنِ درون» یا آنیما در مردان و «مردِ درون» یا آنیموس در زنان، به صورت های گوناگون، از جمله رؤیاها، خیال پردازی ها، اساطیر، ادبیات و... ظاهر می شود. در این مقاله، دو نمود سودمند آنیموس، یعنی «معشوق (مرد آرمانی)» و «همراه درونی»، با نمونه ها و مثال های مختلف، در ادبیات و فرهنگ ایرانی تحلیل شده است و این نتیجه حاصل شده است که حداقل یکی از نمودهای آنیموس در ناخودآگاه زن ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشأت می گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد، ایزدِ مهر است.
تحلیل کیفیت بیداری قهرمان درون در شخصیت سیاوش و کی خسرو با تکیه بر نظریة پیرسون -کی مار
حوزههای تخصصی:
بی گمان شاهنامة فردوسی متنی است که نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی- فرامکانی بخشیده است. از نشانه های این ادعا، ظرفیت کم نظیر شاهنامه و شخصیت های آن با نمادهای جهانی و کهن الگوهای شخصیتی انسان هاست. این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری تحلیل روان شناختی-کهن الگویی کارول.اس. پیرسون و هیو کی مار در نظریة «بیداری قهرمان درون» و در بستر نظریة «سفر قهرمان» جوزف کمپل تلاش کرده است به اثبات این فرضیه در داستان زندگی سیاوش وکی خسرو در شاهنامه بپردازد. از نتایج کاربردی این نظریات برمی آید که داستان زندگی سیاوش و کی خسرو از کهن الگوی «یتیم» و نهادینه شدن آن در وجود آن ها آغاز می شود و با وجود تلّون و تبدّلی که ناشی از تحول در شخصیت و موقعیت زندگی آن هاست، این کهن الگو تقریبا در وجود سیاوش به گونه ای نمادین با مرگ به تکامل می رسد و نمود بیرونی و عینی این دگردیسی تکاملی و بیداری یا بازگشت در وجود کی خسرو با بروز کهن الگوی «فرزانه» در او به بیداری درون منجر می شود. بنابراین فرایند شخصیت سازی فردوسی از سیاوش تا کی خسرو هم از نظر چرخة مرگ و حیات (خدای نباتی و شهیدشونده در وجود سیاوش تا الهة باروری و حیات در وجود کی خسرو) و هم از نظر کیفیت سفرقهرمان مکمل یک دیگر است.
بررسی سفر قهرمانی شخصیت در رمان شازده احتجاب با تکیه بر کهن الگوهای بیداری قهرمان درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی از نظریه های مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است که بر اساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر، چگونگی جذب آن ها توسط ذهن شاعر و نویسنده نشان داده می شود. کهن الگوها که محصول تجربه های مکرر بشر در زندگی است و در ناخودآگاه وی به ودیعه نهاده شده است، از زوایا و ابعاد گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. بر پایه این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال و رؤیای فردیت با تکیه بر حضور کهن الگوها در زندگی هر فرد میسر است. هدف این مقاله، بررسی رمان شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول. اس. پیرسون و هیو. کی. مار بر پایه کهن الگوهای دوازده گانه بیداری قهرمانان درون است. پژوهشگران تلاش می کنند تا ضمن آشنایی اجمالی با این کهن الگوها، نشان دهند شخصیت های داستانی نیز همچون شخصیت های هشیوار، با تجلی این کهن الگوها، می توانند در فرایند تفرّد گام نهاده و سفر قهرمانی را پیش گیرند. نتایج این تحقیق نشان می دهد رمان شازده احتجاب سرشار از کهن الگوهاست و به دلیل رویکرد روان شناسی خود، بر پایه نظریات کهن الگویی قابل تحلیل است. شازده احتجاب با حلول نه کهن الگو، روند تفرد را در پیش می گیرد و دیگر شخصیت های داستان نقش پرورش دهندگی را در مسیر تشرّف برای او دارند.
شگردهای فعل در روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایة ""لعنة الأرض"" لجلال آل أحمد فی ضوء النقد الاجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرتبط علم اجتماع الأدب بعلم الاجتماع من جهة کما أنّه یرتبط بالأدب من جهة أخری. یعدّ تحلیل العلاقة القائمة بین الأدب والمجتمع أساس ظهور النقد الاجتماعی للأدب ویرکّز هذا المنهج علی بنیة الأثر الأدبی ومحتواه ومدی ارتباطهما بالمجتمع حیث یقوم بتحلیل التأثیر والتأثّر بین الأدب والمجتمع وکیفیّة انعکاس القضایا الاجتماعیة فی الأثر الأدبی عبر وجهة النظر الفکریة أو الاعتقادیة أو الاجتماعیة لدی الکاتب. تسعی هذه العجالة إلی دراسة ونقد روایة ""نفرین زمین"" أی لعنة الأرض للروائی الکبیر جلال آل احمد فی ضوء المنهج الاجتماعی. یترکّز مضمون هذه الروایة علی تبعات قانون إصلاح الأراضی ودخول التقنیّات الجدیدة فی القری والأریاف الإیرانیة فی العصر الحدیث حیث یحاول الکاتب تصویر شرائح المجتمع الریفی المختلفة بعد تنفیذ قانون إصلاح الأراضی وتعرّض التقالید للزوال وزحف الحداثة علی تلک المناطق. وینظر إلی القضایا السیاسیة والاجتماعیة من منطلق مصلح اجتماعی ویقیم علاقة ما بین المجتمع والروایة باستخدام أسلوبه التعبیری الفنّی.
خوانش تطبیقی مفهوم آزادی در شعر محمود سامی البارودی و ملک الشعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به اندیشه اجتماعی شاعران و نویسندگان و بررسی رابطه آن با شعر، به عنوان بخشی از ساختار ذهنی جامعه، از موارد ضروری در حوزه مطالعات جامعه شناسی ادبیّات به شمار می رود. رابطه دامنه دار و گسترده زبان و ادبیّات فارسی با زبان و ادبیّات عربی، رابطه ای تاریخی است و در مقاطع مختلف، دستخوش تحوّلات و فراز و فرودهایی بوده است. از قرن هجده میلادی به بعد، جریان های فرهنگی جهان تحت تأثیر تحوّلات جدید اجتماعی راهی دیگر پیموده و وجوه مشترک یافته است. در این میان، آبشخور فکری مشترک محمود سامی البارودی (1839-1904 م) و ملک الشّعرای بهار (1887-1952 م)، وقایع اجتماعی قرن نوزدهم بوده است. این جستار با تکیه بر نظریه ساختگرای لوسین گلدمن و با رویکردی تحلیلی – تطبیقی، علاوه بر تحلیل ساختارهای متنی شعر این دو شاعر، با حرکتی شناور میان شعر و اجتماع، به عنوان دو ساختار مرتبط، زمینه های خلق مفهوم آزادی در بیان شعری آن دو را، در دو بخشِ دریافت و تشریح روشن می کند. مهم ترین نتایج حاصل از این پژوهش عبارتند از: طرح مسأله آزادی در شعر دو شاعر، بر اساس یک ایدئولوژی مشخّص شکل گرفته است. از دیگر سو، این مسائل در شکل گیری ذهنیّت اجتماعی دو شاعر و کلام ادبی آنان مؤثّر بوده است و بخشی از ساختارِ غالبِ اجتماعیِ زمانه دو شاعر به شمار می آید.
بینامتنیت در فراداستانِ « قلب زیبای بابور» نوشتهی جمشید خانیان و مخاطب نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب زیبای بابور نوشته ی جمشید خانیان یک فراداستان است که در پی به کار گرفتن شیوه ای تازه در روایت و گریز از شیوه های سنتی ست. در فراداستان راوی به شیوه های داستان گویی می اندیشد همچنین یکی از ویژگیهای فراداستان مهارت در به کارگیری بینامتنیت است. هدف این پژوهش، بررسی مقایسه ای و یافتن رّد پای عناصر بینامتنی، دریافت مناسبات آن با متن و در نوبتی دیگر بررسی نقش مخاطب نوجوان در درک این شیوه از داستان نویسی است. روش مقاله توصیفی- تحلیلی و بر مبنای آرای مخاطبان است. اصلی ترین شگرد خانیان درین داستان ، به کار گیری عناصر بینامتنی و ایجاد مکالمه با داستانهای نام آشنا برای کودکان و نوجوانان به ویژه شازده کوچولو اثر اگزوپری است. احضار متون شناخته شده به این داستان، برای پیشبرد فرایند روایت، شکل گیری عناصر داستان، باورپذیری و القای معانی انجام گرفته است. همچنین نظر مخاطبان نشان می دهد که نوجوانان می توانند به شکلهای گوناگون با عناصر بینامتنی رابطه برقرار کنند.
نقد و تحلیل کتاب نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامة فردوسی، خمسة نظامی و منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، با هدف بررسی و نقد کتابِ نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامة فردوسی، خمسة نظامی و منطق الطیر، نوشتة حمیرا زمردی، استادیار دانشگاه تهران، فراهم آمده است. حاصل این بررسی این است که اولاً، مبنای کار نویسنده در این کتاب، پذیرش بی علت و غیرعلمی نظریه ای است که از جانب برخی غربیان، در باب ادیان و اساطیر و ارتباطشان با یک دیگر و نحوة پیدایی شان ابراز شده است. ثانیاً، روش کار نویسنده مبتنی بر روش علمی و پژوهشی نیست؛ زیرا در سراسر کتاب در هر بخش، نخست مطالبی از اساطیر ملل گوناگون آورده می شود و آن گاه، با تقطیع ابیاتی از شاهنامه یا آثار نظامی و عطار چنین القا می کند که متون نام برده نیز متأثر از همان اساطیر و درواقع، مبیّن آن هاست. ثالثاً، بی توجهی نویسنده به فردوسی، نظامی و عطار از حیث اعتقاد آگاهانه و راسخ ایشان به اسلام و تجلی فرهنگ اسلامی است که در جای جای آثارشان به چشم می خورد و بینونتی تام با اساطیر و نظریات به اصطلاح اسطوره شناسان دارد. در نتیجه، حاصلِ کار نویسنده تلاشی است برای مشابه جلوه دادن متون سترگ ادب کلاسیک فارسی با دیدگاه های ایدئولوژیک اسطوره شناسان غربی و این که این ها چیزی نیست جز همان اساطیر الاولین.
تحلیل شخصیت دمنه با تکیه بر نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت از عناصر اساسی داستان است. هر داستان با توصیف رفتار و گفتار شخصیت ها شکل می گیرد. کتاب «کلیله و دمنه» از جمله آثاری است که شخصیت های فراوانی در آن حضور دارند. اگر چه اغلب شخصیت ها در داستان های این اثر، انواع حیوانات هستند؛ اما در واقع هر کدام از شخصیّت ها نماد یکی از تیپ های شخصیتی موجود در جامعه است و می توان هر کدام از این شخصیت ها را براساس انواع نظریات علمی شخصیت مورد بررسی قرار داد. شخصیّت دمنه یکی از شخصیت های اصلی در دو باب «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» است که در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا بر اساس اصول نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر در قالب اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اصل اسلوب زندگی، اصل خودآگاهی، اصل علاقة اجتماعی، اصل غایت نگری و اصل خود خلّاق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تطابق اصول نظریة روانشناسی فردی آدلر با واکنش های گفتاری و رفتاری شخصیّت دمنه نشان دهندة وجود عقدة حقارت و نشانه های بارز آن در این شخصیت است.
جنس دوم به عنوان مبنایی نظری برای تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است که وجه ممیزه آن تمرکزش بر کشف و آشکارسازی روابط نابرابر قدرتِ جاری میان زنان و مردان در مناسبات و نظم های اجتماعی است. مقاله حاضر پیشنهاد می کند که نظریه سیمون دو بووار در کتاب جنس دوم در باب چگونگی شکل گیری هویت جنسیتی و سوژه مؤنث، زمینه نظری مناسبی برای تلفیق میان فمینیسم و تحلیل گفتمان فراهم می سازد. جنس دوم به رغم تقدم زمانی چشم گیری که بر مطالعات گفتمانی دارد، از بسیاری جهات سازگاری قابل توجهی با مفروضات فلسفی (معرفت شناختی، هستی شناختی) غالب رویکردهای تحلیل انتقادی گفتمان دارد. در این پژوهش، جنس دوم از حیث دید انتقادی، مفهوم سازی از قدرت و ایدئولوژی، نسبت آن با برساخت گرایی اجتماعی، نگاه انتقادی به دانشِ پذیرفته شده، ارزیابی تحول تاریخی و نقش نهادها و نظم های گفتمانی در شکل گیری سوژه بررسی شده است
نقد زبان شناختی کتاب زبان فارسی مقطع متوسطه و مسائل آموزشی آن
حوزههای تخصصی:
کتاب زبان فارسی که به عنوان درس کسب مهارت های زبانی در برنامه درسی دانش آموزان مقطع متوسطه گنجانده شده، حاوی مطالب و محتویات فراوان آموزشی، نگارشی و دستوری است. این کتاب از نظر محققان این مقاله دارای نقایص و کاستی هایی است که به جهت اهمیت این درس در نظام آموزش، ضرورت دارد به آن ها پرداخته شود. نکته ای که مشکل آموزش این کتاب را دوچندان می کند، این است که بیشتر دبیران زبان فارسی دانش لازم و تحصیلات مرتبط با آموزش مباحث زبان شناسی را در سطح تخصصی ندارند. علاوه براین، بیشتر آموزه های کتاب به شکل کاربردی مورد استفاده قرار نمی گیرند و این یکی از مغایرت های کلی کتاب با اهداف آموزش وپرورش است.برخلاف تصور عام که می پندارند چون زبان فارسی، زبان رسمی و رسانه ای همه دانش آموزان است، باید کمترین مشکل در فهم و یادگیری آن وجود داشته باشد، درس زبان فارسی از معدود درس هایی است که بیشترین افت تحصیلی در آن وجود دارد. این مقاله کاوشی است درخصوص علل عدم موفقیت دانش آموزان در درس زبان فارسی در مقطع دبیرستان. در این مقاله ضمن اشاره ای گذرا به کاستی های موجود در کتاب و شیوه آموزش آن، برآنیم تا در جهت بهبود آموزش و محتوای آن گامی برداشته باشیم.