فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۰۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای کودکان دارای تأخیر در رشد تعادل بود. بدین منظور 30 دانش آموز پسر پایه اول دبستان (با میانگین سنی 5/8 سال) از میان 162 نفر اولیه با خرده آزمون های تعادلی تبحر حرکتی بروینینکس- اوسرتسکی (BOT-2) غربال شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و تجربی (15 نفر) گمارده شدند. گروه کنترل برنامه عادی تمرینات کلاس ورزش را داشتند. قبل از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها با تست رومبرگ و تعادل پویا با تست وای مورد سنجش قرار گرفت. گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را برای هشت هفته انجام دادند و تعادل ایستا و پویای آنان اندازه گیری شد. سپس جهت پی گیری ماندگاری کوتاه مدت اثر تمرین، آنان تمرین را برای چهار هفته متوقف کردند و متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری نمود که برنامه تمرینی ثبات مرکزی دارای اثرات کوتاه مدتی بر عملکرد حرکتی کودکان می باشد. یکی از پیشنهادات این پژوهش این است که این گونه برنامه های تمرینی جهت افزایش قابلیت حرکتی کودکان به ویژه تعادل استفاده شود.
مقایسه مهارت های بنیادی جابجایی کودکان مبتلا به ناهنجاری های اندام تحتانی با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول مراحل رشد حرکتی، مهارت های ینیادی جابجایی تاثیربسزایی در تقویت رشد حرکتی در طول عمر خواهند داشت چرا که با ایجاد امکان برای واکاوی بیشتر محیط موجبات رشد بهتر را مهیا می کند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه مهارت های بنیادی جابجایی در کودکان 7 سال مبتلا به ناهنجاری های اندام تحتانی با افراد سالم بود. جامعه آماری تحقیق حاضر، دانش آموزان پسر 7 سال دارای ناهنجاری های اندام تحتانی ساکن شهر قزوین بودند. پس از تهیه لیست مدارس، چند مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس در یک غربالگری اولیه تعداد 96 کودک دارای ناهنجاری اندام تحتانی (کف پای صاف، زانوی ضربدری و پرانتزی) از میان جامعه آماری شناسایی شدند. در این تحقیق برای ارزیابی راستای زانو و اندازه گیری زانوی ضربدری و پرانتزی از کولیس با دقت 1/1 میلی متر استفاده شد. برای ارزیابی قوس کف پا از روش CSI استفاده شد. مهارت های حرکتی جابجایی آزمودنی ها به وسیله آزمون مهارت های حرکتی درشت اُلریخ ویرایش دوم بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد، تفاوت معنی داری در اجرای مهارت های بنیادی بین گروه کف پای صاف و زانوی پرانتزی جابجایی با گروه کنترل اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0<P). در صورتی که اختلاف معنی داری در گروه زانوی ضربدری با گروه کنترل در اجرای مهارت های بنیادی جابجایی یافت شد (05/0 >p). نتایج حاصله نشان داد که انحراف ایجاد شده در ناهنجاری زانوی ضربدری علاوه بر ایجاد اختلال در راستای اندام تحتانی، می تواند بر عملکرد کودکان در مهارت های جابجایی تأثیر منفی بگذارد.
اثر تمرین در آب به همراه دلفین و بدون دلفین بر مهارت های حرکتی درشت کودکان هشت ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه اثر تمرین در آب به همراه دلفین و بدون دلفین بر مهارت های حرکتی درشت کودکان هشت ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم می باشد. آزمودنی ها، 10 کودک هشت ساله مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم در جزیره کیش بودند که به صورت تصادفی در دو گروه تمرین در آب به همراه دلفین و تمرین در آب بدون دلفین قرار گرفتند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون برونینکس اوزرتسکی انجام گرفت و آزمودنی های هر دو گروه پس از پیش آزمون که اجرای آزمون برونینکس اوزرتسکی بود، به مدت 16 جلسه برنامه اسپارک را در خشکی انجام دادند. علاوه براین، گروه تمرین در آب به همراه دلفین پس از اجرای برنامه اسپارک، به تمرین در آب به همراه دلفین پرداخت؛ درحالی که گروه دیگر به اندازه گروه تمرین در آب به فعالیت در آب بدون حضور دلفین مشغول بود. در پایان جلسه شانزدهم، از آزمودنی های هر دو گروه آزمون برونینکس اوزرتسکی به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس نشان می دهد که پس از دوره تمرین، تفاوت معناداری در مهارت های تعادل، قدرت و هماهنگی اندام فوقانی دو گروه مشاهده می شود (P<0.05)؛ در حالی که در فاکتورهای سرعت دویدن، چابکی و هماهنگی دو سویه تفاوتی مشاهده نمی شود (P>0.05). همچنین، مقایسه نمره کلی مهارت حرکتی درشت بر اساس مجموع نمرات هر یک از خرده آزمون ها بیانگر تفاوت معنادار گروه تمرین در آب به همراه دلفین با گروه تمرین در آب بدون دلفین می باشد (P<0.05). این یافته ها تأیید مجددی است بر این نکته که تمرین در آب به همراه دلفین موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم می گردد
مقایسه اثر تمرینات ایروبیک و پیلاتس بر عملکرد شناختی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر دو نوع تمرین ایروبیک و پیلاتس بر عملکرد شناختی زنان سالمند می باشد. بدین منظور، 54 سالمند به صورت دردسترس انتخاب گردیدند و به شکل تصادفی به سه گروه تمرین ایروبیک (با میانگین سنی 85/4± 78/67 سال)، تمرین پیلاتس (با میانگین سنی 49/5±50/66 سال) و بدون تمرین (کنترل) (با میانگین سنی 27/6±58/68 سال) تقسیم شدند. گروه های تجربی به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه در تمرینات مربوطه شرکت کردند و شرکت کنندگان گروه کنترل نیز ملزم شدند که در هیچ گونه تمرینات سازمان یافته ای شرکت نکنند و تنها به فعالیت های روزانه خود مشغول باشند. شایان ذکر است که عملکرد شناختی، قبل و بعد از دوره مداخله اندازه گیری شد. همچنین، به منظور سنجش عملکرد شناختی از آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین استفاده شد و جهت تحلیل داده ها، تحلیل واریانس یک راهه با کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس (نسخه 16) به کار رفت. یافته ها نشان می دهد که هم تمرینات ایروبیک و هم تمرینات پیلاتس باعث بهبود عملکرد شناختی در مؤلفه خطای درجاماندگی (شکل گیری مفاهیم، سودبردن از تصحیح و انعطاف پذیری شناختی) می شود (P<0.001). همچنین، برمبنای یافته ها، اختلاف معناداری به لحاظ آماری بین گروه های تحت مطالعه از منظر مؤلفه تعداد طبقات تکمیل شده (نگهداری مفاهیم) مشاهده نمی شود (P=0.052). علاوه براین، نتایج بیانگر این است که تمرینات پیلاتس نسبت به تمرینات ایروبیک، به لحاظ اثر گذاری بر عملکرد شناختی در مؤلفه خطای درجاماندگی مفیدتر می باشد (P<0.05). به طورکلی، می توان گفت که استفاده از تمرکزهای ذهنی مکرر که ماهیت ورزش پیلاتس می باشد ممکن است عامل برتری این ورزش نسبت به ایروبیک در بهبود بیشتر عملکرد شناختی باشد.
انتقال از ادراک به عمل: نقش یکپارچگی بینایی شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر یکپارچگی بینایی شنوایی بر ادراک و بازتولید و نیز انتقال از ادراک به عمل انجام گرفت. بدین منظور، 30 آزمودنی در سه گروه بینایی، بینایی شنوایی (تک کانالی) و بینایی شنوایی (دوکانالی) قرار گرفتند. افراد در گروه بینایی، الگوی فرد ماهری را تماشا کردند و افراد در گروه های بینایی شنوایی، هم زمان با الگوی بینایی، سرعت زاویه ای مفصل آرنج (تک کانالی) و سرعت زاویه ای مفاصل آرنج و مچ (دو کانالی) را به صورت سونیفیکیشن دریافت نمودند. الگوی مورد نظر، پنج مرتبه ارائه گردید و افراد به 10 سؤال در ارتباط با جنبه های مختلف الگو پاسخ دادند و سپس، در آزمون های بازشناسی پارامتر و الگو شرکت کردند. برای مفاصل آرنج و مچ، چهار متغیر خطای حداکثر سرعت زاویه ای فلکشن، خطای حداکثر سرعت زاویه ای اکستنشن، خطای حداکثر دامنه حرکتی فلکشن و پارامتر زمان کلی شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد که در متغیر درصد اطمینان پاسخ گویی و نه پاسخ به سؤالات، بین گروه های آزمایشی تفاوت معناداری وجود دارد (P=0.001). در مرحله بازتولید نیز در متغیرهای خطای حداکثر سرعت زاویه ای اکستنشن و پارامتر زمان کلی هر دو مفصل، بین گروه ها تفاوت معناداری به نفع گروه های دو حسی مشاهده می شود (P<0.05). به طور کلی، در این پژوهش اثر مثبت یکپارچگی بینایی شنوایی بر ادراک و بازتولید و نیز انتقال مثبت ادراک عمل، به ویژه برای گروه های دو حسی تأیید گردید. این نتایج با فرضیه تناسب حسی هم راستا است و بیان می کند که در تکلیف شوت جفت بسکتبال، به دلیل سازگاری های زمانی خاص، حس شنوایی نقش مثبتی را در ادراک بهتر الگوی سرعت زاویه ای ایفا می کند.
تأثیر ترکیب های مختلف تمرین بدنی و تمرین ذهنی بر افزایش درجه آزادی (دامنه حرکتی) مفصل شانه زنان مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی رادیکال شده تحت-رادیوتراپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر ترکیب های مختلف تمرین بدنی و ذهنی بر میزان درجه آزادی (دامنه حرکتی) مفصل شانه زنان مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی شده تحت رادیوتراپی انجام گرفت. بدین منظور، 40 بیمار مبتلا به سرطان پستان بستری در بیمارستان میلاد اصفهان به صورت تصادفی در 4 گروه تمرین بدنی، ذهنی، ترکیبی (ذهنی و بدنی) و کنترل قرار گرفتند. گروه های تجربی در 25 جلسه 30 دقیقه ای به انجام تمرین های مربوط به خود پرداختند. پیش-آزمون، قبل از مداخله و پس آزمون در پایان مداخله گرفته شد. همچنین، به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. یافته ها بیانگر این است که بین گروه های مختلف در میزان درجه آزادی مفصل شانه اختلاف وجود دارد. همچنین، نتایج نشان می دهند که تمرین بدنی منجر به بهبود تمام حرکات دامنه حرکتی، به جز نزدیک کردن شده است. تمرین ذهنی نیز موجب بهبود تمام حرکات دامنه حرکتی، به جز نزدیک کردن و چرخش داخلی شده و تمرین ترکیبی باعث بهبود معنادار تمام حرکات دامنه حرکتی شده است. علاوه براین، دریافت می شود که اثر تمرین بدنی در حرکات خم کردن، باز کردن، دور کردن و چرخش خارجی بهتر از تمرین ذهنی می باشد. اثر تمرین ترکیبی نیز در حرکت چرخش داخلی، بهتر از تمرین بدنی بوده و اثر تمرین ترکیبی در تمام حرکات بهتر از تمرین ذهنی است. به-طورکلی و براساس یافته ها، می توان در مراکز درمانی از روش ترکیبی برای بهبود دامنه حرکتی مفصل شانه زنان مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی شده تحت رادیوتراپی به عنوان درمان کمکی بهره گرفت.
مقایسه تمرینات نوروفیدبک و تمرین بدنی بر عملکرد و یادداری مهارت پرتاب دارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه تمرینات نوروفیدبک و تمرین بدنی بر عملکرد و یادداری مهارت پرتاب دارت بود. از میان دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه ارومیه که همگی راست دست بودند و هیچ گونه سابقه آموزش نوروفیدبک و پرتاب دارت نداشتند، 24 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 8 نفری تمرین بدنی، نوروفیدبک و کنترل قرار گرفتند. پروتکل تمرینی، 3 جلسه در هفته به مدت 5 هفته انجام گرفت. سپس پس آزمون به عمل آمد. آزمون یادداری پنج روز پس از آخرین جلسه تمرینی گرفته شد. داده ها به روش آماری تحلیل واریانس دوراهه با اندازه گیری مکرر عامل آزمون، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون های تعقیبی تکرارشونده براساس تخمین میانگین های حاشیه ای تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس دوراهه با اندازه گیری مکرر نشان داد که اگرچه عملکرد آزمودنی ها در مرحله عملکرد هر دو گروه تمرین بدنی و نوروفیدبک پیشرفت داشتند، تفاوت معناداری بین گروه های آزمایشی در این مرحله مشاهده نشد. از سوی دیگر، اثر اصلی مراحل آزمون در این پژوهش معنادار بود، اما اثر اصلی گروه و همچنین تعامل مراحل آزمون و گروه به لحاظ آماری معنادار نبود. به عبارت دیگر تفاوت تأثیرات تمرین بدنی و تمرین نوروفیدبک بر عملکرد و یادداری مهارت دارت معنادار نبود. با توجه به یافته های این پژوهش، نقش تمرین بدنی و نوروفیدبک بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و تأکید بر استفاده از آنها در کنار یکدیگر توصیه می شود.
تأثیر بازی های بومی بر رشد حرکتی و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های بومی بر رشد حرکتی و رفتار پرخاشگرانه کودکان پیش دبستانی بود. در یک پژوهش نیمه تجربی 40 کودک شش ساله پیش-دبستانی از بین مراکز پیش دبستانی شهر اهواز به صورت تصادفی انتخاب شدند. پیش آزمون با استفاده از آزمون مهارت های حرکتی اولریخ و مقیاس اندازه گیری پرخاشگری به عمل آمد. آزمودنی ها براساس نمره های پیش آزمون در قالب دو گروه یکسان بازی های بومی و فعالیت های رایج مراکز پیش دبستانی قرار گرفتند. گروه بازی های بومی فعالیت های خود را به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه یک ساعته انجام دادند و گروه دوم در این مدت به فعالیت های رایج مراکز پیش دبستانی مشغول بودند. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. پس از اطمینان از توزیع طبیعی داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، از آزمون tهمبسته و مستقل برای مقایسه های بین گروهی و درون گروهی استفاده شد. نتایج t همبسته حاکی از اثر معنادار هر دو برنامه بر رشد حرکتی و کاهش پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بود. اما مقایسة بین گروهی حاکی از برتری گروه بازی بومی نسبت به فعالیت های رایج در مهدکودک بر مؤلفه های مذکور بود (001/0P=). با توجه نتایج پیشنهاد می شود مراکز پیش دبستانی از بازی های بومی به منظور بهبود رشد حرکتی و کاهش پرخاشگری کودکان استفاده کنند.
اثر الگوی برتری جانبی چشم و دست بر یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات مختلف الگوی برتری جانبی چشم و دست یکی از عوامل مهم در اجرای مهارت های ورزشی ذکر شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر الگوی برتری جانبی چشم و دست بر یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال انجام گرفت. از بین 3000 دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز، 60 نفر، با دامنه سنی 22- 19 سال، به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و تجربی (هر گروه 15 نفر همسو و 15 نفر دگرسو) قرار گرفتند. در ابتدا پیش آزمون پرتاب آزاد، از آزمودنی ها به عمل آمد، سپس پروتکل تمرینی شامل هشت هفته تمرین (24 جلسه تمرین و به صورت سه جلسه در هفته) توسط آزمودنی ها اجرا شد. در این مدت در مجموع از آزمودنی ها، شش پس آزمون برای مشخص کردن مراحل یادگیری و یک هفته بعد از آخرین پس آزمون، آزمون یادداری به عمل آمد. نتایج نشان داد که بین افراد همسو و دگرسو (گروه تجربی) در مراحل شناختی (000/0 =sig) و تداعی (000/0=sig) اکتساب مهارت پرتاب آزاد بسکتبال تفاوت معناداری وجود داشت و عملکرد افراد همسو بهتر بود، درحالی که در مراحل خودکاری (105/0= sig) و یادداری (086/0 =sig) تفاوت معناداری در عملکرد افراد همسو و دگرسو مشاهده نشد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به مربیان توصیه می شود پس از انجام تمرینات زیاد (فراوان) به شناسایی افراد برتر اقدام کنند، تا به اشتباه نتیجه اجرا به یادگیری تعمیم داده نشود.
تأثیر افزایش فاصله کانون توجه بیرونی بر عملکرد و کینماتیک پرش افقی ورزشکاران ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی دستورالعمل های توجه بیرونی نزدیک و توجه بیرونی دور بر عملکرد و کینماتیک پرش افقی ورزشکاران ماهر می باشد. آزمودنی ها شامل 15 نفر از دانشجویان عضو تیم بسکتبال و والیبال دانشگاه با میانگین سنی 4±23 سال بودند که به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. تکلیف آزمون، پرش افقی بود که نه پرش در سه شرایط مختلف توجه بیرونی نزدیک، توجه بیرونی دور و کنترل انجام شد (در هر شرایط سه پرش). شرکت کنندگان هیچ دستورالعمل توجهی را در شرایط کنترل دریافت نکردند. در شرایط توجه بیرونی نزدیک، تمرکز روی مقیاس خط کشی شده روی کف پوش پرش و در شرایط توجه بیرونی دور، روی مخروطی در فاصله پنج متری خط پرش بود. داده های کینماتیک با استفاده از سه مارکر در مفصل زانو و هشت دوربین موشن آنالیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که شرکت کنندگان در دو شرایط توجه بیرونی دور و نزدیک، به طور معناداری نسبت به شرایط کنترل، طول پرش بیشتر و حداکثر فلکشن کمتری دارند. نتایج پژوهش حاضر از فرضیه عمل محدود شده حمایت کرده و نشان می دهد که تمرکز روی اثرات حرکات در محیط عملکرد حرکتی نظیر پرش افقی را بهبود می بخشد.
تأثیر بازخورد ژنریک و غیرژنریک بر انگیزش درونی و یادگیری حرکتی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدفتعیین اثر بازخورد ژنریک و غیر ژنریک بر انگیزش درونی و یادگیری حرکتی کودکان انجام گرفت. 30 کودک 10 سال به طور تصادفی به سه گروه بازخورد ژنریک، بازخورد غیر ژنریک و شاهد تقسیم شدند. مرحله اکتساب شامل 40 کوشش در مدت سه روز بود. پس از آخرین جلسه تمرینی، آزمون اکتساب و یک روز بعد از آزمون اکتساب، آزمون یادداری و انتقال اول (افزایش فاصله تا هدف) انجام شد. آزمون یادداری و انتقال دوم پس از یک جمله منفی انجام شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در آزمون اکتساب، یادداری، انتقال اول و یادداری، انتقال دوم تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که انگیزش درونی گروه بازخورد غیر ژنریک به طور معناداری بالاتر از گروه بازخورد ژنریک و شاهد بود. در نتیجه انگیزش درونی و یادگیری حرکتی توسط بازخورد غیر ژنریک در مقایسه با بازخورد ژنریک افزایش می یابد.
تأثیر یک دوره بازی های بومی محلی بر رشد مهارت های دستکاری پسران شش تا هشت ساله مناطق محروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مهارت های حرکتی بنیادی در دوره کودکی، مهارت های دستکاری است. دستکاری حرکتی درشت و شامل ارتباط فرد با اشیاست و اعمال نیرو به یک جسم یا جذب نیروی آن از ویژگی های آن است. هدف از این پژوهش، مطالعه تأثیر برنامه حرکتی منتخب شامل بازی های بومی محلی بر رشد مهارت های دستکاری پسران شش تا هشت ساله مناطق محروم بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 20 کودک از بین کودکان پسر مناطق محروم شهرستان اندیمشک، به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابتدا از طریق آزمون رشد حرکتی عمده الریخ از آنها پیش آزمون گرفته شد. آزمودنی ها به شیوه تصادفی به دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند، سپس به مدت 24 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه طی هشت هفته برنامه حرکتی منتخب اجرا شد. در مدت اجرای برنامه گروه کنترل فعالیت های معمول خود را انجام می دادند. با پایان برنامه از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. پس از بررسی نرمال بودن داده ها و برابری واریانس ها، داده ها به روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل واریانس یکراهه در متن مانوا تحلیل شد. نتایج نشان داد بازی های بومی-محلی بر رشد مهارت های دستکاری تأثیر مثبت داشته است (979/0= η2،003/0=sig، 75/30=4،6F). بنابراین با تشویق کودکان به بازی های مناسب بومی-محلی می توان فرصتی برای تمرین و افزایش رشد مهارت های دستکاری آنها فراهم کرد.
تعامل خودپنداره بدنی با تمرین به روش مربی مدار و خودتنظیم در اکتساب، یادداری و انتقال یک مهارت ورزشی در دختران سنین دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انطباق ویژگی های صفتی شاگردان با شیوه های آموزش و تمرین مهارت های ورزشی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تعامل خودپنداره بدنی با تمرین به روش مربی مدار و خودتنظیم در اکتساب، یادداری و انتقال سرویس والیبال در دختران سنین دانشگاهی بود. شرکت کنندگان 50 دانشجوی دختر 25- 18 سال بودند که در گروه های خودپنداره بدنی بالا و پایین قرار گرفتند و سپس هر کدام از این دو گروه به زیرگروه ها شامل گروه تمرین کننده به روش مربی مدار یا خودتنظیم تقسیم شدند. شرکت کنندگان در محیط تمرینی ویژه خود به مدت شش هفته به صورت هفته ای چهار جلسه به تمرین مهارت ملاک پرداختند. از آزمون های سرویس والیبال ایفرد و پرسشنامه خودپنداره بدنی برای گردآوری داده ها استفاده شد. آزمون های اکتساب در هر هفته، آزمون یادداری پس از سه روز از آخرین جلسه تمرین و آزمون انتقال به فاصله یک ساعت پس از آزمون یادداری اخذ شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد گروه خودپنداره بالا با روش تمرینی خودتنظیم بیشترین پیشرفت را در مراحل اکتساب، یادداری و انتقال نشان دادند و سایر گروه ها عملکرد نسبتاً مشابهی داشتند. یافته ها به وضوح بیان می کنند فراگیران مهارت سرویس والیبال با داشتن خودپنداره بدنی بالا و انجام تمرین به روش خودتنظیم بیشترین میزان اکتساب و یادگیری مهارت را خواهند داشت.
تأثیر تمرینات هوازی همراه با موسیقی بر منتخبی از ویژگی های رفتاری بیماران دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال دوقطبی بیماری مزمنی است که موجب کاهش کیفیت زندگی بیمار می شود. فعالیت بدنی ریتمیک، جزو شیوه های مراقبت از بیماری های روانی است که اثربخشی آن، به جز در مورد این بیماران، مکرّرا سنجیده شده است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات هوازی با موسیقی بر علائم بیماری، روابط اجتماعی، و بهداشت فردی بیماران دوقطبی است. تعداد 17 بیمار (9 زن و 8 مرد) دارای اختلال، از بین 160 بیمار ساکن در آسایشگاه، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش علائم دوقطبی از آزمون اختلال دوقطبی فراکاو و برای تعیین بهداشت فردی و روابط اجتماعی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. شرکت کنندگان به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه 1 ساعته به فعالیت بدنی با موسیقی پرداختند. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری استفاده شد. نتایج حاکی از بهبود در علائم دوقطبی و بهداشت فردی و روابط اجتماعی بود که با نظریه های موجود همخوان است.
تأثیر تمرین حافظه کاری و تمرین بدنی بر چرخش ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین جسمانی و تمرین حافظه کاری بر توانایی چرخش ذهنی بود. به این منظور 45 نفر دانشجوی دختر غیرورزشکار به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از گروه های تمرین ایروبیک، تمرین حافظه کاری و گروه کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). طرح تحقیق از نوع نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که از تمامی نمونه ها، آزمون چرخش ذهنی گرفته شد. گروه تمرین بدنی و گروه تمرین حافظه کاری، روزانه به مدت 30 دقیقه به ترتیب در تمرین ایروبیک و تمرین حافظه کاری به مدت دو هفته شرکت کردند. گروه کنترل نیز به فعالیت روزانه خود پرداخت. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس تکراری نشان داد که تمرین ایروبیک و تمرین حافظه کاری بر توانایی چرخش ذهنی تأثیر دارد (05/0P≤). یافته ها حاکی از تسهیل توانایی های شناختی به وسیله مداخلات شناختی و حرکتی است.
مقایسه اثربخشی انواع مداخلات شناختی حرکتی بر تعادل پویای زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه اثربخشی انواع مداخلات شناختی حرکتی بر تعادل پویای زنان سالمند بود. روش پژوهشحاضر، نیمه تجربیبودهو باطرحپیش آزمون پس آزمونانجامشده است. بدین منظور، 40 نفر از زنان سالمند ( با دامنه سنی 60 تا 75 سال) در این پژوهششرکت نمودند و به صورت تصادفی به سه گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. شایان ذکر است که تمام گروه هابه مدت 15 جلسه و به شکل پنج روز در هفته بر اساس پروتکل های تعیین شده تمرین کردند. تعادل پویای آزمودنی ها، قبل و بعد از دوره تمرینی با استفاده از مقیاس تعادل برگ ارزیابی گردید. داده های پژوهش نیز با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تمرینات ذهنی، خودگویی و ترکیبی (ذهنی خودگویی) بر تعادل تأثیرگذار می باشد (0.05>P)،اما بین عملکرد تعادلی گروه های تمرینی ذهنی، خودگویی و ترکیبی تفاوت معناداری وجود ندارد (P >0.05) .بر اساس یافته های پژوهش حاضر دریافت می شود که کاربرد تمرینات ذهنی، خودگویی و ترکیبی ممکن است از طریقافزایش عملکردهای عصبی شناختی، در بهبود عملکرد تعادلی تأثیرگذار باشد؛زیرا، افت عملکردهای عصبی شناختی مرتبط با سن در زمین خوردن افراد سالمند نقش دارد.
تأثیر کانون توجهی دستورالعمل بر یادگیری مهارت در مبتدیان بر اساس مدل مراحل یادگیری نیوول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل مراحل یادگیری نیوول یک مدل یادگیری براساس دیدگاه سیستم های پویاست که براساس شکل گیری ارتباط بین درجات آزادی یادگیرنده به سه مرحله تقسیم می شود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کانون توجه دستورالعمل بر یادگیری یک مهارت ساده (پرتاب دارت) و یک مهارت پیچیده (ضربه چیپ با پای غیربرتر) بود. این مطالعه شامل دو آزمایش بود. در آزمایش اول 24 دانشجوی پسر دانشگاه تهران تحت آموزش مهارت پرتاب دارت قرار گرفتند. شرکت کنندگان براساس نمره های پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند و یک گروه دستورالعمل کانون توجه درونی و گروه دیگر دستورالعمل کانون توجه بیرونی دریافت کردند. نتایج نشان داد که در یادگیری مهارت پرتاب دارت کانون توجه بیرونی مفیدتر بود. در آزمایش دوم 24 دانشجوی پسر دانشگاه تهران تحت آموزش مهارت شوت چیپ با پای غیربرتر قرار گرفتند. شرکت کنندگان براساس نمره های پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند و یک گروه دستورالعمل کانون توجه درونی و گروه دیگر دستورالعمل کانون توجه بیرونی دریافت کردند. نتایج نشان داد که در یادگیری شوت چیپ با پای غیربرتر کانون توجه درونی مفیدتر بود. نتایج این مطالعه نشان داد در مهارت هایی که ساختار هماهنگ آنها هنوز شکل نگرفته، اتخاذ کانون توجه درونی سودمندتر است.
اثر تعدیل کنندة خُلق بر یادگیری حرکتی پنهان با تأکید بر اضطراب صفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر انواع خلق بر یادگیری حرکتی پنهان در افراد همگون با اضطراب صفتی پایین بود. نمونة تحقیق حاضر شامل 75 دانشجوی مرد داوطلب از دانشگاه خوارزمی با اضطراب صفتی پایین بود که به شکل تصادفی به سه گروه خلق مثبت، منفی و خنثی تقسیم شدند. در ابتدا همه شرکت کنندگان با استفاده از تصاویر عاطفی در معرض القاء خلق مثبت، منفی و خنثی قرار گرفتند و بعد از آن تکلیف ردیابی آینه را طی یک بلوک 10 کوششی تمرین کردند. آزمون یادداری شامل 4 کوشش از همان تکلیف بود. نتایج نشان داد در زمان یادداری گروه خلق مثبت نسبت به دو گروه دیگر زمان اجرای بهتر و خطای کمتری دارد (05/0>P). در این پژوهش نقش تعدیل کنندة هیجان در حافظة حرکتی پنهان به تأیید رسید و مشخص شد افراد با اضطراب صفتی پایین از خلق مثبت بهرة بیشتری در شرایط یادگیری می برند.
ارتباط بین توانایی تصویرسازی ورزشی و کارکردهای یادگیری مشاهده ای در ورزشکاران مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش تعیین ارتباط بین توانایی تصویرسازی ورزشی و کارکردهای یادگیری مشاهده ای در ورزشکاران مرد بود. 115 ورزشکار مرد شرکت کننده در دوازدهمین المپیاد ورزشی دانشجویی با میانگین سنی 94/3±89/22 سال، پرسش نامه های پژوهش را تکمیل نمودند. یافته ها نشان داد ارتباط مثبت و معنا داری بین خرده مقیاس های توانایی تصویرسازی ورزشی و کارکردهای یادگیری مشاهده ای وجود دارد. یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نیز نشان داد توانایی تصویرسازی مهارت و هدف، کارکرد مهارتی و توانایی تصویرسازی راهبرد، کارکرد راهبردی یادگیری مشاهده ای را به طور معناداری پیش بینی می کنند. همچنین کارکرد اجرایی یادگیری مشاهده ای به طور معناداری توسط توانایی تصویرسازی هدف و تبحر پیش بینی می شود. یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می کنند مربیان و روانشناسان ورزشی می توانند در ورزشکارانی که از سطوح مهارتی نسبتاً بالایی برخوردارند، با منطبق ساختن نوع توانایی تصویرسازی با کارکردهای یادگیری مشاهده ای متناظر آن، اثربخشی تصویرسازی و یادگیری مشاهده ای را بهبود بخشند.
تأثیر پیچیدگی تکلیف دوم با فاصله های زمانی مختلف بر زمان عکس العمل تکلیف اول بر پایه الگوی دوره بی پاسخی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیرارائه انواع محرک دومساده، افتراقی و انتخابی در فاصله های زمانی مختلف بر زمان واکنش محرک اول در الگوی دوره بی پاسخی روان شناختی می باشد. بدین منظور، 36 دانشجوی دختر با دامنه سنی 24 18 سال ( با میانگین سنی 3±21 سال) به صورت در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی به سه گروه 12نفره ساده، افتراقی وانتخابی تقسیم گردیدند. شایان ذکر است که برای هر یک از گروه ها، پنج حالت اندازه گیری برحسب فاصله ارائه بین دو محرک (50،100،200،400 و1000 هزارم ثانیه) وجود داشت. علاوه براین، داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس عاملی مرکب سه در پنج (فاصله زمانی×گروه)و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس عاملی مرکب نشان می دهد که در زمان واکنش محرک اول، اثر اصلی گروه (F2,33=15.40, P=0.001)، اثر اصلی فاصله زمانی(F2,33=19.79, P=0.001) و اثر تعاملی فاصله زمانی در گروه (F5,93=2.42, P=0.03)معنا دار می باشد. در زمان واکنش محرک دوم نیز اثر اصلی گروه (F2,33=12.04, P=0.001) معنا دار است، اما اثر اصلی فاصله زمانی(F2,33=2.57, P=0.05) و اثر تعاملی فاصله زمانی در گروه(F3,100=1.63, P=0.14)معنا دار نمی باشد. به طورکلی، یافته ها بیانگر این است که نوع محرک در تکلیف دوم و نیز فاصله ارائه بین دو محرک، نه تنها بر میزان تأخیر زمان پاسخ محرک دوم تأثیر می گذارد، بلکه بر زمان پاسخ محرک اول نیز اثرگذار می باشد.