فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر فواصل استراحتی بین دوره ها متعاقب دو فعالیت مقاومتی با حجم و شدت برابر بر تغییرات ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما و آنزیم کراتین کیناز بود. به همین منظور 20 آزمودنی تمرین نکرده داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی در یکی از دو گروه فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی دو دقیقه و دیگری فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی چهار دقیقه قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی با شدت حداکثر شش تکرار بیشینه در چهار دوره انجام گرفت. نمونه گیری قبل از شروع پروتکل فعالیت، بلافاصله بعد از اتمام، 6، 24 و 48 ساعت بعد از آن نیز دنبال شد. نتایج نشان داد که هر دو فعالیت مقاومتی با فواصل استراحتی متفاوت موجب تغییر سطوح ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسما و تغییرات آنزیم کراتین کیناز شدند (05/0≥ P). با وجود این، بین دو گروه در هیچ کدام از مراحل اندازه گیری تفاوت معنا داری در CK و TAC دیده نشد (05/0< P). به طور کلی می توان گفت فاصله استراحتی بین دوره ها در فعالیت مقاومتی نمی تواند متغیر تأثیرگذار مهمی بر تغییرات ردوکس و نیز آسیب سلولی باشد و آنچه اهمیت بیشتری دارد، شدت فعالیت مقاومتی است.
تأثیر تمرین ترکیبی (مقاومتی - استقامتی) بر مقادیر استراحتی رتینول متصل به پروتئین 4 ( (RBP4و مقاومت به انسولین مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر دوازده هفته تمرین ترکیبی بر سطح RBP4 و مقاومت به انسولین در مردان میانسال چاق بود.به همین منظور 20 مرد میانسال چاق از بین داوطلبان انتخاب شدند و در دو گروه تمرین ترکیبی (10 نفر با میانگین سن 25/2 ± 2/51 سال و شاخص توده بدن 81/0 ± 44/31 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (10 نفر با میانگین سن 11/2 ± 3/50 سال و شاخص توده بدن 34/1 ± 32/30 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند.گروه ترکیبی، برنامه تمرینی دوازده هفته ای شامل تمرین مقاومتی (3 جلسه در هفته با شدت 75-50 درصد یک تکرار بیشینه به مدت 22 دقیقه) و تمرین استقامتی ( راه رفتن یا دویدن، 3 جلسه در هفته با شدت 80-50 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 22 دقیقه) را اجرا کردند. یافته ها نشان داد که پس از دوازده هفته تمرین ترکیبی، میزان RBP4 (003/0P=) و شاخص مقاومت به انسولین (019/0P=) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری یافت. بنابراین می توان گفت که دوازده هفته تمرین ترکیبی سبب کاهش مقدار RBP4و شاخص مقاومت به انسولین می شود که این تغییرات ممکن است با کاهش وزن آزمودنی ها همسو باشد.
تأثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر سطوح 1-sICAM و مقاومت به انسولین در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تأثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی را بر سطوح sICAM-1 و مقاومت به انسولین در زنان غیرفعال بررسی کرده است. 44 زن سالم با میانگین سنی 6/1±2/20 سال و شاخص توده ی بدنی3±8/20 کیلوگرم بر مترمربع در چهار گروه: استقامتی، مقاومتی، ترکیبی و کنترل (هر گروه 11 نفر) قرار گرفتند. تمرینات به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. تمرین استقامتی شامل بلوک های ایروبیک و تمرین مقاومتی به صورت کار با وزنه بود. در برنامه ی ترکیبی، افراد یک جلسه برنامه ی تمرین قدرتی و جلسه ی بعد، برنامه ی تمرین استقامتی را انجام دادند. خونگیری 36ساعت قبل و مجدداً 36 ساعت پس از خاتمه تمرینات انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون ANOVA با اندازه گیری های مکرر نشان داد که سطوح sICAM-1 در گروه مقاومتی (0.0001>P) و ترکیبی (0.0001>P) کاهش معنادار داشت، ولی در گروه استقامتی این کاهش معنادار نبود. تغییرات انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروه ها معنادار نبود. اما مقادیر گلوکز ناشتا در گروه ترکیبی افت معناداری داشت (0.01=P)، درحالی که در سایر گروه ها بدون تغییر بود. همچنین، در ارتباط با هیچ یک از متغیرها، تغییرات بین گروهی معناداری مشاهده نگردید. به نظر می رسد که تمرینات ترکیبی در مدت و شدت اعمال شده (در مقایسه با تمرینات استقامتی)، بر سطوح مولکول چسبان اثرگذاری بیشتری دارد. اما جهت بهبود مقاومت به انسولین، شدت برنامه ی تمرینی بیشتری مورد نیاز می باشد.
اثرات چاقی و ترتیب انجام حرکات مقاومتی بر خستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر فعالیت مقاومتی حاد با ترتیب حرکتی متفاوت بر شاخص های خستگی (سروتونین و آزمون درک فشار) در مردان غیر ورزشکار با وزن معمولی و چاق بود. 26 دانشجوی پسر به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه چاق و با وزن طبیعی (11 نفر چاق و 15 نفر معمولی) قرار گرفتند. در جلسه اول، به صورت تصادفی نیمی از آزمودنی ها (از هر دو گروه چاق و معمولی) پروتکل مقاومتی الف (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات بزرگ به کوچک) و بقیه آزمودنی ها پروتکل مقاومتی ب (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ) را انجام دادند. جلسه دوم، سه روز بعد و با جابه جایی پروتکل تمرینی آزمودنی ها اجرا شد.
در هر جلسه، آزمودنی ها سه ست فعالیت را برای نه حرکت با شدت ده تکرار بیشینه، تا حد واماندگی انجام دادند. در هریک از جلسات، خون گیری قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بلافاصله بعد از پروتکل ب، غلظت سروتونین سرم در هردو گروه چاق و معمولی افزایش معنی دار یافت (05/0p<) و پس از 30 دقیقه ریکاوری به سطوح اولیه بازگشت. اما، ترتیب حرکات مقاومتی بر تغییرات کورتیزول سرم تأثیری نداشت. علاوه بر این، در هر دو گروه میزان درک فشار در حین فعالیت مقاومتی ب بیشتر بود (05/0p>)، اگرچه تفاوت معنی داری با شرایط الف دیده نشد. در کل، یافته ها نشان داد زمانی که ترتیب حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ است، خستگی بیشتری به همراه دارد، اما چاقی در این خصوص بی تأثیر است، هرچند چاقی، تغییرات کورتیزول خفیف تری به همراه داشت.
تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضلانی وUCP1 بافت چربی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضله نعلی وUCP1 بافت چربی زیر جلدی شکمی موش های صحرایی نر بود. 16 سر موش صحرایی نژاد اسپراگ دولی(میانگین وزن 2/22±5/211 گرم و سن 8 هفتگی) به طور تصادفی به دو گروه 8تایی کنترل و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه روی نردبان های مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با حمل یک وزنه به میزان 50 درصد وزن بدن که به دم آنها بسته می شد، تمرینات خود را آغاز نمودند و این میزان به 200 درصد وزن بدن در هفتة آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 5 تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها و 1 دقیقه بین تکرارها بود. جهت اندازه گیری میزان آیریزین پلاسما از روش ELISA و برای بررسی بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 و UCP1از روش real time PCR استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل به منظور بررسی تفاوت میانگین بیان نسبی ژن ها در گروه ها استفاده گردید(α=0.05). نتایج نشان داد میزان پروتئین آیریزین پلاسما پس از 8 هفته تمرین تمرین مقاومتی افزایش معنی دار یافت (p<0.001, t=4.48). همچنین میزان بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 (p<0.001, t=6.18)و UCP1 (p<0.001, t=14.26)پس از تمرینات افزایش معنی دار یافت. از نتایج حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات مقاومتی احتمالا محرکی جهت ترشح مایوکاین هایی مانند آیریزین است که می تواند بافت چربی سفید را تحت تاثیر قرار دهد.
تأثیر تمرینات تناوبی شدید (HIT) بر سطوح سرمی آدیپونکتین و لپتین کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع چاقی در بین کودکان و همچنین تأثیرات مفید تمرینات ورزشی در کاهش وزن از طریق تعدیل فاکتورهای ترشحی بافت چربی مشخص شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات شدید تناوبی (HIT) بر سطوح سرمی آدیپونکتین و لپتین در کودکان چاق است. آزمودنی ها شامل هفده کودک چاق با میانگین سنی 35/0±58/9 سال و شاخص توده بدنی (BMI) 95/0 ± 89/29 کیلوگرم به مدت 8 هفته و 3 جلسه تمرین در هفته، تمرینات HIT را که شامل وهله های 30 ثانیه ای دویدن شدید و 5/1دقیقه استراحت فعال بود، اجرا کردند. تعداد وهله ها از 6 وهله به 10 وهله افزایش یافت. داده ها نشان داد اختلاف معنا داری در سطوح لپتین (001/0P=) و آدیپونکتین (0001/0P=) و همین طور BMI ( 0001/0P=) قبل و پس از یک دوره تمرین HIT وجود دارد. همچنین همبستگی قوی مستقیم بین BMI با لپتین (85/0r=) و همبستگی معکوس با آدیپونکتین (68/0-r=) مشاهده شد. تمرینات HIT موجب کاهش BMI و توده بدنی می شود. به علت وجود رابطه قوی بین BMI و آدیپوکاین های سنجیده شده، می توان گفت تمرینات HIT احتمالاً از طریق کاهش توده چربی موجب کاهش سطوح سرمی لپتین و افزایش آدیپونکتین در کودکان می شود. ازاین رو اجرای تمرینات HIT با رعایت احتیاط های لازم در کودکان چاق می تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.
تأثیر مصرف حاد کافئین بر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز پلاسما پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس برخی شواهد مصرف کافئین قبل از فعالیت ورزشی بر آسیب عضلانی بدن اثر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی مصرف 6 میلی گرم بر کیلوگرم کافئین متعاقب یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی بر کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) در مردان فعال بود. 20 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (سن 25/1±22/21 سال، قد 88/6±13/175 سانتی متر، وزن 10/7±22/69 کیلوگرم و شاخص تودة بدن 21/2±21/22 کیلوگرم بر متر مکعب، به صورت تصادفی در دو گروه دارونما (10n=) و کافئین (10n=) تقسیم شدند و یک ساعت پیش از فعالیت مقاومتی به صورت دوسوکور کافئین یا دارونما دریافت کردند. فعالیت مقاومتی شامل یک مرحله تمرین دایره ای در 5 ایستگاه و هر ایستگاه شامل 3 نوبت بود که هر نوبت با 75 درصد یک تکرار بیشینه در 8 تا 10 تکرار انجام گرفت. نمونه های خونی قبل از مصرف کافئین یا دارونما، بلافاصله پس از تمرین، 24 و 48 ساعت بعد از تمرین جمع آوری شد. نتایج نشان داد تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار سطوح آنزیمی CK (013/0P=) و LDH (001/0P=) شد. اما این تغییرات بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0P≥). به نظر می رسد مصرف 6 میلی گرم بر کیلوگرم کافئین قبل از فعالیت مقاومتی نمی تواند موجب کاهش شاخص های آسیب عضلانی در خون شود.
اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی کلاله زعفران بر میزان مالون دی آلدئید و سیستم آنتی اکسیدانی قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز موش های صحرایی نر جوان پس از یک جلسه فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی کلاله زعفران بر میزان مالون دی آلدئید و سیستم آنتی اکسیدانی قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز موش های صحرایی نر جوان پس از یک جلسه فعالیت حاد وامانده ساز بود. 64 سر موش3 ماهه (وزن26±212) در چهار زیر گروه (هر زیرگروه 16 سر) [ 1-=CW مصرف آب مقطر ؛2- CSW= مصرف عصاره آبی زعفران ؛3-= ETW مصرف آب مقطر +تمرین ؛4-= ETSW مصرف عصاره آبی زعفران +تمرین] دسته بندی شدند. موش های زیرگروه تمرین در 5 روز متوالی هفته، 5 جلسه 60 دقیقه ای با سرعت 25 متر در دقیقه در شیب 10 درصد روی نوارگردان دویدند. در پایان دوره آزمایش، نیمی از هر زیرگروه بدون وامانده شدن و نیمه دیگر بلافاصله پس از وامانده شدن قربانی شدند و مقادیر سوپراکسیداز دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پروکسیداز، غلظت پروتئین و مالون دی آلدئید قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز به صورت دستی اندازه گیری شد. داده های حاصل از آنالیز واریانس دو راهه و تک راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد که در نتیجه وامانده سازی سطوح مالون دی آلدئید بافت های قلب (زیر گروه 1،3) و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز (زیر گروه 3،2،1) بطور معناداری افزایش نشان داد. با وجود این، اثر تعاملی تمرین هوازی و عصاره زعفران (زیر گروه 3) از افزایش سطوح پراکسیداسیون لیپیدی جلوگیری کرد. نتایج تحقیق حاضرنشان داد اثر تعاملی تمرین هوازی و عصاره زعفران آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های وامانده ساز را در قلب و ناحیه پیش حرکتی مغز کاهش می دهد.
مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی بر آنزیم کراتین کیناز و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر آنزیم کراتین کیناز تام و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی دو گروهی بود و در آن بیست نفر مرد تکواندوکار به طور تصادفی در دو گروه همگن (قدرتی و پلایومتریک) دسته بندی شدند. آزمودنی های گروه قدرتی با وزنه، شش دوره تمرینات باز کردن زانو و پرس پا (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آزمودنی های گروه پلایومتریک نیز شش دوره از تمرینات پرش عمقی و پرش جانبی (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آنزیم کراتین کیناز تام و پروتین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه طی سه مرحله (30 دقیقه قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین) اندازه گیری شد. داده ها در قالب میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون بونفرونی در سطح معناداری (p<0.05) تجزیه و تحلیل شد. با وجود این که فعالیت آنزیم کراتین کیناز تام و نیز سطوح پروتئین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه بعد از تمرین به طور معناداری افزایش یافت، اما در تغییرات این شاخص ها بین دو گروه پلایومتریک و قدرتی تفاوت معناداری مشاهده نشد (P<0.05). در نتیجه با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد این دو شیوه، فشار فیزیولوژیکی و آسیب عضلانی یکسانی به همراه داشته باشند و تمرینات پلایومتریک آسیب عضلانی و التهاب بیشتری در مقایسه با تمرینات قدرتی به همراه نداشت.
تاثیر مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان بود. بدین منظور در یک مطالعه نیمه تجربی- دوسویه کور، 48 نفر جودوکار با میانگین سنی 13/5±34/26 سال، قد 7/3±54/173 سانتی متر و وزن 14/4±56/70 کیلوگرم به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه12نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرار گرفتند. مصرف مکمل گلوتامین به این صورت بود که قبل و بعد از هر جلسه تمرین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آزمودنی 1/0 گرم گلوتامین یا دارونما (مالتودکسترین) در ترکیب با 300 میلی لیتر آب به آزمودنی داده می شد. برنامه تمرینی شامل تمرینات آمادگی جودو به مدت 14روز و 5 جلسه در هفته بود. نتایج پژوهش نشان داد که نه تنها اثرات جداگانه مکمل و تمرین باعث کاهش هاپتوگلوبین سرم گردید بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش غلظت این پروتئین فاز حاد داشت(05/0>P). به علاوه آلبومین سرم در گروه تمرین- مکمل و گروه تمرین- دارونما به طور معنی داری در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه افزایش یافت (05/0>P). مقدار CRP سرم در طول دوره تمرین در گروهای پژوهش بدون تغییر باقی ماند. به طور خلاصه نتایج پژوهش نشان می دهد که دو هفته تمرینات آمادگی جودو همراه با مصرف گلوتامین باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل همولیز ناشی از شدت و سختی تمرینات، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
آثار هشت هفته تمرین تناوبی بر سطح لاکتات (La) و فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز (LDH) خون موش های صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین تناوبی بر سطح لاکتات و فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز خون موش های صحرایی بود. 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن و وزن به ترتیب 3 ماه و 14± 224 گرم) تهیه شده و سپس، به طور تصادفی به دو گروه شاهد (10 = n) و تجربی (10 = n) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 4 دقیقه دویدن روی نوار گردان و 2 دقیقه استراحت فعال در 10 مرحله تمرینی روی گروه تجربی اجرا شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی بعد از ناشتایی شبانه، موش ها با ترکیبی از کتامین و زایلازین بیهوش شدند. برای اندازه گیری لاکتات و فعالیت آنزیم LDH، خون گیری از قلب حیوان انجام گرفت. اطلاعات با استفاده از شاخص های پراکندگی میانگین و انحراف معیار (SE ±M) و آزمون t مستقل تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در سطح لاکتات خون دو گروه وجود نداشت، ولی در میزان فعالیت آنزیم LDH، تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی و شاهد مشاهده شد (05/0P <). این نتایج نشان می دهد، تمرین تناوبی به پاکسازی لاکتات منجر می شود. پایش لاکتات، موجب حفظ گلیکوژن عضلات شده و از تجمع +H که همراه با لاکتات تولید می شود، جلوگیری می کند.
تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ فاکتور رشد اِندوتلیال عروقی سرم در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا (HIE) در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر پاسخ VEGF سرم مردان غیرفعال است. به این منظور 9 مرد جوان غیرفعال (سن 5±50/24 سال، قد 6/4±22/174سانتی متر، وزن 5/4±75/70 کیلوگرم و حداکثر بازده کاری (Wmax) در شرایط هایپوکسی 04/29±185 و در شرایط نورموکسی 8/31±0/200) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. آزمودنی ها، پروتکل فعالیت متناوب با شدت بالا را در شرایط هایپوکسی نورموباریک (3/15 تا 5/15درصد اکسیژن تقریباً برابر ارتفاع 2500 متر) و همین پروتکل را در شرایط نورموکسی در دو هفته مجزا اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین شرایط محیطی مختلف (هایپوکسی و نورموکسی)، در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF سرمی مردان غیرفعال اختلاف معنادار وجود ندارد (452/0P=). مداخلات تمرینی و مطالعات بسیاری برای مشخص شدن مویرگ زایی در بدن نیاز است؛ اگرچه سطوح بالای VEGF پس از فعالیت متناوب با شدت بالا ممکن است به افزایش آنژیوژنز و مویرگ زایی منجر شود. به هر حال برای مشخص شدن محرک ها و سازوکارهایی که برای رشد عروق جدید در تمرینات با شدت بالا گزارش شده، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین دفعی در دانشجویان مرد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرینات مقاومتی نقش مهمی در برنامه های تمرینی و فواید بی شماری در سلامت جسم و روح دارد. تمرینات قدرتی برون گرا ممکن است با تغییرات فیزیولوژیکی منفی همراه باشد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر برخی شاخص های کاتابولیسم خالص پروتئین و آسیب عضلانی بود. 24 دانشجوی مرد غیرورزشکار با میانگین سن 54/1± 20 سال، وزن 01/12±95/56 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 8/3± 6/22 کیلوگرم و چربی 21/4±41/13 درصد انتخاب و به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا شامل 50 انقباض برون گرا با دست غیر برتر با 85 درصد قدرت بیشینه همان دست انجام دادند. نمونه های ادراری برای سنجش اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین پیش و پس از آزمون جمع آوری شد. داده ها با آزمون t مستقل در سطح 05/0 P< تجزیه وتحلیل شد. یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب افزایش معنا دار شاخص های اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین ادرار گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد ( 05/0P<). یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب فعال شدن کاتابولیسم پروتئین عضلانی، آسیب عضلانی و در نتیجه تجزیه پروتئین های انقباضی عضله می شود.
مقایسه اثر 8 هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازاینپژوهش مقایسه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن بود.در این پژوهش 20 نفر مرد جوان دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 6/1±1/22 سال و 2/1±3/28 BMI=) به صورتداوطلبشرکتکردند و به شکلتصادفیبه دو گروهتمرینات مقاومتی (10 نفر) و گروهتمرینات مقاومتی همراه با ماساژ (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی شامل اجرای هشت هفته حرکات جلو ران، پشت ران، نشر از جانب، پرس سینه، زیر بغل سیم کش از پشت و پشت بازو ایستاده با ماشین با شدت80% از یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرین مقاومتی اجرا می شد. نمونه های خونی و ترکیب بدن آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. برای تعیینتفاوتقبلوبعدازتمرین از آزمون t همبسته وازآزمون t مستقلبرای تعیینتفاوتبیندوگروه استفاده شد.هر دو گروه تمرینی بهبودهایی را در سرم لپتین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی داشتند که گروه تمرین مقاومتی همراه با ماساژ به طور معناداری (P<0.05) اثرات بهتری را فقط در تری گلیسرید (TG) و توده چربی بدن در مقایسه با گروه مقاومتی داشت که به نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با ماساژ با هدف کاهش تری گلیسرید و توده چربی بدن می تواند یک راهکار مناسب باشد.
تاثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Hand2 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Hand2 بطن چپ بود. بدین منظور 14 رت (نر نژاد ویستار با 20±113گرم و پنج هفته سن) تحت شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و بعد از آشناسازی با پروتکل تمرینی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه استقامتی (14 هفته ای) را روی تردمیل اجرا کرد و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آن ها خارج و با استفاده از روش Real time-PCR میزان بیان ژن Hand2 بطن چپ آن ها اندازه گیری شد. در پایان با استفاده از آزمون آماری t تک نمونه ایی اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد. نتایج نشان داد میانگین بیان ژن Hand2 بطن چپ گروه تجربی به طور معناداری (P=0.007) بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین به نظر می رسد ژن Hand2 در نوع هایپرتروفی ایجاد شده تأثیرگذار باشد.
تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر RBP4 سرم و مقاومت انسولینی در رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر RBP4 سرم و مقاومت انسولینی در رت های نر سالم است. در مطالعه حاضر 16 سر رت نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 سر) و تمرین (8 سر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی، 8 هفته شامل 3 جلسه در هفته بود که با شدت 30 درصد VO2max و مدت 10 دقیقه شروع شد و در دو هفته آخر به شدت 75 درصد VO2maxو مدت 50-45 دقیقه افزایش یافت. از آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معناداری 05/0P≤ در نظر گرفته شد. RBP4، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی در اثر تمرین هوازی کاهش معناداری را نشان دادند (05/0P<). با این حال هشت هفته تمرین هوازی تأثیر معناداری بر کلسترول، تری گلیسرید و HDL نداشت (05/0P>) و تنها کاهش LDL پس از هشت هفته تمرین معنادار بود (05/0P<). بررسی ارتباط بین RBP4 با نیمرخ لیپیدی و شاخص مقاومت انسولینی پس از هشت هفته همبستگی معناداری را نشان نداد .هشت هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنادار RBP4 سرم در رت های نر سالم شد و به نظر می رسد بهبود در مقاومت انسولینی عامل مؤثر در کاهش سطوح RBP4 سرم در رت های سالم باشد.
تأثیر12هفته تمرینات تناوبی استقامتی بر تغییرات اپلین وشاخص های آنتروپومتری در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین استقامتی تناوبی برتغییرات شاخص های آنتروپومتری وتغییرات اپلین پلاسمایی بود. بدین منظور24 نفراز دانشجویان دختر واجد شرایط(غیرفعال،سالم،دارای شاخص توده ی بدنی 25تا30)دانشگاه حکیم سبزواری به صورت نمونه در دسترس انتخاب وبه طور تصادفی در دوگروه کنترل وتمرینی قرار گرفتند. آزمون های مورد نظر(تعیین ترکیب بدن وتوان هوازی بیشینه)یک هفته قبل از ورود به دوره ی تمرینی و نمونه های خونی 24 ساعت قبل از شروع دوره و48 ساعت بعد از آخرین جلسه ی تمرینی در حالت ناشتایی شبانه انجام گرفت.دوره ی تمرینی شامل 12 هفته، هر هفته 4 جلسه به صورت اینتروال هایی با 5 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 60 درصد ضربان قلب بیشینه واستراحت های 1دقیقه ای به صورت فعال با شدت 30تا40 درصد ضربان قلب بیشینه شروع وهرهفته 1دقیقه به تکرارها افزوده شده وشدت به صورت افزایش بار مرحله ای تنظیم شد طوریکه 4 هفته ی پایانی 13 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. داده ها نشان داد بین مقادیر پلاسمایی اپلین تفاوت معناداری، به نفع کاهش آن در گروه تمرینی مشاهده شد(p˂0/05). شاخص توده ی بدن، درصد چربی،WHR، در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش داشت(P˂0/05) نیزشاخصHDL-C در گروه تمرینی افزایش معناداری داشت(p˂0/05) اما دو گروه تفاوتی در سایر عوامل نیمرخ لیپیدی نشان ندادند.
نتیجه گیری: انجام 12هفته تمرین استقامتی اینتروال همراه با بهبود ترکیب بدنی و برخی عوامل نیمرخ لیپیدی با کاهش اپلین پلاسمایی در دختران دارای اضافه وزن همراه شد .
تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α بافت ریه موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های صحرایی نر است. به این منظور 24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 97/26±29/279 گرم به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) تمرین هوازی، ج) آلودگی و د) آلودگی+ تمرین قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از 10 میکروناستفاده شد. پروتکل تمرین هوازی با 50 درصد بیشینه سرعت هر گروه به مدت 4 هفته انجام گرفت و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و قرارگیری در معرض ذرات کربن سیاه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از تکنیک Real time-Pcr بیان ژن TLR4 و TNF-α در بافت ریه موش ها ارزیابی شد. به منظور تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس چندسویه و آزمون تعقیبی LSD و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. تمرین هوازی، به کاهش بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های در معرض ذرات کربن سیاه منجر شد. همچنین، تمرین با کاهش معنا دار توده بدن در گروه های در معرض ذرات کربن سیاه همراه شد. چهار هفته تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه به تعدیل عوامل التهابی TLR4 و TNF-α و توده بدن منجر می شود. به نظر می رسد این تغییرات در بخشی با کاهش خطر ابتلا به بیماری های ریوی همراه باشد.
تأثیر مقادیر مختلف سیر بر پاسخ تعیین کننده های اصلی همورئولوژی به یک جلسه فعالیت استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مصرف مقادیر مختلف سیر بر پاسخ تعیین کننده های اصلی همورئولوژی به یک جلسه فعالیت استقامتی بود. پانزده مرد ورزشکار (میانگین ± انحراف معیار؛ سن 88/7± 27 سال)، داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی ها در 4 جلسه مجزا با فاصله یک هفته، پس از مصرف مقادیر مختلف سیر (500، 750 و 1000 میلیگرم پودر سیر و دارونما) در فعالیت استقامتی 30 دقیقه روی نوارگردان شرکت داشتند. سه نمونه خونی قبل، 4 ساعت بعد از مصرف مکمل و بلافاصله بعد فعالیت ورزشی، برای اندازه گیری عوامل همورئولوژی (ویسکوزیته خون و پلاسما، فیبرینوژن، هماتوکریت، هموگلوبین و شمارش گلبول های قرمز) گرفته شد. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آنالیز واریانس مکرر انجام شد. مقدار مصرفی سیر بر ویسکوزیته پلاسما و فیبرینوژن تاثیر داشت (p= 0.001). آزمون تعقیبی نشان داد این دو فاکتور در پاسخ به مصرف 500 میلیگرم سیر نسبت به سایر مقادیر کاهش بیشتری داشت در حالیکه مقدار مصرفی سیر بر ویسکوزیته خون، هماتوکریت، هموگلوبین و شمارش گلبول های قرمز، تاثیر معنی داری نداشت (p= 0.067). صرف نظر از مقدار مصرفی، مصرف سیر به تنهایی باعث کاهش تمامی فاکتورهای همورئولوژی شد (p= 0.000). بر اساس نتایج تحقیق حاضر میتوان نتیجه گیری نمود که مصرف سیر باعث بهبود فاکتورهای اصلی همورئولوژی میشود، در حالیکه مقدار مصرفی سیر در مقادیر پایین ویسکوزیته پلاسما و فیبرینوژن را حین فعالیت ورزشی بهبود میبخشد. بنابرین ممکن است افراد دارای مشکلات هموستازی چنانچه قبل از فعالیت ورزشی مقدار پائین سیر مصرف نمایندخطرات قلبی- عروقی آنها طی فعالیت کاهش یابد
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین A-1، B و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین A-1، B و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن بود. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی را زنان غیرفعال 30-20 ساله با شاخص توده بدنی بیشتر از kg/m2 25، تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری قابل دسترس و هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی سه جلسه در هر هفته برنامه تمرین هوازی دویدن با شدت %75-55 حداکثر ضربان قلب را به مدت 8 هفته تجربه نمودند. کلیه اندازه گیری ها در هر دو گروه در پیش و پس آزمون انجام و از طریق آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد درصدچربی بدن، شاخص توده بدن، کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین پرچگال و کم چگال در نتیجه هشت هفته تمرین هوازی تغییر معنی داری نداشتند (P>0.05)، در حالی که کاهش معنی داری در آپولیپوپروتئین B(0.008= P) و افزایش معنی دار در آپولیپوپروتئین A-1 (0.042= P) مشاهده شد. یافته های این مطالعه نشان داد که تمرین هوازی علی رغم عدم کاهش معنی دار وزن، درصد چربی بدن و بسیاری از عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی ، سبب بهبود معنی دار در مراحل کلیدی روند انتقال معکوس کلسترول می شود و این تغییرات اثر مثبتی در پیشگیری از تصلب شرایین و بروز بیماری های قلبی عروقی دارند. این یافته نشان داد که متغیرهای apoB و apoA-1 در نتیجه تمرین ورزشی نسبت به LDLو HDL بیشتر دستخوش تغییر قرار گرفته و تأثیرات تمرین را به نحو شایسته تری نشان دادند.