فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۵۱۱٬۸۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر دلزدگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل بود. روش شناسی: این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی ۱۴۰۲.۱۴۰۳ بود که از میان آن ها ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی تحصیلی پکران (۲۰۰۲) و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) بود. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش بازسازی شناختی مبتنی بر مدل بک شرکت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش بازسازی شناختی تأثیر معناداری بر کاهش دلزدگی تحصیلی (F=62.435, p<0.001, η²=0.351) و اهمال کاری تحصیلی (F=58.324, p<0.001, η²=0.210) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، آموزش بازسازی شناختی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در کاهش دلزدگی و اهمال کاری تحصیلی در میان دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد و به بهبود عملکرد تحصیلی و سلامت روانی آنان کمک کند.
اثر ساختاری سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیر قابل تبیین از لحاظ پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ساختاری بین سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک با توجه به نقش واسطه ای ذهنی سازی انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع کمی است که با روش مدل سازی معادلات ساختاری به شکل میدانی اجرا گردید. جامعه آماری شامل 450 نفر (18-45 سال) از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی تهران در سال های 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پنج ابزار استاندارد شامل سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO)، پرسشنامه روابط ابژه و واقعیت آزمایی بل (BORRTI)، ابزار سرند علائم جسمانی (SOMS-2)، پرسشنامه دردهای سایکوسوماتیک (PSQ) و پرسشنامه ذهنی سازی (MentS) استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-22 انجام گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که سازمان شخصیت اثر مستقیم مثبت و معناداری بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی (β=0.697، p<0.001) و دردهای سایکوسوماتیک (β=0.711، p<0.001) داشت. روابط ابژه نیز اثر مستقیم مثبت و معناداری بر دردهای سایکوسوماتیک (β=0.669، p<0.001) دارد، اما اثر منفی و معناداری هم بر ذهنی سازی (β=-0.075، p<0.001) داشت. نتایج دیگر مطالعه نشان داد که ذهنی سازی اثر منفی و معناداری بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی (β=-0.283، p<0.001) داشت، اما اثر آن بر دردهای سایکوسوماتیک (β=-0.261) معنادار نبود. در پایان نقش واسطه ای ذهنی سازی در ارتباط بین سازمان شخصیت و علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک، و همچنین بین روابط ابژه و علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک تأیید نشد. شاخص های برازش مدل نهایی حاکی از برازش مطلوب با مقادیر (RMSEA=0.11، GFI=0.848، NFI=0.750، RFI=0.893)می باشد. نتیجه گیری: برازش مدل ساختاری حاکی از وجود اثر مستقیم و معنادار سازمان شخصیت و روابط ابژه بر علائم غیرقابل تبیین پزشکی و دردهای سایکوسوماتیک است. علاوه بر این، سازمان شخصیت از طریق نقش واسطه ای ذهنی سازی نیز بر این علائم تأثیرگذار است. این یافته ها دارای پیامدهای کاربردی است که می تواند در طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی در جمعیت بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل شکست تحصیلی بر اساس اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی با میانجی گری ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تدوین مدل شکست تحصیلی براساس اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی با میانجی گری ذهن آگاهی است. روش شناسی: روش پژوهش معادلات ساختاری متشکل از چهار متغیر: اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی به عنوان متغیرهای مستقل، متغیر ذهن آگاهی به عنوان متغیر میانجی و متغیر شکست تحصیلی به عنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (۱۹۸۴)، فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، ذهن آگاهی بائر و همکاران (۲۰۰۶) استفاده شد. شرکت کنندگان ها به تعداد 510 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اردبیل که شکست تحصیلی را تجربه کرده اند و یا در انتظار شکست تحصیلی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها: نتیج نشان داد که در بررسی اثرات مستقیم اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی اثر مستقیم، منفی و معناداری بر ذهن آگاهی دارد (001/0=p). اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی بر شکست تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد(001/0=p). ذهن آگاهی بر شکست تحصیلی تأثیر مستقیم، منفی و معناداری دارد(001/0=p). هم چنین در بررسی اثرات غیر مستقیم: اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی بر شکست تحصیلی با میانجی گری ذهن آگاهی اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار دارد(001/0=p). نتیجه گیری: در نهایت مدل شکست تحصیلی براساس اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی با میانجی گری ذهن آگاهی از برازش مناسبی برخوردار بود.
بازنمایی ارزش های اخلاقی- معنوی در سریال پایتخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
215 - 243
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بازنمایی بازنمایی ارزش های اخلاقی-معنوی در سریال پایتخت و در سکانسهای منتخب ازاین مجموعه بوده است. به این منظور از روش نشانه شناسی جان فیسک بهره برده و براساس واحد تحلیل که سکانسهای منتخب (16 سکانس انتخاب شده) که به صورت هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. سبک زندگی، شیوه زندگی طبقات و گروه های اجتماعی مختلف جامعه است که در آن، افراد جامعه با پیروی از الگوهای رفتاری، باورها، هنجارها و ارزش های اجتماعی یا انتخاب نهادهای فرهنگی و منزلتی خاص، تعلقات خود را نسبت به آن هویدا می کنند. سبک زندگی وابسته به انتخاب، انتخاب نیز وابسته به اطلاعات و اطلاعات، محصول فرآیند ارتباطات است. رسانه ها با اطلاعات خود بر ارزش ها، نگرش ها، آرزوها، انتخاب ها و رفتار های ما در سبک زندگی اثر می گذارند. تلویزیون با کارکرد سرگرمی و تفریح در بیشتر سریال های نمایشی به تولید منش و رفتار در سنین مختلف می پردازد. با توجه به سبک زندگی اسلامی ما ایرانیان، دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی، ارائه دهنده کامل ترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورهای آن، حوزه های فردی، خانوادگی و اجتماعی را دربرمی گیرد. بنابراین، تولید سبک زندگی اخلاقی در سریال های خانوادگی تلویزیونی، ضرورتی اساسی برای نهادینه کردن ارزش های اخلاقی-معنوی. این مقاله درصدد بیان این مطلب است که تلویزیون با سریال های نمایشی و سبک زندگی معنوی بر آمده از دین به صورت غیر مستقیم، ولی مؤثر می تواند با کارکرد سرگرمی آشکار و آموزشی تربیتی پنهان، ارزش های دینی و اخلاقی را به مخاطبان عرضه دارد و نیاز معنوی انسان معاصر را بر آورده سازد. نتایج تحقیق نشان داد که مجموعه ای از دلالت های اخلاقی-معنوی در این سریال مثل توجه به خانواده، رعایت شان بزرگتر، توجه به نمادهای و ارزش های فرهنگی مثل لهجه و گویش، لباس، موسیقی و... مورد توجه بوده است. بطور کلی سریال پایتخت ایدئولوژی خانواده صمیمی و اخلاق محور را بازنمایی و برساخته های این نظام خصلتی طبیعی می بخشد هرچند بر بحث توجه به قومیت خصوصا در گویش دارای ضعف است.
مرور نظام مند مطالعات حوزه قمار و شرط بندی در ورزش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
75 - 100
حوزههای تخصصی:
تحقیقات زیادی با رویکرد قمار و شرط بندی در حوزه ورزش ایران انجام شده است، این مهم زمینه را برای بررسی وضعیت این تحقیقات، یافته ها و رویکرد آن ها به خصوص از نظر اخلاقی فراهم نموده است. این مطالعه با هدف مرور نظام مند مطالعات حوزه قمار و شرط بندی با تمرکز بر رویکرد ورزش ایران انجام شده است. روش تحقیق از لحاظ ماهیت کیفی و از نظر هدف کاربردی است که از جنس مطالعات ثانویه و با رویکرد نظام مند بوده است. نمونه پژوهش شامل مقالات و پایان نامه های انجام شده در ایران با کلیدواژه های قمار، شرط بندی، لاتاری، گروبندی، شانس و بخت آزمایی در بازه زمانی 1344 تا 1402 به تعداد 70 مقاله و پایان نامه از بانک های اطلاعاتی sid, Magiran, Noormags, Ensani, Elmnet, Irandoc بوده است. نمونه های تحقیق بر اساس وضعیت کلی ساختاری، عملکردی، شناختاری و استنادی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق فهرست محقق ساخته ای بود که روایی آن توسط نخبگان و پایایی آن توسط مصححان مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 22 و نقشه ذهنی نسخه 10 بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که در سال های اخیر روند چاپ مقالات افزایشی بوده است و اکثریت محققان در این حوزه مردان دارای تحصیلات حقوقی بوده است. غالب پژوهش ها فاقد روش شناسی و یافته های تحقیق بوده است. در تعداد قابل توجهی از مقالات به پدیده قمار به عنوان یک پدیده غیر اخلاقی نوظهور نگریسته شده و تلاش در جهت مقابله و تحریم آن با وضع قوانین یا اصلاح قوانین پرداخته شده و ابزار گردآوری اکثر مقالات روش اسنادی و کتابخانه ای بوده است.
Impact of a Forgiveness-Based Intervention on Marital Commitment and Trust Restoration(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a forgiveness-based intervention in enhancing marital commitment and restoring trust among married individuals experiencing relational distress. Methods: A randomized controlled trial was conducted with 30 married participants from Indonesia, randomly assigned to either an intervention group (n = 15) or a control group (n = 15). The intervention group received six structured forgiveness-based therapy sessions over six weeks, while the control group received no intervention. Standardized measures of marital commitment and trust were administered at three time points: pre-test, post-test, and five-month follow-up. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests, with SPSS version 27. Findings: Results from repeated measures ANOVA revealed significant time × group interaction effects for marital commitment (F(2, 54) = 17.12, p < .001, η² = .39) and trust (F(2, 54) = 19.68, p < .001, η² = .42). Bonferroni post-hoc analyses indicated that both marital commitment and trust significantly increased from pre-test to post-test (p < .001) and were maintained at the five-month follow-up (p < .001), with no significant decline between post-test and follow-up (p > .05). Conclusion: The therapeutic gains were not only immediate but also sustained over time, supporting the use of structured forgiveness interventions in marital counseling settings. These findings highlight the potential of forgiveness as a valuable tool in relationship repair and emotional healing.
The Effectiveness Based on Mindfulness Cognitive Therapy on Internalized Shame, Marital Disaffection and Tendency to Divorce in Unfaithful Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on internalized shame, marital disaffection, and inclination toward divorce in couples who had experienced infidelity. Methods: This research was conducted using a quasi-experimental design with pre-test and post-test and a control group. The statistical population of this study consisted of all couples who, due to experiencing infidelity by their spouses, referred to licensed counseling and psychotherapy centers of the Iranian Psychological and Counseling Organization, the State Welfare Organization, or psychiatrists licensed by the Iranian Medical Council (Anis Andisheh Clinic) in District 3 of Tehran, during the first quarter of 2024. In this study, the sample size for each of the experimental groups and the control group was 16 people (8 women and 8 men), and a total of 32 individuals were selected. According to the quasi-experimental design, they were chosen through convenience sampling from among volunteers and then randomly assigned to the experimental and control groups by lottery. Data collection instruments included the Internalized Shame Scale by Cook (1993), the Marital Disaffection Scale by Kaiser (1993), and the Inclination Toward Divorce Scale by Rusbult et al. (1986). In this study, mindfulness-based cognitive therapy consisted of eight weeks of two-hour sessions based on the mindfulness-based cognitive therapy protocol by Crane. Findings: The results of data analysis indicated that mindfulness-based cognitive therapy had an effect on internalized shame, marital disaffection, and inclination toward divorce in couples who had experienced infidelity. Conclusion: Considering the results, it can be stated that mindfulness-based cognitive therapy influences the research variables. It is suggested that further studies be conducted in this area to enhance external validity.
Analyzing the Phenomenon of Divorce from the Perspective of Expert Family Therapists: A Grounded Theory Sample(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study was conducted with the aim of analyzing the phenomenon of divorce from the perspective of expert family therapists. Method: The research method was qualitative, based on grounded theory (Charmaz, 2014). The research setting included all family therapists in the city of Isfahan in the year 2024, and the participants consisted of ten of the most prominent therapists who were purposefully selected. The research tool was interviews conducted in the form of focus groups. The collected data were analyzed using Charmaz’s (2014) method: first, coding was carried out, followed by conceptualization. Then, during the process of integration, categories were extracted, and finally, the core categories were identified and the theory was formed. Results: The results indicated that the phenomenon of divorce includes three main categories: (1) the reasons behind the occurrence of divorce: the activators of divorce causes, with categories such as changes in cultural and social structures and the prioritization of individuality over couplehood; (2) the nature of divorce causes: causes of divorce categorized as changes in family roles and authority, poor spouse selection, inappropriate communication, and individual problems; and (3) the process through which the causes interconnect: integrators of divorce causes (disturbance-power, disturbance-intimacy, and boundary disturbances). Conclusion: Based on the findings, this study suggests that in order to reduce divorce, the activators of divorce cannot be ignored, as they render society more prone to facilitating the grounds for divorce rather than preserving family stability. Additionally, the identified causes of divorce indicate that many revolve around the philosophy of individualism. Therefore, society and societal discourse must reinforce the value of collectivism so that this value can function as a socio-psychological superstructure acting as a barrier to divorce.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Interventions in Two Approaches: Coaching and Self-Learning on Marital Satisfaction and Intimacy of Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of cognitive-behavioral interventions using coaching and self-learning methods on marital satisfaction and couple intimacy. Methods and Materials: This semi-experimental study followed a pre-test–post-test design with a control group and two experimental groups (coaching and self-learning). The statistical population consisted of couples who visited family counseling centers in District 8 of Tehran in 2022 and reported low levels of marital satisfaction and intimacy. A purposive sampling method was used to select 45 participants, who were equally divided into three groups of 15. The coaching group received eight 90-minute cognitive-behavioral sessions, while the self-learning group was given a structured 73-page manual to follow independently over two months. The control group received no intervention. Data were collected using the ENRICH Marital Satisfaction Questionnaire and the Thompson and Walker Marital Intimacy Scale. Analysis of covariance (ANCOVA) and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) were used to analyze the results. Findings: ANCOVA results indicated that cognitive-behavioral interventions using the coaching method significantly improved marital satisfaction (η² = 0.30, p < .01) and couple intimacy (η² = 0.372, p < .01), compared to the control group. Similarly, the self-learning method showed significant improvement in marital satisfaction (η² = 0.19, p < .01) and intimacy (η² = 0.23, p < .01), although the effect sizes were smaller. Conclusion: Cognitive-behavioral interventions, particularly through coaching, are effective in enhancing marital satisfaction and intimacy. The presence of a coach facilitates deeper understanding, accountability, and behavioral change, making it a more impactful approach compared to self-directed learning.
Convenience Editing in Medical Sciences: Professional Expertise vis-à-vis Linguistic Virtuosity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study strived to specify and particularize Iranian medical field specialists and EFL teachers’ predominant and overriding textual interventions, which fall within the ambit of convenience editing. To this end, we required 20 field specialists and 20 EFL instructors to edit the unedited versions of 80 published medical research articles in a way that rendered them apt for publication in quality medical journals. We categorized the obtained data of the edited articles using an editing strategy framework that distinguished four editing micro-strategies and five macro-strategies. The findings revealed that medical specialists and EFL teachers’ micro-editing strategies outnumbered their macro-editing ones. Furthermore, there were significant differences between the editing micro-strategy uses of the above-mentioned groups of the participants. The results highlighted the need for a synergic collaboration between the medical field specialists and the EFL teachers to ameliorate medical articles’ formal, stylistic, and genre-related features and to expedite their publication process.
Analyse sémiotique de l’espace selon les régimes du sens d’Éric Landowski (le cas de La Montagne du Dieu vivant de Le Clézio)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’analyse des mécanismes résultant de l'expérience abstraite ou de la rencontre sensorielle du sujet actif avec l'univers a été négligée du point de vue de la sémiotique classique et celui-ci résiste à des concepts tels que : « présence », « expérience », « corps » et « le sensible ». Landowski défend l’idée du sens constituée d’une condition à la présence et il introduit les quatre régimes d’espace dans lesquels le sens de discours dépend de l'interaction sensorielle-perceptive entre le sujet et le monde extérieur. Dans ses régimes, l’espace-tissu est en interaction avec la programmation, l’espace-volute se présente par l’ajustement, l’espace-abîme est manifesté par l’assentiment et l’espace-réseau est en rapport avec la manipulation. La question principale de cette recherche consiste aux régimes du sens de Landowski se présentant dans le texte littéraire. Pour trouver la réponse, cette recherche applique les régimes d’espace de Landowski à savoir l’espace-volute et l’espace-abîme sur La montagne du dieu vivant de J.M.G Le Clézio dont les récits mettent en scène de beaux passages sur l’interaction entre les personnages et les espaces différents. Cet article aurait pour objectif d’examiner l’interaction entre le sujet et l’espace dans un texte littéraire à partir de la théorie des régimes du sens de Landowski pour effectuer le pouvoir de l’espace sur la perception humaine. Par une analyse sémiotique, cet article montrera enfin la relation entre le sujet et l’espace tout en se basant sur les phrases du sujet parlant et l’espace qui l’a entouré. Cette relation produit un sens profond.
A Sustainable eHealth Program to Enhance the Healthcare Sector(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to assess the efficiency of the eHealth program by conducting a comparative study between public and private healthcare settings in Bangladesh and Malaysia. A detailed literature review gathered from leading databases, articles, and case studies was conducted to achieve the study’s objective. After evaluating the literature and utilizing reducing methods the factors were organized and categorized into the four SWOT groups. The study exhibits that the government of Bangladesh has taken multiple approaches to efficient usage of their resources and providing primary healthcare services at grassroots levels. However, compared to a developing country like Malaysia it is far lag and struggling with multiple challenges like inadequate ICT infrastructure interoperability issues, low adoption of services, privacy and trust issues inadequate data security lack of policies and regulations, and insufficient funding along with multiple threats like resistance to change, cultural influence, and native environmental issues. Nonetheless, these challenges can be addressed through the development of adequate infrastructure, technology, financial support, and human resource capabilities. This will help to achieve the goal of universal health coverage and digital healthcare. This paper identified and explored numerous eHealth concerns and institutionalized favorable policy recommendations to establish an effective and successful eHealth system and boost the healthcare sectors of Bangladesh and similar emerging economies. Being the first to incorporate SWOT analysis and eHealthcare programs, the suggested approaches can have a significant positive impact on the implementation of an effective and sustainable eHealth system.
تحلیل جریان های اثرگذار در سیاست گذاری عدالت جنسیتی ج.ا.ایران در چارچوب مدل سه جریان کینگدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت جنسیتی یکی از مباحث مهم در حوزه عدالت اجتماعی است که در پی تقسیم عادلانه منابع، امکانات و فرصت ها میان زن و مرد است. تدوین سیاست های عادلانه در این حوزه، از جمله وظایف مهم دولت در عرصه سیاست گذاری است. بررسی برنامه ها و سیاست های دولت های بعداز انقلاب، حاکی از اتخاذ رویکردهای متفاوت نسبت به عدالت جنسیتی است. سوال این است که این تغییر رویکردها در سیاستگذاری عدالت جنسیتی ج.ا.ایران متأثر از چه جریاناتی است؟. براین اساس، در این پژوهش تلاش شده، به صورت کیفی و در چارچوب مدل سه جریان کینگدان، جریان های اثرگذار در سیاست گذاری عدالت جنسیتی ج.ا.ایران در دولت های با گفتمان اصلاح طلب، عدالت محور، اعتدال گرا و انقلابی را بررسی و تحلیل گردد. نتایج حاصله حاکی از آن است که تلاقی سه جریان مسئله، جریان سیاسی و جریان خط مشی در سیاست گذاری عدالت جنسیتی دولت های ج.ا.ایران اثرگذار بوده و با روی کار آمدن دولت ها و تغییر مدیریت کلان کشور، و همچنین متناسب با رویکرد و گفتمان مربوطه، سیاست ها و برنامه های متفاوتی را در حوزه مطالبات زنان و عدالت جنسیتی پیگیری و اتخاذ نمایند و در نتیجه موجب باقی ماندن بخشی از مسائل زنان و عدم برقراری عدالت جنسیتی شده است.
فرا تحلیل مطالعات جهانی نسل زد در سال 2023(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
361-404
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعات نسلی، طبقه بندی علمی نسل های مختلف، تبیین تفاوت های بین نسلی و بررسی تحولات اساسی در جوامع همچون انفصال نسلی است. پژوهش حاضر با هدف ایجاد شناخت و صورت بندی نو ازعمده مطالعات جهانی نسل زد در سال 2023، با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و ماهیت روش آن توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده های کیفی به روش اسنادی و از میان 104مورد مطالعات جدیدیافت شده، 80 مورد مقاله برای کشف مفاهیم اساسی و مضامین غالب، انتخاب شد. یافته های پژوهش: نسل زد یا بومیان دیجیتال، بواسطه تولد در عصر اینترنت، فراگیری ارتباطات و دسترسی به شبکه های اجتماعی، اولین نسل جهانیِ جوان، با عناوین مفهومی مثل: نسل نت، هویت دیجیتال، بیش آگاه، تکثرگرا، مصرف گرا، اینفلوئنسر و خودمحور شناخته شده اند. نتایج تحقیق: حوزه مطالعاتی" اقتصاد و مدیریت" با (59 مورد) فراوانی در میان رشته های تخصصی، قاره آسیا با (46 مورد) فراوانی از نظر پراکندگی جغرافیایی و کشور اندونزی با (16 مورد) فراوانی در میان کل کشورهای جهان، برجستگی معناداری دارند. فراگیری و گستردگی تحقیقات و مطالعات علمی-دانشگاهی در سراسر جهان، خود نشانگر اهمیت وضعیت موجود، سبک زندگی و آینده این نسل جهانی است.
واکاوی ویژگی های کالبدی مؤثر بر سلامت روانی ساکنین در مسکن قشر کم درآمد مطالعه موردی شهرک اندیشه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقشار کم درآمد جامعه به طورمعمول در زمینه برخورداری از امکانات مطلوب مسکونی مورد غفلت قرارگرفته اند. این در حالی است که تأثیر عوامل محیطی نظیر مسکن، ازجمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر سلامت روانی ساکنان می باشد. هدف از پژوهش حاضر، دستیابی به مؤلفه های ارتقای سلامت روانی در مسکن قشر کم درآمد می باشد. حال این پرسش مطرح می گردد که نقش مسکن در سلامت ساکنان چیست و چگونه می توان از این رویکرد در مطالعه مسکن قشر کم درآمد استفاده نمود. برای پاسخگویی به این پرسش در پژوهش ترکیبی حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلی است، به منظور گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای–اسنادی و همچنین روش میدانی به صورت پرسش نامه و انجام مصاحبه از ساکنان شهرک اندیشه شهر تبریز از طریق روش پس کاوی بر اساس مدل استخراجی در محدوده هدف مطالعه استفاده شده است. بدین ترتیب که نخست ابعاد، مؤلفه و سنجه های کالبدی مسکن در کنار ابعاد سلامت روانی استخراج شده، سپس در محدوده موردمطالعه، مورد آزمون قرارگرفته شده است تا نهایتاً پیشنهاد اصلی ارائه گردد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که ارتقا سلامت روانی ساکنین در مسکن قشر کم درآمد منوط به مجموع ابعاد کالبدی، محیطی، اقتصادی، اجتماعی، عملکردی و ساختاری می باشد. این ابعاد به عنوان عوامل کلیدی، دارای نقش اساسی در برنامه ریزی و طراحی مسکن قشر کم درآمد ایفا می کنند، لذا از طریق دخالت دادن ابعاد استخراجی در برنامه ریزی ها و طراحی مسکن قشر کم درآمد، شاهد روندی مثبت و مؤثر در سلامت روانی ساکنین بخصوص در مسکن اقشار آسیب پذیر خواهیم بود.
Empowering Growth: A Systematic Review of Education’s Role in Enhancing Human Capital and Advancing National Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Education plays a pivotal role in shaping societal development, influencing economic growth, social stability, governance, and individual well-being. By enhancing skills, abilities, and individual competencies, education contributes to the accumulation of human capital at both the individual and societal levels. It expands personal freedoms by increasing capabilities, which in turn fosters democratic participation and social resilience. There are two primary theoretical approaches to understanding education’s impact on human capital: the productivity approach and the capability approach. While the productivity approach views education as a means to enhance workforce productivity, the capability approach emphasizes broader cultural and social advancements, seeing increased productivity as an intermediate rather than an ultimate goal. Adopting a systematic qualitative literature review (SQLR) methodology, this study synthesizes peer-reviewed journal articles, policy reports, and scholarly books from reputable sources such as Google Scholar, JSTOR, Scopus, and institutional reports from UNESCO and the World Bank. A thematic analysis was conducted following Braun and Clarke’s (2006) six-step framework, identifying key themes such as education’s role in economic mobility, governance, and global competitiveness. Findings highlight that nations with well-designed educational systems, such as Japan and China, have achieved sustainable economic growth by leveraging high-tech and knowledge-based production. The study concludes that an appropriate educational system is a primary prerequisite for any country’s development, as it determines its position in the global economy. This review underscores the importance of context-specific educational policies that align with broader societal needs. It offers insights for policymakers seeking to bridge the development gap through strategic investments in education.
ارزیابی مخاطره خشکسالی و اثرات آن بر ناپایداری روستاهای مقصد گردشگری، مورد مطالعه: روستاهای مقصد گردشگری منطقه ترشیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
173 - 198
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری در مناطق روستایی نقش مهمی در کاهش بیکاری، افزایش درآمد و ماندگاری و پایداری روستاها دارد. اما این صنعت نسبت به مخاطرات آب و هوایی به خصوص مخاطره خشکسالی بسیار حساس بوده و بروز مخاطرات می تواند اثرات منفی و جبران ناپذیری در روستاهای مقصد گردشگری برجای گذارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مخاطره خشکسالی بر پایداری روستاهای مقصد گردشگری منطقه ترشیز انجام گرفته است. برای بررسی وضعیت خشکسالی منطقه از داده های بارندگی 8 ایستگاه سینوپتیک در طی دوره آماری 2000 تا 2020 در مقیاس ماهانه استفاده شد. ابتدا با استفاده از نرم افزار DRINC مقادیر شاخص SPI محاسبه شد. سپس جهت بررسی روند خشکسالی در سال های موردنظر، نقشه های پهنه بندی سالانه تهیه شد مقادیر بدست آمده از شاخص SPI نشان داد منطقه مورد مطالعه در طی دوره آماری (2000 تا 2020) در محدوده خشکسالی قرار گرفته است. براین اساس در ادامه جهت بررسی اثرات خشکسالی بر روستاهای مقصد گردشگری از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. بدین ترتیب از نظرات 30 نفر از کارشناسان، اساتید و دانشجویان دکتری فعال در حوزه گردشگری روستایی و مخاطرات جهت ارزیابی میزان اثر هریک از مولفه های تحقیق بهره گرفته شد. سپس جهت اولویت بندی مولفه های تحقیق از روش وزن دهی MEREC استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه شاخص SPI نشان داد در طی دوره آماری 2000 تا 2020 منطقه موردمطالعه با خشکسالی خفیف مواجه بوده است و نتایج حاصل از مدل MEREC نشان داد از میان عوامل اثرات خشکسالی، عامل های اقتصادی و محیطی بیشترین تأثیر را بر پایداری روستاهای مقصد گردشگری دارد.
بررسی رابطه بین طراحی محیط شهری، کیفیت محیطی و روان شناختی فردی با بروز رفتارهای وندالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
49 - 26
حوزههای تخصصی:
متاسفانه بسیاری از هشدار هایی که در رابطه با وندالیسم داده شده بود، نادیده گرفته شد و اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه است. در سرتاسر جهان می توان شاهد ازادی تبعیض،خشونت و تعصبی بود که به واسطه پیدایش سیاست های نفرت و تفرقه پراکنی،نارضایتی های عمیق و تجربه طولانی طردشدگی و خشونت علیه جمعیت،عادی سازی بی عدالتی های روزانه و عدم پاسخگویی و... برانگیخته شده است همچنین الگوهایی هست که نشان می دهد شرایط خاصی بیش تر مستعد فوران هستند مکان هایی که در ان ها خیزش رخ می دهد، افرادی که در خیزش ها شرکت می کنند و اتفاقاتی که این افراد را تحریک می کنند و اقداماتی که انجام می دهند در اکثر کشور های جهان ویژگی های مشابهی دارند که برامده از دلایل در هم تنیده اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و... هستند لذا هدف تحقیق بررسی رابطه بین طراحی محیط شهری، کیفیت محیطی و روان شناختی فردی با بروز رفتارهای وندالیستی بود. تحقیق از نوع روش های پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کل جمعیت مناطق ده گانه شهر تبریز به تعداد 1584855 نفر بود. حجم نمونه 384 عدد برآورد شد که 400 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای طیف لیکرت 5 درجه ای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. محاسبات در نرم افزارspss نسخه 18 انجام شد. نتایج نشان داد که بین روان شناختی فردی، کیفیت محیطی و طراحی محیط شهری با رفتارهای وندالیستی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (05/0 > p). این متغیرها در مجموع توانستند 55 درصد از تغییرات رفتارهای وندالیستی را تبیین نمایند
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی شهروندان در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، تعین اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار هدف از زیست محیطی شهروندان در شهر ساری بوده است. پژوهش از نظر نوع کاربردی و روش پژوهش، پیمایش مقطعی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام شهروندان بالای 18 ساله بودند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران با احتساب نمونه های پیش آزمون، 400 نفر تعیین گردید. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، برای متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش رفتارهای محیط زیستی از پرسشنامه کایزر و همکاران (1999) بود. در این مطالعه از نظریه فرهنگ زیست محیطی ژرژ تومه و سرمایه فرهنگی بوردیو به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. از اعتبار صوری برای سنجش روایی استفاده شد و پایایی ابزار در تمام متغیرها بالاتر از 7/0 به دست آمد. بررسی همزمان اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی به عنوان نوآوری این پژوهش می باشد. یافته ها نشان دادند که میانگین الگوهای رفتار زیست محیطی در بین افراد نسبتاً بالا بوده و میانگین آن از عدد 5 برابر با 78/3 است. میانگین سرمایه فرهنگی در بین افراد نسبتاً پایین بوده و میانگین آن 79/2 است. میانگین سرمایه اجتماعی برابر با 04/3 است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد: بین میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی با رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود دارد. برای ارتقای میزان رفتارهای زیست محیطی، باید میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی را بالا برد. طبق تحلیل رگرسیون متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی حدود 1/23 درصد از تغییرات رفتار زیست محیطی را تبیین و پیش بینی می کنند. سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتارهای زیست محیطی اثرگذار هستند و اثر سرمایه اجتماعی بیش تر است.
ارزیابی تبخیر و تعرق واقعی (ALARM) تحت سناریوهای SSP و تاثیر آن بر شوری خاک (مطالعه موردی: حوضه آبریز اهر چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
141 - 125
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با استفاده روش ALARM (مدل تحلیل رادیومتر اتمسفر-زمینی) و مدل های UKESM1-0-LL، INM-CM5-0، CanESM5، BCC-ESM1 و ACCESS-CM2 از گزارش CMIP6 و سناریوهای SSP (سناریوهای SSP1.2.6 و SSP3.7.0 و SSP5.8.5) به پیش بینی مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز اهر چای پرداخته شد. همچنین نتایج حاصل از روش ALARM با روش های پنمن ماتیث فائو و تورنت وایت مقایسه گردید. برای این منظور از 72 تصویر سنجنده لندست 8 OLI مربوط به ردیف 168 و گذر 33 استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش ALARM بیشترین میزان همبستگی (R^2 915/0) و کمترین میزان خطا (〖RMSE〗^ 493/1 و MSE 232/1 میلی متر) را با روش پنمن مانتیث دارا می باشد. مقادیر RMSE و MSE مربوط به تبخیر و تعرق در تمامی مدل های مورد بررسی زیر 867/2 بوده و کمترین میزان RMSE و MSE مربوط به مدل ACCESS-CM2 به ترتیب با مقادیر عددی 198/0 و 165/0 در سناریوی SSP1.2.6 می باشد. همچنین قابل ذکر است که مدل های مورد بررسی در ارزیابی پارامتر تبخیر و تعرق در سناریوی SSP5.8.5 زیاد خوب عمل نکرده و مقادیر RMSE و MSE در تمامی مدل ها بالای 1 بوده که این میزان در SSP5.8.5 در مدل UKESM1-0-LL به ترتیب با مقادیر عددی 867/2 و 735/2 دارای بالاترین میزان تبخیر و تعرق هستند. همچنین میزان شوری خیلی زیاد خاک براساس شاخص های NDSI و 〖SI〗_1 از سال 2013 تا 2024 بترتیب حدود 81/6613 و 81/6296 هکتار افزوده شده است که با روند افزایشی تبخیر و تعرق در سناریوهای اقلیمی نیز همبستگی 987/0 دارد.