فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵۰۹٬۵۳۳ مورد.
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۵۸-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اولویت بندی کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تئوری زمینه ای بود که از روشهای تحلیل اسناد علمی و مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری نخست شامل اسناد علمی مکتوب بود که نمونه ای 47 تایی از میان اسناد سالهای 2002 تا 2021 با روش واش و وارد انتخاب شدند و جامعه دوم شامل متخصصان و مجریان حوزه آموزش بود که از میان آنان 20 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های اسناد مکتوب با روشهای آماری کمی و کیفی و مصاحبه ها با روش کدگذاری به کمک نرم افزار مکس کیودا 18 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که مهم ترین کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی به ترتیب حافظه فعال، برنامه ریزی و تعیین هدف، سازمان دهی و خودتنظیمی است. نتایج این پژوهش ادبیات گذشته را در زمینه کارکردهای اجرایی در حوزه تحصیلی گسترش می دهد و عوامل استخراج شده در حوزه کارکردهای اجرایی اولویت دار جزء مؤلفه های اصولی در عملکرد تحصیلی است که می تواند تلویحات کاربردی برای مجریان حوزه آموزش داشته باشد.
تدوین مدل ساختاری خودپنداره تحصیلی براساس نظم جویی هیجانی و تمایزیافتگی با میانجی گری اهداف پیشرفت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۳۰۳-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با تمایزیافتگی بالا و توانایی مدیریت و تنظیم هیجانی با به کارگیری اهداف پیشرفت مناسب به طور فردی می توانند خودپنداره تحصیلی بالاتری داشته باشند و این موضوع موجب افزایش انگیزش آنان به یادگیری بعدی می شود. لذا تعیین میزان رابطه تمایزیافتگی و نظم جویی هیجانی با اهداف پیشرفت و خودپنداره تحصیلی در جهت متناسب سازی برنامه درسی دانش آموزان یک ضرورت اساسی است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری خودپنداره تحصیلی براساس نظم جویی هیجانی و تمایزیافتگی با میانجی گری اهداف پیشرفت در دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1402 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 327 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان سبزوار بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های خودپنداره تحصیلی چن و تامپسون (2004)، راهبردهای تنظیم هیجانی کرنفسگی و همکاران (2001)، تمایزیافتگی دریک (2011) و اهداف پیشرفت میگلی (1998) پاسخ دادند. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از تحلیل مسیر با استفاده از Smart PLS. 3 و SPSS.26 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین اهداف پیشرفت، تمایزیافتگی و نظم جویی هیجانی با خودپنداره تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0 ≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که 78 درصد از واریانس اهداف پیشرفت و 67 درصد از واریانس خودپداره تحصیلی توسط خودپنداره تحصیلی، نظم جویی هیجانی، تمایزیافتگی و اهداف پیشرفت تبیین می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مجموع تمایزیافتگی، نظم جویی هیجانی می تواند پیش بین مناسبی برای خودپنداره تحصیلی از طریق اهداف پیشرفت باشند و با استفاده از راه های افزایش نمرات اهداف پیشرفت می توان خودپنداره تحصیلی را افزایش داد.
طراحی شاخص ترکیبی سنجش بلوغ بودجه ریزی بر مبنای عملکرد رویکرد تحلیل پوششی داده های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
93 - 118
حوزههای تخصصی:
بودجه ریزی براساس عملکرد به عنوان یکی از روش های مدیریت بهینه منابع توجه سازمان ها را به خود جلب کرده است، اما میزان پیشرفت پیاده سازی رضایت بخش نیست. به منظور پایش میزان پیشرفت در استقرار نظام بودجه ریزی بر مبنای عملکرد در سازمان ها و شرکت های مختلف ایران، الگوهای مختلفی به سنجش میزان و سطح بلوغ بودجه ریزی بر مبنای عملکرد پرداخته اند که نمره نهایی بلوغ هر سازمان در نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در بیشتر این الگوها از راه میانگین وزنی زیر شاخص های مرتبط و همچنین انجام تحلیل های آماری و بدون ملاحظه عدم اطمینان موجود در داده ها محاسبه خواهد شد. بر این اساس، هدف این مقاله این است تا با بهره گیری از الگوی تحلیل پوششی داده ها، الگویی برای ساخت شاخص ترکیبی بلوغ بودجه ریزی براساس عملکرد ارائه شود که علاوه بر محاسبه امتیاز بلوغ بودجه هر واحد سازمانی، با معرفی یک DMU مجازی، مرز بندی بهتری بین سازمان های بالغ و نابالغ انجام گردد. همچنین در مواجه با داده های کیفی پژوهش (که از نوع لیکرتی است) نیز با بهره گیری از منطق فازی، الگوی تحلیل پوششی داده های فازی ارائه شد تا تصمیم گیران علاوه بر افزایش قدرت جداسازی الگوی تحلیل پوششی داده ها، بتوانند سطح عدم اطمینان داده های کیفی را نیز مدیریت کنند.
وحدت در عین کثرت: پیام روز ملی منابع انسانی (روز انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1-12
حوزههای تخصصی:
چهاردهمین سال نکوداشت روز ملی منابع انسانی، در 25 فروردین 1404 با شکوه خاصی برگزار شد و در اکثر سازمان های کشور رویدادهای ویژه ای در این روز به وقوع پیوست. هدف از نکوداشت روز ملی منابع انسانی، تمرکز بر انسان است. این رویداد برخلاف تفکر یک قرن اخیر اندیشمندان و مسئولان کشور است که تمرکزشان بر زمین و زیر زمین بوده است و انسان های روی زمین در اولویت نظری و عملی آن ها نبوده است.
تحلیل کاربردشناختی کنش های کلامی در شعر خواندن محتسب، مست خراب افتاده را به زندان از مولوی و مست و هشیار از پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 54
حوزههای تخصصی:
نوع عملکرد افعال زبانی یا گفتاری در شاخه فلسفه زبان و تحلیلی یکی از مباحث مهمی است که جان راجرز سرل به آن پرداخته است. اساس نظریه کنش های گفتاری سرل مبتنی بر فرایند برقراری ارتباط است و بر این نکته تأکید می کند که گوینده با پاره گفت های مطرح شده که واژه ها و ساختارهای دستوری را در برمی گیرد، به صورت دقیق نمی تواند به بیان منظور خود بپردازد. بررسی این اعمال پنج گانه از دید سرل می تواند در تحلیل متون راهگشا باشد. با تحلیل انواع کنش های گفتاری در متون گفت وگومحور می توان معانی ضمنی جملات متن، نحوه توزیع قدرت میان طرفین ارتباط، تأثیرپذیری طرفین از بافت و ساختار اجتماعی را مشخص کرد. در این پژوهش با روش کمی و کیفی، نوع عملکرد انواع کنش های گفتاری از دیدگاه سرل در دو متن از مولوی و پروین اعتصامی بررسی می شود. این دو شاعر در شعر خود به موضوع و محتوای مشابه گفت وگوی فرد مست و محتسب پرداخته اند. با دقت در پاره گفت های این دو شعر می توان دریافت که عملکرد و بسامد متفاوت هر کنش گفتاری در ارتباط با معانی ضمنی متفاوتی قرار گرفته است. در این دو متن، موضع قدرت دو شخصیت مست و محتسب در ارتباط با یکدیگر و دلایل کاربرد کنش های گفتاری آنها بر اساس جایگاه اجتماعی شان تحلیل و مشخص شده است. از جمله نتایج حاصل از پژوهش این است که در هر دو متن کنش های گفتاری اظهاری و ترغیبی با معانی ضمنی منفی مانند تحقیر و تمسخر، تهدید، اجبار و دستور در بسامد بالا به کار رفته اند. عوامل متعددی مانند مقام و جایگاه اجتماعی محتسب و مست، نحوه توزیع قدرت میان آنها در عملکرد کنش های گفتاری تأثیر مستقیم گذاشته است.
بررسی تاثیر هوش راهبردی بر کیفیت حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعات گسترده ای به بررسی شناسایی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی، هم در سطح حرفه ای و سازمانی و هم در سطح ویژگی های فردی پرداخته اند. با این حال، هوش راهبردی به عنوان یک مولفه اساسی در تصمیم گیری های افراد تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش هوش راهبردی و ابعاد آن (شامل آینده نگری، تدوین چشم انداز، تفکر سیستمی، مشارکت و انگیزه) در ارتقا و بهبود کیفیت حسابرسی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از توزیع پرسشنامه در بین شرکا، مدیران و حسابداران رسمی استخدام در موسسه های حسابرسی استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری نشان می دهد که هوش استراتژیک و ابعاد تدوین چشم انداز، تفکر سیستمی، مشارکت و انگیزه آن تاثیر مستقیم و معناداری بر کیفیت حسابرسی دارند. بنابراین، می توان بیان نمود هر چه هوش راهبردی و ابعاد چشم انداز، تفکر سیستمی، مشارکت و انگیزش آن در بین حسابرسان بیشتر باشد، کیفیت حسابرسی نیز بهبود خواهد یافت. به عبارتی دیگر، هر چه سطح کاربرد مفاهیم ابعاد هوش راهبردی بهتر باشد، منجر به ارتقای کیفیت حسابرسی خواهد شد.
رهنمودی برای تحول در پژوهش های کمّی حسابداری ایران: گذر از الگوی محلی به الگوی علمی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهشگران ایرانی در رشته حسابداری با چالشی در انتخاب بین الگوی نگارش بین المللی و محلی مواجهند. اگرچه در ۱۵ سال گذشته، تعداد مجله های داخلی و فارغ التحصیلان این رشته، افزایش شایان توجهی یافته است، تعداد انتشار مقاله های اصیل و باکیفیت در مجله های معتبر بین المللی چندان چشمگیر نیست. تلاش ها برای بهبود شیوه های نگارش مقاله ها و انطباق با استانداردهای علمی جهانی، نتایج محدودی را به همراه داشته است و مقاله های محلی، همچنان با مشکلات محتوایی، ساختاری و شکلی روبه رو هستند. این پژوهش با استفاده از مطالعات پیشین و کتب روش شناسی موجود، رهنمودهایی را برای بهبود فرایند نگارش مقاله های کمّی حسابداری ارائه می دهد.روش: این پژوهش از روش تطبیقی بهره می برد که شامل الگوبرداری از مقاله های حسابداری چاپ شده در مجله های معتبر بین المللی و به کارگیری نکات ذکرشده در پژوهش ها و کتاب های روش شناسی معتبر داخلی و خارجی است تا مقاله ای با رویکرد کمّی در سطح استانداردهای علمی جهانی تدوین شود. ابتدا الگویی مناسب که نشان دهنده همه اجزای ضروری یک پژوهش کمّی حسابداری است، معرفی شده است؛ سپس با استفاده از شواهد نظری و تجربی مرتبط، نکته های لازم برای تدوین هر جزء مقاله کمّی حسابداری، در قالب «بایدها» و «نبایدها» ارائه می شود. همچنین، برای دلایل زیربنایی این نکته ها و ارائه نمونه های عینی، به منابع معتبر ارجاع داده شده است.یافته ها: پژوهش حاضر رهنمود های جامعی را برای بسط بخش های مختلف یک مقاله کمّی حسابداری ارائه کرده است. در چکیده، به بیان مسئله یا هدف پژوهش، روش های مورداستفاده، یافته های اصلی، تفسیر نتیجه ها و کاربردهای عملی پرداخته و از مطالب کلیشه ای اجتناب می شود. مقدمه به سه بخش تقسیم می شود: اول، بیان مسئله شامل اهمیت مسئله، مسئله، شکاف دانشی، ضرورت پژوهش و هدف؛ دوم، چگونگی حل مسئله از طریق مرور مبانی نظری، روش پژوهش و یافته های اصلی؛ سوم، دانش افزایی ها که به دستاوردهای علمی و عملی اشاره می کند. مرور پیشینه به صورت تحلیلی انجام شده و به ارائه شواهد تجربی برای توسعه فرضیه ها و همچنین، برجسته سازی شکاف های دانشی موجود می پردازد. در انتخاب مبانی نظری و تئوری پایه پژوهش، باید با توجه به محیط پژوهشی، تئوری ای انتخاب شود که بیشترین قدرت توضیح دهندگی و پیش بینی کنندگی را داشته باشد، نه اینکه فقط از مقاله های خارجی تقلید شود. فرضیه ها باید بر پایه استدلال قیاسی و به صورت جهت دار تنظیم شوند. در بخش نمونه، مهم ترین نکته، ارائه دقیق جدول غربالگری و اجتناب از استفاده نادرست از اصطلاح «نمونه گیری» در پژوهش های آرشیوی است. در تصریح مدل، سه رویکرد اصلی معرفی شده است که از میان آن ها «نمودار علّی» به عنوان بهترین روش پیشنهاد می شود. افزون براین، توجه به خطای اندازه گیری متغیرهای اصلی پژوهش نیز اهمیت دارد. متغیرهای کنترلی به دو دسته «خوب» (هم بسته) و «بد» (برخورددهنده، سازه همسان، با خطای اندازه گیری بالا) تقسیم می شوند. در بخش آماره های توصیفی، نحوه ارائه داده ها، تحلیل های پارامتری و ناپارامتری و هم بستگی ها برجسته شده است. آزمون نتایج فرضیه ها در سه مرحله انجام می شود: پیش آزمون ها که بر حذف آزمون های پایایی تأکید دارند، تفسیر نتایج و مقایسه با پژوهش های قبلی، و پس آزمون ها که راه حل های مرتبط با فروض کلاسیک رگرسیون را ارائه می کنند. همچنین، آزمون های حساسیت برای رد توضیحات جایگزین، مثلث سازی معیارهای تجربی، تصریح مدل ها و منابع داده پیشنهاد شده اند. مقایسه با یافته های پژوهش های قبلی نباید در قسمت نتیجه گیری آورده شود. در نهایت، رعایت اصول نگارش علمی، ارجاع دهی دقیق و تدوین متن، به صورت منسجم و روان مورد تأکید قرار گرفته است.نتیجه گیری: این پژوهش می تواند به عنوان منبعی مهم برای دانشجویان، استادان، نویسندگان، داوران و سردبیران مجله های داخلی، استفاده شود و از این رو، در جهت ارتقای سطح علمی و پژوهشی در این حوزه، گامی مؤثر خواهد بود. این رهنمود با شناسایی و ارائه «بایدها» و «نبایدهای» مؤثر در نگارش مقاله های کمّی حسابداری، زمینه های بهبود فرایند نگارش و افزایش انتشار مقاله های باکیفیت در سطح جهانی را فراهم می سازد. افزون براین، رهنمودهای ارائه شده، نه تنها کیفیت مقاله های داخلی را بهبود می بخشند، بلکه با رعایت آن ها، کیفیت پژوهش های حسابداری در سطح پایان نامه ها و پروپوزال ها و به طورکلی، در روش شناسی پژوهشی نیز ارتقا خواهد یافت.
بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرمایه انسانی در ساختار اقتصادی به عنوان یک منبع حیاتی برای تولید و ایجاد ارزش در نظام اقتصادی تلقی می شود. سرمایه انسانی از طریق مکانیسم های مختلف نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی ایفا می کند. سرمایه انسانی در قالب دانش، مهارت، تخصص و توانمندی در افراد شکل می گیرد تا سبب افزایش درآمد، کیفیت خدمات و میزان تولیدات شود و جامعه و سازمان می تواند برای پیش برد اهداف خود از آن استفاده کند. درک سرمایه انسانی می تواند به شناسایی شکاف های مهارتی و نیازهای آموزشی ضروری برای بازسازی و احیای اقتصاد کمک کند. بنابراین مطالعه تأثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی کشور عراق پس از سال ها درگیری داخلی، حیاتی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی عراق طی دوره 2023-1990 می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر اثرات کوتاه مدت و بلند مدت تاثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی عراق در طی دوره سال های 2023-1990 را در قالب الگوها و روش های اقتصادسنجی تحلیل و بررسی می کند. برای این منظور از الگوی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی (ARDL) استفاده می گردد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج مدل در کوتاه مدت نشان می دهد که سرمایه انسانی تاثیر منفی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته است. به طوری که با افزایش یک درصدی سرمایه انسانی باعث کاهش 593/0 درصدی تولید ناخالص داخلی شده است. متغیرهای مخارج دولت و توسعه مالی هم در کوتاه مدت تاثیر مثبت و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته اند. نرخ بیکاری تاثیر منفی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی دارد. در دوره بلندمدت سرمایه انسانی تاثیر مثبت و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته است. به طوری که افزایش یک درصدی سرمایه انسانی باعث، افزایش 176/0 درصدی تولید ناخالص داخلی شده است. همچنین متغیرهای مخارج دولت و توسعه مالی هم در بلندمد تاثیر مثبت و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته اند. نیروی کار و بیکاری تاثیر منفی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته اند. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که سرمایه گذاری در آموزش و پرورش، تقویت آموزش فنی و حرفه ای به منظور تطابق نیازهای بازار کار و مهارت های افراد تحصیلکرده و بهبود ظرفیت و کیفیت معلمان از طریق آموزش مداوم و فراهم سازی منابع به روز زمینه را برای افزایش توسعه اقتصادی عراق فراهم خواهد نمود.
تحلیل و ارزیابی رقابت پذیری پتانسیل های ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان ماسال، اولسبلنگاه، شاندرمن)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ژئوتوریسم شاخه ای از دانش توریسم است که محوریت آن را رفتارشناسی سیستم های سطحی زمین یا ژئومورفوسایت ها تشکیل می دهد و کوشش دارد ارزش های گردشگری-حفاظتی فرم ها و فرایندهای مسلط در یک مکان را شناسایی، حفاظت و بهره برداری کند. هدف از این پژوهش، ارزیابی و تحلیل رقابت پذیری پتانسیل های ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان ماسال، اولسبلنگاه، شاندرمن) می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف توصیفی تحلیلی کاربردی بوده و برای ارزیابی مناطق موردمطالعه از مدل های ژئوتوریستی پاوولوا، کوبالیکوا و فیولت استفاده شده است. مدل پاوولوا به ارزیابی توان رقابت پذیری مناطق موردمطالعه می پردازد و مبتنی بر تشکیل فاکتورهای مثبت و منفی و محاسبات مرتبط با آن ها می باشد. مدل کوبالیکوا که بیش تر بر معیارهای علمی، آموزشی، اقتصادی، حفاظتی و افزوده تأکید دارد و در نهایت مدل فیولت که مناطق ژئوتوریستی را بر اساس چهار معیار منشأ شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی موردبررسی قرار می دهد. نتایج و یافته ها: بر اساس نتایج حاصله از مدل پاولووا در فاکتور مثبت رقابت پذیری، شهرستان ماسال با کسب بیش ترین امتیازات در زیرشاخص های ثروت طبیعی (9/4) و مناطق حفاظت شده (54/4) از توان رقابت پذیری بالایی در منطقه برخوردار است. هم چنین در بخش فاکتور منفی رقابت پذیری بخش شاندرمن در زیرشاخص عدم وجود زیرساخت های مناسب در منطقه با مقدار 33/4 دارای بالاترین امتیاز بوده و نشان از ضعف منطقه در این مورد می باشد. هم چنین با توجه به نتایج به دست آمده از مدل کوبالیکوا شهرستان ماسال با مقدار امتیاز (08/7) دارای بالاترین ارزش ژئوتوریسمی در منطقه بوده است. هم چنین نتایج به دست آمده از مدل فیولت نیز نشان می دهد شهرستان ماسال با دریافت مقدار امتیاز (04/5) از لحاظ مدیریتی و گردشگری در منطقه در وضعیت مطلوبی قرار دارد. بنابراین نتیجه گیری می گردد این منطقه دارای پتانسیل ها و توانمندی های بالای گردشگری و ژئوتوریسمی بوده و از لحاظ رقابت پذیری در سطح استان در رتبه برتر قرار دارد.
ارتباط متقابل سیاست و فضا در توسعه پایدار شهرهای ساحلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
89 - 103
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر از جمله تحقیقات بنیادی- کاربردی با روش توصیفی – تحلیلی است که در صدد بازگو کردن این مطلب می باشد که امروز شهرهای ساحلی با داشتن محیط جغرافیایی ویژه و خاص دارای پتانسیل های بالقوه هستند که با مدیریت و سیاستگذاری های بلند مدت و میان مدت و با استفاده از طرح های ویژه می توانند موجبات رسیدن به توسعه پایدار در مقیاس محلی تا جهانی را فراهم کنند. از جمله شهرهای شمال ایران، در رده این شهرها قرار دارند که در این مقاله به طور خاص بر شهرهای ساحلی و نقش شرایط جغرافیایی طبیعی و انسانی این شهرها در توسعه اقتصادی و توسعه پایدار اشاره شده است. در پایان به ارائه پیشنهادات یرای تبدیل پتانسل های بالقوه این شهرها در افزایش و توسعه اقتصادی محلی و ملی می پردازد. از دیدگاه توسعه، برخ ورداری از قابلی ت ه ای مختل ف طبیعی و نی ز می زان به ره من دی از امکان ات و اس تعدادهای خ دادادی و نح وه اس تفاده از آنه ا نش ان دهنده وضعیت جوامع شهری در هر منطق ه اس ت. بنابراین، تعی ین س طوح برخ ورداری و توس عه ن واحی شهری و بررسی نقاط قوت و ضعف شرایط هر ناحی ه در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، زمین ه تخصیص بهینه منابع و امکانات را برای توس عه هماهن گ می کند. با توجه به مطالب فوق، باید گفت: شهرهای ساحلی، جغرافیای خاص خود را دارند. جغرافیایی که شرایط و ویژگیهای متمایز با سایر شهرها، را برای آن ها به ارمغان آورده است. به طور کلی، خصوصیات این شهرها در تصمیم گیری های مسئولان شهری در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تأثیر بسزایی دارد. بنابراین، ارتباط متقابل سیاست و فضا در نوع و میزان برنامه ریزی های شهری و بدست آوردن «توسعه پایدار» اثرگذار است.
شیْخ سَعْدی دَر نِظامیّه چه می کَرْده اَسْت؟! (لَخْتی گَشْت و گُذار دَر أوهام و أَسْمار!)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به بررسی و تحلیل چرایی حضور سعدی در نظامیه می پردازد. در این باره بحث و بررسی فراوان است و این مقاله در نظر دارد با بررسی همه موارد نکاتی را نیز به یافته های پیشین اضافه کند.
نقش پناهندگان در مناقشه های مرزی میان ایران و روم و پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
59 - 80
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در کنار روم دو قدرت مطرح دنیای باستان بودند که بیشترین مناسبات دوستانه و یا خصمانه را با یکدیگر داشتند. در این بین گاه شاهد مهاجرت و حضور دائمی و یا موقتی برخی افراد در سرزمین های مزبور بودیم که البته همواره این آمدوشد، قانونی و از روی میل و اختیار نبود؛ بلکه افرادی بنابر مسائل گوناگون به دنبال مکانی امن برای حفظ جان و یا مال خود و یا یافتن موقعیت ازدست رفته به سرزمین های بیگانه پناهنده می شدند و قدرت ها نیز بنا به دلایل گوناگون و با توجه به مزایایی که این پناهندگان برای آن ها داشتند، آنها را پذیرا می گشتند. در این پژوهش سعی بر آن است که با مطالعه و بررسی و استفاده از منابع دست اول موجود و همچنین بهره بری از پژوهش های متأخر و با روش تاریخی و رویکرد توصیفی-تحلیلی با توصیف جایگاه و موقعیت پناهجویان به شرح تأثیراتی که این پناهندگان در روابط خارجی دولت های مزبور و به ویژه پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و برخوردهای نظامی ساسانیان به منظور سلطه بر مناطق مورد مناقشه داشتند، بپردازیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیش از هرچیز آنچه در پذیرش پناهندگان و نگرش مطلوب بدان ها از سوی دولت ساسانی و رومی مورد نظر بوده؛ نقشی است که این پناهجویان به عنوان اقلیت های دینی ساکن در مناطقِ مورد مناقشه، شخصیت های برجسته نظامی و حتی افراد منتسب به خانواده سلطنتی و حکمرانان در سهولت تسلط بر مناطق مرزی و پیروزی در نبردها داشتند. به نحوی که به سبب جایگاهی که این افراد در بین هم میهنان خویش و یا نیروی نظامی کشور خود داشتند و البته به دلیل بهره مندی از مهارت ها و آگاهی نظامی، در مواقعی می توانستند سبب جلب نیروهای دشمن شده و دولت های میزبان و به ویژه ساسانیان از شهرت و آگاهی آنها در برخوردهای نظامی و نفوذ در مناطق مورد نظر بهره جویند.
ارزیابی تغذیه آب زیرزمینی با استفاده از مدل WetSpass-M در آبخوان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
124 - 104
حوزههای تخصصی:
توجه به مسئله تغذیه نزولات جوی و تخمین دقیق آن در آبخوان های ایران اهمیت زیادی دارد. استفاده از روش های مناسب برآورد تغذیه با توجه به شرایط منطقه ای، ضرورت دارد. مولفه تغذیه از اجزای کلیدی معادله بیلان آب است که به عنوان ورودی سیستم آب زیرزمینی، عملکرد سیستم آبخوان را کنترل می کند. در این پژوهش از مدل WetSpass-M به منظور برآورد تغذیه سالانه دشت آبخوان ارومیه استفاده شد. به دلیل استفاده از داده های قابل دسترس، این مدل قادر به تخمین مقادیر تغذیه به صورت توزیعی می باشد و مولفه های بیلان به صورت ماهانه، فصلی و سالانه قابل برآورد است. پس از واسنجی مدل، مقادیر ماهانه رواناب، تغذیه، تبخیر و تعرق و برگاب در دوره آماری 2006-2020 برآورد شد. بیشترین مقدار رواناب در بخش غربی و بالاترین نرخ تغذیه در مناطق شمالی، غربی و جنوبی مشاهده شد. بعلاوه، بخش های غربی و مرکزی، تبخیر و تعرق بالاتری داشته و در بخش شمالی دشت آبخوان، کمترین تبخیر و تعرق برآورد شد. از نظر بیلان آب، نتایج نشان داد حدود 54/47 درصد بارش سالیانه به تغذیه، 24/14درصد به تبخیر و تعرق، 3/26 درصد به رواناب و 2 درصد به برگاب تبدیل می شوند. در مرحله اعتبارسنجی، مقادیر برآوردی مدل WetSpass-M با مقادیر مشاهده ای روش Scanlon مورد اعتبارسنجی قرار گرفت. باتوجه به وجود آمار چاه های مشاهداتی برای دوسال 2009 و 2019 اعتبارسنجی انجام گرفت. کارایی مدل بر اساس معیارهای KGE و Dr به عنوان مناسب ترین معیارهای ارزیابی نشان داد که مقادیر تغذیه WetSpass و مقادیرتغذیه ای مشاهده ای روش Scanlon نزدیک به هم می باشند.
بررسی کارکردهای اجتماعی پیاده روی اربعین
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۹
31 - 48
حوزههای تخصصی:
پیاده روی اربعین، به عنوان یکی از بزرگ ترین آئین های مذهبی جهان تشیع، جلوه ای از وحدت، انسجام اجتماعی و تحقق ارزش های دینی را به نمایش می گذارد. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد کارکردگرایی دورکیم، به بررسی کارکردهای اجتماعی این مراسم می پردازد. کارکرد انسجام بخش این آئین از طریق گردهمایی میلیون ها نفر از ملیت ها، زبان ها و فرهنگ های مختلف حول محور عشق و ارادت به امام حسین(ع) تبلور می یابد. انضباط بخشی آن در تربیت روحیه خویشتن داری، نظم و هم زیستی مسالمت آمیز مشارکت کنندگان نمایان است. همچنین، این مراسم از طریق تقویت امید، معنا و باورهای دینی، کارکردی حیات بخش و خوشبختی آفرین میان پیروان خود ایفا می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پیاده روی اربعین فراتر از یک آئین مذهبی، به مثابه یک پدیده اجتماعی فرهنگی، توانایی ایجاد همبستگی جهانی و ترویج ارزش های انسانی و دینی را دارد.
مفهوم تجربه نزد هگل و وایتهد: شناخت و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
465 - 488
حوزههای تخصصی:
بحث از تجربه نزد هگل و وایتهد با یک مبنای اساسی و شبیه به هم، مطرح اما در دو مسیر کاملاً متفاوت بسط می یابد. مبنای این دو فیلسوف در مورد تجربه گره زدن بحث از آن به چیستی هستی است؛ هر چند این موضوع نیز به رغم شباهت هایی که میان شان هست، متفاوت می نماید. هگل واقعیت را در صیرورت می داند تا روح به مرحله نهایی خود برسد. بنابراین تجربه را در این ساختار مورد توجه قرار داده و معنا و مفهومی در حوزه شناخت برای آن قائل می شود. وایتهد نیز به صیرورت قائل است اما به روح قائل نیست و هر چه به تجربه دربیاید را واقعیت می داند. بنابراین مفهوم تجربه نزد او از حوزه شناخت بیرون می رود. ما در بررسی و تحلیل تجربه میان این دو فیلسوف با اینکه حضور مبنای مشترک را همه جا می توانیم دریابیم، اما می بینیم در بیشتر موارد این دو از هم متمایز می شوند و این موضوع به علت فهم متفاوت هر یک از تجربه است. ما در تحقیق حاضر سعی کرده ایم با مبنا قرار دادن مفهوم و ویژگی های تجربه میان هگل و وایتهد و با استفاده از آثاری که توانستیم مطالعه کنیم، در پاسخ به این پرسش که: «اگر آنچه از تجربه نزد هگل و وایتهد می توانیم دریابیم را در برابر هم قرار دهیم، چه چیزی به دست خواهیم آورد؟» ضمن نشان دادن وجوه «شباهت» و «تفاوت» را میان این دو فیلسوف به این نتیجه برسیم که «وایتهد در بحث تجربه از هگل عبور کرده است».
A Disruptive Ontology of Caring Time: overcoming moral harm in care through an emancipatory ethics of time(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تیر ۱۴۰۴ شماره ۵۱ (Special issue: Care & Time)
137 - 162
حوزههای تخصصی:
Care ethics emphasizes the incessant nature of the work of care. The other-oriented focus of care work and the asymmetric relation between the one-caring and the cared-for entails a normative commitment to a cyclical conception of living time on the part of the one-caring. Moreover, in care, we must think of the time of the self as intertwined with the time of the other, thus constituting a mutual temporality. However, from the perspective of a feminist phenomenology of time, potential moral harms can be identified in the temporal structure of care, which may cause caring time to degenerate into uncaring time for the one-caring. To avoid such a predicament, it is imperative to develop an emancipatory ethics of time at the heart of the relational ontology of care. I argue that when various modalities of living time in care sediment into a coherentist ontology of time, only then is there a degradation into uncaring time. To positively reconstruct a radical notion of caring time, we must build a disruptive ontology within our conception of caring time, which highlights the significance of rupture, dissonance, disruption, and distortion within the everydayness of care. The argument in the paper serves a normative purpose since it draws our attention to what we owe morally to the one-caring in terms of their time. My analysis weaves together care ethics, feminist phenomenology and feminist writing from India through a philosophical engagement with Amar Jiban by Rassundari Devi.
دین شناسی عرفانی راز شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
133 - 160
حوزههای تخصصی:
در این جستار دین شناسی میرزا ابوالقاسم راز شیرازی، عارف شیعی(1286ق) به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. او اصل دین، بالاخص دین اسلام و مذهب شیعه را ولایت حضرت علی (ع) دانسته است و در مجموع آثار خود به نحوی خاص و منحصربه فرد به ارتباط بین بحث حقیقت محمّدیه با ولایت پرداخته است. از نظر او در پیشگاه حضرت احدیت هیچ اصلی از اصول و فُروع دین بدون تشیید بنیان ولایت از عباد پذیرفته نیست. راز به دین شناسی عرفانی در ساختار سه گانه دین نیز اشاره کرده است و با پشتوانه احادیث شیعه و با تکیه بر مفهوم «رکنِ» دین یعنی ولایت کلیه الهیه، ضمن تأکید بر چهارمین عنصر؛ یعنی حقیقت به عنوان گوهر دین، نیل به مقام احسان را نه تنها در دین اسلام، بلکه در تمامی ادیان پیشین هم، مشروط به پذیرفتن حقیقت محمدیه و علویه دانسته است. از دیدگاه او چنین بر می آید که حضرات معصومین (ع) تمثل حقیقت دین در کلیه قرون و اعصاراند.
مطالعه تطبیقی مناطق شهر رشت بر مبنای شاخص های توسعه میان افزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۸
105 - 126
حوزههای تخصصی:
اراضی شهری، اساسی ترین عامل توسعه و از مهم ترین مباحث برنامه ریزی شهری است. یکی از گزینه های مناسب توسعه، بهره گیری از رویکرد توسعه میان افزاست. بنابراین این پژوهش با هدف مطالعه تطبیقی مناطق شهر رشت بر مبنای شاخص های توسعه میان افزا به روش توصیفی- تحلیلی انجام یافته است. پس از بررسی شاخص های توسعه میان افزا بر اساس آمار سرشماری 1390 و 1395، از بین مجموع شاخص ها 3 شاخص (کالبدی، پراکنش جمعیتی و دسترسی) که بیشترین تأثیر را در توسعه میان افزا دارند انتخاب گردید. در این راستا ابتدا ضریب اهمیت هر یک با استفاده از مدل آنتروپی شانون به دست آمده و جهت اولویت بندی مناطق شهر رشت به لحاظ توسعه میان افزا، از مدل پرومته در نرم افزار Excel بهره گرفته شد. لذا از بین شاخص های مورد مطالعه منطقه یک و پنج شهر رشت به دلیل نوساز و تازه ساخت بودن بناها دارای پتانسیل کمتری برای توسعه میان افزا می باشد.
استراتژی آمریکا برای مهار قدرت چین در دریای چین جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش مداوم قدرت اقتصادی، فناوری و نظامی چین، نگرانی آمریکا از خیزش روزافزون پکن رو به فزونی است. ایالات متحده خیزش منطقه ای چین را به عنوان چالشی برای جاه طلبی هژمونیک خود تلقی می کند. افزایش قدرت نظامی و نفوذ سیاسی چین در شرق آسیا باعث ایجاد نگرانی و سوءظن میان برخی از همسایگان آن و واشنگتن شده است. در این میان، آمریکا بنا بر دلایلی همچون؛ مقابله با خیزش چین و حمایت از آزادی دریانوردی در این منطقه حضور فعال دارد. تلاش واشنگتن برای به چالش کشیدن حاکمیت دریایی چین، منعکس کننده نگرانی ایالات متحده از ظهور چین و عزم این کشور برای حفظ هژمونی خود در آسیا و اقیانوسیه است. این امر باعث می شود تا ایالات متحده در تلاش برای ایجاد یک حلقه محاصره علیه چین و مهار منطقه ای آن و در نهایت جلوگیری از تغییر موازنه قدرت به ضرر واشنگتن در شرق آسیا برآید. بدین ترتیب، سؤال پژوهش این است که آمریکا برای مهار قدرت چین در دریای چین جنوبی چه راهبردی را دنبال می کند؟ فرضیه قابل طرح این است که با توجه به این که رشد اقتصادی چین و گسترش قدرت دریایی این کشور، تهدیدی راهبردی برای کشورهای منطقه و ایالات متحده محسوب می شود؛ لذا واشنگتن برای جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک هژمون منطقه ای در شرق آسیا؛ در تلاش برای جلوگیری از صعود و خیزش منطقه ای پکن برآمده است. جلوگیری از قدرت یابی چین و مهار و انزوای این کشور در منطقه، ضمن شکل گیری موازنه قدرت به نفع واشنگتن و هم پیمانان منطقه ای آن در شرق آسیا، می تواند کمک شایانی به توسعه نفوذ و تأمین اهداف و منافع ایالات متحده و متحدان آن در منطقه نماید. برای تحلیل داده ها از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.
Investigating the Reliability of the Reading Module of the Iranian Ministry of Science, Research, and Technology’s English Proficiency Test(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
As a national high-stakes test of English proficiency, MSRT needs further scrutiny of reliability. Thus, the present study aimed to investigate different sources of variation that may impact the MSRT test-takers’ reading comprehension. Accordingly, some factors including the reading topics, item types, and participants’ general proficiency were delved into based on the scores obtained from 60 MSRT prospective candidates. Upon administering a sample of the reading subtest taken from a recent version of MSRT, the collected data was dichotomously scored and then analyzed in terms of internal consistency, inter-correlations, and causal patterns. The yielded results showed an overall reliability of 0.86 for the reading module, while a moderate interrelationship was obtained amongst the passages (r = 0.47) as well as the item types (r = 0.44). Furthermore, the Mixed ANOVA results demonstrated that topic and item type significantly affected the reading performance, whereas the proficiency factor did not play a conspicuous role in distinguishing the participants’ reading accomplishment. Both theoretically and operationally, the results reported through this study may stress the need for reconsidering the influence of such test-method facets as topic and item type in the MSRT reading subtest to upgrade the test’s unidimensionality and fairness.