فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵۱۱٬۲۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر به عنوان شایع ترین بیماری تحلیل برنده مغزی وابسته به سن تعریف می شود. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر رژیم های با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی، بر بیان ژن های منتخب موثر در بیماری آلزایمر در رت های نر سالمند بود. روش تحقیق: 36 سر رت نر سالمند (26 ماهه با میانگین وزن 3/41 ± 8/437 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین تداومی، تمرین تداومی با محدودیت کالریک، و محدودیت کالریک تقسیم شدند. تمرینات تداومی به مدت شش هفته و پنج جلسه در هفته (10 الی 40 دقیقه) با رعایت اصل اضافه بار روی نوارگردان انجام شد. همچنین، محدودیت کالریک در ابتدا با کاهش 30 درصدی و سپس 20 درصدی در غذای مصرفی اعمال گردید. بافت برداری از مغز، 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بیان ژن پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا و ژن تائو در بافت در قشر مغز، با روش Real Time-PCR بررسی شد. همچنین، با استفاده از کیت تجاری انسولین خون اندازه گیری شد و توسط مدل هموئوستازی میزان مقاومت انسولینی ارزیابی گردید. به علاوه، جهت تحلیل نتایج از آزمون های آنالیز واریانس یک راهه و تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: به طور کلی یافته ها حاکی از آن بود که بین اثر تمرین تداومی با و بدون محدودیت کالریک بر سطح مقاومت به انسولین در رت های نر سالمند تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معنی داری بین چهار گروه مورد بررسی در بیان ژن پیش ساز آمیلوئید بتا و ژن تائو، در بافت مغز رت های نر سالمند وجود نداشت. نتیجه گیری: به طور کلی تمرین تداومی، چه همراه با محدودیت کالریک و چه بدون آن، نمی تواند به تغییر معنی دار در بیان ژن پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا و بیان ژن تائو در بافت مغز رت های نر سالمند منجر شود.
هویت ملی و میهن نظامی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
280 - 336
حوزههای تخصصی:
دۆنیا کلاسیک أدبیاتېنېن پارلاق اۏلدوزلارېندان اۏلان نیظامی ، آذربایجان ېن گنجه شهرینده دوغولوب، یاشایېب یاراتدېغېنا، إله جه ده او شهردن إشیڲه چېخمادېغېنې اؤز أثرلرینده وورقولآدېغینا باخمایاراق، بعضی اؤلکه لر بو بؤیوک دۆشۆنه ری – دۆنیا أدبیاتېندا توتدوغو یئر و بوراخدېغی ایزلره گؤره – اؤز میللی-معنوی ثروت لری کیمی دۆنیایا تانېتدېرماغا چالېشېرلار. اۏنا گؤره هر أدبی بیر أثر أصلینده یاراندېغې جۏغرافییاداکې اینسان لارېن دۆنیا گؤرۆشۆ، دۆشۆنجه سی و دۆنیایا اۏلان باخېشېنې أدبی بیچیمده بۆتۆن دۆنیایا چاتدېرماغا چالېشان بیر معنوی دڲر دیر. نیظامی نین ده یارادېجې لېغې بو باخېمدان اؤز ایچینده داشېدېغې یئرلی دڲرلر تملینده آراشدېرېلېب تنقید اۏلمالې دیر. اۏندان باشقا، هر بیر دۆشۆنر، یازار، شاعیر، إله جه ده هۆنرمن طبیعی اۏلاراق، اؤز کیم لیڲینی اۏلوشدوران دیل-دۆشۆنج، یئرلی دڲرلر، میف لری سئویب اۏنلاری قۏروماغا چالېشان بیر اینسان دېر. ألبته بئله بیر اینسان اؤزلۆڲۆنۆ اۏلوشدورموش بو دڲرلره اۏلان یاناشماسې (موناسیبتی) ایله اؤز میللی کیم لیڲینی ده اۏخوجویا، إله جه ده دۆنیایا چاتدېرماغې اؤز دۏغال حاققې بیلن بیر اینسان دېر. بو آراشدېرمادا نیظامی نین اؤز یارادېجې لېغېن دان آلېنمېش یاناشمالارا دایاناراق نیظامی نین گرچک میللی کیم لیڲی ایله دۏغما وطنی آراشدېرېلاجاق. مقاله نین آراشدېرما مئتۏدو نیظامی نین اؤز قله می ایله یازدېغې دری (چاغداش فارسې نېن کؤک دیل لریندن بیری) دیلینده یازېلمېش متنده اۏلان أصلی متنین قورولوشچولوق و سئمیۏتیک أدبی نظریه لری أساسېندا یازیلمیش بیر اینجه له مه دیر. متنین آراشدېرماسې نېن دقیق و گۆوه نلی اۏلماسې اۆچون اۏریژینال متنین أل یازمالارېنې دا تاپېب آراشدېرماغا چالېشدېق. بو آراشدېرمادا قایناق اۏلاراق تقدیم اۏلونان أل یازما نۆسخه سی خمسه نین ألده ائدیلمیش أن کامیل متنی دیر.
طراحی مدل مدیریت جنگ روانی در سازمان های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
61 - 45
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جنگ روانی، پدیده ای است که بسیاری از سازمان های ورزشی با آن روبه رو هستند و آثار زیانبار آن بسیار است؛ ازاین رو هدف از این پژوهش، طراحی مدل مدیریت جنگ روانی در سازمان های ورزشی است.روش پژوهش: این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش تحلیل محتوا و رویکرد گلیزری به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، مطالعه مبانی نظری و مصاحبه های عمیق و باز با 18 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزش مجازی شامل اعضای هیأت علمی رشته مدیریت ورزشی، تمامی مدیران در حوزه سازمان های ورزشی است. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با بهره گیری از نرم افزار مکس کیودی ای نسخه پرو استفاده شد.یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که 118 مفهوم، 23 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی، از مؤلفه های مدل مدیریت جنگ روانی در قالب چهار کد محوری (عوامل مؤثر، ماهیت، آثار و راهبردها) است. از عوامل مؤثر می توان به عوامل فردی، شغلی، ارتباطی و سازمانی اشاره کرد. از مؤلفه های تشکیل دهنده جنگ نرم در سازمان، می توان از اعمال و رفتار مربوط به کارکنان، هدف جنگ روانی، تکنیک های جنگ روانی و سطوح جنگ روانی نام برد.نتیجه گیری: آثار جنگ روانی در دو سطح فردی و سازمانی بررسی و در انتها راهکارهایی پیشنهاد شد.
بررسی ساختاری نفوذ سیاسی و امنیتی آمریکا در نظام سلطنتی پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
137 - 165
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درک پویایی قدرت در نظام های سلطنتی، مستلزم واکاوی سازوکارهای درونی آن ها و روابط بیرونی شان با قدرت های بین المللی است. در دوره پهلوی دوم، تمرکز بی چون وچرای قدرت در نهاد سلطنت، هم زمان با نفوذ رو به گسترش ایالات متحده در سطوح مختلف سیاسی، امنیتی و نظامی، الگویی خاص از وابستگی و نفوذپذیری را در ساختار حکمرانی ایران شکل داد.مسئله پژوهش: مسئله اصلی پژوهش حاضر، تبیین چگونگی درهم تنیدگی میان فروبستگی قدرت در داخل و نفوذ چندسطحی آمریکا در ساختار تصمیم گیری حکومت پهلوی است. این مقاله می کوشد نشان دهد که چگونه این پیوند، به جای تقویت اقتدار رژیم، آن را با بحران مشروعیت و کارآمدی مواجه ساخت و به شکل گیری نوعی پارادوکس ساختاری انجامید؛ رژیمی که در ظاهر قدرتمند بود، اما در عمل از ظرفیت کنش مستقل در برابر فشارهای داخلی و خارجی تهی می شد.روش تحقیق: در این راستا، پژوهش با بهره گیری از روش کیفی (توصیفی-تحلیلی) و رویکرد جامعه شناسی تاریخی، داده های خود را از منابع کتابخانه ای گردآوری و آن ها را در چارچوب مفهومی «دولت نفوذپذیر و فروبسته» تحلیل کرده است.یاقته ها: یافته ها نشان می دهد که نفوذ آمریکا تنها در سطح سیاسی محدود نبوده، بلکه با اشکال پیچیده تری از حضور امنیتی و نظامی تلفیق شده است. این نفوذ چندلایه، در کنار انسداد ساخت قدرت، نه تنها استقلال تصمیم گیری را تضعیف کرد، بلکه شکاف دولت–جامعه را نیز تعمیق بخشید و نقش تعیین کننده ای در شکنندگی ساختار حکمرانی ایفا کرد. از این رو، مطالعه ی ساختاری نفوذ خارجی در بستر دولت های فروبسته، می تواند در تحلیل دلایل ناکارآمدی سیاسی و امنیتی رژیم ها راه گشا باشد.
بررسی اثر ادراک از بانکداری اسلامی و صداقت برند بر اعتماد به بانک اسلامی با در نظر گرفتن نقش میانجی ارزش درک شده و رضایت مشتری (مورد مطالعه: بانک قرض الحسنه مهر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۱
237-267
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در بانکداری اسلامی، افزایش اعتماد مردم به آن است که نتیجه آن افزایش سپرده های بانکی برای آن خواهد بود. از سوی دیگر، رضایت سپرده گذاران از خدمات بانکداری نیز تأثیر بسزایی در توسعه بانک خواهد داشت. پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثر ادراک از بانکداری اسلامی و صداقت برند بر اعتماد به بانک با در نظر گرفتن نقش میانجی ارزش درک شده و رضایت مشتری در بانک قرض الحسنه مهر ایران است. غالب پژوهش های انجام شده در حوزه بانکداری اسلامی، ناظر به فرآیندها و قراردادهای بانکی است، در حالی که این پژوهش به دنبال ارتقا کارایی در بانکداری اسلامی است. جامعه آماری پژوهش، مشتریان بانک قرض الحسنه مهر اصفهان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه های استاندارد بوده که اعتبار آن ها مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 و SPSS22 استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد، ادراک از بانکداری اسلامی تأثیر مثبت و معناداری بر ارزش درک شده و رضایت مشتری داشته و این دو متغیر نیز موجب افزایش اعتماد به بانکداری اسلامی می شود. همچنین ادراک از بانکداری اسلامی به صورت مستقیم بر اعتماد نیز اثرگذار است. در ادامه راهکارهایی به منظور افزایش اعتماد به بانکداری اسلامی ارائه شد و بر ضرورت حفاظت و صیانت از ادراک مشتریان در بانکداری اسلامی تأکید شد.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و مصاحبه انگیزشی بر نشانه های مرضی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و مصاحبه انگیزشی بر نشانه های مرضی زنان مطلقه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقه شهرستان خدابنده در سال 1401-1402 بود. تعداد 39 زن مطلقه به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 13 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل چک لیست علائم روانی (SCL-90-R) درگوتیس و همکاران (1973) بود. هر یک از گروه های آزمایش 8 جلسه مداخله 2 ساعته دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکارپارانوئیدی، روان پریشی، حساسیت در روابط متقابل درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و بین میانگین پرخاشگری، افکارپارانوئیدی و حساسیت در روابط متقابل گروه مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، اما برای نشانه های افسردگی، شکایات جسمانی، وسواس و اجبار تفاوت معناداری در سطح 05/0 مشاهده نشد. علاوه بر این بین اثربخشی دو مداخله تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتایج نشان داد که درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و مصاحبه انگیزشی برای بهبود برخی از نشانه های مرضی در زنان مطلقه مداخله های کارآمدی برای استفاده توسط مشاوران و روان شناسان هستند.
مدل ساختاری سبک های دلبستگی و مشکلات بین فردی زوجین در حال طلاق با نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۸۲-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه بین سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی زوجین در حال طلاق انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد در حال طلاق مراکز مشاوره شهر کرمان در سال 1401 و 1402 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 270 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات بین فردی (IPQ، بارخام و همکاران، 1996)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز، 1996) و پرسشنامه ذهنی سازی (MQ، فوناگی و همکاران، 1998) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی مشکلات بین فردی بودند (۰01/۰p‹). همچنین سبک های دلبستگی به صورت غیر مستقیم از طریق ذهنی سازی توانستند مشکلات بین فردی زوجین را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که سبک های دلبستگی با توجه به نقش مهم ذهنی سازی می توانند تبیین کننده مشکلات بین فردی زوجین باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش مشکلات بین فردی زوجین ضروری است.
ضرورت سنجی پیوست تحلیل اقتصادی موضوع قانون به مثابه لازمه قانونگذاری اثربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
61 - 90
حوزههای تخصصی:
قانونگذار همواره در اجرای وظیفه قانونگذاری خود با محدودیت هایی مواجه است. این در شرایطی است که هم زمان تحت فشارهای سیاسی و اجتماعی، مانند مطالبات مردم و درخواست های ذی نفعان حزبی، قرار دارد. مرور کمّی و کیفی طرح ها و لوایح واصله و تعداد پیشنهادهای قانونی مصوب در دوره های دوازده گانه مجلس شورای اسلامی مؤیّد این موضوع است. در چنین شرایطی قانونگذار ناگزیر است از میان موارد متعدد دست به انتخاب بزند. در این انتخاب، قانونگذار مؤلفه های بینابینی متعددی برای گذر از چالش های سیاسی اجتماعی در نظر می گیرد. این شرایط می تواند تحقق قانون اثربخش را با چالش روبه رو کند. بررسی این امر موضوع پژوهش حاضر است. قانون اثربخش قانونی است که در پرتو تحلیل اقتصادی و از طریق در نظر گرفتن هزینه فایده مصوب شود. به عبارت دیگر این پژوهش با نگاهی به نیازهای قانونی جامعه مبحث اولویت بندی موضوعات قانون و استفاده بهینه از منابع به منظور دستیابی به قانونگذاری اثربخش در نظام تقنینی ایران را مورد بررسی قرار می دهد. به این منظور، با استفاده از مدل بازار قانون، از ابزارهای اقتصادی برای تحلیل نحوه انتخاب موضوعات قانونی استفاده می شود. از جمله تأثیر قیمت گذاری (هزینه های اجرای قانون) و کشش تقاضا بر رفتار مصرف کنندگان قانون (شهروندان)، هزینه فرصت رسیدگی به موضوعات قانونی، کارایی قوانین، عقلانیت در انتخاب موضوعات مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد شناسایی نیازهای واقعی جامعه و اولویت بندی آن ها در انتخاب موضوعات قانونی کلید کاهش هزینه های قانونگذاری و استفاده از منابع در موضوعاتی است که بیشترین بازدهی و اثربخشی را دارد. این پژوهش، که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای چالش های انتخاب موضوعات قانونی را با استفاده از مؤلفه های اقتصادی بررسی می کند، می تواند به قانونگذاران و مراکز پژوهشی تقنینی در انتخاب موضوعات قانونی با اولویت بندی صحیح و بهینه سازی منابع یاری رساند و به کاهش هزینه های قانونگذاری و افزایش اثربخشی آن دست یابد..
الزامات نظارت شرعی مؤثر بر نظام قوانین و مقررات کشور با تمرکز بر دائمی، فراگیر و برتر بودن نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
137 - 167
حوزههای تخصصی:
مطابق اصل 4 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمامی قوانین و مقررات کشور باید مطابق موازین شرعی باشد و تشخیص و احراز این امر، بر عهده فقهای شورای نگهبان است. شورای نگهبان مطابق صلاحیت مزبور و آنچه در اصول نودویکم تا نودوهفتم قانون اساسی مقرر شده است، این وظیفه را انجام می دهد. برای تحقق مراد قانونگذار در این زمینه، شایسته است الزامات تأثیر حداکثری این نظارت مطالعه و بررسی شود؛ براین اساس پژوهش حاضر با تکیه بر مبانی فقهی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به الزامات نظارت شرعی مؤثر فقهای شورای نگهبان بر نظام قوانین و مقررات کشور انجام گرفته است. درواقع، پرسش اصلی این پژوهش یافتن و برشمردن این الزامات و بایسته ها است یا به عبارت دیگر، پاسخ به این پرسش که: «الزامات توصیفی تحقق نظارت شرعی مؤثر بر نظام قوانین و مقررات کشور کدام اند؟» در راستای این پرسش و با تکیه بر روش پژوهشی توصیفی تحلیلی این مقاله، فرضیه مقابل مورد مطالعه و کنکاش علمی قرار گرفته است: «محوری ترین اوصافی که سبب اثربخش شدن نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان می شود، عبارت اند از: دائمی بودن، فراگیر بودن و از موضع برتر بودن نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان».
نقش میانجی تاب آوری روان شناختی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دانش آموزان: یک رویکرد میانجی گری تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش میانجی تاب آوری روان شناختی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دانش آموزان و نیز نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بین احساس امید و سلامت روان با میانجی گری تاب آوری روان شناختی پرداخت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان مدارس دولتی دوره دوم متوسطه در منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل می دادند که 302 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس امید بزرگسالان (1991)، مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (2003) و چک لیست علائم 25 (1380) در بستر اینترنت استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون هایس (مدل های 4 و 7) نشان داد تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس امید بر سلامت روان و تاب آوری روان شناختی و اثر تاب آوری روان شناختی بر سلامت روان معنی دار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس امید بر سلامت روان از طریق تاب آوری روان شناختی معنی دار بود. به عبارتی، تاب آوری روان شناختی نقش میانجی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دارد؛ به طوری که احساس امید با افزایش تاب آوری روانشناختی به افزایش سلامت روان دانش آموزان منجر می شود. یافته ها نقش تعدیل کننده جنسیت را نیز در رابطه بین احساس امید و سلامت روان بر اساس تاب آوری روان شناختی تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر میانجی تاب آوری روان شناختی در میان دانش آموزان دختر شدت بیشتری داشت. یافته های این پژوهش مکانیسم تأثیر احساس امید بر سلامت روان دانش آموزان نوجوان را آشکار کرد که می تواند در مداخلات پیشگیرانه برای پرورش ویژگی های روان شناختی مثبت جهت افزایش احساس امید و ارتقای سلامت روان دانش آموزان الهام بخش باشد
تآملی دیگر بر امکان سنجی نظارت قضایی بر شورای نگهبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین حقوق اداری سال ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۳
307 - 331
حوزههای تخصصی:
از جمله مولفه هایی که به کارآمدی و اثربخشی حکومت ها و دستگاه های اداری و دولتی در دوران معاصر کمک می نماید فراهم سازی امکان نظارت پذیری بر آنان است. در نظام حقوقی ایران، با وجود قبول اصل نظارت پذیری و پاسخگویی در قوانین و رویه های حقوقی اداری، اما به صورت استثنایی برخی از دستگاه ها از حیطه نظارت پذیری مستثنی شده اند. برای نمونه شورای نگهبان به باور بسیاری و همچنین به گواهی مستندات موجود از جمله نهادهایی است که از موضوع نظارت پذیری مستثنی بوده است. از این رو با رویکرد هست انگار این نهاد را نمی توان تحت نظارت قرار داد و از جمله تصمیم های شورای نگهبان مصون از فرآیند نظارت می باشند. اما با رویکرد باید انگار نگارنده به تشریح و تبیین موضوع پرداخته و مسئله نظارت پذیری مالی، سیاسی و نظارت پذیری این نهاد از طریق نهادهای مدنی و همچنین نظارت پذیری قضایی شورای نگهبان را مطرح ساخته است. به عنوان نتیجه باید گفت برای مستثنی بودن موضوع نظارت باید با ارائه دلیل و مدرک بحث را مطرح و در غیر این صورت اصل نظارت پذیری حاکم می شود. نتایج این پژوهش، نشان می دهد، نظارت بر اعمال شورای نگهبان با توجه به ماهیت و کارکردهای ویژه این نهاد باید مورد توجه قرار گیرد. در حالی که برخی اعمال شورا، ماهیت سیاسی دارند، اما اعمال اداری و مالی شورا، در شمول اطلاق اصل نظارت پذیری قرار دارند.
بازاریابی جدید در امر خیر؛ مطالعه موردی: پویش «خشت هایی برای بهشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
145 - 179
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، رسانه ها نقش حیاتی در جذب افکار عمومی و تأثیرگذاری بر رفتار اجتماعی دارند و خیریه ها برای ادامه حیات و جلب مشارکت های مردمی راهی جز حرکت به سمت رسانه و ابزارهای بازاریابی ندارند. این پژوهش به بررسی پویش خیریه «خشت هایی برای بهشت» می پردازد که توسط شرکت همراه اول برای تأمین مالی و جمع آوری کمک های مردمی به منظور ساخت شبستان حضرت زهرا (س) در نجف اشرف راه اندازی شد. هدف اصلی پژوهش، تحلیل تکنیک های نوین بازاریابی به کاررفته در این پویش با استفاده از نظریه بازاریابی اجتماعی فیلیپ کاتلر است. پویش «خشت هایی برای بهشت» نمایانگر نمونه ای مؤثر از پیوند بازاریابی تجاری با اهداف اجتماعی و خیریه ای است. این پویش از ابزارهای متنوعی همچون تبلیغات دیجیتال، ارتباطات مذهبی و خدمات ارزش افزوده (VAS) بهره گرفت تا مشارکت گسترده ای از طریق بسترهای مخابراتی و شبکه های اجتماعی ایجاد کند. بر اساس نظریه بازاریابی اجتماعی کاتلر، این پویش با تأثیرگذاری بر رفتار اجتماعی و با تمرکز بر احساسات و ارزش های فرهنگی-مذهبی، موفق به جلب اعتماد و حمایت پایدار مردم شد. عناصر مدل 4P (محصول، قیمت، مکان، و تبلیغ) در این پویش به کار گرفته شدند، به طوری که محصول (ساخت شبستان)، قیمت (هزینه های خرد)، مکان (بستر مخابراتی) و تبلیغ (پوشش رسانه ای گسترده) همگی به نحوی طراحی شدند که این اهداف خیریه ای را به جامعه معرفی و محبوب کنند. استفاده از تکنیک های بازاریابی احساسی و دیجیتال، علاوه بر فراگیری، به ایجاد الگویی جدید در کمپین های خیریه در ایران منجر شد و با استقبال گسترده ای همراه شد، به طوری که در سال های بعد پویش های مشابهی با همین عنوان یا شیوه های مشابه برگزار گردیدند.
تبیین مولفه های سبک زندگی خانوادگی موثر بر طراحی معماری مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
273 - 315
حوزههای تخصصی:
خانواده اولین جایی است که فرایند جامعه پذیری و تحقق کیفیت سبک زندگی افراد در آن شکل می گیرد و به عنوان یک عنصر مهم در سبک زندگی فرد و جامعه در صورتی می تواند ثمربخش باشد که به مطلوب ترین صورت بتواند خود را بنمایاند و کارایی موردنظر را داشته باشد. خانه به عنوان بستر اصلی زندگی خانواده، شکل گیری شخصیت افراد و سبک زندگی آنان بوده و در رفع نیازها و برآوردن تمایلات افراد نقش اساسی دارد. رابطه میان فرد و خانه همواره یک رابطه دو سویه است و همان گونه که شیوه و روش زندگی انسان ها بر معماری فضای سکونتی آن ها تأثیر می گذارد، فضای معماری نیز تأثیر مستقیم بر روی سبک زندگی خانوادگی دارد و نحوه طراحی فضاهای زیسته انسان ها حائز اهمیت است. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از اینکه مهم ترین ابعاد سبک زندگی خانوادگی کدام اند و هریک چگونه بر معماری مسکن تأثیر می گذارند؟ ماهیت تحقیق کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا برای پاسخ به پرسش تحقیق، نخست با کدگذاری داده های اولیه ابعاد سبک زندگی خانوادگی استخراج می گردد و در بخش دوم ضمن دسته بندی مؤلفه ها و زیر مؤلفه های مؤثر تحقیق، ویژگی های فضای سکونت خانواده از منظر نحوه نمود شاخص های استخراج شده از بخش اول در ارتباط با حوزه معماری تبیین خواهد شد. نتایج بیانگر این است که بعد جامعه شناختی، اجتماعی، جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سلامت محور، دینی، سیاسی، انگیزه درونی و سلیقه شخصی ابعاد کلان سبک زندگی خانوادگی بوده و تأثیر مستقیم بر فضای زیست خانواده (مسکن) دارد.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر، مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک در ماه های بهمن ماه 1402تا مرداد ماه 1403 تشکیل دادند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) (15 = N) و گروه کنترل (15 = N) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی، پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه ناگویی هیجانی، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمره فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش پیدا کرده است (001/0 < P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر موثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان فعال سازی رفتاری (BAT) بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. روش شناسی: این مطالعه به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تهران بود. از میان داوطلبان، ۶۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۲۰ نفره (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جای گرفتند. گروه های آزمایشی به ترتیب تحت درمان ACT و BAT به مدت ۸ جلسه دو ساعته قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنظیم هیجانی و پرسشنامه تبعیت از درمان بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون های تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معناداری در متغیرهای تنظیم هیجان و تبعیت از درمان داشتند (p<0.001). با این حال، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هر دو متغیر به طور معناداری بیشتر از درمان فعال سازی رفتاری بود. این برتری در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند. همچنین در گروه کنترل هیچ تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری تأثیر بیشتری بر بهبود تنظیم هیجان و افزایش تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد. استفاده از این درمان می تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در ارتقاء مراقبت روان شناختی بیماران دیابتی توصیه شود.
Qualitative Study of the Factors Influencing Remarriage Attitudes in Widowed Women in Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to qualitatively investigate the factors influencing remarriage attitudes in widowed women in Isfahan. Methods: The research employed a qualitative approach using thematic analysis. The research population consisted of widowed women from Isfahan who had experienced the death of their spouse at least three years prior to 2024. The sample size for this qualitative study was 17 participants, determined based on theoretical saturation, and a snowball sampling method was employed. To analyze the data obtained from the interviews, coding was performed using MAXQDA software. After organizing the initial codes, 13 organizing themes and 4 overarching themes were identified. Findings: Based on the findings, the factors influencing remarriage attitudes were classified into four main themes: cultural and social issues, perceptions of the future, emotional and sexual issues, and economic issues. The subthemes under these categories were as follows: the economic issues theme included two subthemes: living below the poverty line and job limitations. The emotional and sexual issues theme included four subthemes: the need for companionship with the opposite sex, the need for sexual relationships, availability of sexual partners, and the duality of fear and need. The perceptions of the future theme included three subthemes: uncertain outcomes, marital stability, and hopelessness about future marriages. The cultural and social issues theme included four subthemes: social deprivation, cultural stereotypes, rebuilding after the loss of a spouse, and gender stereotypes. Conclusion: This study highlights the complex factors influencing widowed women’s inclination towards remarriage, including economic, emotional, social, and cultural challenges, underscoring the need for tailored support and societal change.
Comparison of the Effectiveness of Trauma-Focused Cognitive Behavioral Therapy and Acceptance and Commitment Therapy on Self-Efficacy of Adolescents with a History of Domestic Violence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of Trauma-Focused Cognitive Behavioral Therapy (TF-CBT) and Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on the self-efficacy of adolescents with a history of domestic violence. Methods: The research method was a semi-experimental design with a pre-test–post-test structure and a non-equivalent control group. The study population consisted of 69 adolescent girls, aged 14 to 18 years, who had experienced domestic violence and had a case file at the Social Emergency Center of Babol city during the second half of 2023. A total of 45 participants were selected through convenience sampling based on inclusion criteria and were randomly assigned to two experimental groups of 15 participants each and one control group of 15 participants. Data were collected using the Morris Self-Efficacy Questionnaire (2001). A summary of TF-CBT sessions, adapted from Cohen (2001), consisting of 10 sessions of 90 minutes each, and a summary of ACT sessions, adapted from Hayes et al. (2004), consisting of 8 sessions of 90 minutes each, were administered to the experimental groups. No intervention was applied to the control group. Data analysis was performed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) with SPSS 18 software. Findings: The findings indicated that both TF-CBT and ACT had an effect on the self-efficacy of adolescents with a history of domestic violence. However, TF-CBT was more effective than ACT in enhancing self-efficacy. Conclusion: The results of this study could provide practical implications for therapists and counselors.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت اضطراب ناشی از فرزندکنکوری با آموزش پذیرش و تعهد بر انطباق پذیری والدگری، جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری مادران دارای فرزند کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت اضطراب ناشی از فرزندکنکوری با آموزش پذیرش و تعهد بر انطباق پذیری والدگری، جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری مادران دارای فرزند کنکوری انجام شد. روش شناسی: روش تحقیق آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه مادران دارای فرزند کنکوری در سال 1402 بود. به منظور انتخاب نمونه از بین این مادران 60 مادر به شکل در دسترس انتخاب شدند سپس این مادران در سه گروه پژوهش (گروه بسته ی اموزشی مدیریت اضطراب، گروه آموزش پذیرش و تعهد و گروه کنترل) گمارش شدند (هر گروه بیست نفر). هر دو گروه آزمایشی در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار یود گروه های آزمایشی مداخله های آموزشی را دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط ابزارهایی پژوهش ارزیابی شذند. این ابزارها عبارت بودند از انطباق پذیری (یوسفی و همکاران، 2011)، جهت گیری والدگری (صادقی و همکاران، 1400) و نشخوارهای فکری والدگری (یوسفی و همکاران، 1388). برای تجزیه تحلیل داده های از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش بر بهبود متغیرهای وابسته موثر بوده اند به جز روش مدیریت اضطراب که بر جهت گیری والدگری اثر معنادار نداشته است. بین اثربخشی دو روش بر انطباق پذیری والدگری و نشخوارهای فکری والدگری تفاوت معنادری نبود. نتیجه گیری: با توجه به این یافته های پیشنهاد می شود مشاوران مدرسه از این روش ها برای بهبود انطباق پذیری والدگری و نشخوارهای فکری والدگری بهره ببرند.
تحلیلی بر ارتباط بین فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت در قالب رویکرد آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
221 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی ارتباط فلسفه و فلسفه علوم تربیتی در قالب رویکرد آموزشی است تا با درک آن به دیدگاهی کلی در این ارتباط دست یافت. این پژوهش به حسب هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، کیفی و به لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. تفکر علمی به دلیل محدودیت های اساسی اش نمی تواند همه پاسخها را در حوزه آموزش ارائه کند و اینجاست که به تفکر فلسفی در تعلیم وتربیت بعنوان پاسخ ممکن اشاره می شود که اساسش کاربرد استدلال در موضوعات مختلف است. ابزار اصلی فلسفه، تعلیم وتربیت است و هر عمل آموزشی با پس زمینه فلسفه روشن می شود. فلسفه اساس است و آموزش روبنا و بدون فلسفه، تعلیم و تربیت یک تلاش کورکورانه و بدون آموزش، فلسفه یک معلول خواهد بود؛ زیرا فلسفه و تعلیم و تربیت رابطه تنگاتنگی دارند و به-هم وابسته اند. فلسفه به راه ها اشاره و آموزش از آن پیروی می کند و دو روی یک سکه اند که اولی طرف متفکرانه و دومی طرف فعال است و درواقع، برای یکدیگر وسیله وهدف اند. فلسفه مدرن در تعلیم وتربیت با توسعه تفکر انتقادی وعقل، شامل دیدگاهی منطقی است که کل مسئله را درنظرمی گیرد و با تاثیرگذاری بر تعلیم وتربیت به اساسی-ترین مسائل انسانها می پردازد. اگر قرار است تعلیم و تربیت برای تحصیل شونده معنادار و مفید باشد، به تفکر فلسفی در مورد تعلیم و تربیت در کنار تفکر علمی نیاز است؛ به این دلیل که صرف انباشت دانش منجر به درک نمی شود، زیرا لزوماً ذهن را برای ارزیابی انتقادی واقعیت ها، تربیت نمی کند و بنابراین، مستلزم بعد خلاقیت انتقادی آموزش است. در نهایت می توان گفت فلسفه، مقصد واقعی را که آموزش وپرورش باید به سوی آن برود، تعیین و همواره الهام بخش نظریه آموزشی و همچنین عمل بوده است.
مقایسۀ سبک شناسان حملۀ حیدری با داستان رستم و اشکبوس بر اساس کتب درسی فارسی دهم و فارسی یازدهم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه تفاوت ها و شباهت های حماسه های مصنوع و طبیعی در پیشینه تحقیقات ادبی می پردازد. در درس چهاردهم کتاب فارسی سال یازدهم، حماسه مصنوع حمله حیدری از باذل مشهدی به دلیل بسامد چشمگیر شباهت و تقلید شاعر از حماسه شاهنامه به ویژه تقلید از بخش جنگ های تن به تن در مقایسه با درس دوازدهم فارسی دهم، رستم و اشکبوس، برای دانش آموزان قابل توجّه است. نویسندگان این سطور بر این باورند که این میزان دقّت و توجّه دانش آموزان در این دو متن، پژوهش ریزبینانه ای را می طلبد. روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. پژوهندگان در این مقاله به شیوه سبک شناسی در سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری به مقایسه ابیات این دو درس حماسی می پردازند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که باذل مشهدی در حماسه مصنوع خود تحت تأثیر ذهن و زبان فردوسی در شاهنامه است. بدیهی است به دلیل متفاوت بودن اوضاع زمانه و میزان هنر شاعری و حماسه سرایی باذل در مقایسه با فردوسی، تفاوت های زیادی در قلمروهای سه گانه سبکی مشاهده می شود. پی بردن به سبک شخصی دو شاعر و برآوردهایی از ذهنیت متفاوت آن ها و نیز تفاوت در هنر شاعری و تصویرسازی و همچنین میزان قوّت و قدرت زبان ایشان از نتایج دیگر این پژوهش است.