فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
87-94
حوزههای تخصصی:
طراحی و ایجاد محیطی متناسب با نیازهای کاربران در قلمرو معماری قرار می گیرد؛ امروزه با بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از تاثیر کالبدی محیط زندگی بر آسایش و کیفیت زندگی انسان، نیاز به طراحی و ساخت فضاهای معماری متناسب با ویژگی های جسمی و روحی کاربران، به ویژه برای کاربران با نیازهای خاص نظیر مبتلایان به اختلالات طیف اتیسم که تعداد و حضور آنها در جامعه رو به افزایش است؛جهت افزایش بهره وری،ارتباط و بروز رفتار سازگارانه بیش از پیش احساس میشود.بنابراین ضروری است که معماران راه حل های طراحی جهت پاسخگویی به نیازهای حسی خاص کاربر اتیسم مشابه راه حل های تدوین شده برای افراد با معلولیت های حرکتی و بصری ایجاد کنند وآنها را نباید مجبور به سازگاری کامل با محیط های فعلی موجود کرد و تحت هیچ شرایطی،معماری مسائل حسی که افراد مبتلا به اتیسم در محیط برای یادگیری و پیشرفت نیاز دارند را نباید نادیده بگیرد. این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای یک پژوهش کاربردی با هدف معرفی و تفصیل رویکرد های طراحی معماری و نظریه های بنیادین جهت طراحی و ایجاد محیط متناسب با نیاز ها و مسائل حسی خاص کاربران مبتلا به اتیسم میباشد و از آنجایی که در کشور ایران اکثر مراکز آموزشی و توانبخشی فضاهایی مسکونی هستند که تغییر کاربری داده اند و با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارند؛ معماران و طراحان میتوانندبرای دستیابی به اهداف خود یعنی طراحی کارآمد منطبق با نیازها و افزایش کیفیت بهره وری این دسته از کاربران خاص در تمام مکان ها اعم از آموزشی و مسکونی و...این مبانی را مد نظر قرار دهند. در پژوهش حاضر رویکردهای طراحی مناسب برای این افراد شامل رویکرد طراحی حسی(توسعه مهارت)،عصبی-معمولی(انطباق با شرایط روزمره)و تغییر تئوری تحریک حسی(ترکیب دو رویکرد طراحی حسی و عصبی-معمولی) و نظریه های بنیادین شامل رفتارمحیطی،درمانی محیطی،گشتالت،ادغام حواس،کوری ذهن وعملکرد اجرایی که به شناخت نیازهای خاص کاربر مبتلا به اتیسم در تعامل با محیط اطراف میپردازد؛مورد بررسی قرار میگیرد.
ضرورت توسعه پیاده محوری درهسته مرکزی شهر شاهین شهر، نمونه موردی خیابان فردوسی
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیاده محور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیاده راه ها کاسته شده است؛ عرصه هایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماس ها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا می کنند. امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آ نها، به شدّت تحت سلطه ماشین درآمده است. در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش رو می باشد، به طوری که شکل گیری و توسعه اغلب فضاهای شهری، خیابان ها حتی کوچه ها، در شهرهای جدید ایران، بر مبنای مقیاس سواره و مسائل مربوط به ترافیک است. محورهای باریکی که در حاشیه محورهای سواره در خیابان های شهری به عنوان »پیاده رو « وجود دارد، گویی پس مانده هایی از فضای اصلی سواره است که فقط برای تردّدهای ضروری شهروند پیاده باقی مانده است. خیابان فردوسی مهم ترین خیابان شاهین شهر است به دلیل وجود کاربری های تجاری ،تفریحی، درمانی، خدماتی، اداری که در این خیابان وجود دارد. خیابان فردوسی شریان درجه 2 است و به دلیل نقش اجتماعی این خیابان نقش ترافیکی هم پیدا کرده است. هدف از این پژوهش ضرورت توسعه پیاده محوری درهسته مرکزی شهر شاهین شهر، نمونه موردی خیابان فردوسی است. این تحقیق یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و فرآیند آن ترکیبی ( کمی و کیفی) می باشد.
ارزیابی تاب آوری کالبدی مسکن شهری در برابر زلزله (مورد مطالعاتی: منطقه 4 شهر ارومیه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف ارزیابی میزان تاب آوری و استحکام مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه به بررسی شاخص های کالبدی پرداخته شده است و سعی در پاسخ به سوالات: 1- آیا مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه در مقابل زلزله تاب آور هستند یا خیر؟ و 2- در صورت وقوع زلزله کدام یک از نواحی دچار خسارات بیشتری می شود؟، است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مرور متون تخصصی و مطالعات جدید طرح تفصیلی شهر بدست آمده است که در قالب 10 شاخص شامل کیفیت بنا، قدمت مسکن، کیفیت ابنیه، نمای ابنیه، تعداد طبقات، تراکم ساختمانی، دسترسی به فضاهای باز و سبز، دسترسی به معابر، فاصله از تأسیسات و کاربری های خطرناک، فاصله از مراکز درمانی و آتش نشانی میزان تاب آوری مسکن شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. با کمک پرسشنامه و نظرسنجی شاخص ها اولویت بندی شده و از روش سوآرا (SWARA) برای وزن دهی به شاخص ها استفاده شده است. به منظور تبیین میزان آسیب شناسی از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده گرفته است. یافته ها گویای وضعیت نامناسب مسکن این منطقه و قرارگیری اکثر آن ها در سطوح متوسط به پایین و سطح پایین تاب آوری آن ها در برابر زلزله است. به صورتی که از درجه 1تا 9، کمتر از 5 درصد از مساحت مسکن محدوده در درجه 1 تا 3 با وضعیت تاب آور و حدود 53 درصد مسکن در درجه 9 با وضعیت خطرپذیری بالا قرار دارند که نشان از عدم تاب آوری کلی منطقه 4 در برابر زلزله می باشد و در صورت وقوع زلزله با درجه ریشتر بالا (5 ریشتر به بالا) اکثریت منطقه با خطر تخریب و آسیب مواجه است. نتیجه کلی عدم مقاومت مسکن منطقه شهر 4 ارومیه در مقابل زلزله را نشان می دهد و همچنین به دلیل قرارگیری بیش از 53 درصد از مساحت مسکن در محدوده پرخطر و پراکنده بودن مسکن در صورت وقوع زلزله اکثریت نواحی دچار خسارات بیشتری می شود.
ارائه چارچوب مفهومی ادراک گردشگران فرهنگی از سفر با تأکید بر معنویت «مطالعه موردی: اصفهان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۸
49 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نیاز به کشف حقیقت و معنای هستی انسان را به حرکت و سفر بر روی کره زمین واداشت تا هم راستا با جستجو در مسیر شناخت، بعد غیرمادی و معنوی خویش را شکوفا نماید. جاذبه های فرهنگی همواره مورد توجه گردشگران بوده و شناخت فرهنگ و درک تاریخ و پیشینه مردمان یک سرزمین گردشگران را به مناطق فرهنگی سوق داده است. دریافتی که گردشگر فرهنگی، به عنوان یک انسان برخوردار از ابعاد غیرمادی، از سفر دارد، بر حواس پنج گانه، محیط و اجتماع مبتنی است و صرفاً به درک مادی محدود نمی شود؛ لذا بررسی مفهوم ادراک مبتنی بر مضامین معنوی در گردشگران فرهنگی ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف از انجام این پژوهش ارائه چارچوب مفهومی ادراک گردشگران فرهنگی میدان نقش جهان اصفهان از سفر، با تأکید بر معنویت است. روش تحقیق: این تحقیق به روش کیفی، شیوه توصیفی-تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای و مشاهده مستقیم گردشگران خارجی در میدان نقش جهان اصفهان در بهار 1397 انجام گرفته است. نتیجه گیری: ادراک گردشگر فرهنگی در سطوح حواس پنج گانه، محیط و اجتماع در بستر معنویت به عنوان ماهیت وجودی انسان صورت می پذیرد. ادراک گردشگر فرهنگی که از عوامل فردی و محیطی در سایت فرهنگی متأثر است، متضمن معنویتی است که با تأکید بر وجد و شعف درونی، اتصال به خویشتن و هستی، دریافت نیروهای ماوراءالطبیعه، احساس آرامش، بازگشت به خویشتن و یافتن گمشده درونی در اتصال با خالق هستی بیان می شود.
روش استاد و شاگردی، از نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حاشیه کارهای ارزشمند چهار دهه اخیر در بازخوانی وجوه معنوی و عرفانی نظام استاد و شاگردی، این مقاله طرح نگاهی دیگر به روش استاد و شاگردی را دنبال می کند. در این نگاه دیگر، روش استاد و شاگردی نه فقط یک نهاد فرهنگی معنوی متعلق به گذشته بلکه بعنوان یک روش مؤثر و کارآمد امروزی در فرایند آموزش مهارت های حرفه ای به حساب می آید، روشی که روانشناسی آموزشی چند دهه اخیر، گام به گام به کشف دوباره وجوه و حدود آن نائل گشته است. در تبیین این زاوی? نگاه آموزشی، پس از ذکر شواهدی از اهمیت یافتن روزافزون و نیز تلاش های انجام شده برای عملیاتی کردن اصول روش استاد و شاگردی در کاربردهای آموزشی روز، توجه دوباره روانشناسی شناخت گرا به این روش و بازخوانی آن در قالب وجوه ششگان? مدلی با عنوان "روش استادوشاگردی شناختی" معرفی می شود. آنگاه با تبیین نظریه های مهمی که یافته های آنها بطور مستقیم یا غیرمستقیم معطوف به ویژگی های برتر روش استاد و شاگردی است، به "وجهی" که در مدل شناختی استاد و شاگردی مغفول مانده، یعنی وجه عاطفی انسان: نگرش ها، ارزش ها، و ویژگی های شخصیتی، اشاره می گردد. در بخش پایانی، ضمن ارائ? مدلی کامل تر شده ، وجه عاطفی نیز از منظر روانشناسی آموزش مورد وارسی قرار گرفته و نقش و جایگاه آن در کارآیی فرایند آموزش مهارت های حرفه ای برشمرده می شود.
نقش اندیشه وران و نخبگان سیاسی در شکل گیری انجمن آثار ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43-53
حوزههای تخصصی:
سپهر گفتمانی ایران از میانه دوره قاجاریه به تدریج به سویی رفت که ضرورت توجه به هویت ملی در کانون توجه قرار گرفت. به تعبیر دیگر، تکوین انگاره ناسیونالیسم در این دوره زمینه را برای توجه به میراث فرهنگی فراهم کرد. پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش.) و با گشایش مجلس شورای ملی بود که سیاست گذاری و نهادسازی در این عرصه آغاز شد. در راستای همین نهادسازی بود که در واپسین سال های دوره قاجاریه با گردهمایی شماری از نخبگان سیاسی انجمنی به نام انجمن آثار ملی بنیان نهاده شد. این انجمن اقدامات متنوعی را با هدف شناسایی و بزرگداشت میراث فرهنگی مانند برپایی جلسه های سخنرانی، شناسایی و مرمت بناهای تاریخی و برپایی بناهای یادمانی به انجام رساند. هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های برآمدن انجمن آثار ملی است. این پژوهش بر محور این پرسش شکل گرفته است که چه طیف هایی و به چه ترتیبی در برآمدن انجمن آثار ملی نقش داشتند؟ پژوهش حاضر با روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر واکاوی محتوای منابع دست اول انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از تلاش سه طیف یعنی اندیشه وران، نخبگان سیاسی و شرق شناسان در طرح ضرورت، عینیت یافتن، و استمرار انجمن آثار ملی است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که انگاره های اندیشه وران که بیشتر در نشریه های وقت بازتاب می یافت، زمینه طرح اندیشه انجمن آثار ملی را فراهم کرد. وانگهی، کنش گران سیاسی بازوی عملی تحقق این اندیشه شدند و انجمن را تأسیس کردند و در نهایت، شرق شناسان نیز با طرح دیدگاه های خود، نقشی معین در استمرار و پربار شدن فعالیت های آن ایفا کردند.
تحولات گفتمانی ابژه سیاست های مسکن در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویه دیدِ دیرینه شناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانی ای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب به مثابه تنها ابژه ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکنده گفتمانِ به پیش برنده سیاست گذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورت بندی ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب در برنامه های توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، به گونه ای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاست های مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوب های طبقه بندی، شکلی خاص، محدود، و حکومت پذیر از ابژه، به مثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیت پذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.
بازخوانی شهر ایرانی (اسلامی) بررسی نهاد های نقش آفرین در حاکمیت شهری و بازتاب فضایی آنان در شهرهای دوران صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین مطالعات بسیاری که در یک دهه اخیر بر شهر ایرانی صورت گرفته است بررسی سازمان فضایی و شکل شهر نقش پر رنگتری دارد. دراین پژوهش نگاهی متفاوت به ماهیت شهر ایرانی ارائه گردید؛ نگاهی که فضای شهر را بازتاب روابط قدرت و تعامل میان نیروهای تشکیل دهنده سازمان شهر می داند. مقاله با معرفی ساختار دولت و جامعه در ایران ما قبل مدرن به بررسی ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر ایران و نهاد های تاثیرگذار در حاکمیت شهری می پردازد. هدف از پژوهش بازخوانی مفهوم شهر ایرانی از طریق تحلیل رابطه قدرت بین نهاد های نقش آفرین در حاکمیت شهری و بازتاب آن در سازمان فضایی شهرهای ایرانی در دوران حاکمیت صفویه و حاکمیت قاجار تا پیش از تحولات مشروطه می باشد. پژوهش ماهیت توصیفی-تحلیلی داشته و به منظور بهره بردن از نتایج تحقیقات موجود با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تحلیل و جمع بندی می پردازد. سه نهاد مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از نهاد حاکمیت، نهاد مذهب و نهاد عرف که تشکیل دهنده ساختار سیاسی - اجتماعی در مقیاس سرزمینی و در مقیاس شهری می باشند. تعامل میان این سه نهاد عامل بنیادین حاکمیت شهری و موثر ترین ساز و کار در کنترل اجتماعی - فضایی شهر های ایرانی دوران صفویه و قاجار بوده که به موجب آن رفاه اجتماعی شهروندان در یک سازمان شهری منسجم تحقق می یافته است. بر این اساس ساختار فضایی شهر ایرانی نیز حاصل تعامل جمعی بین قدرت حاکم، نظامات عرفی و فرهنگ مذهبی نمود یافته در ساختار حکومتی و ساختار عرفی-مذهبی شهر بوده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که در دوران معاصر با پررنگ شدن نقش حکومت و کاهش نقش نظامات عرفی تغییرات بنیادین در نظام مدیریتی و اجتماعی و به تبع آن مناسبات فضایی شهرهای ایرانی حاصل گردید.
کاربست نظریه نوشهرگرایی در شهرسازی: موافقان و مخالفان
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
101 - 117
حوزههای تخصصی:
در طی چند دهه اخیر نوشهرگرایی به عنوان موضوعی بحث برانگیز در مقابل الگوهای سنتی و رایج شهرسازی تبدیل شده است و به عنوان یک جنبش پیشرو در پاسخ به شکست شهرها و حومه ها در اواسط قرن بیستم توسعه یافت. نوشهرگرایان، همانند حامیان باغ شهرها و پیش از آن ها مدرنیست ها، کار خود را با امید بسیار به برطرف کردن نیاز های اقشار آسیب پذیر و بازگرداندن زیبایی و شخصیت به شهرها آغاز کردند. در این راستا این پژوهش درپی پاسخ به این سؤالات می باشد که نوشهرگرایی تا چه حد توانسته به برنامه ریزی یک اجتماع خوب منجر شود؟ چگونه نوشهرگرایی نظریه مرتبط با خود را توسعه داده و به درک ما از این نظریه کمک می کند؟ در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی دیدگاه ها و ایده های مختلف درزمینه نوشهرگرایی و شکل گیری آن از نظریه تا کاربست و انتقادات وارد بر آن پرداخته می شود و درنهایت در رابطه با معایب و مزایای اجرای آن در ایران بحث می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد اگرچه نوشهرگرایان خواستار تغییر وضعیت پیرامون خود بودند و تصور شهرهایی بدون حومه را در سر داشتند، اما در عمل هنوز نتوانسته اند اصول ارزشی ای را که این نظریه هنجاری بر آن پایبند بود به گونه ای مناسب در ساخت جوامع خوب به کاربندند و منتقدان آن ها می گویند نوشهرگراها به جای نجات شهرها، درنهایت در خدمت منافع فرآیند توسعه در آمدند و انتخاب هایی که فرم های نوشهری پیشنهاد می کنند بیش از آن که مرتبط با خواست مردم باشند، به فکر تولید و پایداری فعالیت های اقتصادی در بازار فروش هستند. طراحان نوشهرگرا به منظور رعایت تنوع شهری از گوناگونی اشکال طرفداری می کنند، اما تاب تحمل دیدگاه های مخالف درباره ی شکل و ویژگی محیط های شهری را ندارند و رویکرد نوشهرگرایی مشارکت دموکراتیک را در تضاد با تصمیم های تخصصی طراحان واجد شرایطی قرار می دهد که اصول فرمی اجتماع خوب را می دانند. از نظر آن ها دموکراسی ممکن است کیفیت طراحی شهری را تقلیل دهد.
جایگاه مزارع و باغ ها در شکل گیری و توسعه شهر تاریخی نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر تاریخی نراق در سده اخیر به تدریج اقتصادِ مبتنی بر تجارت خود را از دست داده و از روزهای اوج فاصله گرفته است؛ با وجود این، ساختار تولیدی مبتنی بر کشاورزی و دامداری هنوز باقی مانده است. از این رو شهر، ارتباطی گسترده با حومه های زراعی خود دارد. کمبود آب، توسعه شهری ولو ناچیز و تغییر کاربری اراضی ناشی از ایجاد ساختارهای بزرگ از قبیل دانشگاه و مجموعه های کوچک و بزرگ صنعتی، مزارع، اراضی و باغ ها را در معرض خطر قرار داده است. این در صورتی است که بررسی های اولیه نشان از ارتباط گسترده میان اراضی زراعی با ساختار شهری نراق دارد. هدف: این مقاله در پی شناخت نقش و جایگاه مزارع و باغ ها در ساخت شهری نراق است و برای این منظور، پهنه قرارگیری مزارع، باغ ها و اراضی کشاورزی را در نسبت با هسته اولیه نراق و سیر توسعه تاریخی آن مطالعه خواهد کرد. روش تحقیق: روش تحقیق به کار رفته در این مقاله تفسیری_ تاریخی است و علاوه بر متون تاریخی، بافت و بستر شهری نراق نیز برای نیل به هدف تفسیر خواهند شد. در این راستا، پهنه های زیرکشت و اراضی کشاورزی مجاور شهر و محدوده های دورتر از بافت فیزیکی آن، در قالب نمونه هایی از مزارع مسکون و باغ ها شناسایی و مطالعه شده اند تا نسبت میان آنها با هسته اولیه شهر و توسعه های ثانوی آن روشن شود. نتیجه گیری: تحلیل یافته های این مقاله نشان می دهد که مزارع در الگوی خُرد استقرارِ خود، بهره گیری از منابع آبی، برنامه ریزی برای استفاده از زمین در جهت استقرار و توسعه یک استقرار امن و گسترش اراضی کشاورزی در راستای کاهش خطرات محیطی مانند سیلاب ها را فراهم می کرده اند. این الگو در مقیاسی کلان تر و در جهت توسعه و تبدیل هسته زراعی اولیه به زیستگاه و شهر ثانوی ادامه یافته و در عین حال با توسعه شهری به سوی شرق و در تبعیت از بافت و شکل مزارع و باغ های سوی شرقیِ زیستگاه اولیه هماهنگ بوده است.
A Reflection on Iran's Current Housing Situation based on the Affecting Factors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Housing can be considered as one of the most important needs of each family and the provision of suitable housing for people has always been considered as one of the indicators of progress in any country. Because of the specific attitude to the issue of housing in Iran, in other words, turning it into an investment, the major part of the households' income has been accounted for housing. Given the importance of the matter, housing in Iran is affected by factors that often are considered as markers to assess the recession or boom in this sector. Among these factors, sociocultural, economic, and demographic indicators can be noted that play a very important role in the formation of housing patterns and are considered a basis to assess mutual impressions of each of the above factors in this sector. This paper is aimed to exامینe how each of the economic, cultural, social, and demographic indicators has effect on the current housing situation in Iran. This paper attempts to analyze independent and interactive effects of each of the indicators on the housing sector by the method of content analysis and library and then continues to find ways to improve what is seen in the housing typology. The results suggest that changes in cultural indicators have the most profound impact on housing typology in long-term period, while changes in economic factors affecting the housing pattern is very transient, superficial, and short-term.
بررسی، دسته بندی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب سیستم های سبز عمودی به عنوان نمای ساختمان و اجزاء ساختاری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
64-82
حوزههای تخصصی:
اهداف: به دلیل تراکم بالای ساختمانی و کمبود فضای باز کافی در شهرهای بزرگ و درحال رشد، امکان توسعه فضاهای سبز به عنوان عناصر کنترل کننده آلودگی هوا و جزایر حرارتی در شهرها کاهش یافته است. یکی از راه حل های ممکن، استفاده از سطوح عمودی ساختمان ها در سطح شهر برای توسعه فضای سبز عمودی است. انتخاب صحیح سیستم های سبز عمودی با توجه به عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر سیستم کلید موفقیت و توسعه آن هاست. این انتخاب شامل انتخاب درست هریک از اجزاء چهارگانه سیستم از جمله گیاهان، بستر رشد، سیستم پشتیبان و سیستم آبیاری و زهکشی می شود. روش ها: در این پژوهش فاکتورهای مؤثر بر انتخاب سیستم های سبز عمودی از طریق مشاهده میدانی و بررسی و تحلیل پژوهش های پیشین جمع آوری و تشریح گردید و براساس اثرگذاری بر هریک از اجزاء اصلی به چهار دسته کلی تقسیم شدند. سپس ازطریق طرح پرسشنامه از متخصصین، اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب با استفاده از طیف 5 ارزشی لیکرت ارزیابی گردید. نتایج مستخرج از پرسشنامه توسط آزمون های آماری کولموگراف-اسمیرنوف، آلفای کرونباخ، فریدمن و همبستگی اسپیرمن تحلیل و اولویت بندی های نهایی ارائه گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل بیرونی: "بودجه"، "نوع گیاهان انتخابی"، "نوع سیستم سبز عمودی" و "شرایط آب و هوایی (دما و رطوبت)" و عامل درونی "مشخصات سازه ای و مصالح پوشش ساختمان" بیشترین اثر را بر انتخاب سیستم های سبز عمودی داشته اند. نتیجه گیری: توجه به میزان اهمیت هریک از این عوامل و اولویت بندی انجام شده در این پژوهش می تواند به تصمیم گیری سازمان یافته و انتخاب بهینه و مناسب سیستم های سبز عمودی کمک نماید.
بررسی دوره بندی تاریخی- کالبدی مسجد جامع هفتشویه از منظر مطالعات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
141 - 174
حوزههای تخصصی:
بناهای مذهبی از دوران پیش ازتاریخ تا زمان حاضر نقش مهمی در تشکیل عناصر ساختاری شهرها، سکونتگاه ها و حتی روستاها ایفا نموده اند. به طوری که کاوش های باستان شناسی و شواهد موجودِ تاریخی نشان می دهند؛ معابد و اماکن مذهبی در دوره های قبل از اسلام همواره یکی از مراکز کانونی تجمع مردم برای انجام مراسم آیینی بوده اند. استان اصفهان یکی از مناطق مهم تاریخی کشور در تمامی ادوار آنست که بناهای بسیاری در آن همچنان ناشناخته باقی مانده اند. یکی از آثار بسیار مهم در شهر اصفهان، مسجد جامع هفتشویه واقع در شمال شرق اصفهان (ناحیه قهاب) است. با توجه به معماری چند دوره ای این بنا، عدم معرفی آن و دوره های ساخت مسجد و نیز فقدان کتیبه تاریخ ساخت بنا، انجام پژوهشی منسجم و مستقل در این رابطه ضروری به نظر می رسد. بنابراین پژوهش پیشِ رو در تلاش است تا با توجه به شواهد تاریخی، باستان شناسی، معماری و مطالعات تطبیقی به معرفی و شناسایی دوره بندی تاریخی و کالبدی مسجد جامع هفتشویه بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مسجد جامع هفتشویه یکی از مساجد مهم شمال شرق ناحیه اصفهان در قرون میانی اسلامی بوده است که بسیاری از مورخان به این مسجد و اوج حیات آن در دوره سلجوقی اشاره داشته اند. علاوه بر آن دو دوره مهم سلجوقی و ایلخانی در ساخت مسجد جامع هفتشویه قابل شناسایی بوده که با توجه به نوع نقشه بنا، مصالح به کار رفته در آن و مطالعات تطبیقی، تشخیص داده می شوند. پژوهش پیشِ رو با روش توصیفی تحلیلی و تحقیقی تاریخی در کنار استفاده از مقایسه تطبیقی انجام شده که در آن علاوه بر فعالیت های میدانی (بررسی تاریخی کالبدی بنا و معماری آن، تهیه عکس، پلان، طرح سه بعدی و مقایسه تطبیقی با نمونه های مشابه) از منابع مکتوب نوشتاری (گزارش سیاحان، مورخان و پژوهشگرانی که در این زمینه تحقیق نموده اند)، نیز استفاده شده است.
تدوین راهبردهای اساسی به منظور پایش تغییرات کالبدی در مناطق شهری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
فرایند توسعه در مناطق شهری پس از گسترش افقی و درنوردیدن اراضی منابع ملی و طبیعی و اراضی کشاورزی حومه شهرها، به تغییر کاربری اراضی ذخیره خدمات شهری و افزایش تراکم ساختمانی روی آورده و شهروندان را در چنبره افزایش جمعیت، تراکم، آلودگی های محیطی و تنزل کیفیت زندگی گرفتار ساخته است. عوامل متعددی سبب شده اند که توسعه از مسیر اصلی خود منحرف شود و تغییرات کالبدی بر اساس آنچه در طرح های مصوب پیش بینی شده، تحقق نپذیرد. یکی از این عوامل، عدم نظارت و پایش جریان توسعه و تغییرات کالبدی بر مبنای طرح های توسعه شهری و منطقه ای می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با بکارگیری اصول برنامه ریزی استراتژیک، سعی دارد تا با تحلیل و واکاوی گلوگاه های بحرانی و شناسایی پتانسیل ها و محدودیت های نظام پایش تغییرات کالبدی در کشور، راهبردهایی را به منظور اصلاح و بهبود فرایندهای موجود ارائه نماید. بدین منظور با نظرخواهی از 40 کارشناس ارشد، شرایط فعلی نظام پایش تغییرات کالبدی در قالب تحلیل سوات شناسایی و تحلیل گشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیریت چندگانه و فقدان سازوکار نظارت یکپارچه، عدم تعریف شرح وظایف مشخص و بخشی نگری نهادهای ذیربط در زمینه نظارت بر تغییرات کالبدی و همچنین، فقدان پشتوانه های قانونی برای پیاده نمودن مکانیزم های مرتبط با امر پایش، آسیب های جدی بر پیکره توسعه و عمران کشور وارد نموده اند. این امر نشان دهنده نیاز به بازتعریف قانونی و سازمانی فرایند نظارت و ارزیابی نحوه اجرای طرح های توسعه در قالب نهادی منسجم به منظور مدیریت و پایش پکپارچه تغییرات کالبدی در سطح مناطق شهری می باشد. با توجه به اینکه استقرار و عملکرد مطلوب چنین نهادی نیازمند اصلاح وضعیت فعلی می باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود ضمن رفع کاستی های موجود در نظام پایش تغییرات کالبدی بر اساس اولویت های تعیین شده در این پژوهش، بسترهای قانونی و نهادی لازم برای استقرار نظام یکپارچه مدیریت و پایش فراهم شود.
Interactive Form-Generation in High-Performance Architecture Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
37 - 48
حوزههای تخصصی:
Architecture as a designerly way of thinking and knowing is to interact with its environment. The manuscript is to speculate “interactive form-generation” based on high-performance architecture theory, and discuss the precursors and the potentials. The research aims to explore and determine the roots, aspects of interactive architecture as a part of performance-based design in contemporary architecture. The research question opens a designerly perspective as an umbrella term that can include many streams of architectural paradigms. Emancipatory new-interpretivism is the research philosophy which is employed alongside deductive reasoning, logical argumentation research paradigm, descriptive research method and cross-sectional study. Based on methodology of the manuscript, the research is to addresses related phenomena, their relationship and interaction. The results of the research show that interactive architecture is an umbrella to address a wide-range of architectural emerging streams such as: 1- The evolutionary architectural trends include kinetics, responsive, smart, responsive and intelligent environment. 2- The emerging phenomena in the field such as leading sci-tech approach toward architectural design process including cybernetics, artificial intelligence (AI), virtual reality (VR), conditional generative adversarial network (cGAN), and agent based modeling. The conclusion of the research indicates that the interactive architecture branched off from high-performance architecture theory. The conclusion emphasizes on: 1- Designerly flexibility: better space efficiency, flexibility, intelligence, and smartness; 2- Energy efficient form-generation: using less energy and offering more thermal-visual comfort; 3- Mathematical-algorithmic thinking: the integration of internet of things (IoT), robotics, and kinetics. 4- Futurism: a platform for outlining future architecture and architecture of the future.
الگوهای کالبدی همسایگی در بافت تاریخی یزد؛ شاخصه ها، ابزارهای معمارانه و اصول معماری همسایگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: همسایگی و تعامل همسایه ها از ویژگی های جامعه ساکن در شهرهای تاریخی ایران بوده است که در زندگی شهری امروز کمرنگ شده و تبعات و مخاطرات اجتماعی جدی ای را به همراه داشته است. موضوع مورد توجه در مقاله حاضر این است که چگونه کالبد معماری مجموعه های همسایگی شهرهای تاریخی، برخلاف شهرهای جدید، امکان برقراری روابط همسایگی را فراهم می آورده است. هدف پژوهش: این مقاله بر آن است که، با شناسایی عرصه های همسایگی و تجزیه و تحلیل کالبدی آنها، ضمن گونه شناسی الگوهای کالبدی همسایگی، به شناسایی شاخصه های معماری آن و ابزارها و اصول معمارانه به کارگرفته شده برای ظهور و بروز این رفتار اجتماعی در بافت تاریخی یزد بپردازد. روش پژوهش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش تحقیق نظریه داده مبنا بهره گرفته شده است. پس از شناسایی و مشاهده میدانی نمونه های متنوع عرصه های همسایگی در بافت تاریخی یزد از طریق نمونه گیری نظری، نمونه ها توصیف و تحلیل شدند. عمده فرآیند تحلیل از طریق عکس برداری مکرر و ترسیم دیاگرام های فضایی و پلان های شماتیک و درج یادداشت های تصویری و نوشتاری و سپس کدگذاری مراتبی آن ها صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که، با بهره گرفتن از ابزارهای معمارانه ای چون تغییر مصالح کف و جداره ها (ازاره ها)، مسقف کردن، ایجاد اختلاف سطح، ایجاد امکان نشستن موقت، تغییر تناسبات، تزیینات و تغییر نور و سایه، سه الگوی پایه همسایگی در عرصه نیمه عمومی بافت تاریخی شکل گرفته اند که شامل الگوهای ورودی محور، دربندمحور و ساباط محور هستند. این الگوها با رعایت دو اصل «مجاورت مکانی» و «کیفیت بخشی فضایی»، از طریق شاخص های معماری همسایگی چون مردم واری، آسایش اقلیمی، خلوت، حریم، آسایش عملکردی و امنیت در معابر با افزایش حضورپذیری آنها، در برقراری روابط همسایگی تأثیرگذار بوده اند.
تبیین جایگاه کالبد د ر اد راک حس مکان با تأکید بر نظریات پد ید ارشناسان نمونه مورد ی: پیاد ه راه لاله مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
73 - 88
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسیر اد راک انسان د ر محیط همواره از طریق ارتباط حواس پنج گانه با عوامل کالبد ی فضای معماری بود ه است. فرایند اد راک که به وسیله د ریافت اطلاعات محیط از طریق حواس آد می و سپس تحلیل آن د ر ذهن اتفاق می افتد ، پس از شناخت منجر به ایجاد حس د ر انسان می شود . مهم ترین احساس بین انسان و مکان به اصطلاح حس مکان نامید ه می شود . به د لیل اهمیت افراطی به مسایل عینی و عملکرد ی د ر د وره مد رن، د ر د هه 60 میلاد ی توجه نظریه پرد ازان موضوع حس مکان، بیشتر به عوامل انسانی و معنایی معطوف شد و موضوعات کالبد ی سازند ه حس مکان که سهل و ممتنع به نظر می رسید ، کمتر به صورت مستقیم مورد بحث قرار گرفت. لذا جایگاه عوامل کالبد ی به واسطه گریزناپذیربود ن امر کالبد د ر معماری، اگرچه د ر نگاه اول واضح می نماید ، اما با د رنظرگرفتن روند اد راک به عنوان حلقه اتصال انسان به محیط، نیازمند نگاه تازه ای به موضوع است. هد ف پژوهش: تبیین جایگاه عوامل کالبد ی د ر روند اد راک انسان از حس مکان است. به د لیل رویکرد کالبد ی د ر این پژوهش، از نظریات پد ید ارشناسان استفاد ه شد ه و پس از د سته بند ی مفاهیم، عوامل کالبد ی د ر سه حوزه عملکرد ی، معنایی و زیبا شناسانه جای گرفته اند . روش تحقیق: د ر مرحله اول د ر قالب مطالعات اسناد ی و کتابخانه ای، سپس مطالعات مید انی د ر محیط به صورت مشاهد ه اکتشافی و د ر نهایت با روش مصاحبه با نمونه گیری هد فمند انجام گرفت. نتیجه گیری: نمونه مورد ی یکی از پیاد ه راه های شهر مشهد است. پس از تحلیل و جمع بند ی با تحلیل فرایند اد راک، این نتیجه به د ست آمد که عوامل کالبد ی از طریق اد راکات اولیه بیشترین تأثیر را بر حس رضایت مند ی از مکان د اشته و اد راکات ثانویه که به مرور زمان حاصل می شوند ، بیشترین اثر را بر حس تعلق به مکان می گذارند . روش تحلیل مصاحبه ها به صورت تحلیل محتوای کیفی و تماتیک و کد گذاری باز و محوری، با استفاد ه از نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیود ا (maxqda) نسخه د وازد ه صورت گرفته است.
تبیین نقش طراحی شهری در بازآفرینی محلات شهری با رویکرد پایداری اجتماعی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
189 - 207
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و برنامه های بازآفرینی شهری، برای مداخله در محلات ناکارآمد، نیازمند توجه به الزامات پایداری اجتماعی هستند؛ چه آنکه بعد اجتماعی در کانون تعریف محلات قرار دارد. از سوی دیگر طراحی شهری به عنوان اصلی ترین رشته و حرفه متوجه کیفیت های محیط شهر و محلات آن، برای نقش آفرینی کارآمد در فرایند بازآفرینی نیازمند فهم روشنی از جایگاه خود خصوصا معطوف به پایداری اجتماعی است. این مقاله تحلیلی-تبیینی به دنبال ارائه پاسخی در جهت این فهم روشن است. پس از بخش نظری، نوع نقش طراحی شهری در تحقق مولفه های بازآفرینی شهری و پایداری اجتماعی محلات شهری مورد بحث قرار گرفته است. سپس حوزه های عمل طراحی شهری در بازآفرینی محلات معطوف به پایداری اجتماعی تشخیص داده شده و در انتها مبتنی بر نمایانگرهای طراحی شهری یک چارچوب سیاستی ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اصلی ترین جایگاه طراحی شهری را باید در بعد محرک توسعه بازآفرینی محلات و درجهت ارتقای دسترسی برابر، حس مکان، نشاط و شادی، تنوع، تعاملات اجتماعی و ایمنی و امنیت جستجو کرد. چارچوب سیاستی ارائه شده در این جهت می تواند راهنمای طراحان شهری باشد. همچنین یافته های مقاله که نوعی مقایسه میان نقش سه تخصص شهری را نیز در خود دارد می تواند در تهیه برنامه های بازآفرینی محله ای یاری گر برنامه ریزان و مدیران شهری نیز باشد.
اهمیت خلوت بیمار در طراحی معماری محیط های درمانی به منظور ارتقاء کیفیت درمان و بهبودی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۶
147 - 162
حوزههای تخصصی:
خلوت به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان اهمیت به سزایی در سیستم مراقبت های بهد اشتی د ارد و برآورد ه نشدن آن استرس بسیاری به بیمار وارد می کند که در روند بهبود ی اش تأثیر نامطلوبی خواهد گذاشت. بسیاری از صاحب نظران اخلاق پزشکی برآوردن خلوت را ستون اصلی ارائه مراقبت های درمانی می د انند. تحقیقات در ایران و سراسر دنیا نشان د اد ه است که علی رغم آنکه پرستاران و د یگر کارکنان بر این باورند که خلوت بیماران رعایت می شود ولی بیماران از میزان خلوت خود راضی نیستند. این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که خلوت بیماران چگونه می تواند در ارتقای نظام درمان و بهبود ی اش مؤثر واقع شود و جایگاه معماری در تحقق خلوت لازم برای بیمار چیست؟ این مطالعه با رویکرد کیفی از تکنیک مطالعه کتابخانه ای و سپس مشاهد ه در دو بیمارستان انتخابی گودرز و مرتاض در شهر یزد برای یافتن نکاتی در رابطه با خلوت بیماران بهره می گیرد. در نهایت دو گروه از بیماران بستری انتخاب شدند و مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفت. نتایج نشان می د هد که خلوت در فضاهای درمانی تابع شرایط فرهنگی، نوع و شدت بیماری، روحیات فرد ی، طول زمان بستری، روش ارائه خدمات، فعالیت های کادر پزشکی و موارد ی از این قبیل است که طراح فضاهای درمانی باید آنها را در نظر بگیرد و راهکارهای معمارانه ای در برآوردن خلوت لازم برای بیمار بستری خلق کند.
A Critique of Modern Shohada Square Based on the Principels of Islamic Iranian Urbanism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Squares as urban spaces are the arena for people formed by physical proportions and variety of functions such as religious, commercial, cultural, etc. Shohada square as a focal point in Mashhad , is one of the main arteries of access to Holly shrine of Imam رضا and makes access to utilities and major axes . According to the former urban pattern and its position in the traditional context of surrounding neighborhoods, access to the Holy shrine plays the memorial and historical role, that presents a very important position of the square. This paper clearly states that Esfahan school characteristics such as unity, diversity and balance, are an appropriate pattern for design and evaluation of urban spaces that can be used for reconstruction of old squares on historical context. The results showed that this pattern does not comply fully with Shohada square and modern architecture is visible in it. Also, serious damage has struck to the identity of the Shohada square by physical transformation with absolutely modern pattern after neglect of strong position of relation between رضوی shrine and Shohada square and religious traditional context and history. Egregious physical duality of new