فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۸۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
معماری، دارای ذاتی هنری بوده که بر توانایی های آفرینشی و تصورات معمار، متکی است. توجه به طرز فکر معمار در طراحی و آفرینش فضا، یکی از اصول مهم در فرآیند طراحی و نقد آثار است. به منظور درک بهتر ایده پردازی و روند شکل گیری طرح در ذهن معمار، در پژوهش حاضر، به بررسی انگاره های طراحی در سه پروژه از رضا مفاخر شامل: کلینیک پزشکی 25 میلی متری، کلینیک دندان پزشکی 77 مترمربعی و مجتمع چندمنظوره ی عمار، به روش توصیفی- تحلیلی، پرداخته شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای با استفاده از مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک موجود و هدف پژوهش، شناسایی روش های به کار رفته در آثار مفاخر و تطبیق آن ها با نظریات نظریه پردازان جهانی بوده است؛ بدین منظور، ابتدا مطالعاتی در ارتباط با معمار و خط فکری وی در طراحی هایش، صورت گرفته و پس از آن، تطبیق روش تفکر وی و نظریات مطرح شده ی جهانی در قالب جدول و نمودار، ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که مفاخر از روش های قیاسی و استعاره ای، برنامه محور و رهیافت خردگرایانه، بیش از سایر روش ها در طراحی آثار خود استفاده کرده است.
واکاوی مؤلفه های مؤثر بر طبقه بندی آثار میراث معماری بر اساس رویکردها و سیاست های حفاظت در کشورهای اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
213 - 237
حوزههای تخصصی:
مدیریت و اولویت بندی حفاظت از آثار میراث معماری در ایران با توجه به فراوانی و کمبود منابع مالی، یکی از چالش های اساسی است. از سال 1309ش و تصویب قانون حفظ آثار ملی و عتیقات تاکنون، میراث معماری هیچ گاه با رویکرد حفاظت مبتنی بر اهمیت آثار، به صورت علمی و در یک چهارچوب مدون داوری و سطح بندی نشده اند. این موضوع باعث شده اصولی جامع برای مدیریت یکپارچه، وحدت رویه در تصمیم گیری ها و اولویت بندی برای حفاظت از آثار نیز تدوین نشده باشد، درحالی که بیشتر کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه در این زمینه به چهارچوبی منطقی دست یافته اند. یکی از ابزارهای مدیریت حفاظت از میراث معماری در اروپا، طبقه بندی است. مطالعه و شناسایی نظام طبقه بندی در سیاست های کشورهای اروپایی به منظور دستیابی به یک الگوی کاربردی و تعمیم پذیر در سطح ملی، هدف اصلی این تحقیق است. اهداف و تأثیرگذاری مؤلفه ها بر سیستم طبقه بندی میراث معماری اروپا، پرسش اصلی این تحقیق است که برای یافتن آن از طریق سندپژوهی و مطالعات کتابخانه ای، داده های موجود شامل قوانین، سیاست ها و تجربیات کشورها گردآوری شده و با رویکردی کیفی و با روش توصیفی تفسیری و تطبیقی تحلیل شده است. با توجه به یافته های پژوهش، دستیابی به سازوکاری مدیریتی بر اساس یک سیستم منظم و سلسله مراتبی از طریق طبقه بندی به منظور ارتقای سیاست های حمایت از منابع میراث و بهره مندی مقامات در حفاظت از میراث معماری هدف اصلی طبقه بندی بوده است و بر این اساس آثار میراث معماری به سه سطح ملی، منطقه ای و محلی طبقه بندی شده اند. رویکرد و نحوه تصمیم گیری برای طبقه بندی، بر اساس نظر و مشورت صاحب نظران، متخصصان و مسئولان و با توجه به معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار بر این فرایند شامل منحصربه فرد بودن آثار، اهمیت آن ها، شایستگی برای حفاظت، مالکیت و ویژگی های تاریخی، معماری، هنری، علمی، زیباشناختی و اجتماعی تعیین می شود. سیستم طبقه بندی در کشورهای اروپایی به عنوان مؤلفه ای مهم در توسعه اقتصادی و بهبود زندگی مردم در نظر گرفته شده است.
کاربرد تکنیک FMEA و تاپسیس فازی در رتبه بندی محلات بافت تاریخی شیراز با هدف سنجش تحقق پذیری سیاست های بازآفرینی پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
149 - 169
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بافت تاریخی و فرهنگی شیراز یکی از بافت های کهن کشور است که به دلیل معماری و بافت شهری خاص خود واجد ارزش های معماری و برنامه ریزی شهری قابل توجهی است. قدمت کالبدی بافت تاریخی و به تبع آن پیچیدگی و فرسودگی شدید، مشکلات اجتماعی و اقتصادی خاص این بافت، عاملی در راستای افت شدید شهری و به دنبال آن اقبال کمتر ساکنین محلی در امر نوسازی و همچنین سکونت در بافت می باشد.هدف: مقاله حاضر در نظر دارد به کاربرد تکنیک FMEA و تاپسیس فازی در رتبه بندی محلات بافت تاریخی شیراز با هدف سنجش تحقق پذیری سیاست های بازآفرینی پایدار شهری(شامل مولفه های اقتصادی، مدیریتی، حقوقی، قانونی، مشارکتی، اجتماعی-جمعیتی، فرهنگی-گردشگری، زیست محیطی و کالبدی-عملکردی) در محلات بافت تاریخی شیراز (درب شازده، سردزک، بازار مرغ و سنگ سیاه) بپردازد.روش:داده های موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش را شهروندان چهار محله از محلات منطقه هشت شهرداری شیراز معادل 24871 نفر تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر انتخاب و پرسشنامه متناسب با جمعیت هر محله به روش تصادفی طبقه بندی شده در سطح محلات توزیع و تکمیل گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون آماری T تک نمونه ای و جهت رتبه بندی محلات از مدل FMEA و تاپسیس فازی با استفاده از روشAHP در نرم افزار Expert Choice بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته های مدل تاپسیس فازی نشان داد که از مجموع محلات مورد مطالعه، محله سنگ سیاه با وزن 618/0 در رتبه اول قرار گرفته است. محله بازار مرغ با وزن 470/0 در رتبه دوم، محله درب شازده با مقدار 265/0 در رتبه سوم و محله سردزک با مقدار 083/0 در رتبه آخر قرار گرفته است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای بیانگر آن است که میانگین کلی سیاست ها و استراتژی های توسعه شهری با رویکرد احیاء و بازآفرینی در سطح محلات مزبور در سطح نامطلوبی به سر می برد.
راهکارهای طراحی مرکز تحقیقاتی زیست محیطی مبتنی بر الگوی تحقیقات اکولوژیکی
حوزههای تخصصی:
با آغاز دوره مدرن فعالیت های انسانی با بهره گیری بی ضابطه از طبیعت شرایط بی سابقه ای را بر آن تحمیل ساخت که آلودگی های محیطی، نابسامانی زیستگاه های جانوری و گیاهی، بر هم خوردن اکوسیستم های طبیعی انقراض گونه های کمی آب و درخطر قرار گرفتن نسل های دیگر جانداران و... اثرات تخریب های محیطی در این دوره است. انسان با مشاهده این آثار و اطلاع از خسارت های ناشی از بی توجهی به طبیعت، اندک اندک از روش های گذشته خویش پشیمان شده و سعی در جبران آن نموده است؛ چراکه وابستگی همه جانبه انسان به طبیعت وظیفه را بر عهده او گذاشته است. توجه به طبیعت و محیط زیست در مقیاس های مختلف به صورت پروژه های ملی، منطقه ای و فرا منطقه ای در جهان به مورداجرا گذاشته شده است. بی شک، تحقیقات و آموزش از زیرساخت های رشد و شکوفایی هر جامعه ای هستند و توجه به آن ها بسیار حائز اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق، طراحی مرکزی تحقیقاتی، با استفاده از استانداردهای جدید و مطابق با نیازهای مراجعین این گونه مراکز بوده است. در کشور ما، باوجود توجه بسیار به امر آموزش و پژوهش، نیاز به طراحی و اجرای چنین مراکزی ضروری به نظر می رسد چراکه اغلب ساختمان های تحقیقاتی کشور، مربوط به دهه های پیش و با استانداردهای گذشته طراحی شده اند و به خوبی پاسخگوی تمامی نیازهای کاربران نمی باشند. این پژوهش در پی پاسخ به پرسش: اساساً طراحی اکولوژیک چیست و ضرورت آن در رابطه ی میان انسان، طبیعت و جامعه چگونه نمود می یابد؟ به منظور پاسخ به چنین پرسشی ابتدا با استناد بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به دنبال تبیین ماهیت واژگان کلیدی چون محیط زیست، اکولوژی و در راستای آن طراحی اکولوژیک برمی آید، در ادامه به منظور تسلط بر موضوع و موضع پژوهش اهداف آن به رشته ی تحریر درمی آید، نتایج حاکی از آن است که 6 راهکار برای طراحی معماری با رویکرد اکولوژیک مثمر ثمر است، که این 6 راهکار شامل 1) بهره گیری از منابع قابل احیاء، 2) بازیافت/حذف زباله و آلودگی، 3) انرژی نهاده شده، 4) عمر طولانی/تطبیق مناسب، 5) هزینه تمام طول عمر، 6) سلامتی و شادابی می باشد. این پژوهش از نوع بنیادی است چراکه در پی ارتقاء سطح دانش و آگاهی است.
مکان های سوم شهری؛ صحنه خلق پاتوق های اجتماعی و تفریحی جامعه مطالعه موردی: بررسی تطبیقی کافه های مناطق 1 و 4 شهر اورمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه مکان های سوم شهری همواره محلی برای جاری شدن حیات غیررسمی در مقابل حیات رسمی بوده است. کافه های شهری به عنوان یکی از پدیده های خرد اجتماعی، فضایی مدرن و روشن فکر و بخشی از مکان های سوم شهری، فضاهای شهری فراتر از مکان زیست و کار به حساب می آیند که با تأکید بر پویایی، سرزندگی و کارایی مطلوب فضا، بستر تعاملات اجتماعی پایدار، حضورپذیری فعال شهروندان و شکل گیری حیات اجتماعی را فراهم می آورند. هدف: تحقیق حاضر با هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی- تحلیلی در تلاش است تا با بهره گیری از اندیشه اولدنبرگ در اسناد کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی کافه های شهری مناطق 1 و 4 شهر اورمیه از منظر صحنه ی سازگار و مناسب پاتوق های تفریحی و اجتماعی جامعه بپردازد. روش: شیوه های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده های تحقیق، بهره گیری از روش های سندگزینی، شناسایی میدانی و نمونه گیری طبقه ای و استفاده از تکنیک های آنتروپی شانون و ماباک جهت وزن دهی مولفه ها و رتبه بندی مناطق پیشنهادی می باشد. یافته ها: براساس تحلیل داده های تحقیق و طبق یافته ها، شاخص «شخصیت بخشی» در منطقه 1 شهر ارومیه، بیشترین میزان مطلوبیت و سازگاری را به خود اختصاص داده است. همچنین شاخص «آسایش و آرام بودن» وضعیت مناسبی را در منطقه 1 شهر داشته است. به علاوه شاخص های «مکان تفریح و گذران اوقات فراغت» و «پویایی تعامل بومی و محلی» در منطقه 4 شهر اورمیه، به ترتیب نامناسب ترین وضعیت موجود را در میان سایر شاخص ها به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که منطقه 1 شهر اورمیه با برخورداری از توسعه روزافزون و چشمگیر در ابعاد فیزیکی، اجتماعی، کیفیتی فضا و فرهنگی، شرایط مطلوب تری در امر بهبود و خلق مکان های سوم شهری (کافه) و بازتولید پاتوق های تفریحی و اجتماعی جامعه شهری داشته است.
بررسی تأثیر و ارتباط دلبستگی به مکان و هویت مکانی در افراد بومی و غیر بومی در سه مقیاس: شهر، محله و خانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
45 - 62
حوزههای تخصصی:
دلبستگی مکانی، نوعی پیوند عاطفی است که مردم با مکان های خاص برقرارمی کنند که ترجیح می دهند در آن بمانند و در ان احساس امنیت و آرامش می کنند. با این حال، هویت مکانی،به عنوان جزیی از هویت شخصی تعریف شده و فرایندی ست که توسط آن مردم از طریق تعامل با مکان ها خود را به لحاظ تعلق به مکانی خاص توصیف می کنند. بسیاری از تحقیقات، ارتباط مثبتی را بین این متغیرها در جمعیت هایی که تعاملات مداومی را در مدت زمان طولانی حفظ کرده اند، مشاهده کرده اند. این مقاله مطالعه ای را ارائه خواهد کرد که در آن ها ما به مقایسه دلبستگی مکان و هویت مکان در نمونه هایی پرداخته ایم که بر اساس مکان تولد و طول اقامت و اندازه این پیوندها با مکان های مختلف متفاوت می باشند. با وجود این واقعیت که شدت دلبستگی و هویت که با محل بنا شده فرضا تحت تاثیر اندازه محیط قرار دارد. به منظور کشف تفاوت های رابطه بین این دو پیوستگی و اندازه ی محیط، ما یک مطالعه در محله ها و شهرها و خانه ها انجام داده ایم. نتایج مطالعه تفاوت های ممکن در دلبستگی مکان و هویت مکان بین ساکنانی که در شهر به دنیا آمدن و ساکنانی که در اصل از شهرهای دیگر هستند را نشان می دهد. همچنین اینکه هویت و دلبستگی مکان برای بومی ها همزمان می باشد در حالیکه افراد مکان های دیگر نمره بالاتری را برای دلبستگی بجای هویت در نظر میگیرند. نمونه ها شامل 208 نفر ( 54.8% بومی و 45.2% از دیگر شهرها ) . نتایج مطالعه ما را قادر می سازد تا در نظر بگیریم که دلبستگی مکانی قبل از هویت مکانی، توسعه میابد و پیوند با خانه قویتر از پیوند با محله می باشد اما دلبستگی و هویت با شهر قوی تر از هرکدام از آنها می باشد. که سطح بیشتری از دلبستگی و هویت در شهر وجود دارد تا در خانه و کمتر در محله.
مقایسه سامانه های رتبه بندی ساختمان های پایدار در راستای تدوین شاخص های ارزیابی پایداری در اقلیم سرد و خشک ایران
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 62
حوزههای تخصصی:
امروزه با شاخصهای پرشمار و متنوعی در بحث پایداری برخورد میکنیم. این شاخصها پایداری را به مفاهیم دیگری مانند رفاه، سلامتی، انسجام اجتماعی و ... مرتبط میکنند و در زمان طراحی، برنامه ریزی، ساخت وساز و بهرهبرداری مد نظر قرار می گیرند؛ ازاینرو طراحی سامانه ارزیابی پایداری برای مناطق مختلف ایران امری ضروری و مفید در راستای توسعه پایدار این مرز و بوم است. هدف از این پژوهش نشاندادن «تعمیم ناپذیری سامانههای بینالمللی برای استفاده در مناطق و اقلیمهای مختلف» و «الزام بومی سازی سامانههای ارزیابی» و همچنین تأکید بر لزوم طراحی سامانه ارزیابی باتوجهبه معضلات و امکانات بستر، توجه به ظرفیتهای مکانی، الگوگیری از معماری سنتی پایدار اقلیم و همچنین مطالعات بوم شناسی اقلیم سرد و خشک ایران است. این پژوهش سعی دارد ابتدا با تحلیل مبنای تولید سیستم های ارزیابی پایداری و ریشههای وزندهی سیستمهای بینالمللی، بومی و منطقهای بودن این سیستمها را اثبات کند و سپس باتوجهبه شاخصهای اساسی پایداری، ساختار و عناصر معماری اقلیم سرد و خشک و نیز شاخص های ارزیابی ساختمانهای پایدار اقلیم سرد و خشک ایران را تدوین کند. ابتدا با مطالعه سیستمهای ارزیابی موجود بهعنوان مطالعه موردی این نتیجه به دست آمد که در تمامی سامانهها (حتی سامانههای بین المللی) ضرایب منطقهای در وزندهی شاخص ها تأثیرگذار بوده و عملا ً با بستر منطقهای طراحی شدهاند. با اتکا بر یافته های پژوهش و باتوجهبه سامانه های ارزیابی بررسیشده، ضرایب سرفصلها و شاخصها عمدتاً بر مبنای شاخص های منطقهای محاسبه شدهاند؛ بنابراین این سیستمها با وجود ادعای طراحی بینالمللی، قابل تعمیم به مناطق دیگر نیستند و الزام بومیسازی و طراحی جداگانه سیستم ارزیابی برای هر منطقه دیده میشود. با تحلیل یافتهها از نتایج تکنیک دلفی و بررسی موقعیت اجتماعی و اقلیمی محدوده مورد مطالعه، شاخصهای پیشنهادی برای اقلیم سرد و خشک ارائه گردیده است.
مفهوم منظر شهری جهت ارتقاء میزان خاطره انگیزی در فضای شهری
حوزههای تخصصی:
امروزه هویت منظر شهری و خاطرات جمعی به وجود آمده از آن برای تمامی انسان ها، با فقدانی بحث برانگیز روبه رو شده، طوری که انسان ارتباط خود را با مکانی که در آن زندگی میکرده از دست داده است. این فقدان هویتی نسبت به مکانها و میزان خاطره انگیزی آن در فضاهای شهری، مشکلاتی را در هویت فردی و جمعی شهروندان ایجاد کرده است. مشکلاتی که شامل ایجاد بحران ها ی متعدد و کاهش کیفیت این فضاها را شامل می شود. حال با این تفاسیر نقش منظر شهری به عنوان واقعیتی عینی در قلمروهای فضاهای عمومی را می توان با افزایش کیفیت نمادها و خاطرات جمعی و ارتباطات گروهی، مسبب به وجود آوردن خاطراتی برآمده از محل زندگی جمعی با حالتی اجتماعی به صورت چهار مرحله شامل؛ 1.شکل گیری، 2.ثبت ،3.تداعی و4. انتقال را فراهم کرد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی( مطالعات کتابخانه ای و اسنادی) می باشد. در ابتدا با مطالعه متون مرتبط با هدف پژوهش، ابعاد و معیارهای لازم برای بررسی نقش منظر شهری در میزان ایجاد فضاهای خاطره انگیز شهری و همچنین عوامل مؤثر بر آن نیز شناسایی و چگونگی آن مورد کنکاش قرار می گیرد. در نهایت پس از تعیین مفاهیم، برای پژوهش های بعدی پیشنهاد به بررسی الگوی رفتاری و برداشت مشاهدات میدانی به صورت یک مثال را ارائه می دهیم تا پژوهشگران بعدی به توانند این مفاهیم را به عنوان چراغ راهی در پژوهشهای آتی خود به عنوان معیار قرار دهند.
واکاوی تاریخی بازتاب اصول پانزده گانه نظریه ساختار زنده کریستوفر الکساندر بر سازمان فضایی «ابواب البر» ایلخانی (مطالعه موردی: غازانیه و ربع رشیدی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
97 - 112
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: از تحولات کالبدی دوره ایلخانی در شهرسازی پدیده ابواب البر است.که در تنوع ،سازمان و عظمت همتایی نداشت. ابواب البر، شامل دو قسمت کلی«هسته مرکزی»و «شهرستان»بودند که با یک ساختار هندسی منظم و طرحی از پیش اندیشیده شده، شکل گرفتند.از آنجایی که شهرسازی ایلخانی در امتداد سنت شهرسازی در ایران است، نوآوری شهری در آن دوره نیز در همان امتداد قابل بررسی است. پیشرفت معماری ،نه در گسستن از گذشته بلکه در کاوش و جستجو و اعتنا به سنت های مطمئن ، اصول و فن شناسی نهفته در آن است . هدف :کریستوفر الکساندر در کتاب سرشت نظم 15 ویژگی یک ساختار زنده که بر مبنای اصول "کلی ت" استوار است را شرح می دهد. معتقد است پانزده ویژگی در ایجاد ساختارهای منظم و زنده موثر می باشد. در این پژوهش کوشش بر آن است با کاوش به اصول طراحی شهری نهفته در سازمان فضایی «غازانیه»و«ربع رشیدی»به عنوان نمونه های متعالی ابواب البر دست یابد. سوال : اصول طراحی شهری الکساندر تا چه میزان بر ساختار شهر از پیش طراحی شده ابواب البر متعالی ایلخانی(ربع رشیدی و غازانیه) تعمیم پذیر است؟ روش تحقیق: در راستای پاسخ به سوال و نیل به هدف راهبرد انتخابی پژوهش تاریخی –تفسیری می باشد و فرآیند پژوهش در دو گام می باشد:یکم به مطالعه سازمان فضایی ابواب البری در بستر اسناد تاریخی می پردازد و دوم تعمیم پذیری اصول نظریه «ساختار زنده»بر«سازمان فضایی ابواب البر» را ارزیابی می کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد سازمان فضایی «شنب غازان» و «ربع رشیدی» ،منطبق براصول پانزدگانه «مقیاس های مختلف»،«مراکز نیرومند»، «مرزها»، «تکرار متناوب»، «فضای معین»،«شکل خوب»، «تقارن موضعی»، «انسجام و ابهام عمیق»،«تضاد»، «درجه بندی»، «ناهمگونی»، «پژواک »، «فضای خالی»، «سادگی و آرامش درونی»، «جدایی ناپذیری» اصول پانزده گانه نظریه ساختار زنده می باشد و این می تواند به عنوان یک رهیافت برای طراحی و سازماندهی شهرهای فاقد نظم امروزی باشد.
واکاوی مفهوم شناختی تهویه شهری: تبیین مدل های مفهومی و شناسایی شاخص های اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
65 - 89
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آلودگی هوا و نزول کیفیت هوای شهری در 30 سال آینده به عنوان یکی از اصلی ترین چالش های ساکنین کلان شهرها و دلیل اصلی مرگ و میر زودرس مطرح خواهد بود. به نظر می رسد که در کنار رشد لجام گسیخته جمعیت شهری، تغییرات کالبدی منتج از بکارگیری رویکردهای سنتی در نظام های برنامه ریزی و طراحی شهری، موجب نزول کیفیت هوا در شهرها شده است. هدف: پژوهش حاضر، در نظر دارد تا با مرور ادبیات مرتبط با تهویه طبیعی، چارچوبی نظری و عملیاتی برای مفهوم سازی و سنجش تهویه شهری در مقیاس میانی (محله و بلوک)، ارائه دهد. روش: پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و موردکاوی است و در نظر دارد تا با تبیین ارکان و محورهای اصلی مفهوم تهویه شهری، مؤلفه های اثرگذار بر تهویه شهری و ابعاد اثرپذیر از آن را مشخص و از این ره شاخص های عام سنجش کیفیت تهویه شهری را استخراج نماید. یافته ها: در مقاله حاضر، پنج عامل اثرگذار بر تهویه طبیعی و پنج حوزه اثرپذیر از آن به تفکیک مقیاس مشخص شده و در نهایت مدل مفهومی پژوهش که نماینگر تصویری کلان از ارتباطات میان مؤلفه های تأثیرگذار و نوع کنش آنها با مفهوم تهویه شهری است؛ ارائه شده است. همچنین با بهره گیری از ماتریس ارزیابی گولر و تعیین معیارهای اولویت بندی، از میان 35 شاخص عام مستخرج از مطالعات جهانی، 10 شاخص به عنوان شاخص های نهایی سنجش تهویه انتخاب گردیدند. نتیجه گیری: شناسایی شاخص های 10 گانه مورفولوژیک تأثیرگذار بر تهویه طبیعی، نشان از آن دارد که اعمال این شاخص ها در توسعه های شهری مبتنی بر تهویه ممکن است در تقابل با برخی از دستورالعمل های عام توسعه ای سایر رویکردهای شهری قرار گیرد. اختلافات ماهوی میان راهبردهای کلان رویکردهایی چون توسعه پایدار، شهر فشرده و ... با راهکارهای مدنظر در توسعه شهری مبتنی بر تهویه طبیعی، از جمله این تفاوت هاست؛ که تدقیق و تلفیق راهکارهای چندوجهی را با توجه به زمینه اقدام ضروری می نماید.
بررسی تطبیقی چگونگی استقرار جایگاه بانوان در فضاهای عبادی ادیان ابراهیمی در دوره ی صفوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعدد از قبیل باورهای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی، هنجارها، ارزشهای اجتماعی و آزادیهای جنسیّتی در بستر خانواده و جامعه بر هویّت اجتماعی و فرهنگی زن و مرد و به دنبال آن رابطه بین جنسیّت و معماری اثرگذار است. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان اهمیّت مؤلفهی باورهای فرهنگی، اعتقادی و مذهبی بر ساختار رابطه جنسیّت و فضا، به دنبال پاسخ به این پرسش است که ویژگیهای فضای معماری در اماکن مذهبی ادیان مختلف در دوره صفوی چگونه از هویت جنسیّتی، اعتقادات دینی و فرهنگی مربوط به زنان و مردان تأثیر پذیرفته است؟ به همین منظور، با گزینش سه نمونه موردی از مسجد، کلیسا و کنیسه در بافت تاریخی شهر اصفهان، تأثیر نقش مؤلفهی مذهب بر رابطهی جنسیّت و معماری و تاثیر آن بر ساختار شکلی این فضاها بررسی میشود. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش تحقیق تفسیری تاریخی و سپس توصیفی تحلیلی به شناخت موضوع حضور در عبادتگاههای ادیان مختلف پرداخته، پس از آن با تحلیل عناصر فضایی آنها، روابط عملکردی در هر یک بررسی شده و به کمک روش تحقیق تطبیقی، عناصر کالبدی و فضایی شامل ورودی، محل عبادت و جایگاه نشستن بانوان در هر یک از اماکن مذهبی(مسجد، کلیسا و کنیسه) با یکدیگر مقایسه شده و نشان داده شد که در کنیسههای یهودیان اصفهان گسترش قلمروهای جنسیتی، تفکیکپذیری فضاها و وجود فضای تک جنسیّتی، بسیار پررنگتر بوده و مرزهای جنسیّتی در مساجد کمرنگتر از کنیسهها میباشد. اعتقادات دینی، حریمهای فیزیکی و جنسیّتی در کلیساها را بیشتر کاهش داده است. نتیجه تحقیق نشان میدهد که باورهای فرهنگی و مذهبی بر رابطه جنسیّت و فضا تاثیرگذار بوده و تفاوت ساختارهای جنسیّتی در مذاهب گوناگون، تغییرات نمایانی در شکلگیری کالبد عبادتگاهها ایجاد میکند.
بهره گیری از دیوارنگاری در جه ت ارتق ای کیفی فضاهای عمومی شهری بر پایه ترجیحات مردمی (نمونه موردی: شهر قزوین)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
هنرهای عمومی یکی از کم هزینه ترین، و در عین حال مؤثرترین ابزارها برای خلق و ارتقای کیفی فضاهای شهری است. همچنین در جوامع دموکراتیک امروز هنرهای عمومی از جنبه سفارشی و زیبایی شناختی صرف فاصله گرفته است و در کنار تحولات فناورانه موجود، به عنوان ابزاری مهم برای ارتقای کیفیت فضاهای شهری مود توجه قرار دارند. در این بین، دیوارنگاره ها یکی از ملموس ترین انواع هنری عمومی است که در چرخه ای دیالکتیکی، از تمایلات و ترجیحات مردمی، یا حداقل قشر روشن فکر، اثر گرفته و در طول زمان بر ادراک و ارزش های فرهنگی آنها اثر می گذارد. هدف این پژوهش که کشف ترجیحات مردمی در حوزه دیوارنگاره های شهری و استفاده از آن برای تدوین یک چارچوب اولیه طراحی شهری برای دیوارنگاری ها در شهر قزوین است؛ را می توان ذیل رویکردهای قدرتمند مشارکتی به طراحی و ساماندهی فضاهای عمومی در شهرسازی امروز قلمداد کرد. مقاله حاضر مبتنی بر رویکردی تحلیلی-تجویزی، از روش های جمع آوری اطلاعات بر پایه مطالعات اسنادی، پیمایش میدانی و مصاحبه بهره می گیرد و می کوشد در سه گام به مرور مبانی نظری متأخر پیرامون دیوارنگاری، اخذ ترجیحات شهروندان قزوینی و در نهایت تفسیر داده ها و ارائه تجویزی راهبردی بپردازد. یافته های پژوهش بر مبنای ترجیحات مردمی نشان می دهد شهروندان قزوینی از حیث موضوع و محتوا، به گونه های طبیعت محور و حماسی- اساطیری و از حیث سبک و طرح به کاشی نگاری و دیوارنگاری های نورپردازانه تمایل دارند. هم چنین بر پایه توجه توأمان به کاستی ها و قابلیت های موجود چارچوبی راهبردی برای اقدام تدوین شده که مشتمل بر اهداف کلان سه گانه، شاخص های یازده گانه و راهبردهایی برای خلق فضاهای شهری مطلوب تر با استفاده از دیوارنگاری در قزوین است.
بداهه پردازی؛ از طرح واره های خیالی تا تجسد هندسی
حوزههای تخصصی:
هنر، تجلی شیدایی است؛ هنرمند تا زمانی که مفتون موضوعی نشود هرگز آن را به خلوت خود نمی خواند. هر آنچه در خلوت هنرمند راه می یابد با عنصر خیال در آمیخته و اثری جاودان به جای می گذارد. انسان و خیال پیوندی دیرینه با یکدیگر دارند و در واقع می توان تخیل را مادر همه ی حرکت های جهشی انسان در مسیر تکامل و تعالی دانست. اگر چنانچه اثری هنری بدون پیش زمینه و به ناگاه شکل یابد، هنر بداهه خلق می شود. این مقاله در پی بررسی عنصر بداهه، از مبنای شکل گیری به صورت طرح واره ای خیالی تا تجسد هندسی و نمود آن در آثار هنری و معماری می باشد. جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای صورت گرفته و روش تحقیق به شیوه ی توصیفی-تحلیلی با رویکرد اکتشفافی می باشد که به تبیین نقش بداهه پردازی در آفرینش یک اثر هنری و تجسد هندسی آن پرداخته است. با بررسی های انجام یافته در این پژوهش در نهایت می توان به این نتیجه دست یافت که اندیشه ی هنرمند به یاری بداهه پردازی و طرح واره های ذهنی و با همراهی عنصر خیال و بهره گیری از تفکر خلاق، تجسم یافته در قالب اثری هنری و یا معماری نمود می یابد.
عوامل مؤثر در تغییر کاربری میراث صنعتی به بناهای عمومی؛ مورد مطالعه: موزه حیات وحش هفت چنار و گالری موزه زمان شیراز
حوزههای تخصصی:
اکثر بناهای صنعتی که حامل میراثی ارزشمند از معماری و صنعت دوران گذشته اند به طور عمده بدون استفاده رها شده اند. جهت حفاظت از این آثار گران بها، در برخی از این بناها به دلیل منسوخ شدن عملکرد اولیه، کاربری های جدیدی جریان دارد که می توان به کاربری های عمومی اشاره کرد. سؤال اصلی این است: چه عواملی در تغییر کاربری بناهای صنعتی به بناهای عمومی تأثیرگذار است؟در پژوهش فوق ابتدا در ادبیات موضوع به جمع آوری مؤثرترین عوامل انطباق پذیری پرداخته می شود که شامل پنج بخش است، سپس دو نمونه را که دارای یک نوع عملکرد هستند، براساس بخش های دوم و سوم ادبیات موضوع ارزیابی می شوند. پژوهش فوق در تلاش است تا با بازبینی دقیق تر در چالش ها و فرصت ها علاوه بر حفظ ارزش ها، باعث تجدید کاربری سازگارتر میراث صنعتی شود. پژوهش فوق پژوهشی کاربردی و از نوع مطالعه موردی و پیمایشی است. براساس نمونه های مورد مطالعه با در نظر داشتن بخش دوم و سوم معیارهای جمع آوری شده در بخش ادبیات موضوع، از افراد غیرمتخصص و متخصص پرسش هایی می شود، پاسخ به سؤالات با توجه به مؤلفه های بخش دوم و سوم پیشینه تحقیق تحلیل می شود. نتیجه تحقیق فوق برآن است که گالری موزه زمان شیراز نسبت به موزه حیات وحش هفت چنار تطابق بیشتری با معیارهای جمع آوری شده داشته است، انتخاب رویکرد طراحی مناسب رابطه متقابلی با حفاظت ، اصالت بخشی و جنبه های زیبایی شناختی در تجدید کاربری در بنا دارد.
تاثیر گردشگری عتبات عالیات بر توسعه کالبدی شهرهای بین راهی(نمونه موردی: شهرشباب)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
301-311
حوزههای تخصصی:
امروزه فعالیت گردشگری به عنوان یکی از شتابان ترین بخش های اقتصادی در حال رشد، اهمیتی دوچندان یافته و در بسیاری از شهرها به عنوان یکی از ارکان و محرکه های بنیادین توسعه اجتماعی-اقتصادی و همچنین به روشی برای نیل به اشتغال پایدار و ارتقای کیفیت زندگی شهری مبدل گشته است. به طوری که یکی از اهداف 14 گانه سازمان جهانی گردشگری که در اجلاس سران برای توسعه پایدار در ریو 20 مطرح شد توجه به فعالیت گردشگری به عنوان فعالیتی است که می تواند به اقتصاد کشورهای درحال توسعه و شهرهای آن ها کمک کند. سازمان جهانی گردشگری گزارش می دهد که در سال 2017، بخش گردشگری 10.4 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده و 313 میلیون شغل یا 9.9 درصد از کل اشتغال را نیز تشکیل داده است. شهر شباب یکی از شهرهای شهرستان چرداول در استان ایلام ایران است. این شهر در بخش شباب قرار دارد و بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۳۰۶۳ نفر (در ۸۵۲ خانوار) است. این شهر یکی از شهر های بین راهی زائران اربعین است که می توان گفت درصد بسیار بالایی از گردشگران اربعین از این شهر عبور میکنند. و بخش تجاری، رستوران ها و حمل نقل را به شدت متاثر ساخته و این جمعیت گردشگری پتانسیل بسیار بالایی برای توسعه شهر را دارا می باشد. هدف از این پژوهش نقش گردشگری عتبات عالیات بر توسعه شهرهای بین راهی را مورد بررسی قرار می دهد و به طور کلی، روش تحقیق مورد استفاده در این مطالعه بر اساس تقسیم بندی های موجود از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ میزان و درجه کنترل میدانی، از لحاظ ماهیت داده ها کمی، از لحاظ مسئله تحقیق، توصیفی - تحلیلی می باشد.نتیجه این تحقیق نیز نشان بر تاثیر گردشگری مذهبی بر بعد کالبدی این شهر دارد.
کاربست نظریه یو در شهرسازی ایران
حوزههای تخصصی:
نظریه یو به دنبال هدایت از محتمل ترین آینده است. یک فعّالیّت می تواند با توجّه به ساختار التفاتی که از آن فعّالیّت خاصی انجام می گیرد به نتایج کاملاً متفاوتی بینجامد. در این مقاله سعی داریم این نظریه که عمر زیادی از آن نمی گذرد و در حوزه شهرسازی که ریشه ای در علوم اجتماعی دارد را مورد واکاوی و چگونگی ورود آن به عرصه شهرسازی ایران را بررسی کنیم. سوالی که به دنبال پاسخ آن هستیم این است که نظریه یو می تواند در عرصه شهرسازی ایران حضور یابد؟ چگونه؟ این سوال به نوعی اساس اصلی مقاله حاضر را شکل می دهد. جهت پژوهش، شیوه تفسیری-تبیینی که زیر مجموعه روش پژوهش کیفی هستند، استفاده شده است. منابع مورد استفاده در پیشبرد مقاله از طریق انجام مطالعات وسیع کتابخانه ای چه در حوزه نظریه پردازی و چه در حوزه نظریه در باب شهر، حاصل گشته اند. این منابع، سپس بر اساس روش تفسیری-تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که، مدیران و شهرداران شهرهای کشور که به عنوان رهبران شهر نیز مطرح می شوند، باید از سطح گرایی، داوری و پیش داوری اقدامات درون شهری پرهیز کرده و آن را متوقف کنند. این رهبران باید به درون نفس خود فرو رفته تا بتوانند نقاط کور رهبری خود را شناسایی کنند و با آشکار سازی این نقاط به رفع آن اقدام نمایند. سپس، با حضوری همراه با حس و ذهن باز، قلب باز و اراده باز به تصمیم گیری و ایجاد تغییرات بنیادی در رهبری دست بزنند.
ارزیابی پیامدهای مداخلات کلان مقیاس شهری در بافت تاریخی با تأکید بر اثرات اقتصادی (نمونه موردی: بافت حوزه بلافصل مجموعه صاحب الامر شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد از مهم ترین عوامل مؤثر بر سرزندگی و ادامه حیات بافت های تاریخی است. کم توجهی به بافت تاریخی شهر عواقبی چون کاهش تمایل به سرمایه گذاری و فرسودگی را به دنبال دارد. نحوه مواجهه با بافت تاریخی و اجرای پروژه های شهری با اقتصاد بافت رابطه متقابل دارد و یکی از نمودهای تأثیر آن، قیمت اراضی است که نشان دهنده خصوصیاتی چون ارزش اجتماعی و اقتصادی یک بافت شهری می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی پیامدهای برنامه ریزی و طرح های شهری بر حوزه بلافصل مجموعه صاحب الامر تبریز به عنوان نمونه ای از بافت تاریخی، به صورت مؤکد چگونگی تأثیر اقتصادی پروژه های شهری بر این محدوده را بررسی نموده است. مجموعه صاحب الامر بخشی از ارسن صاحب آباد در هسته کهن شهر است. صاحب آباد از ارسن های مهم و ارزشمند معماری و شهرسازی ایران به لحاظ قدمت، الگو و ساختار فضایی و کالبدی می باشد که طی سیر تحولات تاریخی شهر شکل گرفته و تطور یافته و با وجود برخورداری از ارزش تاریخی به مرور زمان دچار افول شده است. در این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی کمی و کیفی استفاده شده است و داده های کمی مرتبط با قیمت اراضی شهری در محدوده مطالعاتی، در بازه زمانی سال های 1371 تا 1393 خورشیدی جمع آوری و تحلیل گردید. همچنین به صورت همزمان داده های کیفی مرتبط با مؤلفه عملکردی یعنی کاربری اراضی و فعالیت واحدهای عملکردی، داده های مرتبط با مؤلفه کالبدی فضایی و اشکال و الگوی مالکیت به عنوان یکی دیگر از نمودهای اقتصادی، از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد شهری و داده های تصویری همچون طرح توسعه و عمران شهر تبریز و عکس های هوایی محدوده مطالعاتی و همچنین مشاهدات و مطالعات میدانی و با استفاده از استنباط، تحلیل و تفسیر گردید. نتایج نشان می دهد که اجرای پروژه های توسعه ای کلان مقیاس در بافت تاریخی منجر به افزایش اختلاف قیمت بین املاک مسکونی و تجاری و کاهش ارزش سکونت در بافت شده است. همچنین اجرای چنین پروژه هایی در محدوده مطالعاتی، باعث از بین رفتن هم پیوندی بافت شده و عدم موفقیت آن ها در جذب سرمایه و فعالیت اقتصادی، رکود اقتصادی در بافت تاریخی را تشدید کرده است.
تأثیر به کارگیری حکمرانی شبکه ای، بر عناصر مدیریت بحران در بلایای طبیعی در سازمان های مرتبط با بحران استان کهگیلویه وبویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
با توجه به غیرمنتظره بودن حوادث و بلایای طبیعی درصورتی که به خوبی مدیریت نشوند ممکن است به بحران های بزرگ تری تبدیل شوند. از طرفی برای مدیریت بهتر و کنترل سریع تر حوادث و بحران ها، به همکاری گسترده سازمان های دولتی، غیردولتی و مشارکت نیروهای مردمی، در قالب حکمرانی شبکه ای نیاز دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نظر 140 نفر از جامعه آماری منتخب تحقیق، به روش طبقه ای تصادفی نسبی شامل: مدیران و رابطین بحران دستگاه های عضو کارگروه های 14 گانه عضو ستاد مدیریت بحران، استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص تأثیر مؤلفه های حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران (پیش بینی، آماده سازی، مقابله و احیاء و بازسازی)، می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی و از نوع همبستگی است. با توجه به پیشینه تحقیق، پس از ترسیم مدل مفهومی تحقیق، نسبت به طراحی پرسشنامه محققین ساخته اقدام شد و پس از به دست آمدن پایایی و روایی لازم، نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با توجه به روش معادلات ساختاری و تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار آماری smart pls، آزمون فرضیه های تحقیق، انجام شد. پس از انجام آزمون های آماری لازم، ضمن تأیید فرضیه های تحقیق، مشخص گردید که: حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران رابطه مثبت دارد، بیشترین تأثیرگذاری حکمرانی شبکه ای به ترتیب بر عناصر مدیریت بحران شامل: پیش بینی بحران (0.78)، مقابله با بحران (0.75)، آمادگی در برابر بحران (0.74) و احیاء و بازسازی پس از بحران (0.62) بوده است، لذا ضرورت دارد که حکمرانی شبکه ای به عنوان شیوه تعاملی در حوادث و بحران ها، در مدیریت بحران های طبیعی استان کهگیلویه وبویراحمد، به ترتیب در مراحل پیش بینی بحران ها، مقابله با بحران ها، مرحله آمادگی در برابر بحران و درنهایت مرحله احیاء و بازسازی به کار گرفته شود. لذا پیشنهاد می گردد برای تحقق حکمرانی شبکه ای و بیشترین تأثیرگذاری در مدیریت بحران های طبیعی در استان کهگیلویه وبویراحمد، شبکه ای از سازمان های هماهنگ، کارا و اثربخش که از شفافیت و دموکراسی در تصمیم گیری و عمل برخوردار باشند، تشکیل گردد.
بررسی تأثیر ویژگی های کالبدی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
69-79
حوزههای تخصصی:
معماری بومی روستایی مازندران حاصل تعامل انسان و محیط و نیز منطبق با نیازهای زیستی و شیوه معیشتی ساکنان روستا می باشد که با تکیه بر دانش بومی، فرهنگ حاکم برجامعه روستایی و مقتضیات طبیعی شکل گرفته است. مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی روستا مجموعه ای همگن و متناسب را تشکیل می دهد و جزیی از هویت کلی روستا محسوب می شود. فرم و کالبد خانه های روستایی مازندران تجلی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری آن ها است. مجموعه این عوامل، موجب تمایز خانه های روستایی این منطقه نسبت به سایر مناطق روستایی شده است. مقاله حاضر، به ویژگی های کالبدی- فضایی مساکن روستایی مازندران در سه پهنه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی می پردازد و هدف از آن شناسایی عناصر شاخص و اثرگذار بر هویت معماری بومی این منطقه می باشد. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر در اثر ساخت وسازهای جدید در روستاها و کنار گذاشتن سنت های بومی و نیز تخریب بافت های کهن و با ارزش روستایی ویژگی های فیزیکی و عینی روستاها دستخوش تغییرات شگرفی شده که تهدیدی برای بافت و هویت معماری بومی روستایی است؛ لذا شناخت مؤلفه های مسکن روستایی ضمن حفاظت از ارزش های کهن معماری بومی، موجب پویایی و تداوم آن نیز می شود. روش تحقیق دراین پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو پرسش اصلی است: 1) چه عواملی در الگوی فضایی-کالبدی مساکن روستایی مازندران مؤثر می باشند؟ 2) عوامل کالبدی چه نقشی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران دارند؟ نتایج بیانگر آن است که در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی مساکن روستایی مازندران اقلیم نقش مهمی دارد و عواملی همچون: جهت گیری بنا در محور شرقی-غربی، کرسی چینی و ارتفاع بنا نسبت به سطح زمین، استفاده از بام شیب دار، ایوان، پلان آزاد و تهویه دوطرفه، برونگرایی، هماهنگی میان فرم کالبدی و بستر طبیعی و نیز استفاده از مصالح بوم آورد هویت خاصی به مساکن روستایی مازندران بخشیده است.
دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستای طزره دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری روستایی ایران به لحاظ ماهیت کارکردی و پاسخ گو بودن به نیازهای انسانی، مجموعه ای همگن را با هویت کالبدی خاص تشکیل می دهد که هویت آن از مفهوم سکونت و شیوه زیست در روستا نشئت می گیرد. با ورود تکنولوژی به عرصه زندگی روستایی و تغییرات ساختار اجتماعی و اقتصادی، الگوی معماری مسکن روستایی دستخوش دگرگونی و تحول گردیده است و امروزه اکثر خانه های روستایی با شرایط اقلیمی و زیستی و سبک زندگی روستایی متناسب نیستند. در این میان، معماری بومی و اصیل روستایی ارزش های پایداری دارد که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، به عنوان الگویی مناسب در طراحی مسکن امروزی روستا استفاده شوند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. برای این منظور، پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده اند و سپس به وسیله مطالعات میدانی، در روستای طزره دامغان بررسی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند در روستای طزره، عوامل اقتصادی و نوع معیشت خانواده در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده و حیاط و ورودی تأثیرگذارند و وجود فضای معیشتی طویله، امکان انعطاف پذیری مسکن روستایی را در گذر زمان فراهم کرده است. همچنین عوامل اجتماعی و فرهنگی در فرم نما، سلسله مراتب ورودی، نحوه قرارگیری توده نسبت به حیاط و تعداد خانوارهای ساکن یک خانه مؤثرند. عوامل محیطی حاکم بر روستای طزره نیز در جهت گیری توده، شکل گیری پلکانی توده و حیاط، تعداد و وسعت بازشوها، تعداد طبقات، حوزه بندی فضاها و نوع مصالح تأثیرگذارند. در ادامه، پنج الگوی شاخص مسکن روستای طزره معرفی شده اند و سپس مشخصه های کالبدی عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این الگوها تحلیل گردیده اند. در نهایت، با تحلیل الگوهای شاخص معماری قدیم روستای طزره، استخراج الگو در قالب چهارچوبی کالبدی عملکردی ارائه شده است که با توجه به محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان است و می تواند برای طراحی مسکن معاصر روستا استفاده شود.