فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸۹
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تزئین، یکی از پایه های اصلی هنر معماری است. زیباسازی بنا به واسطه نقوش گیاهی در شیوه های مختلف هنری، پاسخی به نیاز انسان به طبیعت و حفظ آن در محیط بوده است. روستای حاجی آباد یکی از دهکده های هدف گردشگری ورامین است. این روستا در 25 کیلومتری شرق بافت تاریخی شهر ورامین، در دروازه کویر واقع شده است و عمارت هایی به قدمت 400 سال، مربوط به دوره زندیه و قاجار دارد. یکی از این بناها، خانه- قلعه بنی عامری است که در فهرست آثار ملی شهرستان ورامین به ثبت رسیده، ولی در معرض تخریب است. عدم سکونت، متروک ماندن و به تبع آن، عدم مراقبت و مرمت بنا، سبب تشدید آسیب های واردشده و تخریب یکی از برجک های این بنا شده است. به بیان مالکِ این بنا، ساختمان قدمت 250 ساله دارد و متعلق به دوره فتحعلی شاه قاجار است، که با الگویی منطبق بر معماری ایرانی- اسلامی (چهار ایوانی) ساخته شده است. تزئینات متنوع گچ بری این خانه-قلعه متشکل از نقوش گیاهی، حیوانی، هندسی و انسانی هستند. هدف پژوهش: این پژوهش در پی بازخوانی هویت نقوش گچ بری به جای مانده در این عمارت است. لذا برای پاسخ به این سؤال که نقوش گچ بری خانه- قلعه بنی عامری از نظر شکلی متأثر از کدام دوره تاریخی هستند، طبق مطالعات میدانی از روستای حاجی آباد ورامین، تزئینات گچ بری این عمارت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با فرض اینکه نقوش گچ بری این بنا به لحاظ شکلی از دوره ساسانی تأثیر پذیرفته اند، با نمونه های نقوش تزئینی دوره ساسانی تطبیق داده شدند. روش تحقیق: این پژوهش، که به لحاظ ماهیت، تاریخی است، به روش توصیفی-تحلیلی در تطبیق با نقوش برجامانده از هنر دوره ساسانی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای و مشاهده ای انجام شده است. نتیجه گیری: با توجه به پیشینه قوی هنر و معماری در ورامین و بقایای آثاری که متعلق به دوره ساسانی است، و طبق بررسی های انجام شده و شناسایی نقوش استخراج شده از خانه-قلعه بنی عامری، نتایج حاصل نشانگر تشابه قابل توجه نقوش این خانه-قلعه با نقوش دوره ساسانی است. همچنین از منظر کیفیات بصری، عملکرد ظاهری، فن شناسی، محتوایی و معنای نمادین نقوش به تحلیل نگاره های این خانه پرداخته شد که مؤید بازنگری و تقلیدهایی از نگاره پردازی های دوره ساسانی بودند.
امکان سنجی پیدایش معماری التقاطی متأثر از معماری اقلیمی سنتی ایران و معماری سبز غرب
حوزههای تخصصی:
معماری التقاطی در ایران پیشینه ای تاریخی دارد. معماران با استفاده از سبک های التقاطی در پی خلق بناهایی نوین با کارآیی مناسب تر در فضاهای معماری و شهرسازی بوده اند. سبک های معماری مدرن به دلیل تعدد، تأثیر بسزایی در تنوع کالبدی ساختمان ها و فضاهای شهری گذاشته اند. معماران ایرانی دوره قاجار و پهلوی از این نوع معماری در التقاط با معماری سنتی استفاده کرده اند که در پیدایش سبک و خلق بناهای شاخص این دوران به خوبی مشهود است. یکی از مهم ترین دغدغه های انسان عصر جدید وجود پیامدهای منفی جهان صنعتی، نظیر آلودگی روزافزون محیط زیست، کاهش منابع طبیعی و سوخت های فسیلی می باشد. معماری سبز با جست وجوی راه حلی برای به حداقل رساندن اثرات منفی ساختمان ها بر محیط زیست است. بدین جهت این نوع معماری، با اصول و مبانی منطبق با ویژگی های طبیعت و انرژی های پاک، اثرات نامطلوب آلودگی های زیست محیطی را کنترل نموده و به مناسب ترین طریق در ساختمان ها مورداستفاده قرار می گیرد و موجب پیدایش معماری پایدار می گردد. معماری اقلیمی سنتی ایران نیز، راهکارهای مناسبی متناسب با شرایط اقیلمی هر منطقه و مهار عوامل مخل جوی داشته است. گرچه استفاده از عوامل جوی و بهره برداری از تابش خورشید و جریان هوا، رایج ترین نوع کاربرد انرژی های بی زیان در معماری سنتی ایران است. در این مقاله سعی بر آن است تا با مطالعه و تحلیل معماری اقلیمی سنتی ایران و معماری سبز غرب، امکان التقاط این دو سبک از معماری در ایران مورد بررسی است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه های علمی تخصصی معماری و مطالعه وب سایت های علمی پژوهشی بوده است.
Spatial Transformation of Apartment-Type Housing Buildings (Case S tudy: Gaziantep, Turkey)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۱ - Serial Number ۳۵, Winter ۲۰۲۰
37 - 50
حوزههای تخصصی:
The aims of this s tudy is to analyse the planning and design process, basic principles and the change-transformation process of the apartment type residential buildings in Turkey, Gaziantep city based on his torical background. The scope of the research consis ts of residential buildings built in the city of Gaziantep, which were built in the pos t-Republican period. In addition, s tate-building maps, zoning-city plans and plan disclosure reports, photographs and other materials are among the other materials. In this research, a method based on the spatial usage of the apartment buildings cons tructed in Gaziantep and the changes in the housing plan schemes and the spatial usage of these buildings and the changes in the housing plan schemes were followed. These changes are evaluated from the analysis of a series of variables ranging from parcel level to plan schemes, access graphs to spatial size and ratios. As a result of the s tudy, it was seen that the access graph and space sizes of the apartment-type residential buildings in the city of Gaziantep, which dates back to the 1960s, have changed. However, differences and variations are observed in the firs t plan typologies and it is noteworthy that this diversity is reduced and similar plan schemes are widely used.
The Architecture Aspect of Arise from Emmanuel Levinas' Philosophy Compared to Modern and Postmodern Architecture(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۱ - Serial Number ۳۵, Winter ۲۰۲۰
51 - 58
حوزههای تخصصی:
The present-day architecture of the present era represents the emergence of ethical issues arising from the ideas of the " Modern individual-oriented" and "Pos tmodern being oriented", such as the consideration of personal interes ts and the reduction of human relations. Therefore, the exis tence of such shortcomings requires the identification of an architecture that considers the individual and social morality of today's society based on transcendental values, such as Emmanuel Levinas' "attention to the other" philosophy, agains t the above ideas. The aim is to identify those architectural possibilities that, by providing the conditions for creating the moral relations considered in Levinas philosophy, resis t some of the shortcomings of the ethical issues of modern and pos tmodern schools. In this research, Levinas' thoughts with Modern and Pos tmodern schools are discursive analysis through three dimensions of humanism, human rights, and ethics, as three points of reliance and position in them. Then, in the framework of these three criteria, modern and pos tmodern thoughts are traced in between the architectural expressions and by comparing these traces of the concepts with key concepts in Levinas' thought, also by utilizing the sources of visual literacy and body theoretical foundations, identifies the architectural appearance of it. The result of the research shows that the architectural displays of Levinas' philosophy such as "impromptu", "centricity", "Attention to Family Scale" and "Kush" can be considered as possibilities other than the possibilities of modern and pos tmodern architecture, to improve some of the shortcomings in highlighting transcendental moral values.
معنای بازار تهران در تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
99 - 112
حوزههای تخصصی:
زنان، بخش بزرگی از مخاطبان بازار تهران، در حال استفاده از فضایی هستند که در طی سال ها برای استفاده اکثریت مردانه شکل گرفته است. هدف پژوهش پی بردن به معنای بازار تهران در تجربه زنان و چگونگی تأثیر شرایط زمینه ای بر شکل گیری این معنا بوده است. پژوهشگران با روش پدیدارشناسی به مصاحبه عمیق با 14 زن (و برای دستیابی به داده های مکمل، 6 مرد) پرداخته اند. تحلیل داده ها بر اساس روش پدیدارشناسی استعلاییصورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد بازار تهران برای زنان تنها محل خرید نیست و جنبه های مهمی از سودمندی های فضای شهری مثل بودن در میان مردم، لذت بردن از کیفیت های کالبدی و پیوند با هویت تاریخی شهر را در اختیار زنان قرار می دهد. هم چنین تفاسیر پژوهش گران به وجود گسست میان تجربه زنان و ساختارهای از پیش موجود که به یک فضای جنسیت دار شکل داده اند اشاره می کند. این ناهماهنگی ها در رقابت باکیفیت های مطلوب برای زنان، بر کم و کیف حضور ایشان در بازار اثر می گذارد.
تحلیلی بر نمود معماری در شعر شاعران (قرون پنجم تا نهم)
حوزههای تخصصی:
شعر یکی از هنر های ارزشمند است که با معماری دارای جهان مشترک می باشد و معماری و شعر در این سرزمین پیشینه دراز دارند و دارای ارزش های فرا زمانی و فرامکانی می باشند؛ اما باید به این نکته نیز توجه داشت، که به هر جهت با گذشت زمان این ارزش ها نیازمند نو شدن و نوزایی هستند.در این مقاله هدف از بررسی های انجام شده توجه به معماری در آثار شاعران برجسته ای بین قرون پنجم تا نهم همچون فردوسی، مولانا، نظامی، حافظ و ...اهمیت معماری در زمان حیات آن ها است. شعر و معماری هر دو هنر هستند. شعر، هنر کلامی و معماری، هنر ساختاری و سازه ای که این نسبت میان دو هنر تصویری و آوایی باید با احتیاط صورت بگیرد و در تمام موارد این انطباق، نظیر و مانند نخواهد داشت. چارچوب نظری مورد استفاده به صورت کیفی، تحلیلی می باشد. این پژوهش در سطح نظری انجام گرفته که مبتنی بر بررسی مبانی نظری از روش مروری و کتابخانه ای استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل بررسی های محیطی جهت دست یابی به تحلیل جامع، مطالعه کتب و مجلات، مقالات لاتین موجود، اسناد صوتی و تصویری، شبکه اینترنت و سایر منابع در دسترس زمینه تحقیق اند.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که شاعران و اشعار آن ها به وضوح نسبت به فضاهای معماری با جنبه های عمومی و خصوصی توجه بخصوصی داشته اند.
مورخان معماری ایران و مسئله دوره بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
83 - 96
حوزههای تخصصی:
موضوع هر مطالعه تاریخیْ زمانمند و ازاین رو در معرض تغییر است. مورخ برای تبیین تغییرات موضوع از نوعی طبقه بندی زمانی یا «دوره بندی» بهره می گیرد. هریک از مورخانی که تاکنون درباره معماری ایران نوشته اند، بر اساس مفروضاتشان، این معماری را به شکلی دوره بندی کرده اند. هدف این مقاله روشن کردن انواع دوره بندی های به کاررفته در تاریخ نامه های معماری ایران و مبادی و پیامدهای آنها است. بدین منظور از نگاه مورخان به «تغییر» در معماری ایران و علت های آن و همچنین از تأثیری که تلقی آنها درباره چیستی موضوعشان، یعنی «معماری ایران» بر دوره بندی داشته است پرسیدیم و برای آن، با استفاده از روش های متن محور به تاریخ نامه ها مراجعه کردیم و نشان دادیم مورخان تغییر حکومت را مهم ترین عامل تغییر معماری ایران دانسته اند و بنابراین آن را معیار دوره بندی قرار داده اند. همچنین معماری ایران را مظهر فرهنگ و تمدن ایرانی و امری پیوسته تلقی کرده اند. نشان دادیم پیامد این رویکرد در دوره بندی، در کنار امکان هایی که فراهم می سازد، نادیده ماندن برخی برهه های زمانی یا آثار معماری است و به علاوه، اکتفا به دوره بندی رایج تبیین های جایگزینی را که مبتنی بر سایر عوامل مؤثر بر معماری ایران باشد ناممکن می کند.
روش ها و الگوریتم های بهینه سازی در طراحی معماری و شهرسازی، راهکارهای ریاضی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
205-217
حوزههای تخصصی:
طراحی ساختمان فعالیتی کاملاً پیچیده و چندوجهی است که در آن تیمی از طراحان تلاش می کنند بین پارامترهایی متنوع و متضاد که خود تابعی از قیدهای متنوع هستند تعادل برقرار کنند. به دلیل همین پیچیدگی، ابزارهای شبیه سازی عملکرد ساختمان ابداع شده اند و به دنبال آن، استفاده از روش های بهینه سازی، عموماً به عنوان ابزار تصمیم گیری آغاز شده است. پژوهش حاضر مروری بر روش ها و الگوریتم های بهینه سازی مورد استفاده در طراحی ساختمان است و تلاش می کند تا علت انتخاب آنها را کشف کند، مسایل عملی و قابلیت های آنها را نشان دهد و خصوصیات کلیدی آنها را معرفی نماید. عدم شناخت معماران نسبت به این موضوعات و عقب ماندگی آنان نسبت به سایر رشته های مربوط به طراحی و نگهداری ساختمان، اهمیت موضوع را دوچندان می کند. مهم ترین اصل برای انتخاب استراتژی بهینه سازی مناسب، طبقه بندی الگوریتم های بهینه سازی و همچنین انتخاب الگوریتم مناسب برای یک مساله مشخص است. به همین دلیل پژوهش های متعددی در این حوزه بررسی شده اند و براساس آن، الگوریتم های بهینه سازی طراحی معماری به سه دسته تکاملی، جست وجوی مستقیم و ترکیبی تقسیم بندی شده اند. یافته ها نشان می دهد الگوریتم های تکاملی و به خصوص الگوریتم ژنتیک کاربرد بیشتری از سایر الگوریتم ها در بهینه سازی داشته است. در این پژوهش ها متغیرهای کلی طراحی نیز مصالح ساختمانی، فرم و جهت ساختمان، طراحی و ساختار سایه اندازی و نیز سیستم تهویه متبوع، بوده اند. در ضمن، تعداد مقالات پژوهشی که از این الگوریتم ها برای بهینه کردن طراحی ساختمان استفاده کرده اند، هنوز در مقابل تعداد مقاله های بهینه سازی کنترل ساختمان، خیلی کم است.
تحلیل تاثیر احداث زیرگذر خیابان کریم خان زند شیراز به عنوان پروژه محرک توسعه بر ادراک شهروندان از کیفیت های محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروژه های محرک توسعه می توانند نقش تاثیرگذاری بر ارتقاء کیفیت های محیطی فضاهای شهری داشته باشند و زمینه تقویت ابعاد اقتصادی، هویتی و اجتماعی این گونه فضاها را فراهم آورند. از این رو هدف اصلی این پژوهش تحلیل تطبیقی ادراک شهروندان از کیفیت های محیطی فضاهای شهری در دو بازه زمانی قبل و بعد از انجام یک پروژه محرک توسعه است. به این منظور پروژه احداث زیرگذر در خیابان کریم خان زند شیراز و فضاهای شهری شکل گرفته در محدوده مجموعه بناهای تاریخی زندیه (بازار وکیل، ارگ کریم خان و باغ نظر) به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. در این پژوهش از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کسبه، شاغلین و ساکنان بالای 18 سالی بودند که از فضاهای شهری موجود در محدوده پروژه زیرگذر احداث شده به صورت مداوم استفاده می کردند. با توجه به نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه آماری، حجم گروه نمونه 384 نفر بوده و تعداد آن با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده است. به منظور پیشبرد پژوهش، مولفه های محیطی دسترسی، امنیت، خوانایی، هویت، جذابیت، انطباق پذیری، تعامل اجتماعی و کارایی اقتصادی در قالب ابعاد چهارگانه عملکردی، ادراکی، زیباشناختی و زیست محیطی معرفی شده اند و ادراک شهروندان از وضعیت هر کدام از این مولفه ها در دو بازه زمانی قبل و بعد از احداث پروژه با استفاده از تکنیک پرسشگری بررسی و تحلیل شده است. برای مقایسه گویه های مرتبط با هر کدام از کیفیت ها در قبل و بعد از اجرای پروژه از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون Wilcoxon استفاده شده است. نتایج حاصل از این آزمون نشان می دهد که از نظر پاسخگویان بیشترین اثرگذاری در مولفه دسترسی با میانگین 1.78 رخ داده است و پس از آن مولفه های خوانایی و کارایی اقتصادی با میانگین1.87 قرار دارند. همچنین در این پژوهش راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت های محیطی فضاهای شهری ارائه شده است که با پروژه های محرک توسعه در ارتباط هستند.
واکاوی خاستگاه فلسفی آموزش به اجتماع در فرآیند مشارکت پذیری شهروندان از منظر روش رئالیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت امری مهم در برنامه ریزی شهری است؛ یکی از عوامل ناموفق بودن اجرای پروژه های توسعه محلات شهری در ایران عدم توجه به نقش ساکنان است. این مهم، حاصل فقدان برنامه ریزی لازم برای جلب مشارکت حداکثری ساکنان و آموزش آن ها است. هدف این پژوهش، تدوین چارچوب مفهومی متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی برای ارائه الگوی بومی آموزش ساکنان مبتنی بر فلسفه رئالیسم اسلامی است. برای نیل به این هدف، جایگاه آموزش در فرایند جلب مشارکت مردمی مبتنی بر مبانی فلسفی اندیشه اسلامی درباب آموزش، با توجه به نقش اجتماع و به تبع آن مشارکت، تحلیل شده است تا ماهیت اندیشه اسلامی در باب آموزش اجتماعی و رفتار اجتماعی در جامعه، اهداف، اصول، روش و محتوای آموزش متأثر از اندیشه اسلامی، ارائه شود. این پژوهش از منظر هدف، تحقیق بنیادی و براساس ماهیت موضوع و حیطه مورد پژوهش در علوم اجتماعی، توصیفی–تحلیلی محسوب می شود. تبیین ویژگی های آموزش به اجتماع براساس فلسفه رئالیسم اسلامی در مقایسه با آن دسته از نظریه های مشارکت در شهرسازی و برنامه ریزی شهری که بر پایه آموزش به اجتماع تدوین شده اند، به عنوان نتیجه تحقیق نشان می دهند، آموزش از جامعه و آموزش برای جامعه اصل است، و نه آموزش به جامعه. در این جامعه، ارزش ها براساس انسان شناسی تبیین می شوند. به این معنی که در جامعه اسلامی، اهداف و نیازهای آموزشی طی فرایندی دوطرفه و با اهمیت بخشی به نقش اجتماع در این فرایند، براساس خواست های جامعه تدوین و در قالب برنامه ریزی شده به جامعه ارائه می شوند.
بررسی معماری فضاهای آموزشی با تأکید بر ارتقاء کیفیت های فضایی (مدارس دخترانه متوسطه دوم شیراز)
حوزههای تخصصی:
طراحی فضاهای آموزشی از آن جهت که به عنوان یکی از کاربری های مورد استفاده مداوم است، هم از نظر معماری و هم از نظر سازه، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهشگران اصول مهمی را به صورت پراکنده برای طراحی این گونه کاربری ها معرفی کرده اند که رعایت آن ها، می تواند اماکن مطلوب و متناسبی را از لحاظ کیفیت فضایی به وجود آورد. پژوهش حاضر با هدف ارائه اصول کلی و جامع به منظور بررسی کیفیت فضایی در محیط های آموزشی و بررسی کیفیت فضایی چند مدرسه موجود انجام شده است. ابتدا اصول کلی با روش گردآوری مطالعات کتابخانه ای با کمک مدارک مرتبط در این حیطه، جمع بندی شده اند و پس از آن، ده مدرسه طراحی شده در شهر شیراز به صورت نمونه گیری احتمالی از نوع خوشه ای از نواحی یک و سه آموزش و پرورش این شهر انتخاب شده و با روش ترکیبی (توصیفی- تحلیلی و نمونه موردی) به صورت میدانی از طریق مشاهده فردی مورد بررسی قرار گرفته اند تا مشخص شود که طراح یا طراحان این کاربری ها بیش تر به کدامیک از این اصول توجه نموده اند. نتایج حاکی از آن بود که طراح یا طراحان، بیش تر به خوانایی و نفوذپذیری فضاها توجه نموده اند و نسبت به دیگر شاخص های طراحی، بی توجه یا کم توجه بوده اند.
ماهیت و هستی هنر، بررسی شهود در خلق اثر هنری در دوره معاصر
حوزههای تخصصی:
هنر یکی از آشکارترین و بارز ترین جلوه های رازآمیز مدنیت و فرهنگ حیات بشری است که همواره بر زیست بشر مستولی گردیده است. در هر خطه و دیاری که مدنیت و تمدنی به عرصه تجلی میرسد، نماد و نشانه مختلف هنری، تعجب و حیرت محققین و پژوهشگران هنر و مدنیت را برانگیخته است. ماهیت و ذات هنر، مسئله ای عرفانی، مینویی و انسانی است و همانند عرفان و ادب از معارف شهودی است و نوعی از علم حصولی به شمار نمی آید بلکه نوعی علم حضوری است و در حیطه و قلمرو معنا و مفاهیم و پنداشت های ذهنی نمیگنجد. اثر هنری با الهام گرفتن از شهود استعلایی و حسی شخص هنرمند و همچنین درک و دریافت آن توسط مخاطب، یگانه و بی همتا میشود، شهود ماهیت، ذات و حقیقت ذهن فرد هنرمند و در پایان حقیقیت اثر هنری را نمایان میسازد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ماهیت، هستی و ذات هنر است و همچنین جایگاه و منزلت شهود را در ایجاد و ظهور آثار هنری در دوره معاصر بررسی میکند. در این پژوهش و تحقیق از روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. بر این اساس با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، استفاده از منابع و سایتهای موجود در اینترنت و اسنادهای در دسترس، به بررسی هویت هنر و نقش شهود در خلق و آفرینش اثر هنری پرداخته خواهد شد. در پایان و با تکیه بر استدلال و تحلیل در این پژوهش دریافتیم که در رشته های مختلف هنری پرداخت به موضوع و سوژه در پایان تابع نوعی فهم شهودی است و توجه کردن به مثلث سرچشمه اثر هنری در آفرینش اثر هنری نقش بسیاری دارد و برای درک کردن اندیشه و تصمیم گیری شهودی لازم است که آن را در برابر اندیشه و تصمیم گیری تحلیلی قرار دهیم.
پیام حفاظت معماری در شمای ارتباطی یاکوبسن
حوزههای تخصصی:
مطالعات میان رشته ای که در دوره معاصر بیشتر مورد توجه قرار می گیرد با عنایت به پیوند زنجیرگونه میان علوم مختلف بوده که این پژوهش هم بر اساس این متدولوژی شکل گرفته است. قرابت بین زبانشناسی و معماری انکار ناشدنی است این نزدیکی منجر به پدیداری زبان های معماری گوناگونی شده که یکی از راه های نشانه شناسی معماری بررسی زبانشناسی و ادبیات موجد آن معماری می باشد. رومن یاکوبسن نشانه شناسی را برآمده از زبان و نشانه شناسی را فرآیند معنی دار شدن بر اساس متن می داند. یاکوبسن در به کارگیری نظریه ارتباط در ادبیات قائل به شش مؤلفه ارتباطی است: 1-پیام اثر؛ 2-(معنی معماری)-فرستنده پیام (معمار سازنده-مرمتگر)؛ 3-گیرنده پیام (مخاطب-بازدیدکننده)؛ 4-رمز (قواعد و هنجارهای بیانی معماری)؛ 5- زمینه ارتباطی (زمینه های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و...)؛ 6-مجرای ارتباطی (رسانه معماری با ساخت مایه ها). در این مقاله به تأثیر سازندهای ارتباطی پیام حفاظت پرداخته می شود و به تشریح به این نکته می پردازد که اگر در جریان حفاظت، تأکید بر هریک از مؤلفه های ارتباطی گذاشته شود، سمت مرمت به کدام سوی و جهت خواهد بود؟ اینکه محور اصلی در تأکیدگذاری فرایند ارتباط کدام سو می باشد و از میان نقش های شش گانه زبانی (ترغیبی، عاطفی، همدلی، ادبی، فرازبانی و ارجاعی) کدام نقش پررنگ تر و کدام کم رنگ تر محسوب می گردد و نقش این تأکید ارتباطی در جریان حفاظت کدام نوع مرمت را پیش می کشند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد با تعمیم نظریه یاکوبسن به حفاظت معماری، مرمت های گوناگونی شکل می گیرد که بر اساس نوع بنا و پروژه تغییر پیدا می کند. حفاظت گر با در نظرگیری شرایط موجود و تأکید بر یکی از محورهای ارتباطی یک نوع مرمت را انتخاب و اجرایی می نماید.
بررسی تأثیر رضایتمندی کاربران فضا از گردشگری در محیط شهری و خلق سرمایه
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
113-120
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی نظام مدیریت اجرایی کشور گویای آن است که نظام دیوان سالار دچار عوارض فقدان روحیه مشارکت پذیر، مشارکت جویی، نبود روحیه پاسخگویی به مردم، انتقادناپذیری، تمرکزگرایی، عدم انعطاف پذیری، اولویت داشتن منافع شخصی در دستگاه های دولتی بر منافع عمومی، رجحان رابطه بر ضابطه، کندی انجام کار، غلبه بی تفاوتی نسبت به نتیجه کار و حاکمیت روحیه طلبکارانه در برخورد با ارباب رجوع به عنوان شهروندان است. توسعه گردشگری پایدار نیازهای گردشگران فعلی و مناطق میزبان را برآورده و شانس آیندگان را حفظ و تقویت می کند. توسعه گردشگری پایدار منجر به مدیریت منابع تمام مناطق به شیوه ای می شود که نیازهای اقتصادی و اجتماعی و زیبائی شناسی را برآورده و تعامل فرهنگی، فرایندهای اکولوژیکی، تنوع حیات و سیستم های حمایت از حیات حفظ می شود. هدف کلی تحقیق حاضر عبارت از؛ بررسی میزان رضایتمندی شهروندان از کارآمدی و توانمندی های کارکنان طرح جامع گردشگری در برنامه ریزی فضای گردشگری شهر و با توجه به بیان مساله و هدف تحقق میتوان سوال پژوهش را اینگونه بیان کرد: میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد برنامه ریزی گردشگری طرح جامع چگونه است؟ در مجموع مشخص کردید که مجموعه شاخصهای در نظر گرفته شده برای این پژوهش، در مجموع 56.682% از عوامل موثر در رضایتمندی را شناسایی نموده است.
بازشناسی ماهیت ساباط در بافتهای تاریخی(نمونه مطالعاتی ساباط های محلات بافت تاریخی نایین)
منبع:
هویت محیط دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
31 - 17
حوزههای تخصصی:
ساباط از عناصر معمارانه فضاهای شهری ایران است که هنوز در گذرهای بسیاری از شهرهای تاریخی مانند نایین یافت می شود. بررسی مطالعات موجود در تحلیل مفهوم و ساختار ساباط نشان می دهد که از یک سو، عمده این مطالعات و نتایج آنها توصیفی بوده و از سوی دیگر، بر پایه های روش شناختی روشنی، استوار نیستند. پژوهش حاضر بر این نکته تکیه دارد که از طریق مورد کاوی ساباط در بافت تاریخی نایین، مبتنی بر تحلیلهای کیفی و کمی، می توان به ابعاد جدید از ماهیت ساباط دست پیدا کرد. در این پژوهش از روشهای تفسیری-تاریخی، توصیفی-تحلیلی، تحلیل محتوا و مورد پژوهی استفاده شده است. این مطالعات به کمک اسناد تاریخی، مشاهدات میدانی، مصاحبه مبتنی بر تاریخ شفاهی ساباطها و محلات قرارگرفته در آنها، امکان مدلی ویژه جهت تحلیل ساباطهای بافت تاریخی نایین در قالب مؤلّفه های کمی وکیفی را فراهم آورده است. مؤلفه های کمی و کیفی در کنار هم واقعیتها را می سازند، اما در این پژوهش به دلیل بررسی دقیق تر و همچنین اهمیت و کمبود مطالعات در زمینه شناخت کالبدی ساباطها، این دو بعد به صورت جداگانه در محله های بافت تاریخی نایین مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی این مولفه ها در بخش کیفی مشخص می سازد که با ساخت ساباط و خلق فضای بیشتر به کاربردی نمودن سطح بالای گذر بوده می انجامد که این فضای ایجاد شده توسط ساباط محدود به دو بدنه گذر و در نتیجه متعلّق به دو ملکی است که در دو سوی گذر استقرار یافته اند. با ساخت و استفاده از ساباط کارکردهای ثانویه، اجتماعی، اقلیمی و دفاعی بدان مترتّب می گردد و از یک عنصر صرفاً پوشاننده گذرها به عنصری چند عملکردی تبدیل می شود. یافته های پژوهش در بعد مؤلّفه های کمی نشان می دهد ترکیب حجمی ساباط در تراز بالای گذر بسته به نوع کاربری مد نظر، عرض گذر و ارتفاع بدنه ها به صورت باز (با کاربری پلِ میان خانه های مجاور ساباط، تعریف ورودی)، بسته (یک یا چند اتاق) با تعبیه بازشو در نما و نیمه باز با قرار گرفتن ایوان در جلو فضای بسته ساباط، طراحی شده است. همچنین ساباط هایی که کشیدگی شرقی- غربی(ده ساباط) دارند، سایه اندازی بیشتری نسبت به ساباط های شمالی-جنوبی(پنج ساباط) دارند.
تدوین مدل «محله کم کربن» به منظور کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: رویکرد «کم کربن» به عنوان هدفی برای اقتصاد، جامعه و شهر در ابتدای قرن اخیر مطرح گردید. این رویکرد در سال های اخیر در مقیاس های خرد و «محله »های شهری پیگیری گردیده است. اما به نظر می رسد در ادبیات علمی شهرسازی در کشور ما به خصوص در مقیاس محله هنوز به قدر کافی به آن پرداخته نشده است. هدف: این پژوهش در پی آن است که ضمن تدوین مدل نظری «محله کم کربن»، به کمک متخصصان داخلی و با رویکرد بومی، شاخص های آن را به منظور کاربست در راهبردهای برنامه ریزی و طراحی شهری، اولویت بندی نموده و اثرگذاری آن ها را بررسی نماید. روش:ابتدا ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، بیش از 30 منبع علمی در حوزه توسعه کم کربن، مؤلفه ها و شاخص های «محله کم کربن» شناسایی و دسته بندی گردیده است. پس از آن به کمک پرسشنامه ای به شیوه ماتریس، از 9 تن از پژوهش گرانی که در این حوزه موضوعی مطالعه یا پژوهش داشته اند، تأثیرگذاری مؤلفه ها و شاخص ها در تحقق محله کم کربن، مورد پرسش قرار گرفته است. تحلیل داده های حاصل از پیمایش، به کمک روش ترکیبی «دنپ» انجام گرفت و مدل محله کم کربن در قالب 6 مؤلفه و 19 شاخص تدوین و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به یافته ها مهم ترین مؤلفه/ شاخص ها در تحقق محله کم کربن، «اجتماع محلی» و شاخص های «فرهنگ سازی و افزایش آگاهی مردم» و «مشارکت مردمی» است. در دسته شاخص های مؤلفه «فرم» نیز «زمینه گرایی بافت» و «فشردگی بافت» به عنوان اثرگذارترین شاخص ها در تحقق محله کم کربن شناخته شدند. در این مدل تحلیلی «اجتماع محلی» و «فرم» به عنوان مؤلفه های اثرگذار (علت) و سایر چهار مؤلفه، به عنوان مؤلفه های اثرپذیر (معلول) شناخته شدند. نتیجه گیری: در نظر گرفتن اولویت ها در تحقق محله ای با حداقل مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و حداقل انتشار آلودگی، هدفی است که بایست به طور جدی از جامعه دانشگاهی به مطالبه ای در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری تبدیل شود.
کاربست تأثیر شناختی شاخص خاطره بر ارتقای حس رضایتمندی ساکنین محلات شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور ارتقاء حس رضایتمندی ساکنین از فضای زیستی، این پژوهش درصدد کشف عوامل مؤثر بر خاطرات محیطی و اجتماعی و تحلیل ریز شاخه های آن است. با توجه به مطالعات کتابخانه ای، خاطرات جمعی شهر، به صورت آشنایی ساکنین با محله و روابط همسایگی و معیارهای مربوط به شکل گیری خاطرات کالبدی و فضایی، به صورت خصوصیات مرکز محله، نشانه ها و درون گرایی استخراج گردید. جامعه آماری شامل ساکنین شهر شیراز بوده و جهت ارزیابی الگوی نظری، 6 محله عفیف آباد، فرهنگ شهر، آبیاری، زرهی، مدرس و میانرود شیراز در سه سطح از نظر اقتصادی انتخاب گردید که بر اساس فرمول کوکران 360 نفر به عنوان نمونه توسط پرسشنامه و به صورت نمونه گیری سیستماتیک مورد آزمون قرار گرفتند. نوع تحقیق ازنظر هدف توسعه ای و از نظر روش انجام همبستگی می باشد. جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و شیوه پیمایشی انجام پذیرفته است که با استفاده از نرم افزار تحلیلی SPSS و با تحلیل آزمون Samples Test و ANOVA و Tukey و ضریب همبستگی پیرسون، ابعاد مختلف خاطرات محیطی و اجتماعی به عنوان متغیر مستقل و حس رضایت ساکنین به عنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش بر تأثیرگذاری بیشتر خاطرات اجتماعی نسبت به خاطرات محیطی بر میزان حس رضایتمندی ساکنین محلات شهر شیراز دلالت دارد. چنانچه عامل عناصر خاطره ساز محله از خاطرات محیطی و عامل آشنایی افراد با محله از خاطرات اجتماعی تأثیرگذارترین عامل درافزایش حس رضایتمندی ساکنین از محل سکونتشان هستند.
سنجش تابآوری زیر ساختی و کالبدی شهرها در مدیریت سوانح طبیعی (زلزله) ، نمونه موردی: شهر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
130 - 146
حوزههای تخصصی:
حوادث طبیعی که جزیی از فرآیند زندگی بشر به شمار میرود و هر روزه بر تعداد و تنوع آنها افزوده میشود، به عنوان چالشی اساسی در جهت نیل به توسعه پایدار جوامع انسانی مطرح میباشند. از این رو در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز بر روی صرفاً کاهش آسیب پذیری به افزایش تابآوری در مقابل سوانح تغییر پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل تاب آوری زیرساختی و کالبدی شهر نوشهر در مدیریت سوانح طبیعی (زلزله) میباشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر اسناد و مطالعات کتابخانه ای، از ابزار پرسشنامه استفاده شده است که در بین نمونه ها به تعداد 382 نفر توزیع شده است. به سبب تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و همچنین تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته ها نشان میدهد که تابآوری شهر نوشهر در ابعاد چهارگانه کالبدی – زیرساختی از نظر کارشناسان پایینتر از سطح مطلوب میباشد. به طوری که مقدار محاسبه شده تابآوری کلی جامعه 2.74 کمتر از حد مبنا (3) میباشد. سپس نقاط خطرآفرین شهر و میزان دسترسیها به کاربریهای مختلف در سطح شهر محاسبه شده و بر اساس آن میزان تابآوری شهر نوشهر در نقاط مختلف نشان داده شده است. لذا پیشنهاد میگردد برنامه های با توجه به پتانسیلهای درونی شهر نوشهر برای تقویت زیرساختهای لازم جهت تابآورترسازی شهر نوشهر در برابر حوادث طبیعی (زلزله) ارائه گردد.
واکاوی نقش مفاهیم رهیافت ارتباطی در فرایند طراحی شهری (مورد پژوهی: پروژه های طراحی شهری در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
81 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ظهور رهیافت ارتباطی، دانش شهرسازی با رویکردی انتقادی به سمت جذب اندیشه ها و نظریه های اجتماعی، اخلاقی و مشارکتی روی آورده و به عنوان دانشی میان رشته ای که با مبارزات سیاسی و اجتماعی درگیر است معرفی می گردد. اما این تحولات غالباً در حیطه مباحث رویه ای دانش برنامه ریزی شهری انجام پذیرفته و کمتر به شکلی صریح و در چارچوب دانش طراحی شهری و فرایندطراحی شهری مورد بحث قرار گرفته است. هدف: هدف شناخت مفاهیم موثر بر پیمایش فرایند طراحی شهری مبتنی بر رهیافت ارتباطی و بررسی میزان کاربست این مفاهیم در پروژه های طراحی شهری ایران است. روش: ابتدا به روش اسنادی و کتابخانه ای، جریان های انتقادی موثر بر رهیافت ارتباطی، مفاهیم اساسی این رهیافت و چگونگی کاربست آن در فرایند طراحی شهری در قالب چارچوب ارزیابی تدقیق گردیده است. تدوین چارچوب ارزیابی زمینه را برای تحلیل و ارزیابی پروژه های منتخب در گام بعد و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار فراهم می آورد. یافته ها: کاربست 87% مقوله های رهیافت ارتباطی در پروژه های منتخب در وضعیت بسیار نامطلوب، و 13% در وضعیت نامطلوب قرار دارد. براین اساس فرایند مسئله یابی و مسئله گشایی در پروژه ها تنها بر جنبه های تکنوکراتیک فضا تمرکز نموده و نقش تعیین کننده مفاهیم رهیافت ارتباطی در چگونگی پیمایش فرایندطراحی شهری مغفول مانده است. امری که فرایند طراحی شهری کشور را از مردم جدا ساخته و متخصصان را به سطح ابزارهایی در دست نهاد قدرت، برای تغییر فضای شهری، فرو کاسته است. نتیجه گیری: رهیافت ارتباطی با صورت بندی مجدد رابطه فضا، طراح، مردم و نهاد قدرت، علاوه بر توجه به ابعاد فنی و خلاقانه فضا، جنبه های انتقادی دانش شهرسازی را به فرایند طراحی شهری وارد می نماید. بنابراین طراحی فضا به عنوان محصول فرایندهایی تلقی می گردد که در آن گفتمان های رقیب در فرایندی مبتنی بر کنش ارتباطی، فهم خود از دایره منافعشان را به حداکثر رسانیده و با قبول خواست های متکثر در حوزه فضا، به پیکربندی آن در فرایندی مشارکتی و چندسطحی می پردازند.
امکان سنجی قابلیت های هنر عمومی به عنوان محرک توسعه در بازآفرینی بافت فرسوده (نمونه موردی: محله چهارراه مازندران سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۹۸-۸۳
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف حرفه شهرسازی در سال های اخیر، تعدیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی بافت های فرسوده شهرهای کشور می باشد. با توجه به مطالعات نظری و تجارب جهانی، بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان رویکردی جامع و اجرایی با قابلیت بهره وری از مشارکت نوآورانه ساکنان، در دستور کار پژوهش های متعددی قرار گرفته است. همچنین از استراتژی های نوین توسعه مجدد شهری می توان به محرک های توسعه که منجر به راه اندازی و هدایت توسعه در بافت های فرسوده شهری می گردند، اشاره داشت. ازجمله اهداف اصلی پروژه های محرک توسعه، دستیابی به بازآفرینی شهری است، رویکردی که به عنوان یک راهبرد جامع، برای ایجاد تغییر در یک مکان با نشانه های زوال به کار می رود. ازاین رو پژوهش حاضر، امکان سنجی قابلیت های استفاده از هنر عمومی به عنوان محرک توسعه در بازآفرینی بافت فرسوده را به عنوان هدف اصلی برگزیده است و سعی گردیده به موضوعاتی همچون شناسایی مؤلفه های هنر عمومی، میزان تأثیرگذاری آن ها و همچنین امکان سنجی استفاده از هنر عمومی در محله موردمطالعه پاسخ داده شود. این پژوهش از نوع کاربردی- توصیفی و با رویکرد کمی در محله «چهارراه مازندران شهر سمنان» با جمعیت 5504 نفر صورت گرفته است. جهت جمع آوری اطلاعات نیز با تدارک نمونه تصادفی 384 نفری (با استفاده از فرمول کوکران) و توزیع پرسشنامه از روش آماری تحلیل مدل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردیده و با نرم افزار لیزرل تحلیل شده است. نتایج این پژوهش بیانگر این است که از بین مؤلفه های بررسی شده به ترتیب: هنر منظر (مبلمان و فضای سبز)، هنر معماری (موزه، چایخانه، سفره خانه و آموزشگاه)، هنر زنده (نمایش خیابانی، مسابقات، نمایشگاه، اسکان هنرمندان و جشنواره)، هنر دیجیتالی (نورپردازی، صداگذاری و نمایش فیلم)، هنر نقاشی (نقاشی دیواری، گرافیتی، موزائیکی و کنده کاری) و هنر مجسمه سازی (المان، مجسمه و یادبود)، از میان گونه های متعدد هنر عمومی در محله موردمطالعه از ظرفیت و قابلیت استفاده بیشتری جهت توسعه و بازآفرینی بافت فرسوده برخوردار بوده است. در این پژوهش نهایتاً علاوه بر امکان سنجی گونه های مختلف هنر عمومی، مکان گزینی مناسب جهت استقرار آن ها ارائه گردیده که می تواند الگوی مناسبی برای بسط هنر عمومی جهت بازآفرینی بافت های فرسوده برای سایر مطالعات باشد.