فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
251 - 267
حوزههای تخصصی:
با توجه به شرایط خاص جغرافیایی و اقلیم گرم و خشک فلات مرکزی ایران، طراحی و ساخت بناها و فضاهای شهری همساز با اقلیم در این مناطق، نیازمند کسب حداقل انرژی خورشید در ماه های گرم از طریق جهت گیری مناسب، کاهش سطوح در معرض تابش و ایجاد حداکثر سایه اندازی بر روی سطوح خارجی است. هدف این پژوهش، تعیین جهت های بهینه استقرار ساختمان ها در اقلیم گرم و خشک منطقه، از طریق بررسی میزان انرژی مستقیم دریافتی سطوح قائم ساختمان ها در شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد است. ابتدا با استفاده از روش محاسباتی قانون کسینوس، میزان انرژی تابشی دریافتی به صورت نظری و واقعی محاسبه گردید. سپس بر اساس حداقل دمای پایه آسایش حرارتی، میزان انرژی دریافتی سطوح قائم به تفکیک دوره های سرد و گرم سال در 24 جهت مختلف جغرافیایی محاسبه و پردازش گردید. در نهایت بر اساس حداقل انرژی دریافتی در دوره گرم سال، جهت مناسب استقرار سطوح قائم ساختمان های یک، دو و چهارطرفه در شهرهای مورد مطالعه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بهترین جهت استقرار سطوح قائم ساختمان های یک طرفه در شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد جهت 180 درجه جنوب و بعد از آن جهت 165 درجه جنوب شرقی است. هم چنین بهترین جهت استقرار سطوح قائم ساختمان های دوطرفه در شهرهای مورد مطالعه، جهات (0 ،180) درجه و برای ساختمان های چهارطرفه جهات (90- ،90 ،0 ،180) درجه است.
بررسی جایگاه شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری در فرآیند چرخه ای تاب آوری و در هم کنش آن ها از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
83 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اصلی در طول زندگی بشر مواجهه با حوادث (طبیعی و انسانی) می باشد. در سال های اخیر وقوع این گونه حوادث، پیکره شهرها به ویژه زیرساخت های شهری را با خسارت روبرو کرده است. یکی از رویکردهای مطرح در برابر این حوادث، تاب آوری شهری می باشد. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، ابتدا به جمع آوری شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری و سپس به تحلیل و تعیین اهمیت معیارها با استفاده از تکنیک دلفی، روش تحلیل شبکه ای (ANP) و نرم افزار Super Decision می پردازد. با توجه به نتایج پژوهش، تاب آوری زیرساخت های شهری مفهومی نوین و چندجانبه می باشد؛ که در کنار توانمندسازی اولیه، به برگشت پذیری و تداوم عملکرد توجه دارد. تاب آوری از ویژگی های ذاتی زیرساخت ها و طراحی و برنامه ریزی آن ها به صورت تاب آور جهت دستیابی به شهر تاب آور از الزامات می باشد؛ زیرا درصورت وقوع تهدیدات، وابستگی متقابل زیرساخت ها منجربه اختلال آبشاری کل سیستم می شود. تاب آوری زیرساخت های شهری دارای چرخه پیش گیری، جذب، بازیابی و سازگاری می باشد. همچنین از بین شاخص ها به ترتیب مدت زمان بازگشت به شرایط اولیه، میزان جذب، میزان وابستگی متقابل، مقاومت و کیفیت طراحی ساختاری، برخورداری از زیرساخت های پشتیبان و حیاتی، منابع در دسترس، توانایی جایگزینی، توزیع فضایی، موقعیت مکانی، میزان سرانه مصرف و امکان استفاده چندمنظوره دارای اهمیت می باشند.
تأثیر پوشش محافظ کج باران بر میزان مصرف انرژی ساختمان در اقلیم معتدل و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر راهکارهای جدید و سنتی محافظت از دیوار غربی ساختمان را در اقلیم معتدل و مرطوب ایران با هدف دست یابی به راهکار بهینه از نظر عملکرد حرارتی موردبررسی قرار می دهد. براین مبنا پس از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به روش تحلیل محتوا، مؤلفه های شاخص جهت مقابله با کج باران در منطقه گیلان به دست آمد. سپس مصاحبه ای بازپاسخ با 10 نفر از متخصصان معماری صورت گرفت و از روش نظریه زمینه ای با تکنیک کدگذاری باز به تحلیل مصاحبه ها پرداخته شد. در ادامه از کدگذاری محوری جهت تولید ابزار پژوهش (تولید جدول هدف محتوا و پرسش نامه) بهره گرفته شد. تحلیل نتایج پرسش نامه به جهت به دست آوردن اولویت های شاخص در معماری از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد و مشخص گردید مؤلفه ی «امتداد سقف تا روی ایوان و ایجاد سایبان» با وزن 0.176752 بیشترین تأثیر را در راهکار مقابله با کج باران دارا می باشد. برای بررسی تأثیر پوشش محافظ باران در جداره غربی بر میزان مصرف انرژی، یک ساختمان مسکونی در سه حالت شامل پوشش حلبی جداره غربی، افزایش شیب و سایبان، نصب سلول های فوتوولتائیک بر روی بام به روش شبیه سازی بررسی و نتایج به دست آمده موردمقایسه و تحلیل قرار می گیرند. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که پوشش دیوار غربی با استفاده از حلب باعث افزایش بار گرمایش و سرمایش و افزایش بار کل ساختمان به میزان % 9/2 می شود. افزایش شیب بام با سایبان موجب افزایش مصرف انرژی گرمایش ساختمان به میزان 24/0 درصد، کاهش بار سرمایش ساختمان به میزان% 8/4 و کاهش بار کل ساختمان به میزان% 56/0 می شود. افزودن سلول فوتوولتائیک بر روی بام میزان مصرف انرژی را به میزان 7/0 درصد کاهش می دهد.
تحلیلی بر جایگاه سرمایه های اجتماعی در بازآفرینی بافت فرسوده تاریخی محله امامزاده یحیی با بکارگیری معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
49 - 63
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی در فرایند بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرهای امروز، عدم توجه به اعمال مفهوم سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از پتانسیلهای محله است.اهمیت سرمایه اجتماعی در فرآیند بازآفرینی از آن جهت محسوس است که مداخله در بافتهای فرسوده در بیشتر موارد در ظرف مکانی محله انجام میشود، اما این عنصر معمولا مغفول باقی میماند.هدف این پژوهش تدوین چارچوبی است که علاوه بر معرفی شاخص های سرمایه اجتماعی دخیل در بازآفرینی بافتهای فرسوده و سنجه های مرتبط، آنها را در موقعیت بومی ایران و محله تاریخی امامزاده یحیی مورد سنجش قرار دهد.روش تحقیق مقاله حاضر، روش کمی و با استفاده از راهبردهای استدلال منطقی، تطبیقی و همبستگی است. نوع پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) است و از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است.پس از تکمیل مطالعات نظری با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه، کارائی سنجه ها در محله امامزاده یحیی به کمک سوالات پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخصهای اعتماد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی به عنوان متغیرهای وابسته مشارکت،در بازآفرینی این محله موثر و انسجام اجتماعی بلاتاثیر بوده و سرمایه اجتماعی در محله امامزاده یحیی با شدت تاثیر0.93بر بازآفرینی موثر است.در انتها پیشنهاداتی در جهت ارتقاء تحقق اهداف بازآفرینی بوسیله سرمایه اجتماعی بیان شده است.
سلول های خورشیدی و امکان استفاده در نمای ساختمان برای تولید انرژی الکتریکی خورشیدی با راندمان بالا
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل مهم ایجاد آلودگی در جهان استفاده از نیروگاههای برقی است که در آنها برای تولید انرژی الکتریکی از سوختهای فسیلی استفاده میکنند. یکی از راههای کاهش این نوع آلودگی استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق مصرفی ساختمانها و اماکن صنعتی است. استفاده از سلولهای خورشیدی فتوولتائیک در سالهای اخیر جزء روشهای تولید برق با قابلیت اطمینان بالا محسوب میشود. هزینهی اولیه این سلول های در ابتدا نسبت به روش-های دیگر تولید انرژی برق پاک، بالاتر است ولی پیش بینی می شود در سالهای آتی این هزینه کاهش یابد. با توجه به مطلب ذکر شده و با عنایت به اینکه، استفاده از سلولهای خورشیدی برای تولید برق با توجه به این که این سلولها برای تولید برق از هیچ قسمت متحرکی استفاده نمیکنند و طول عمر بالایی دارند، به نظر میرسد در آینده از استقبال مناسبی از سوی کارفرمایان و مهندسین مواجه گردد. به این دلیل در مقاله حاضر روابط محاسباتی مربوط به تابشهای خورشیدی به یک سطح شیبدار نسبت به افق واقع در نقطه ای از کره زمین که دارای عرض و طول جغرافیایی معینی است، بطور مشروح ارائه شده است. در ادامه نویسندگان مقاله پیشنهادات جدیدی را برای افزایش راندمان سلولهای فتوولتائیک نصب شده در ساختمان ها ارائه دادهاند تا محققین بتوانند به عنوان موضوع جدید در آینده در مورد این مسائل پیشنهاد شده تحقیقات لازم را انجام دهد.
چارچوب فرآیند طراحی برای استفاده مجدد از ساختمان های موجود؛ نمونه موردی: سیلوی قدیم گندم شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند توسعه و تغییر در جوامع امروزی و زوال اجتناب ناپذیر ساختمان ها، بهسازی و استفاده مجدد تطبیقی، یکی از مناسب ترین گزینه ها جهت انطباق با شرایط و نیازهای جدید هر بنا است. این عمل چه در مراحل اولیه تصمیم گیری و چه در فرآیند طراحی و انتخاب کاربری جایگزین به علت موارد متعدد دخیل در تصمیم گیری، با پیچیدگی هایی مواجه است. بنابراین در این مسیر، چارچوب و سیر مشخص و سیستماتیکی جهت کنترل و هدایت امر نیاز است. نظر به عدم ارائه چنین چارچوبی در ایران، در این مطالعه سعی شده است تا با بررسی پتانسیل استفاده مجدد تطبیقی از یک ساختمان موجود و بررسی نحوه ی تعیین کاربری جایگزین مناسب برای آن، ضمن معرفی مدل های آکادمیک، روند تصمیم گیری به عنوان یک الگو قابل استفاده باشد. بدین منظور، سیلوی قدیم شهر شیراز به عنوان نمونه انتخاب و ضمن پتانسیل سنجی، فرآیند انتخاب کاربری جایگزین نیز معرفی گردیده است. نتایج نشان می دهد که پتانسیل سیلو برای استفاده مجدد تطبیقی، بالا و نیز کاربری مناسب جایگزین برای آن فرهنگی- گردشگری است. دستاورد این مطالعه می تواند به عنوان یک الگو برای طراحان و معماران برای استفاده مجدد تطبیقی از ساختمان های موجود با عمر کالبدی حداقل 20 سال و در بافت های شهری قابل استفاده باشد.
ارزیابی و مقایسه آسایش حرارتی در محلات مسکونی شهر اصفهان (مطالعه موردی: محلات علی قلی آقا و دشتستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش در فضاهای باز شهری یکی از ارکان اصلی استفاده از این فضاها توسط شهروندان بوده و ایجاد محیطی مناسب برای آن ها از طریق حفاظت در برابر شرایط اقلیمی نامناسب ضروری است. همچنین تأمین آسایش در خصوص نیازهای اولیه انسان بوده و نحوه پاسخ گویی به آن در کیفیت فضا مؤثر است. در این راستا با توجه به اهمیت آسایش حرارتی در کیفیت فضاهای باز شهری و محله ای و همچنین تأثیر این فضاها در تأمین آسایش فضاهای بیرونی و داخلی، این پژوهش به ارزیابی و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی در فضای باز محلات مسکونی با دو ساختار کالبدی متفاوت پرداخته و دمای آسایش و محدوده آن را مورد بررسی قرار داده است. ازاین رو محله علی قلی آقا واقع در بافت سنتی و محله دشتستان واقع در بافت معاصر شهر اصفهان مورد مطالعه و تحلیل میدانی قرار گرفته و وضعیت آن ها از نظر آسایش حرارتی با هم مقایسه شده است. بر این اساس، مطابق با روش نیکل از سطح سه و روش متقاطع در بررسی های میدانی و برداشت متغیرها استفاده شده است. حجم نمونه نیز شامل ساکنان و کاربران فضاهای باز دو محله مذکور بوده که چهارصد پرسشنامه در دو فصل سرد و گرم به صورت تصادفی و در طی چهار روز تکمیل شده است. همچنین به منظور مقایسه برداشت های میدانی با نتایج محاسبه شاخصه حرارتی از شاخصه دمای مؤثر استاندارد بهره گرفته شده است. نتایج مطالعات و بررسی ها نشان می دهند که دمای آسایش و حدود آن در محلات منتخب شهر اصفهان بسیار به هم نزدیک بوده، در عین حال با یکدیگر متفاوت اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این مسئله نشان دهنده تأثیر تفاوت در نوع ساختار و بافت محل سکونت، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر احساس حرارتی افراد در محلات مختلف شهر اصفهان است .
ﮔﻔﺖ وﮔﻮى درون و ﺑﺮون در ﻧﮕﺮﺷﻰ ﭘﺪﯾﺪارﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﮑﺎن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
35 - 46
حوزههای تخصصی:
این مقاله باهدف شناخت و درک یکی از ویژگی های مکان، یعنی گفت و گوی درون و برون، با نگرش پدیدارشناسانه که مکان را پایگاه وجودی انسان در هستی معرفی می نماید، تحلیل ریشه های این موضوع و یافتن جایگاه آن در پدیده مکان و بررسی آراء محققین، به چگونگی ماهیت این مقوله می پردازد. راهبرد تحقیق با رویکرد پدیدارشناسی، ابتدا از نظریه به پژوهش، سپس به طور اکتشافی از پژوهش به نظریه سپس ترکیبی از این دو با تأکید بر تحقیق کیفی شکل گرفته است. مطالعات کتابخانه ای شیوه اصلی جمع آوری داده ها، با تأکید بر آرای مهم ترین نظریه پردازان مکان در این موضوع، جهت توصیف و تفسیر مقوله درون و برون مورداستفاده قرارگرفته، نتیجه بررسی مدل مفهومی گفت و گوی درون و برون است که بر پایه چگونگی حضور و تجربه انسان از مکان شکل گرفته که با استفاده از این مدل می توان به امکانی در مراتب مختلف برای فهم و دریافت مفهومی و عملیاتی ارتباط درون و برون دست پیدا نمود.
ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم در مسکن معاصر از منظر روانشناسی محیطی، نمونه موردی: برج مسکونی میلاد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب ازبین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران می شود. هدف: نوشتار حاضر، با تعیین عوامل مؤثر بر تأمین حریم در فضای مسکن معاصر از دیدگاه روانشناسی محیطی، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. روانشناسی محیطی، با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه می کند. روش تحقیق: این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با روش پژوهش از نوع استدلال منطقی است. نتیجه گیری: نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درون گرایی و قلمروپایی در مسکن معاصر، خلاصه می شود. نتیجه اصلی تحقیق روی 6 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای برج مسکونی میلاد تبریز حاکی از آن است که کنترل ارتباطات فضایی در طرح معماری منجر به کنترل ارتباطات رفتاری در تعاملات انسانی می شود که از مهم ترین فاکتورهای تأمین انواع حریم ها ازجمله حریم بصری، دسترسی و...، و در نهایت حریم روانی در مسکن معاصر است.
مدل سازی عامل محور پارادایمی برای مواجه با عدم قطعیت و پیچیدگی در مسایل معماری و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
145-155
حوزههای تخصصی:
تلاش برای توصیف عمل طراحی به عنوان فرآیند، ریشه در نظریه سیستم ها دارد. بنابراین اشاره می شود که بسیاری از مسایل طراحی و برنامه ریزی محیطی از عناصر ناهمگونی ساخته شده اند که در تعامل با یکدیگر قرار دارند، دارای ویژگی های پیدایش هستند، در طول زمان ادامه پیدا می کنند و با شرایط در حال تغییر سازگار می شوند. ازاین رو طراحان و برنامه ریزان توجه ویژه ای به تفکر محاسباتی کرده اند. با وجود آن که طی سال های اخیر روش های مدل سازی محاسباتی و شبیه سازی موفقیت های زیادی را کسب کرده اند، اما همچنان بسیاری از آنها در نمایش پدیده پیدایش، ایجاد تعامل میان عامل های ناهمگن و رویارویی با پدیده های توزیع شده در طول زمان ناتوان باقیمانده اند. در چند سال اخیر، پارادایم مدل سازی عامل محور مورد توجه قرار گرفته است تا توصیفی از نحوه رفتار این گونه مسایل ارایه و نتایج متعدد بالقوه، در قالب طیف وسیعی از گزینه ها و پیش بینی آینده مورد بررسی قرار گیرد. هدف این مقاله بررسی مدل سازی عامل محور و تبیین خطوط فکری اصلی آن در کاربردهای معماری و بررسی شکاف های تحقیقاتی است. بدین منظور ۲۰۳ مقاله مرتبط در بازه زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ بررسی شد. سپس مقالات براساس موضوعات مشترک گروه بندی شدند، و هر دسته تبیین شد تا وضوح بیشتری از چشم انداز پیشرو برای مطالعات آتی فراهم شود. مطالعات نشان داد که استفاده از این مدل ها می تواند بینش های بیشتری در فرآیندهای برنامه ریزی، طراحی و مداخلات محیطی فراهم آورد، همچنین بررسی خطوط اصلی فکری در کاربردهای آن نشان می دهد که در این حوزه طراحی مشارکتی دیگر مورد توجه طراحان نیست و ربات ها از زمینه های جدید و نوظهور این حوزه هستند.
ترجیحات زیبایی شناختی پروخالی در جداره های با الگوی معماری سنتی (مطالعه موردی: خانه های تاریخی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی دوران معاصر در شکل گیری سبک ها و آثار مختلف هنری، به تعاریف متنوع و گاه متناقض از زیبایی شناسی منجر گردیده و درنتیجه شاخص های زیبایی شناسی دچار به هم ریختگی شده است. سنجه زیبایی شناختی، امکان سنجش، تفکیک و ارزیابی را فراهم می آورد و تعریف و شناسایی آن ها اهمیت دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر و رابطه بین میزان عددی پروخالی و ترجیحات بصری در جداره خارجی معماری (نَما) می باشد .در این راستا، پس از بررسی ادبیات موضوع، با استفاده از روش های بررسی ترجیحات در رویکرد زیبایی شناسی تجربی، 320 نفر مورد آزمون قرار گرفتند. این افراد به 32 نمایه بصری که از 8 جداره اصلی از خانه های تاریخی تبریز با تغییر و دستکاری هدفمند تولید گردید، از طریق آزمون های تجربی، نمرات ترجیحاتی دادند. براساس نمرات داده شده به هر جداره، پروخالی بر مبنای ترجیحات مخاطب در جداره های خارجی بررسی و تحلیل گردید. با توجه به یافته های پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری نمود که « پروخالی» به عنوان یک مؤلفه بصری در ترجیحات زیبایی شناختی از جداره خارجی تأثیرگذار است و در یک بازه مطلوبیت، باعث افزایش ترجیحات و پسندیدگی می گردد. این مؤلفه بصری می تواند به عنوان یک معیار در سنجش و ارزیابی های زیبایی شناسانه از جداره های معماری و همچنین راهکار معمارانه در طراحی جداره های خارجی کاربرد داشته باشد.
آزمون رابطه فشردگی سیستم فعالیت اقتصادی و تاب آوری مناطق شهری، موردپژوهی: شهرستان های استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸
111 - 144
حوزههای تخصصی:
سیستم های اجتماعی و بوم شناختی از جمله سیستم های احتمالاتی هستند که به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن رفتار آنها، پیچیدگی و دشواری رویارویی با نامعلومی ها دوچندان می شود. مطالعات بسیاری بر اهمیت تاب آوری سیستم های اقتصادی در برابر بحران های انسانی و طبیعی تأکید دارند. در حالی که ارتباط میان فشردگی اقتصادی سیستم و تاب آوری در این مطالعات، به صورت مثبت تحلیل شده است، این پژوهش با مطالعه تحولات فضایی در بحران زلزله بم، نشان داده است که در مقطع 1375، فشردگی اقتصادی با شاخص های عملکرد اقتصادی همبسته بوده است. به طوری که هرچه روابط متقابل فعالیت های اقتصادی در واحد فضایی تنگاتنگ بوده باشد، تمایل به افزایش تاب آوری اقتصادی منطقه بیشتر بوده است اما در شرایط سال های پس از زلزله، که سیستم دچار تغییر شده، این رابطه به صورت منفی و معکوس عمل کرده است. به بیانی دیگر، با افزایش فشردگی اقتصادی، کارایی اقتصادی کمتر شده است. بدین ترتیب، برای افزایش تاب آوری سیستم های اقتصادی مناطق شهری که قدرت پذیرش تغییر و تبدیل آن به فرصت توسعه تعریف شده است، تخصصی شدن و تمرکز فعالیتی کافی نیست بلکه در شرایط تنوع اقتصادی، با افزایش قدرت تغییرپذیری سیستم برای احیا، زمینه برای مواجهه با بحران های غیرمترقبه فراهم می آید. در این زمینه، توجه به میزان مرتبط بودن فعالیت های اقتصادی نیز در خودسازماندهی مناطق اهمیت دارد.
تحلیل نظریات معاصر در مواجهه با زمینه در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:مسئله زمینه از ابتدای تاریخ معماری چه به صورت ناخودآگاه چه آگاهانه، طراحی معماری را تحت تأثیر قرار داده است. با ظهور معماری مدرن، نظریاتی در مورد شیوه رویارویی با زمینه در طراحی مطرح و با نقد آن دیدگاه ها در دوره پست مدرن و ورود اصطلاح زمینه گرایی به ادبیات معماری، به موضوع بحث برانگیزی در میان اندیشمندان این حوزه تبدیل شد. هدف:هدف این پژوهش دسته بندی، تجزیه و تحلیل رویکردهای مواجهه با زم ینه جهت به کارگیری در ط راحی بوده است. روش تحقیق:در این پژوهش توص یفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، ابتدا مروری بر رویکردهای اشاره شده از زبان نظریه پردازان، به منظور رسیدن به دسته بندی جامع صورت گرفته، سپس نظریات مختلف در خصوص نقد این رویکردها بررسی شده و در پایان، این دیدگاه ها جمع بندی و نکات اساسی آنها استخراج و ارائه شده است. نتیجه گیری:نتیجه به دست آمده از تحلیل، بررسی و دسته بندی رویکردهای مواجهه با زمینه، حاکی از آن است که نظریات مورد بررسی، ضمن تأکید بر اصولی شامل دوری از افراط و تفریط، توجه توأم به زمینه تاریخی و معاصر، حفظ انسجام و تداوم، مدافع رویکرد زمینه گرایی نیز هستند.
بازتاب کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
5 - 14
حوزههای تخصصی:
روان ناخودآگاه جمعی انسان ها متشکل از کهن الگوهایی است که از طریق انتخاب ها، آئین ها و رفتار آنها در قالبی نمادین بازتاب می شود. یکی از رسانه هایی که می تواند با بازتاب این نمادها عرصه تبلور کهن الگوهای روان ناخودآگاه باشد، معماری و از مهم ترین کهن الگوها، کهن الگوی مادر است. بیان مسئله: مادر برای جنس مذکر بار نمادین بیشتری دارد. براساس آرای یونگ، مادر برای جنس مؤنث، جنبه واقع گرایانه بیشتر و برای جنس مذکر وجه نمادین مؤثرتر دارد. از آنجا که معماری تاریخی ایران ظاهراً عرصه ای مردانه است، می تواند بستر مناسبی برای بازتاب وجوه نمادین کهن الگوی مادر باشد. مسئله این پژوهش چگونگی بازتاب نمادهای کهن الگوی مادر در معماری تاریخی ایران است. ضرورتپژوهش: بررسی آثار معماری تاریخی ایران غالباً شامل نقدهای سبک شناسانه، فنی، تاریخی و یا رمزگشایی از نمادهای تصویری مبتنی بر دانش نمادشناسی و فرهنگ دینی بوده است که بیشتر بنیانی خردمحور دارند؛ لذا خلأ نقدهای روانکاوانه در معماری ایران مشهود است. هدف: این پژوهش قصد دارد با اخذ رویکردی میان دانشی، به مفاهیم بنیادین در معماری تاریخی ایران بپردازد و با خوانشی روانکاوانه جنبه های جدیدی را ورای منظر کلی پژوهش هایی که تاکنون انجام شده است، فراهم آورد. پرسش: معماری ایران چگونه از ناخودآگاه جمعی تأثیر پذیرفته است؟ مظاهر کهن الگوی مادر در معماری ایران کدام اند؟ روشتحقیق: تحقیق، کیفی و بنیادین و متکی بر روش توصیفی- تحلیلی است. داده ها براساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج: نتایج پژوهش حاکی است که انگاره زمین مادر در ناخودآگاه ایرانیان وجه تقدس داشته است. این انگاره در نشانه های یونگی کهن الگوی مادر در فضاهای معماری و از طریق آمیزش این فضاها با زمین و عوارض آن بروز یافته است. واژگانکلیدی: معماری تاریخی ایران، کهن الگوی مادر، یونگ.
انتزاع نمادین در زیبایی شناسی هنر بلوچستان، نمونه موردی: سوزن دوزی بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قوم بلوچ را می توان یکی از اقوام اصیل ایرانی دانست که ادامه دهنده زندگی دام پروری و عشایری در ایران بوده اند. هنرهای گوناگونی در میان این قوم رایج است که مهم ترین آنها را می توان هنر سوزن دوزی دانست. این هنر با نقوش هندسی و به شدت انتزاعی اش نمایشگر پیشینه زندگی عشایری قوم بلوچ و همانند دیگر هنرهای عشایر ایران از بعد هندسی بسیار بالایی برخوردار است. همچنین می توان به شباهت نقوش هندسی این هنر و هنرهای دوران نوسنگی نیز اشاره کرد. نقوش هنر سوزن دوزی بلوچ در انواع انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و حاشیه قابل دسته بندی هستند. سؤال پژوهش: کدام یک از ویژگی های زیبایی شناسانه سوزن دوزی بلوچ را می توان به عنوان تأثیرگذارترین شاخص هویتی آن در نظر گرفت؟ هدف: شناخت عناصر زیبایی شناسانه سوزن دوزی بلوچ به عنوان مهم ترین هنر بومی منطقه بلوچستان و ستخراج مهم ترین مؤلفه های آن هدف این پژوهش است. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، کیفی و با استفاده از منطق استدلالی است. اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده در جمع آوری داده های این پژوهش مورد توجه و همچنین مشاهدات عینی نگارنده و اطلاعات میدانی در دستیابی به استنتاجات پژوهش مؤثر بوده است. نتیجه گیری: مهم ترین وجه اشتراک این نقوش هندسی بودن و در ضمن انتزاع بیش از حد آنهاست. زیبایی شناسی این هنر بومی را می توان در قالب خط (راست و با زاویه)، شکل (بر پایه شکل مثلث)، بافت (متراکم و پرکار)، ریتم (متناوب) و رنگ (با تسلط رنگ قرمز و ترکیب رنگ های نیرومند و قوی) بررسی کرد. انتزاع نمادین را می توان به عنوان مهم ترین وجه زیبایی شناسانه هنر سوزن دوزی بلوچ مورد توجه قرار داد.
بررسی مقابر دوره سلجوقی ارومیه باتمرکز بربنای سه گنبد ارومیه
حوزههای تخصصی:
معماری دوره سلجوقی را می توان یکی از اعصار طلایی معماری ایران برشمرد. در این دوره به گسترش شهرها و ساخت فضاهای معماری و به خصوص فضاهای مذهبی همت گمارده شد. ساخت فضاهای آرامگاهی به تبع رشد روزافزون فضاهای معماری و متأثر از پایبندی سلاطین و بزرگان سلاجقه به امور مذهبی و ساخت فضاهای یادمانی به سرعت رواج یافت و ساخت مقابر به صورت برج مقبره با پلانهای بسیار متنوع در تمامی پهنه تحت حکومت سلجوقیان فراگیر شدو مقابر متعددی در حوزه حکومت سلاجقه بنا گردید که امروزه نمایانگر قسمتی از هنر باشکوه آن دوره است. این مقاله به بررسی ویژگی های سازه ای و ساختاری و کالبدی این بناهای دوره سلجوقی میپزدازد و از آنجاکه در شهر ارومیه بناهای متعددی از آن دوره باقی مانده است که از آن میان برج مقبره سه گنبد در داخل شهر کنونی یکی از بناهای شاخص به یادگار مانده است به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.این مقاله بر مبنای روش توصیفی تحلیلی می باشد و سعی بر آن است که بنای سه گنبد می باشد مورد بحث قرار بگیرد. در این شیوه با جمع آوری اطلاعات و مدارک در زمینه موضوع مطرح شده وطبقه بندی، سازماندهی اسناد گردآوری شده بر اساس ویژگیهای معماری و سازه ای به تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده پرداخته خواهد شد.
نخستین یادگار دوران اسلامی کاشان؛ بررسی فرم، سازه و شیوه ساخت مناره مسجدجامع کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار معماری به جامانده از گذشته را می توان از جوانب گوناگون و با رویکردهای مختلف، مطالعه کرد. فرم معماری، سازه و فنون ساخت، تزیینات و جزئیات بناها و سیر تحول و تطور آن ها از زمان شکل گیری تا امروز، موضوعاتی کلی است که می توان در بناهای گذشته بررسی کرد. علاوه بر بناها، برخی اجزا و عناصر معماری گذشته نیز به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد و جالب توجه، واجد ارزش هستند و می توانند موضوع بررسی باشند. در این مقاله، به طور ویژه به مناره مسجدجامع کاشان پرداخته می شود که اولین بنای تاریخ دار کاشان در دوره اسلامی به حساب می آید. پایداری این بنا پس از گذشت قرن ها و با وجود وقوع زمین لرزه های متعدد در کاشان، ضرورت بررسی و مستندنگاری آن را تبیین می کند. بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن توجه به پیشینه تاریخی مناره و مستندنگاری دقیق اجزای مختلف آن، شیوه ساخت هریک از این اجزا و فرم سازه ای و جریان نیروها در مناره بررسی شود و سپس تحلیل لرزه ای صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف، بخش مهمی از داده های پژوهش از راه حضور در مسجدجامع کاشان و پیمایش مناره و برداشت آن به دست آمده است؛ همچنین از منابع کتابخانه ای و شفاهی برای کنترل یافته های میدانی و دانستن سرگذشت مسجد استفاده شده است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و آن بخش از نتایج پژوهش که به تحلیل لرزه ای مربوط است، حاصل تحلیل مناره با استفاده از نرم افزار SAP2000 است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد در ساخت مناره مسجدجامع که به استناد کتیبه روی آن یک مناره سلجوقی است، تدابیری به کار گرفته شده؛ از جمله فرم باریک شونده مناره، کاهش ضخامت اجزای آن با افزایش ارتفاع، کاهش صلبیت بنا، ایجاد فضاهای خالی با اجرای دو پلکان و کاربرد چوب در ساختمان آن. کاربست چنین تمهیدات معمارانه ای است که مناره را از آسیب جدی در طول قرن ها مصون داشته است.
رویکردی تحلیلی بر کیفیت نور طبیعی در فضای گنبدخانه مسجد سپهسالار (مدرسه شهید مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
245-256
حوزههای تخصصی:
نور ﻃﺒﯿﻌﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﻣﯿﻦﮐﻨﻨﺪه روﺷﻨﺎیﯽ در ﺑﻨﺎی ﺗﺎریﺨﯽ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻓﻀﺎی داﺧﻠﯽ ﺑﻨﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﻪﺳﺰایﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻌﻤﺎران ایﺮاﻧﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻧﻮر را ﺑﺎ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪی ﺧﻮد ﺑﻪ داﺧﻞ ﺑﻨﺎ ﻫﺪایﺖ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺪیﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﺎ ایﺠﺎد ﻓﻀﺎیﯽ از ﻧﻮر و ﺗﺎریﮑﯽ، ﻓﻀﺎی یﮑﭙﺎرﭼﻪای را ﺑﺪون اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺼﺎﻟﺢ و ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺟﺪاﮐﻨﻨﺪه، ﺑﻪ ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﺠﺰا ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺌﻮال اﺻﻠﯽ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻮر ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ در ﻓﻀﺎی ﮔﻨﺒﺪﺧﺎﻧﻪ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺎ ایﺠﺎد ﺳﺎیﻪ و روﺷﻦ و ﺗﺎریﮑﯽ، ﻓﻀﺎﺳﺎزی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻧﻘﺶ ﻧﻮر در ایﺠﺎد ﺣﺲ ﻗﺪاﺳﺖ ﻣﺤﺮاب اﺻﻠﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟. ﺑﻪ ایﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺑﺰارﻫﺎی ﻧﻮرﺳﻨﺠﯽ، ﻧﻮر ﻓﻀﺎی ﺷﺒﺴﺘﺎن و ﻣﺤﺮاب ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻣﺴﺠﺪ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﻧﺮماﻓﺰار دیﺎﻟﻮﮐﺲ ۷ ﺳﯿﺮ ﻧﻮر ﻃﺒﯿﻌﯽ در ﮐﻞ ﺳﺎل ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی و ﺑﻪ واﮐﺎوی و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺰان درﺧﺸﻨﺪﮔﯽ ﻧﻮر در ﮐﻠﯿﻪ روزﻫﺎی ﺳﺎل در زﻣﺎن اذان ﻇﻬﺮ در ﻣﺤﺮاب ﺑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮیﻦ درﺟﻪ ﺧﻮد ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ اﻓﺰایﺶ ﺣﺲ ﻗﺪاﺳﺖ و ارﺗﻘﺎی ﻓﻀﺎی ﻣﻌﻨﻮی ﻣﺤﺮاب ﻣﯽﺷﻮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﻓﻀﺎی ﮔﻨﺒﺪﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی اﺳﺘﻔﺎده از دیﻮارﻫﺎی ﺟﺪاﮐﻨﻨﺪه، ﻣﯿﺰان ﺷﺪت ﻧﻮر ﺑﺎ ﻫﻤﺎن ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﻓﻀﺎﻫﺎ از ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮدی ﻣﯽﺷﻮد. ﺗﻔﺎوت ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﮔﺬﺷﺘﻪ در اﺳﺘﻔﺎده از دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎی ﻧﻮرﺳﻨﺠﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻤﯽ ﻧﻮر ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ رویﮑﺮد ﮐﯿﻔﯽ و ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺟﺎیﮕﺎه ﻧﻮر ﻣﻌﻨﻮی در ﻣﺴﺠﺪ اﺳﺖ.
کاربرد مقامات قرآن مجید در تولید تزئینات هندسی برای معماری اسلامی ایران بر مبنای معماری پارامتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
273-286
حوزههای تخصصی:
ﻣﺴﺎﻟﻪ: ﺗﺠﺎرب ﺗﺰﺋﯿﻨﯽ و ﻫﻨﺪﺳﯽ یﮑﯽ از اﺟﺰای ﻻیﻨﻔﮏ ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ ایﺮان در دوره اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺪیﻊ آن، ﺗﺤﺴﯿﻦ ﺑﺴﯿﺎری از ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ایﻦ ﺣﻮزه را ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ اﺳﺖ. یﮑﯽ از ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ، ﻋﺪم ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺑﯿﻦ رویﮑﺮدﻫﺎی ﺳﻨﺘﯽ و ﻣﺪرن ﺑﺮای ﺧﻠﻖ ﻫﻨﺪﺳﻪ و ﺷﮑﻞﻫﺎی ﺟﺪیﺪ اﺳﺖ. اﻫﺪاف: ﻫﺪف از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺗﺰﺋﯿﻨﺎت و ﻓﺮمﻫﺎی ﻫﻨﺪﺳﯽ ﺳﻪﺑﻌﺪی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﺻﻮل زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﺸﺘﺎﻟﺖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﮐﻪ ایﻦ ﻓﺮمﻫﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن در ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﮑﻞ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ. روش: ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺗﺤﻘﻖ اﻫﺪاف از ﻃﺮیﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﺑﺎزﺷﻨﺎﺳﯽ و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻗﺮآﻧﯽ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺎراﻣﺘﺮیﮏ و ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺑﺮای ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ آﻧﻬﺎ از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﭙﺲ روشﻫﺎی اﻟﮕﻮﺳﺎزی و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ اﻟﮕﻮ ﺑﺮ ﭘﺎیﻪ اﺻﻮل زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﺸﺘﺎﻟﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در اﻧﺘﻬﺎ ﻓﺮمﻫﺎی ﻫﻨﺪﺳﯽ ﺳﻪﺑﻌﺪی ﺑﻪ روش ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮی ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﺮماﻓﺰار رایﻨﻮ و ﮔﺮسﻫﺎﭘﺮ ﺑﺮاﺳﺎس ورودیﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن در دو دﺳﺘﮕﺎه ﺳﻪﮔﺎه و رﺳﺖ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺬﮐﻮر ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان از زﺑﺎن ریﺎﺿﯽ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﯿﻦ ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺎراﻣﺘﺮیﮏ و ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻣﻮﺳﯿﻘﺎیﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده در ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن ﺑﻬﺮه ﺟﺴﺖ و ﺑﺎ رویﮑﺮد ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ، ﭘﻮﺳﺘﻪﻫﺎی ﺳﻪﺑﻌﺪی ﮐﻪ ﻧﻘﺸﯽ ﮐﺎرﺑﺮدی در زیﺒﺎﺳﺎزی ﺟﺪاره ﺑﺰرﮔﺮاهﻫﺎی ﺷﻬﺮی را دارﻧﺪ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﻤﻮد.
روایت «دیگری» فهم معماری معاصر ایران در مواجهه با دیگری (از منظر معماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
59 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری معاصر ایران همواره در بوته نقد و تحلیل متفکران و معماران قرار داشته است، زیرا با مشکلات عدیده ای روبه روست. یکی از این مشکلات، که در دیدگاه بزرگان به طور مشترک بیان می شود، فقدان هویت است. در چنین بستری، پرداختن به مسئله «من، خود، خویشتن و هویت» نمی تواند به تنهایی مشکل گشای مسائل امروز باشد. زیرا شناخت ما از خود در رویارویی با دیگری شکل گرفته است. «من» به تنهایی نمی تواند موجد اثر باشد، ناگزیر باید «دیگری» نیز در تقابل با آن حضور یابد تا واجد مفهوم شود. توجه نکردن به مفهوم «دیگری» در معماری معاصر ما باعث شده است که درکی عمیق از «من» به مثابه امرِ بنیادین هویت محورحاصل نشود و عارضه چندپارگی و چهل تکه بودن در همه زمینه ها و به ویژه معماری حادث شود. هدف و روش تحقیق: این پژوهش در پی بررسی مفهوم «دیگری» در مواجهه با معماری است و سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «معماری معاصر ایران از دیدگاه معماران و صاحب نظران چه «دیگری» هایی را برای خود متصور است و در تعامل با چه نیروهایی صورت بندی می شود؟». این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» و نوع داده بنیاد و، به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» است که شیوه مواجهه ما با «دیگری» را درک و بینش جدیدی تولید می کند. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود درباره موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، بنابراین «نتایج» آن «خالص» است. «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل داده ها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی درمورد مفهوم «دیگری» را می توان در شش صورت «ایده های گذشته»، «مردم»، «اقتصاد»، «حکومت»، «معماری جهان» و «زمینه» دسته بندی کرد.