فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
111 - 132
حوزههای تخصصی:
محدود شدن ابعاد فضای داخلی محیط های مسکونی، معلول رشد شهرنشینی، افزایش قیمت زمین و هزینه های ساخت است. کاهش چشمگیر ابعاد فیزیکی فضا، محیط های مسکونی برخوردار از صفات وابسته به بزرگی و فراخی را مقبول کاربران می نماید. دغدغه دلبازی و فراخ بودن فضاهای داخلی در جریان تامین محل سکونت، مصداق بارزی از این گفتار است. در این بین، ویژگی های مرتبط با فراخی فضا شامل فضامندی (به معنای برتری اندازه ادارکی بر اندازه واقعی فضا)، تلویحا، و دلبازی بطور صریح در گفتار کاربران شنیده می شود. این پژوهش در پی یافتن مولفه های فیزیکی موثر بر "دلبازی" و "فضامندی" در محیط های مسکونی، مقایسه ساختار معنایی آن دو و تبیین نظام فضایی کارا برای مسکن فضامند، به تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با 40 نفر از کاربران 22 واحد مسکونی شهر تهران پرداخت. نتایج پژوهش به وسعت فضا، نور، نفوذپذیری بصری و ویژگی های مبلمان، به عنوان عوامل اصلی موثر بر دلبازی و فضامندی اشاره دارد. همچنین، نظام کلی فضامندی در محیط های مسکونی از طریق ادغام فضاها قابل ترسیم است. مضافا، به جهت تاثیر غیر همسو برخی مولفه های فیزیکی محیط همچون ارتفاع، بر دلبازی و فضامندی، و همچنین استقرار دلبازی در دسته معانی واسطه ای و فضامندی در دسته معانی شکلی، این دو صفت، به لحاظ ادراکی و معنایی جایگاه متفاوتی در فرایند ارزیابی محیط دارند.
بازشناسی ارتباط بصری فضا در شکل گیری مفهوم قلمرو خانه های تاریخی دوره قاجار رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
173 - 194
حوزههای تخصصی:
خانه های دوره قاجار رشت از نمونه های باارزش خانه های سنتی ایرانی بوده که از لحاظ قلمروهای فضایی پیکره بندی متمایزی از سایر نقاط ایران دارد. ارتباط بصری یکی از عوامل مهم در شکل گیری مفهوم قلمرو در فضاهای مسکونی است. خانه ها باتوجه به طرح های کالبدی مختلف، کیفیت های متفاوتی را از لحاظ بصری تأمین کرده و تجربه های متفاوتی از فضا را ارائه می دهند؛ لذا هدف این پژوهش درک بهتر مفهوم قلمرو با تحلیل شاخص های ارتباط بصری در مقیاس روابط درونی این خانه ها است. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی با استدلال منطقی داده های نرم افزاری است. جهت رسیدن به هدف پژوهش در مرحله اول خانه ها به لحاظ کالبدی به چهار گروه تقسیم، از هر گروه دو نمونه و در مجموع هشت مورد انتخاب شد. جهت انسجام نتایج و بررسی تطبیقی نمونه ها سه فضای مشترک ایوان، پذیرایی و خواب محور تحلیل ها قرار گرفتند. در مرحله دوم شاخص های سنجش شامل ارتباط بصری، فواصل در معرض دید بودن و خوانایی از مبانی پژوهش استخراج گردید. در مرحله سوم جهت تحلیل نمونه ها از تکنیک های تحلیل گراف نمایانی و نقشه های محوری با ابزارهای مخروط دید، خطوط محوری و نمودار هم پیوندی - اتصال به کمک نرم افزار دپس مپ استفاده شد. یافته ها نشان می دهد ارتباط بصری فضاها متفاوت بوده و باعث ایجاد حریم های ذهنی شده و همچنین تفاوت در میزان دید منجر به ایجاد سلسله مراتب فضایی شده است. با بررسی شاخص های مخروط دید در خانه ها، مشاهده شد بیشتر بودن هم جواری با جداره ها، کمتر بودن پیچیدگی فضایی به دلیل محدب بودن فضا و وجود دسترسی بصری و فیزیکی بیشتر باعث ارتباط بالاتر یک فضا (مانند فضای ایوان) با سایر فضاها و در نتیجه عمومی تر شدن آن را به دنبال دارد. از طرف دیگر کمتر بودن عوامل فوق باعث ایجاد خلوت بیشتر در فضاها (مانند فضای خواب) شده است؛ بنابراین فضای خانه های برون گرای رشت در عین داشتن شفافیت، دارای حریم های بصری بوده که باعث ایجاد مرزبندی های فضایی می شود و سلسه مراتب قلمرویی را به دنبال دارد.
بررسی تطبیقی نقش پیاده راه ها در ارتقای کیفیت محیط (مطالعه موردی: پیاده راه خیابان 15 خرداد و خیابان صف تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
38-17
حوزههای تخصصی:
اهداف : پیاده راه ها به دلیل ویژگی های خود در ایجاد تعاملات اجتماعی، اهداف عملکردی و زیست محیطی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف اصلی این پژوهش بررسی و سنجش اثرات ایجاد پیاده راه بر ارتقا و بهبود شرایط کیفیت محیط شهری و مقایسه دو پیاده راه پانزده خرداد و پیاده راه صف (سپهسالار) می باشد. روش : به منظور انجام این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی تأثیرگذار بر ارتقا کیفیت پیاده راه استخراج گردید. متغیرهای فوق از طریق شاخص های تعیین شده در دو پیاده راه پانزده خرداد و صف (سپهسالار) ارزیابی شدند. برخی از شاخص ها در پیاده راه ها با استفاده از مشاهده کارشناسی و از طریق نقشه ها و جداول مورد بررسی قرار گرفتند. در مورد برخی دیگر، از پرسشنامه برای سنجش متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی استفاده گردید. پرسشنامه تنظیم شده از نظر پایایی و روایی با روش الفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفته و از طریق تست اولیه ناهماهنگی های درونی مورد بازبینی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و به ویژه آزمونه ای ناپارامتریک تحلیل شد و فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعات در حالت کلی، حاکی از آن بود که بین متغیرهای تسهیلات و تأسیسات (کالبدی)، کارکرد اقتصادی و خدماتی (کارکردی - عملکردی) و نظم (ادراکی) با ارتقا کیفیت محیط بیشترین رابطه معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افزایش حس تعلق به مکان به واسطه ایجاد محور پیاده پانزده خرداد و پیاده راه خیابان صف و افزایش تعاملات اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق مطلوبیت کیفیت محیط شهری که شامل سه بعد کالبدی و کارکردی (عملکردی) و ادراکی می باشد در پیاده راه صف به جز متغیر کارکردی (عملکردی)، در بقیه متغیرها میانه بالاتر از میانه نظری بوده است. ولی در پیاده راه پانزده خرداد فقط در متغیر ادراکی میزان رضایتمندی بالاتر از میانه نظری پژوهش می باشد.
قدرت و منفعت عمومی: تحلیلی انتقادی از صورت بندی منفعت عمومی در طرح ساماندهی خیابان قیام یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۴
71 - 92
حوزههای تخصصی:
شیوه اثرگذاری مناسبات قدرت بر ابعاد گوناگون فرایند برنامه ریزی و طرح های توسعه ی شهری در دهه های گذشته همواره موضوعی پرابهام و مناقشه برانگیز بوده است. همچنین پیوند ناگسستنی مفهوم منفعت عمومی با برنامه ریزی، ناگزیر منفعت عمومی را تحت تأثیر روابط قدرت قرار داده است. با این که تلاش های بسیاری برای تبیین مفهوم منفعت عمومی در برنامه ریزی صورت گرفته، اما همچنان چگونگی اثرگذاری روابط قدرت بر صورت بندی منفعت عمومی در طرح های توسعه شهری چندان روشن نیست. در این راستا پژوهش حاضر کوشیده است با ارائه رویکردی گفتمانی به برداشت رادیکال از قدرت، شیوه اثرگذاری روابط قدرت بر صورت بندی منفعت عمومی را تبیین کند. در این رویکرد، گفتمان به مثابه قدرت نامرئی به صورت ایدئولوژیک خواسته ها و تمایلات افراد و گروه ها را شکل می بخشد. برای فهم این موضوع از روش تحلیل انتقادی گفتمان مبتنی بر چارچوب فرکلاف بهره گرفته شده است؛ روشی که ماهیت روابط دیالکتیک قدرت و گفتمان را در چارچوبی انتقادی بیان می کند و آن را در بستر اجتماعی کنش گفتمانی تفسیر می نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در طرح ساماندهی خیابان قیام یزد، مناسبات قدرت رادیکال به برساختن برداشتی فایده باور و محدود از منفعت عمومی انجامیده که در جریان گفتمانیِ غالب توسط گفتمان رقیب به چالش کشیده شده است. این چالش اگرچه جایگاه هژمونیک برداشت فایده باوری را چندان تغییر نداده است اما توانسته به گسترده تر شدن مفهوم عموم و دموکراتیزه شدن نسبی فرایند اجرای طرح بیانجامد.
خواندن «روایت» پیشینه های معماری؛ راهکاری برای ارتقاء توان طراحی دانشجویان معماری
حوزههای تخصصی:
روایت گویی در تمامی تمدن های شناخته شده انسانی به عنوان یک سنت وجود دارد و به عنوان ساختاری که دانسته ها و عقاید بشری و دستاورد تجارب زیسته آن ها را منتقل می نماید، همواره مورد توجه بوده است. امروزه بهره گیری از شیوه روایت گویی در آموزش فعال مورد توجه بسیار قرار گرفته است. این نوشتار برین اساس خواندن روایت معمارانه فضا، در مواجهه با آثار و پیشینه های معماری را به عنوان پیشنهادی برای کاربست محیط یادگیری سازنده گرا در آتلیه های طراحی معرفی می کند و برین باور است که این روش می تواند ارتقای توان طراحی دانشجویان را به دنبال داشته باشد. برای این منظور این نوشتار با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی و با رجوع به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در تلاش است تا از طریق تبیین مفهوم روایت و محیط های یادگیری سازنده گرا، چگونگی خواندن روایت معمارانه فضا از پیشینه ها و آثار معماری در اتلیه های طراحی را شرح داده و چگونگی تاثیر آن بر توانایی طراحی دانشجویان را مورد مطالعه قرار دهد و درین مسیر درمی یابد که چنین رویکردی می تواند با تقویت تصویرسازی ذهنی، تجسم تجربه جانشینی و توسعه راه حل های خلاق، ارتقای توان طراحی دانشجویان را در پی داشته باشد.
حق ساکن بر مسکن در مجموعه های مسکونی شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
65 - 78
حوزههای تخصصی:
حق بهره مندی از مسکن مناسب یکی از اصلی ترین و مهم ترین حقوق هر فرد در جامعه است که به فراخور تعریف حق در دوران های مختلف، تحت عنوان حق اخلاقی، حق فردی، حق اجتماعی و حق شهروندی به آن پرداخته شده است. هدف از پژوهش پیش رو تبیین شاخص های حق بر مسکن شهری در راستای تحقق خواست و نیاز ساکنان است. بر اساس ادبیات و مبانی نظری موضوع، حق ساکن بر مسکن را می توان از دو جنبه طبیعی و مدنی تبیین و تدوین نمود. جنبه طبیعی حق بر مسکن همان مرتفع شدن مراتب مختلف خواست و نیاز ساکن است که با مطالعه اسنادی، تبیین و تحلیل محتوا سه گونه حق برای ساکن منتج شد: حق برخورداری، حق انتخاب و حق انطباق. جنبه مدنی حق بر مسکن نیز در بستر نظام حکومتی هر جامعه بیان می شود. از این رو مطالعه تطبیقی سیاست گذاری مسکن در جوامع لیبرال، شبه لیبرال و غیرلیبرال توجه به چهار شاخص اصلی را در چهار حوزه مختلف برنامه ریزی مسکن آشکار میسازد: سیاست مدیریتی، سیاست مالی، سیاست طراحی و سیاست واگذاری مسکن. برنامه ریزان و طراحان مسکن شهری می بایست با در نظر داشتن همه این شاخص ها، حق بر مسکن را در حد جایگاه و حوزه عمل خود برای ساکن محقق نمایند.
تحلیل آیکونولوژیک عنصر تاج در قالیچه های محرابی دوره قاجار (مطالعه موردی قالیچه محرابی مظفرالدین شاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
77 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : قالی و قالیچه ها به عنوان بستری جهت انتقال مفاهیم هر د وره از تاریخ و فرهنگ ایران بود ه است. جایگاه عناصر خاص و نقش مایه ها د ر قالی ها می توانند مبین اند یشه د وره ای باشد که اثر د ر آن خلق می شود . از جمله عناصری که د ر د وره قاجار د ر قالیچه های محرابی رواج گسترد ه ای پید ا می کند تاج است. این عنصر د ر زیر پیشانی محراب برخی از قالیچه های محرابی د وره قاجار جانشین قند یل یا اسم اعظم خد اوند د ر د وره های پیشین می شود . از ویژگی های برجسته د یگر این عنصر همنشینی آن با د رخت یا گلد ان است. د ر میان قالیچه های د وره قاجار که عنصر تاج د ر آن جایگاه ویژه ای د ارد ، قالیچه ای است که د ر موزه فرش ایران نگهد اری می شود ؛ این قالیچه د ارای متن کلامی و د ید اری است که هر د و به تاج گذاری مظفرالد ین شاه اشاره د ارند . همچنین د ر پیشانی محراب عنصر تاج با گل نیلوفر و... همنشین می شود که این پژوهش به د نبال پاسخ به چرایی و چگونگی ارتباط میان نام مظفرالد ین شاه، گل نیلوفر و تاج د ر زیر پیشانی محراب است و د ر شکل گسترد ه تر آن به تبیین و تحلیل نشانگان کلامی و د ید اری د ر همنشینی عنصر تاج است. هد ف پژوهش : هد ف از این پژوهش تحلیل و تبیین نقوش موجود د ر قالیچه محرابی مظفرالد ین شاه با تأکید بر عنصر تاج است. روش پژوهش : این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است و د ر آن با روش آیکونولوژی، قالیچه محرابی مظفرالد ین شاه د ر سه سطح بررسی می پرد ازد . نتیجه گیری : پس از بررسی و تحلیل قالیچه نشان د اد ه می شود با توجه به گفتمان باستان گرایی، تاج د ر قالیچه هویت متفاوتی می یابد . مطابقت میان تاج کیانی و فرّ کیانی، د ر این گفتمان و قرارگیری آن د ر زیر پیشانی محراب محل آیه نور، آن را جانشین نور الهی می سازد . همچنین همنشینی آن با گل نیلوفر، د رخت و نام مظفرالد ین شاه به اعطای فره الهی به او اشاره د ارد . به علاوه بر ایجاد حکومت جد ید توسط مظفرالد ین شاه تأکید می کند .
شناسایی موانع اجتماعی، فردی و آموزشی پیش روی فارغ التحصیلان معماری جهت ایفای نقش مؤثر در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
33 - 44
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان مرجع تولید علم می تواند نقش مهمی در توسعه جامعه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشته باشد. اگر دانشگاه ها و مراکز آموزشی در این امر موفق عمل نکنند، باعث به وجود آمدن شکاف بین آموخته های دانشجویان و نیازهای محیط کار و فضای حرفه ای می شوند. دانش آموختگان معماری دیدگاه مناسبی از آینده حرفه ای خود نداشته و با وجود دانش تئوریک با موانع متعددی در جامعه روبرو هستند. این مقاله سعی در شناخت آن موانع و زیر عوامل مهم مربوط به آن ها دارد. لذا با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- اکتشافی، به این موضوع می پردازد. در ابتدا با استفاده از روش دلفی و تحلیل کیفی توسط MAXQDA پرسشنامه ای جهت نظرسنجی از فارغ التحصیلان و متخصصان تهیه گردید، سپس پاسخ ها به روش کمی با استفاده از تحلیل عاملی و تحلیل موازی بررسی شد. یافته ها مشخص می کند که موانع آموزشی، فردی، اجتماعی و زیر عوامل مربوط به آن ها از موانع پیش روی هستند.
ارزیابی عملکرد پروژه های محرک توسعه از دیدگاه ساکنین محلات هدف بر اساس مدل تحلیل شکاف (مطالعه موردی: پروژه احیای کارخانه کبریت سازی زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
59 - 72
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف ارزیابی اثرات پروژه احیای کارخانه کبریت سازی زنجان در ارتقای کیفی محله به سنجش ادراکات و انتظارات ساکنین محله از ابعاد و عوامل توسعه و تحرک محلی می پردازد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و به روش ارزیابی با مدل تحلیل شکاف تهیه شده است. جمع آوری داده ها از طریق کتابخانه ای و پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و تحلیل آن ها با استفاده از آزمون های آماری ANOVA وT انجام پذیرفته است. امتیاز بالای انتظار ساکنین از ابعاد توسعه و تحرک (23/4) و امتیاز پایین ادراک آنان (26/3) نشان دهنده وجود تفاوت بین ادراکات و انتظارات ساکنین بعد از اجرای پروژه است که با شکاف معنادار (97/0-) مؤید فرضیه دوم تحقیق است. همچنین یافته های حاصل از تحقیق حاکی از وجود تفاوت معنا دار بین انتظار و ادراک پاسخ دهندگان برحسب سابقه سکونت آن هاست اما در رابطه با جنسیت علیرغم وجود شکاف بین نظرات، تفاوت معنا داری ازنظر ادراک و انتظار بین مرد و زن یافت نشد.
عوامل تاثیر گذار در ثبت تصاویر ذهنی از مکان
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی بازنمایی ذهنی یک پدیده در غیاب آن است، ما بسیاری از اطلاعات موجود در حافظه خود را به صورت تصویری به خاطر می آوریم چون آنها را به صورت تصویری ثبت نموده ایم. انسان به واسطه حضور در محیط ودریافت داده های محیطی فرآیند ادراک محیط را آغاز می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و فهم عوامل مؤثر بر ثبت تصویر ذهنی مکان، با توجه به ادراک از محیط و نقشه های شناختی پرداخته است. هدف پژوهش بررسی عوامل موثر بر ثبت تصویر ذهنی مکان است، این مقاله به رابطه تصاویز ذهنی و ادارک و شناخت محیط می پردازد. روش تحقیق مقاله بصورت ﺗﻮﺻیﻔی -ﺗﺤﻠیﻠی به مطالعه ادراک و شناخت محیط، نقشه های شناختی،تصویر ذهنی و ارتباط تصویر ذهنی با مکان به گردآوری داده ها پرداخته است. بررسی ها نشان میدهد که بطور کلی عوامل تاثیر گذار در ثبت تصاویر ذهنی مکان از 2عامل تشکیل می شوند؛ که عوامل داخلی ایجاد شده در فرد، نظیر :ویژگی های شخصیتی،جنسیت وتوانایی ها و استراتژی ها و عوامل خارجی نظیر: ویژگی های محیط،دسترسی بصری،چیدمان فضایی می باشند.
مطالعه در معماری ایران، برای فهم رابطه ریاضی و هندسه در شکل گیری آن
حوزههای تخصصی:
معماری، هنر و دانش سامان دهی و نظم دادن به فضا است؛ با نگاهی گذرا به بناها و آثار دوره های مختلف معماری، شاهد آن هستیم که معماران و هنرمندان دوره های مختلف، برای رسیدن به این هدف، از علوم و ابزارهای مختلفی استفاده می کردند که یکی از مهم ترین آن ها، بهره گیری از دانش ریاضیات و هندسه می باشد که تأثیر بسزایی در مراحل مختلف خلق یک اثر معماری دارد. بررسی دلایل اهمیت هندسه در هنر و معماری و شکل های انعکاس آن در کل ساختار و اجزای بنا، با توجه به فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه، مهم است. در دوره های اخیر، با بررسی بناهای موجود، شاهد کمرنگ شدن و تغییر نحوه استفاده از هندسه در رابطه با معماری و شهرسازی هستیم که اکثراً باعث ایجاد آشفتگی و ناهماهنگی در معماری و شهرسازی ایران شده است. در این پژوهش با پاسخ به این سال که ریاضیات و هندسه چه نقش و تأثیری بر شکل گیری معماری داشته و معماران در چه زمینه هایی از آن بهره می بردند، سعی می گردد تا با دسته بندی کاربردهای هندسه در معماری بتوان گامی در جهت حفظ یکپارچگی و شکوه معماری ایران برداریم. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و هدف از آن شناخت رابطه میان هندسه و ریاضیات با معماری است. یافته ها نشان دهنده این است که انسان همواره با هندسه آشنا بوده و در هر دوره متناسب با نیازهای خود و امکاناتی که در اختیار داشته در زمینه های مختلف از دانش هندسه و ریاضیات بهره گرفته است؛ که می توان آن ها را در سه مقیاس کلان (طراحی شهری)، میانه (معماری) و خرد (تزئینات و هنرهای وابسته به معماری) دسته بندی نمود که ارتباط میان این سه مقیاس نیز همواره توسط هندسه تأمین می شود.
امکان سنجی اجرای طرح زندگی شبانه با رویکرد پدیدارشناسی در منطقه 22
حوزههای تخصصی:
گستره ای جدید از فعالیت های اجتماعی در شب با عناوینی چون زندگی شبانه، شبهای روشن و شب های سپید پدیدار گشته است که بیانگر شوق دعوت و پذیرنگی حضور اجتماعی مردم در فضاهای عمومی شهری در شب است.بدین منظور فضاهای عمومی شهری به عنوان میزبان حضور مردم، مستلزم مولفه های کمی و کیفی می باشند، از این رو می بایست به توزیع، تجهیز و تخصیص متناسب فضا، فعالیت و خدمات در فضاهای فعال شهری در شب توجه ویژه ای داشت. با توجه به تاثیر فعالیت های شبانه در شهر بر اقتصاد پایدار، سرزندگی ، نشاط اجتماعی و نیز ایجاد امنیت در فضاهای عمومی شهر؛ منطقه 22 با عنوان قطب گردشگری در شهر تهران، با وجود ظرفیت های مناسب موجود در زمینه جذب گردشگر، در ایجاد و تداوم زندگی شبانه ضعیف بوده است. لذا ضرورت شناسایی فرصت های گردشگری شبانه با هدفایجاد نشاط و سرزندگی در فضاهای عمومی شهری و در نهایت کسب مرغوبیت و ارتقای کیفی بافت محسوس است. مقاله حاضر با رویکرد پدیدارشناسی از نوع توصیفی است که برای کسب و جمع آوری اطلاعات، از رویکرد اول شخص از طریق مشاهده دقیق مکان ها و محیط ها به منظور دریافت تجربه های دست اول یا تجربه های زیستی و از رویکرد اگزیستنال از طریق طراحی و انجام مصاحبه های عمیق ) نیمه ساخت مند ( برای دریافت عقاید و افکار مصاحبه شوندگان برای آزمون مولفه های حاصل از مبانی نظری استفاده گردید.نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن است که با کمی توجه به جذابیت های بصری و طبیعی، محدوده مورد نظر ضمن دارا بودن قابلیت اجرای طرح زندگی شبانه و به طور ویژه در مناسبت های مذهبی و فرهنگی، موجبات سرزندگی فضای عمومی شهر و ایجاد اقتصاد پایدار شهری گردد.
ارزیابی و سنجش ابعاد و مؤلفه های تاب آوری در شهر جدید گلبهار در برابر مخاطرات طبیعی
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
150-170
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعاتی که در سالهای اخیر در مدیریت شهری مطرح است، ایجاد شهرهای تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی می باشد استان خراسان رضوی بعنوان یکی از مهمترین استانهای کشور هرساله تحت تاثیر مخاطرات طبیعی می باشد و بطبع شهر جدید گلبهار نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی و ویژگی های محیطی خود تحت تاثیر می باشد، از لحاظ بٌعد منطقه ای نیز این شهر بعنوان یکی از شهرهای اقماری کلانشهر مشهد از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی- کاربردی است. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش تصادفی ساده 30 نفر از خبرگان، کارشناسان و متخصیصین مسائل برنامه ریزی شهری و شهرسازی است که به صورت هدفمند انتخاب و مورد پرسشگری قرار گرفته اند. متغیرهای این پژوهش ابعاد تاب آوری و 66 مولفه وابسته به آن می باشد. روایی پرسشنامه نیز توسط متخصیصین و خبرگان مسائل برنامه ریزی شهری و شهرسازی بررسی و تأیید شده است. در خصوص پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که برابر با 727/0 می باشد و حاکی از پایایی بالای ابزار تحقیق است. در بخش استنباطی از تحلیل های آماری، آزمون T-Test تک نمونه ای و فریدمن کمک گرفته شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که شهرگلبهار با 3.02 نظر تاب آوری در مقابل مخاطرات طبیعی در حد متوسط است. نتایج حاصل از جدول آماره های توصیفی تاب آوری شهری نیز بیانگر این است که در میان ابعاد تاب آوری ، بَعد محیطی کالبدی بیشترین و بَعد اقتصادی کمترین تاثیر را در تاب آوری شهر جدید گلبهار در برابر مخاطرات محیطی دارند. در خصوص سطح متغیر تاب آوری شهری نیز شهر جدید گلبهار در دامنه متوسط ارزیابی می شود.
Evaluating the Effects of Land Use Spatial Structure on Pedes trian's Mental Safety in Urban Mahallas layouts Using Space Syntax (Case Study: Manzariye and Bazar Malallas in Tabriz, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
45 - 58
حوزههای تخصصی:
The primary purpose of this research is to inves tigate the effect of land-use spatial configuration and s treet network s tructure on people's mental safety in local contexts. A review of various theoretical frameworks demons trates a feasible causal relationship between morphology and the psychological dimension of safety. Hence, this paper emphasizes the assessment of the effect of urban land configuration, which influences the movement behavior of residents, on the psychological safety of residents of mahallas is. This research begins with a review of the literature to identify the gap in the theoretical literature and carry out the problem-finding to obtain an analytical model of research to examine the proximity of uses introduced in three types of proximity. Then, parameters will be evaluated in this framework using the software. The research inves tigates variables' interactions based on Space Syntax, spatial parameters of connectivity value, spatial integration/segregation, attractive uses, movement behavior, density, and mahallas' main and peripheral centers. The results indicate that the safety of urban areas depends on how uses are located and, consequently, on the movement behavior of users'. The comparison of the two mahallas showed that compared to Bazar, Manzarie offers a better arrangement of uses in the inner axes and sub-nodes. It es tablishes an appropriate spatial relationship between its various gravity points, thus bringing about various movement behaviors. Therefore, it displaces more people in the axes connecting different uses, allowing surveillance and spatial dynamics.
An Analytical and Comparative Approach to Recognition Tabriz Ali Shah Mosque(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
57 - 72
حوزههای تخصصی:
Ali shah Mosque in Tabriz is one of the remaining buildings from the Ilkhanid period in the region of Azerbaijan in Iran. In his torical documents, this building is mentioned with different names such as citadel and mosque. Despite the research done on this building, researchers s till have disagreements regarding architectural specifications. In this research, based on archaeological and architectural evidence, the authors seek to answer the following basic ques tions in the manner of field s tudies and libraries, which are based on descriptive-his torical and analytical-comparative, how are the architectural features of this building represented by the texts of his torical documents? How is the porch connected to the tomb? Also, what is the relationship between Ali shah Citadel and the school of the two minarets of the Erzurum in terms of physical and trinity elements? The following hypotheses are raised: according to the results, the pillar behind the altar is originally the tomb of Alisha. The main altar was located inside it and had a green dome with skylights. The way to reach this tomb and the altar were from the s tairs leading to the porch. After the huge columns on either side of it, which may have been turned into a minaret, space has become smaller with an indentation. The school and monas tery were connected to its wes tern and eas tern sides. This general form of composite buildings in a complex is a feature of mos t buildings of this period. Other results of this s tudy show that the model of the mosque-school of the Erzurum is derived from this building, which shows the cultural connections between the two regions.
راهبردهای ارتقای سرزندگی در مجتمع های مسکونی مسکن مهر از طریق تحلیل تجربه زیسته ساکنان و آراء صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نگاه مدرنیستی به سکونت و فروکاستن آن به نیازهای فیزیکی منجر به تنزل فضاهای شهری به کالبدهایی تک بعدی، غیر انسانی، بی روح، تهی از زندگی و تقلیل مجتمع های مسکونی تا حد سرپناه شد. رشد روزافزون جمعیت در جوامع شهری، به ساخت مجتمع های مسکونی، به خصوص در کلان شهرها، با رویکردهای مدرنیستی و کمینه گرا، صرفاً در جهت تأمین سریع و ارزان سرپناه برای اقشار کم بضاعت جامعه، دامن زد. تقریباً یک دهه است که ساخت این مجموعه های مسکونی در ایران تحت عنوان مسکن مهر انجام می شود. از جمله موانع اصلی در این مجموعه ها که دامن گیر مسئولین امر نیز شده است، مسئله تأمین مالی و محدودیت بودجه است.
هدف پژوهش: پژوهش در صدد است تا در ابتدا سرزندگی و مؤلفه های آن را شناسایی کند و سپس به تحلیل و بررسی نقاط قوت و ضعف سه مجتمع مسکن مهر شهر پردیس (هساء، پارسه و ثامن) در دستیابی به سرزندگی، با مشاهده دقیق، ثبت رفتارها و مصاحبه عمیق بپردازد و در ادامه راهبردهایی جهت ارتقاء سرزندگی این مجموعه ها در شرایط موجود و با کمترین هزینه ارائه دهد.
روش پژوهش : روش این پژوهش کیفی و پیمایشی با ابزار مصاحبه باز است و در این راستا، در گام اول پس از مطالعات اسنادی و بهره گیری از منابع معتبر نوشتاری (کتب و مقالات) و مرور تجارب مرتبط صورت گرفته، مفاهیم مربوطه در قالب ابعاد و متغیرهای سرزندگی استخراج شده اند و در گام دوم، در مرحله مطالعات پیمایشی در کنار مشاهده دقیق و ثبت رفتارها، با شهروندان سه مجتمع مسکونی هساء، پارسه و ثامن به عنوان نمونه موردی، مصاحبه عمیق به عمل آمده و اطلاعات به دست آمده از این طریق دسته بندی شدند و در ادامه با استفاده از روش تحلیل محتوا یافته های تحقیق مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته اند .
نتیجه گیری : راه حل منطقی در شرایط کنونی و مضیقه مالی پروژه های مسکن مهر، توجه و پرداختن به مؤلفه های ذهنی، غیرمادی و غیر سرمایه بر سرزندگی است که از این میان نیز مطابق با آراء صاحب نظران و تحلیل مصاحبه های انجام شده با ساکنان، مهم ترین مؤلفه غیرمادی، حس تعلق به مکان است. بخشی از مسئله عدم تعلق ساکنان به محل زندگی شان طبیعی است چرا که ساکنان این مجتمع ها اغلب دارای سابقه سکونت پایین هستند، هیچ آشنایی با هم ندارند و خود را در مکانی جدید و ناآشنا می یابند. اما می توان با استفاده از تدابیری سرعت ایجاد حس تعلق به مکان در ساکنان این مجتمع ها را افزایش داد که سیاست پیشنهادی این پژوهش، جهت تسریع در فرایند ایجاد حس تعلق به مکان، تقویت همبستگی اجتماعی و آشناساختن آنها با هم از طریق فعالیت های مشارکتی و تعاملی با حضور خود ساکنان است.
معماری بیومیمیکری و الهام از حشرات برای شهرسازی و معماری پایدار
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
59-76
حوزههای تخصصی:
مواد، ساختارها، سطوح و ساختمان بدن حشرات، گرایشات علمی بزرگی هستند، اما چنین دانش های بنیادینی در مورد اصول عملکردی این ساختارها برای کاربردهای فنی، به ویژه در معماری، بسیار مطرح است. برخی از بزرگ ترین چالش ها در معماری امروزی، چندمنظوره بودن، صرفه جویی در مصرف انرژی و پایداری است، مشکلاتی که حشرات در حین سیر تکاملی خودشان تا حدی حل کرده اند. حشره شناسان مقدار زیادی از اطلاعات درباره ساختار و عملکرد این ساختار و سطوح زنده جمع آوری کرده اند. از این اطلاعات می-توان به منظور تقلید برای کاربردهایی در معماری استفاده بهینه کرد. زمینه های اصلی تکنولوژی که می توان ایده های الهام گرفته از حشرات را در آن ها به کار گرفت، عبارتند از: 1- مصالح جدید، 2- ساختارها، 3- سطح ها، 4- تکنولوژی پیوند و مواد چسباننده، 5- علوم بصری و فتونیکی. چند نمونه انتخاب شده در این بررسی کوتاه مورد بحث قرار گرفته اند، اما با داشتن بیش از یک میلیون گونه حشره توصیف شده به عنوان منبعی برای الهام گرفتن، می توان انتظار ایده های بسیار زیادی از حشره شناسی برای بیومیمتیک های الهام گرفته از حشرات را داشت. تلفیق دانش مضاعف زیست شناسی حشرات با معماری، عملکرد ساختمان های آینده را بهبود خواهد بخشید. هرچند، زیست شناسان هنوز درک کاملی از عملکرد ساختاری ماده و ساختمان حشرات ندارند. درنتیجه، زمینه های تکنولوژی بسیاری از تحقیقات بنیادی مضاعف حشره شناسی سود می برند. همچنین آزمایش برای الهامات جدید از حشرات احتمالاً مهمترین زمینه تحقیقاتی در آینده ای نزدیک خواهد بود.
ادراک روان شناختی وابسته به الگوها و فرم های طبیعی در طراحی معماری با آنالیز مقیاس چندبعدی (MDS)
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
99-116
حوزههای تخصصی:
سوال این است که آیا برداشت از طبیعی بودن در معماری با الگوهای بصری عینی ارتباط دارد، و تأثیر الگوهای طبیعی بر ارزیابی زیبایی شناختی عرصه های معماری چیست؟ آزمایش های تجربی آزمایشگاهی نشان داد که الگوهای بصری معماری بیش از نیمی از واریانس ارزش گذاری طبیعی بودن را توضیح داده و مشخص گردید که رتبه های ترجیحی زیبایی شناختی از نزدیک با الگوها در معماری طبیعی ارتباط دارند. روش تحقیق آزمایشگاهی بوده که شرکت کنندگان در مرتب سازی تصویر شرکت نمودند، و آنالیز مقیاس چندبعدی (MDS) بر روی داده ها انجام شده تا ابعاد پنهانی که به قضاوت های شباهت صحنه جهت می دهد مشخص گردد. طبیعی بودن و رتبه بندی ترجیحی هر دو به شدت با بعد MDS ارتباط دارد. ما این بعد را به عنوان نمایانگر برداشت های نهفته از زیبایی شناسی طبیعت گرایانه تفسیر نموده و دریافت شد که این بعد اثرات الگوهای طبیعی واسطه ترجیح طبیعت می باشند. یافته های تحقیق نشان می دهد که الگوهای بصری طبیعت-گرایانه ممکن است نقش مهمی در ارزیابی زیبایی شناختی عرصه های معماری داشته باشند.
ترجیحات بصری معماران و غیر معماران در ارزیابی عناصر فیزیکی نماهای آپارتمانهای مسکونی میان مرتبه در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
75 - 87
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عناصر فیزیکی مؤثر بر زیبایی نماهای به سبک پست مدرن، نئوکلاسیک و مدرن متأخر سعی دارد تا با شناخت اشتراک نظر دو گروه معماران و غیرمعماران در ادراک زیبایی نماها گامی در جهت طراحی نماهای مسکونی مطلوب بردارد. لذا عناصر فیزیکی حاصل از 15 نما که نماینده سه سبک نما هستند، استخراج شدند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. مرتبه تأثیر هر عنصر فیزیکی در ترجیح، با محاسبه میانگین فراوانی نسبی انتخابها، به شیوه استدلال منطقی در جداولی تنظیم گردیدند. روش این پژوهش، توصیفی، تحلیل محتوا و مبتنی بر تلفیقی از سامانه های کمی و کیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که عناصر فیزیکی در نماهای به سبک پست مدرن مشتمل بر قوس، تقسیمات عمودی نما، حفاظ چوبی بالکنها، آجر چینی دور پنجره ها، طرح های زیر پنجره ها، احجام پلکانی، مصالح غالب آجر، عناصر فیروزه ای رنگ و پنجره های واقع در عمق دیوار؛ و همچنین استفاده از 2-3 مصالح، پیش آمدگی احجام، احجام پلکانی، قاب در نما، قاب دور پنجره ها، پنجره های واقع در عمق دیوار، سایه بانها و احجام شیب دار در نماهای به سبک مدرن متأخر بر ترجیحات دو گروه مؤثر هستند. عناصر فیزیکی سبک نئوکلاسیک صرفاً مورد ترجیح غیر معماران هستند. ترجیحات عناصر فیزیکی حاصل شده در این تحقیق، قابلیت تاثیرگذاری در تصمیم سازی طراحان در طراحی نماهای مسکونی به منظور تطابق با ذائقه اکثریت را خواهد داشت.
کاربست مدل معادلات ساختاری در تبیین همبستگی امنیت عمومی و سرمایه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی، ماده خامی از جامعه مدنی است که از تعامل روزمره مردم به دست می آید. این گونه از سرمایه مستقیماً قابل مشاهده و اندازه گیری نیست اما مظاهر و پیامدهای آن قابل اندازه گیری هستند. در مطالعه حاضر تعریف پاتنام مد نظر قرار گرفته است؛ چرا که عملیاتی کردن سرمایه اجتماعی از نظر شبکه ها، هنجارها و اعتماد در اجتماع جذابیت شهودی دارد و پیدا کردن ارتباط افراد با این ویژگی ها آسان است. رتبه بندی های جهانی حاکی از این است که یکی از چالش های امروز ما رو به افول نهادن امنیت و سرمایه اجتماعی می باشد. از این رو هدف مطالعه حاضر تبیین رابطه همبستگی میان سرمایه اجتماعی و امنیت عمومی است. نمونه موردی این مطالعه استان های ایران می باشد. داده های مورد نیاز با استفاده از اطلاعات سالنامه آماری سال 1398، آمار بانک مرکزی و موج سوم پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان گردآروی شد. پردازش داده ها با استفاده از مدل انعکاسی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس با استفاده از نرم افزار Smart PLS انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی ساختاری و شناختی، 55.6 درصد از تغییرات واریانس متغیر امنیت عمومی را تبیین می نمایند. نتایج بدست آمده، فرضیه تحقیق مبنی بر تاثیر مثبت و معنادار سرمایه اجتماعی بر امنیت عمومی را تائید می نماید.