فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵٬۴۴۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در میان دیدگاه های فراطبیعت گرا و طبیعت گرا، که معنای زندگی را یا در امری فراتر و متعال از زندگی می یابند یا در درون زندگی، دیدگاه ذن دیدگاهی منحصر به فرد است. چه مطابق دیدگاه ذن زندگی خود به مثابه ی معنای زندگی است. هنگامی که انسان بتواند بی تکلف و آزادانه و طبیعی زندگی کند به غایت و معنای زندگی نائل می گردد. در این سطح است که از هر دوبینی و آشفتگی ذهنی رها گشته و به نجات دست یافته است. انسان در بی کنشی است که می تواند به نجات دست یابد برای اینکه هر فکر، واکنش، تحلیل، پرورش، قصد و آهنگی موجب دوگانه انگاری در امور می شود و انسان را مبتلا به رنج می کند. نگرش ذن با وجود نکات جالب توجهی که در میان سایر مکاتب دارد در عین حال دارای ابهامات، تناقضات درونی، و مشکلات اخلاقی و اجتماعی خاصی است که پذیرش کامل این دیدگاه را دشوار می نماید. درحالی که ذن به زندگی طبیعی و آزادانه تأکید می کند، در ادیان خداباور معنا به موجودی متعالی باز می گردد که به انسان طرحی برای زیستن و زندگی معنادار ارائه می دهد.
بررسی شرایط سه گانه تسلسل محال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکما با توسل به شرایط سهگانه «فعلیت اجزاء»، «اجتماع در وجود» و «ترتب حقیقی»، کوشیدهاند تا وجود نامتناهی در مجموعهایی همانند سلسله اعداد، حوادث زمانی و نفوس مفارق را توجیه کنند و آن ها را از گزند برهانهای ابطال تسلسل مصون دارند.
در این مقاله نشان داده میشود که توسل به شرایط مذکور برای خروج سلسله اعداد، حوادث زمانی، و نفوس مفارق از دایره نامتناهی بالفعل با موفقیت همراه نبوده است. تلازم عدد با کثرت در شرط اول، فقدان معنای مناسب برای اصطلاح «معیت» در شرط دوم، و لحاظ محدودیتهای ذهن انسانی در توجیه شرط سوم سبب میگردد که کارآیی این شروط با چالشی جدی روبه رو گردد.
بررسی تأثیر دیدگاه های انسان شناسی اسلامی و غربی بر نظام ارزشی سازمان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
به تعداد مکاتب موجود در جهان دربارة انسان نظریه وجود دارد؛ به هر اندازه این نگاه ها به انسان متفاوت باشند، علوم انسانی نیز متفاوت خواهد بود. این نوشتار به دنبال مطالعه تطبیقی انسان شناسی از ابعاد گوناگون انسان همانند آفرینش، ماهیت، هدف از زندگی و طبیعت انسان از دیدگاه اسلام و اندیشوران مغرب زمین و تأثیر آن بر حوزه های گوناگون مدیریتی سازمان هاست. روش تحقیق، کتابخانه ای و رویکرد توصیفی- مقایسه ای است که در پی پاسخ به سؤال تحقیق مبنی بر چگونگی تأثیر انسان شناسی بر نظام ارزشی سازمان می باشد. این تحقیق از طریق ریشه یابی مبانی نظام ارزشی سازمان در حوزه های گوناگون مدیریتی، به این نتیجه دست یافت که تمایز نظام های ارزشی سازمان در جوامع اسلامی و غیر اسلامی، ریشه در نظام ارزشی متمایز این جوامع و در نهایت، نوع نگاه به انسان و ابعاد انسان شناسی دارد. می توان گفت: انسان شناسی دینی منبع اصلی مدیریت سازمان و نظام ارزشی حاکم بر آن در جوامع اسلامی است.
واکاوی مفهوم حق، به مثابه موضوع دانش فلسفه حق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم حق، موضوع دانش فلسفه حق است. این مفهوم در گفتمان حق کاربری اسمی دارد. مفهوم حق امری کلی و از معقولات ثانی فلسفی است که از مقایسه یک موجود با هدف مطلوب یا مقصد متناسبش به دست می آید. عقل به آن موجود عنوان ""صاحب حق"" و به آن هدف یا مقصد عنوان ""موضوع حق"" می دهد.
بر اساس این طرح نو در توجیه ساختار حق در گفتمان فلسفه حق، خدا تنها منشأ همه حق ها است و درنتیجه، قوانین اجتماعی نباید مخالف قوانین ربانی معتبر باشد. قوانین اسلام ناب، معتبرترین قوانین ربانی است که یا بر اصول عقلی یقینی و یا بر مبانی معتبر شرعی بنا شده است.
این نگارش مشتمل بر یک مقدمه، دو گفتار و یک نتیجه است. گفتار اول چگونگی ساخته شدن مفهوم حق را تبیین می کند و گفتار دوم به بحث درباره لوازم آشنایی با ساختار مفهوم حق می پردازد.
اصل عدم قطعیت در تصویر فلسفی و الهیاتی
حوزههای تخصصی:
اصل عدم قطعیت ورنر هایزنبرگ با رویکرد حاکمیت قانون احتمال در جهان در یک نگاه فلسفی و الهیاتی مسائل مهمی را پیش روی ما می نهد. از جمله آن که اولاً رابطه آن با قانون علّیت بر چه نحو است؟ ثانیاً چه تعاملی میان عدم قطعیت و مسائل کلامی ای همچون وجود خدا و اختیار وجود دارد؟ آیا نظریه مذکور توانایی اثبات چنین مسائلی را دارا می باشد یا به عکس، آن ها را رد می کند؟ در این بررسی آنچه به طور کلی بدست می آید، آن است که نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ، علیت را مردود شناخته و البته به شیوه خودش یعنی با دادن نگاهی فروتنانه در تفاسیر علمی و روشن کردن این که با وجود عدم موجبیت در رفتار پدیده های عالم، تکیه بر نظریات علمی در توجیه آنها عمل ناقصی است؛ پای خدا را با کارکرد آفریننده و مهار کننده عدم تعیّن ها به میان می کشد. و همچنین طبق این نظریه در جایی که عدم قطعیت حاکم است، جا برای اختیار و اراده باز می شود. در پایان نویسنده در بیان موضع خود با نقد نظریه عدم قطعیت، از حاکمیت قانون علیت در عالم، سخن گفته و نشان داده که آن به هیچ روی منافاتی با مسئله اعتقاد به خدا و اختیار نخواهد داشت.
نقد نظریه یگانه انگاری غیرتحویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سؤالات مطرح در فلسفه ذهن، چگونگی تبیین وجودشناختی حالات ذهن است. در تبیین این مسئله نظریات جدیدی در فلسفه غرب مطرح شده است که از جمله مهم ترین آنها می توان به رفتارگرایی، این همانی بین ذهن و بدن، کارکردگرایی، و حذف گرایی اشاره کرد. در این میان، جان سرل و دیویدسن قایل به یگانه انگاری غیرتحویلی شده و ذهن را از ویژگی های غیرفیزیکی نفس به شمار آورده اند. هدف از این نوشتار، تبیین نظریه یگانه انگاری غیرتحویلی و نقد آن است که به روش عقلی انجام می گیرد. در پایان مقاله چنین نتیجه گیری شده است که نمی توان اوصاف ذهنی نفس را مادی پنداشت؛ زیرا ادله قایلان به نظریه مزبور تمام نبوده و ادعای آنها را اثبات نمی کند و ازاین رو، فروکاستن حقایق مجرد به اجسام مادی معقول نیست.
مفهوم قانون در اندیشه سیاسی یونان باستان گذر از ثِسموس(θεσμός) به نوموس (νόμος)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین مفاهیمِ برسازنده اندیشه سیاسی یونان باستان، مفهوم ِ قانون بوده است. یونانیان از دو اصطلاح حقوقی متفاوت برای مفهوم قانون استفاده می کرده اند. تا پیش از سقوط حکومت استبدادی پیسیستراتی در پایان سده ششم پ.م اصطلاحِ ثِسموس در معنای قانون نهاده به کار می رفته است؛ حال آنکه پس از اصلاحات کلیستنسی در آغاز سده پنجم پ.م و استقرار مردمسالاری در آتن، اصطلاح حقوقی دیگری در معنای قانونِ نهاده به کار می رفته است: نوموس. پژوهش های ما نشان می دهد این تغییر اصطلاح در ادبیاتِ حقوقی آتن، نشان از دگرگونی عمیق تری در اندیشه سیاسی یونانیان دارد- به باور ما زبان، آیینه دار اندیشه است و چنین تغییر ترمینولوژیکی در زبان، احتمالا، بازتاب تغییری اندیشگانی است. ازین روی، برآنیم از رهگذر بررسی فیلولوژیک دو واژه ثسموس و نوموس در ادبیات یونان باستان، از هومر تا ابتدای سده چهار پ.م، این تغییر در اندیشه سیاسی یونانیان را نشان دهیم. آنچه این جستار را از پژوهشی صرفاً فیلولوژیک فراتر می برد و آن را درآمدی بر فهمِ فلسفه سیاسی یونان باستان قرار می دهد، تلاش در بازتعریف واحدِ زیست ِسیاسی یونانیان، پولیس، بر اساس برداشت نوین از مفهوم قانون است.
نقد دیدگاه هوبرت دریفوس مبنی بر تقدم هایدگر بر کوهن در طرح علم هنجاری و انقلاب های علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد اثبات این مطلب است که بر خلاف ادعای هوبرت دریفوس مبنی بر تقدم هایدگر بر کوهن در طرح ایده علم هنجاری و انقلاب های علمی، هیچ رابطه ای میان دیدگاه فلسفی هایدگر در باب علم مدرن و فلسفه علم کوهن وجود ندارد و بنابراین، نوبت به سخن گفتن از تقدم هایدگر بر کوهن در مباحثی که مطرح شد نمی رسد. برای نیل به این مقصود، ابتدا دیدگاه هایدگر درباره ماهیت علم مدرن را مطرح می کنیم. سپس به تبیین و نقد دیدگاه دریفوس درباره تقدم هایدگر بر کوهن در بحث از علم هنجاری می پرداز یم. بعد از آن، نظر دریفوس در باب تقدم هایدگر بر کوهن در طرح ایده ی انقلاب علمی را نقد و بررسی می کنیم و در پایان نتیجه گیری حاصل از مطالب مطروحه را بیان می نماییم.
فلسفه عرفان در ترازوی نقد تحلیل و نقد کتاب عرفان و فلسفه اثر والتر استیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه تفکرِ عقلی روش مند و نظام مند درباره هر موضوعی است. یکی از موضوعات مورد علاقه فیلسوفان در طول تاریخ، عرفان یا تجربه عرفانی بوده است. عرفا در فرهنگ ها و سنت های گوناگون مدعی راه یافتن به باطن عالم و اسرار هستی بوده اند. برخی عارفان یافته های خود در تجربه های عرفانی را بیان کرده، تصویر خود از جهان و انسان را عرضه داشته اند. اینجاست که فیلسوفان وارد معرکه می شوند و به کنجکاوی و کاوش در چیستی عرفان و تجربه عرفانی و بررسی دعاوی عرفا و مبانی و نتایج آن پرداخته اند. از این حوزه از معرفت می توان با عنوان «فلسفه عرفان» یاد کرد. یکی از نقاط عطف در مباحث فلسفه عرفان، کتاب عرفان و فلسفه والتر استیس است. در این کتاب از مهم ترین مباحث فلسفه عرفان در حوزه های معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی بحث شده است. نظر به جایگاه این اثر و تأثیرگذاری آن در ایران و جهان، معرفی، تحلیل، نقد و بررسی تطبیقی آن اهمیت اساسی دارد. از آنجا که فلسفه عرفان رشته ای نوپا در جامعة ماست و مباحث آن منقح نشده و متون کافی در این زمینه تولید نشده است، نوشتار حاضر می تواند از گام های نخستین در شکل گیری و رشد این حوزه معرفتی باشد.
بررسی و نقد معرفت شناسی دینی برند بلانشارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برند بلانشارد، یکی از فیلسوفان معاصر است که شهرت او، بیش از همه مرهون آرای او در حوزة معرفت شناسی دینی است. وی، به طور جدّی از عقل گرایی و بیّنه گرایی در معرفت شناسی دینی دفاع می کند و در این راستا، ایمان گرایی را مورد نقد جدّی قرار می دهد. او عقلانی بودن را مشخصة اصلی همة اقسام باورها، شامل باورهای دینی، می داند. با این حال، بلانشارد در نظام ایدئالیستی خود جایی برای مفهوم مبدأ عالم باز می کند؛ مفهومی که با برداشت سنتی و رسمی ادیان از مفهوم خدا قابل جمع نیست. در این مقاله نشان داده شده که بیّنه گرایی بلانشارد، در مواردی بسیار افراطی است و با جریان غالب در دورة معاصر چندان هم خوانی ندارد. وی مدعیاتی را مطرح می کند که امروزه قابل بحث است؛ از جمله معتقد است که در قرن بیستم، غلبة نگاه علمی باعث شده تا نگاه دینی (در معنای سنتی آن) میدان را به حریف واگذار کند.
مقایسه دیدگاه تکثرگرایی دینی هیک با دیدگاه انحصارگرایی دینی پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مقایسه و ارزیابی دیدگاه جان هیک و آلوین پلنتینگا در مورد مسئله ی تنوع دینی است. هیک در تبیین دیدگاه تکثرگرایی خود، مشکلات انحصارگرایی و شمول گرایی دینی مسیحی را طرح کرده، و تنها راه خلاصی از این چالش ها را نگاهی کثرت گرایانه به ادیان معرفی می کند. وی با تأکید بر تحول رستگارآفرین از خود محوری به خدا محوری، به عنوان گوهر اصلی دین، اختلاف ظاهری میان ادیان و دعاوی آن ها را ناشی از بی توجهی به زبان سمبلیک دین می داند. پلنتینگا برخلاف هیک، اختلافات موجود بین ادیان را دلیلی بر تناقض آمیز بودن موضع کثرت گرایی، و حقانیت انحصارگرایی دینی تلقی می کند. وی در تبیین و دفاع از موضع انحصارگرایانه خود، دو دسته از انتقادات اخلاقی و معرفتی را مورد بررسی قرار داده و به رد آن ها می پردازد. پلنتینگا، به کمک نظریه کارکرد گرایی صحیح خود، و با وام گرفتن از الگویی معروف به الگوی آکوئیناس-کالوین، به اثبات اعتبار معرفتی موضع انحصارگرایی می پردازد. از مقایسه این دو نظریه و ارزیابی استدلال ها و مبانی آن ها، به نظر می رسد که اشکالات عمده ای بر هر دو دیدگاه، به ویژه به لحاظ توجیه معرفت شناختی آن ها، وارد است و هیچ کدام از توجیه معرفتی مناسبی برخوردار نیستند. با این وجود، به نظر می رسد، نظریه هیک، به جهت تأکید بر تسامح بین پیروان ادیان، از جذابیت بیشتری نسبت به دیدگاه انحصارگرایانه پلنتینگا، بر خوردار است.
مقایسة مفهوم صالح در قرآن با مفهوم صدیق در مزامیر داوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
قرآن کریم در آیة 105 سورة انبیا از زبور این گونه نقل می کند: «صالحان زمین را به ارث می برند.» در کتاب مقدس، مشابه این نقل قول را می توان در میزمور 37:29 یافت: צַדִּיקִיםיִֽירְשׁוּ־אָרֶץוְיִשְׁכְּנוּלָעַדעָלֶֽיהָ. مقایسة این دو نقل نشان می دهد که در قرآن «صالح» معادلِ واژة «צַדִּיקִ» (صدیق) در زبان عبری به کار رفته است. این همسان سازی قرآنی این اجازه را می دهد که به مقایسة این دو واژه در قرآن و مزامیر بپردازیم. مقایسة کاربردهای «صالح» در قرآن و «צַדִּיקִ» (صدیق) در مزامیر نشان می دهد که: 1. صدیق در مزامیر عموماً یا برای وصفِ خداوند به کار رفته است، یا وصفِ انسان؛ و صالح در قرآن عموماً یا برای وصفِ عملِ انسان به کار رفته است، یا برای وصفِ انسان؛ 2. این دو واژه- تا جایی که در وصفِ انسان به کار رفته اند- دلالت معنایی مشترکی در قرآن و مزامیر دارند؛ و 3. کاربرد قرآنی- زبوریِ این مفهوم را می توان با مفهوم «اصطفای الاهی» مرتبط دانست.
بررسی تطبیقی مبانی «قاعدة لطف» در امامیه و آموزة «فیض» در مسیحیت کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
یکی از آموزه هایی که در امامیه و مسیحیت کاتولیک دارای اسمی مشترک است، آموزة grace، لطف یا فیض الهی است. همان گونه که قاعده لطف، از مهم ترین قواعد در کلام امامیه است، از مسئلة فیض نیز به عنوان هستة مرکزی، برای اثبات سایر آموزه های الهیات کاتولیک، استفاده می شود. از منظر دو مذهب، لطف و فیض الهی نوعی مداخله و تدبیر خداوند در زندگی انسان است که موجب دوری فرد از گناه، و رساندن او به رستگاری و نجات می شود. با وجود این، دو آموزه مبانی واحدی ندارند. برای بررسی این ادعا لازم است نسبت میان این دو، مورد تأمل قرار گیرد. این مسئله ابعاد گوناگونی دارد.
این مقاله با رویکرد نظری و بررسی اسنادی به بیان مبانی، شباهت ها و تفاوت های این دو قاعده به صورت بررسی تطبیقی می پردازد. در این پژوهش نشان دادیم که آن دو، از حیث مبانی و پیش فرض ها تفاوت بنیادین دارند هرچند اندک شباهتی در میان مبانی آن دو مشاهده می شود.
بررسی و مقایسه ی نظریه ی صدق و توجیه معرفت و جایگاه خدا در آن در نظام معرفت شناختی فیلسوفان صدرایی و دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فیلسوفان حکمت متعالیه از میان نظریه های صدق، به مطابقت معتقدند. آنان گزاره ای را صادق می شمارند که با عالم واقع، اعم از ذهن و عین، و به عبارتی با نفس الامر مطابق باشد. در میان فیلسوفان دکارتی، تنها اسپینوزا از نظریه ی مطابقت دفاع می کند و سایر دکارتیان ملاک صدق را وضوح و تمایز می دانند. در باب توجیه معرفت، معرفت شناسان نظریه های توجیه را در دو قالب درون گرایی و برون گرایی تقسیم می کنند. فیلسوفان صدرایی و دکارتی، هر دو به درون گرایی معتقدند، با این تفاوت که صدراییان صرفاً از نظریه ی مبناگرایی، چونان ملاک توجیه نام می برند.
با تمام این اوصاف، فیلسوفان دکارتی از جایگاه والای خدا در توجیه و صدق معرفت نام می برند و فیلسوفان حکمت متعالیه نیز نقش برجسته ای را در معرفت شناسی خویش برای خداوند قائل هستند. چنان که دکارت وجود خداوند و فریبکار نبودن او را ملاک توجیه معرفت می داند و ملاصدرا نیز الهام و اشراق خداوند را یقینی ترینِ معارف انسان می داند. نویسندگان در این مقاله تلاش دارند تا نظریه ی صدق و توجیه معرفت را در معرفت شناسیِ این دو گروه از فیلسوفان، با نگاه مقایسه ای، تبیین و تشریح نمایند و وجوه اختلاف و اشتراک آنان را نمایان سازند.
شواهد روان شناختی و عصب شناختی بر تجلی نقصان ادراک خود و دیگران در غیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور افراد از خود و نحوه ادراک خود، بر برداشت آنها از دیگران بسیار اثرگذار است. در مطالعه حاضر، متون رشته های روان شناسی و عصب شناسی مورد بررسی قرار گرفته و غیبت بر اساس خود طرح واره، تأیید خویشتن و اثر برتر از میانگین و نقش آنها در ادراک دیگران تشریح شده است. سپس ارتباط این سازه با رفتار غیبت کردن بیان شده و غیبت با مبانی عصبی شبکه نورون های آینه ای و تقلید تبیین شده است. بر اساس یافته های این پژوهش با کمک مطالعات مداخله ای آتی می توان از طریق کسب آگاهی دقیق از نقاط قوت و ضعف خود و همچنین با استفاده از سیستم عصبی بازدارنده تقلید، از بروز غیبت پیشگیری نمود.
اخلاق در اسارت ژن ها؛ بررسی نظریات ریچارد داوکینز در مورد اخلاق مبتنی بر نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داوکینز به عنوان زیست شناسی تکامل گرا درباره موضوعات مختلفی غیر از زیست شناسی اظهار نظر کرده که اخلاق ازجمله آنهاست. وی در آرای خاص خود در زمینه اخلاق از دانش هایی چون زیست شناسی اجتماعی، روان شناسی تکاملی و ژنتیک بهره می برد. مهم ترین وجه نظریه پردازی داوکینز نفی تمایز اخلاقی انسان از حیوانات است. دغدغه او برای پرداختن به موضوع اخلاق ناشی از انگیزه نفی کارکرد های اخلاقی دین است. افزون براین، از آنجا که نبودِ قدرت تبیین کنندگی نظریه تکامل درخصوص اخلاقی بودن انسان، به عنوان یکی از نقایص این نظریه مطرح شده، داوکینز می کوشد این اشکال را به گونه ای برطرف نماید. مقاله حاضر این تلاش داوکینز را گزارش و تحلیل می کند.
نسبت انسان و حقیقت از منظر فیلسوفان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره مدرن بهلحاظ معرفتشناختی دارای اهمیت خاصی است؛ زیرا از یک سو نسبت جدیدی میان انسان و حقیقت تعریف گردید که در آن فیلسوفان مدرن چون دکارت، کانت و نیچه نقش زیادی داشتند و از دیگر سو انسان توانست محور و ملاک فهم و تفسیر حقیقت گردد. در واقع در این دوره خودبنیادی معرفتشناختی انسان نقش بسیار مهمی در نگاه به کل هستی دارد. دکارت با محوریت اندیشه کوژیتو، روش ریاضی و عقلگرایی، و ملاک تصورات واضح و متمایز، کانت با مقولات پیشین، انقلاب کپرنیکی، محوریت عقل انسانی در اخلاق و دین، نیچه با تمرکز بر اراده معطوف به قدرت، ارزشگذاری مجدد و نهیلیسم، و سارتر با نشاندن انسان بهجای خدا در سیر تکاملی تدریجی، در خودبنیادی معرفتشناختی و محوریت انسان در فهم یقین و حقیقت نقش زیادی داشتند. نتیجه این نظام فکری، بدفهمی یا غفلت از امور ماورای طبیعی، دین و اخلاق و محدود کردن انسان به تمشیت حیات دنیوی بود.
برونی گرایی و مسئلة استقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة سنتی استقرا یکی از صور بسیار مشهور شکاکیت به شمار می رود و تا به حال فلاسفة بسیاری برای حل یا منحل ساختن آن کوشیده اند؛ برونی گرایی یکی از رهیافت هایی است که به باور برخی معرفت شناسان می تواند در حل مسئلة سنتی استقرا به کار آید. مهم ترین نظریة مطرح شده در زمینة برون گرایی، نظریة اعتمادگرایی فرایندی است. اعتمادگرایی فرایندی به واسطة تأکید بر خطاپذیری باور ها، و برگرفتن معیارهای فروتنانه و سهل گیرانه در دستیابی به معرفت، در مقابل شکاکیت، کم تر آسیب پذیر است. در مقالة حاضر نشان خواهیم داد که این معرفت شناسان از این نکتة بسیار مهم غفلت می کنند که اعتمادگرایی فرایندی و به طور کلی، نظریه های برونی گرایانه، استقرا را پیش فرض می گیرند. از این رو چنین نظریه هایی از قابلیت قابل توجهی برای حل مسئلة مذکور برخوردار نیستند.
نقد و بررسى تحلیل معرفت از منظر کیث لرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیث لرر که سرشناس ترین مدافع کنونى انسجام گروى در توجیه است، با اشاره به معانى سه گانه شناخت در زبان انگلیسى و تعیین معناى سوم، یعنى تصدیق برخى اطلاعات به منزله معرفت موردنظر در معرفت شناسى، این تحلیل لغوى را بسنده نمى داند؛ ازاین رو به تحلیل فلسفى حقیقت شناخت پرداخته، برخلاف دیدگاه رایج در معرفت شناسى مغرب زمین، افزون بر سه عنصرِ باور، صدق و توجیه، عنصر چهارمى را با عنوان الغاناپذیرى در کار مى آورد. وى حقیقت صدق را علامت زدایى دانسته، به جاى شرط باور نیز شرط پذیرش به هدف احراز حقیقت و اجتناب از خطا را قرار مى دهد. سپس مقصود از توجیه را داشتن دلیل و شواهد کافى براى پذیرش اعلام مى کند و سرانجام براى فرار از اشکال مشهور گتیه، شرط الغاناپذیرى را به مؤلفه هاى سه گانه شناخت مى افزاید. به اعتقاد نگارنده، عناصر چهارگانه تحلیل لرر اشکالاتى دارند، از جمله اینکه تفسیر صدق به علامت زدایى ناتمام است. در شرط پذیرش نیز میان تصدیق قلبى و تصدیق ذهنى خلط شده است. در شرط توجیه نیز ابهاماتى در کلام لرر مى توان یافت.