فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
دریافت نگرش های اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... در آثار ادبی، یکی از راه های کشف معنا در آن ها است. برای نیل به این هدف، باید با نظریه های سایر حوزه های علوم انسانی آشنا شد. نظریه استبداد شرقی ویتفوگل و دیدگاه های مارکس در ارتباط با مفهوم طبقه در جامعه، از جمله رویکردهایی است که ما را با چگونگی شکل گیری طبقات اجتماعی یاری می رسانند. نظریه استبداد شرقی نشان می دهد چگونه استبداد حاکم بر جوامع آب سالار شرقی، باعث شکل گیری طبقات جامعه می گردد و نظریه مارکس تأثیر مالکیت خصوصی و در نهایت سرمایه داری را بر شکل گیری طبقات در جامعه، توضیح می دهد، که از همین رهگذر می توان به بررسی جوامع، در آثار ادبی پرداخت. بهرام بیضایی یکی از نمایش نامه نویسانی است که طبقات اجتماعی و کشمکش های آن ها در آثار او نمودی عینی دارد و برای درک آثار او، باید با نگرش های طبقاتی موجود در آثارش آشنا شد؛ از این رو، در پژوهش پیش رو با توجه به دیدگاه طبقاتی ویتفوگل و مارکس، نمایش نامه های شش گانه «سلطان مار»، «آرش»، «اژدهاک»، «بندار بیدخش»، «چهار صندوق»، و «در حضور باد» بیضایی را تحلیل طبقاتی کرده و کوشیده ایم ضمن بهره گیری از روش تحلیل کیفی، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، و کاربست نظریه های طبقاتی ویتفوگل و مارکس، آثار او را بررسی نماییم. دستاوردهای پژوهش، گویای این است که نمایش نامه های «آرش»، «اژدهاک» و «بندار بیدخش» با نگرش های طبقاتی ویتفوگل و نمایش نامه های «چهارصندوق» و «در حضور باد» با رویکرد طبقاتی مارکس ارتباط دارند. نمایش نامه «سلطان مار» نیز، رویکرد طبقاتی بینابینی دارد؛ به این معنی که هم با رویکرد مارکس و هم با رویکرد ویتفوگل قابل بازخوانی است.
برابرنهادهای فارسی آتمن و برهمن در مثنوی های بیدل با نظر به آموزه های مکتب ادوایته ودانته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
48 - 71
حوزههای تخصصی:
سرزمین هند مهد ادیان گوناگونی بوده که مهم ترین و رایج ترین آن دین هندوست. این دین از مکاتب عرفانی مختلفی تشکیل شده و مکتب ادوایته ودانته یکی از مهم ترین مکاتب در دین هندوست. در مکتب ادوایته ودانته آتمن به معنای «انسان» و برهمن به معنای «خدا» ست و در این مکتب میان آتمن و برهمن نوعی این همانی برقرار است. بیدل دهلوی شاعر بزرگ قرن یازدهم در روزگار رواج مکتب ادوایته ودانته در سرزمین هند می زیسته، او زبان سانسکریت را می-دانسته و به آداب و رسوم و عرفان و مذهب مردمان زمانه اش آگاهی و شناخت داشته است. در مثنویهای او مفاهیم و واژگانی از جمله «عدم و نیستی»، «عقل و آگاهی» و «انسان و خدا» بسامد بالایی دارند. این اصطلاحات به چه مفهومی در مثنویهای او به کار رفته است؟ ما برای پاسخ به این پرسش با رجوع به منابع عرفانی مهم هند این مفاهیم را در مثنویهای بیدل بررسی کرده ایم. با نظر به انطباق تعاریف بیدل از انسان و خدا با منابع عرفانی هند، بازتاب این مفاهیم را در مثنویهای بیدل می توان دید. بیدل عدم و نیستی، عقل و آگاهی و انسان و خدا را در معنایی نزدیک با آموزه های مکتب اداویته ودانته به کار می برد.
معلولیّت و بازنمایی آن در ادبیات: تحلیل سه حکایت از مثنوی معنوی مولانا با استفاده از مفهوم «پروتز روایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
115 - 132
حوزههای تخصصی:
مطالعات ناتوانی یکی از جدیدترین شاخه های نقد و نظریه ادبی است که با رویکردی نقادانه، بازنمایی معلولیت و معلولان در آثار ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. دیوید تی. میچل و شارون ال. اسنایدر دو تن از پژوهشگران این حوزه هستند که با معرفی مفهوم «پروتز روایی» بر آن بوده اند چارچوبی آکادمیک برای تحلیل تصاویر قالبی و کلیشه ای معلولان در هنر و ادبیات فراهم آورند. به گفته این دو منتقد، معلولان حضوری برجسته و پررنگ در آثار ادبی دوره های مختلف داشته اند، اما در بسیاری موارد تنها نقشی نمادین و استعاری برای آنان تعریف شده است. به عبارت دیگر، بازنمایی معلولان هیچ گاه در خدمت به تصویر کشیدن تجربه زیسته آنان نبوده، بلکه هدف اصلی آن انتقال معنا به مخاطبین در مورد سوژه غیرمعلول و جامعه سالم سالار است. این جستار می کوشد ضمن بررسی مفهوم پروتز روایی و برشمردن نمونه هایی چند از آن در فرهنگ و ادبیات غرب، آن را در نقد و بررسی شخصیت های معلول در سه حکایت از مثنوی معنوی مولانا به کار بندد. نتایج این پژوهش نشان می دهد معلولان سوژه مرکزی این حکایت ها نیستند، بلکه به عنوان ابزاری در خدمت روایت عمل می کنند، نقشی نمادین و ثانویه بر عهده دارند و نهایتاً تغییر مثبتی در شرایط حاشیه ای آنان حاصل نمی شود.
العولمه الثقافیّه والتّهجین اللغوی فی الرّوایه الجزائریّه والإیرانیّه روایتا مملکه الفراشه وعشق وچیزهای دیگر أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
105 - 134
حوزههای تخصصی:
لقد اتسعت رقعه تأثیر العولمه الثقافیّه عقب الثوره المعلوماتیّه فی العقود الأخیره ممّا ترکت لمساتها فی شتى مناحی الحیاه ومن ضمنها الناحیه اللغویّه حیث أدّى الأمر إلى تفشّی ظاهره التّهجین اللّغوی فی مختلف المجالات العلمیّه والثقافیّه بما فیها الروایه الإیرانیّه والجزائریّه. نتعرّض فی هذا المقال لإشکالیه العولمه الثقافیه والتّهجین اللغوی فی روایتی "مملکه الفراشه" و"عشق وچیزهای دیگر" لکونهما نموذجتین بارزتین من الأعمال السردیّه الهجینه وذلک فی ضوء نظریّه العولمه التحولیّه وعلى أساس المنهج الوصفی والتحلیلیّ المقارن. تدلّ النتائج على أنّ التهجین اللغوی الناتج عن العولمه الثقافیه ظهر فی الخطاب السردی لروایتی مملکه الفراشه وعشق وچیزهای دیگر بنوعیه الاسم والجمله غیر أن التّهجین اللّغوی عن طریق الاسم هو أبرز نوع التهجین الذی تجلّت مظاهرها فی هاتین الروایتین. حسب بیانات التحلیل الإحصائی، مکوّن تغییر أسماء الشخوص وتشویهها بإجمالی 33٪ وتکرار 465 هو المکوّن الأکثر تواجداً وتوظیفاً فی روایه مملکه الفراشه ثم یأتی مکوّن استحضار أسماء الأعلام والمشاهیر الأجانب بإجمالی 25% وتکرار 352. أما بالنسبه لروایه عشق وچیزهای دیگر، مکوّن أسماء نمط الحیاه بإجمالی 49٪ وتکرار 220 احتلّ المرتبه الأولى وهو المکوّن الأکثر حضوراً واستخداماً فی هذه الروایه، ثم یلیه مکون أسماء الشّخوص الهجینه بإجمالی 27% وتکرار 122. کما یظهر البحث أنّ الاختلاف الأساسی بین هاتین الروایتین بالنسبه للتهجین اللغوی یکمن فی نوع اللغه المستخدمه ثم کمیه تهجین الأسماء من قبل الکاتبین حیث "الأعرج" کان الأکثر حرصاً على استخدام اللّغه الفرنسیّه وتهجین أسماء الشّخوص وتشویهها بینما اقتصر "مستور" على توظیف الإنجلیزیّه فحسب وهو لم یکن بقدر الأعرج حریصاً على تغییر أسماء الشّخوص وتشویهها.
تحلیل ودراسه مسرحیّه القبعه والنبی لغسّان کنفانی علی ضوء عناصر التغریب البریختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
135 - 155
حوزههای تخصصی:
یُعتَبر غسان کنفانی من أشهر الکتّاب الفلسطینیین والمناضلین حیث أنارت کتبه وقصصه ومسرحیاته خاصّه، طریق کل من حذا حذوه، وصار قدوه ونموذجا لکل کاتب یمت بصله ما إلی فلسطین والمقاومه. مسرحیّه القبعه والنبی هی من أهم مسرحیاته التی تتکون من ثمان شخصیات وشخصیّه المتهم تُعد الشخصیه البطَله بینها، إذ هی تُمثّل نفس غسان المناضل أیضا. نَظَراً لما جاء فی هذه المسرحیه من بُنیَه وعناصر وکأنّما یرید الکاتب فیها أن یخاطب الجمهور والمجتمع ویشارکهم فی استمرارها، لذلک رأینا أن ندرس هذه المسرحیّه ونطبقها علی منهج وعناصر برتولت بریخت (بریشت) الألمانی الشهیر الذی مثل مدرسه تقف بوجه المدرسه الأرسطاطلیسیه، حیث أخذت المسرح من بعده یطلق علیه المسرح البریختی، والمسرحیات التی تطلب انتبهاه المتفرجین ومشارکتهم فیها ولا تسلیتهم فقط بل تستنهضهم، توظف هذه الورقه المنهج الوصفی – التحلیلی، علی ضوء عناصر برتولت بریخت، فما وصلت إلیها هذه الورقه هی مشارکه المخاطب بقضایا المسرحیه الهامه، بحیث یستطیع المشاهد أن یحلل السیناریوهات الموجوده، وأن لا یَکون المخاطب مُستَأنِساً ولا مندَمجاً مع شخصیات مسرحیه؛ عاطفیاً ومعنویاً، بل یحفز المتفرج ولکل مخاطبه تفعل هذا الدور تلک التقنیات الموظفه التی رسمها علی خشبه المسرح برتولت بریشت.
بازخوانی انسجام ساختاری سوره یوسف در پرتو نظریه نظم متقارن (با تاکید بر دیدگاه جواد انور قریشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
119 - 100
حوزههای تخصصی:
اغلب اندیشمندان غربی قائل بر گسسته بودن محتوای قرآن هستند اما برخی از اندیشمندان این اجماع را نپذیرفته و تلاش نموده تا انسجام ساختاری متن قرآن را اثبات نمایند. مقاله حاضر با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «جواد انور قریشی»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. اندیشه نظم متقارن نشان خواهد داد که متن قرآن منسجم است و هر آیه، در جای درست خود قرار گرفته است. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن نظم کامل سوره یوسف را از دیدگاه جواد انور قریشی بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. انور قریشی سوره یوسف را به بیست و یک بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارائه می کند. وی معتقد است که خواب پادشاه مصر به عنوان یازدهیم بخش، در مرکز ساختار سوره یوسف قرار می گیرد و ده بخش انتهایی سوره یوسف بازظهوری از ده بخش ابتدایی سوره می باشد. ازجمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و پریشانگی در تقسیم بندی آیات اشاره کرد. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره یوسف در قالب نظریه «نظم متقارن» می باشد.
روایت شناسی «سمفونی مردگان» عباس معروفی براساس نظریه سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی می کوشد تا دیدگاه روایتگری را در رمان عباس معروفی با عنوان «سمفونی مردگان» بررسی کند. این مطالعه براساس الگوی پیشنهادی سیمپسون 1993م. صورت می گیرد که در آن روایت و دیدگاه روایی به شکلی نظام یافته و روشمند بررسی می شوند. ابتدا تلاش بر آن است که دریابیم راوی در این داستان براساس الگوی سیمپسون، از چه نوعی است و سپس بررسی کنیم که آیا وجهیّت داستان مثبت، منفی و یا خنثی است. فرض ما براین است که راوی سوم شخص و وجهیّت داستان در متن براساس تقسیم بندی های سیمپسون، مثبت است. در این تحقیق داده ها بر اساس گفته ها و ابزارهای تحلیلی بیان شده در نظریه مذکور، مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعه این پژوهش درمی یابیم که راوی میان اول شخص و سوم شخص در تغییر است که هرکدام در پیشبرد روایت تأثیرداشته است. وجهیت غالب در متن داستان براساس تقسیم بندی های سیمپسون، مثبت است که نشان از تعهّد و اعتمادبه نفس راوی درباره ماجراهای داستان و دیدگاه قاطع او در مورد جهل و تعصب درتقابل با روشنفکری وآگاهی است. نظام وجهی به کاررفته در رمان امری و التزامی است که بااستفاده از فعل های وجهی-واژگانی، کلمات احساسی مانند صفات و قیود ارزیابی کننده، افعال گزارشی که بیانگر افکار و کنش هاست و جملات تعمیم دهنده، آن را نشان داده است. البته در برخی قسمت های داستان وجهیت منفی است که حاکی از تردید و دودلی شخصیت های داستان است.
بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، پادشاهی خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس پرداخته ایم. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سندپژوهی و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. بررسی تقابل در داستان های مورد بررسی نشان می دهد که عنصر تقابل در این داستان ها بسیار برجسته و پررنگ است و در واقع طرح هر کدام از این داستان های تاریخی بر مبنای تقابل است. نوع تقابل ها در این داستان ها به دلیل تاریخی بودن آن ها، عمدتا از نوع تقابل شخصیت های انسانی است. تقابل های دیگری نیز غیر از تقابل میان شخصیت های انسانی در این داستان ها دیده می شود، که از میان آن ها می توان به تقابل ایدئولوژی ها، عدالت و ظلم، فضایل و رذایل اخلاقی، تقابل صفات انسانی همچون جنگاوری و شجاعت با ضعف و ناتوانی، تقابل نژادی و قومی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. در مجموع، با اینکه داستان های منتخب، از نوع داستان های تاریخی هستند، اما مؤلفه های رویکرد و نظریه لوی استروس در آنها دیده می شود و انگیزه این شخصیت ها از تقابل، صرفا انگیزه های ذکر شده در کتب تاریخی نیست، بلکه آرمان ها و اهداف و همچنین تیپ شخصیتی و خصایل روانی آنها نیز در این تقابل ها تأثیر مستقیم گذاشته است.
بررسی و تحلیل غزل فاضل نظری، مطابق الگوی انسجام متن هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
133 - 162
حوزههای تخصصی:
یکی از غزل سرایان معاصر که شعرش در سال های اخیر مورد توجّه بوده، فاضل نظری است. او به عنوان شاعر «جریان ساز» دهه اخیر شناخته شده است. نظریه انسجام متن هالیدی ( Halliday ) که با همکاری رقیه حسن، تکامل یافت، متن ادبی را در سه محور انسجام دستوری، لغوی و منطقی (معنایی یا پیوندی) واکاوی می کند . در پژوهش حاضر، یکی از غزلیات شناخته شده فاضل نظری بر اساس معیارهای نظریه هالیدی و حسن، در دو محور عمودی و افقی، بررسی شده و پس از ارزیابی مؤلفه های این نظریه، و جستجوی مصادیق آن در شعر او، این نتایج به دست آمده است: غزل فاضل نظری به لحاظ التفات به عناصر انسجام دستوری و لغوی، ظرفیت بالایی دارد و تمام واژگان ابیات آن زنجیر وار به هم گره خورده است. تمام بیت های آن، از نظر انسجام منطقی نیز به شگردهای ایجاد انسجام، بر اساس نظریه هالیدی و حسن، توجّه نشان داده و غالب ابیات آن، بیش از یکی از معیارهای این نوع انسجام را دارا هستند. نظر به نظریه هالیدی و حسن، در غزل مورد نظر، می توان یکی از دلایل توجّه به شعر فاضل نظری را در دهه اخیر، انسجام متن در شعر او دانست.
سبک شناسی لایه نحوی در داستان سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
289 - 313
حوزههای تخصصی:
در سبک شناسی ویژگی های روساخت اهمیت زیادی دارند. روساختی که نویسنده برای بیان ژرف ساخت مدنظرش از بین روساخت های ممکن برمی گزیند زیرمعناها، طنین ها، تداعی های سبکی و بلاغی را به وجود می آورد؛ بنابراین، ساختار نحوی یک متن در شکل گیری سبک آن نقش مهمی برعهده دارد. داستان سمک عیّار از برجسته ترین داستان های پهلوانی- عیّاری است که در قرن ششم مکتوب شده است. در این پژوهش، لایه نحوی این داستان و تناسب آن با درون مایه اثر به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است که مهم ترین ویژگی های آن عبارتند از: ایجاز هنرمندانه، بسامد بالای فعل در جملات، فراوانی جمله های کوتاه، مستقل و هم پایه، تقدیم فعل و جابه جایی ارکان جمله به دلیل اغراض بلاغی، فراوانی فعل های کنشی و حرکتی و ایجاد صدای فعال، فراوانی افعال ساده و پیشوندی، بروز وجهیت (مدالیته) در فعل جمله، غلبه وجه اخباری، آهنگ افتان و خیزان در کلام. پیوند جمله ها آمیخته ای از سبک گسسته و هم پایه است که نوعی حرکت و روانی به داستان بخشیده است. می توان گفت که ساختار نحوی این داستان متناسب با درون مایه آن است و در رسانگی، صراحت، دلپذیری و لذت بخشی آن نقشی اساسی دارد.
معجزنامه، نوع ادبیِ کمتر شناخته شده در حوزه شعر شیعی
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 162
حوزههای تخصصی:
شعر شیعی به جهت غنای محتوایی و تنوع مضمونی که از نتایج پیوند سنت های ادبی با بن مایه های فکری، فقهی، کلامی و روایی شیعیان است با کارکردها و رویکردهای متنوعی در انواع مختلف ادبی سروده شده است. همین پژوهش های اندک در دیوان ها و جُنگ های شیعیِ به جامانده از گذشته نشان می دهد که شعر شیعی توانسته هم در حوزه شکلی و هم محتوایی بر تنوع و غنای شعری در ادبیات فارسی بیفزاید. غایت انواع ادبی در شعر شیعی، القای حقیقتِ فرهنگ شیعی با روش های مختلف به مخاطب است و این مقاله بر آن است تا گونه «معجز نامه» را تعریف و فلسفه و کارکرد آن را بیان نموده و ضمن ارائه نمونه هایی از معجزنامه ها از دیوان ها و نسخه های خطی به تبیین و تحلیل ساختار و محتوای این گونه شعر شیعی بپردازد. این گونه ادبی، ادامه سنت سیره نویسی و دلایل نگاری است و سعی در اثبات معجزات رسالت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله دارد. استفاده از راوی درون داستانی، ذکر منبع، مشخص کردن مکان رویداد و جلوه های مختلف پرسش و خطاب ازجمله شگردهایی است که در معجزنامه ها به کار گرفته می شود تا ضمن دعوت مخاطب به استماع سخن نقال یا شاعر، بر میزان اعتماد و باورپذیری روایت بیفزاید.
نامه های منظوم عاشقانه و تغزل گفت وگویی: سنت های پارسی در سروده های تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پارسی وتازی در زمینه های گوناگونی دادوستد فرهنگی با هم داشته اند. یکی از این زمینه ها، موضوع سروده هاست: به روشنی می توان نمونه های فراوانی را از تأثیر سروده های تازی در اشعار پارسی و برعکس، ملاحظه کرد. دو نمونه ای که در این نوشتار با تفصیل بیشتر بررسی می شوند یکی نامه های منظوم عاشقانه میان عاشق ومعشوق و دوم تغزل در شکل گفت وگویی آن است که هر دو تحت تأثیر ادبیات و فرهنگ ایرانی و از طریق شاعران ایرانی تبارِ تازی سرا وارد ادبیات عربی شده اند. به طور خاص، به سروده های بشّار بن بُرد تُخارستانی و عباس بن اَحنَف در نامه های منظوم عاشقانه و وضّاح الیمن و ابونُواس در تغزل گفت وگویی پرداخته شده است. به عنوان پیشینه، به منظومه ویس و رامین و سنت «ده نامه»سرایی نیز اشارت رفته است.
نقش لالایی های در تقویت هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لالایی ها به عنوان نجواهای اولیه بزرگ سالان با کودکان، در نگاه نخست، برای آرامش بخشیدن به کودکان سروده شده اند. متن زمزمه های زیبایی که خاستگاه آن در ادبیات کودک سنتی به قدمت حضور مادران و ایجاد ارتباط با کودکان بازمی گردد، به دلیل داشتن محتوایی قابل تأمل و ظرفیت های متنوع، بستری برای تحقیق و پژوهش در حوزه ادبیات کودک و نوجوان شده است. یکی از زمینه های کاربردی لالایی ها تقویت هوش معنوی در مخاطب یا شنونده است. هوش معنوی و تقویت آن در کودکان ازجمله مسائل مطرح در علوم امروزی است. بر پایه این رویکرد و با تمرکز بر متنیت لالایی ها مؤلفه های تقویت هوش معنوی از متن لالایی ها استخراج شده و با شیوه توصیفی تحلیلی این مؤلفه ها در متن لالایی ها بررسی شده است. حاصل مؤلفه های متعددی در متن لالایی ها یافت شده و مؤلفه «حس رسالت» و «خودآگاهی» جزو پرمصداق ترین مؤلفه ها بوده اند
ابرش کیانی (بررسی جایگاه اسب در شاهنامه ی فردوسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اسب، یکی از مشهورترین حیواناتی است که در زندگی و فرهنگ بشر – به ویژه در دوره ی باستان- از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و احترام بسیاری داشته است. در فرهنگ ایران باستان، اسب و ابزار مرتبط با آن، پابه پای انسان، رشد کرده و همواره می توانیم ردپای این حیوان را ببینیم. در شاهنامه ی فردوسی، به سبب صبغه ی حماسی آن، چهره ی اسب، نمود خاصی دارد و فردوسی، با قدرت تمام، این حیوان فرخنده و خاص را در تصویرسازی های خود، جای داده است. در این جستار، اسب به عنوان یکی از موجودات مهم و تأثیرگذار در زندگی ایرانیان، مورد مطالعه قرار گرفته و سیمای این حیوان در شاهنامه ی فردوسی- به عنوان کتابی که ارتباط ویژه ای با گذشته و اساطیر ایران دارد- بررسی شده، که نتیجه ی آن، توجه حکیم توس به نقش و اعتبار این حیوان در نزد مردم ایران زمین و درک و دریافت خجستگی آن در نظر ایرانیان است.
درآمدی برظرفیت های مطلوب هفت پیکر نظامی برای ساخت بازی رایانه ای در سبک نقش آفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر ظرفیت های مطلوب هفت پیکر نظامی برای ساخت بازی رایانه ای در سبک نقش آفرینی علیرضا پورشبانان* چکیده در مقاله ی پیش رو، هدف این است که با بررسی شاخص های مطلوب متن هفت پیکر برای تولید بازی رایانه ای اقتباسی، به روش توصیفی تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که در این متن و متون مشابه، چه ظرفیت هایی شرایط را برای خلق بازی رایانه ای در سبک نقش آفرینی مناسب کرده و با تمرکز بر چه شاخص هایی می توان هفت پیکر را اثری مطلوب برای بازی سازی در نظر گرفت. از این زاویه، به نظر می رسد وجود قالب داستانی پرفراز و فرود و درون مایه های متنوع پرمخاطب در کنار تعدد فضا و مکان و وجود ابرقهرمانی با قابلیت هم ذات پنداری فراوان و با تعامل در نقش های متفاوت، در کنار حضور دیگر شخصیت های جذاب و موجودات عجیب و شگفت انگیز با ظرفیت ایجاد کشش در گستره ای از انواع چالش های ذهنی و مبارزه ای، ازجمله مهم ترین ویژگی هایی است که این متن را به اثری مناسب برای تولید بازی های رایانه ای اقتباسی تبدیل کرده است. * استادیار گروه عمومی دانشکده کاربردی دانشگاه هنر تهران alirezap3@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 27/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 5/4/1400
آیا متن می تواند کودک را به آغوش گیرد؟ کندوکاو خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا متن می تواند کودک را به آغوش گیرد؟ کندوکاو خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم) سودابه شکراله زاده* چکیده هدف کلی این تحقیق بررسی خواننده ی نهفته در داستان های کتاب های درسی فارسی دوره ی اول دبستان (اول تا سوم) بر اساس نظریه ی «خواننده ی درون کتاب» ایدن چمبرز است. به دنبال این هدف کلی بر سه هدف جزئی تمرکز می شود: بررسی توانایی داستان های به کاررفته در این کتاب ها در به درون متن کشیدن مخاطب؛ کشف مفهوم کودک نهفته در این داستان ها و بررسی این موضوع که آیا این داستان ها را می توان اثر کودک دانست یا خیر. این تحقیق نشان می دهد کیفیت شگردهای خواننده ی نهفته (سبک، زاویه ی دید، طرفداری و شکاف های داستانی) در این داستان ها به صورتی است که احتمال اینکه بتواند خواننده را درون متن بکشد اندک است. کودک نهفته در داستان ها، کودکی ناآگاه و ناقص از نظر شناختی است که زیر سایه ی سنگین اقتدار بزرگ سال باید به تعلیمی گراییِ غلیظی تن دهد تا به نقطه ی غایی رشد مدنظر بزرگ سال دست یابد. کودک باید به هنجار شود و کدهای اخلاقی، دینی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ی بزرگ سال را اجرا کند و همانند بزرگ سال سخن گوید و بیندیشد. کودک در جایگاه وسیله ای بازنمایی می شود که باید در سویه ی تجربه، آگا هی و جامعه پذیری محض گام بردارد. گرایشی به کودک زدایی به چشم می خورد که این گرایش با شیوه هایی مانند آموزش مستقیم، تن ندادن به گفت وگو با کودک، زیبایی شناسی زدایی، انتقال مستقیم کدهای اخلاقی، دینی و اجتماعی بزرگ سالانه، عاری بودن داستان ها از تخیل، عاطفه، بازی گونگی و شیطنت های کودکانه و رقیق کردن طنز اعمال می شود. به جز دو داستان پری کوچولو و روباه و خروس به دشواری می توان دیگر داستان ها را آثار کودکی دانست که بتوانند با کودک ارتباط گیرند. واژه های کلیدی: ایدن چمبرز، خواننده ی نهفته، داستان، کتاب های درسی فارسی دبستان، کودک. * استادیار گروه آموزش و پرورش دانشگاه علامه طباطبائی Shokrollahzadeh.sue@atu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 18/3/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 9/9/1400
تحلیل مفهوم «بیگانگی» در داستان های غلامحسین ساعدی با تکیه بر ماتریالیسم تاریخی- دیالکتیکی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بیگانگی، بین ذات و وجود انسان یگانگی مطلقی را تصور می کند و چنان که میانجی بین این دو قرار گیرد و سبب تضاد بین این دو و بروز غیر عادی سرشت انسان شود, بیگانگی رخ داده است. ماتریالیسم تاریخی مارکس که علت العلل همه پدیده های اجتماعی را در مناسبت های مادی و شرایط اجتماعی جست و جو می کند، علت این بیگانگی را تضاد بین نیروها و روابط تولیدی می داند. در این وضعیت، شیء واره گی بر روابط انسانی مسلط می شود و مانع عینیت بخشی و بسط ذهنی شخصیت ها می گردد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به شاهدمثال هایی از داستان های ساعدی و تحلیل آنها بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی مارکس و تضاد نیروهای تولید با مناسبات مادی و روابط اجتماعی، به چرایی و چگونگی دلایل مادی مفهوم «بیگانگی» پرداخته شده است. پیش فرض مقاله این است که ساعدی در داستان-هایش بیگانگی و دگردیسی شخصیت ها را محصول تضاد با عواملی چون تقسیم کار، ابزار تولید انحصاری، کار بیگانه شده، بروکراسی، سرمایه، عدم فراغت، کالایی شدن و همچنین شرایط اجتماعی موجود می داند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و مالک آن هستند.
حکایت هجران، از ورقا تا طوطی (بررسی مقایسه ای مقوله ی هبوط روح در قصیده ی عینیه ی ابن سینا و مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
حکایت هجران، از ورقا تا طوطی (بررسی مقایسه ای مقوله ی هبوط روح در قصیده ی عینیه ی ابن سینا و مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی) رقیه اسدی خانشان * عبدالناصر نظریانی * * علیرضا مظفری * * * چکیده قصیده ی عینیه ی ابن سینا اثری عرفانی و رمزی است که در آن روح به شکل پرنده تصویر می شود و از عالم ملکوت به عالم ملک هبوط می کند. هرچند اندیشه ی هبوط روح قرن ها قبل در اندیشه و ادبیات گنوسی مطرح شده بود، این مبحث از ابن سینا به بعد در آثار منثور و منظوم عارفان مسلمان، در قالب تمثیل پرنده ارائه شده است. ازجمله ی آن ها می توان به ملااحمد نراقی (1185یا1186-1245ق) اشاره کرد که در داستان طوطی و شاه مثنوی طاقدیس ، به شکلی تمثیلی به این مقوله می پردازد. مقاله ی حاضر پس از ذکر مقدمه ای درباره ی هبوط روح و نماد کبوتر در رساله الطیرها، با روش تحلیلی-مقایسه ای به بیان نقاط اشتراک و افتراق دو اثر داستان طوطی و شاه و قصیده ی عینیه پرداخته است و سرانجام در این دو اثر شباهت هایی مانندِ نزول روح از عالم بالا، اسارت روح در جسم، ناله ی روح از فراق و وصال طلبی روح و تفاوت هایی مانندِ واکنش و نبود واکنش روح برای پذیرش هبوط و دخالت و عدم دخالت شیطان در فراموشی وطن اصلی، میان این دو اثر به دست آورده است. واژه های کلیدی: ابن سینا، قصیده ی عینیه ، ملااحمد نراقی، مثنوی طاقدیس ، هبوط روح. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه saeed_urm@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه a.nazariani@urmia.ac.ir *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه a.mozaffari@urmia.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 20/11/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 31/6/1400
نمودهای فرهنگ عامه در خاوران نامه ابن حسام خوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاوران نامه ابن حسام منظومه ای که داستان های خیالی از سفرها، دلاوری و جنگ آوری های حضرت علی (ع) با کفار را در قالب و زبانی شبیه به شاهنامه روایت می کند، غالبا اثری حماسی شمرده می شود، هرچند با بررسی بیشتر می توان نشان داد که فزونی یافتن ویژگی های ادبیات عامیانه در تار و پود این منظومه، آن را تا حد زیادی از تعریف حماسه رسمی دور و به ادبیات عامیانه نزدیک کرده است. مقاله حاضر می کوشد مهمترین نمودهای فرهنگ عامه در این اثر را مشخص و ریشه ها و چگونگی کاربرد آنها را بیان نماید. برای رسیدن به این هدف، نخست باورهای برخاسته از توده مردم و سپس برخی از ویژگی های عامیانه دیگر در زبان و شیوه روایت که در اشعار و مفاهیم خاوران نامه بازتاب یافته، استخراج شده است. این جستار به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شده و در جستجوی آن است که چرا باید خاوران نامه را پدیده ای ادبی برخاسته از بطن زندگی مردم عادی دانست که به دلیل ارتباط مستقیم ابن حسام با توده های مردم به گستردگی با مظاهر گوناگون زندگی و ذهن و زبان توده مردم به شیوه های مختلف درآمیخته است. دست آوردهای این کاوش در علل و چگونگی حضور چشم گیر نمودهای فرهنگ عامه در خاوران نامه است و می تواند زمینه را برای تعیین دقیق تر جایگاه این حماسه دینی در ادبیات عامیانه فراهم آورد.
"روش شناسی فرمالیسم نظام مند" "الگویی پیشگام در تدوین مبانی نظری تاریخ ادبیات نویسی قرن بیستم"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
174 - 206
حوزههای تخصصی:
با وجود تناقض اولیه میان رویکرد فرمالیستی و نگاه تاریخی، فرمالیسم نظام مند توانست با تدوین چارچوبه روش شناختی معین و طرح مفاهیمی چون تحول، پویش تاریخی، کانون مندی، عنصر مسلط و نظام، به عنوان جریانی پیشرو در تاریخ ادبیات نگاریِ نظری و قاعده مند در قرن بیستم شناخته شود و بر بسیاری از جریان های بعد از خود تاثیر گذارد. این جریان به رغم انتقادهایی که بر آن وارد آورده ا ند، اولین گام ها را در پل زدن میان مطالعات در-زمانی و هم زمانی برداشت و ادبیات را به کانون اصلی مطالعات تاریخی تبدیل کرد. این مقاله با نگاهی انتقادی به این جریان درصدد پاسخ به این پرسش است که اولاٌ سرچشمه های نظری الگوی فرمالیسم نظام مند کدام است و ثانیاً امکانات و محدودیت های آن برای تدوین تاریخ ادبیات چیست.