فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بیشترِ فرهنگ های کهن فارسی شاهدهای شعری بسیاری همراه با نام سرایندگان آن ها در ذیل واژه ها و ترکیب ها آمده است. این سنّت ارزشمند، افزون بر ارزش های لغوی، گاه سبب شده بیت هایی از دیوان های بربادرفته شاعران کهن فارسی از دستبرد حوادث و فتنه های روزگار در امان مانَد و مانند گنجینه ای ارزشمند به دست ما برسد. لبیبی از شاعرانی است که در فرهنگ ها شاهدهای پُرشماری از شعرهای وی آورده شده است. در این پژوهش ضبط بیتی از او در فرهنگ ها را بررسی کرده ایم و کوشیده ایم بر پایه قرینه های درون متنی و برون متنی، پیشنهاد تازه ای برای تصحیح آن مطرح کنیم.
نفوذ نظام سلطه مذکر در بنیان اندیشه های پروین اعتصامی از دیدگاه نظریه جامعه شناختی پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور انقلاب مشروطیت در ایران، زنان ایرانی به حقوق و جایگاه خود آگاه تر شدند و تمایل بیشتری به فعالیت در عرصه های اجتماعی پیدا کردند. در این میان، پروین اعتصامی با سرودن اشعاری انتقادی، فریادِ رسای زنانی شد که در طول تاریخ در زیر سلطه نظامِ مردسالار از بسیاری از حقوق محروم و منزوی شده بودند. پروین در اشعارس با زبانی منتقدانه بر بی عدالتی های اجتماعی می تازد و از وضعیت بغرنج زنان در جامعه انتقاد می کند. بنا به نظر پی یر بوردیو جامعه شناس فرانسوی(1930-2002م) در کتاب «سلطه مذکر»، زنان خود نیز در این سلطه بر خود مشارکت می کنند و با .سلطه گران همدست می شوند؛ زیرا عاملان اجتماعی در طی فرایندی تاریخی دیدگاهِ مذکر را در قالب باورهایی بدیهی (دوکسا) در مردان و زنان نهادینه می کنند و پذیرش چنین دیدگاهی را در ذهنیت جامعه طبیعی جلوه می دهند. هدف این مقاله تحلیل دیدگاه سلطه مذکر در جهان اندیشه و اشعار پروین اعتصامی بر اساس نظریه جامعه شناسی پی یر بوردیو است. از این رو، با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مبانی جامعه شناختی بوردیو تأثیرات سلطه مذکر را در جهان اندیشه و اشعار پروین بررسی می نماید. بر اساس یافته های این مقاله، پروین با آنکه در برخی ازاشعار خود از سلطه مذکر انتقاد می کند، اما به طور کلی، موضعی دوگانه و پارادوکسیکال در این زمینه دارد. او با پیروی از اسلوب شاعران گذشته، با نهادِ ادبیاتِ مردانه همسو می شود. در اشعارش جزئیات روحی و عاطفی زنانه چندان برجسته نمی شود و ویژگی های زبانی اش، از زبان مردانه تمایز نمی یابد. به نظر می رسد که سلطه مذکر در اعماق ناخودآگاه ذهن پروین ریشه دوانده است.
بررسی تطبیقی شخصیت های اصلی دو رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی و یک شب فاصله از منظر توانمندی آنان در مؤلفه های مهارت های زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی شخصیت های اصلی دو رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی و یک شب فاصله از منظر توانمندی آنان در مؤلفه های مهارت های زندگی چکیده هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی کنش های شخصیت اصلی دو رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی نوشته جمشید خانیان و یک شب فاصله نوشته ی جنیفر اِی نیلسون، بر اساس انواع مهارت های زندگی است. شخصیت اصلی رمان خانیان (سارا) و شخصیت اصلی رمان نیلسون (گرتا)، دو دختران نوجوان 12 ساله هستند که برای عبور از وضعیت های بغرنج و شرایط غیرعادی پیرامون خود تلاش می کنند. تحلیل محتوای قیاسی هر دو اثر و مقایسه ی آن ها روشن می سازد که همه ی مهارت های زندگی در شخصیت سارا، در مقایسه با گرتا ضعیف تر است و گاه به جای همکاری در رفع مشکلات، خود به مشکل بزرگ تری برای دیگران تبدیل می شود. همچنین کاربرد مهارت های زندگی از سوی شخصیت اصلی در اثر خانیان بسامد کمتری نسبت به اثر دیگر دارد. بااین همه به نظر می رسد شخصیت سارا، به دلیل بی عیب و نقص نبودن و نیز بروز واکنش های هیجانی متناسب با سن و شرایطی که در آن قرار دارد تا حدودی واقعی تر و ملموس تر از گرتا است که همیشه و در هر وضعیتی می تواند مهارت های زندگی را به درستی به کار ببرد. بااین همه هرکدام از دو اثر مخاطب نوجوان را به شیوه ای متفاوت با زندگی و مسائل آن درگیر ساخته و زمینه ی توانمند شدن او را فراهم می سازند.
شاهکارهای ادبیات روسیه در آینه سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
219 - 240
حوزههای تخصصی:
سینما در آغاز به عنوان یک صنعت حیات یافت، توانست با بهره گیری از برخی ویژگی های ادبیات، به سرعت خود را به ادبیات نزدیک کند و موقعیت خود را به جایگاه هنری ارتقاء دهد. هدف از این همبستگی و پیوستگی، دستیابی به این مهم بود که یک اثر سینمایی در صورتی موفق خواهد بود که بتواند تأثیری جاودان بر مخاطب بگذارد. لذا اقتباس، هنر مهم و تثبیت شده ای در فیلمسازی است. تاریخ سینما شاهد اقتباس های متعدد از یک منبع بوده است و برخی آثار از نویسندگان مناسبت بیشتری برای تبدیل شدن به فیلم یافته اند. ادبیات روسیه نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و به دلیل گستردگی و غنای ادبی آن بواسطه حضور آثار نویسندگان و ادیبان بزرگ در طول تاریخ ادبی خویش، همواره منبع الهام و اقتباس سینماگران بوده است. این مقاله به بررسی چهار اثر ادبی که در سینما مورد اقتباس واقع شده و از روی آن فیلم ساخته شده است، می پردازد که می توان آنها را یکی از بهترین های ادبیات روسی قرن ۱۹ و۲۰ نامید. هدف اصلی این مقاله تعیین جایگاه آثار فوق در تاریخ سینما و پی بردن به تاثیر کیفیت و اصالت بالای این آثار شده است و در نهایت اینکه چه چیزی آنها را به زبان سینما ترجمه کرده است.
بررسی نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس بر اساس اشعار انتقادی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذری انتقادی بر زندگی و حیات فکری و مروری بر آثار و تألیفات حافظ و هابرماس نشان از آن دارد که شرایط سیاسی و اجتماعی عصر آن ها، بستری لازم برای بروز و ظهور شخصیت هایی چون حافظ و هابرماس، فراهم ساخته است. فضای سیاسیِ سراسر خفقانِ مستبدی چون هیتلر، توام با تجربه شخصی نقش مؤثری بر شکل گیری افکار، اندیشه و آثار هابرماس برجای گذاشت. در عصر حافظ نیز چنین شرایطی حاکم است. به عبارت دیگر اوضاع روزگار حافظ که با ظهور پدیده ای مستبد به نام امیر مبارزالدین توأم است، نقش بسیار مهمی در سرودن اشعار انتقادی وی داشت. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، در صدد پاسخ به این سؤالات است که اساس ارتباط اندیشه هابرماس و حافظ بر چه اصلی استوار است؟ فصول مشترک اندیشه های هابرماس و حافظ بر چه محوری نهاده شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد محور اصلی ارتباطی کنش ارتباطی هابرماس و اندیشه انتقادی حافظ زبان آن هاست. کنش ارتباطی هابرماسی در چهارچوب گفتمان انتقادی حافظ می تواند پیام آور بخشی از واقعیت های جامعه در حوزه عدالت اجتماعی، آزادی و رهایی، صلح و دوستی و چندصدایی باشد. اعضاء دنیای تک صدایی حافظ می توانند محتسب صوفی، واعظ، زاهد و مدعیان باشند و پیر مغان، رند و ساقی می توانند اعضاء دنیای چندصدایی وی تشکیل دهند. از طرفی گفتمان هابرماس برانگیزاننده میل به حقیقت است. حقیقتی که از طریق استدلال عقلانی تعیین می شود.
ماهیت زدایی اسطوره های سفیدپوستان: خوانش دلوزی- باروکی از نمایش نامه بی ثباتی های ناهیودا درثِرد کینگ دام اثر سوزان- لوری پارکز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
1 - 23
حوزههای تخصصی:
این پژوهش اولین شاهکار نمایشی سوزان-لوری پارکز، بی ثباتی هایِ ناهیودا در ثِرد کینگ دام، را از دیدگاهی جدید بررسی می کند. سبکِ تو در تویِ نمایش نامه نویسی وی -در حالی که داستان های در هم تنیده، یادآور سبک قصه گویی شهرزاد ایرانی است- به ترسیم گذشته پایمال شده سیاه پوستان از سوی قدرت مسلطِ تاریخ نویسی سفیدپوستان تمرکز دارد. این مقاله با دیدگاه دلوزی-باروکی زوایای کمتر دیده شده یا نادید شده سبک دراماتورژی وی را می کاود. پارکز در این نمایش نامه، بر بومی به سبک نئوباروکی، تلفیقی از معماری، موسیقی، اسطوره و هنرهای اجرایی اجرا می کند. فیگورهای نمایش نامه وی که توسط گفتمان مسلط، در ابتدا به «بدن های بدون اندام» تبدیل شده اند، در حال «شدن» به «بدن های اسکیزوفرنی» در طی «مسیر گریزِ» موسیقیایی جازی هستند؛ در حالی که حماسه ستم های رفته بر سیاه پوستان را سر می دهند. در پایان این نتیجه حاصل می شود که نویسنده به عنوان نمایش نامه نویس زن آفریقایی-آمریکایی، سبک دراماتورژی خویش را، در اولین شاهکار نمایشی اش با الهام از ساختاری دلوزی-باروکیِ، از سایر نویسنده های زن سیاهپوست متمایز کرده و به عنوان ابزاری برای مبارزه و مقاومت در مقابل نظام سلطه گر به کارگرفته است. پارکز همان شهرزاد قصه گو است که نه تنها از جان خویش گذشته(ازجان گذشته ای گم شده) بلکه سبک نمایش نامه نویسی سیاهپوستان را نیز بهبود و در نهایت نجات بخشیده است.
نشانه شناسی لایه ای «اَلست» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
15 - 48
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی در پی کشف قراردادهایی است که به تولید معنا می انجامد و هر واژه را به عنوان یک نشانه در فرایند دال و مدلول و دلالت، تحلیل و موجبات درک عمیق تر واژه را فراهم می کند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل واژه «اَلست» به عنوان یک نشانه انتزاعی که مدلول های متنوعی را می طلبد پرداخته است؛ زیرا مولانا این واژه را مانند دیگر واژگان قرآنی دستخوش تحول معنایی کرده و تصرفات بدیعی در آن ایجاد نموده است و هرگاه به این عبارت استناد می کند، پیوندهای معنایی خاصی را با مفهومی خاص بیان می کند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مولانا این واژه را در حوزه های معنایی با کارکرد هنری ویژه ای بکار برده و با این حوزه های معنایی ارتباط برقرار کرده است و با تسلط بر دقایق علوم عرفانی، فلسفی، تاریخی، روانی و از همه مهم تر قرآن و احادیث، توانسته مفاهیم این علوم را در خلال این واژه بگنجاند و صرفا قصد لفاظی و سخن آرایی از این واژه را نداشته است.
بازخوانی اسطوره های برجسته در شعر معد جبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
171 - 194
حوزههای تخصصی:
کاربست اسطوره و میراث سنتی از شاخصه های بارز شعر معاصر عربی به شمار می رود. شاعر معاصر برای القای مفاهیم موردنظر خود به شیوه غیرمستقیم و با عدول از معیارهای رایج زبانی، از اسطوره بهره می گیرد تا بتواند تجربه معاصر خود را بیان کند. در این راستا معد جبوری، شاعر معاصر عراقی، نیز برای زیباسازی شعر و بیان اندیشه خود از میراث اساطیری الهام گرفته است تا آرمان ها و دغدغه های مردم عراق و جهان عرب را فریاد زند. شاعر با درک فضای حساس زمانه، درصدد آگاهی بخشی به ملت های مسلمان است تا بتوانند به این آرمان ها دست یابند. نگارندگان در این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با هدف بیان دغدغه های شاعر در عرصه های سیاسی و اجتماعی، در پی یافتن مهم ترین دلالت های معنایی اسطوره در شعر معد جبوری برآمده اند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که جبوری با الهام از میراث اساطیری از گونه های متنوع هنجارگریزی در راستای معنا آفرینی و برجسته-سازی متن بهره برده است. این اسطوره ها به شکل های گوناگون از آرزوها، اشتیاق ها و دغدغه های شاعر خبر می دهد. شخصیت های اسطوره ای در شعر جبوری همگی دغدغه های سیاسی و اجتماعی دارند و از درد مشترکی می نالند. گذشته از این خواهان استقلال و آزادی سیاسی عراق و برقراری عدالت اجتماعی در این کشور هستند.
تأثیر عناصر معماری بر فضاسازی داستان سوررئال ایران (نمونه موردی: بوف کور و شازده احتجاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
111 - 131
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی بین رشته ای به بررسی نقش عناصر معماری در داستان های سوررئال بوف کور و شازده احتجاب می پردازد. هریک از عناصر معماری که فضای فیزیکی را شکل می دهند و به تعبیری فضایی محدود به زمان و مکان ایجاد می کنند تعریفی مشخص و کارکردی مختص خود دارند، اما محتوای این عناصر با معنای ضمنی شان فضاهایی ایجاد می کند که به زمان و مکان محدود نیستند. ازآنجا که هدف این پژوهش بررسی تأثیر عناصر معماری در خلق فضای داستان سوررئال است، ابتدا عناصر معماری موجود در داستان ها استخراج شد و با تکیه بر مطالعات تطبیقی، با روش تحلیلی توصیفی معنای آنها فراتر از جنبه ی فیزیکی بررسی و درنهایت نقش آنها در خلق فضای سوررئال این داستان ها آشکار شد. بوف کور را می توان مهم ترین اثر صادق هدایت دانست. عناصر معماری ازجمله خانه راوی و بناهای موجود در داستان نقش بسیار مهمی در فضاسازی داستان دارند. در داستان شازده احتجاب، به واسطه ی یادآوری خاطرات شخصیت اصلی در آخرین شب زندگی اش در اتاق خود، فضایی سوررئال شکل می گیرد. با بررسی عمیق تر، می توان گفت عناصر معماری موجود در اتاق، با حمل مفاهیمی فراتر از خود، نقشی اساسی در بیان احوال شخصی شازده و شناساندن ضعف ها و ترس های او ایفا می کنند.
بررسی مهارت های زندگی در رمان «یک عاشقانه آرام»« نادر ابراهیمی» بر مبنای نظریه مارتین سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
108 - 128
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارائه مهارت های زندگی، از اهداف مشترک میان ادبیات تعلیمی و دانش روانشناسی است؛ از میان نظریات روانشناسی، الگوی مثبت گرای مارتین سلیگمن، با تأکید بر هنجارهای رفتاری مثبت، در پی آن است تا اعضای جهان اجتماعی را جهت دست یابی به رضایت پایدار در زندگی یاری سازد. پژوهش حاضر بر مبنای آرای سلیگمن، مهارت های زندگی را در رمان یک عاشقانه آرام ابراهیمی به شیوه تحلیلی-توصیفی، بررسی کرده است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین سبک زندگی سالم در لایه روانی رمان یک عاشقانه آرام است. یافته های پژوهش حاکی از آن است بهره بالای هوش هیجانی، علاقه به یادگیری توأم با تفکر انتقادی در کنش "عسل و گیله مرد" (زوج ایرانی و اشخاص اصلی رمان) مطابق با خوشه نخست نظریه سلیگمن مشاهده می شود. انواع هنجار مثبت همچون نوع دوستی، اعتدال، تواضع، کنش گروهی و احترام به حقوق شهروندی، مجموعه منسجم از مهارت های زندگی را در روابط بین فردی در رمان شکل داده است. عامل اصلی تسکین و تاب آوری زوج ایرانی، وجود معنویت و روحیه مذهبی است که مطابق با آخرین خوشه در نظریه سلیگمن، در خلق معنا و دستیابی اشخاص رمان به تعالی موثر است. نتایج این پژوهش نشان می دهد زوج ایرانی حاضر در این رمان، در قرابت معنادار با آرای سلیگمن، نمودار زندگی موفق و ارائه کننده دستورالعمل های آموزشی جهت دستیابی به زندگی پویا، سالم و شاد هستند؛ از همین رو رمان یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی را می توان در زمره آثار موفق ادبیات تعلیمی معاصر به شمار آورد.
سیمای زن در ضرب المثل های لری و عربی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
126 - 146
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها جزو منابع غنی فرهنگی هر قوم و ملتی هستند که تصویری از زندگی گذشتگان و نیاکان آن قوم را در برابر دیدگان نسل امروزی قرار داده است و یادگاری از هویت ملی جامعه و دربردارنده باورها و نوع نگرش مردم روزگاران خود هستند. زن به عنوان رکن رکین جامعه در جوامع مختلف همیشه در کانون توجهات بوده و هست، سنت شفاهی و به تبع آن ضرب المثل ها تصاویر متناقضی از زن ارائه داده اند،گاه تصویری زشت و نازیبا و گاه تصویری متعادل و زیبا از او به نمایش گذاشته اند، دو قوم بزرگ لر و عرب به دلیل نوع زندگی عشیره ای و قبیله ای مشترکات زیادی با هم دارند یکی از این وجوه اشتراک مضامین مشترکی است که در سنت شفاهی حاکم بر هر دو فرهنگ جاری است، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت منابع کتابخانه ای و میدانی سعی شده است ضرب المثل های لری(استان کهگیلویه و بویراحمد) و عربی با محوریت زن به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گیرد تا سیمای زن در آینه ضرب المثل های این دو قوم مشخص شود.
زمان رستگاری در آخرالزمانی های سنگی بر گوری و شازده احتجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رستگاری» همواره دغدغه آشکار و پنهان آثار ادبی بوده است که گاه از آن به پایان خوش تعبیر شده و گاه در هیئت حیات پس از مرگ بیرون آمده است. پیگیری این مفاهیم در دو اثر سنگی بر گوری و شازده احتجاب نشان دهنده تفکیک دو مفهوم «پایان زمان» به مثابه آخرالزمان گرایی منفعل و «زمان پایان» به منزله آخرالزمان گرایی فعال است. دو رمان در میدانی سرشار از تنش میان این دو زمان شکل گرفته اند. در شازده احتجاب زمان دایره ای و تجدیدپذیر امید را در دل شخصیت اصلی می پرورد؛ حال آنکه نهایتاً جبر زمان تقویمی است که در هیئت مرگ رؤیاهای او را بر باد می دهد. در سنگی بر گوری راوی اقتدار زمان خطی را می پذیرد، اما در پی مقابله با آن به میانجی نوعی زمان دایره ای یا زمان کیفی نیست؛ بلکه رهایی و سعادت را در ایجاد رخنه در زمان خطی بازمی جوید؛ این رخنه در تمنای فرزندآوری تجلی می یابد.
هم عرضی رمان بره گمشده راعی با سرشت متکثر مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذار از جهان قدیم به جهان جدید، بر مبنای دو انگاره «گسست» و «پیوست» دو روایت کلان شکل گرفت. انگاره گسست، جهان جدید را فرایند عقلانی شدن و گذار از سنت می دانست؛ اما از دل آن سویه هایی ناسازگار همچون «رمانتیسم و نوستالژی و نیهیلیسم» زاده شد که میل به رجعت داشتند و ایده شکاف نایافتگی جهان قدیم را ارج می نهادند. انگاره پیوست نیز امتداد و گسترش سنت های الهیاتی و فرهنگی در مدرنیته، و پیوستار آنها را برجسته می کرد. با کنار هم نشاندن این دو انگاره و سویه های مختلف آنها، سرشت متکثر و پاشان مدرنیته و تجربه های مختلف و متناقض آن را بهتر می توان درک کرد. هرچند تکثر و تناقض های درونی مدرنیته را در مدرنیته ایرانی نیز می توان یافت، اما بازنمایی آن را در داستان فارسی کمتر شاهد هستیم. رمان بره گمشده راعی از هوشنگ گلشیری، برخلاف عمده آثار داستانی سنت گریز یا سنت گرای دهه چهل و پنجاه، نمونه ای کم نظیر از ادراک پاشان مدرنیته را عرضه می دارد و حامل حداکثر آگاهی ممکن از این مقوله در دهه پنجاه است. گلشیری در این رمان در پی ستایش یا نفی جهان قدیم و جهان جدید نیست بلکه روایتی انتقادی، توأمان و اندیشمندانه از دیالکتیک جذب/ دفع گذشته و اکنون را عرضه می دارد.
بررسی فضای زندان در حبسیه های خاقانی براساس نظریه هانری لوفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی در پژوهش حاضر، نحوه بازنمایی فضای زندان در حبسیه های خاقانی است که با هدف شناخت رابطه دیالکیتک سه گانه فضای ادراک شده، فضای تصورشده، و فضای زیست شده براساس نظریه تولید فضای هانری لوفور انجام شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای اسناد کتابخانه ای است و یافته ها نشان می دهد که در فضای ادراک شده که مبتنی بر سنت پدیدارشناسی و دیدگاه انتقادی است، شاعر با مواجهه تنانه به درک جدیدی از فضای مادی زندان رسیده، سازوکار پنهان قدرت را باز می شناساند. در فضای تصورشده که مبتنی بر دانش نهادینه شده از سوی گفتمان قدرت است، شاعر به مثابه سوژه به شناختی از فضا می رسد که حاصل اندیشه جبری است. همچنین دسترسی گروه های مختلف به قدرت و نقش آنها در حبس خاقانی آشکار می شود. در فضای زیست شده که مبتنی بر مقاومتی پنهان دربرابر گفتمان قدرت است، شاعر به کمک تخیّل خود و با تکیه بر جهان ممکنات و همچنین با بهره گیری از تعابیر شاعرانه فضایی متفاوت خلق می کند که نسبت مادی با فضای حقیقی زندان ندارد، بلکه صرفاً معنایی آرمانی به آن اضافه می کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است فضای مادی زندان، گفتمان قدرت و شاعر زندانی به مثابه سوژه کنشگر در شکل گیری فضای زندان در حبسیه های خاقانی نقش دارند.
استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در دیوان فدایی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فدایی مازندرانی از شاعران آیینی دوره قاجار است که مقتلی با چهار نظام در قالب ترکیب بند دارد. اشعار وی سرشار از صور خیال و آرایه های لفظی و معنایی است اما چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش کتابخانه ای با هدف بررسی استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در اثر فدایی به دنبال استعاره های مفهومی پرتکرار شاعر و تحلیل ارتباط آن با زمانه و فکر شاعر است. بدین منظور ابتدا ابیات دارای استعاره مفهومی از دیوان شاعر استخراج و پس از طبقه بندی یافته ها، داده های به دست آمده به روش توصیفی- تحلیلی ارائه شد. نتایج نشان می دهد استعاره های مفهومی به کار رفته برای امام و یارانش بسیار بیش تر از سپاه دشمن است. تنوع استعاره ها در حوزه-های مختلف از جمله اجرام آسمانی، جانوران، گیاهان، جواهرات و پیامبران بالاست و این موجب خلق مضامین و تصاویر زیبا و قابل تأملی شده است. بعد از امام، بیشترین استعاره ها مربوط به حضرت عباس (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (ع) است. پرتکرارترین استعاره برای شخص امام، «شاه» است که احتمالا تحت تأثیر جایگاه شاه در دوران زندگی شاعر است و پس از آن، خورشید، ماه، گوهر و شیر، بالاترین بسامد را دارد.
تحلیل تطوّر عرفانی شخصیت «ارمیا» در رمان های رضا امیرخانی با تکیه بر نقش آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
207 - 233
حوزههای تخصصی:
«ارمیا» شخصیتی تکراری در آثار رضا امیرخانی است که در دو رمان «ارمیا» و «بیوتن» شخصیت اصلی داستان بوده و در رمان «رهش» نیز حضوری تاثیرگذار دارد. در این مقاله که با کاربست روش توصیفی تحلیلی تدوین شده است، سیر تطور شخصیت عرفانی ارمیا مورد کندوکاو قرار گرفته و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که شخصیت ارمیا با کدام یک از مسلک های عرفانی قابل تطبیق است؟ و آیات قرآن کریم چه تاثیری بر روند این تطور عرفانی گذاشته اند؟ بر این مبنا نخست نحوه سلوک شخصیت ارمیا در رمان های یاد شده به صورت جداگانه بررسی شده و سپس حرکت طولی این شخصیت در هر سه رمان ارزیابی می گردد. سلوک عرفانی شخصیت ارمیا با اعزام به جبهه آغاز می شود. در رمان ارمیا سنگر کارکردی همچون خانقاه دارد و فضای معنوی جبهه نردبان عروج ارمیا است. در این رمان ارتباط بین ارمیا و دوست شهیدش، رابطه شمس و مولوی را تداعی می کند. همین رابطه در بیوتن، به رابطه موسی و خضر، قابل تعمیم است. در مجموع هر سه رمان نیز، تحول روحی ارمیا حرکتی طولی دارد که آن را می توان بر اساس اسفار اربعه تطبیق داد. در تمام این موارد آیات، اشارات، معانی و مفاهیم قرآنی نقشی بسزا و کارکردی بنیادین در شکل گیری و تطوّر شخصیت عرفانی ارمیا دارند.
مقایسه بهره گیری از شیوه «تفکر جانبی» در تقابل های دوگانه دو رمان «بازگشت هرداد» و «از دوازده انگشت نکبتی اش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر جانبی فرایند کلیشه زدایی از روش معمول اندیشیدن است. برخی از این روش ها شامل «وارونه سازی»، «بدیل سازی»، «تناقض» و «استعاره» با عملکرد تقابل های دوگانه در متن داستانی قابل تطبیق اند. بهره گیری از این روش ها برای ترسیم تقابل های دوگانه داستان نوجوان، می تواند فرصتی برای تمرین مفهوم سازی و نظریه پردازی مخاطب نوجوان فراهم کند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی و داده های کمّی و کیفی، این موضوع در دو ژانر فانتزی و اجتماعی مقایسه شده اند. «بازگشت هرداد»، در ژانر فانتزی، با بهره گیری از روش استعاره و «از دوازده انگشت نکبتی اش » در ژانر اجتماعی، با بهره گیری از روش وارونه سازی، بازنمایی خلاقانه ای از جهان بینی و تعارض های رشد نوجوان دارند؛ با این تفاوت که داستان اول، درفضایی استعاری اما هنجارمند نوجوان را در مسیر مشخصی از نظریه پردازی هدایت می کند؛ اما داستان دوم با رویکردی اجتماعی و انتقادی، با روش وارونه سازی، جهان بینی نوجوان را بر متن غالب می کند و او را در مسیر مفهوم سازی خودانگیخته قرار می دهد.
مسئولیت در برابر غیر و کنترل بدن در گلستان سعدی بر اساس نظریه لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیان های فکری لویناس، مسئولیت پذیری تقارن ناپذیر در برابر «دیگری» است که در آن پاسداشت «دیگری» و تعهد نسبت به او، به «من» ارزش و هویّت می بخشد. از دید لویناس شرط امکان اخلاق، مواجهه با دیگری است که در یک فرایند بدنی شکل می گیرد. هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی مسئولیت در برابر غیر در گلستان سعدی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای هشت حکایت از گلستان سعدی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به غیریت و دیگربودگی در گلستان سعدی از سه جنبه مورد توجه است: 1. باعث شکل گیری گفتمان های اخلاقی شده است که هدف آن ها طرد رذایل اخلاقی و برجسته نمودن فضایل به نفع غیر است. 2. از آنجایی که توجه به غیریت، نیازمند پذیرش برخی محدودیت هاست، بنابراین این مسئله زمینه ساز کنترل بدن و مراقبت از نفس به نفع دیگری بوده، طوری که از گرو همین مسئله، بحث انضباط اخلاقی در گلستان سعدی نمودی فراگیر پیدا کرده است. 3. در گفتمان اخلاقی گلستان سعدی، مسئولیت در برابر غیر، علاوه بر کنترل بدن، با کنترل زبان، یعنی پرهیز از امر و خطاب به شیوه کتب اخلاقی همراه است و از ظرافتهای بیان هنری با مشخصه هایی نظیرگفت وگوی دو گفتمان اخلاقیِ متضاد و موقعیت های متناقض، رفتارهای بدنمند و نمایشی، زبان در حال «گفتن» به عنوان فرایندی زنده و پویا و مجازات بهنجارساز با شگردهای شوخی و انتقاد پردازش شده است؛ در واقع تلاش در جهت طرد رذیلت های اخلاقی و آراسته شدن به فضیلت ها با نگاهی هنری دنبال شده است.
ارزیابی ترجمه رمان وحدها شجرة الرمان با تکیه بر نظریه گرایش های ناموزون کننده از آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتوان برمن مترجم، فیلسوف، مورخ و نظریه پرداز علم ترجمه، اهل فرانسه است. نظریه بررسی های واژگان خارجی برمن سعی بر نشان دادن «گرایش های ناموزون کننده» در عمل ترجمه دارد. امروزه نظریه آنتوان برمن که عمدتاً نظریه ای متن محور یا مؤلف محور است از مهم ترین نظریه های آکادمیک برای بررسی ترجمه شناخته می شود. در این جستار کوشش شد که نظریه آنتوان برمن را روی ترجمه رمان «وحدها شجره الرمان» (آن تک درخت انار) اثر سنان أنطون نویسنده عراقی و با ترجمه ستار جلیل زاده را بررسی کنیم. تمرکز نگارنده بر هفت مورد از این شاخصه های نظریه آنتوان برمن است. این شاخصه ها شامل عقلانی سازی یا منطقی سازی، شفاف سازی، آراسته سازی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن، تخریب اصطلاحات و عبارات و اطناب هستند. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی گرایش های ناموزون کننده در ترجمه رمان «آن تک درخت انار» پرداخته شد. نتیجه کلی تحقیق این است که تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی، تخریب اصطلاحات، شفاف سازی، منطقی سازی بیشترین گرایش های ناموزن کننده در ترجمه هستند و اطناب و آراسته سازی کمترین بسامد گرایش های ناموزن کننده را دارند. علاوه بر این، تمایل مترجم به رفع ابهامات متن مبدأ (عربی) برای خواننده موجب شده که او گرایش های ناموزون کننده را به نفع زبان مقصد (فارسی) به کار بگیرد تا خواننده بهتر بتواند با جهان معنایی رمان ارتباط معنایی و حسی بر قرار کند.
بررسی ظرفیت ویژگی های خصیصه نمای روایت مدرن در خلق روایت های جنایی با تمرکز بر رمان آبی تر از گناه اثر محمد حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات جنایی با انواعی همچون معمایی، پلیسی (کارآگاهی) و تریلرهای جنایی یکی از انواع ادبی (ژانرهای) محبوب ادبیات داستانی محسوب می شود که طرفداران بی شماری دارد. به رغم وجود تفاوت های اساسی میان انواع مختلف این نوع، همگی آنها از نگاه تمرکزشان بر دو ویژگی خلق معما و ایجاد تعلیق شبیه یکدیگرند. در نمونه های قدیمی تر روایت های جنایی که بیشتر با محوریت راوی دانای کل و پیرنگ خطی نوشته می شد، ویژگی های تعلیق و معماگونگی بیشتر در سطح محتوا نمایان می گردید. یعنی نویسندگان تلاش می کردند تا از طریق خلق محتوایی پیچیده، خوانندگان را تا انتهای داستان با خود همراه سازند. این درحالی است که تغییرات ایجادشده در ادبیات داستانی تحت تأثیر ظهور مدرنیسم در اوایل قرن بیستم، امکانات جدیدی را به ویژه در سطح فرم برای نویسندگان ژانر جنایی فراهم ساخت. تغییراتی اساسی در عناصری همچون پیرنگ و شخصیت که خاستگاه اصلی آن، تحولات رخ داده در نوع تلقی انسان مدرن از واقعیت بود. روی گردانی از راوی دانای کل و گرایش به راویان اول شخص، استفاده از شیوه های جریان سیال ذهن و تک گویی درونی در روایتگری، به هم خوردن نظم منطقی و خطی رویدادها در پیرنگ و همچنین امکان پرداختن به شخصیت های ضدقهرمان عمده ترین این امکانات بودند. با توجه به این پیش فرض در این مقاله تلاش شده است تا به روش توصیفی-تحلیلی و با تمرکز بر متن رمان «آبی تر از گناه» از محمد حسینی، به این سؤال پاسخ داده شود که امکانات یادشده تا چه اندازه فرآیند نگارش روایت های جنایی را تسهیل کرده است؟ نتایج نشان می دهد که نویسنده رمان با عدول از پیرنگ کلاسیک معمول در رمان های پلیسی و گزارش وقایع به شکل درهم تنیده و بدون نظم خطی و نیز استفاده از راوی ضدقهرمان و اغفال گر که رویدادها را به شکل جریان سیال ذهن روایت می کند، تمامی امکانات رمان مدرن را به درستی در اختیار خلق روایتی جنایی به کار گیرد.