فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
101 - 121
حوزههای تخصصی:
پیش بینی ناپذیر بودن نمود های گوناگون ادب غنایی که ریشه در تجلیات بی حد و حصر عواطف انسانی دارد، تقویت کننده این ذهنیت است که هر لحظه، در گوشه و کنار آثار مختلف، امکان بروز نمونه ای نو و حتی ناشناخته از این نوع ادبی در یکی از زیرشاخه های فراوانش وجود دارد. یکی از این نمونه های محتمل، مفاخره ای است بدیع که نجم الدین رازی از زبان پیامبر (ص) به رشته تحریر درآورده است. طبیعی است که جایگاه منحصربه فرد مفاخره گر در همه جنبه های محتوایی و زبانی قطعه اشاره شده مؤثر بوده باشد. قدرت نویسندگی و ارادت قلبی مؤلف مرصادالعباد نیز بی تردید بر تأثیر هرچه بیشتر این مفاخره فرضی افزوده است. در این مقاله، ضمن استخراج و معرفی این قطعه ویژه، آنچه که ازنظر محتوا و مؤلفه های زبانی موجب برجستگی و امتیاز این مفاخره نسبت به سایر مفاخرات مرسوم و متداول ادب فارسی می شود، باتوجه به جایگاه بی بدیل پیامبر والامقام (ص) در مقام مفاخره گر، ارائه و تحلیل خواهد شد.
توصیف ساحت های اباحی و معنوی معشوق در تغزلات قصاید مدحی حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان حکیم سنایی غزنوی با بیش از سیزده هزار بیت، مشتمل است بر سروده هایی در قالب های قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط، غزل، قطعه و رباعی. سرودن تغزل و گرایش به مجادله های عاشقانه و جاذبه های آن، گاه و بی گاه، شاعر را به خود مشغول می دارد. مقدمه قصاید مدحی سنایی که به توصیف معشوق پرداخته است، هرچند که ازلحاظ شمار ابیات، یکدست نیست و غالباً بین 7 تا 29 بیت است ولی جایگاهی درخور در قصاید مدحی وی به خود اختصاص داده است. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جنبه های مختلف توصیف معشوق از قبیل؛ ساحت اباحی و معنوی یا گزارشگر صورت و تشبیهات حسی و عقلی و...، سیمای معشوق سنایی با تأکید بر تحول فکری شاعر، بررسی و تحلیل شود؛ بنابراین، ابتدا مهم ترین و ویژه ترین رویکردهای سنایی در ترسیم سیمای معشوق، استخراج و در هشت گروه، دسته بندی شده است. سپس با مطالعه و بسامد یابی واژه ها و ارائه نمودار، اهمیت، چگونگی کاربرد، جایگاه آن ها و نحوه تحول فکری در تصویرآفرینی سنایی از سیمای معشوق، در تغزلات قصاید مدحی وی تحلیل شده است. حضور مشخصه های سبک خراسانی و رگه هایی از تحولی که بعدها چراغ راه شاعران درزمینه پرداختن به معشوق می شود، از برجستگی های تغزلات قصاید مدحی سنایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی با ارائه نمودارهای آماری است.
بررسی تطبیقی ارجمندی آیین مَیَ زد در شاهنامه فردوسی و متون پهلوی ساسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
149 - 172
حوزههای تخصصی:
مهمان نوازی و پذیرایی از میهمان از ویژگی های مشخّص و نشانگر هویّت فردی و اجتماعی ایرانیان است. مَیَ زد (myazad) به معنای سور و سفره پذیرایی از میهمان یا همان آیین خوان نهادن است. ارجمندی خوان گستردن برای میهمان، یکی از بارزترین نمودهای مهمان نوازی در میان ایرانیان باستان می باشد که در متون پهلوی ساسانی، بدان اشاره و در مورد چند و چون و ارجمندی آن، موضوعاتی عنوان شده است. از طرفی شاهنامه فردوسی، اثری گران سنگ است که می توان در آن، بازتاب آیین های کهن و باستانی زرتشتیان از جمله خوان نهادن را به مطالعه نشست. در این نوشته، سعی کرده ایم با بررسی تطبیقی سنّت باستانی مَیَ زد در متون پهلوی و شاهنامه فردوسی، وجوه ارج داشت میهمان و ارجمندی این آیین باستانی را نشان دهیم. گُشاده رویی میزبان، قربانی کردن حیوان به ویژه گوسفند و برّه برای میهمان، پُختن دانه های گیاهی با شیر در هَرَکاره، انداختن نان بر سفره، آوردن شیر و سرکه بر سرخوان؛ فراخواندن مهمان بر سر خوان و همراهی با میهمان برای غذا خوردن، مهربانی کردن با میهمان، گرفتن بَرسَم به دست و خواندن باج (=واژ: باژ) یا همان نیایش در کنار آتش مقدّس، هنگام غذا خوردن، بستن دهان هنگام غذا خوردن و شُستن دست ها و خواندن زمزم بعد از خوردن غذا از نشانه های بارز بزرگ داشت مهمان در آیین باستانی مَیَ زد می باشد که در جای جای شاهنامه و متون پهلوی ساسانی بدان ها اشاره شده است.
دراسه مقارنه للاستعارات المضمونیه الاتجاهیه فی مؤلفات محمود دولت آبادی ویوسف إدریس (استنادًا إلى نظریه الاستعارات المضمونیه لجورج لایکوف ومارک جونسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
113-143
حوزههای تخصصی:
إنّ الانجازات المعاصره لعلم اللسانیات تدلّ على أن اللغه فضلاً عن نقل المضامین الإرجاعیه تعکس المضامین المعرفیه وتحث على المضامین الذهنیه. وفی هذا السیاق یمکن الإشاره إلى نظریه الاستعارات المضمونیه "لجورج لایکوف" و"مارک جونسون". ولهذا أُعِدَّ هذا المقال لیدرس الاستعاره المضمونیه الاتجاهیه دراسه مقارنه فی أول ثلاثه أجزاء من روایه "کلیدر" لمحمود دولت آبادی، وأربع روایات لیوسف إدریس، وهی: "البیضاء، والعسکری الأسود، والحرام، والعیب". والمنهج البحثی المتبع هو المقارنه على أساس جمع البیانات. وتمت مقارنه البیانات وتحلیلها بناءً على المدرسه الأمریکیه. وقد ظفرنا فی دراستنا حول الاستعارات الاتجاهیه فی النصوص المذکوره ب 125 جمله من الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه على شکل 23 رسماً (الربط/العلاقه)، علی أساس توجیهات (الفوق والتحت، والیمین والیسار، والأمام والخلف، والمرکز والهامش، والبعید والقریب) وجاءت الحصیله کما یلی: المستشهدات الفارسیه تحتوی علی 89 جمله، والعربیه تشمل 36 جمله. إن أوجه التشابه بین الاستعارات المضمونیه القائمه على فهم الإنسان ل "الجهه" بین اللغتین الفارسیه والعربیه هی أکثر بکثیر من أوجه الاختلاف. إذ إن التشابهات تدل علی القرابه الثقافیه والفکریه فی اللغتین حول تصور المفاهیم المجرده، ومن ناحیه أخرى تشیر الاختلافات إلى میزات ثقافیه خاصه لکل من اللغتین الفارسیه والعربیه وتأثیرهما على بناء الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه؛ إن أشکال تعبیر التصوّرات فی النثر الفارسی أکثر تنوعًا منه فی النثر العربی وهذا ما نشاهده فی الصور الکثیره للنثر الفارسی مقارنه مع النثر العربی.
بررسی و تحلیل مؤلفه های غنایی در دیوان خالص
حوزههای تخصصی:
ادب غنایی یکی از گونه های ادبی است که از دیرباز در ادبیات کردی جایگاهی والا داشته و در آثار منظوم و منثور کردی، جلوه های گوناگون داشته است. خالص از شاعران معروف پارسی گوی است که شعر وی از ابعاد گوناگون زبانی، ادبی و محتوایی و فکری قابل تحلیل و بررسی است و تاکنون شعر او چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش، واکاوی و شناسایی مضامین غنایی اشعار فارسی این شاعر است. اهمیت سروده های فارسی خالص و نیاز به شناخت دقیق تر معانی غنایی شعر او از ضرورت های این پژوهش است. سعی نگارنده بر آن بوده تا در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی مؤلفه های غنایی شعر این شاعر بپردازد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان می دهد که شعر وی طیف وسیعی از معانی و مضامین غنایی را به خود اختصاص می دهد که بیان نرم و لطیف عواطف و احساسات شخصی خالص است و به هر چه روح آدمی را متأثر می کند، با شور و حرارت می پردازد. بیشتر مضامین و مفاهیم غنایی موجود در دیوان خالص عبارتند از: عشق، عرفان، وصف، مدح، مرثیه، مناظره، هجو و مفاخره.
تحلیل روان شناختی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تأکید برمکانیزم های دفاعی فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
87 - 115
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مؤلفه های نظریه روان کاوی فروید، «مکانیزم های دفاعی» است. به عقیده وی همه مردم برای رسیدن به آرزوهایشان کوشش می کنند، اگر در رسیدن به آرمانشان ناکام شوند، دچار فشار روانی می شوند و برای رویارویی با فشار روانی، از مکانیزم های دفاعی استفاده می کنند. منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی، ظرفیت های قابل تأمل برای بررسی مکانیزم های دفاعی فروید را دارد و می تواند از دید روان شناختی، بررسی شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل روان شناختی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تأکید بر مکانیزم های دفاعی فروید پرداخته است و به این پرسش پاسخ داده که هرکدام از شخصیت های این منظومه، برای کاهش و غلبه بر آسیب های روانی از چه راه های مقابله ای و مکانیزم های دفاعی استفاده می کنند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، این شخصیت ها نیز مانند دیگر افراد جامعه، هنگام ناکامی و پریشانی به مکانیزم های دفاعی، به خصوص فرافکنی و خیال پردازی و ... متوسل می شوند تا بر مسائل و اضطراب های ایجاد شده فائق آیند و آشفتگی درونی خود را کاهش دهند.
تأثیرپذیری قهرمانان افسانه های عامه از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
129 - 167
حوزههای تخصصی:
قصّه های پهلوانی یکی از انواع قصّه های عامّه است که نبرد اغراق آمیز پهلوانان و قهرمانان واقعی، تاریخی یا خیالی را به همراه ماجراهای عیاری و عاشقانه آن ها به تصویر می کشد. بسیاری از خصال، صفات و کنش های پهلوان قصّه ها در سنّت های پهلوانی ایران باستان، اندیشه های اساطیری و نظام عیاری و جوانمردی ریشه دارد. در این میان، نقش شاهنامه فردوسی در الگوبخشی به شخصیت پهلوان ادب عامّه و کنش های او از همه برجسته تر و نمایان تر است، به گونه ای که راویان قصّه ها سعی در همسان سازی پهلوان ادب عامّه با شاهنامه داشته اند. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های پهلوان قصّه های عامّه را در مقایسه با پهلوان شاهنامه از نظر الگوی تولّد و بن مایه های مربوط به آن، کنش های سلحشورانه و سیاسی، و خصال عیاری و جوانمردی شناسایی نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد پهلوان ادب عامّه در الگوی تولّد، کیفیت بالندگی و تربیت، خصال جنگاوری و پای بندی به الزامات اخلاق جوانمردی با پهلوان حماسه ملّی مشترکات فراوانی دارد؛ ولی بنا به خاستگاه مردمی اش، در کنش های سیاسی و نوع برخورد با نهاد قدرت، آزادانه تر و مستقل تر از پهلوان شاهنامه عمل می کند.
Flipped Learning on Reading and Grammar Achievement at a Language Institute in Kerman-Iran (2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study seeks to explore the effectiveness of flipped instruction on the Iranian intermediate English as a Foreign Language (EFL) learners reading comprehension and grammar learning. As the participants of the study, 60 Iranian intermediate EFL learners from a language institute in Kerman, Iran, were recruited based on convenience sampling in the form of two intact classes. Then, to conduct randomization, the two classes were randomly assigned to two groups namely, flipping group and control group. Next, the two groups were exposed to 14 treatment sessions in which reading comprehension and grammar were taught to the flipping group through explicit flipped instruction and to the control group through non-flipped mainstream instruction used in the institute. Data collection tools employed in the study included the Quick Placement Test (QPT), Michigan test of grammar, Michigan test of reading, and SPSS 21 software. The results revealed the significant effectiveness of flipped instruction on the Iranian intermediate EFL learners' reading comprehension and grammar learning. Accordingly, it is suggested that EFL teachers use flipped instruction if they seek to enhance EFL learners' reading comprehension and grammatical knowledge.
تحلیل لطیفه های ملانصرالدین با تمرکز بر عناصر شش گانه سازنده خنده ملوین هلیتزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۴
180-143
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین و عامیانه ترین شکل های شوخی، لطیفه است. گرچه لطیفه دارای صفاتی ازجمله کوتاهی، همه گیر بودن و سادگی است، اما درعین حال پر از رمز و راز است، تا جایی که بازگوکننده اندیشه و فرهنگ ملت هاست. عمدتاً لطیفه ها داستانی درمورد شخص، وضعیت یا حادثه ای هستند که با پیوند حلقه های واقعی استوارند و گسستگی در هر یک از این حلقه ها، موجب پاشیده شدن شیرازه لطیفه و نرسیدن به یکی از اهداف خود، که شگفتی و خنده است، می شود. پژوهش پیش رو در ابتدا تعریفی کلی از لطیفه، تاریخچه و ساختار آن را ارائه داده و درادامه با نگاهی ادبی و پژوهشی به معرفی یکی از معروف ترین شخصیت های لطیفه های ایرانی یعنی ملانصرالدین پرداخته است. ازطرفی نظریه پرداز بزرگ طنز، ملوین هلیترز در بحث طنز به معرفی شش عنصر کمیک اشاره دارد، نگارنده با توجه به عنوان، برای یافتن پاسخی مناسب به پرسش های پژوهش که دربرگیرنده «کاوش، ارزیابی و قابل تطبیق بودن یا نبودن نظریه شش گانه هلیترز در لطیفه های ملانصرالدین» با هدف استفاده هر چه بهتر از لطیفه ها در بحث نمایش است، بعد از معرفی عناصر شش گانه هلیترز، نمونه هایی از لطیفه های ملانصرالدین را که به صورت تصادفی گزینش شده ، به روش توصیفی تحلیلی مورداستفاده قرار داده است. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش با استناد به کتب، مقالات و منابع علمی معتبر صورت گرفته است. آنچه به عنوان نتیجه می توان بدان اشاره کرد، تأیید وجود عناصر شش گانه هلیترز در لطیفه های ملانصرالدین به صورت های گوناگون است که برای اثبات و رسیدن به این موضوع، نگارنده از روش پیشنهادی خود که البته قابل تعمیم نیز است، در این مقاله استفاده کرده است.
تحلیل نشانه شناسی «مار» در شعر «من آن روز می گفتم ...» سیمین بهبهانی با تأکید بر نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هر شعر فاخری یک ایده مسلّط دارد .شاعر این ایده مسلّط را در لابه لای ساختار شعر یا یک جمله و گاهی حتّی یک واژه در درون شعر پنهان می کند. بعد با هنرمندی برخی واژه ها را نشان دار می کند تا مخاطب از طریق آنها ایده مسلّط شعر را شناسایی کند. آیا سیمین بهبهانی در سرایشِ شعرِ «من آن روز ...» از این کارکردِ هنری بهره برده است؟ برای رسیدن به پاسخ به نظر می رسد؛ بهره مندی از نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر بیش از هر نظریه دیگری مناسب تر باشد. مقاله حاضر بر مبنای نظریه نشانه شناسی این اندیشمند و با روش توصیفی- تحلیلی، شعر سیمین را بررسی کرده است. پس از بررسیِ عناصر غیر دستوریِ شعر مذکور، نتایجِ تحقیق بیانگر آن است که انباشتهایی با معنا بنِ «مار»، «ضحّاک» و «ترس» در شعرِ «من آن روز...» بسامد بالایی دارد. با بررسی منظومه های توصیفیِ شعر، خوشه های استعاری با هسته های «جامعه سنتی»، «خوی اهریمنی» و جامعه شبه مدرن» به دست آمد و به کمک همین خوشه های استعاری، هیپوگرامهای شعر نیز مشخص گردید که مهم ترین آنها عبارتند از: مار نماد خوی اهریمنی انسانهاست که در نظامهای مرد سالار بیشتر در وجودِ جنس مذکّر تجلّی می یابد. هم چنین مقایسه انباشتها، منظومه های توصیفی و هیپوگرامها با رویکرد بینامتنیّت، ماتریس ساختاری زیر را در ذهن نویسندگان این مقاله ایجاد کرد: خوی اهریمنیِ نظامِ مرد سالار در جوامع سنتی از طریق بازیهای فولکلوریک، ستم پذیری را به دخترانِ جامعه القا می کند. در جامعه شبه مدرن آموزشِ ستم پذیری با روشهای مدرن تری مانند نمایش، طناب بازی و ... ادامه می یابد.
Sedimented Expressions and Indirect Language in John Berger’s A Painter of Our Time(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۴, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۲
145 - 157
حوزههای تخصصی:
The aim of the present research is to investigate the relation between phenomenology and language, and to comprehend the cognitive experience by reading a literary work or an aesthetic text. It also addresses the process of pure perception and visualization of an object in the mind and the relation of body to the world within the phenomenal field. The present study delves into John Berger’s A Painter of Our Time (1958) in order to examine the painterly process of expressing an array of human sensations and experience of the world, eventually revealing the truth. The phenomenological philosophy of Maurice Merleau-Ponty enables an intersubjective interaction between “body”, “experience”, language and “perceptual world”. This study thus seeks to address the mechanics of the painter’s mind, exploring the root of being and eventually explaining his style and mute meaning. Focusing on whether visualizing, reading, and thinking through a work of art in a text, could provide an aesthetic experience of the text ultimately brings an aesthetic judgment of a work of art based on the knowledge gained through the literary text. Consequently, the readers, positioning themselves in the synesthetic and experience of the text, develop a new visual and aesthetic experience of the world.
تحلیل رمان «مردان آفتاب» از غسان کنفانی بر اساس نظریه مکانیسم دفاعی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
480 - 502
حوزههای تخصصی:
روان انسان به طور ناآگاهانه یا آگاهانه از ابزارهای مختلفی برای کنترل اضطراب، کاهش نگرانی ها و رسیدن به آرامش استفاده می کند که به آنها مکانیسم دفاعی می گویند. بررسی واکنشهای دفاعی، افزون بر آنکه زمینه را برای خودآگاهی درونی فراهم می سازد، فرصتی است برای شناخت سرچشمه رفتارها وگفتارهای ظاهری هر فرد. رمان «مردان آفتاب» [رجالٌ فی الشمس]، اثر غسان کنفانی در بیان وقایع اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها در سال 1948 و تنیدگی های روانی ناشی از آن نوشته شده است. نویسنده در این رمان تاثیر اشغال، پیامدهای ناشی از جنگ همچون ترس و اضطراب و مکانیسم های دفاعی بدن در مقابله با دشمن را بیان می کند. نگارندگان در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، کوشیده اند تا ضمن معرفی نظریه فروید و کارکرد آن به تحلیل جنبه های روانشناختی رمان «مردان آفتاب» و واکنشهای قهرمانان آن در برابر حوادث ناگوار فلسطین بپردازند و توانایی داستان پرداز را در شکل دادن به نظام و ساختار روایی داستان مورد ارزیابی قرار دهند. از یافته های تحقیق چنین استنباط می شود که هر کدام از شخصیتهای داستان به تناسب حال و تیپ های شخصیتی خود از انواع مکانیسم های دفاعی برای کاهش اضطراب و نگرانی خود استفاده کرده اند.
بررسی نگرش، چالشها و فعالیتهای آموزگاران ابتدایی در مناطق عرب نشین و تکزبانه (مطالعه موردی استان تهران و خوزستان در سال تحصیلی 1400- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
144-117
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه میزان آشنایی آموزگاران دوره ابتدایی با سند برنامه درسی ملی در تهران و خوزستان و بررسی نظر آنان درزمینه محتوای سند ملی برنامه درسی، تأثیر منابع آموشی به زبان فارسی در مناطق عرب نشین بر آموزش و مشکلات و چالشهای آموزگاران ابتدایی در این مورد و فعالیتهای کلاسی آنان است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه برگرفته از تحقیقات مشابه به صورت میدانی گردآوری شد. 160 آموزگار کلاس اول ابتدایی خانم و آقا در تهران و خوزستان در پژوهش همکاری کردند. تحلیل توصیفی داده ها براساس آزمونهای مختلف آماری انجام شد. مقایسه میانگین نمره گویه های شاخص اطلاع از برنامه درسی ملی در آموزگاران تهران و خوزستان نشان داد، هرچند آموزگاران تهران و خوزستان از سند ملی برنامه درسی و محتوای آن اطلاعات و اگاهی کافی ندارند در مقایسه دو گروه مشخص شد آموزگاران تهران نسبت به آموزگاران استان خوزستان آشنایی بیشتری با سند برنامه درسی ملی و محتوای آن دارند. هم چنین نتایج مقایسه مدرسان درباره محتوای سند برنامه درسی ملی ارائه شد. براساس یافته های این مطالعه، آموزگاران ابتدایی خوزستان تأثیر محتوای زبان فارسی را بر آموزش نامطلوب ارزیابی کردند و سطح مهارت زبان فارسی آموزگاران و دانش آموزان را برای انتقال دانش و تدریس ناکافی دانستند و تأثیر زبان فارسی را بر آموزش و مشکلات در آموزگاران خوزستان بیش از حد متوسط ارزیابی کردند . از نظر آموزگاران خوزستان، کتابهای زبان فارسی نه تنها کارآمد نیست، بلکه به مشکلات آموزشی آنها می افزاید و آنان فعالیتهای گوناگونی برای رفع این چالش در کلاس انجام می دهند.
بازنمایی گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر در چارچوب نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
123 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مناسکی، گفتمان میان رشته ای و گسترده ای است که شاخه های مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمی گیرد. بر اساس نظریه مناسک گذار، ساختار نمادین این آیین های کهن و اسطوره ای در فرهنگ های مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، پاسخگویی به این پرسش است که گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر که در متن های کهنی همچون تذکر ه الاولیاء عطار و اسرارالتوحید محمّدبن منوّر بازتاب یافته است، تا چه اندازه با الگوی نظریه مناسک گذار همخوانی دارد؟ گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر با الگوی سه مرحله ای وَن جَنِپ (گسست، گذار، پیوند دوباره) همخوانی دارد و ساختار عرفانی سلوک وی که طی گذاری سخت و منسک گونه و بر اساس ویژگی های اعتقادی و عملی منحصر به فردی شکل گرفته است، در نهایت به یک ضدّ ساختار در تصوف آن روزگار تبدیل می شود.
تحلیل و مقایسه ی کارکرد پدیدارشناسی هوسرلی در نظریات و بوطیقای تصویر شعر یدالله رؤیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
137 - 166
حوزههای تخصصی:
تحلیل و مقایسه ی کارکرد پدیدارشناسی هوسرلی در نظریات و بوطیقای تصویر شعر یدالله رؤیایی
ع ادل سواعدی *
محمدرضا صالحی مازندرانی * *
مریم رفیع * * *
چکیده
شعر حجم (حجم گرایی) یکی از جریان های شعری معاصر است که اولین تظاهرات فردی اش را در سال های 1346 و 1347 در دفتر دلتنگی های یدالله رؤیایی و نمک و حرکت ورید پرویز اسلامپور به جای گذاشت و سرانجام پس از انتشار بیانیه ی آن در زمستان 1348 جایگاه و حرکت گروهی خود را در گفتمان شعری روزگار تثبیت کرد؛ اما متن این بیانیه و نظریه ی شعری حجم پیچیدگی هایی دارد که هنوز با گذشت سال ها مباحث و مناقشاتی پیرامون آن ها شکل می گیرد. یدالله رؤیایی که چهره ی شاخص این جریان است، در طول زمان تلاش کرده است تا با آثار خود به ظرفیت های فلسفی، زبانی و زیبایی شناسانه ی آن عینیت بخشد. از میان این ظرفیت ها، پدیدارشناسی هوسرلی از برجسته ترین و اثرگذارترین وجوه معرفت شناختی بر این نوع از شعر و به ویژه اشعار یدالله رؤیایی به شمار می آید و خود شاعر نیز مدت ها پس از انتشار بیانیه ی آن بر اثرگذاری این مبنای فلسفی بر شعر حجم صحه گذاشته است. نگارندگان این پژوهش با نظر به این مبنای فلسفی درتلاش اند تا با پیش فرض وجود چنین تأثیری، به تحلیل و مقایسه ی کارکرد آن در نظریات و بوطیقای تصویر شعر یدالله رؤیایی برآیند و به بررسی دو پرسش اساسیِ چگونگی جدایی نظریه ی شعر حجم از پدیدارشناسی هوسرلی و چگونگی کارکرد آن بر بوطیقای تصویر شعر این شاعر بپردازند.
واژه های کلیدی: بوطیقای تصویر، پدیدارشناسی هوسرل، تخیل حجمی، تصویر، یدالله رؤیایی.
* استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز a-sawaedi@scu.ac.ir (نویسنده ی مسئول)
** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز salehi_mr20@yahoo.com
*** کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز rafi.maryam1373@gmail.com
تاریخ دریافت مقاله: 14/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 12/11/1400
بررسی مقایسه ای کهن الگوها در کمدی الهی و حی ابن یقظان ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی از کلیدی ترین اصطلاحات در روانشناسی یونگ « ناخودآگاه جمعی» است. محتویات ناخودآگاه جمعی را «کهن الگوها» تشکیل می دهند که یونگ آن را شکل های روانی بقایای قدیم، ذاتی و موروثی ذهن بشر و خارج از دایره رویدادهای زندگی افراد معرفی می کند. ردپای کهن الگوها را در آثار ادبی ارزشمند جهانی می توان یافت و بررسی تطبیقی آثار از این زاویه، یکی از زمینه های مهم پژوهش های ادبی محسوب می شود. هدف این تحقیق به روش کیفی تحلیل متون، آن است که با بررسی دو اثر مهم ادبی، کمدی الهی دانته و داستان حی بن یقظان ابن سینا از منظر کهن الگوها، به نقاط اشتراک و افتراق آنها و علل این شباهت و تفاوتها بپردازد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که کهن الگوهای سفر، سایه، پیرخردمند و خویشتن در هر دو اثر مشترک است که با توجه به نظریه «ناخودآگاله جمعی» یونگ قابل تبیین می باشد. ولادت مجدد و گذر از آب نیز از نقاط افتراق دو اثر ادبی است.
ردپای غلو در شعر آیینی شاعران فارسی سرا (از سده ششم تا معاصر با تأکید بر شاعران کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
۱۱۶-۸۹
حوزههای تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند ضمن شناسایی انواع غلو و بررسی و تحلیل آن در شعر آیینی، دلایل ورود و گسترش آن را در این گونه ادبی بررسی کرده تا بتوانند شاعران و سخن سرایان را از افتادن در چنین دامی نجات دهند. جامعه هدف ما در این پژوهش، منتخبی از شاعران آیینی است که اینگونه آسیب ها در اشعارشان جلوه بیشتری داشته است؛ اتصاف صفات و اسماء ویژه خداوند به ائمه علیهم السلام و جعل داستان های اساطیری و افراط در امیدوار ساختن مردم به شفاعت آن بزرگان، نمونه هایی از آسیب های محتوایی است که در این پژوهش سعی شده تا با روش تحلیلی-توصیفی، بدان پرداخته شود.
استعاره مفهومی در شعر مجیرالدین بیلقانی
حوزههای تخصصی:
تئوری استعاره مفهومی از موضوعات مورد مطالعه در زمینه زبان شناسی شناختی است که به بررسی چگونگی ادراک و ساخت در ذهن انسان می پردازد. بر اساس این نظریه، استعاره های کارکردی زبانی در خدمت ادبیّات متن نیستند، بلکه ابزاری ضروری برای درک چیزهای انتزاعی و ناملموس در ذهن انسان هستند و نه در سطح کلمات، بلکه در ژرفا به کار می روند و تحت تأثیر معنا و مفاهیم قرار می گیرند. حوزه های تعریف شده در نظریه استعاره مفهومی و مصادیق آن از بسیاری جهات به زمینه های مفهومی و عملی ضرب المثل ها شباهت دارند. به نوعی می توان ضرب المثل ها را نمونه ای از استعاره های مفهومی دانست که با استفاده از منابع مختلف معانی و مفاهیمی را با توجه به آن ها منتقل می کند. ازآنجایی که ضرب المثل ها عام ترین و پرکاربردترین بخش ادبیّات هستند، مطالعه آن ها بر اساس نظریه استعاره مفهومی، شناخت و درک مبانی فکری و فرهنگی ملّت ها را فراهم می کند. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با مروری گذرا بر مطالعات و نگرش های تاریخی و مدرن پیرامون استعاره ها و سنجیدن دو دیدگاه متفاوت درباره آن ها، ضرب المثل های فارسی اشعار مجیرالدین بیلقانی را با توجه به نظریه استعاره مفهومی بررسی نماید و حوزه های مبدأ پرکاربرد در دایره مثال فارسی را بیابد و از این راه بتواند خطوط اصلی فکر شاعر را دریابد.
ادبیات تطبیقی میان رشته ای: تطبیق نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریه های مطالعات ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات تطبیقی میان رشته ای، از رویکردهای نوینی است که امروزه بسیار مورد اقبال محافل علمی و اندیشمندان قرار گرفته است. جستار حاضر در پی انجام نمونه ای از این دست مطالعات، با تمرکز بر رشته مطالعات ترجمه و روانکاوی است. برای تحقّق این هدف، در گام نخست، به بررسی نظریّات روانکاو فرانسوی، لاکان، پرداخته و مقایسه ای مجمل میان برخی نظرات او و فروید ارائه شد. همچنین پس از ارائه توضیحاتی پیرامون قلمروهای «واقعی»، «خیالی» و «نمادین»، میان عقاید لاکان و فروید در زمینه ی «خود»، «دیگر»، جایگاه مرکز ساختار و تأثیر آن بر کلِّ ساختار تطبیق صورت گرفت. در نهایت، رابطه میان نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریه های مطالعات ترجمه به طور مبسوط تشریح شد. طبق یافته های پژوهش، همان طور که هیچ عضوی از «نظام» نمی-تواند بطور مطلق جایگزینِ «مرکز» شود، هیچ ترجمه ای نیز قابلیّت جایگزینی مطلق با متن اصلی را ندارد. پس از اشاره به برخی مفاهیم کلیدی در ترجمه و تحلیل تطبیقی نظریّات، این نتیجه حاصل گردید که حوزه های مذکور ارتباطی ظریف و در خور توجّه داشته و هرچند تاکنون مغفول نهاده شده، عرصه برای انجام مطالعات بیشتر در حوزه های نوین تطبیقی از این دست، کاملاً مهیّاست.
Perception Polysensorielle de Machhad : une Étude d'après la Géocritique de Bertrand Westphal(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۲۹, Printemps & été ۲۰۲۲
110 - 123
حوزههای تخصصی:
Résumé— La géocritique de Berthrand Westphal est géocentrée et met l'espace au centre de ses débats. Il souligne l'incomplétude d'un seul regard pour l'appréhension de l'espace et propose une confrontation entre les trois points de vue endogène, allogène et exogène qu'il appelle multifocalisation. Il rejette aussi l'hégémonie de la vue et précise que la perception de l'espace s'opère par un biais polysensoriel. Selon lui quand le point de vue du regardant change, la perception sensorielle change également et pour chaque observateur les sensations qui favorisent le saisissement de l'espace sont différentes. Pour l'étude de Machhad «ville sainte» au travers ses représentations littéraires nous avons adopté la géocritique comme méthode de recherche : trois œuvres ont été sélectionnées selon le principe de multifocalisation : le roman Pāris, Pāris pour le point de vue endogène, le recueil de nouvelles Āqā edjāze mā nabudim pour l'allogène et le récit de voyage Safarnāme-ye Hādji Dāvud Nāser pour l'exogène. Étant donné que le paysage polysensoriel échappe à l'homogénéité, l'objectif principal de cet article est de révéler l’identité dynamique et polyvalent de cette ville.