فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۲۱ تا ۵٬۱۴۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده
مقاله حاضر درصدد تبیین عدالت فردى به عنوان فضیلت نفس و به مثابه برترین فضیلت در اخلاق در مقابل عدالت به عنوان عملى اجتماعى است. بحث عدالت فردى مقدم بر بحث عدالت اجتماعى است، زیرا با تربیت انسان، جامعه نیز بالطبع از افرادِ تربیت یافته برخوردار شده و در نتیجه، جامعه، ساختارِ سیاسى سالمى مىیابد.
جایگاه بحث حاضر، در اخلاقِ فضیلت مدار است که قائل به ارزش ذاتى فضایل بوده و درباره خصایل و عادات اخلاقى با تأکید بر ویژگىهاى درونى فاعلِ فعل بحث مىکند. در بحث عدالت فردى، عدالت به مثابه یک فضیلتِ هدایتگر در طىّ طریق صحیح زندگى است. در این مقاله به بررسى و تبیین نظریات افلاطون، ارسطو و نیز حکیمان مسلمان، از جمله خواجه نصیرالدین طوسى، ابنمسکویه و مرحوم نراقى و مقایسه آنها با یکدیگر پرداخته مىشود.
فلسفه هنر سید حسین نصر
جایگاه هنر در گستره شریعت
منبع:
سروش اندیشه ۱۳۸۱ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
برهان وجوب و امکان در آثار ابن سینا ابن رشد و توماس آکویینی
حوزههای تخصصی:
ابن رشد را عقیده بر آن است که ابن سینا در برهان وجوب و امکان تحت تاثیر متکلمین بوده و بر مشرب آنان مشی کرده و برهانی اقناعی آورده است بخصوص که از مفهوم واجب الوجوب بالغیر که معنای محصلی ندارد در تقریر این برهان استفاده کرده است نویسند مقاله ضمن تقریر استدلال های این دو فیلسوف چنین نتیجه گرفته که تقریر ابن رشد نه تنها مبتنی بر وجوب و امکان نیست بلکه به بیان متکلمین در برهان حدوث نزدیک می شود زیرا منظور از ممکن نزد وی موجودی اس که عدم بر وی تقدم زمانی دارد علاوه بر این ابن رشد نتوانسته مفهوم وجب بالغیر را آن گونه که ابن سینا مراد کرده در یابد. توماس آکویینی نیز گرچه برهان وجوب و امکان خود را مدیون ابن سینا و در اعتبارات ماهیت از ایشان پیروی کرده است در تبیین برهان وجوب و امکان به طریق ابن رشد نزدیک شده و ممکن الوجود را مشابه حادث زمانی فرض کرده است.
امکان سخن گفتن از خدا از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
ویلیام آلستون اعتقاد دارد: پرسش اصلی بحث «سخن گفتن از خدا» این است که «آیا ما میتوانیم از طریق زبان طبیعی به طور حقیقی، معنادار و صادق دربارة خداوند و اوصاف و افعال او سخن بگوییم».
آنچه سبب دشواری این شیوة خاص سخن گفتن شده است، از یکسو به محدودیتهای زبان طبیعی و قالبها و مدلهای آن و از سوی دیگر، به نحوة وجود منحصر به فرد خداوند و تعالی و به کلی دیگر بودن او مربوط میشود.
زبان عادی و رایج ما متناسب با همین عالم امکانی و جسمانی و محدود است. مفاهیم رایج در این زبان در خور این عالم و متناسب با آن هستند. چگونه میتوان از طریق همین مفاهیم و مدلها دربارة امری متعالی سخن گفت که با این عالم و حوادث رایج در آن هیچ شباهتی ندارد؟
مفاهیم امکانی، جسمانی و محدود چگونه میتوانند از موجود و واجبالوجود به بسیط، مجرد، نامتناهی حکایت کنند؟ آلستون در پاسخ به این پرسش معتقد است: ما میتوانیم با استفادة از همین زبان عادی و مفاهیم رایج در آن، زبان دیگری بسازیم که هم قابل اطلاق بر خداوند و هم قابل اطلاق بر انسان باشد.
او معتقد است که برای رسیدن به این مطلوب باید ویژگیهای امکانی، جسمانی و زمانی و مکانی این مفاهیم را کنار نهاده، هستة اصلی معنا را که امری مشترک بین خدا و انسان است، به خدا نسبت دهیم از دیدگاه آلستون، ما ممکن است بتوانیم مفاهیمی از قبیل عشق، علم و قدرت را پالایش کنیم؛ یعنی آنها را از تمام ویژگیهای مخلوقانهای که متناسب با زمانمندی، جسمانیت و غیره است، بپراییم و هستهای از معنا را باقی نگه داریم که قابل اطلاق بر خداوند باشد. چنین واژههای پیراستهای را میتوان به نحو حقیقی بر خداوند اطلاق کرد و با استفادة از آنها میتوان گزارههای صادقی دربارة خدا سامان داد.
آلستون در راه رسیدن به این مطلوب، به نظریة «کارکردگرایی» متوسل میشود. در نظر وی، کلید اصلی داشتن زبان حقیقی مشترک میان خالق و مخلوقات در این نکته نهفته است که ما بتوانیم مفهوم واحد و مشترکی را از اوصاف خدا و انسان بهدست آوریم. او مدعی است که به رغم تفاوت آشکاری که میان خدا و انسان وجود دارد میتوان به این مفاهیم مشترک دست یافت و خاستگاه انتزاع این مفاهیم مشترک کارکرد و عمل مشترک این اوصاف، در خدا و انسان است. واقعیت علم خدا و علم انسان فی حد ذاته مفهوم مشترکی با هم ندارند و ما میتوانیم با توجه به کارکرد مشترک و واحد علم در خدا و انسان، به مفهوم کارکردی واحد و مشترکی دست یابیم که هم قابل اطلاق بر خداوند و هم قابل اطلاق بر انسان باشد.
لیبرالیسم جدید و تخلیه حیات سیاسى
حوزههای تخصصی:
فلسفه سیاسى در کتاب «نظریه عدالت» جان مادلز (1971) صورتبندى جدید یافت. به نظر جانگرى، نویسنده مقاله، این فلسفه سیاسى در واقع، لیبرالیسم در هیئت جدید است که به شیوه تحلیلىِ رایج در فلسفه قرن بیستم انگلوساکسون و با استمداد از «نظریه حق» کانت به دام نوعى تصور انتزاعى و غیرتاریخى از «شخص» افتاده و برخلاف فلسفههاى سیاسىِ ارسطو، هیوم و استوارت میل، در هیچ زمینهاى با نیازها و خواستهاى اصلى جامعه لیبرال در تماس نیست. به نظرِ گرى، نظریهپردازانِ آکادمیک انگلیسى و آمریکایى لیبرالیسم جدید از پدیدهها و رویدادهاى واقعى جامعه خود و جامعههاى دیگر کاملاً غافلاند و بیشتر در تصورات ذهنى خویش به بازسازى لیبرالیسم مىاندیشند. در حالىکه ما در واقعیتِ امر با اشخاص و افرادِ وفادار به هویتها، سنتها و تاریخها و جماعات متنوع مواجهیم و این امور آنچنان با پوست و استخوان و روح و روان آدمیان عجین شده که امکان جدایى مطلق و دائمى وجود ندارد. گرى مىگوید لیبرالیسم جدید باید از حادثه جهانىِ سقوط و فروپاشى شوروى عبرت بگیرد که اقوام زیرسلطه اتحاد جماهیر شوروى، به رغم کوششهاى فراوان براى یکسانسازى و همانندسازى، درنهایت به هویتها، فرهنگها، زبانها و آداب و رسوم و ارزشهاى پیشین خود بازگشتند. از اینرو، لیبرالیسم جدید باید درون خود را از عنصر «طرح روشنگرى» و از این فلسفه تاریخ اروپامحورانهاى که امیدوار است روزى موجودات انسانى از «وفاداریهاى سنّتى و هویتهاى محلى» دست بردارند و در یک «تمدّن جهانىِ» کلى و عام متحد شوند، بپیراید.
پیوند دین و اخلاق
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه دین، دنیا، اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
دین در ابعاد گوناگونى همچون پىریزى نظام ارزشى، فراهم آوردن ضمانت اجرایى و تقویت انگیزه درونى به یارى اخلاق مىشتابد و آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحى فرا مىخواند . پیوند دین و اخلاق از زوایاى گوناگونى قابل بررسى است و نویسنده در این نوشتار به نقد دیدگاهى پرداخته که از تقابل دین و اخلاق سخن مىگوید و اخلاق دینى را تعبیرى خود متناقض مىخواند .
مسئله خدا در شورای نیقیه
الوین پلانتینگا و معرفتشناسى اصلاح شده
حوزههای تخصصی:
چکیده
این مقاله پس از معرفى اجمالى الوین پلانتینگا به توضیح معرفتشناسى اصلاح شده مىپردازد و موضوع توجیه باور دینى را در چارچوب نظریه باور دینى واقعا پایه بررسى مىکند .
دیدگاه پلانتینگا در مورد بىنیازى توجیه باور دینى از دلیل و برهان، در چارچوب برداشت هنجارى و وظیفهگرایانه وى از توجیه، (warrant) که در آثار متاخر وى مطرح است، نمىپردازد . توضیح داده شده است .
باز هم مبانى خداباورى
حوزههای تخصصی:
چکیده
نخستین نقد مهم به معرفتشناسى پلانتینگا، به دست فیلیپکوین - فیلسوف وابسته به کلیساى کاتولیک - صورت گرفت . پلانتینگا به نقد کوین پاسخ داد که در آن به چهار مسئله پرداخته بود . مقاله حاضر، پاسخى استبه آن پاسخ . در این نوشته، کوین مسائل چهارگانه پلانتینگا را یکایک مطرح مىکند و نظر خود را در باب آنها بازمىگوید . به نظر کوین، این چهار مسئله موارد اختلاف وى با پلانتینگا است . با این حال، وى معتقد است که در باب دو مسئله نخست مىتوان به توافقى دستیافت، لیکن در دو مسئله بعدى چنان با پلانتینگا اختلاف نظر دارد که امیدى به توافق بر سر آنها ندارد . این چهار مسئله که در عین حال چهار قسمتساختار مقاله را تشکیل مىدهند عبارتند از:
1 . شیوه جزئىنگرانه توجیه معیارهاى معرفتى; 2 . بنیانانگارى کلاسیک بازبینى شده; 3 . توجیه اعتقادات خداباورانه; 4 . مسئله ابطال اعتقادات خداباورانه
رورتی و منتقدان او
وجه اومانیستی فلسفه هگل
حوزههای تخصصی:
هگل از فلاسفه بزرگ دوران روشنگری است که اصول تفکر وی در جهت تحکیم مبانی و پایه های تمدن جدید غربی بوده و در باطن خود اومانیستی است وجه اومانیستی فلسفه هگل را می توان در دو اصل زیر خلاصه نمود 1- اصالت سوژه که بنیاد فلسفه هگل بر آن استوار بوده و در پی مطلق کردن انسان است 2- مرگ (غیبت) خدا در کل فلسفه هگل دو چند سخن از خداست اما خدا غایب است یعنی وقتی به ایده مطلق می رسیم خدا را بشری کردیم و خدای بشری را پشت سر نهاده ایم و لذا در مرحله علم مطلق دیگر به خدای متعارف نیازی نیست که در این مقاله به توضیح بیشتر دو موضوع پرداخته شده است.
زیباترین مثلث ها در تیمایوس افلاطون کوششی نافرجام برای یک تبیین ریاضی کامیاب از طبیعت
حوزههای تخصصی:
از زمان نگارش رساله تیمایوس افلاطون تاکنون این اثر از جهات گوناگون همواره مورد توجه مفسران و عالمان قرار گرفته تحلیل های فراونی را بر انگیخته است یکی از جالب ترین مباحث این رساله چگونگی تبیین پیدایش عناصر چهار گانه و اجسام پنجگانه از جانب افلاطون و تلاش او برای نشان دادن نحوه تبدیل این عناصر به یکدیگر است افلاطون با طرح مثلث های بنیادین اولیه که آنها را زیباترین مثلث ها نامیده است می کوشد تا نظریه ای ارائه دهد که هم به پرسش های طبیعت شناسان پیش از خود پاسخ دهد و هم از کاستی های آرای آنان دور باشد اما خود پاسخ افلاطون نیز به عنوان یکی تبیین ریاضی هندسی از طبیعت با مشکلاتی روبرو است مقاله حاضر در بیان پیوند میان مثل و طبیعت شناسی افلاطون مطرح گردیده است.
پلورالیسم دینی و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است که پلورالیسم را از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهد.
برخی برآنند که میتوان بر اساس آیات قرآن به پلورالیسم اعتقاد پیدا کرد. برای مثال به آیه «لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا؛ ما برای هر کدام از شما آیین و طریق روشنی قرار دادیم». آنان اعتقاد دارند که چون اختلاف شرایع ناشی از ارادة الهی است، امر مذمومی نمیباشد.
مؤلف، این دیدگاه را مورد نقد قرار میدهد و بر آن است که این آیه فقط بر تعدد شرایع از دیدگاه قرآن کریم دلالت دارد و نه بر حقانیت فعلی تمام آنها. در حال حاضر شریعت حق، اسلام و کتاب مهیمن قرآن است
تبارشناسى اخلاق نیچه و بررسى آن از دیدگاه مکاینتایر
حوزههای تخصصی:
چکیده
این مقاله در ابتدا به بررسى آراى نیچه در اخلاق مىپردازد و سپس بیان مىکند که فیلسوف اخلاق معاصر آقاى السدیر مکاینتایر تنها دو گزینه متقابل در فلسفه اخلاق ترسیم مىکند که اخلاق نیچه و اخلاق ارسطوست. علت این انحصار شکست طرح روشنگرى است. پس براى نشان دادن برترى اخلاق ارسطویى باید نشان داد که اخلاق تبارشناسانه نیچه اشتباه است. این مقاله نشان مىدهد که اخلاق نیچهاى داراى مبناى مدللى نیست. نیچه گرچه تمامى فیلسوفان عصر روشنگرى را بر خطا مىداند و آراى ایشان را به سخره مىگیرد ولى در نهایت معلوم مىشود که نیچه خود نیز یکى دیگر از مظاهر متعاقب این تفکر بوده و نمودى دیگرى از اخلاق لیبرالیستى فردگرایانه است.