فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
بی دلیلی باور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فلسفه: فیلسوف کیست؟ (مری وارناک)
منبع:
بخارا مهر ۱۳۸۰ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
لویناس و «آن دیگری»
گفتوگو با دکتر علىمحمد کاردان
حوزههای تخصصی:
نظریههایى در باب انسان
حوزههای تخصصی:
آنچه در این نوشتار عرضه مىگردد، گزارشى است بسیار کوتاه از کتاب نظریههایى در باب انسان نوشته آقاى راجر تریگ. موضوع کتاب درباره ماهیت انسان است. نویسنده چهار مسأله عمده را که مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع ارتباط دارد انتخاب نموده و جواب آنها را از ده متفکر یعنى افلاطون، ارسطو، آکوئیناس، هابز، هیوم، نیچه، مارکس، داروین، فروید تا ویتگنشتاین استخراج کرده و به مقایسه گذاشته است.
این مسایل عبارتند از: 1. جایگاه انسان در این جهان در بین سایر موجودات؛ 2. انسان چیست؛ 3. جامعه انسانى؛ 4. ارتباط هریک از این نظریهها با دیدگاههاى معاصر و جدید.
موضوع درون ماندگار و موضوع متعدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به تبیین دو موضوع «درونماندگار» و «متعدی» در ارتباط با فعلِ معرفت میپردازد. نویسندة دانشمند با اشاره به دوگانه بودن معنای عینیت و اینکه عینیتِ دوگانه ویژگی معرفتپدیداری است، جهات ذاتی و عرضی در فعل معرفت را روشن میکند و آنگاه به تفصیل توضیح میدهد که متعلَّقِ مفهوم معرفت، کدامیک از دو موضوع یادشده است. در این رابطه، برخی از آرای ملا صدرا، فلاسفة اشراقی، دوکاس، و راسل مورد توجه قرار گرفتهاند.
سعادت غائی و عشق الهی
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی هستی شناسی از منظر کانت و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
سهروردی و کانت، به عنوان دو فیلسوف از دو مکتب فلسفی متفاوت، هر کدام اندیشمندانی بزرگ و صاحب نظرانی نامآور در حوزة فلسفی خویش هستند. این دو فیلسوف با فاصلة زمانی بیش از شش قرن در موضوع هستیشناسی، تا اندازهای نظراتی همانند دارند، هر دو وجود را امری اعتباری و منحصر به نسب و اضافات و روابط میدانند که بودن آن در گزارهها، تنها بیانکنندة نسبت موضوع ومحمول گزارهها است که نه چیزی بر موضوع میافزاید و نه چیزی از آن میکاهد.
دقت در نظرات سهروردی به ویژه در مسألة نور ولوازم آن، ما را نسبت به آن چه گفته شد به تردید واداشته و وی را از کانت جدا میسازد و او همان گونه که ویژگیِ یک حکیم اشراقی است، هستیشناسی شهودی را ارائه میکند.
ریاضیات زبان
مبانی گفت و گو میان ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
صورت نخستین علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی و تلاش مؤلف (ره) بر آن است که بجای تعریفی پیشینی و متافیزیکی محض از علم حضوری با ارائه و اثبات مصداق بارز و روشنی از آن، رویکردی عینی و ملموس به موضوع داشته باشد.
البته مولف پیش از این نیز نمونهها و مصادیقی از علم حضوری همچون دریافتهای حسی و احساسات را بیان کرده بود لیکن مورد حاضر؛ یعنی علم حضوری انسان به خود؛ بهگونهای اساسی با موارد قبلی متفاوت است زیرا این معرفت مبنا و بنیاد تمامی معارف و دانشهای دیگر بشر است.
وی، که در این بحث عمدتاً بر دیدگاههای شیخ شهاب الدین سهروردی تکیه کرده است ضمن بیان مبانی وجودشناختی و معرفتشناختی شیخ اشراق به اثبات اینگونه از علم حضوری انسان به خود میپردازد.
مقایسه بین برهان صدیقین و وجود شناختی
حوزههای تخصصی:
نظریه شالوده: مبناگرایی خطاناپذیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفههای اساسی در تعریف معرفت، توجیه است. یک نظریة مهم و اساسی در این باب، مبناگرایی است. کیث لرر معرفتشناس معروف و برجستة معاصر، در این نوشتار ضمن تبیین و تحلیل نظریة مبناگرایی و بیان اقسام آن انتقاداتی را براساس دیدگاههای خود بر این نظریه وارد میداند. وی ضمن بیان اینکه این نظریه هم در میان تجربهگرایان و هم عقلگرایان طرفدارانی برجسته داشته است؛ مبناگروی را به خطاناپذیر و خطاپذیر تقسیم میکند و برای تبیین مبناگروی خطاناپذیر بحث از اصلاحناپذیری در قضایای تحلیلی، قضایای راجع به افکار و نیز احساسات را مطرح میکند و آنها را مورد انتقاد قرار میدهد و بدینوسیله راه را برای مفهومی ضعیفتر از تحیلیلیت و امکان و در نتیجه مبناگرایی را فراهم میسازد تا در عین تأکید بر باورهای پایه و اینکه اینها ضامن صدق باورهای غیرپایهاند، آنها را خطاناپذیر بداند.
وی ضمن تبیین نظریة پدیدارگرایی بهعنوان نمونهای از مبناگرایی خطاناپذیر، انتقاداتی هم بر آن وارد میآورد. وی از این نوشتار میخواهد این نتیجه را بگیرد که ما در باورهای خود حتی باورهای پایه خطاناپذیریم و طبعاً در دستیابی صدق، تضمین و قطعیتی در کار نیست.
دیدگاههای لرر در این خصوص دارای اشکالات و انتقاداتی چند است که به یاری خداوند متعال در شمارههای آتی نشریه بدانها خواهیم پرداخت.