فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
جنبه های شناخت شناسانه و ایدئالیستی فلسفه شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«میزان مطا لبه اخلاق» یکی از مباحث جدیدی است که با وجود سابقه پیشین درفلسفه اخلاق، در دهه های آخر قرن بیستم به صورت مبحثی جدی و مستقل در فلسفه اخلاق مطرح شد.این مفهوم، غالبا بر اساس سه مولفه شمول،اولویت و شدت سنجیده می شود و سه رویکرد کلی مطالب اساسی آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حد اکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. این مقاله ، علاوه بر تحلیل «میزان مطالبه اخلاق » بر اساس آن سه مولفه و تبیین مطالب اساسی این سه رویکرد به آن، با توجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا با اخلاق رایج و متداول، سعی می کند با تبیین تحلیل و نقد دلایل اصلی این رویکرد اخلاقی نشان دهد که آنچه بشر امروز از آن با عنوان اخلاق یاد می کند، ممکن است بسیار آسان گیرانه تر از مطالبات واقعی اخلاق، در این روزگارباشد. اخلاق اعتدال گرای رایج با چالش های جدی ای مواجه است که در صورت عدم پاسخ گویی به آن ها داعیه معصومیت و اخلاق بودن بشر در دوره جدید فرو خواهد ریخت.
بررسی تطبیقی سیر از کثرت به وحدت در هستی شناسی افلاطون و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مباحث مربوط به خلقت و ترتیب بندی موجودات، اصل خیر را در رأس هرم هستی شناسی خود می نهد و سعی در توجیه ارجاع کثرات به وحدت متعالی دارد. از سوی دیگر ملاصدرا نیز بر مبنای اصول فلسفی و دینی خود با نگاهی وحدت محور با طرح نظریة بدوی خود یعنی (وحدت تشکیکی وجود) و نظریة نهایی خویش (وحدت شخصی وجود) به نحوی خاص می کوشد تا چگونگی ارجاع این کثرات به وحدت متعالی را مبین سازد.
با وجود تفاوت هایی که در این زمینه در اندیشة این دو فیلسوف، بر اساس مبانی فلسفی متفاوت آن ها وجود دارد، هر دو، کثرات را به امری واحد ارجاع می دهند به نحوی که کثرات را بیش از سایه ای از وحدت متعالی نمی انگارند و در این رابطه چینش مورد نظر افلاطون از نظام هستی متناظر با نظریة بدوی ملاصدرا از هستی است
مقایسه مسأله نفس و بدن در بینش فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
مسأله "نفس ـ بدن" که امروزه به معضله "ذهن ـ جسم"1 معروف است، یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که از دیدگاههای مختلف یگانهانگار و دوگانه انگار (مکتب مونیزمو دوآلیزم) به آن توجه شده است. لایبنیتس و ملاصدرا از جمله فیلسوفانی هستند که ضمن نقد دیدگاه اسلاف خویش (دکارت و ابنسینا) در حل این معضل اندیشیده و راه حلهای تقریباً مشابهی ارائه کرده¬اند. از جمله این که ملاصدرا نفس را موجودی در مرز عالم ماده و تجرد دانسته و لایبنیتس آن را منادی خاص که نه کاملاً مجرد و نه مادی تلقی کرده است. ملاصدرا ترکیب اتحادی نفس و بدن را نوع منحصر به فردی از انواع ترکیب دانسته و لایبنیتس نیز معتقد است که ترکیب مناد نفس با بدن همانند ترکیبهای مادی نیست. در این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه دو فیلسوف و راهحلهای آنها در مورد این مسأله پرداخته شده است.
دین از نگاه میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا به روش پدیدارشناسی الیاده و تقابل آن با روش های تحویل گرا اشاره می شود. در ادامه برای تبیین پدیده ی دین در اندیشه ی الیاده، به مفهوم کلیدی امر مقدس در اندیشه ی مردمان اولیه (دینداران) پرداخته می شود؛ در این زمینه به اهمیت مفاهیم مکان و زمان مقدس در فرهنگ مردمان اولیه پرداخته می شود و بیان می شود که انسان دیندار با باورمند شدن به مکان مقدس، در واقع به تقلید از کار خدایان، جهان بی نظم و متشتت را به نظم در می آورد و زمان مقدس نیز در اندیشه ی دینداران در واقع به معنای همزمان شدن با خدایان است. در ادامه به وجودشناسی مردمان اولیه پرداخته می شود که به عقیده ی الیاده، وجودشناسی این مردمان اساسأ با وجودشناسی انسان مدرن تفاوت دارد. در این وجودشناسی، همه ی فرآورده ها و کنشها تا بدان اندازه که در یک واقعیت متعالی مشارکت دارند، معنا دارند. در اندیشه ی مردمان اولیه، واقعیت های برتر (خدایان، نیاکان، قهرمانان اسطوره ای...) و نیز رویدادهای مربوط به این واقعیت های برتر، بر واقعیت های عادی پیشی می گیرند. در ادامه پرسش از خاستگاه دین مطرح می شود و بیان می شود که در رویکرد الیاده و به طور کلی در رویکردهای پدیدارشناختی، بحث از منشأ دین اهمیت چندانی ندارد. در پایان هم نکته هایی به عنوان «بررسی» آمده است.
رویکرد طبیعت گرایانه و معرفت شناسانة هیوم در خصوص رابطة علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را می توان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعت گرایانه، شناخت شناسانه، معناشناختی، و هستی شناختی. نگرش طبیعت گرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کرده اند و فرایند های مربوط به آن می پردازد. این نگرش با این پرسش ها متمایز می شود: فرایند ذهنی ای که با آن معلول ها را از علت ها استنباط می کنیم چیست؟ منشأ تصور رابطة ضروری چیست؟ نگرش شناخت شناسانه به پرسش از چیزهایی که با قاطعیت می توانند شناخته شوند و این که ادعاهای علّی و ادعاها در خصوص آینده چگونه توجیه می شوند می پردازد. نگرش معناشناختی به این مسئله می پردازد که وقتی می گوییم یک چیز علت چیز دیگر است چه منظوری داریم؟ طبیعت و سرشت علیت نیز در نگرش هستی شناختی مورد توجه قرار می گیرد، یعنی چیستی علیت در جهان، مستقل از باورهای ما.
دغدغة اصلی هیوم در درجة نخست، طبیعت گرایانه و سپس شناخت شناسانه است؛ در حالی که اختلاف نظر مفسران در خصوص نظریة علّی هیوم عمدتاً به حوزه های معناشناختی علت، و هستی شناسی علیت مربوط می شود. بر این اساس هیوم در پی آن است که با شناخت ساختار و عملکرد ذهن انسان و ارائة تحلیلی مبتنی بر طبیعت آدمی، علیت را توجیه کند. عناصری که او از آن ها بهره می گیرد عبارت اند از: تداعی، عادت، و باور که همگی از خصایص ذهن آدمی و وابسته به طبیعت بشری اند. هدف این مقاله معرفی و نقد رویکرد طبیعت گرایانه به مسئلة علیت است.
فلسفه هگل در بوته نقد
زبان، سوسور و ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
زندگی سیاسی در اندیشه صدر المتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۰ شماره ۲۰ و ۲۱
حوزههای تخصصی:
رابطه ی شعر و فلسفه
صفات الهی از نگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان موحد در کنار تمایلات فطری که بشر برای شناخت خداوند دارد، هریک تلاش نمودهاند، راهی استدلالی برای شناخت ذات و صفات الهی بیان نمایند، ارایه دلایل گوناگون از سوی فیلسوفان و متکلمان دربارهی خالق هستی بیش از آنکه درباره تصدیق به ذات خدا باشد، درباره تصور درست از خداوند بوده است و بر همین اساس، کوشش دانشمندان همواره در راستای شناخت درست از خالق هستی بوده است، در این میان، تلاش ابنسینا به عنوان رییس فلاسفه مشایی در جهان اسلام و توماس آکوئیناس به عنوان برجستهترین متکلم الهی مسیحی در قرون وسطی بسیار قابل توجه است، به ویژه اینکه هریک از این دو دانشمند برجسته درباره صفات الهی دیدگاهی خاص ارایه نمودهاند، ابنسینا با طرح نظریه اتحاد مصداقی و مفهومی صفات با یکدیگر و آکوئیناس با طرح نظریه آنالوژی، تلاش نمودهاند، در بین نزاعهای گسترده افراطی و تفریطی درباره ذات و صفات خداوند، راهی را برگزینند که ساحت ربوبی را از راهیابی کثرتها حتی کثرت حیثیات منزه بدارند، دیدگاه ابنسینا در بین فلاسفه مسلمان به خصوص ملاصدرا با مخالفت جدی روبه رو شده است.