فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ارائه زیرآستانه تصاویر مرتبط با موادمخدر و دخانیات بر عقاید وسوسه انگیز، باورهای مرتبط با مواد و ولع مصرف انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از مردان مصرف کننده مواد مخدر در سال 1397 بود که به کلینیک های ترک اعتیاد شهر رشت (ناحیه دو) مراجعه کرده بودند. در میان آن ها نمونه ای به حجم 100 شرکت کننده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (50 نفر) و گروه گواه (50 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه عقاید وسوسه انگیز (رایت، 1993)، پرسش نامه باورهای مرتبط با مواد (رایت، 1993) و مقیاس ولع مصرف مواد (سوموزا و همکاران، 1995) بودند. پس از اجرای پیش آزمون، تصاویر مرتبط با مواد مخدر (اختیاری و همکاران، 2010) و دخانیات (خزال و همکاران، 2012) به صورت زیرآستانه به گروه آزمایش ارائه شد، در حالیکه گروه گواه در معرض تصاویر زیرآستانه خنثی رنگی قرار گرفتند. پس از اتمام برنامه، هر دو گروه تحت انجام پس آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش بیانگر افزایش نمرات پس آزمون عقاید وسوسه انگیز و ولع مصرف در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل پس از کنترل نمرات پیش آزمون بود. در حالیکه بین نمرات این دو گروه از نظر باورهای مرتبط با مواد تفاوت معناداری بدست نیامد. با توجه به تاثیر ارائه زیرآستانه تصاویر مرتبط با موادمخدر و دخانیات بر عقاید وسوسه انگیز و ولع مصرف مواد، می توان از روش ارائه زیرآستانه در زمینه های بالینی در افراد وابسته به مواد استفاده کرد.
اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر تغییر نگرش دانشجویان نسبت به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر تغییر نگرش دانشجویان پسر نسبت به موادمخدر صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان حضرت رسول اکرم (ص) اهواز بود که در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ مشغول به تحصیل بودند. ۳۰ نفر از افراد واجد ملاک های ورود از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزش هوش اخلاقی قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسش نامه نگرش سنج مواد مخدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی در تغییر نگرش دانشجویان نسبت به اثرات استفاده از موادمخدر، تمایل به مصرف مواد و خطرات استفاده از مواد مخدر مؤثر بوده است. به نظر می رسد که هوش اخلاقی نوعی توانایی اخلاقی یکپارچه کننده است که موجب افزایش خودکنترلی (یکی از فضیلت های هوش اخلاقی) افراد می شود. در مجموع، نتایج نشان داد آموزش هوش اخلاقی بر تغییر نگرش دانشجویان نسبت به مواد مخدر مؤثر است و می توان از آن استفاده کرد.
بررسی خودبازداری و نظام باورها در افرادمصرف کننده مت آمفتامین در شروع و پایان جلسات درمانی ماتریکس در مراکز درمانی ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
89-106
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی خودبازداری و نظام باورها در افرادمصرف کننده مت آمفتامین در شروع و پایان جلسات درمانی ماتریکس در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر اصفهان درسال 1397بود. روش : این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 45 نفر مرد وابسته به مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز درمانی که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. گروه نمونه دو پرسش نامه خودبازداری ( وینبرگرو شوارتز، 1990) و نظام باورها (هالند و همکاران، 1998) را در دو مرحله پاسخ دادند. گروه نمونه تحت جلسات درمانی ماتریکس قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد درمان ماتریکس بر بهبود خودبازداری (فرونشاندن خشم ، مسئولیت پذیری ومراعات دیگران) و نظام باورها (اعتقادات و اعمال مذهبی ، و حمایت اجتماعی) موثر بود. نتیجه گیری: جلسات درمانی ماتریکس در خود بازداری و نظام باورها در افراد وابسته به مت آمفتامین موثر است.
مقایسه مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
217-234
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به مواد انجام شد. روش: در قالب یک مطالعه علی مقایسه ای، از بین دانشجویان دانشگاه علمی کاربردی شهر تهران، 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه های تمایل به مصرف مواد، مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد در نمرات مشکلات بین فردی، جسمانی سازی و پذیرش اجتماعی تفاوت بین دو گروه با گرایش بالا و پایین به مواد وجود دارد. یعنی دانشجویان با گرایش بالا به مواد مشکلات بین فردی و جسمانی سازی بالاتری نسبت به افراد با گرایش پایین دارند؛ درحالی که دانشجویان با گرایش بالا پذیرش اجتماعی کمتری نسبت به افراد با گرایش پایین به وابستگی به مواد دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به نظر می رسد کاهش مشکلات بین فردی و جسمانی سازی و افزایش پذیرش اجتماعی به عنوان سه عامل تأثیرگذار بر گرایش به مواد می تواند در مداخلات پیشگیرانه و رفتارهای خود مراقبتی گروه های در معرض خطر وابستگی به مواد مورد توجه قرار گیرد.
بررسی و تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهشی شامل همه کتاب های درسی دوره متوسطه دوم بود که در سال1397 چاپ شده است. نمونه گیری انجام نشد و همه جامعه پژوهشی بررسی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان و کارشناسان مربوطه تایید شد.یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد، در دوره متوسطه دوم در رشته علوم تجربی 197 مورد، در رشته علوم انسانی 173 مورد و در رشته ریاضی 165 مورد است. در پایه های دهم و یازدهم توجه کافی به مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد نشده است. همچنین در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم به مؤلفه های «جرم و قوانین مرتبط با وابستگی به مواد»، «سابقه تاریخی مصرف موادمخدر»، «نقش استعمار در گسترش موادمخدر» هیچ اشاره ای نشده است. بر این اساس پیشنهاد می شود در کتاب های دوره متوسطه دوم (به ویژه در پایه های دهم و یازدهم) توجه بیشتری به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد شود.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
91-108
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مرد معتاد به انواع مواد افیونی بستری برای ترک اعتیاد در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید مدنی شهر خوی در پاییز سال 1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای مواد و پیش بینی عود یا بازگشت را تکمیل نمودند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش های روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد روان درمانی مثبت نگر منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در ولع مصرف لحظه ای (0/800 = 2 h )، و پیش بینی عود (0/622 = 2 h )، معتادان به مواد افیونی شده است. نتیجه گیری : می توان گفت: روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود در معتادان به مواد افیونی موثر بوده و منجر به کاهش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در ولع مصرف لحظه ای و پیشگیری از عود نسبت به گروه گواه شده است.
مقایسه عملکردهای شناختی در سیر اعتیاد: از تمایل تا ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
107-126
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر شیوع اعتیاد در جامعه ایرانی رو به افزایش است اما همه افراد درگیر این پدیده شوم نمی شوند. به نظر می رسد برخی آمادگی های محیطی، رفتاری، شخصیتی و شناختی در آسیب پذیری نسبت به اعتیاد سهیم باشند. پژوهش حاضر در راستای بررسی آمادگی های شناختی به مقایسه ی عملکردهای شناختی بازداری و برنامه ریزی در افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم پرداخته است. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. گروه نمونه این پژوهش 183 نفر بود که در 5 گروه جای می گرفتند. از این بین 30 نفر گروه معتاد و30 نفر افراد در حال ترک و تحت درمان با متادون به صورت در دسترس در شهر اراک انتخاب شدند. تعداد 30 نفر افراد سالم نیز انتخاب شدند. همه گروه ها به آزمون های استروپ و برج لندن پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره در بازداری شناختی نشان داد بین گروه سالم، تمایل بالا و پایین تفاوت وجود نداشت. دو گروه معتاد و تحت درمان نسبت به این 3 گروه عملکرد ضعیف تری داشتند و ضعیف ترین عملکرد مربوط به گروه معتاد بود. در برنامه ریزی شناختی ضعیف ترین عملکرد در گروه معتاد مشاهده شد. پس از آن گروه تحت درمان با حفظ فاصله معنادار از 3 گروه دیگر قرار داشت. گروه تمایل بالا، تمایل پایین، و سالم به ترتیب در مراتب بعدی قرار داشتند. نتیجه گیری: عملکردهای شناختی بین افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم متفاوت است.
رابطه بین ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۱
97-112
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش شامل 361 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد سمنان در سال 96 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ناگویی خلقی تورنتو (1994)، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مولفه های ناگویی خلقی و آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات در مجموع 18 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. همچنین، نتایج نشان داد که بین مولفه های بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در کنترل تکانه و دشواری در دست زدن به رفتار هدفمند در مجموع 29 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت و نقش ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی در وابستگی به مواد بود لذا توجه به تنظیم هیجان با استفاده از راهبردهای مناسب در پیشگیری از وابستگی به مواد ضروری است.
طراحی مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
29-54
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی بود. روش : با بهره گیری از طرح متوالی اکتشافی ( کیفی- کمی) به احصاء، ارزیابی عوامل و در نهایت تدوین مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی پرداخته شد. بدین ترتیب، در مرحله دلفی با تشکیل پنل 46 نفره از خبرگان حوزه های مختلف پیشگیری از اعتیاد با رویکرد فرهنگی که به واسطه روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، داده ها از طریق پرسش نامه گردآوری شد. در این فاز به منظور اعتبار سنجی مدل از دو روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و تشکیل گروه کانونی و جهت اعتبارسنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و قابلیت انتقال پذیری (تعمیم پذیری) استفاده شد. در مرحله SWOT به واسطه روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا گروه کانونی متشکل از 8 صاحب نظر حوزه پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی تشکیل شد. به واسطه پرسش نامه برگرفته از مطالعه دلفی، مراحل مختلف مطالعه SWOT انجام شد. در نهایت با مشخص شدن اوزان موزون حاصل از ارزیابی عوامل محیط داخلی و خارجی، اقدام استراتژیک مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی تعیین شد. در این فاز به منظور اعتبار سنجی ابزار از روایی محتوای صوری کیفی و جهت اعتبارسنجی از روش همسازی درونی گویه ها به واسطه آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج فاز دلفی نشان داد که در مجموع 38 متغیر ذیل چهار عامل شامل: الف- توانمندسازی، ب- خدمات اجتماعی، ج- مشارکت اجتماعی د- حکمرانی پس از چهار راند به عنوان عوامل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی پیشگیری اولبه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی شناسایی و مورد اجماع و توافق نهایی خبرگان قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج SWOT نشان داد استراتژی مدیریت راهبردی پیشگیری اولبه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی، از نوع استراتژی رقابتی(تنوع سازی) می باشد. بنابراین هشت استراتژی و مدل نهایی تدوین شد.
بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد: ارائه مدل با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
177-195
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد؛ با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D بود. روش : روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 97-1396 بود که 400 دانشجو از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه رویداد های زندگی پیکل، مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس فشارزاهای روانی علی اکبری، مقیاس حمایت اجتماعی ثامنی و مقیاس تیپ شخصیتی D دنولت استفاده شد. یافته ها : بین آمادگی به اعتیاد با وقایع استرس زای زندگی، عوامل فشار زای روانی و بین تیپ شخصیتی D با آمادگی به اعتیاد، وقایع استرس زای زندگی، و فشار روانی رابطه مثبت به دست آمد. همچنین بین تیپ شخصیتی D و آمادگی به اعتیاد با حمایت خانوادگی رابطه منفی به دست آمد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد مسیرهای غیرمستقیم وقایع استرس زا، حمایت خانوادگی و عوامل فشار زای روانی به آمادگی به اعتیاد از طریق تیپ شخصیتی D دارای برازش می باشد. نتیجه گیری : می توان گفت: تیپ شخصیتی D می تواند نقش کلیدی در روابط بین متغیرهای وقایع استرس زای زندگی، آمادگی به اعتیاد، حمایت خانوادگی و فشار روانی داشته باشد.
اثر تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد: نقش واسطه ای استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
127-142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثر مستقیم و غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد با نقش میانجی گر استرس شغلی بود. روش: جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دادند که از بین آن ها تعداد 292 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم (سیستماتیک) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد، استرس شغلی و تعارض بین فردی بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و اموس ویراست 21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از اثر مثبت تعارض بین فردی بر استرس شغلی، اثر مثبت تعارض بین فردی و استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد و اثر غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد از طریق استرس شغلی بود. به طور کلی، یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت تعارض بین فردی به صورت مستقیم و از طریق استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد اثر می گذارد.
نقش سبک دلبستگی در گرایش به مصرف مواد: بررسی نقش میانجی حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
97-118
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک دلبستگی در گرایش به مصرف مواد با توجه به نقش میانجی حس انسجام در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد بود. روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد در سال تحصیلی 139۷-139۶ بود که تعداد ۴۰۰ نفر (۳۱۱ دانشجوی مرد و ۸۹ دانشجوی زن) به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برگزیده شدند. ابزارهای سنجش عبارت بودند از: پرسش نامه های گرایش به اعتیاد (میرحسامی، ۱۳۸۸)، سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987) و حس انسجام (آنتونوسکی، 1987). یافته ها : نتایج نشان داد سبک دلبستگی و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم دارند (0/05 p < ). همچنین سبک دلبستگی و گرایش به مصرف مواد از طریق حس انسجام تاثیرات غیر مستقیم بر گرایش به مصرف مواد دارد (0/05 p < ). نتیجه گیری: لازمه کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر، تغییر سبک های دلبستگی ناایمن و اجتنابی به سمت ایمن و بهبود عزت نفس در افراد می باشد. سبک های دلبستگی، کیفیت روابط اجتماعی و در ادامه عزت نفس را تحت تاثیر قرار می دهد. ارتقای حس انسجام منجر به حس قوی در فهم رویدادها می شود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
205-228
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود-آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از: نوجوانان 17-13 سال در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت در سال 1397 در تهران. نمونه نهایی شامل 24 دانش آموز پسر مقطع سوم متوسطه در کانون اصلاح و تربیت بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفته ای یک بار هر جلسه 2 ساعت) برگزار شد. ابزار پژوهش سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده در برابر مصرف مواد بود. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نمرات رفتارهای خود آسیب رسان، و نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی و هیجان خواهی و افزایش نمرات جرات مندی و خودکنترلی شد. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی روش موثری برای بهبود متغیرهای اثرگذار بر اعتیاد است. می توان در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، این روش را به کار گرفت.
آموزش مهارت های اثربخش در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر و محرک در میان مددجویان کانون های اصلاح تربیت کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
123-144
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل آموزش مهارت های اثربخش در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدردر میان مددجویان کانون های اصلاح و تربیت کشور انجام شده است. به همین منظور به بررسی مولفه های تاثیر گذار در بعد مهارتی شامل حل مسئله، برقراری ارتباط، کنترل استرس، خشم، رفتار و شناسایی شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب و ارائه ساز و کارهای اجرایی برای پیاده سازی مدل آموزش اثربخش در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر و محرک پرداخته شد. روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی است گه در آن از روش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شد. تعداد 22 متخصص با سابقه مربی گری و 212 نفر از شاغلین در کانون اصلاح تربیت اعضای دلفی بودند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تعیین روایی محتوایی از قضاوت خبرگان استفاده شد. آلفای کرونباخ پرسش نامه 0/981 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان داد موثرترین مولفه ها در وضعیت مطلوب در بعد مهارتی عبارت بودند از: حل مسئله مددجویان (0/92)، برقراری ارتباط (0/93)، مدیریت استرس (0/91) و رفتار (0/95). نتیجه گیری: تفاوت معناداری بین وضع موجود و مطلوب در زمینه حل مسئله، برقراری ارتباط، کنترل استرس و خشم و رفتار مددجویان وجود دارد.
اثر بخشی آموزش معنویت با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در افراد وابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در افراد وابسته به مواد انجام شد. این پ ژوه ش آزمای شی از نوع پی ش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد وابسته به مواد مرکز ترک اعتیاد با متادون شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال1392 بود. ابتدا تعداد90 نفر از افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس تعداد 30 نفر از این افراد که در مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس سازگاری اجتماعی پایین ترین نمرات را گرفتند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش 9 جلسه دو ساعته معنویت قرار گرفتند اما گروه کنترل تحت هیچگونه آموزشی قرار نگرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس سازگاری اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات سازگاری اجتماعی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل کمتر بود و به عبارتی سازگاری افزایش یافته بود. همچنین میانگین نمرات تاب آوری در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر بود. می توان از آموزش معنویت با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام به طور معنی داری در ارتقا میزان تاب آوری و سازگاری اجتماعی افراد وابسته به مواد استفاده کرد.
مروری برمطالعه اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) در اختلالات مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
137-156
حوزههای تخصصی:
هدف: تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم ( tDCS )، اخیرا به عنوان یک تکنیک در حوزه اختلالات مصرف مواد، کاربرد پیدا کرده است. در این مقاله به مرور مقالات و پژوهش های انجام شده در این زمینه پرداخته شد تا مسائل مرتبط با روش شناسی، کاربرد و اثربخشی آن را در حیطه اختلالات مصرف مواد مورد بررسی قرار دهیم. روش: تعداد 24 مقاله از بین60 مقاله موجود انتخاب از میان آن ها 2۲ مطالعه بر اثر tDCS برکرتکس پیش پیشانی و ۳ مطالعه بر اثربخشی tDCS بر کاهش ولع مصرف مواد اشاره داشتند. یافته ها: هنوز به طور قطع نمی توان در مورد اثربخشی tDCS به عنوان یک درمان بسیار مؤثر در کاهش ولع مصرف مواد اظهارنظر نمود. نتیجه گیری: نمونه های کوچک، پروتکل های متفاوت و طول دوره مطالعه و عدم وجود پیگیری های بعدی از محدودیت های اصلی مطالعات انجام شده بودند. اما می توان از آن به عنوان یک درمان مکمل استفاده نمود.
تدوین و اعتبار یابی الگوی مقابله ای مبتنی بر مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان در پیشگیری از عود سوءمصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
269-293
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی مقابله ای مبتنی بر مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان در پیشگیری از عود سوءمصرف مواد شهر اصفهان در سال 1395 انجام شد. روش: روش پژوهش آمیخته بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل چندین نفر از سوءمصرف کنندگان مواد بودند که به شکل هدفمند انتخاب شدند. تعدادنمونه در این بخش بر اساس شیوه تئوری زمینه ای به اندازه ای انتخاب شد که مصاحبه ها به حالت اشباع برسد. پژوهشگر بعد از 15 مصاحبه به اشباع رسید یعنی از مصاحبه شونده یازدهم به بعد هیچ شاخص دیگری به عوامل تشکیل دهنده مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان اضافه نشد. همچنین جامعه آماری در بخش کمّی شامل 30 نفر از سوءمصرف کنندگان مواد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 45 دقیقه ای مشاوره بر مبنای مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق بود که با تائیدیه گرفتن از اعضاء ضبط شد و بعد از انجام مطالعه مقدمانی بر روی چهار فرد، با در نظر گرفتن جمع بندی نظر چهار متخصص (روان شناس ومشاور) از روایی محتوایی اطمینان حاصل شد. در بخش کمّی به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه عود رایت (1993) استفاده شد. داده های گردآوری شده حاصل از بخش کیفی از طریق کدگذاری و در بخش کمّی از طریق تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد سوءمصرف کنندگان با هویت منفعل و تسلیم پذیر تحت تاثیر گفتمان حاکم در جامعه مصرف کنندگان به ساختار شکنی و از بین بردن هژمونی گفتمان حاکم در جامعه می پردازند و در جنگ (ضدیت و غیرت) با مراجع حاکم مثل خانواده، مشاور و راهنما به دال مرکزی خود که همان سرلوحه قرار دادن مصرف مواد است پناه برده و با شکل گرفتن دال تهی که همان دور شدن از صمیمیت، محبت و اعتماد است با ناکارآمدی، و بی کفایت شدن در جامعه به مصرف مجدد مواد و تثبیت معنای مصرف روی می آورند . ن تیجه گیری: مشاوره بر مبنای الگوی درمانی مبتنی بر مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان در پیشگیری از عود سوءمصرف مواد تأثیر دارد .
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر روی ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
93-110
حوزههای تخصصی:
هدف : اعتیاد به مواد مخدر به خاطر دشواری در رسیدن به درمان پایدار و نرخ عود بالا علی رغم انجام سم زدایی و مداخلات دارویی و روان شناختی، از موضوعات مهم سلامت به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر میزان ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی سوءمصرف کنندگان مواد می باشد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی همراه با گمارش تصادفی در گروه های آ زمایش و گواه به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد40 بیمار وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پس از پاسخ دهی به پرسش نامه های ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) جای گرفتند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران (2002) و خودکنترلی شناختی گراسمیک و همکاران بود. جلسات درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری شامل 20 دقیقه تحریک آندی ناحیه F3 و تحریک کاتدی ناحیه F4 با شدت جریان 2 میلی آمپر بود. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که میانگین گروه ها در میزان ولع مصرف مواد و خود کنترلی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت دارند. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری می تواند موجب کاهش ولع مصرف و افزایش خودکنترلی شناختی در سوءمصرف کنندگان مواد شود. بنابراین درمانگران می توانند از این درمان به عنوان روش مداخله ی افراد معتاد استفاده کنند.
ارزیابی معنا در زندگی و تحریف های شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
89-104
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی معنا در زندگی و تحریف های شناختی دانشجویان مؤسسه آموزش عالی آمل در سال 97-1396 انجام شد. روش: این تحقیق با رویکرد روش شناسی کمی در قالب یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مؤسسه آموزش عالی آمل در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش در مرحله اول شامل 141 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد بودند که در مرحله دوم با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و آزمون غربالگری آمادگی به اعتیاد 100 نفر با توجه به نمره آمادگی به اعتیاد انتخاب و در دو گروه افراد با آمادگی به اعتیاد بالا (45 نفر) و افراد با آمادگی به اعتیاد پایین (55 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه افراد با آمادگی به اعتیاد بالا و پایین در معنای زندگی ، حضور معنا، جست و جوی معنا (0/05>p)و تحریف های شناختی ( 0/0001>p ) تفاوت وجود دارد. بدین معنا که افراد با آمادگی به اعتیاد بالا از معنای زندگی، حضور معنا، جست و جوی معنا پایین تر و تحریف های شناختی بالاتر نسبت به افراد با آمادگی به اعتیاد پایین برخوردار بودند. نتیجه گیری: می توان گفت معنا در زندگی و تحریف های شناختی از متغیرهای مرتبط با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان می باشند که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مدنظر باشند.
تجربه زیسته زنان معتاد در شهر تهران: دستیابی به یک الگوی تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
111-134
حوزههای تخصصی:
هدف : اعتیاد در زنان، به دلیل نقش به سزای آن ها در استحکام خانواده و فرزندپروری، آسیب های مضاعفی را به همراه دارد. هدف این پژوهش، کشف علل موثر بر گرایش زنان و دختران به مصرف مواد مخدر و تولید یک مدل نظری در زمینه ی علل اعتیاد زنان و دختران بوده است. روش: روش این پژوهش نظریه ی زمینه ای از نوع کیفی بود. جامعه ی پژوهش، زنان معتاد مراجعه کننده به کمپ بانوان چیتگر در سال های 93 تا 95 تهران بود. نمونه ی پژوهش ، 30 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده بودند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: سه تم اصلی خانواده ی آسیب زا (متشکل از مقوله های والدگری نامناسب، مصرف در خانواده، تعارض در خانواده، قطع ارتباط با خانواده، تشکیل روابط مخرب)، شرایط فردی آسیب پذیر (متشکل از مقوله های ویژگی های فردی آسیب پذیر، فشار روانی زیاد، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) و ازدواج ناموفق (متشکل از مقوله های ازدواج ناموفق، فشار روانی زیاد، احساس بی پناهی، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) به عنوان عوامل موثر بر گرایش به سوءمصرف مواد مخدر و دو تیپ اصلی زنان مقاومت کننده (متشکل از مقوله های مقاومت در برابر مصرف، ترک های طولانی مدت ولی همراه با لغزش) و زنان تسلیم شونده (متشکل از مقوله های تسلیم در برابر مصرف، ترک های متعدد کوتاه مدت با لغزش های پیاپی) کشف و استخراج و نهایتا یک مدل نظری ارائه شد. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج این تحقیق می توان زنان و دختران در معرض آسیب به سوءمصرف مواد را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه برای آنان تنظیم کرد.