فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۹۴-۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر واکاوی و کشف نظام معنایی بسترهای گرایش به مواد مخدر در بین دانش آموزان مقطع متوسطه در استان خوزستان بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه خوزستان بود که در سال 1401 به مراکز درمان اعتیاد ویژه دانش آموزان در خوزستان مراجعه نمودند و از بین آن ها 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضمون های پایه (کدها و نکات کلیدی موجود در متن)، سازمان دهنده (مقولات به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضمون های پایه) و فراگیر (مضمون های عالی دربرگیرنده ی اصول حاکم بر متن به عنوان یک کل) جهت تجزیه و تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسترهای تعیین کننده و مؤثر بر گرایش به مصرف مواد مخدر شامل تأثیرپذیری و یادگیری از اعضای خانواده، تنش و از هم گسیختگی خانوادگی، ناخوشی و انزوا، نارسایی و کاستی های آموزشگاه، نابسامانی تعاملی در بین دانش آموزان، فقر و تنگنای اقتصادی، یادگیری و تأثیرپذیری منفی از شبکه دوستی همسالان، خوش کامی موقتی و کلافگی روانی بودند. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت گرایش به مصرف مواد مخدر دانش آموزان ریشه در عوامل زیست اجتماعی فقر بنیاد، زیست اقتصادی فقر بنیاد و زیست روانی فقر بنیاد دارد که هر سه آنها در یک فرایند دیالکتیکی و چرخه گونه، باعث هم افزایی منفی در راستای سوق دادن افراد به سمت مصرف مواد مخدر می شوند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، توجه به سیاست سازی های پیشگیرانه و مداخله محور اجتماعی، رفاهی و آموزشی ضروری است. برنامه ریزی ها و سیاست گذاری رفاهی، اجتماعی و آموزشی می تواند بستر قابلیتی و توانمندسازی را برای خانواده های آسیب پذیر فراهم نمایند. از طرف دیگر، با کمک نظام آموزشی مهارت محور تعاملی، تربیتی و اجتماع محور می توان از کانون مدرسه به عنوان نهادی اثرگذار و کارآمد در راستای سلامت بخشیدن به دانش آموزان آسیب پذیر و کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر استفاده کرد.
نقش تشخیصی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
325-350
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی ابعاد چندگانه ی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل انجام شد. روش: این پژوهش به روش علی-مقایسه ای در شهر تهران در سال 1399 انجام گرفت. 135 نفر از افراد مصرف کننده مواد در سه گروه مت آمفتامین (45 نفر)، الکل (45 نفر) و تریاک (45 نفر) به صورت نمونه در دسترس دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس چندبعدی تحمل پریشانی، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی، مقیاس هیجان خواهی و مقیاس بی نظمی اجتماعی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل تابع تشخیصی با چهار متغیر تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده نشان داد که این تحلیل 2/62 درصد افراد گروه تریاک، 1/51 درصد افراد گروه مت آمفتامین و 2/42 درصد افراد گروه الکل را درست گروه بندی کرد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که مصرف کنندگان تریاک از باورهای فراشناختی مثبت بالاتری نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل برخوردار بودند و مصرف کنندگان مت آمفتامین بالاترین میزان تجربه جویی را نسبت به مصرف کنندگان الکل و تریاک داشتند. همچنین، مصرف کنندگان تریاک تحمل پریشانی پایین تری را نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل نشان دادند. علاوه بر این، هیچ یک از شاخص های بی نظمی اجتماعی ادراک شده نتوانستند مصرف کنندگان سه گروه مواد مخدر را از یکدیگر تمایز دهند . نتیجه گیری: در تفکیک و تشخیص سه گروه مصرف کننده مت آمفتامین، تریاک و الکل، متغیرهای تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده سهم معناداری دارند. بنابراین، ارائه راهبردهایی در جهت تغییر باورهای مثبت افراد مصرف کننده، کاهش میزان تجربه جویی، کنترل هیجان و تحمل پریشانی این افراد می تواند در پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد سودمند باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت جنسی در بیماران بهبودیافته از اختلال مصرف مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
311-328
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت جنسی در بیماران بهبودیافته از اختلال مصرف مت آمفتامین بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مردان مبتلا به اختلال مصرف مت آمفتامین (تقریبا 1500 نفر) در سال 1397 که در مرحله پرهیز از مصرف مواد قرار داشتند و در جلسات انجمن معتادان گمنام شهرستان یزد شرکت می کردند، بود. از میان این افراد، 24 نفر از افراد با نمره پایین تر از نقطه برش (نمره کمتر از 67) روی شاخص رضایت جنسی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل ( 12 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد. از شاخص رضایت جنسی به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش رضایت جنسی در بیماران بهبودیافته از اختلال مصرف مت آمفتامین شد. نتیجه گیری: می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اعتیاد و آسیب های روان شناختی ناشی از آن موثر است و از این درمان می توان در زمینه امور زناشویی به خصوص رضایت جنسی استفاده کرد.
نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی اعتیاد در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
89-112
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی اعتیاد در جوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه بجنورد در سال تحصیلی 1398-1397 بود. حجم نمونه شامل 340 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس آمادگی اعتیاد، پرسش نامه اقتدار والدین و مقیاس شفقت به خود پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدر و شفقت به خود به شکل منفی و معنادار، و سبک های فرزندپروری مستبد و سهل گیر به شکل مثبت و معنادار آمادگی اعتیاد را پیش بینی کردند. از بین ابعاد شش گانه شفقت به خود، دو بعد مهربانی با خود و قضاوت خود آمادگی اعتیاد را به شکل منفی و معناداری پیش بینی کردند. در میان سبک های فرزندپروری، سبک مقتدر قوی ترین پیش بینی کننده بود. همچنین، شفقت به خود مستقل از سبک های فرزندپروری، آمادگی اعتیاد را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سبک های فرزندپروری و شفقت به خود پیش بینی کننده های مهم برای آمادگی اعتیاد در جوانان هستند و این دو مولفه باید در برنامه های پیشگیرانه و درمانی مرتبط با اعتیاد مورد توجه قرار گیرند. تبیین ها و تلویحات مرتبط با یافته های پژوهش مورد بحث قرار گرفته اند.
اثربخشی آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مشکلات سلامت عمومی دختران نوجوان با والدین معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
189-208
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشیِ آموزش راهبردهای نظم جوییِ فرآیندی هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مشکلات سلامت عمومی دختران نوجوان با والدین معتاد بود. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه ناحیه 3 کرج که والدین معتاد داشتند و در پرسش نامه سلامت عمومی (گلبرگ و هیلیر) نمره بالاتر از برش کسب کرده بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش10 جلسه آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان دریافت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان باعث تغییر در 7 خرده مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، دیدگاه گیری و ملامت دیگران) و کاهش مشکلات سلامت عمومی (افسردگی، اضطراب، جسمانی و کل) شده است. نتیجه گیری : یکی از مداخله های موثر در تنظیم راهبردهای شناختی هیجان و کاهش مشکلات سلامت، آموزش نظم جویی فرایندی هیجان است.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی– رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کاهش ولع مصرف در معتادان افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
243-268
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی– رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کاهش ولع مصرف در معتادان در حال ترک افیونی صورت گرفت. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب در نیمه اول سال 1396 بود. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 36 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی -بر پایه ی معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری نسخه پنجم، از افرادی که داوطلب دریافت خدمات درمانی و واجد معیارهای ورود بودند- انتخاب شدند. به صورت تصادفی (12 نفر گروه آزمایش اول، 12 نفر گروه آزمایش دوم و 12 نفر گروه گواه) تخصیص داده شدند. از مصاحبه ی بالینی ساختاریافته DSM-5 نسخه ی بالینی (SCID-5) ، مصاحبه ی بالینی ساختاریافته DSM-5 نسخه ی بالینی (SCID-5-PD) و پرسش نامه سنجش ولع هروئین برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت در 8 جلسه 2 ساعته و روش درمان شناختی– رفتاری در 12 جلسه 90 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین اثربخشی گروه درمانی شناختی– رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت در کاهش ولع مصرف (به جز مولفه ی عدم کنترل بر مصرف) در معتادان افیونی تفاوت وجود ندارد، اما در مقایسه با گروه گواه این تفاوت معنادار است. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی– رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت از روش های درمانی تاثیر گذار بر کاهش ولع مصرف در معتادان افیونی می باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودپنداره، پذیرش خویشتن و خودانتقادگری در زنان دارای اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
73-88
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودپنداره، پذیرش خویشتن و خودانتقادگری در زنان وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. 28 زن وابسته به مواد در شهرستان نجف آباد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) گمارده شدند. در این پژوهش، پرسش نامه خودپنداره، پرسش نامه خویشتن پذیری غیرمشروط و پرسش نامه خودانتقادگری مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب افزایش معنی دار سطوح خودپنداره و پذیرش خویشتن و کاهش معنی دار سطوح خودانتقادی در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار ماندند. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی، می توان خودپنداره و پذیرش خویشتن را در زنان وابسته به مواد بهبود داد و خود انتقادی را کاهش داد.
مطالعه ی تجربه ی زیسته ی جوانان با اختلال مصرف مواد در شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۵۴-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و بررسی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد مخدر بر اساس تجربه ی زیسته در بین جوانان شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی بوده است. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل افراد مقیم در مراکز اقامتی و درمانی اعتیاد شهر بجنورد بودند که 33 نفر از آن ها با روش نمونه گیری غیر احتمالی (هدفمند) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل تاثیرگذار در اختلال مصرف مواد مخدر در 5 مقوله ی اصلی شامل عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی شناسایی شد. عوامل فردی شامل 7 زیرمقوله لذت جویی، کنجکاوی، توهم قدرت افزایی، عدم آگاهی از اثرات مواد، رهایی از دردهای جسمانی و روحی، رسیدن به آرامش زودگذر و فرار از مشکلات، و نداشتن مهارت های زندگی بود. عوامل خانوادگی شامل 5 زیرمقوله خانواده ناسالم، فروپاشی و طلاق، مشکلات و تنش های خانوادگی، فقدان نظارت در خانواده، سرمایه اجتماعی پایین در خانواده و بی تفاوتی عاطفی بود. عوامل اجتماعی متشکل از 4 زیر مقوله حلقه ی دوستان ناباب، مکان زندگی، کاهش تعاملات اجتماعی، معاشرت با افراد وابسته به مواد، و سرمایه اجتماعی منفی بود. عوامل فرهنگی شامل 3 زیر مقوله بهنجار بودن مصرف، سرمایه فرهنگی پایین و کمبود اوقات فراغت، و دینداری پایین بود. نهایتا، عوامل اقتصادی شامل 3 زیر مقوله فقر و بی خانمانی، کودک کار، خستگی، و ساعات طولانی کار بود. مدل نظری بر اساس این مقوله ها ارائه شد. نتیجه گیری: با شناسایی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد و اولویت بندی و میزان تاثیرگذاری این عوامل میتوان با اقدامات و برنامه ریزی مناسب از وابستگی جوانان به مواد پیشگیری نمود.
فراتحلیل اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی بر کاهش استعداد اعتیاد فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
119-136
حوزههای تخصصی:
هدف: مقدمه سوء مصرف مواد در نوجوانی و جوانی یک نگرانی عمده درباره سلامت عمومی است که با انواع متعددی از اختلالات روانی همراه شده است و پژوهش های بسیاری در خصوص اثربخشی آموزش روش های پیشگیری (مهارت های هیجانی- اجتماعی) بر کاهش اعتیاد و اعتیادپذیری انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف نتیجه گیری کلی در خصوص اثربخشی آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی بر کاهش اعتیادپذیری به انجام رسید. روش: مواد و روش ها جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 25 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک های ورود و خروج و بهره گیری از کلیدواژه های تعیین شده به دست آمده بود، استفاده شد و در مجموع 47 اندازه اثر اولیه به دست آمد و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها با عنایت به نتایج بررسی ناهمگنی، مدل اثرات تصادفی مناسب تشخیص داده شد که اندازه اثر ترکیبی تاثیر آموزش ها بر کاهش اعتیادپذیری بر اساس معیار کوهن بزرگ به دست آمد(0/79-)؛ همچنین نتایج نشان داد که اندازه اثر آموزش مهارت ها بر آمادگی به اعتیاد، بزرگتر از اعتیادپذیری و اعتراف به اعتیاد است. پژوهش های تفاوتی نیز دارای اندازه های اثربزرگتری نسبت به پژوهش های همبستگی بودند. نتیجه گیری: بر اساس اندازه اثرهای به دست آمده می توان گفت آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی اثربخشی بالایی بر کاهش اعتیادپذیری داشته است. بنابراین ارتقای مهارت های هیجانی و اجتماعی می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوء استفاده از مواد تاثیرگذار باشد.
مقایسه پریشانی روان شناختی، تکانشگری و تیپ شخصیتی D بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
151-170
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روان شناختی، تکانشگری و تیپ شخصیتی D بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر یک طرح علّی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری شامل همه دانشجویان کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 97-1396 بود. از بین آن ها، نمونه ای به حجم 305 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. از بین این نمونه انتخاب شده، 50 نفر به عنوان افراد دارای نگرش مثبت به اعتیاد و 50 نفر به عنوان افراد دارای نگرش منفی به اعتیاد به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد و مواد مخدر، پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس- 21 ، مقیاس تکانشگری بارت، و پرسش نامه تیپ شخصیتی D استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد در رابطه با افسردگی، اضطراب، تکانشگری کلی و مولفه های آن (تکانشگری بی برنامگی، تکانشگری حرکتی، تکانشگری شناختی)، تیپ شخصیتی D کلی و مولفه های آن (عاطفه منفی و بازداری اجتماعی) تفاوت معناداری وجود داشت. در کل، دانشجویانی که نگرش مثبتی در مورد اعتیاد داشتند، نمرات بالاتری در این متغیرها کسب کردند. اما در مولفه ی استرس بین دو گروه یاد شده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نگرش مثبت به اعتیاد با سطوح بالای اضطراب، افسردگی، تکانشگری، و تیپ شخصیتی D که در مصرف مواد نقش دارند، مرتبط می باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز مشاوره و سلامت روان دانشگاه ها در راستای تغییر نگرش دانشجویان نسبت به اعتیاد و شناسایی دانشجویان دارای پریشانی روانشناختی و تکانشگری اقدام به اجرای کارگاه های پیشگیری از اعتیاد برای دانشجویان نمایند.
نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین دلبستگی به والدین وگرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
263-278
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین و گرایش به مصرف مواد مخدر بود. روش : طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 1398-1397 بودند. نمونه ای شامل 253 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر، تجارب روابط نزدیک و منبع کنترل راتر پاسخ دادند. یافته ها : نتایج نشان داد دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین، دارای رابطه مثبت با منبع کنترل بیرونی و گرایش به مصرف مواد هستند. نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که منبع کنترل می تواند رابطه بین دلبستگی به والدین و گرایش به مصرف مواد را تعدیل کند. نتیجه گیری : درمجموع منبع کنترل، می تواند میزان گرایش به مصرف مواد را تحت تأثیر قرار دهد.
تأثیر آموزش خانواده محور بر نگرش به مواد و باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دارای والد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
11-28
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش خانواده محور بر نگرش به مواد مخدر و باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه دارای والد معتاد شهرستان سبزوار در سال 1395 انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه دارای والد معتاد بودند که از بین آن ها 36 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایش به صورت تصادفی جای گرفتند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت برنامه آموزش خانواده محور قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده ازپرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد و باورهای غیر منطقی جونز جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش خانواده محور بر مولفه های نگرش به مواد مخدردانش آموزان دختر دارای والد معتاد تاثیر مثبت داشت (0/05 p< )؛ اما این برنامه آموزشی تنها بر نیاز به تائید دیگران، تمایل به سرزنش و وابستگی از مولفه های باورهای غیرمنطقی تاثیر مثبت داشت (0/05 p< ) و بر سایر مولفه ها موثر نبود. نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش خانواده محور موجب نگرش منفی نسبت به اعتیاد و تغییر در برخی مولفه های باورهای غیرمنطقی دانش آموزان دختر دارای والد معتاد شد، لازم است که این گونه برنامه های آموزشی در دبیرستان ها و دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد.
مدل یابی رابطه بین دین داری و جو عاطفی خانواده با خودکارآمدی ترک اعتیاد با توجه به نقش میانجی معنای زندگی در زنان وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
211-236
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش مدل یابی رابطه بین دین داری و جو عاطفی خانواده با خودکارآمدی ترک اعتیاد با توجه به نقش میانجی معنای زندگی در زنان وابسته به مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را همه زنان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1398 تشکیل دادند. از میان آن ها، تعداد 149 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه خودکارآمدی ترک اعتیاد، مقیاس دین داری، پرسش نامه جو عاطفی خانواده، و پرسش نامه معنای زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که دین داری اثر مستقیم معناداری بر خودکارآمدی ترک اعتیاد داشت. درحالی که، جو عاطفی خانواده اثر مستقیم معناداری بر خودکارآمدی ترک اعتیاد نداشت. دین داری و جو عاطفی خانواده به شکل معناداری با معنای زندگی مرتبط بودند. معنای زندگی به نوبه خود با خودکارآمدی ترک اعتیاد رابطه معناداری داشت. همچنین، اثرات غیرمستقیم دین داری و جو عاطفی خانواده بر خودکارآمدی ترک اعتیاد از طریق نقش میانجی معنای زندگی معنادار بود. نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که دین داری، جو عاطفی خانواده، و معنای زندگی متغیرهای مهمی هستند که باید در برنامه های درمانی برای ترک اعتیاد مورد توجه قرار گیرند .
اثربخشی آموزش متمرکز بر شفقت خود بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
131-150
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی آموزش متمرکز بر شفقت خود بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش : طرح پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 50 نفر از افراد وابسته به مواد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، آموزش مبتنی بر شفقت خود را طی 10 جلسه 90 دقیقه ای یکبار در هفته دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش متمرکز بر شفقت خود به طور معناداری باعث کاهش عاطفه منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد شد و این تغییرات در دوره پیگیری نیز ماندگار بود. نتیجه گیری : نتایج گویای اثربخشی آموزش متمرکز بر شفقت خود بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد بود. بنابراین، می توان از آموزش متمرکز بر شفقت خود در کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد استفاده کرد.
مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه کیفیت زندگی، مثبت اندیشی و سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند بود. پوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی از نوع علی-مقایسه ای قرار داشت. جامعه آماری پژوهش دختران ۱۵ تا ۱۸ سال شهر سمنان بود که 300 پرسشنامه (150 پرسشنامه در میان دختران تک فرزند و 150 پرسشنامه در میان دختران چند فرزند) به روش نمونه گیری در دسترس توزیع گردید. برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویس نیکی(1988)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)استفاده گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین سرمایه های روانشناختی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های امیدواری، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین کیفیت زندگی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مولفه های سلامت روان، سلامت جسمی، سلامت محیط اطراف در بین دختران خانواده های تک فرزند بالاتر است p<0/05) ). بین مثبت اندیشی دختران خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت وجود دارد. به طوری که مثبت اندیشی در بین دختران خانواده های چند فرزند بالاتر است p<0/05) ). نتایج به دست آمده می تواند مورد استفاده متولیان نظام خانواده قرار گیرد.
کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای مشکلات در سازش یافتگی رفتاری- هیجانی، نیازمند حمایت و شیوه های متفاوت جهت شکل دهی رفتار مطلوب و پیشگیری از آسیب های روان شناختی هستند. بنابراین روی آوردهای والدگری در راستای کاهش مشکلات سازشی کودکان با نیازهای خاص و بهزیستی روان شناختی والدین در حال توسعه هستند. بدین ترتیب این پژوهش با دو هدف انجام شد؛ ابتدا به معرفی و کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص پرداخته شد و سپس اثربخشی این مداخلات مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش مرور نظام مند بود که با روش نمونه گیری هدفمند و دستورالعمل پریزما (2010) انجام شد. متون نوشتاری در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، Eric، SSRN، Wiley، PubMed با کلیدواژه های The nurtured heart approach، Intervention، Parenting، Parent education programs جستجو شد. ابتدا 1421منبع و پس از غربالگری تعداد 32 منبع (22 پژوهش؛ 10 کتاب) یافت شد که مطابق با ملاک های ورود و خروج، 19منبع انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد 13 پژوهش که مبتنی بر روی آورد قلب پرورش یافته که در سال های 1997 تا 2022 با حجم نمونه کل 1409 انجام شده اند بر کاهش علائم رفتاری کودکان با اختلالات یادگیری، نافرمانی مقابله ای، اختلال رفتار هنجاری، و نارسایی توجه- فزون کنشی اثربخش بوده است و در سایر متون بررسی شده نیز این روی آورد روان شناختی و خانواده محور تأیید شده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نظام مند نشان داد روی آورد قلب پرورش یافته مبتنی بر تعامل والد-کودک است و با آگاهی بخشی و آموزش والدین در پرورش کودکان دارای رفتارهای سازش نایافته، موجب سازش یافتگی و ارتقاء مهارت های رفتاری- اجتماعی این کودکان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود این روی آورد در والدگری کودکان با نیازهای خاص در ایران مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری در زنان با همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۴۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ایماگوتراپی در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه ی آماری زنان با همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تبریز، نمونه ای شامل30 نفر از همسران مراجعین مرکز درمان سوءمصرف مواد بشارت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله ی آموزش گروهی را به مدت 7 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان در دو مرحله ی قبل و بعد از اجرای مداخله، مقیاس کیفیت زناشویی، مقیاس دلزدگی زناشویی و مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود داشت. بنابراین، آموزش گروهی ایماگوتراپی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زناشویی و تاب آوری و کاهش دلزدگی زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق اهمیت بکارگیری ایماگوتراپی برای بهبود مشکلات زوجین و روابط زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد را برجسته کرد.
شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۶۸-۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر در شهر خرم آباد بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری شامل زنان دارای سوابق ترک و بازگشت مجدد به مواد مخدر در سال 1399 بود. با روش هدفمند و با راهبرد انتخاب مشارکت کنندگان با حداکثر تنوع 18 نفر با در نظر گرفتن شرایط ورود به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، در نهایت 4 مقوله نهایی از عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان به مواد مخدر شامل عوامل روانی، عوامل اجتماعی، خانواده ناکارآمد و ترک ناموفق شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، در پدیده بازگشت مجدد زنان به مواد، تنها یک یا چند عامل محدود دخیل نیستند بلکه این پدیده حاصل عوامل متعددی است و به نظر می رسد با آگاهی از عوامل خطر بازگشت مجدد در زنان، می توان با تمرکز بر آنها اقدامات پیشگیرانه مناسبی را انجام داد.
نقش سیاست گذاری آموزشی در تغییر آگاهی و نگرش (درک خطر) نوجوانان و جوانان در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۴۴-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر تعیین نقش سیاست گذاری آموزشی در تغییر آگاهی و نگرش (درک خطر) نوجوانان و جوانان در پیشگیری از اعتیاد افراد به مواد مخدر بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بود و از روش تحقیق آمیخته با رویکرد اکتشافی استفاده شد. در ابتدا با استفاده از روش کیفی با 15 نفر از صاحب نظران حوزه آموزش و روان شناسی مصاحبه شد. در بخش کمی، جامعه هدف نوجوانان و جوانان بین 12 تا 35 سال مرد و زن شهرستان های منتخب استان اصفهان بود، که 384 نفر به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسش نامه تحقیق بین آن ها توزیع شد. تحلیل داده ها با استفاده تکنیک دلفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل ازتکنیک دلفی، 8 شاخص (حساس سازی، آگاه سازی در جلسات آموزش خانواده، آموزش مربیان، شیوه های نوین آموزشی، رسانه های جمعی، پاکسازی محیط های آلوده، الگو سازی، و قوانین و مقررات) را شناسایی کرد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به راهبردهای فرهنگی در قیاس با سایر راهبردها، با تاثیرگذاری بر نگرش جامعه هدف نقش مهمی را در محدودسازی و پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر ایفا می نماید.
روابط ساختاری خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان با گرایش به عود اعتیاد در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون: نقش میانجی تحمّل آشفتگی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۹۸-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی روابط ساختاری خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان با گرایش به عود اعتیاد در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون با توجه به نقش میانجی تحمّل آشفتگی و انعطاف پذیری شناختی بود. روش: طرح پژوهش، توصیفی-همبستگی از توع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون شهر رشت درسال 1398 بودند. تعداد 260 نفر به روش نمونه گیری متوالی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون های انعطاف پذیری شناختی، تحمل آشفتگی، دشواری در نظم بخشی هیجانی، خطرجویی و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد انجام شد. یافته ها : الگوی نهایی پس از اصلاح (یعنی حذف مسیر دشواری در نظم بخشی هیجان به سمت گرایش به عود اعتیاد) و آزاد کردن تعدادی از خطاهای کوواریانس برازش خوبی با داده ها داشت. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مستقیم بین خطرپذیری با انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی، منفی و معنی دار و با گرایش به عود اعتیاد، مثبت و معنی دار است. همچنین مسیر مستقیم بین دشواری در نظم بخشی هیجان با انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی، منفی و معنی دار بود. رابطه متغیرهای میانجی، یعنی انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی با گرایش به عود اعتیاد، منفی و معنی دار بود. مسیرهای غیرمستقیم خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان به سوی گرایش به عود اعتیاد از طریق میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی معنی دار بودند. نتیجه گیری: رفتارهای خطرجویانه و توانایی اندک در تنظیم هیجانات شدید، ماشه چکان عوداعتیاد هستند و پیشنهاد می شود در برنامه درمانی معتادان تحت درمان مهارت های تقویت کننده کنترل رفتاری و تنظیم هیجان گنجانده شده و مداخلاتی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی و افزایش تحمل آشفتگی طرح ریزی گردد.