فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر آزمودن اثر بخشی الگوی فراشناختی آدرین ولز بر کاهش یکی از ابعاد مهم باور های فراشناختی تحت عنوان درآمیختگی افکار بود.
روش کار: روش تحقیق حاضر، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمام بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری مراجعه کننده به درمانگاه های روان شناختی و مراکز مشاوره ی شهرستان شیراز در زمستان 1387 تشکیل می دادند. از فهرست بیماران، 24 نفر به صورت نمونه گیری هدف مند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی 12 نفر درگروه آزمون و12 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند.گروه آزمون به مدت 8 هفته تحت درمان فراشناختی و گروه شاهد نیز در لیست انتظار قرار گرفت. آزمون درآمیختگی افکار (TFI) به عنوان ابزار ارزشیابی در پیش آزمون، پس آزمون و دو ماهه پی گیری استفاده شد. داده های پژوهش با برنامه ی آماریSPSSنسخه ی 16و هم چنین با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که بیماران گروه آزمون در نمره ی کل درآمیختگی افکار و هم چنین در نمرات درآمیختگی های سه گانه، کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد در پس آزمون و پی گیری نشان دادند(001/0> P).
نتیجه گیری: الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم درآمیختگی افکار موثر می باشد.
پیش بینی وسواس مرگ بر اساس سوگیری های مذهبی: بررسی نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با در نظر گرفتن پیشینه پژوهشی مربوط به رابطه سوگیری های مذهبی و سلامت روانی، به نظر می رسد تمایز بین سوگیری های مذهبی درونی و بیرونی در فهم رابطه مذهب و وسواس مرگ مفید واقع شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سوگیری های مذهبی با وسواس مرگ با بررسی نقش جنسیت انجام گرفت.
روش: این پژوهش در یک بررسی همبستگی نگر انجام شده است. نمونه ای به حجم 468 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب و با مقیاس های وسواس مرگ و سوگیری مذهبی مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چند متغیری همزمان تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد در هر دو جنس وسواس مرگ با سوگیری مذهبی بیرونی رابطه مثبت دارد، در حالیکه با سوگیری مذهبی درونی رابطه ای منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون هم حاکی از آن بود که سوگیری های مذهبی بیرونی در گروه مؤنث قدرت پیش بینی بیشتری برای وسواس مرگ دارد.
نتیجه گیری: از آنجایی که سوگیری مذهبی درونی با وسواس مرگ رابطه ای منفی دارد، می توان نتیجه گرفت که رشد نایافتگی مذهبی دلیلی بر نگرش های مرضی نسبت به مرگ است. نقش جنسیت در رابطه سوگیری مذهبی بیرونی با وسواس مرگ حائز اهمیت است.
تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است
تاثیردرمان ترکیبی شناختی-رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر بر اختلال وسواسی- اجباری در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی درمان ترکیبی شناختی ـ رفتاری وکاهش اندیشه پردازی خطر بر اختلال وسواسی ـ اجباری در دانشجویان دختر دانشگاه های تهران بود و روش تحقیق به صورت شبه تجربی بود. با استفاده از شیوه غربالگری به صورت تصادفی600 دانشجوی دختر (28-22 ساله) از سه دانشگاه (الزهرا، تهران، علامه طباطبایی) انتخاب شده وبه پرسشنامه وسواسی - اجباری مادزلی پاسخ دادند. از میان افراد واجد شرایط (دارای وسواس شستشو) که به تایید روانپزشک نیز رسیده بودند (براساس ملاک های تشخیصی DSM-IV )، 12 بیمار وسواسی - اجباری از نوع شستشو به روش تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند.افراد گروه آزمایشی به مدت 2 ماه، هفته ای دوبار در جلسه90 دقیقه ای درمان ترکیبی شناختی - رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر شرکت کردند.فرضیه تحقیق مبنی بر اثر بخشی درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر بر اختلال وسواسی - اجباری در دانشجویان دختر با استفاده از آزمون t تایید شد. (p<0.01). همچنین داده های کیفی حاصل از مشاهدات بالینی درمانگر، خودگزارشی بیماران و تشخیص روانپزشک حاکی از بهبود بیماری در گروه آزمایشی بود.این امر نشانه آن است، که درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر برای درمان بیماران وسواسی- اجباری شستشو می تواند مفید و مؤثر باشد.
میزان شیوع اضطراب امتحان و تاثیر مقابله درمانگری بر کاهش میزان آن و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی میزان شیوع اضطراب امتحان و تاثیر مقابله درمانگری بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستانهای شهرستان سقز بود. به این منظور به شیوه تصادفی 20 درصد (160 نفر) از دانش آموزان دختر سوم دبیرستان انتخاب شدند. از طریق آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر و مصاحبه بالینی، 41 نفر از آنان مضطرب شدید شناخته شدند. 40 دانش آموز به طور تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش (20 نفر) به مدت ده جلسه یک و نیم ساعته، مقابله درمانگری را تجربه کردند و در نهایت هر دو گروه مجدداً به آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر پاسخ دادند. داده های پژوهش به کمک آزمونهای درصد فراوانی، t مستقل و تحلیل کواریانس، تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها نشان داد که میزان شیوع اضطراب امتحان در بین دانش آموزان دختر سال سوم تجربی شهرستان سقز 62/25 است، نتایج تحلیل آزمون تی بر تفاضل نمرات پیش و پس آزمون و تحلیل کواریانس نشان داد بین گروه آزمایش و گواه در میزان کاهش اضطراب امتحان تفاوت معناداری وجود دارد. بین اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی همبستگی منفی برقرار بود، همچنین نتایج آزمون t بر تفاضل پیش آزمون و پس آزمون پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری را بین گروه آزمایش و گروه گواه نشان داد.
هراس اجتماعی، سبکهای والدگری و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش کمال گرایی و سبکهای والدگری در تبیین هراس اجتماعی دانشجویان پرداخت. نمونه ای از 396 دانشجو (215 دختـر و 181 پسـر) از دانشگاه گیلان به پرسشنـامه سبکهای والدگری بامریند (1973)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (فراسـت، مارتن، لاهارت و روزنـبلات، 1990) و فهرست هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) پاسخ دادند. یافته ها براساس همبستگی نشان دادند که هراس اجتماعی با سبک والدگری مستبـدانه و با دو بعد از کمال گرایی شامل نگرانی درباره اشتباهها و شک درباره اعمال، همبستگی مثبت دارد، در حالی که با سبک والدگری مقتدرانه و بـعد انتظارهای والدینی (از ابعاد کامل گرایی) همبستگی منفی معنادار نشان می دهد. نتایج براساس تعامـل بین پیامدهای تربیتی والدگری و ویژگیهـای شخصیتی والدین بر سلامت روانی کودکان تفسیر شدند.
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
مقایسه سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی، اضطراب منتشر و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر انبوهی از پژوهشهای بالینی انجام شده تا به فهم زیربناهای اصلی اختلال اضطراب اجتماعی کمکنمایند. نقش شناخت در ایجاد و تداوم بیماریهای اضطرابی، از دیرباز در کانون توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری توجه نسبت به چهرههای هیجانی در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی با بیماران مبتلا به اضطراب منتشر و افراد عادی انجام شد.
روش: این مطالعه علی- مقایسهای روی 15 نفر بیمار اضطراب اجتماعی، ١٠ نفر بیمار اضطراب منتشر و 2٠ نفر از افراد عادی که بهروش نمونهگیری در دسترس از بین مراجعان مراکز و درمانگاههای روانپزشکی شهر شیراز در سال 1388 انجام شد. آزمودنیها چهرهها را با الگوی تکلیف کامپیوتری در دو حالت هیجانی مثبت و منفی از بین چهرههای خنثی شناسایی نمودند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر با نرمافزار SPSS 17 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: مبتلایان به اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد عادی، در تشخیص چهرههای مثبت روگردانی بیشتر و در تشخیص چهرههای منفی سوگیری بیشتری نشان دادند. تعداد چهرههای ارایهشده برحسب نوع چهره، تفاوتهای معنیداری در تمایز بین نوع چهرهها و زمان واکنش ایجاد نمود.
نتیجهگیری: مبتلایان به اضطراب اجتماعی چهرههای حاوی لبخند را بهعنوان محرکتهدیدکننده تفسیر نموده و از آنها اجتناب میکنند، بنابراین بهعنوان راهکاری اجتنابی، محل صحیح چهرههای منفی را در مقایسه با چهرههای مثبت، بیشتر تشخیص می دهند.
عملکرد حافظه بیماران مبتلاء به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
جنگ به عنوان یکرویداد تنیدگی زا دارای پیامد های درازمدت بسیار، از جمله بروز اختلالات روان شناختی نظیر اختلال استرس پس ازسانحه (PTSD) می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد حافظه بازماندگان دفاع مقدس مبتلا به PTSD انجام شده است.
روش: تعداد 30 نفر از بازماندگان جنگ مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه و 30 نفر از بازماندگان جنگ بدون اختلال استرس پس از سانحه و 30 نفر از افراد بهنجار که در متغیرهای سن، هوش و جنس همتا شده بودند، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و در این مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک، مقیاس تجدیدنظرشده اثر رویداد و آزمون حافظه وکسلر بود. داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل واریانس یکراهه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر تفاوت معنادار بین بازماندگان جنگ با اختلال PTSD ، با دو گروه دیگر در متغیر حافظه بود و افراد مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه از عملکرد ضعیف تری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر در راستای یافته های سایر پژوهش ها می باشد که نشان می دهند افراد مبتلاء به PTSD علاوه بر داشتن مشکلات در بخشهای مختلف حافظه مانند حافظه شرح حال، حافظه مربوط به آینده، حافظه کاری در حافظه کلی نیز از نقص برخوردار است که در بازتوانی ها و درمان باید مد نظر قرار گیرد.
مقایسه گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر توام با آموزش مهارت های مطالعه در کاهش اضطراب امتحان و اضطراب صفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر با آموزش مهارتهای مطالعه در کاهش اضطراب امتحان و اضطراب صفت در دانشجویان اجرا گردید.
روش: 20 نفر دانشجوی مبتلا به اضطراب امتحان در یک پژوهش آزمایشی به روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه پژوهش (دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان که به کلینیک روان شناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کرده بودند) انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل گماشته شدند (10 نفر برای هر گروه). پرسشنامه اضطراب امتحان و سیاهه حالت ـ اضطراب صفت اشپیل برگر به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. پس از اجرای 5 جلسه درمان (5 هفته و هرهفته 1 جلسه 2 ساعتی) در هر گروه، به منظور سنجش میزان متغیرهای وابسته (اضطراب امتحان و اضطراب صفت) پرسشنامه اضطراب امتحان و سیاهه حالت ـ اضطراب صفت اشپیل برگر مجدداً به عنوان پس آزمون اجرا گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه درمانی مبتنی بر آموزش مهارت های مطالعه در گروه کنترل باعث کاهش معنادار اضطراب امتحان و اضطراب صفت در دانشجویان شده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر تاثیر معناداری در کاهش اضطراب امتحان و اضطراب صفت دانشجویان دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلئوکزتین در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی رفتار درمانی شناختی، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلئوکزتین در بیماران وسواسی- اجباری است. این بررسی از نوع آزمایشی بود. آزمودنی های پژوهش را 59 نفر بیمار وسواسی- اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در چهار گروه رفتار درمانی شناختی، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ، فلئوکزتین و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل می دادند. آزمودنی های چهار گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات و وضیعت تاهل همتاسازی شده بودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، افسردگی بک و اضطراب بک استفاده شد. نمره های به دست آمده از ارزیابی ها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون ودو ماه بعد از پس آزمون ) به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی«تی» توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علائم وسواسی، رفتار درمانی شناختی مؤثرتر از فلئوکزتین در هر دو دوره کوتاه مدت (05/0=P) و بلند مدت (01/0=P) است. همچنین بین رفتار درمانی شناختی و گروه کنترل، این تفاوت در کوتاه مدت و بلند مدت معنادار است (01/0)P. مواجههسازی و جلوگیری از پاسخ فقط در بلند مدت مؤثرتر از فلئوگزتین است (05/0=P) و بین مواجهه سازی وجلوگیری ازپاسخ و گروه کنترل، این تفاوت در کوتاه مدت وبلند مدت معنادار است (01/0=P)، اما این تفاوت بین فلئوکزتین و گروه کنترل فقط در کوتاه مدت معنادار است (05/0=P). در کاهش علائم افسردگی بیماران وسواسی هم فلئوکزتین اثر درمانی بیش تری نسبت به رفتار درمانی شناختی در کوتاه مدت وبلند مدت (05/0)P و همچنین نسبت به مواجهه سازی و جلوگیری ازپاسخ درکوتاه مدت (01/0=P) و بلند مدت (05/0=P) دارد. همچنین بین فلئوکزتین و گروه کنترل، این تفاوت درکوتاهمدت (01/0=P) و بلند مدت (05/0=P) معنادار است. بر پایه یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که رفتار درمانی شناختی و مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ در کاهش علائم وسواسی بیماران وسواسی- اجباری و فلئوکزتین هم در کاهش سطح افسردگی این بیماران اثر درمانی عمده دارند. همچنین رفتار درمانی شناختی و مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ در طولانیمدت بیش تر از فلئوکزتین اثرهای درمانی خود را حفظ می کند.
عوامل پیش بینی کننده های اضطراب ریاضی و رابطه آن با افت تحصیلی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت پیش بینی کننده های اضطراب ریاضی و رابطه آن با افت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره راهنمایی استان خراسان شمالی بوده است. طراح پژوهش علی- مقایسه ایی یا پس رویدادی بود، که بر روی 438 نفر از دانش آموزان استان خراسان شمالی (تعداد 288 نفر که در درس ریاضی نمره کمتر از 10 و تعداد 150 نفر نمره بیشتر از 17 کسب کرده بودند) انجام شد. پرسشنامه های پژوهش شامل اضطراب ریاضی، خودپنداره ریاضی، انگیزش مدرسه، انگیزش ریاضی، رفتارخانواده، رفتار معلم و تلاش دانش آموزان بود. داده ها با استفاده از آزمون هم خوانی مجذورکای ( )، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد بین اضطراب ریاضی دانش آموزان با عملکرد ریاضی آنها رابطه منفی و معکوس(51/0-) وجود دارد. همچنین بین اضطراب ریاضی با خودپنداره ریاضی(67/0-)، انگیزش ریاضی(55/0-)، انگیزش تحصیلی(19/0-)، تلاش دانش آموزان (50/0-) رابطه منفی و معکوس وجود دارد و خودپنداره ریاضی (49/0=Beta)، رفتار معلم(22/0=Beta)، انگیزش ریاضی (19/0=Beta)، رفتار خانواده (14/0=Beta)، اتکا به نفس(135/0=Beta)، همیاری اجتماعی (126/0=Beta) و هدف مندی (116/0=Beta) از پیش بینی کننده های اصلی اضطراب ریاضی بودند. یافته های پژوهش حاضر نشانگر آن است که خودپنداره ریاضی، رفتار معلم، انگیزش ریاضی، رفتار خانواده، اتکا به نفس، همیاری اجتماعی و هدف مندی، با اضطراب ریاضی همراه است و عملکرد ریاضی را تحت تأثیر قرار می دهد.
"بررسی ارتباط اضطراب با فیسور آنال "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: فیسور آنال یکی از بیماری های شایع آنورکتال است که می تواند یک وضعیت آزاردهنده باشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین اضطراب (حالت و صفت) و فیسور آنال بوده است.روش کار: این مطالعه ی مورد- شاهدی آینده نگر در مشهد در سال های 87-1386 بر روی 83 بیمار مبتلا به فیسور آنال بر اساس تشخیص یک جراح عمومی و 83 نفر در گروه شاهد که با آن ها همتاسازی شده بودند انجام شد. پرسشنامه ی سنجش اضطراب حالت صفت اشپیلبرگر و پرسش نامه ی اطلاعات دموگرافیک محقق ساخته توسط خود افراد و تحت بازنگری محقق پر شدند. نتایج با آزمون های آماری رگرسیون لجستیک و مجذور خی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در هر یک از گروه ها 19 مرد و 64 زن بودند. گروه ها از نظر سن، جنس، سطح تحصیلات در دو جنس و تاهل در جنس مذکر هم سان بودند. اضطراب صفت در دو جنس بین گروه های مورد و شاهد تفاوت معنی داری را نشان داد (مونث 0085/0=P، مذکر 0206/0=P)، این تفاوت در اضطراب حالت وجود نداشت. با آزمون مجذور خی در جنس مونث بین دوگروه در سطوح اضطرابی بالاتر تفاوت معنی داری وجود داشت (در اضطراب حالت 015/0=P و در اضطراب صفت 010/0=P).نتیجه گیری: هم زمانی معنی داری بین اضطراب صفت و فیسور آنال در دو جنس دیده شد. این رابطه در مورد اضطراب حالت در هیچ یک از دو جنس وجود نداشت، هم چنین حداقل در جنس مونث ارتباط بین شدت اضطراب و فیسور آنال دیده شد.
"