فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: فناوری اطلاعات و ارتباطات )“فاوا”( نقش مهمی در پیشبرد اهداف آموزشی دارد. جهت پیشبرد اهداف آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، این مهم، بسیار مورد توجه است. هدف پژوهش حاضر شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش 186 مقاله در مورد شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی فرا گیران با آسیب شنوایی که در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 35 مقاله است که این تعداد براساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شد. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کُدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات ) 2012 ( استفاده شد و ضریب توافق بین ارزشیابان 79 درصد محاسبه گردید. یافته ها: پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی در 6 بُعد، 25 محور و 85 مقوله شامل اهداف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی کودکان کم شنوا و ناشنوا، اصول کابردی “فاوا”، روش ها، زمینه های کاربرد “فاوا”، ویژگی برنامه و چالش ها مورد سازماندهی قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت جهت کاربرد “فاوا” برای فرا گیران با آسیب شنوایی توجه به ابعاد فردی، سازمانی و برنامه ای باید مورد توجه قرار گیرد.            
            تأثیر مداخله عصب روانشناختی با و بدون تحریک الکتریکی مغز بر کارکردهای اجرایی و حل مسئله ریاضی در دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶                                    
                        69 - 105                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                اختلال ریاضی از جمله اختلالات یادگیری شایع در بین دانش آموزان است که علی رغم سطح هوشی و سلامتی جسمی نرمال، دانش آموزان عملکرد خوبی در محاسبات ریاضی ندارند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله عصب روان شناختی با و بدون تحریک الکریکی مغز بر کارکردهای اجرایی و حل مساله دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. طرح پژوهش آزمایشی عاملی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر در بازه سنی ۹ تا 12 ساله شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز با اختلال یادگیری ریاضی ( 15 نفر در هر گروه) بود که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و مصاحبه تشخیصی برای اختلال یادگیری مبتنی بر DSM-5 انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون های ریاضی کی مت، حل مساله ریاضی، پرسشنامه نقائص کارکردهای اجرایی بارکلی بود. داده ها با نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تک متغیره و آزمون مقایسه زوجی بنفرونی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات گروه های آزمایشی (مداخله عصب روان شناختی با و بدون تحریک الکتریکی مغز) با گروه گواه تفاوت معنی داری وجود داشت (0.001>P). نتایج مقایسه های زوجی بنفرونی نشان داد که نمرات گروه تعاملی به طور معناداری بیشتر از سایر گروه ها بود (0.001>P). ریاضی نقش مهمی در زمینه تحصیل و زندگی روزمره افراد دارد و مداخلات عصب روان شناختی با تحریک الکتریکی مغز یکی از ابزارهای اساسی برای ارتقای مهارت حل مساله ریاضی و کارکردهای اجرایی است.            
            Evaluating the Impact of Reality Therapy on Temperament and Sleep Quality in Adolescents with Learning Disorders: A Randomized Controlled Trial(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۴ (۲۰۲۴) : Serial Number ۸                                    
                        20-28                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                The primary objective of this study was to evaluate the effectiveness of Reality Therapy in improving temperament and sleep quality among adolescents with learning disorders. This randomized controlled trial included 30 adolescents, aged 12 to 18, diagnosed with learning disorders. Participants were randomly assigned to either the intervention group (15 participants) or the control group (15 participants). The intervention group underwent twelve 60-minute sessions of Reality Therapy over a two-month period, while the control group received no therapeutic intervention. Temperament and sleep quality were assessed using the Revised Dimensions of Temperament Survey (DOTS-R) and the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), respectively, at three time points: pre-intervention, post-intervention, and two-month follow-up. Data were analyzed using analysis of variance (ANOVA) with repeated measurements and the Bonferroni post-hoc test, with SPSS-27 software. The results indicated significant improvements in both temperament and sleep quality in the intervention group compared to the control group. These improvements were sustained at the two-month follow-up. Specifically, the intervention group showed marked improvements in emotional regulation and sleep patterns, highlighting the efficacy of Reality Therapy in addressing these critical aspects of adolescent health. Assumptions for ANOVA were confirmed, ensuring the robustness of the findings. Reality Therapy significantly improves temperament and sleep quality in adolescents with learning disorders, with effects lasting beyond the intervention period. This study supports the use of Reality Therapy as a viable intervention for improving emotional and sleep-related outcomes in this population. Further research with larger sample sizes and extended follow-up periods is recommended to confirm these findings and explore additional benefits.            
            اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر طرح واره بر خودتنظیمی هیجانی و ادراک طردوالدینی نوجوانان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴                                    
                        79 - 105                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ادراک متفاوت نوجوان نابینا از دنیای پیرامون خود و روابط با والدین باعث بروز مشکلات عاطفی و اجتماعی در آن ها می شود که آگاه سازی والدین از نحوه تعامل با فرزند دارای آسیب دیداری توجه خاص تری را می طلبد. ین پژوهش باهدف بررسی اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر طرح واره بر خودتنظیمی هیجانی و ادراک طردوالدینی در نوجوانان نابینا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل به همراه پیگیری بود. از بین نوجوان 12 تا 16 ساله نابینا که در مدارس ویژه نابینایان شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند با نمونه گیری هدفمند 30 نوجوان دارای آسیب دیداری به همراه والدینشان که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار سنجش مقیاس تنظیم شناختی هیجانی (هافمن و کاشدن،2010) و پرسشنامه طرد و پذیرش والدین ویژه کودکان (روهنر،2005) بود. در گروه آزمایش والدین نوجوانان نابینا مداخله فرزندپروری مبتنی بر طرح واره را دریافت کردند. گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. خودتنظیمی هیجانی و ادراک طردوالدینی توسط نوجوانان نابینا در هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و دو ماه بعد سنجیده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که در مرحله پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون در متغیرهای خودتنظیمی هیجانی روندی افزایشی و در ادراک طردوالدینی روندی کاهشی را در بین نوجوانان نابینا در گروه آزمایش داشته است و این اثربخشی در مرحله پیگیری ثبات داشته است؛ بنابراین از برنامه فرزندپروری مبتنی بر طرح واره می توان برای تقویت خودتنظیمی هیجانی و بهبود ادراک طرد والدینی نوجوانان نابینا استفاده کرد.            
            مقایسه اثربخشی بازی درمانی به شیوه شناختی رفتاری و فیلیال تراپی بر کاهش تکانشگری، شایستگی اجتماعی و همدلی کودکان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی به شیوه شناختی رفتاری و فیلیال تراپی برکاهش تکانشگری، شایستگی اجتماعی و همدلی کودکان با ناتوانی یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دان شآموزان 7 تا 9 سال )پای ههای اول و سوم ابتدایی( با اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1402 - 1401 مراجعه کننده به مرا کز اختلال یادگیری واقع در شهرستان های تنکابن و چالوس بودند. 45 کودک به صورت در دسترس و به صورت تصادفی در 3 گروه آزمایشی اول )بازی درمانی شناختی رفتاری(، آزمایشی دوم )فیلیال تراپی( و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه مقیاس تکانشگری بارات ) 1959 ( ، مقیاس شایستگی اجتماعی توسط کوهن و رسمن ) 1972 (، پرسشنامه استاندارد همدلی-کودک و نوجوان خسروی و لاریجانی ) 1399 ( و مداخله بازی درمانی فیلیال یک دوره درمانی 10 جلسه ای و 90 دقیقه ای و 1 بار در هفته و مداخله بازی درمانی شناختی رفتاری یک دوره درمانی 8 جلسه ای و 60 دقیقه ای و 1 بار در هفته بوده است، داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: هر 2 روش بازی درمانی شناختی رفتاری و فیلیال تراپی در کاهش تکانشگری در کودکان با ناتوانی یادگیری مؤثر بودند P>0/01( (. با این حال، براساس آزمون تعقیبی بونفرونی، روش شناختی رفتاری در مقایسه با فیلیال تراپی تأثیر بیشتری در کاهش تکانشگری داشت. نتایج نشان داد که هر 2 روش بازی درمانی شناختی رفتاری و فیلیال تراپی در بهبود شایستگی اجتماعی و همدلی کودکان با نا            
            بازشناسی کیفی تجربه دانش آموزان آسیب دیده بینایی و والدین آنها از برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی مبتنی بر رویکرد دانش آموز محور(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه: با توجه به بصری بودن ذات مفاهیم ریاضی در دوره ابتدایی، فرایند یادگیری این مباحث برای دانش آموزان
آسیب دیده بینایی با کودکان عادی متفاوت است.
هدف: پژوهش حاضر در صدد کشف و شناسایی تجربه زیسته دانش آموزان آسیب دیده بینایی و مادران آنها از مواجهه
با برنامه درسی ریاضی با رویکرد دانش آموز محور بود.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 12 نفر از
مادران دارای فرزند کم بینا یا نابینا و 14 دانش آموز ) 7 دختر و 7 پسر ( ابتدایی آسیب دیده بینایی بودند که در پایه دوم تا
ششم دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق ا کتشافی بود که با استفاده از
روش تحلیل مضمون ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تجربه مشارکت کنندگان نشان می دهد محتوای برنامه درسی ریاضی فعلی برای این گروه از دانش آموزان 2
حالت عمده دارد؛ 1( قابلیت محاسبه گری ذهنی، دست ورزی و کاربرد در زندگی واقعی و 2( قابلیت یادگیری درصورت
متناسب سازی دیداری. در راستای انواع مناسب سازی ها نیز مضامین متناسب سازی کتاب، ابزار، روش تدریس و ارزشیابی
جای می گیرد. مشارکتک نندگان بیان داشتند که یادگیری اغلب مباحث ریاضی با دشواری همراه بوده و در زندگی روزمره کمتر
مورد استفاده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود مناسب سازی های محتوا، کتاب درسی، ابزار، روش های
تدریس و ارزشیابی در طراحی و اجرای برنامه های درسی ریاضی دانش آموزان آسیب دیده بینایی مدنظر برنامه ریزان قرار گیرد.            
            Social Interaction Patterns in Children with Speech Disorder: Parent and Teacher Perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                The objective of this study is to explore the social interaction patterns of children with speech disorders from the perspectives of their parents and teachers. This qualitative study employed semi-structured interviews to gather in-depth data from 20 participants, including 10 parents and 10 teachers of children aged 4-10 years diagnosed with speech disorders. Participants were selected through purposive sampling to ensure a diverse range of experiences. The interviews were audio-recorded, transcribed verbatim, and analyzed using thematic analysis. The analysis focused on identifying common themes related to social interactions, communication strategies, and the emotional impact of speech disorders. Three main themes emerged from the data: the impact of speech disorders on social interactions, the role of the environment in social interaction, and strategies for facilitating social interactions. Children with speech disorders faced significant challenges in peer relationships, often experiencing social isolation and bullying. The home and school environments were critical in shaping social experiences, with teacher support and family encouragement playing pivotal roles. Parents and teachers employed various strategies, such as positive reinforcement, visual aids, and behavioral interventions, to support children's social interactions. Collaboration between parents and teachers was essential for providing consistent support. The study highlights the multifaceted nature of social interaction challenges for children with speech disorders and underscores the importance of supportive environments and collaborative strategies. Effective interventions require a comprehensive approach involving parents, teachers, and speech therapists. Future research should focus on larger, more diverse samples and include the perspectives of children with speech disorders to develop child-centered interventions. Practical recommendations include implementing inclusive practices in schools, enhancing parent-teacher collaboration, integrating speech therapy services into schools, and promoting community awareness to reduce stigma.            
            رویکرد خودحمایتی: روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: رویکرد خودحمایتی، رویکردی است که فرد با قرار گرفتن در گروه های مبتنی بر خودحمایتی، توانایی دفاع از حقوق خود را کسب می کند و به سازگاری اجتماعی دست می یابد. بررسی رویکرد های خودحمایتی برای افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف رویکرد خودحمایتی، روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با توجه به اینکه انسان ها شایسته برخورداری از توانایی دفاع از حقوق خود و سازگاری اجتماعی هستند. رویکرد خودحمایتی نوعی راهبرد مهم برای حمایت از دانش آموزان با کم توانی ذهنی به منظور افزایش سازگاری اجتماعی می باشد. نتیجه گیری: رویکرد خودحمایتی برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در جامعه جهت توانمندسازی و تقویت سازگاری اجتماعی به اجرا درآید. بنابراین، باید برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی نوعی گروه های خودحمایتی در سطح جامعه تشکیل شود.            
            Long-Term Outcomes of Early Developmental Support Programs(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Early developmental support programs have long been recognized for their potential to significantly enhance the cognitive, social, and emotional development of children. These programs, which often combine educational, nutritional, and family support components, are designed to provide children, especially those from disadvantaged backgrounds, with the skills and resources needed for a successful start in life. This letter aims to highlight the long-term outcomes of early developmental support programs, drawing on recent research to emphasize their importance and effectiveness. Early developmental support programs are vital for fostering the cognitive, social, and emotional development of children, particularly those from disadvantaged backgrounds. These programs, which often integrate educational, nutritional, and family support components, have demonstrated significant long-term benefits, including improved academic achievement, reduced behavioral problems, and enhanced parental satisfaction. As research continues to underscore the importance of early intervention, it is crucial to invest in and expand these programs to ensure that all children have the opportunity to reach their full potential.            
            طراحی و سنجش روایی محتوایی برنامه فرزندپروری مثبت برای خانواده های کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: مشکلات کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای تا حد زیادی به رابطه ی والد - فرزندی ارتباط دارد، لذا
در پژوهش حاضر، براساس روش سنتزپژوهی، یک الگوی اجرایی جامع برای آموزش والدین ارائه می شود. هدف پژوهش،
شناسایی مؤلفه ها و عناصر آموزش فرزندپروری مثبت برای خانواده های کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تدوین برنامه
و سنجش روایی محتوایی آن بود.
روش: روش پژوهش، کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری شامل تمامی مقالات و پژوهش های مرتبط با
فرزندپروری مثبت بود. حجم نمونه تعداد ۹۲ مقاله بود که در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ منتشر شده بودند. با استفاده از
سیاهه ی CASP و براساس معیارهای ورود و خروج، ابتدا ۲۷ و سپس بعد از مطالعه ی  ی اسناد، کیفیت مقالات و
میزان مرتبط بودن، تعداد ۱۲ مورد به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها از الگوی شش مرحله ای پتیکرو
و روبرتس ) 200 6 ( و برای روایی محتوایی از شاخص روایی محتوایی استفاده شد.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش، فرزندپروری مثبت بر 6 مضمون اصلی شامل: احترام متقابل و برابری، استفاده از
پیامدهای طبیعی و منطقی، خودمختاری روانی، انضباط استقرایی، بلوغ و انتظارات بالا و صمیمیت، پذیرش و حساسیت
والدین استوار است. روایی محتوایی براساس شاخص روایی محتوایی ۸۶ / ۰ بود که مبین روایی محتوایی قابل قبول برنامه
است.
نتیجه گیری: باتوجه به اینکه، اختلال نافرمانی مقابله ای، بیشتر تحت تأثیر تعامل فرد با محیط اجتماعی و خصوصاً خانواده
می باشد و سبک فرزندپروری در بروز اختلال مؤثر است، برنامه طراحی شده، می تواند برای ارتقای مداخلات موجود و طراحی
مداخلات نوین به کار رود.            
            اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان دارای لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        121 - 147                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای لکنت زبان انجام شد. روش از لحاظ هدف، کاربردی و از جنبه گردآوری اطلاعات، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای لکنت زبان شهر شیراز بودند که از این تعداد، 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه اضطراب اجتماعی (LSAS-SR) و پرسشنامه خودپنداره تحصیلی بر روی هر دو گروه اجرا شد و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره در SPSS-24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه های مورد مقایسه تفاوت معناداری در اضطراب اجتماعی در پس آزمون وجود دارد که بیانگر این است که میانگین نمرات اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش (93/53) نسبت به گروه گواه (06/57) به طور معناداری کاهش یافته است دارد. همچنین بین میانگین نمرات گروه های مورد مقایسه تفاوت معناداری در خودپنداره تحصیلی در پس آزمون وجود دارد که بیانگر این است که میانگین نمرات خودپنداره تحصیلی در پس آزمون در گروه آزمایش (66/47) نسبت به گروه گواه (36/43) به طور معناداری افزایش یافته است. لذا فرض تحقیق مبنی بر اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب اجتماعی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای لکنت زبان تأیید می گردد.            
            برنامه پاسخ به مداخله از نوع سوم یادگیری اجتماعی هیجانی بر مشکلات رفتاری، ناگویی خلقی، پیوند مدرسه و تنظیم هیجانی: رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        229 - 261                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف این پژوهش بررسی نظام مند و ارائه فراترکیبی از پژوهش های مرتبط با مداخله از نوع سوم یادگیری اجتماعی هیجانی برای دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه بود. پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فراترکیب با رویکردی سنتز پژوهانه بود. داده های موردنیاز از طریق جستجوی واژگان کلیدی یادگیری اجتماعی هیجانی، اختلال یادگیری ویژه، اختلال عصب تحولی در منابع کتابخانه ای، پایان نامه ها و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی ERIC،GoogleSchoolar، PubMed، Science Direct، Scopus، springer Magiran، Irandoc در بین سال های 1990 تا 2021 جمع آوری شد. به منظور جستجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی به صورت جداگانه و ترکیبی استفاده شد. پایه های نظری و مضامین اصلی و ترکیبی استخراج، تحلیل مضمون و طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از بررسی و تحلیل مطالعات و پژوهش های انجام شده نشان داد که برنامه مداخله از نوع سوم یادگیری اجتماعی هیجانی در حوزه های مشکلات و اختلالات روان شناختی اثربخش بوده است. یافته های این پژوهش با مشخص نمودن ماهیت برنامه مداخله از نوع سوم یادگیری اجتماعی هیجانی نشان می دهد که با توجه به پیشینه نظری و تجربی موجود، این ایده به عنوان یک بسته آموزشی برای دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه قابل طرح است.            
            نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵                                    
                        277 - 306                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران در سال تحصیلی 97-96 بود که به دلیل مشکلات تحصیلی و یادگیری به هشت مرکز مشاوره در تهران مراجعه کردند و در ارزیابی دارای اختلال یادگیری تشخیص داده شدند؛ که از بین آن ها تعداد 150 دانش آموز (70 دختر و 80 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامه های تاب آوری والدین سوزوکی و همکاران (2015)، کیفیت زندگی کودکان پتری، میس و ولاسکمپ (2009) و فرزندپروری مثبت لگار و همکاران (2006) بود. نتایج نشان می دهد مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. همچنین تاب آوری والدین بر فرزندپروری مثبت و کیفیت زندگی کودکان اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم تاب آوری والدین بر کیفیت زندگی کودکان باواسطه گری فرزندپروری مثبت نیز معنی دار بود. در کل متغیرهای پژوهش 56 درصد کیفیت زندگی کودکان را پیش بینی می کند. بدین ترتیب باید گفت که تاب آوری والدین می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق فرزندپروری مثبت بر کیفیت زندگی کودکان مؤثر باشد. نتایج این پژوهش پیام آور آن است که ادراک مثبت از فرزندپروری، والدین را قادر می سازد تا مشکلات مربوط به فرزندانشان را به طور مثبت باز طراحی و تنظیم مجدد کنند. درواقع ادراک مثبت می تواند والدین را در ارائه فرزندپروری مثبت، مانند تشویق فرزندان، پذیرش محدودیت ها و پرورش توانایی فرزندان خود حمایت کند. دست اندرکاران تعلیم وتربیت جهت بالا بردن سطح کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری، می توانند به آموزش و ارتقای تاب آوری و فرزندپروری مثبت والدین آن ها بپردازند.            
            Exploring the Influence of Psychological and Spiritual Factors on Job Self-Efficacy in Individuals with Hearing Impairments(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۲ (۲۰۲۴) : Serial Number ۶                                    
                        36-43                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                This study aimed to investigate the relationships between job self-efficacy, sense of coherence, and spiritual well-being among adults with hearing impairments. Specifically, it sought to determine the extent to which sense of coherence and spiritual well-being predict job self-efficacy in this population. A cross-sectional study design was employed, involving 300 adults with hearing impairments. Participants were recruited from rehabilitation centers, support groups, and online platforms. Data were collected using three standardized instruments: the General Self-Efficacy Scale (GSE), the Sense of Coherence Scale (SOC-13), and the Spiritual Well-Being Scale (SWBS). Descriptive statistics, Pearson correlation, and multiple linear regression analyses were conducted using SPSS-27 to explore the relationships between the variables. The mean job self-efficacy score was 28.56 (SD = 6.43), the mean sense of coherence score was 70.28 (SD = 14.92), and the mean spiritual well-being score was 92.65 (SD = 16.37). Job self-efficacy was significantly correlated with both sense of coherence (r = 0.53, p < 0.01) and spiritual well-being (r = 0.47, p < 0.01). The regression analysis revealed that sense of coherence (β = 0.37, p < 0.001) and spiritual well-being (β = 0.32, p < 0.001) were significant predictors of job self-efficacy, explaining 37% of the variance (F(2, 297) = 87.92, p < 0.001). The study highlights the significant roles of sense of coherence and spiritual well-being in predicting job self-efficacy among adults with hearing impairments. These findings suggest that interventions aimed at enhancing these psychological and spiritual dimensions could effectively support job self-efficacy in this population. Future research should focus on longitudinal studies and explore additional factors that may influence job self-efficacy.            
            فراتحلیل اثربخشی مداخلات روا ن شناختی -آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی- آموزشی بر مهارت های
اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم در ایران بود.
روش: این پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل یا یکپارچه کردن نتایج حاصل از پژوهش ها، میزان اندازه اثر مداخلات
روان شناختی-آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم را مورد بررسی قرار داد. از بین 34 پژوهش،
15 پژوهش که دارای ملاک های ورود بودند، فراتحلیل انجام گرفت. ابزار پژوهش سیاهه ی فراتحلیل بود. پژوهش مبتنی بر
361 نمونه و 15 اندازه اثر بود.
نتایج: نتایج فراتحلیل نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی-آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با
اختلال طیف اُتیسم 62 / d=1 بود ) 001 / p=0 (. اندازه اثر طبق جدول کوهن دارای اثر بالایی بود. همچنین پژوهش یاقوتی
و همکاران ) 1397 ( تحت عنوان طراحی، ساخت و اثربخشی برنامه پویانمایی اجتماعی بر مهارت های ارتباطی و اجتماعی
کودکان با اختلال طیف اُتیسم بالاترین اندازه اثر ) 34 / 2( را داشته است و پژوهش حیدری و همکاران ) 1392 ( تحت عنوان
اثربخشی مداخله ی مبتنی بر تحلیل کاربردی رفتار بر افزایش مهارت های اجتماعی-ارتباطی وکاهش رفتار کلیشه ای در
کودکان با اختلال طیف اُتیسم پایین ترین اندازه اثر ) 7/ 0( را داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه از مهمترین معضلات در کودکان با اختلال طیف اُتیسم، نقص در مهارت های اجتماعی
است لذا درمانگران این حیطه می توانند از مداخلاتی که اندازه اثر بیشتری را داشته است، استفاده نمایند.            
            تاثیر آموزش نظم بخشی به هیجان بر حساسیت بین فردی در نوجوانان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: آسیب شنوایی یکی از موانع رشد بهنجار هیجان است و مشکلات هیجانی می تواند باعث حساسیت بین فردی شود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش نظم بخشی به هیجان بر حساسیت بین فردی در نوجوانان با آسیب شنوایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون با کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان با آسیب شنوایی شهر اصفهان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل ۳۰ دانش آموز نوجوان کم شنوا بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند و در هر گروه ۱۵ نفر شرکت داشتند. آموزش نظم بخشی به هیجان در ۸ جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد در حالی که گروه کنترل در این آموزش شرکت نکردند و در لیست انتظار ماندند. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت مقیاس حساسیت بین فردی بود. داده های پژوهش با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که حساسیت بین فردی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت. تاثیر مداخله آموزشی بر حساسیت بین فردی و خرده مقیاس های آگاهی بین فردی و کمرویی معنادار بود در حالی که بر خرده مقیاس های نیاز به تایید، اضطراب جدایی و عزت نفس شکننده معنادار نبود. نتیجه گیری: برنامه آموزش نظم بخشی به هیجان سبب کاهش حساسیت بین فردی نوجوانان با آسیب شنوایی شد. از این رو می توان از این برنامه برای کاهش مشکلات بین فردی نوجوانان استفاده کرد.            
            ویژگی های روانسنجی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی / تکانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)                                    
                        ۱۲۴-۱۱۵                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در این تحقیق، به «ویژگی های روانسنجی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی/ تکانشی» پرداخته شده و سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح می شود که آیا نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی/ تکانشی از ویژگی های روان سنجی مطلوب برخوردار است؟ روش تحقیق، در حیطه مطالعات روان سنجی جای گرفته که زیرمجموعه روش پژوهش روش شناختی است. جامعه تحقیق را تمامی دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی / تکانشی که در دوره ابتدایی (کلاس اول، دوم و سوم) در سال تحصیلی 1401مشغول به تحصیل می باشند و به عنوان دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی/ تکانشی در مراکز خصوصی و دولتی تحت پوشش خدمات آموزشی- درمانی قرار دارند، تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس تعداد 250 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان می باشد که دارای روایی و اعتبار مطلوبی می باشد. برای بررسی ضرایب اعتبار، از دو روش آلفا کرانباخ و دو نیمه کردن جهت بررسی تجانس درونی و روش آزمون- بازآزمون برای محاسبه ضریب ثبات استفاده شده است. همچنین، از روش تحلیل عامل سلسله مراتبی متعامد برای بررسی روایی سازه و از روش ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون برای بررسی ارتباط بین مقیاس هوشی وکسلر و مقیاس هوشی استانفورد- بینه برای محاسبه روایی ملاکی از نوع همزمان استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان برای دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی/ تکانشی دارای روایی و اعتبار مطلوبی است و می توان از ابزار مذکور برای گروه بالینی دانش آموزان با نقص توجه - بیش فعالی/ تکانشی که در حیطه افراد استثنایی جای می گیرند، استفاده به عمل آورد.            
            اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: آسیب شنوایی یا کم شنوایی از موانع و محدودیت های مهم موجود بر سر راه افراد برای برقراری و درک روابط اجتماعی موثر است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا صورت گرفت. روش: مطالعه حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه دانش آموزان کم شنوا مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر کرمانشاه بودند که از این میان به صورت هدفمند ۳۲ نفر وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ نفره قرار گرفتند. گروه آزمون تحت آموزش حل مسئله در هشت جلسه یک ساعت و نیمی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد ادراک تعامل اجتماعی کارول گلاس بود. در نهایت داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t دو نمونه ی مستقل؛ نمرات پس آزمون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل سطح بالاتری را نشان داد اما این تفاوت در نتایج از لحاظ آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش حل مسئله در هر دو بعد افکار منفی و افکار مثبت، منجر به بهبود وضعیت ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا می گردد هرچند که این بهبود از نظر آماری معنی دار نبود. به طور کلی بر اساس آنچه در این مطالعه بدست آمد نمی توان نتایج را به خوبی تعمیم داد و به مطالعات بیش تری نیاز است. واژگان کلیدی: حل مسئله، ادراک تعامل اجتماعی، دانش آموزان کم شنوا            
            طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر تعامل اجتماعی کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)                                    
                        ۱۰۸-۹۳                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر تعامل اجتماعی کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان دارای اختلال اتیسم 6 تا 12 ساله شهر ارومیه (274 نفر) در سال تحصیلی 98-98 از مدرسه ویژه اختلال اتیسم بودند، از بین کل جامعه هدف به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام (گیلیام،1995) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20) و کنترل (20) قرار گرفتند، پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه به وسیله پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت (حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین تعامل اجتماعی دو گروه آزمایش و کنترل در سطح (P<01) تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این معنا که برنامه مداخله ای باعث افزایش نمرات تعامل اجتماعی کودکان اتیسم نسبت به مرحله پیش آزمون شده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی علاوه بر داشتن روایی محتوایی مناسب، بر تعامل اجتماعی کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا اثربخش بوده است. با توجه به اثربخشی برنامه مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی پیشنهاد می شود که این برنامه جهت ارتقای مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم در مراکز آموزشی و توانبخشی استفاده شود.            
            طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه: کودکان با اختلال طیف اُتیسم، کودکانی هستند که با کودکان عادی در زمینه تعاملات اجتماعی، ارتباطات، بازی و علایق تفاوت دارند. هدف: هدف این پژوهش، مطالعه نظام مند برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم است. در این پژوهش، یک برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی از تمام جوانب مورد بررسی قرار گرفت. روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فرا ترکیب بود. برای یافتن ویژگی ها و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شدند. جامعه مورد مطالعه پژوهش های انجام شده در 15 سال اخیر است که طی وا کاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری شدند و 32 پژوهش واجد شرایط با معیارهای مدنظر به صورت هدفمند انتخاب شدند، کدگذاری و طبقه بندی صورت گرفت و الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج شدند. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا 4 بُعد شناسایی شد که شامل 12 زیرطبقه به شکل بُعد اهداف برنامه درسی در 3 زیرطبقه، بُعد محتوای برنامه درسی در 3 زیرطبقه، بُعد فرایند یاددهی-یادگیری در 3 زیرطبقه، بُعد ارزشیابی در برنامه درسی در 3 زیرطبقه می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان در دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم مؤثر است.