فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه هویت بین شخصی و هویت دینی دانشجویان بود. جهت دستیابی به این هدف، 343 (191 دختر و 151 پسر) دانشجوی مقطع کارشناسی به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ای از گروه های تحصیلی علوم انسانی و فنی مهندسی دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از ترجمه فارسی پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من(EOM-EIS-2) بنیون و آدامز (1986) و پرسشنامه هویت دینی (رحیمی نژاد و احمدی، 1374). یافته های پژوهش عبارتند از: الف) همبستگی منفی بین سردرگمی و پذیرش هویت دینی؛ ب( همبستگی مثبت بین دنباله روی و پذیرش هویت دینی؛ ج) عدم رابطه بین بحران زدگی و پذیرش و یا نفی هویت دینی؛ د( عدم رابطه معنادار بین هویت یافتگی دینی و پذیرش هویت دین؛ ﻫ) جهت همبستگی رابطه متغیرها و معناداریِ آنها، در هر دو جنس یکسان بود.
مقایسه مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی با مراکز یادگیری دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهان با مراکز یادگیری دانشگاهی در ایران انجام شده است. در این تحقیق مؤلفه ها و ویژگی های محتوای آموزشی، منابع انسانی، محیط فیزیکی، تشکیلات، رسانه ها و تجهیزات، موردمطالعه و تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. روش پژوهش تطبیقی از نوع توصیفی بوده و روش نمونه گیری نیز هدفمند می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراکز یادگیری دانشگاهی است که در سطح جهانی طراحی شده و در سایت اینترنت قابل دسترسی می باشند. علاوه بر این، مراکز یادگیری دانشگاهی ایران (دانشگاه علامه طباطبایی تهران) جزء جامعه آماری می باشند. همچنین همه کارشناسان شاغل در دانشگاه ها و مدیران، اساتید و کارشناسان نیز جزء جامعه آماری می باشند. برای جمع آوریداده ها نیز از چک لیست محقق ساخته استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت بین مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی و مراکز یادگیری دانشگاهی موجود در ایران ازنظر محتوای آموزشی، محیط فیزیکی، نیروی انسانی، تشکیلات، رسانه ها، مواد و تجهیزات، معنی دار می باشد. با توجه به یافته های این پژوهش یافته های مطالعه مراکز یادگیری دانشگاهی ایران نشان می دهد که این مراکز در مؤلفه های محتوای آموزش، نیروی انسانی، تشکیلات، محیط فیزیکی و رسانه ها، مواد و تجهیزات نسبتاً ضعیف می باشد. به عبارتی بین مراکز یادگیری دانشگاهی ایران و مراکز یادگیری دانشگاهی در سطح جهانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مراکز یادگیری دانشگاهی موجود در ایران در مؤلفه های ذکرشده از وضعیت مطلوبی برخوردار نمی باشند و نیازمند توجه بیشتر به مراکز از سوی مسئولان امر می باشند.
تحلیل کیفی چگونگی ارتباط اساتید با دانشجو معلمان: مطالعه موردی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ارتباطات در سطح دانشگاه که منجر به تحقق اهداف آموزش عالی می گردد، تعاملات میان اساتید و دانشجویان است. هدف از این پژوهش پرداختن به تفاوت های رفتاری اساتید در برخورد با دو گروه جداگانه از دانشجویان؛ شامل: پذیرش ویژه فرهنگیان و پذیرش روزانه و نوبت دوم، در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی در دانشگاه تهران می باشد. پژوهش حاضر، از نوع کیفی می باشد که با روش زیست تجربه نگاری انجام شده است و ابزارگردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه های ساختارنیافته انفرادی است که با دانشجویان و دستیاران آموزشی صورت گرفته است. پژوهشگران در تحریر این ارزیابی، از روش خبرگی و نقادی آیزنر استفاده کرده اند. بررسی ها در این پژوهش حاکی از آن است که رفتار اساتید در مدیریت کلاس، تعامل با دانشجویان(گفتار و رفتار)، تکالیف محوله به دانشجویان و ارزشیابی میان این دو گروه متفاوت بوده و این یافته ها، تساهل و تسامح را در رفتار اساتید نسبت به دانشجویان فرهنگی نشان می دهد، که این خود برآیندی از برچسب منفی است که در نگرش اساتید و فضای دانشکده نسبت به دانشجویان فرهنگی وجود دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی برتاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان چهاردانگه انجام گردید. پژوهش مورد مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه مشغول به تحصیل در دبیرستانهای شهرستان چهاردانگه تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنیها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل(15نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 9 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی قرار گرفتند. در پایان دوره آموزش، پس آزمون اجرا گردید.پرسش نامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و فرم کوتاه رغبت سنج شغلی استرانگ بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد .2- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون رغبت شغلی ، تفاوت معناداری وجود دارد،.در مجموع مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی موجب بهبود نسبی شاخص تاب آوری و تغییر نسبی در رغبت های شغلی تحصیلی دانش آموزان شده است.
کارآمدی درمان شناختی رفتاری مذهب محور با تأکید بر بخشایش گری و مثبت نگری بر علائم افسردگی و اضطراب: تک بررسی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
138 - 165
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی و از رایج ترین علل خودکشی است. اختلال های دیگری که همبودی چشمگیری با افسردگی دارند برخی از اختلال های اضطرابی هستند. تاکنون رویکردهای مختلفی برای درمان این اختلالات به کار گرفته شده، اما برخی محققان توصیه کرده اند ترکیب درمان شناختی - رفتاری با فنون مذهبی و معنوی برای درمان اختلالات اضطرابی بسیار مفید است. هدف این تحقیق تک بررسی و تحقیق درباره کارآمدی درمان شناختی - رفتاری مذهب محور با تأکید بر فنون مثبت نگری و بخشایش گری و تأثیر آن بر علائم افسردگی و اضطرابِ مُراجع دارای این علائم است. این پژوهش به روش تک بررسی انجام شده است. یکی از مراجعان زنی ۴۶ ساله است که از طریق مصاحبه بالینی و آزمون MMPI و SCL-90 دارای علائم افسردگی و اضطراب تشخیص داده شد. سپس هشت جلسه درمان بر اساس بسته مداخله ای خدایاری فرد و عابدینی (۱۳۹۴) اجرا شد. نتایج حاصل از مقایسه نمودارهای پیش آزمون و پس آزمون حاکی از کارآمدی مؤثر درمان شناختی رفتاری مذهب محور توأم با فنون مثبت نگری و بخشایش و تأثیر آن بر علائم افسردگی و اضطراب است. می توان نتیجه گرفت درمان شناختی- رفتاری مذهب محور توأم با فنون مثبت نگری و بخشایش به عنوان روش مشاوره ای ترکیبی و منطبق با زمینه فرهنگی مذهبی جامعه ایران، به طور معناداری در بهبود و کاهش علائم اضطراب و افسردگی مراجعان تأثیرگذار است، تا آنجا که مشاوران و روان درمانگران می توانند از آن برای درمان مراجعان دارای زمینه مذهبی استفاده کنند.
پیش بینی مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش کارکنان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف توسعه مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، پس از نمونه برداری تصادفی، 91 پاسخ نامه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه محقق ساخته بینش با 40 و یادگیری سازمانی با 42 ماده بود، روایی ابزارها به وسیله روایی سازه و اعتبار آنها از طریق آلفای کرونباخ (90/0 و 96/0) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن است که بینش سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان هر یک مرکب بر شش مؤلفه است که روی هم به ترتیب 1/49 و 5/63 درصد از واریانس کل بینش و یادگیری سازمانی را پوشش می دهند. تعیین فاصله اطمینان 99 درصدی متغیرها نشان داد که مؤلفه های بینش کارکنان در جامعه مورد مطالعه بالا و عوامل یادگیری سازمانی به جز رهبری راهبردی و مهارت فردی نیز بالاست اما مؤلفه های دیگر در سطح متوسط ارزیابی گردید. پس از اجرای آزمون فریدمن، رتبه بندی مؤلفه های بینش در جامعه به ترتیب؛ ارتباطات، نگرش، بهره وری، خلاقیت، سرپرستی و نظارت و آزادی عمل، اما رتبه بندی مؤلفه های یادگیری سازمانی در جامعه به ترتیب؛ مهارت فردی، رهبری راهبردی، چشم انداز، توانمندسازی، مدل ذهنی و یادگیری تیمی است. به استثنای سرپرستی و نظارت که با تجربه خدمتی رابطه دارد، هیچ یک از متغیرهای دیگر با ویژگی های فردی رابطه ندارند. در نهایت نتایج اجرای مدل همبستگی بنیادی، در برون داد نهایی تنها یک زوج مدل بهینه معرفی کرد.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده و نیازهای بنیادی روان شناختی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده و نیازهای بنیادین روان شناختی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران انجام گردید. روش کار: جامعه این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه دوم آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 بود. تعداد 254 دانش آموز دختر با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از دبیرستانهای مناطق 3، 8، 15 و 18 انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف فرم 54 سئوالی، پرسشنامه عملکرد خانواده 45 سوالی (FADI) و پرسشنامه نیازهای بنیادی روان شناختی را جهت تعیین سهم هر یک از متغیرهای بهزیستی روان شناختی، عملکرد خانواده و نیازهای بنیادی روانشناختی، تکمیل کردند.داده های حاصل با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین متغیرهای عملکرد خانواده و نیازهای بنیادین روان شناختی بامتغیر بهزیستی روان شناختی، همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: مولفه ابراز عواطف از عملکرد خانواده و همچنین ابعاد خودمختاری و شایستگی از ابعاد نیازهای بنیادی روان شناختی، می توانند پیش بین خوبی برای بهزیستی روان شناختی باشند.
اثر بخشی مداخله مثبت نگر گروهی بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست تحت حمایت بهزیستی استان اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری بود. بدین منظور از مراکز نگهداری دختران نوجوان بی سرپرست استان اصفهان در پاییز و زمستان 1394، 3 مرکز به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و از بین آن ها 30 نفر که ملاک های ورود به مطالعه را دارا بودند در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله گروهی مثبت نگر دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل، مارتین و کروسلند) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره حاکی از افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. به علاوه در مرحله پیگیری نیز این تأثیر پایداری خود را حفظ کرد. بنابراین می توان از مداخله مثبت نگر برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و شادکامی دختران نوجوان بی سرپرست استفاده نمود.
پیش بینی میزان رضایت شغلی بر اساس مولفه های هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی اساتید دانشگاه پیام نور زاهدان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی میزان رضایت شغلی بر اساس مولفه های هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی اساتید دانشگاه پیام نور است. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاه پیام نور زاهدان در سال تحصیلی 94- 95 به تعداد 880 نفر و حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 269 نفر می باشد. که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. دراین پژوهش ابزارگردآوری داده ها، سه پرسشنامه هوش هیجانی شوت (1998)، فرهنگ سازمانی هافستید (1388) و رضایت شغلی دانت (1966) بود. تحلیل استنباطی داده ها نشان می دهد که از بین مولفه های هوش هیجانی، ارزیابی و بیان هیجان و بهره برداری از هیجان با رضایت شغلی همبستگی مثبت ومعناداری وجوددارد. همچنین مولفه تنظیم هیجان بیشترین پیش بینی را از رضایت شغلی اساتید داشته است. بین فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی همبستگی مثبت و معناداری در سطح01/0p≤ وجود دارد (فقط بین جمع گرایی- فردگرایی باعامل رضایت از همکاران همبستگی وجود ندارد). همچنین مردگرایی- زن گرایی بیشترین پیش بینی را از رضایت شغلی اساتید دانشگاه داشته است. بین هوش هیجانی وفرهنگ سازمانی همبستگی مثبت ومعناداری در سطح01/0p≤ وجوددارد.
بررسی فرهنگ یادگیری با رویکرد تبادل دانش در بین اعضاء هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: تسهیم اثربخش دانش، نیازمند بافت و بستر مناسب فرهنگی است. افراد به عنوان یک سازمان فردی برای یادگیرنده شدن، لازم است پس از شناسایی و خلق اطلاعات، برای کاربرد عملی اطلاعات و نهادینه کردن دانش به تسهیم و تبادل دانش بپردازند و اگر این فرهنگ در افراد نهادینه نشود نمی توانند در جریان رقابت و در عصر جهانی شدن و انفجار دانش موفق باشند. روش بررسی: این پژوهش پیمایشی بوده و نتایج حاصل به صورت توصیفی – تحلیلی ارائه شده است. نمونه آماری ۱۰۰ نفر از اساتید دانشگاه علوم پزشکی بیرجند می باشند که به صورت تصادفی انتخاب شدند، ابزار سنجش اطلاعات پرسشنامه 20 سؤالی با ضریب پایایی 0/89 و روایی (93/.CVI=) بود. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار Spss و آزمون T و ضریب همبستگی آنوا مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
پیش بینی سلامت عمومی دختران با توجه به سه شیوه فرزند پروری دایانا بامرید و فرزند پروری متناسب با آموزه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پزوهش حاضر پیش بینی سلامت عمومی دختران با توجه به چهار شیوه فرزند پروری می باشد. از بین دانش آموزان مقطع اول دبیرستان شهر ری تهران (90-91)، تعداد 100 دانش آموز دختر به همراه مادرانشان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پزوهش سه پرسش نامه بود که به ترتیب ، به دختران پرسش نامه (GHQ) سلامت عمومی گلدنبرگ (1972) و به مادران آن ها پرسش نامه شیوه فرزندپروری دیانا بامریند (1972) و پرسش نامه محقق ساخته سبک فرزند پروری متناسب با آموزه های دینی داده شد. نتایج همبستگی، نشان داد که سبک فرزندپروری «اقتدار منطقی» و «سلامت عمومی» رابطه معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که این سبک و سبک متناسب با آموزه های دینی می توانند سلامت عمومی را پیش بینی کتتد. در صورت استفاده از این دو سبک، سلامت عمومی فرزند افزایش می یابد. البته سبک فرزند پروری مبتنی بر آموزه های دینی به نحو معنادارتری سلامت عمومی را پیش بینی می کند.
تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر فرانگرانی، نگرانی اجتماعی و نگرانی سلامتی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر فرانگرانی، نگرانی اجتماعی و نگرانی سلامتی دانشجویان بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد همدان به تعداد 15000 نفر در سال 1394 بود. نمونه این تحقیق مشتمل بر 30 دانشجو (20 دختر و 10 پسر) از جامعه مذکور بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار سنجش این پژوهش، مقیاس افکار اضطرابی ولزبود. این ابزار سه مقیاس اضطراب اجتماعی، اضطراب فراگیر (فرانگرانی) و اضطراب سلامتی را می سنجد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مداخله 8 جلسه 45 دقیقه ای به صورت انفرادی و هفتگی در مرکز پژوهشی منشور مهر اجرا شد. آزمودنی ها قبل از درمان، و یک ماه پس از درمان به پرسشنامه پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.نتایج نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش فرانگرانی و اضطراب اجتماعی می شود، اما نگرانی سلامتی کاهش پیدا نکرد. پیشنهاد می گردد، پژوهشگران مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و پروتکل مورد استفاده در این پژوهش را در سایر جوامع و گروه های سنی استفاده نمایند.
نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی کاری می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد90 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش سه پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت[1]، کیفیت زندگی کاری قاسم زاده و توانمندسازی اسپریتزر[2] بوده است. برای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر به شیوه بارون و کنی با کاربرد از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان دادند: توانمندسازی نقش واسطه ای بسیار ضعیفی ایفا می کند. با توجه به نتایج مقدار بتای هوش سازمانی برای پیش بینی توانمندی که معادل با همبستگی مرتبه صفر این دو متغییر است با توجه به ناچیز بودن تاثیر غیرمستقیم هوش سازمانی از راه توانمندسازی برای کیفیت زندگی می توان به این نتیجه رسید که به احتمال قوی متغییر توانمندسازی برای رابطه هوش سازمانی و کیفیت زندگی یک متغییر تعدیل گر است.
نقش سلامت معنوی، خودکارآمدی، و استعداد اعتیاد برای پیش بینی افراد معتاد و غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سلامت معنوی، خودکارآمدی، و استعداد اعتیاد برای پیش بینی افراد معتاد و غیر معتاد شهرستان جیرفت بود. روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش تمامی معتادان مرد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد سرپایی و افراد مرد غیر معتاد شهرستان جیرفتدر سال 1394 بودند. روش نمونه گیری به ترتیب تصادفی ساده و در دسترس بود که 136 نفر معتاد و 147 نفر غیرمعتاد به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که هر سه متغیر سلامت معنوی (P<0/04)، خودکارآمدی (P<0/001) و استعداد به اعتیاد (P<0/03) توانستند بطور معناداری دو گروه را از هم تفکیک کنند. نتیجه گیری: بنابراین در کنار روش های معمول ترک، آموزش سلامت معنوی و دینداری وآموزش خودکارآمدی به ویژه در افراد مستعد اعتیاد می تواند در کاهش وابستگی به اعتیاد نقش ایفا کند.
هنجاریابی پرسشنامه اسناد خطای گودجانسون تجدید نظر شده در بین جمعیت خلافکاری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: انسان همواره سعی در تبیین رفتارهای خود دارد، لذا همانند همه رفتارهای دیگر خود، سعی در تبیین رفتارهای بزهکارانه و جنایت کارانه خود دارند. هدف: بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی نسخه تجدید نظر شده ی پرسشنامه اسناد خطای گودجانسون (GBAI-R) انجام شده است. روش: بدین منظور با استفاده از یک طرح توصیفی-مقطعی، از بین مددجویان ندامتگاه اوین و کانون اصلاح و تربیت تهران، تعداد 464 آزمودنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. یافته ها: روایی محتوایی با استفاده از دو شاخص ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) محاسبه شد که بر این اساس دو آیتم 8 و 26 از پرسشنامه کنار گذاشته شد. برای ارزیابی برازش مدل از شاخص های کای اسکوئر نسبی، شاخص نیکویی برازش، شاخص نیکویی برازش انطباقی، جذر میانگین مربعات خطای برآورد، شاخص برازش هنجار شده مقتصد، شاخص برازش افزایش، شاخص برازندگی توکر- لویس و شاخص برازش تطبیقی استفاده شد. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که الگوی سه عاملی برازش قابل قبولی با داده ها دارد و بار عاملی تمامی آیتم ها به استثنای آیتم 23 در حد متوسط و قوی بود. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که مقیاس GBAI-R از پایایی بالایی برخوردار است. نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد که این پرسشنامه یک ابزار روا و پایا برای بررسی اسناد خطا در متخلفان می باشد.
تاثیر استعاره درمانی فردی بر باورهای غیرمنطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد، یک بیماری مخرب، پیشرونده و مزمن است. درمان های روان شناختی متمرکز بر باورهای افراد، می تواند در درمان این بیماری، موثر واقع گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی استعاره درمانی فردی بر باورهای غیر منطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر بود که در بهار سال 1393 به کلینیک های درمان نگهدارنده با متادون در سطح شهر کرمانشاه مراجعه نموده بودند. از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 38 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمون و یا شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های شخصیتی چندمحوری میلون و باورهای غیرمنطقی جونز، هم چنین برنامه ی استعاره درمانی در گروه آزمون بود. داده ها با استفاده از آزمون مانووا در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که استعاره درمانی منجر به کاهش معنی دار در باورهای نیاز به تایید، انتظار از خود بالا، بازفعالی ناامیدی، بیش توجهی مضطربانه و کمال طلبی می گردد (05/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد استعاره درمانی می تواند واکنش های بیمار را بدون بالا بردن اضطراب وی، خنثی سازد و به بیمار از طریق ایجاد آگاهی و یا بازسازی شرایط، کمک نماید لذا پیشنهاد می شود که از این روش درمانی برای بازسازی شناختی استفاده گردد.
تأثیر شیوه های فرزندپروریِ ادراک شده بر نگرشِ مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
34-43
حوزههای تخصصی:
نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان می تواند متأثر از روند فرزندپروری والدین، تغییر کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شیوه های فرزندپروریِ ادراک شده بر نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان دختر پایه ی هشتم متوسطه ی اول شهر اراک(در سال تحصیلی 94- 1393) بوده است. مواد و روش ها: جامعه ی آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دختر پایه ی هشتم متوسطه ی شهر اراک بوده اند، که 87 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ییِ چندمرحله یی برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. سپس پرسش نامه ی هوش هیجانی «شرینگ» و پرسش نامه ی «نگرش مذهبی براهنی» بر روی دانش آموزان؛ و پرسش نامه ی شیوه های فرزندپروری «بامریند» بر روی والدین آن ها اجرا شد. داده های جمع آوری با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی پیرسون، با نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتیجه های تحقیق نشان داد، از میان متغیّرهای شیوه های فرزندپروری، شیوه ی فرزندپروری سهل گیر، رابطه ی معنی دار منفی و معکوسی با هوش هیجانی و نگرش مذهبی دارد؛ و شیوه ی فرزندپروری مستبدانه، رابطه ی معنی دار منفی و معکوسی با هوش هیجانی دارد. به بیان دیگر، هر قدر شیوه ی فرزندپروری مستبدانه تر باشد، هوش هیجانی دانش آموزان نیز کم تر خواهد بود. همچنین مشخص شد که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه، رابطه ی معنی دار مثبت با نگرش مذهبی و هوش هیجانی دارد. نتیجه گیری: روش فرزندپروری مقتدارنه می تواند به نگرش مذهبی و هوش هیجانی بالای دانش آموزان منتهی شود، در حالی که روش فرزندپروری سهل گیرانه به نگرش مذهبی و هوش هیجانی کم تر منجر می شود.
مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی، بر اساس نظریه ی آیزن و فیش باین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
25-34
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه، باور و رفتارهای مذهبی پزشک در نحوه ی درمان او مؤثر است؛ از این رو، تحقیق حاضر با هدف مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی انجام شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، 154 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی محقق ساخته ی روا و پایا (92/0α=) بر اساس متغیرهای مدل آیزن و فیش باین استفاده شد. برای بررسی داده ها نیز از تحلیل عاملی تأییدی بر پایه ی معادله های ساختاری، با استفاده از نرم افزار آماری AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی، با بار عاملی 41/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی تأثیرگذار است. افزون بر این، میزان همبستگی بین مؤلفه ی گرایش با هنجارهای ذهنی نیز معنادار است(58/0). همچنین حیطه ی هنجارهای ذهنی نیز با بار عاملی 78/0، بر مؤلفه ی قصد از تربیت دینی و در نهایت همین حیطه نیز با بار عاملی 31/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی اثر گذار است. بر اساس نتیجه ی پژوهش، مشخص شد عامل آموزش؛ با بار عاملی 77/0، بیش ترین اهمیت را در میان عامل های گرایش به تربیت دینی دارد؛ و مؤلفه های دوستان و آشنایان، خانواده و رسانه نیز به ترتیب در رتبه های بعدی اهمیت در مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در این تحقیق عامل آموزش، تأثیرگذارترین بوده، بنابراین، توجه به این عامل در تربیت دینی پزشکان بسیار ضروری است.
بررسی رابطه هوش معنوی با میزان استرس شغلی و رضایت شغلی در پرستاران با تکیه بر پرسش نامه هوش معنوی کینگ
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
134 - 151
حوزههای تخصصی:
استرس و رضایت شغلی پرستاران از مسائل در خور توجه است. منابع و ظرفیت های معنوی به افراد کمک می کند در مقابله با مسائل و ناسازگاری های زندگی قدرت بیشتری داشته باشند. اخیراً هوش معنوی به عنوان عامل مهم تأثیرگذار بر جنبه های مختلف زندگی افراد معرفی شده است. پژوهش حاضر، رابطه هوش معنوی با استرس شغلی و رضایت شغلی پرستاران را بررسی می کند. در این پژوهش، پرستاران بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و بیمارستان تأمین اجتماعی شرکت کردند. جامعه استفاده شده در تحقیق ۵۲۳ نفر محاسبه شد که بر اساس فرمول نمونه گیری ۱۰۳ نفر از پرستاران به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت است از: پرسش نامه هوش معنوی کینگ، پرسش نامه رضایت شغلی سینک و مقیاس استرس پرستاری گری تافت و اندرسون. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-۱۶و آزمون های آماری تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون تحلیل شد. بین هوش معنوی و خرده مقیاس هایش، با استرس شغلی و خرده مقیاس هایش رابطه منفی وجود داشت، ولی این رابطه معنادار نبود. فقط بین خرده مقیاس مشکلات مرتبط با بیماران و خانواده های آنان و خرده مقیاس تفکر وجودی ارتباط منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین، بین هوش معنوی و خرده مقیاس هایش با رضایت شغلی رابطه مثبت معنادار مشاهده نشد. به نظر می رسد خرده مقیاس های هوش معنوی مرتبط با شغل، با خرده مقیاس های هوش معنوی مرتبط با سلامت روانی و بهزیستی روان شناختی متفاوت است. همچنین، به نظر می رسد هوش معنوی با اینکه در متغیرهای سلامت روان به طور مستقیم نقش دارد ممکن است در مسائل مربوط به شغل نقش مستقیمی نداشته باشد. این احتمال هم وجود دارد که پرسش نامه کینگ برای مسائلی از این دست مناسب نباشد.
توانایی پیش بینی ترجیحات تعامل بر اساس سبک های یادگیری دانشجویان دوره های آموزش مبتنی بر وب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی امکان پیش بینی ترجیحات تعامل با سبک های یادگیری دانشجویان دوره های آموزش مبتنی بر وب است. بدین منظور، 120 نفر از دانشجویان مجازی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس سبک یادگیری گراشا و ریچمن و مقیاس ترجیحات تعامل پاسخ دادند. یافته های بدست آمده با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج پس از تحلیل داده ها نشان داد که سبک مستقل، مشارکتی و وابسته به ترتیب بیشترین پیش بینی کننده تعامل یادگیرنده با رابط کاربر است. سبک مشارکتی و مستقل، بیشترین پیش بینی کننده تعامل یادگیرنده با محتوا به دست آمد. همچنین سبک تشریک مساعی و مشارکتی بیشترین پیش بینی کننده تعامل یادگیرنده با مربی و در نهایت سبک مشارکتی بیشترین پیش بینی کننده تعامل یادگیرنده با یادگیرنده مشخص شد. بر اساس یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت که بین برخی سبک های یادگیری و ابعاد تعامل رابطه معنادار و مثبت وجود داد و قدرت پیش بینی کنندگی سبک های یادگیری برای ابعاد تعامل متفاوت است. این یافته ها به طراحان دوره های آموزش مبتنی بر وب جهت تدارک فرصت های مناسب برای برقراری تعامل یادگیرندگان با سبک های متفاوت یادگیری به منظور دستیابی آن ها به یادگیری و موفقیت کمک می نماید.