فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۰۱ تا ۵٬۱۲۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
مقایسه اثربخشی کاربرد رسانه های مختلف آموزشی در مفهوم سازی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش میزان اثربخشی رسانه های شنیداری- دیداری متحرک مختلف بر مفهوم سازی مفاهیم درس فیزیک- مبحث نیرو در یادگیرندگان سال اول راهنمایی را مورد بررسی قرار داده است. هدف کلی مقایسه اثربخشی سه رسانه تلفیقی (ترکیب آموزش برنامه ای اسکینر، مراحل یادگیری گانیه، و طرح درس روزانه)، رسانه آموزشی دانش یار (موجود در مراکز فروش)، و رسانه انسانی (معلم) با یکدیگر بود.
طرح این پژوهش آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری شامل تمامی یادگیرندگان پسر و دختر سال اول راهنمایی شهر کرمان در سال تحصیلی87- 1386 بود. روش نمونه گیری شش کلاس در شش مدرسه راهنمایی مختلف به صورت تصادفی خوشه ای و ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی فیزیک چهارگزینه ای پژوهشگر ساخته بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون در گروه های آزمایشی (دانش یار و تلفیقی) و گروه های گواه (انسانی) اجرا شد. برای تعیین میزان اثربخشی هر رسانه بر مفهوم سازی این مراحل به ترتیب اجرا شد: اجرای پیش آزمون، اعمال متغیر مستقل (اجرای آموزش توسط رسانه)، و اجرای پس آزمون. برای تحلیل داده های بدست آمده از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شد.
نتایج داده های توصیفی نشان داد یادگیرندگان پسر و دختر در درس فیزیک ضعیف هستند و رسانه تلفیقی بر مفهوم سازی مفهوم های فیزیک اثربخش بوده است. نتایج کلی داده های تحلیلی نشان دادند مفهوم سازی گروه های یادگیرنده ای که از طریق رسانه تلفیقی آموزش دیده بودند بر مفهوم سازی یادگیرندگانی که از طریق دو رسانه انسانی و دانش یار آموزش دیده بودند برتری داشت و مفهوم سازی یادگیرندگانی که از طریق رسانه انسانی آموزش دیده بودند بر مفهوم سازی گروه های یادگیرنده ای که از طریق رسانه دانش یار آموزش دیده اند برتری دارد.
اصول مدیریت برتر
بررسی رابطه بین خودکارآمدی،حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روان در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است.روش: این پژوهش، از نوع همبستگی است. آزمودنیهای پژوهش 300 دانشجوی دختر و پسر (210 دختر و 90 پسر) مقطع کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 84-85 را تشکیل می دادند، که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند و به کمک پرسشنامه های خودکارآمدی شرر (1982)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (1986)، پرسشنامه اضطراب امتحان (1375)، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (1979) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی و t مستقل تحلیل شده اند.یافته ها: این بررسی نشان داد که رابطه بین خودکارآمدی و سلامت روان و نیز رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روان مثبت بوده و رابطه بین اضطراب امتحان و سلامت روان منفی است. همچنین دریافتیم که بین میانگین های خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان در دو جنس، تفاوتی وجود ندارد، با این وجود میانگین سلامت روان دانشجویان پسر بطور معنی داری پایین تر از میانگین سلامت روان دانشجویان دختر است.نتایج: به طور کلی نتایج پژوهش نشان دادند که خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در ارتقا سلامت روانی موثر بوده و اضطراب امتحان سلامت روانی را کاهش می دهد.
" مردم خوشحال و سرزنده چگونه زندگی می کنند "
حوزههای تخصصی:
" هنر معماری و بهداشت روانی "
حوزههای تخصصی:
رابطه بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان و مقایسه آن بین دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به رابطه بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان در دانشجویان و مقایسه آن بین گروه های دختر و پسر پرداخته شد. با توجه به مساله پژوهش، فرضیه های تحقیق به این صورت مطرح گردید: بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین این رابطه در گروه های دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. برای آزمون فرضیه های مذکور به کمک روش تحقیق همبستگی و با استفاده از پرسش نامه های کارایی خانواده (FAD) و دینداری و سلامت روان اطلاعات لازم جمع آوری شد. آزمودنی های این پژوهش 120 نفر بودند شامل 60 دختر و 60 پسر دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی که به صورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. اما بین این رابطه در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود نداشت.
رابطه صفات شخصیتی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه صفات شخصیتی و سلامتِ روان پرداخته است. روش تحقیق همبستگی بود. 142 دانشجوی دوره کارشناسی به شیوه تصادفی چند مرحله ای برای گروه نمونه انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق با دو پرسشنامه پنج عاملی نئو و پرسشنامه سلامت عمومی اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، وظیفه شناسی، برون گرایی و نوروزگرایی سهم معناداری در پیش بینی سلامت روان دارند. افزایش وظیفه شناسی و برون گرایی، و کاهش نوروزگرایی با سلامت روانی بیشتر ارتباط معناداری دارند.
بررسی رابطه بین ابعاد کیفیت رهبری سازمانی مدیران و میزان خلاقیت دبیران دبیرستان های پسرانه شهرستان مانه و سملقان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
موضوع تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین ابعاد کیفیت رهبری سازمانی مدیران و میزان خلاقیت دبیران دبیرستان های پسرانه شهرستان مانه و سملقان میباشد. این تحقیق دارای یک فرضیه اصلی و تعداد نه فرضیه فرعی میباشد. هدف اصلی از انجام این پژوهش، شناسایی رابطه بین ابعاد کیفیت رهبری سازمانی و میزان خلاقیت دبیران دبیرستان های پسرانه مانه و سملقان میباشد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که به روش پیمایشی اجرا گردیده است. جامعه آماری این تحقیق را تعداد 130 نفر از دبیران دبیرستان های پسرانه شهرستان مانه و سملقان تشکلیل میدهد و نمونه آماری این پژوهش تعداد 97 نفر از اعضای جامعه آماری میباشد که به روش تصادفی ساده انتخاب گردیده است. برای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است و پس از تجزیه و تحلیل داده های آماری کلیه فرضیه های تحقیق تأیید گردیده اند و نتیجه گرفته شده است که هر یک از متغیرهای لیاقت رهبری سازمانی، شأن رهبری سازمانی، ارزش های رهبری سازمانی، دید رهبری سازمانی، تعهد احساسی رهبری سازمانی، قاطعیت رهبری سازمانی، درک افراد رهبری سازمانی، تیم سازی رهبری سازمانی و اثربخشی رهبری سازمانی با خلاقیت دبیران رابطه مثبت و معنیداری دارند.
بررسی رفتار ناسالم و مدیریت استرس
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر انجام شده است. نمونه پژوهش حاضر شامل 480 نفر از نوجوانان پسر سال اول متوسطه منطقه 19 شهر تهران بودند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد و پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد گردآوری شدند. از روش تحلیل عامل تاییدی (CFA) و مدل معادلات ساختاری (SEM) بر پایه نرم افزار لیزری برای ارزیابی مدل ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری، متغیرهای نهفته بازخورد نسبت به مصرف مواد، مهارتهای خود مهارگری (خود گردانی) و احساس کنترل درونی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق توانمندیهای اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر تاثیر می گذارد. هر چه مهارتهای خود مهارگری و احساس کنترل درونی در فرد بیشتر باشد، توانایی او در امتناع قاطعانه از مصرف مواد بیشتر خواهد بود که در جای خود به طور مستقیم با مصرف کم مواد مرتبط است. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش های مهارتهای خودگردانی و اجتماعی، تغییر بازخورد نوجوانان نسبت به مصرف مواد و ایجاد احساس کنترل درونی و افزایش حرمت نفس نوجوانان در پیشگیری از مصرف مواد بسیار مفید است. این مولفه ها باید بخش مهم برنامه های پیشگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر باشد.
برنامه های مداخله به هنگام و شیرخواران پر خطر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سرویس های مداخله به هنگام خدمات تشخیصی- درمانی درکودکان در معرض تکامل غیر طبیعی در سالهای اول زندگی هستند که در مواجهه با ناتوانی های مشخص یا عوامل خطرساز طبی و روانشناختی همانند نارس بودن یا بی توجهی والدین می باشند. در این بحث به انواع ساختار بین بخشی و برنامه های پیگیری شیرخواران پر خطر اشاره شده و نظرات رایج در خصوص اثربخشی این روندها در پیشرفت تکامل کودک عنوان می گردد. نقش متخصص کودکان در تیم پیگیری به عنوان مراقب، ارجاع دهنده، هماهنگ کننده تیم مداخله و در پاسخگویی به کودک- خانواده مطرح است.
تاثیر آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین تاثیر آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری بر استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و هدف فرعی آن تعیین نقش تعدیلکنندگی ویژگیهای جمعیتشناختی بر میزان استرس آزمودنیها بود. از بین جامعه آماری که کلیه بیماران مولتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام.اس اصفهان بودند، 60 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند و از بین آنان 30 نفر که بالاترین نمره استرس را داشتند به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند .گروه آزمایش، تحت آموزش گروهی به شیوه شناختیـ رفتاری در 9 جلسه هفتگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند .ابزار پژوهش دو پرسشنامه نشانههای فشار روانی کوپر(1983) و پرسشنامه محققساخته عوامل تنشزای شایع در بیماران ام.اس بود که هر دو پرسشنامه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای جمعآوری دادهها در مورد هر دو گروه آزمودنی اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس در پرسشنامه کوپر نشان داد که آموزش گروهی شناختیـ رفتاری موجب کاهش معنادار در میزان استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده است (05/0P<) .اما نتایج تحلیل کوواریانس پرسشنامه عوامل استرسزای شایع بیماران ام. اس در کاهش شدت عوامل تنشزای دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد. همچنین نتایج نشان داد که ویژگیهای جمعیتشناختی در هر دو آزمون بر تعدیل نمرات استرس آزمودنیها تاثیر معناداری نداشته است.