فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
پیش بینی سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت بر مبنای متغیرهای سلامت روان، سبکهای مقابلهای و جهتگیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی هر فرد بر سلامت او تأثیر دارد. سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت علاوه بر تداوم و تقویت سطح سلامت و رفاه، باعث احساس رضایت، اقناع شخصی و خودشکوفایی می شود. دانشجویان نیروهای انسانی برگزیده و سازندگان فردای کشور هستند و سنجش وضعیت سلامت جسمی و روانی و معنوی آن ها، در جهت ارتقاء و بهبود آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با سلامت روان، سبک های مقابله ای و جهت گیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام گرفته است.
روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود، که از بین آن ها 94 نفر (47 دختر، 47 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و پرسش نامه های سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت (HPLPII)، سلامت عمومی (GHQ-28)، سبک های مقابله ای لازاروس (WOCQ) و آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام آذربایجانی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی، تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان، همچنین بین سلامت روان و جهت گیری مذهبی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت(01/0>P). نمرات پایین تر در پرسش نامه سلامت عمومی نشانگر سلامت روانیِ بیشتر فرد است. بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و جهت گیری مذهبی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که بین دختران و پسران در سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان تفاوت معناداری وجود نداشت. در صورتی که تفاوت بین آن ها در زیر مقیاس عقاید- مناسک در آزمون جهت گیری مذهبی و سبک مقابله ای هیجان محور از لحاظ آماری معنادار بود(05/0>P). نتایج رگرسیون حاکی از این بود که زیرمقیاس های سبک مقابله ای مسأله محور و اختلال در کارکرد اجتماعی، به ترتیب سهم معناداری در تبیین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت داشتند(01/0>P).
بحث: با توجه به تحول سبک زندگی در ایران و وضعیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در بین دانشجویان و ارتباط آن با بعد مذهب و سبک های مقابله ای، طراحی و اجرای برنامه های آموزش سلامت در میان اقشار مختلف مردم مخصوصاً دانشجویان پیشنهاد می گردد.
A Shiite innatist conception of reason, and what it can do for religious education (RE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this study I have argued for a theoretical foundation of a coherent and defensible religious education (RE). It has been said that for RE to be accepted as a reasonable subject matter it should be researchable. But for a subject to be researchable، or research based، it needs to be supported by reason، a kind of reason that have a public and universal character. On the other hand we need a conception of religion being capable of giving this conception of reason، and adapting itself with its teachings. I have argued that the Shiite idea of innatism is a good base for providing a theory of reason upon which reason، while having an important role in human life، and an intrinsic connection with religion، has some limitations that can only be compensated by appealing to divine aspect of life and the path of God، namely religion. To show that the Shiite innatist conception of reason can be a good starting point I have argued that، this concept of reason comes from the Shiite belief that humans have a shared nature upon which they have the same emotional and cognitive view. So I have discussed the place and the weight of reason in Islam and Shiism، the idea of innatism، the innatist conception of reason، and connecting reason and religion by suggesting the innate human nature as the same root for both of them. By suggesting the same divine nature for reason and religious belief، I argued that rational principles are at the same time the divine rules for having the best sort of life. That is reason and religion have the shared tasks for following the intrinsic virtues. So we can conclude that a true religious belief، which is supported by reason، as Shiite belief seems to be، can be a reasonable base for making a religious education system. In this work I have referred mostly to Allamah Tabatabaei and Morteza Mutahhari، as the most influential contemporary Shiite scholars، to explain the Shiite's belief as to the nature of reason and religion.
بررسی مقایسه ای عوامل تنیدگی زای روزمره و روشهای مقابله با آنها در دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
بهداشت روانی در افراد عقب مانده ذهنی
حوزههای تخصصی:
نقد و نظر: جایگاه ترجمه و نقش مترجم در آثار کودکان
حوزههای تخصصی:
موسیقی درمانی
" تدوین الگوی ریاضی برای کارآفرینی مدیران دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس میزان استفاده از IT توسط مدیران و جو سازمانی "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین میزان استفاده از it مدیران و جوسازمانی، با کارآفرینی مدیران دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از کلیه ی مدیران بخش های مختلف اداری دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8، در سال 1384 است. تعداد 216 نفر مدیر و کارمند به روش تصادفی چند مرحله ای از بخش های مختلف اداری انتخاب شدند
پیش بینی گرایش به سوءمصرف مواد مخدر بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد مخدر بر اساس طرح واره های ناسازگاراولیه و کمال-گرایی در بین دانشجویان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه رازی بودند. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی- همبستگی است که در آن 288 نفر (137 نفر زن، 151 نفر مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب، و پرسشنامه گرایش به سوءمصرف مواد مخدر (وید و همکاران،1992)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (نسخه دوم فرم کوتاه ، 2005) و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی(تری شورت و همکاران،1995) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، از روش آماری رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از پژوهش نشان داد که طرح واره بی اعتمادی/بدرفتاری، وابستگی/بی کفایتی، اطاعت و خویشتن داری/ خودانضباطی ناکافی پیش بینی کننده گرایش به سوءمصرف مواد مخدر است. نتایج: نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایی منفی پیش بینی کننده گرایش به سوءمصرف مواد مخدر است ولی کمال گرایی مثبت پیش بینی کننده گرایش به سوءمصرف مواد مخدر نبود.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی (با مقیاس اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در اسلام آنچه موجب تحکیم پایه های علایق خانوادگی است، مطلوب و آنچه آن را متزلزل کند، نامطلوب است. براساس تعالیم قرآن، باید در اصلاح روابط زناشویی زوجین تلاش کرد؛ زیرا باورهای غیرمنطقی مرتبط با روابط زناشویی موجب شدت و تکرار تعارض های زناشویی می شود. بنابراین، این پژوهش به بررسی اثربخشی گروه درمانگری شناختی- رفتاری، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی می پردازد. بدین منظور، با استفاده از طرح پژوهش نیمه آزمایشی و کاربرد روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان داوطلب 30 زن با تعارض زناشویی در دو گروه جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه قبل و بعد از ارائه مداخله به گویه های پرسش نامه های تعارض زناشویی و رضامندی زناشویی (با مقیاس اسلامی) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندراهه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که گروه درمانگری شناختی- رفتاری موجب کاهش تعارض زناشویی و افزایش رضامندی زناشویی و مؤلفه های آن شده است (05/0>P). بنابراین گروه درمانگری شناختی– رفتاری، در کنار آموزه های مذهبی با اصلاح شناخت با استفاده از فنون خاص، بدکارکردی رفتار و هیجان منفی را تعدیل کرده و به باز ارزشیابی منطق تفکر و درک دغدغه های ارتباط کمک می کند و از این طریق به بهبود سازه های هدف می انجامد.
رابطة دلبستگی به خدا با سلامت روان و هدف در زندگی دانشجویان پسر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش دلبستگی به خدا در سلامت روان و هدف در زندگی دانشجویان پسر دانشگاه اجرا شد. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بود. برای انجام پژوهش، 172 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسش نامه دلبستگی به خدا، پرسش نامه سلامت عمومی و پرسش نامه هدف در زندگی بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین دلبستگی دانشجویان به خدا با سلامت روان و هدف در زندگی آنها رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نیز نشان داد که 17 درصد از واریانس سلامت روان و 29 درصد از واریانس هدف در زندگی به وسیله متغیر دلبستگی به خدا تببین می شود.
اثر بخشی آموزش مبتنی بر رویکرد التقاط گرایی فنی در تاب آوری و خودکارآمدی بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری هم ابتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر رویکرد التقاط گرایی فنی بر افزایش تاب آوری و خود کار آمدی بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری هم ابتلا به افسردگی بود. در این مطالعه شبه تجربی، از بین 60 نفر از مراجعان یکی از کلینیک های روان پزشکی شهر تهران با تشخیص وسواس – بی اختیاری، 24 نفر انتخاب شده، 12 نفر در گروه آزمایشی و 12 نفر در گروه دارو درمانی جایگزین شدند. گروه ازمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاط گرایی فنی قرار گرفتند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون (2003) و مقیاس خود کار آمدی عمومی (شرر و دیگران، 1982) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که آموزش بر مبنای رویکرد التقاط گرایی فنی موجب افزایش خودکارآمدی بیماران وسواس – بی اختیاری شده است (P<0/05) اما این رویکرد در افزایش تاب آوری بیماران وسواس – بی اختیاری تاثیر معناداری نداشته است. یافته های این پژوهش می تواند در تلویحات کاربردی بالینی رویکرد التقاط گرایی فنی بر خود کار آمدی بیماران مبتلا به وسواس بی اختیاری هم ابتلا به افسردگی موثر باشد
درآمدی بر تعادل فقه و روان شناسی
حوزههای تخصصی:
ساخت و اعتباریابی آزمون اولیه باورهای منطقی زوجین براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت آزمون اولیه باورهای منطقی زوجین، بر اساس مبانی نظری اسلامی انجام گرفت. برای مطالعة منابع اسلامی، از روش تحلیل محتوا و برای ارزیابی روایی و اعتبار آزمون، از روش پیمایشی با انتخاب تصادفی طبقه ای، نمونه 100 نفری از میان دانش پژوهان و طلاب علوم دینی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره در سال تحصیلی 1393-1394 بهره گرفته شد. ساختار برداشت شده از منابع اسلامی، برای باورهای منطقی زوجین معیشتی، جنسی، ارتباطی، حل تعارض و حمایتی است. موافقت 5/95 و 5/94 درصدی خبرگان، نسبت به مؤلفه ها و گویه ها، روایی محتوای این آزمون را نشان داد. همبستگی مثبت و معنادار این آزمون (26/0r=، 01/0<p)، با آزمون باورهای ارتباطی زوجین، گویای روایی ملاکی این آزمون بود. همبستگی بالا بین مؤلفه ها با کل آزمون همچنین بین گویه ها نشان دهنده روایی سازه بود. اعتبار آزمون، به واسطه بررسی همسانی درونی پرسش نامه با ضریب آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد. در دونیمه سازی، ضریب آلفای نیمه اول 86/0 و نیمه دوم 89/0 به دست آمد و نیز ضریب همبستگی بین دو نیمه 77/0 و ضریب دو نیمه سازی گاتمن 86/0 به دست آمد. بنابراین، این آزمون از اعتبار و روایی مناسب برخوردار است.
موسیقی در مدارس اتازونی
حوزههای تخصصی:
تفاوت های جنسیتی در سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سبک های عشق ورزی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل دوران دانشجویی، روابط عاشقانه با جنس مخالف است. پژوهش ها نشان داده است این روابط بر زمینه های اصلی عملکرد جوانان، همچون: روابط صمیمانه، تحول هویت، رابطه با همسالان و تحول جنسی تأثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تفاوت های جنسیتی در سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سبک های عشق ورزی دانشجویان دانشگاه های اردبیل انجام شد. بدین منظور، 200 نفر از دانشجویان دانشگاه های اردبیل به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1990)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (آشتون و لی،2004) و مقیاس سبک های عشق (هندریک و هندریک، 1989) پاسخ دادند. بررسی تفاوت های جنسیتی در سبک های عشق ورزی نشان داد که در رابطه عاشقانه با جنس مخالف، دختران بیش تر از عشق احساساتی و پسران بیشتر از سبک عشق بازیگرانه و منطقی استفاده می کنند (05/0P< و 01/0P<). تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد در پسران، وظیفه شناسی و در دختران سبک دلبستگی صمیمانه توانستند سبک عشق احساساتی را پیش بینی نمایند. همچنین، در پسران خصیصه تواضع - فروتنی سبک عشق بازیگرانه؛ و دلبستگی اضطرابی و خوشایندی سبک عشق منطقی را پیش بینی کردند. در دختران نیز تهییج پذیری و دلبستگی اضطرابی توانستند سبک عشق منطقی را پیش بینی نمایند (05/0P< و 01/0P<). یافته های این مطالعه در راستای درک عوامل مؤثر بر سبک های عشق ورزی قابل بحث است.
مقایسه سبک فرزندپروری و سلامت عمومی در والدین دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک فرزندپروری و میزان سلامت عمومی والدین دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی در شهر کرج می باشد. بدین منظور 29نفر از والدین دانش آموزان ناشنوا و 37نفر از والدین دانش آموزان کم توان ذهنی که در سال تحصیلی90-89 در مدارس کرج مشغول به تحصیل بوده اند، انتخاب شده و پرسشنامه های سلامت عمومی و سبک فرزند پروری بامریند را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که بین سلامت عمومی و سبک فرزند پروری این دو گروه از والدین تفاوتی وجود ندارد. همچنین سبک فرزند پروری نمی تواند سلامت عمومی را پیش بینی کند.