فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری پنهان زناشویی، انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر را 320 زوج تشکیل دادند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل روش های آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد. بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) نقش میانجی معناداری داشت. به طورکلی نتایج نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی بر احساس شرم و گناه تأثیر بیشتری دارد. همچنین نتایج بیانگر نقش مؤثر سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر کناره گیری عاطفی بود. احساس شرم با هر دو سازه پرخاشگری پنهان ارتباط مثبت معناداری داشت و احساس گناه فقط با خراب کردن وجهه اجتماعی رابطه معناداری داشت. نتایج بررسی نقش میانجی نیز حاکی از نقش معنادار احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) بود.
طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثبت اندیشی، یکی از مؤلفه های اصلی رهبری اثربخش در سازمان های امروزی است. اهمیت مثبت اندیشی سبب شد تا هدف از انجام این مطالعه، طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا باشد. این مطالعه ازنظر روش در حوزه مطالعات تفسیرگرایانه بر پایه نظریه داده بنیاد قرار دارد. نمونه گیری در این مطالعه با استفاده از روش گلوله برفی انجام شد. تعیین حجم نمونه براساس اصل اشباع نظری صورت گرفت که درنهایت، داده های این مطالعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از شرکت کنندگان پژوهش به پایان رسید. استادان دانشگاه با تخصص های مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت آموزشی و مدیران مدارس و سازمان های آموزش و پرورش، شرکت کنندگان این مطالعه را تشکیل داده اند. نتایج این مطالعه به شناسایی 25 کد انتخابی، 77 کد محوری و 355 کد باز منجر شدند. یافته های این مطالعه 25 کد انتخابی را در 6 طبقه اصلی شامل شرایط علّی، پدیده مرکزی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی کرد. یافته های این مطالعه ویژگی های شخصیتی، نگرش و ادراک، ارزش های محوری سازمان، حلقه های ارتباطی، هدف محوری و مهارت های رهبری را عوامل اثرگذار بر رهبری مثبت گرا نشان داد.
بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه ها و کلینیک های تخصصی پوست شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا، بیماران ب ا اس تفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS (23) و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی باعث می شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی، می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
پیش بینی میزان خودمهارگری نوجوانان دختر و پسر در مقطع دبیرستان براساس میزان صبر اسلامی و جهت گیری دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه اعتقاد بر آن است که رفتار فضیلت محور و بلکه تمام سعادت انسان در گرو خودمهارگری او است. خودمهارگری با عوامل و سازه های روان شناختی از جمله برخی سازه های دینی ارتباط دارد؛ به همین دلیل، پژوهش حاضر در پی آن است رابطه سطح خودمهارگری نوجوانان را با دو متغیر جهت گیری دینی و سازه صبر براساس آموزه های اسلامی بررسی کند. بدین منظور نمونه ای با حجم 362 نفر از میان 4709 دانش آموز متوسطه اول و دوم با سنین 14 تا 17 سال در شهرستان محلات، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. سه پرسشنامه جهت گیری مذهبی، مقیاس صبر اسلامی در نو جوانان و مقیاس خود مهار گری براساس منابع اسلامی برای کشف داده های اولیه در میان آنان توزیع و داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون، به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سازه صبر به میزان 49 درصد با خودمهارگری ارتباط دارد و به میزان بالایی می تواند سطح خودمهارگری نوجوانان را با ضریب اطمینان 45 درصد پیش بینی کند. همچنین روشن شد که سطح جهت گیری دینی نیز به میزان 18 درصد با همین ضریب اطمینان در خود مهار گری نوجوانان سهیم می باشد. از مجموع این یافته ها، نتیجه گیری می شود که برای افزایش سطح خودمهارگری می توان آموزش صبر اسلامی و مؤلفه های جهت گیری دینی را مدنظر قرار داد.
ساخت و اعتباریابی پرسش نامه اولیه ارزش فرزندان براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین پرسش نامه اولیه ارزش فرزندان، براساس منابع اسلامی و شناسایی ویژگی های روان سنجی (اعتبار و روایی) آن است. برای استخراج مؤلفه های ارزش فرزندان، از روش تحلیل محتوا و برای بررسی ویژگی های پرسش نامه از روش پیمایشی استفاده شده است. در روش تحلیل محتوا، آموزه های دین جمع آوری، طبقه بندی و مورد تحلیل قرار گرفت و چهار مؤلفه از منابع اسلامی استخراج گردید. در روش پیمایشی، ارزیابی روایی و اعتبار پرسش نامه، در نمونه 112 نفری از جامعه آماری زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به غرفه های مشاوره خانواده، در شهر تهران انتخاب شده بودند. یافته ها نشان داد که پرسش نامه اولیه ارزش فرزندان از نظر روایی سنجی محتوایی، ملاکی و سازه ای از روایی لازم و بالایی برخوردار است. در بررسی روایی محتوا، مؤلفه های دارای شاخص CVI، 86/0 به بالا مورد تأیید قرار گرفت که شامل چهار مؤلفه، ارزش ذاتی، امنیت بخشی، رشد و تعالی، لذت بخشی می باشد. همچنین گویه های دارای شاخص CVI، 86/0 به بالا مورد تأیید قرار گرفت. اعتبار این پرسش نامه، با محاسبه آلفای کرونباخ، برابر 964/0 می باشد.
مقایسه ی ارتباط تعهد مذهبی با میزان پایداری ازدواج در دو گروه از زوجین متقاضی طلاق و عادی شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵
77-86
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پدیده ی طلاق یکی از بحران های خانوادگی و اجتماعی است که موجب فروپاشی بنیان خانواده می شود. هدف از این مطالعه مقایسه ی ارتباط تعهد مذهبی با میزان پایداری ازدواج در دو گروه از زوجین متقاضی طلاق و عادی شهر تهران است. روش کار: این پژوهش از نوع علّی - مقایسه یی است و جامعه ی آماری آن را کلیه ی مردان و زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق منطقه ی جنوب شهر تهران تشکیل دادند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. حجم نمونه 250 نفر (150 مرد و 100 زن) بود که از این تعداد 100 نفر متقاضی طلاق و 150 نفر غیرمتقاضی طلاق بودند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسش نامه های تعهد مذهبی و ناپایداری ازدواج بود. در نهایت داده های به دست آمده با روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل رگرسیون بررسی شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میزان ضریب رگرسیون برای مؤلفه ی تعهد مذهبی درون فردی 27/0-؛ و برای مؤلفه ی تعهد مذهبی بین فردی با ناپایداری ازدواج 34/0- بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، تعهد مذهبی در سطح روابط بین فردی و درون فردی موجب افزایش انعطاف پذیری در روابط زوجین می شود و میزان ناپایداری ازدواج را کاهش می دهد.
نقش «مثلث تاریک شخصیت»، «دل مشغولی های مادی» و «اندوه ناشی از مقایسه» در «گناهان کبیره»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش «مثلث تاریک شخصیت»، «دل مشغولی های مادی» و «اندوه ناشی از مقایسه» در «گناهان کبیره» انجام شد. در یک پژوهش توصیفی همبستگی، 566 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به «پرسشنامه هفت گناه کبیره»، «مقیاس شخصیت تاریک»، «خرده مقیاس اندوه مقایسه»، «مقیاس حسادت» و «خرده مقیاس دل مشغولی مادی»، «مقیاس حرص−قناعت» پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بعضی از یافته ها عبارتند از: 1) اندوه مقایسه، ماکیاولیسم و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده خشم هستند؛ 2) اندوه مقایسه، ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی و سایکوپاتی پیش بینی کننده حسادت می باشند؛ 3) ماکیاولیسم، اندوه مقایسه، سایکوپاتی و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده شکم پرستی هستند؛ 4) ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی و سایکوپاتی پیش بینی کننده حرص می باشند؛ 5) ماکیاولیسم، اندوه مقایسه و دل مشغولی های مادی پیش بینی کننده شهوت هستند؛ 6) ماکیاولیسم، دل مشغولی های مادی، سایکوپاتی و اندوه مقایسه پیش بینی کننده غرورند و دل مشغولی های مادی، اندوه مقایسه، سایکوپاتی و ماکیاولیسم پیش بینی کننده تنبلی هستند.
مقایسه اثربخشى درمان شناختى- رفتارى متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علایم کمر درد، افسردگی و افزایش رضایت از زندگی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتارى متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان پذیرش و تعهد بر علایم کمر درد، افسردگی و رضایت از زندگی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود پرداخت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 زن دارای کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) گمارده شدند. یک گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر تنظیم هیجان و گروه دیگر آزمایش درمان پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه های درد مک گیل، افسردگی بک و رضایت از زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان پذیرش و تعهد باعث کاهش علایم درد و افسردگی و افزایش رضایت از زندگی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دو روش درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
تأثیر رهبری معنوی بر سلامت معنوی با میانجی گری حمایت سازمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
73-86
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی بُعد اساسی از بهزیستی و سلامت کلی فرد است که موجب هماهنگی دیگر ابعاد سلامت می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر رهبری معنوی بر سلامت معنوی با میانجی گری حمایت سازمانی صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری معلمان ابتدایی شهرستان میرجاوه بودند که متناسب با حجم، تعداد 215 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی-طبقه ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسش نامه رهبری معنوی، سلامت معنوی و حمایت سازمانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین سلامت معنوی 65/18±22/215، رهبری معنوی 92/17±03/122 و حمایت سازمانی 56/11±71/49 بود. مقدار ضریب همبستگی رهبری معنوی با سلامت معنوی (01/0 P<و 228/0r=)، رهبری معنوی با حمایت سازمانی (01/0 P<و 257/0r=)، حمایت سازمانی با سلامت معنوی (01/0P< و 241/0r=) معنا دار بود. همچنین اثر مستقیم رهبری معنوی بر سلامت معنوی (72/4 t=و 41/0β=)، اثر مستقیم رهبری معنوی بر حمایت سازمانی (02/3t= و 29/0β=)، اثر مستقیم حمایت سازمانی بر سلامت معنوی (68/2 t=و 23/0β=)؛ و نیز اثر غیرمستقیم رهبری معنوی بر سلامت معنوی با نقش میانجی حمایت سازمانی (0667/0β=) معنا دار بود. نتیجه گیری : مدیران سازمان ها می توانند با به کارگیری سبک رهبری معنوی و حمایت سازمانی، سلامت معنوی کارکنان را بهبود ببخشند.
ارتباط ابعاد سلامت روان و سلامت معنوی در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
34-44
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی ازجمله سرمایه های باارزشی است که سلامت روان انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو، هدف از مطالعه ی حاضر بررسی ارتباط بین سلامت روان و سلامت معنوی در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1395 بود. روش کار: در این پژوهش مقطعی 267 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه با روش نمونه گیری تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری اطلاعات شامل پرسش نامه ی سلامت روان گلدنبرگ و پرسش نامه ی سلامت معنوی پولوتزین و الیسون بود. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از آزمون آماری پیرسون تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، میانگین نمره ی سلامت روانی شرکت کنندگان 98/2 و میانگین نمره ی سلامت معنوی آنان 62/3 بود. علاوه براین، بین سلامت روانی و سلامت معنوی همبستگی معناداری وجود داشت (324/0r=). بیشترین همبستگی سلامت معنوی نیز با بُعد افسردگی و کمترین همبستگی آن با بُعد نشانه های جسمانی بود. نتیجه گیری: ارتقاء سلامت روان قشرهای مؤثر و سازنده ی جامعه لازمه ی پویایی، بالندگی و اعتلای آن جامعه است. نتایج نشان داد که سلامت معنوی در کارکنان دانشگاه بر سلامت روان آنان تأثیرگذار بود. ازاین رو، برنامه ریزی برای ارتقای آن ازجمله مسائلی است که مسئولان و سیاست گذاران مربوط باید مدنظر قرار دهند.
فهم خرد در جامعه ایرانی: نقش قومیت، جنسیت، سن و تحصیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مفهوم خرد و مؤلفه های آن با تأکید بر نقش عوامل قومیت، جنسیت، سن و تحصیلات بر پایه دو رویکرد کیفی و کمی انجام شد. قلمرو پژوهش شامل افراد بالای 20 سال ایرانی بود. با توجه به اینکه در هر قوم باید داده ها به اشباع می رسیدند، 328 شرکت کننده (134 زن و 194 مرد) از گروههای قومی مختلف شامل ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، ترکمن و فارس به کمک روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه باز پاسخ محقق ساخته پاسخ دادند. نتایج نشان دادند در جامعه ایرانی بُعد عقلانی، اخلاقی، مدنی، عملکردی و معنوی ابعاد اصلی سازه خرد را تشکیل می دهند. همچنین یافته ها نشان دادند عوامل قومیت و تحصیلات، برخلاف جنسیت و سن، با فهم افراد از خرد ارتباط دارند. اقوام در تأکید بر ابعاد مدنی و معنوی خرد متفاوت بودند؛ به نحوی که اقوام کرد و ترک بر بُعد مدنی و اقوام لر و عرب بر بُعد معنوی نسبت به دیگر اقوام تأکید بیشتری داشتند. همچنین، شرکت کنندگان با تحصیلات بالا بر ابعاد عقلانی، عملکردی و مدنی و افراد با تحصیلات پایین بر ابعاد اخلاقی و معنوی تأکید بیشتری داشتند. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان دادند خرد مفهومی پیچیده و چندوجهی است که درک کامل جمیع مؤلفه های شکل دهنده آن به راحتی ممکن نیست و نیز در فرهنگ های غیر غربی و به ویژه ایران و اقوام ایرانی، تلاش برای بررسی فهمِ افراد از خرد، وجوهی از این سازه مانند معنویت و دینداری را آشکار کرد که کمتر به آنها توجه شده است.
تأثیر دارایی های تحولی بر خرد با میانجی گری عزت نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر دارایی های تحولی برخرد با میانجی گری عزت نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه انجام شد. روش پژوهش توصیفی و طرح پژوهش، از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بودکه در آن 322 نفر از دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان استان همدان از طریق نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب و مقیاس سه بعدی خرد آردلت، پروفایل دارایی های تحولی مینه سوتا و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. نتایج مدل معادلات ساختاری حکایت از برازندگی مدل مفروض پژوهش داشت. نتایج نشان داد که دارایی های تحولی(درونی و بیرونی) به واسطه ی عزت نفس نقش اثرگذارِ معناداری بر خرد دانش آموزان داشت و این تأثیرات منفی بود. دارایی های تحولی(درونی و بیرونی) نقش اثرگذار مستقیمی بر خرد نداشت امّا تأثیرات آن ها بر عزت نفس معنادار بود و بالاترین میزان تأثیر را دارایی های تحولی بیرونی بر عزت نفس داشت. همچنین، عزت نفس نیز نقش اثرگذارِ معناداری بر خرد دانش آموزان داشت. دارایی های تحولی تنها در صورتی با خرد دانش آموزان مرتبط می شود که آن ها از عزت نفس بالایی نیز برخوردار باشند. کسی که خود را باور دارد و به آنچه هست احترام می گذارد به دارایی های تحولی خود توجه دارد و آن ها را به عنوان ابزارهایی برای خرد به کار می گیرد. در مقابل عزت نفس پایین مسیر دستیابی به خرد را مسدود می کند حتی اگر فرد از دارایی های لازم برخوردار باشد.
الگوی ارتباطی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار ازجمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی الگوی ارتباط ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران سرطانی در سال 1399 بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر (زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ذهن آگاهی فرایبرگ سوئر و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (واگنیلد و یانگ، 2009)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2002) و مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده گردید. جهت تحلیل روابط واسطه ای از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد. اثر مستقیم ذهن آگاهی و تاب آوری بر تنظیم هیجان نیز معنادار بود. نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر مستقیم دارند.
Effectiveness of Bioenergy Economy Intervention on Self-compassion,, Self-efficacy and Weight Loss(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
27 - 46
حوزههای تخصصی:
Objective: Obesity is one of the risk factors for various diseases as well as mortality and women suffer from it more than men. Therefore, this study was conducted to design and evaluate the effectiveness of bioenergy economy intervention on self-compassion, self-efficacy and weight loss in women with obesity. Methods: The method of the present study is a quasi-experimental design with pre-test, post-test and control groups. The statistical population of the study included obese people referring to psychological counseling centers and nutrition clinics in Tehran in the spring and summer of 2019. Fifty obese women were selected by convenient sampling method and randomly assigned to intervention and control groups. The Self-compassion scales of Neff and self-efficacy questionnaires of Scherer et al. were used to collect data. The weight and body mass index of participants were also calculated. Based on instructions of the bioenergy economy protocol of the American University of Medical Energy, a special training package for obesity was designed and the intervention group was trained with this protocol in 8 sessions of 120 minutes for 8 weeks. Data analysis was performed by analysis of covariance by SPSS software version 24. Results: The results showed the effectiveness of bioenergy economy on self-compassion and self-efficacy (P<0.01). Conclusion: With this description, it can be claimed that effective interventions such as bioenergy economy can be used to increase the health and self-care of people with obesity to prevent the destructive effects of obesity and its complications.
ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 بود . روش: در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از جمعیت عمومی بزرگتر از 18 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با سیاهه رعایت توصیه های بهداشتی، مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روان شناختی، مقیاس احساس عدم اطمینان و تهدید، مقیاس انگیزش رعایت توصیه های بهداشتی و مقیاس فشار روانی کسلر صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده با مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که انگیزش در رابطه نیازهای روانی برآورده شده با فشار روانی، احساس عدم اطمینان و تهدید و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای دارد. فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید نیز در رابطه نیازهای روانی ناکام شده و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای منفی داشتند. سایر نتایج نشان می دهد که نیازهای روانی، انگیزش، فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید 33 درصد از تغییرات رعایت توصیه های بهداشتی را تبیین می کنند . نتیجه گیری: به نظر می رسد رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 از عوامل انگیزشی و هیجانی تأثیر می پذیرد. بر این اساس دادن فرصت مشارکت در تصمیم گیری های مرتبط و تدارک سیستم های بازخورد در برابر رعایت توصیه های بهداشتی با هدف افزایش احساس خودمختاری و شایستگی و کاهش فشارهای روانی مؤثر به نظر می رسد.
Predicting Perceived Social Support based on Perceived Stress and Cognitive Emotion Regulation in Patients with Ulcerative Colitis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
39 - 48
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of present study was to predict perceived social support based on perceived stress mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Methods: The method of study was correlational, structural equation modeling type. The statistical population of the present study included all patients with ulcerative colitis, referred to gastroenterology clinics in Districts 4 and 7 of Tehran in 2019. Among them, 261 people were selected through purposeful sampling method. The research tools included perceived social support scale (Zimet et al., 1998), perceives stress scale (Cohen et al., 1983), and cognitive emotion regulation scale (Garnefski and Kraaij, 2006). Results: The results revealed a negative relationship between perceived stress and perceived social support (β=-0.13, t=2.04) and negative relationship between perceived stress and cognitive emotion regulation (β=-0.21, t=2.96) in patients with ulcerative colitis. A positive relationship was also found between cognitive emotion regulation and perceived social support (β= 0.47, t=7.18) but cognitive emotion regulation had no mediating role between perceived stress and perceived social support in patients with ulcerative colitis (β= 0.09, p>0.05). Conclusions: Although there were direct relationships between perceived stress, perceived social support and cognitive emotion regulation but the results revealed no indirect relationship between perceived stress and perceived social support mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Thus, paying attention to these variables helps researchers and therapists in design of appropriate therapy for Ulcerative Colitis patients.
Effectiveness of Problem Solving Training on Happiness and Rational Coping Style of Addicts to Methamphetamine(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۲ - Serial Number ۱۲, Spring ۲۰۲۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
A B S T R A C T Objective: Depressive mood along with boredom and unhappiness is one of the main consequences of addiction treatment and investigating the reduction strategies is of absolute and sheer necessity. The present research aims to investigate the effectiveness of problem solving training program in happiness and coping style of individuals suffering from drug abuse. Methods: Therefore, in a semi-experimental study, the addicted individuals having low rate of happiness (N=36) were selected through random cluster multi-stratified sampling and assigned into the experimental and control groups. Both groups were measured by Oxford Happiness Inventory and Coping Styles Questionnaire and the experimental group underwent problem solving skills training. Results: the results of covariance analysis, Pearson correlation coefficient, variance analysis with repeated measure and t-test indicated that, happiness level (Eta square=.24) and coping style (Eta square=.31) of the experimental group has increased and there is between-group difference in three stages of intervention at 99% of significant level. It can also be concluded that, there is significant relationship between rational coping style (.57), detached coping style (.47) and the increase of happiness in subjects. Moreover, there is significant and negative relationship between emotional coping style (-.41), avoidance coping style (-.35) and the decrease of happiness among the subjects. Increased rate of happiness and rational coping skills were observed in the experimental group. The more the individual uses rational and detached styles, the more his/her happiness is and the more s/he uses emotional and avoidance coping styles, the less her/his happiness is.
اخلاق پزشکی نوین و دیدگاه های موجود در زمینه سلول های بنیادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
53-59
حوزههای تخصصی:
سال های اخیر با پیشرفت های وسیعی در حوزه ی دانش و فناوری پزشکی روی داده است. یکی از یافته های جدید علم پزشکی، شناسایی و جدا کردن سلول های بنیادی است که این سلول ها به سبب داشتن پتانسیل بالا در زمینه ی تقسیم شدن و تمایز نسبت به سلول های تخصصی بدن و نیز توانایی آن ها در ترمیم بافت و درمان، بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته اند. اما همچنان که این علم و فناوری به پیشرفت ادامه می دهد، دیدگاه های اخلاقی بیش از پیش آن را احاطه می کند. بحث و مجادله درباره ی مسئله های اخلاقی در زمینه ی سلول های بنیادی، از مباحثه درباره ی نوع سلول های بنیادی تا استفاده های پایه یی و کلینیکال آن ادامه دارد. بنابراین آموختن دانش و اکتشاف در این زمینه علاوه بر لحاظ علمی، از لحاظ اخلاقی نیز باید همسو شود و از آنجایی که کشور ما جزو نخستین کشورهایی است که به فناوری استفاده از سلول های بنیادی دست یافته و محققان کشورمان توجه بسیار زیادی به تحقیق بر روی این سلول ها نشان داده اند، بنابراین در این تحقیق، به مهم ترین مسئله های اخلاق پزشکی درباره ی سلول های بنیادی پرداخته ایم .
رابطه بین سلامت معنوی با انسجام خانواده و سبک های هویت در زنان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
128-141
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه پدیده خانوارهای زن سرپرست یا بدسرپرست به دلایل مختلف در تمام دنیا رو به فزونی است. بیشتر این خانوارها مشکلات عدیده ای دارند که موجب شده است قشری آسیب پذیر شناخته شوند و با مشکلات روانی متعددی روبه رو باشند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین سه متغیّر سلامت معنوی، انسجام خانوادگی و هویت در میان زنان بی سرپرست یا بدسرپرست خانواده بود.
اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکرد تحلیل وجودی- معنویت بر کیفیت و معنای زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت . روش: پژوهش به روش تک شرکت کننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفته ای دو جلسه یک ساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاس های معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به ام اس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاس ها پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکت کننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاس ها با مکانیسم متفاوتی تغییر کرده اند . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به ام اس می توان از این رویکرد سود جست.