فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
حاملگی طولانی مدت یکی از مهم ترین معضل های مامایی است که با پیامدهای مادری و جنینی مانند القای زایمان، مرگ و میر پری ناتال و افزایش میزان سزارین همراه است. در حال حاضر از روش های مختلفی برای پیشگیری از حاملگی طولانی مدت استفاده می شود. از جمله ی این روش ها می توان به روش های دارویی، مکانیکی و جراحی اشاره نمود. تاکنون روشی که صددرصد فاقد عوارض جنینی و مادری باشد، گزارش نشده است. تحقیق های اخیر نشان داده است که مصرف میوه ی خرما می تواند در شروع و پیشرفت زایمان اثرگذار باشد، به علاوه در قران کریم، احادیث و روایات به مصرف خرما در دوران بارداری، زایمان و پس از آن سفارش شده است. از این رو، پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر مصرف میوه ی خرما بر شروع زایمان در زنانِ نخست زای مراجعه کننده به مرکزهای منتخب پژوهش در شهر سمنان، در سال1392 انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شاهددار است که بر روی 110 زن باردار نخست زا و سن بارداری 38 هفته انجام شده است. نمونه های پژوهش ابتدا به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند و سپس بر اساس تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به گروه مداخله، از سنّ حاملگی 38 هفته برای مصرف یک هفته، 49 دانه ی خرما داده می شد و از نمونه های پژوهش خواسته شد تا شروع دردهای زایمانی، روزانه هفت دانه خرما مصرف نمایند. اما در گروه کنترل، مداخله یی صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم های مصاحبه، مشاهده، معاینه، فرم ثبت حرکت های جنین و یادداشت خوراک بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 18 و آزمون های آماری توصیفی و کمّی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری، 05/0p < در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد میانگین طول مدت بارداری در گروه مداخله 16±4/39 و در گروه کنترل، 21±12/40 هفته بود. بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر شروع زایمان اختلاف معنی داری مشاهده شد(001/0p < ). دیلاتاسیون و افاسمان دهانه ی رحم در زمان پذیرش، در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری بیش تر بود(0001/0p= و 001/0 = p). نتیجه گیری: نتیجه های این پژوهش نشان داد که مصرف خرما می تواند راهکاری مؤثر در شروع خودبه خودی زایمان، جلوگیری از حاملگی طولانی مدت و کاهش نیاز به القا باشد.
تدوین بسته آموزشی هوش معنوی با رویکرد اسلامی در مواجهه با بیماری های فراگیر مانند کووید 19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
114-128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کرونا تغییرات مهمی در زندگی افراد ایجاد کرده و آسیب پذیری آنان را نسبت به افسردگی و اضطراب افزایش داده است. هوش معنوی مهارت به کارگیری منابع معنوی در جهت سازگاری با شرایط است و آسیب پذیری افراد را کاهش می دهد. هدف پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی هوش معنوی با توجه به آموزه های اسلامی و روان شناسی در مواجهه با بیماری های فراگیر بود.
نقش تعاملی فرد-رسانه (مجازی غیر دولتی) در زمینه اخبار مرگ بر استرس ادراک شده و مقابله با آن در دوران قرنطینگی بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
21 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در هر بحرانی رسانه ها و بازتاب های خبری آن ها نقش بسیار مهمی در چگونگی مقابله با بحران ایفا می کنند، هرچند مخاطبین این اخبار با واکنش فعال یا منفعلانه می توانند در این جریان اثرگذار باشند، در همین راستا بررسی پویایی های این ارتباط متقابل و نقشی که می تواند بر استرس ادراک شده افراد در دوران قرنطینگی بیماری کرونا داشته باشد، هدفی است که محققین در این پژوهش به دنبال آن هستند. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 15 زن و مرد در خرم آباد، قزوین و قم بود که با نمونه گیری غیر تصادفی نظری انجام شد. روش گرد آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به دلیل محدودیت های اجرایی به صورت مجازی و از طریق واتساپ صورت گرفت. یافته ها: اطلاعات به دست آمده در این پژوهش شامل سه محور اصلی نقش تعاملی فرد رسانه، محور دوم با عنوان استرس های ادراک شده پس از مواجهه با اخبار مرگ در رسانه های مجازی و سومین محور با عنوان سبک های مقابله ای افراد پس از مواجهه با اخبار مرگ و تجربه فشار روانی است که هریک دارای مضامین و زیرمضمون های مختص به خود می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعاملی فرد و رسانه های مجازی و تأثیراتی که می توانند بر ایجاد استرس افراد بگذارند، مجموعه راهبردهای مقابله ای به کار برده شده شامل مقابله های اجتنابی (اجتناب از مواجهه با مشکل و حل آن)، تمرکززدایی ذهنی از بحران، مراقبت های بهداشتی و طبی، تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی، جستجوی حمایت و تکیه گاه و تغییر نگرش و فلسفه زندگی با زیر مؤلفه های مختص به هر یک، می تواند در قالب الگوهای کاربردی در مواقع بحرانی جهت پیشگیری از آسیب های جسمانی و روانی و افزایش سطح سازگاری افراد به کار برده شوند.
رابطه بین کمال گرایی و فرسودگی شغلی: نقش واسطه ای اعتیاد به کار
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کمال گرایی و فرسودگی شغلی با واسطه گری اعتیاد به کار در بین کارکنان بانک بود. بدین منظور 300 نفر از کارکنان پنج بانک بزرگ در شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلچ ، کمال گرایی هیل و اعتیاد به کار بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون میانجی استفاده شد. نتایج نشان داد کمال گرایی با فرسودگی شغلی رابطه منفی و با اعتیاد به کار رابطه مثبت داشت. همچنین اعتیاد به کار با فرسودگی شغلی همبستگی منفی نشان داد. نتایج تحلیل رگرسیون میانجی نیز نشان داد که کمال گرایی بر فرسودگی شغلی تأثیر منفی و بر اعتیاد به کار تأثیر مثبتی دارد. با این حال اعتیاد به کار نقش میانجی معنی داری بین کمال گرایی و فرسودگی ندارد. آنچه از نتابج بر می آید حاکی از آن است که افراد کمال گرا، اعتیاد به کار بیشتری نشان می دهند، اما افرادی که کمال گرایی بالا و اعتیاد به کار بالاتری تجربه می کنند، فرسودگی شغلی کمتری نشان می دهند، هر چند اعتیاد به کار میانجی تأثیر کمال گرایی بر فرسودگی شغلی نبوده و موجب افزایش تأثیر کمال گرایی بر فرسودگی نمی شود.
اثربخشی آموزش برنامه ارتقای هوش سازمانی بر مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پ ژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش سازمانی بر مؤلفه های آن در کارکنان ستادی یکی از صنایع وزارت دفاع انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. بدین منظور از بین کارکنان ستادی یکی از صنایع وزارت دفاع با روش نمونه گیری در دسترس 32 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گواه (16 نفر) قرار گرفتند. بسته محقق ساخته آموزش هوش سازمانی طی 11 جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. در طول این مدت گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه مقیاس محقق ساخته هوش سازمانی را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه در کلیه مؤلفه های هوش سازمانی به جز مدیریت دانش تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین نمرات گروه آزمایش در این مؤلفه ها در مرحله پس آزمون از گروه گواه بیشتر بود (001/0≥p). هوش سازمانی از جمله عواملی است که بر افزایش بهره ورى سازمان ها و عملکرد مطلوب کارکنان تأثیر دارد، بنابراین انجام اقداماتی برای ارتقای سطح این متغیر توصیه می شود.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود . روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بوده و جامعه آماری آن شامل زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز بهداشت اصفهان بود.30 نفر داوطلب مبتنی بر ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی هیجانی از کییز و ماگیارمو (2003) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کیامرثی (1377) را در سه مرحله به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. همچنین قند خون آنان توسط پزشک متخصص در سه مرحله اندازه گیری و ثبت شد. سپس مداخله آموزش خودشفابخشی به مدت 14 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا و گروه کنترل در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: آموزش خود شفابخشی توانست بهزیستی روانشناختی، بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی گروه شرکت کننده در آموزش خودشفابخشی را به طور معناداری افزایش دهد (01/0>p). ولی بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روند بیماری دیابت تاثیرمعناداری دیده نشد . نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت نگر جهت افزایش بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به کار برد.
مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
91 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیده ای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخ دهی به درمان های معمول می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. از بین 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک درد که مایل به شرکت در پژوهش بودند؛ تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه 11 نفره جایگزین شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل بسته کامل آموزش نظم دهی عاطفه (ART) و بسته آموزش اتوژنیک (AT) و همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از کاهش نمرات تنظیم شناختی هیجان منفی و زیرمقیاس های آن (سرزنش خود و دیگران، نشخ وار فک ری، فاج عه آمیز کردن و پذیرش) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو مداخله ART و AT از طریق مکانیزم های یکسانی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بدن توانسته اند باعث نظم دهی هیجان های منفی در افراد مبتلا به کمردرد شوند.
ساخت، پایاسازی و اعتباریابی پرسشنامه ابعاد روانی- اجتماعی همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاجعه های جمعی، به ویژه مواردی که شامل بیماری های عفونی هستند، اغلب موجی از ترس و اضطراب را افزایش می دهند که باعث ایجاد اختلالات گسترده ای در رفتار و بهزیستی روان شناختی بسیاری از مردم می شو. هدف از پژوهش حاضر ساخت، پایاسازی و اعتباریابی پرسشنامه ابعاد روانشناختی همه گیری کرونا در سال 1399 انجام شد. نمونه شامل 542 نفر بودند که با روش در دسترس و به صورت اینترنتی، به همکاری فراخوانده شدند. به این منظور، پرسشنامه ای بر اساس ادبیات نظری و پژوهش های موجود در زمینه همه گیری کرونا تهیه گردید. در این پژوهش ابعاد روانی-اجتماعی پاندمی کرونا از 5 خرده تهدید، اضطراب فراگیر، قرنطینه و فصله گذاری اجتماعی، مهارت مقابله ای و نا امیدی و خودکشی تشکیل شده است. در ابتدا برای هر بعد، گویه هایی تدوین شد و پس از تدوین سوالات اولیه، روایی صوری، محتوایی و پایایی (همسانی درونی) اندازه گیری گردید. یافته ها نشان داد که با حذف برخی گویه ها، پرسش نامه با 28 گویه و 5 بعد دارای اعتبار ور روایی قابل توجهی است. (اعتبار 74/0 کل آزمون و 68/0 تا 95/0 در خرده آزمون ها). نتایج نشان دهنده این است که با بهره بردن از این آزمون می توان به شناسایی ابعاد روانشناختی همه گیری ویروس کرونا پرداخت.
راهکارهای غیرکلامی در تأمین نیازهای عاطفی همسران با توجه به منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
روابط غیرکلامی یکی از راهکارهایی ارتباطی است که اثر بسزایی در تقویت روابط زوجین دارد. در آموزه های اسلامی به روابط غیرکلامی همسران توجه شده است. هدف این پژوهش تدوین روابط موثر غیرکلامی همسران بر اساس منابع اسلامی است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است. یافته ها نشان می دهد که چهره بشاش، تبسم، همنشینی و صمیمیت بدنی و بصری، هدیه دادن، استقبال از همسر، تفریح و مسافرت، کمک در کارهای خانه، گوش دادن فعال، آراستگی، کنترل خشم و بایسته های غیرکلامی در رابطه جنسی همسران، از جمله راهکارهای مؤثر غیرکلامی در تأمین نیازهای عاطفی همسران از منظر منابع اسلامی است.
مقایسه سیستم های مغزی رفتاری در سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سیستم های مغزی رفتاری سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم انجام شد. روش: این تحقیق به شیوه توصیفی مقطعی از نوع علی مقایسه ای بود که در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری اول پژوهش شامل کلیه سربازان مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی روان پزشکی بود که دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی بودند و جامعه آماری دوم متشکل از سربازان فاقد تشخیص و سالم به لحاظ روان شناختی بودند. حجم نمونه در هر گروه 106 نفر بود. پژوهش از نوع دردسترس بود و داده ها توسط پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس نظام های بازداری/فعال سازی رفتاری جمع آوری شد. داده های به دست آمده ازطریق شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده نسخه 25SPSS تحلیل شدند. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که عملکرد سیستم فعال سازی رفتار و بازداری رفتار در سربازان سالم در مقایسه با
بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی - مذهبی بر افسردگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و رضایت از زندگی در مبتلایان به اچ.آی.وی مثبت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ایدز علاوه بر اینکه در عملکرد طبیعی زندگی مبتلایان اختلال ایجاد می کند، بر سلامت روان آنان نیز تأثیر منفی دارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی - مذهبی بر افسردگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و رضایت از زندگی در مبتلایان به اچ.آی.وی مثبت صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پژوهش پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی مردان مبتلا به اچ.آی.وی مثبت از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه است که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های افسردگی بک - فُرم کوتاه (BDI-S)، نیازهای بنیادین روان شناختی (BPNQ) و رضایت از زندگی (SWLS)، بیمارانی که دارای بالاترین نمره ها بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15= 2 n= 1 n) تقسیم شدند (30=n). گروه آزمایش 8 جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد؛ اما گروه گواه مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری (MANCOVA) تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایش و گواه در کاهش افسردگی؛ ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی شامل خودمختاری، شایستگی و ارتباط با دیگران (05/0>P)؛ و همچنین نمره ی کل رضایت از زندگی وجود داشت (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، روان درمانی معنوی - مذهبی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به اچ.آی.وی مثبت در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد، اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش شدت اختلالات بالینی دارد.
Predicting corona disease anxiety among medical staffs in Tehran based on Five Factor theory of personality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
113 - 126
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict corona disease anxiety among medical staff in Tehran based on five-factor theory of personality. Method: In the present descriptive and correlational study, the statistical population included all medical staff in Tehran in 2020, among which 210 physicians, nurse, and other medical staffs were selected based on snowball sampling method. The instruments included Neo-Five Factor Inventory (NEO-FFI), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). Data were analyzed using Pearson’s correlation and Multiple Regression Analysis. Findings: Regression analysis indicated significantly Beta coefficients for openness personality traits (-0.238) and conscientiousness personality traits (-0.249). a statistically significant correlation is observed between openness (39%), neuroticism (-39%), extraversion (37%), conscientiousness (34%), and agreeableness (25%) with coronavirus anxiety at the 99% confidence level. Further, the correlation between each of the dimensions and the mental component of coronavirus anxiety is more compared to that of physical one. Conclusion: Based on the results of multiple regression analysis, the micro-components of openness and conscientiousness could predict the level of total coronavirus anxiety. Considering standard coefficients, conscientiousness plays a more important role in predicting the level of total coronavirus anxiety in medical staffs, which decreases by increasing openness and conscientiousness. Medical staff who are higher in openness and conscientiousness personality traits are lower in corona disease anxiety.
مدل ارتباط بین اضطراب، استرس و افسردگی با ادراک درد با نقش واسطه ای تاب آوری در بیماران مبتلا به درد مزمن یکی از بیمارستان های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
39 - 64
حوزههای تخصصی:
درد مزمن، وضعیتی شایع و ناتوان کننده است که در جهت فهم، تشخیص و درمان آن تلاش چندانی صورت نگرفته است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتباط بین اضطراب، استرس و افسردگی با ادراک درد با نقش واسطه ای تاب آوری در بیماران مبتلا به درد مزمن است. روش تحقیق همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن بیمارستان الغدیر شهر تبریز در سال 1399 تشکیل دادند که از این جامعه 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه اضطراب، افسردگی و استرس لایبوند و لایبوند (1995)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و ﭘﺮﺳﺸ ﻨﺎﻣﻪ ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ ملزاک (1997) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین اضطراب، افسردگی و استرس با تاب آوری رابطه معکوس و با ادراک درد رابطه مثبت وجود دارد. بین تاب آوری و ادراک درد رابطه معکوس وجود دارد. همچنین اضطراب، افسردگی و استرس با واسطه گری تاب آوری بر ادراک درد نقش پیش بینی کنندگی دارد. نتیجه می گیریم که متغیرهای اضطراب، افسردگی و استرس هم به صورت مستقیم بر ادراک درد تأثیر داشته و هم از طریق تقویت نقش واسطه ای تاب آوری می توانند بر ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن بکاهند.
معیار تشخیص اولویت درمان بین بیماران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بسیار اتفاق می افتد که دو حکمِ الزامی متوجهِ پزشک یا مدافعِ سلامت شود؛ بدین صورت که پزشک درباره دو یا چند بیماری که در معرضِ خطرِ مریضی هستند، با ملاحظه امکانات یا شرایط خاص، توانایی معالجه هر دو را ندارد، یا دو خطر متوجهِ یک بیمار است و واجب است که پزشک هر دو را دفع کند؛ حال سؤال این است که وی چگونه باید از عهده دو تکلیف برآید؟ این در صورتی است که مصلحت برای هر دو حکمِ وجوبی وجود دارد امّا بدان علم نداریم و باید مرجعی برای تشخیصِ ملاکِ تقدم علاجِ بیماری بر بیمار دیگر یا ملاکی برای تقدیم علاجی اهم بر معالجه غیر اهم وجود داشته باشد. برای یافتن راهکارِ عملیاتی در ملاکِ تقدم علاجِ بیماری بر بیمار دیگر و اینکه معیارِ تشخیص اولویت درمان بین بیماران چگونه خواهد بود؛ در چند مرحله بحث ادامه خواهد داشت:
تعیین اثربخشی درمان حل مسئله مدار (راه حل محور) بر ابعاد معنوی، شناختی، رفتاری و هیجانی سلامت روان شناختی معتادان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
136-149
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: اعتیاد به دلیل ماهیت پیش رونده اش در همه ابعاد زندگی، سلامت افراد را به خطر انداخته و آثار سوء آن به وضوح بر سلامت شناختی، رفتاری، هیجانی و معنوی فرد قابل مشاهده است. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان مسئله مدار (راه حل محور) بر ابعاد معنوی، شناختی، رفتاری و هیجانی سلامت روان شناختی معتادان بود.
مقایسه ی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73-87
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: خانواده اصلی ترین هسته ی هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی و تأمین کننده ی نیازهای عاطفی، مادی و معنوی اعضای خود است. عوامل مختلفی می تواند موجب حفظ و بقای این بنیان شود که احتمالاً منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی جزئی از آنها است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر مقایسه ی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال 1395 بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع علّی-مقایسه یی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگستری شهر اردبیل طی سال 1395؛ و نمونه ی مطالعه شامل 50 نفر از زنان متقاضی طلاق و 50 نفر از زنان عادی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسش نامه های منبع کنترل راتر، باورهای غیرمنطقی جونز و جهت گیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در پژوهش حاضر همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که در متغیّرهای منبع کنترل (001/0>p)، جهت گیری مذهبی (001/0>p)، باورهای غیرمنطقی (003/0>p) و مؤلفه های آن شامل بی مسئولیتی هیجانی (001/0>p)، اجتناب از مشکل (001/0>p)، توقع تأیید از دیگران (001/0>p) و درماندگی در مقابل تغییر (001/0>p) بین دو گروه زنان متقاضی طلاق و عادی تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی در متغیّرهای منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین، پیشنهاد می شود به منظور کاهش طلاق در زنان، برای مدیریت صحیح منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی برنامه ها و کارگاه های آموزشی تدوین شود.
شناسایی اسنادهای خوش بینانه و بدبینانه مادر در ارتباط با نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، شناسایی اسنادهای خوش بینانه و بدبینانه مادر در ارتباط با نوجوان بود. پژوهش به روش کیفی انجام شد. با روش نمونه گیری هدفمند، 10 مادر دارای نوجوان 12 تا 18 ساله انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته چهره به چهره بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل تماتیک انجام شد. پنج مضمون اصلی با استخراج و کدگذاری مصاحبه ها به دست آمد که عبارت اند از: خوش بینی دیدن نکات مثبت از دریچه یک ذهن مثبت گرا، بدبینی دیدن نکات منفی از دریچه یک ذهن منفی گرا، خوش بینی تسهیل گر رابطه خوب و مؤثر والدین با نوجوان، اسنادهای خوش بینی (تداوم، علت و شخصی سازی) و چالش های فرزندپروری است. براساس پژوهش، هنگامی که مادر از اسنادهای خوش بینانه در تعامل با نوجوان استفاده می کند، روابط سازنده ای بین نوجوان و مادر به وجود می آید، رضایت و آرامش بیشتری بین آنها ایجاد می شود و مادر با چالش های فرزندپروری کمتری مواجه می شود. درمقابل، استفاده از اسنادهای بدبینانه به کلافکی و عصبانیت بیشتر نوجوان منجر می شود. نارضایتی، نداشتن آرامش و تنش داشتن از پیامدهای استفاده از اسنادهای بدبینانه است؛ بنابراین، آشنایی مادران با اسنادهای خوش بینانه و بدبینانه در روابط سازنده با نوجوان نقش بسزایی دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر ولع مصرف مواد غذایی، انعطاف پذیری شناختی و سوگیری توجه به مواد غذایی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
27 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ولع مصرف مواد غذایی، سوگیری توجه به مواد غذایی و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری انجام گرفت. روش: این پژوهش به صورت آزمایشی و با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال پرخوری شهر امیدیه بودند که با استفاده از پرسشنامه پرخوری گورمالی، پرسشنامه سلامت عمومی و مصاحبه بالینی بر اساس ملاک های DSM-5 40 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی های انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه ولع، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی و ابزار محقق ساخته سنجش سوگیری توجه به مواد غذایی انجام شد. مداخله شامل 10 جلسه طرحواره درمانی بود. داده ها با به کارگیری نرم افزار SPSS نسخه 23 با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که طرحواره درمانی بر سوگیری توجه به مواد غذایی، انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف مواد غذایی در افراد مبتلا به پرخوری تأثیر معناداری داشته است. نتایج بدست آمده در پیگیری 45 روزه پس از مرحله پس آزمون پایدار ماند . نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان این گونه نتیجه گیری نمود که طرحواره درمانی می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر در افراد مبتلا به اختلال پرخوری بکار رود.
اثربخشی گروه درمانی معنوی بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
64-78
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تعیین اثربخشی گروه درمانی معنوی بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان در زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی شهر تهران انجام شده است. مواد و روش ها: در این پژوهش، از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون، با گمارش تصادفی استفاده شده است. 24 بیمار مبتلا به سرطان پستان، به صورت تصادفی انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. برای شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه ی گروه درمانی معنوی (هر جلسه 90 دقیقه ) برگزار شد. در این پژوهش، از پرسش نامه ها ی سلامت روان و کیفیت زندگی استفاده شد. داده ها ی به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس و همچنین نرم افزار آماری spss، تجزیه و تحلیل شد. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: یافته ها نشان داد، معنویت درمانی به طور معناداری در افزایش کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0P<). به عبارت دیگر، این مداخله توانست میزان کیفیت زندگی و سلامت روان را در گروه آزمایش ارتقا دهد. نتیجه گیری: نتیجه ی این پژوهش نشان داد که معنویت درمانی، منبعی مؤثر برای مقابله با پاسخ های جسمانی و روانی شناخته می شود و این مداخله می تواند در درمان های رایج پزشکی، برای ارتقای کیفیت زندگی و سلامت روان مبتلایان به سرطان پستان به کار برده شود.
رابطه تناسب شخص- سازمان و شخص- شغل با فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه تناسب شخص- سازمان و شخص- شغل با فرسودگی شغلی کارکنان ادارات آموزش و پرورش شهر کرج انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کارکنان شاغل در ادارات آموزش و پرورش شهر کرج بود (382 نفر). از این تعداد از طریق فرمول کوکران 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی با هدف پیش بینی بود. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه های تناسب فرد-سازمان اسکروگینس و پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تناسب شخص-سازمان و شخص-شغل با فرسودگی شغلی کارکنان دارای رابطه منفی و معنی داری می باشد (01/0p<). هم چنین، تناسب شخص-سازمان و شخص-شغل با فرسودگی عاطفی رابطه منفی و معنی داری داشت (01/0p<)، اما رابطه تناسب شخص-سازمان و شخص-شغل با ابعاد شخصیت زدایی و فقدان موفقیت فردی کارکنان معنی دار نبود (05/0p>). در مجموع، با توجه به یافته های این پژوهش، هر چقدر که تناسب شخص-سازمان و شخص-شغل بیشتر باشد فرسودگی شغلی کارکنان کمتر خواهد شد.