فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۸۱ تا ۶٬۲۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
111 - 129
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه مرزهای خانواده و طلاق عاطفی با نقش واسطه ای رضایت زناشویی اجرا شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای این منظور 144 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به سه پرسش نامه مرزهای خانواده اسلامی، رضایت زناشویی و طلاق عاطفی پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش چهارمرحله ای بارون و کنی با استفاده از رگرسیون خطی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف. میان متغیرهای مرزهای خانواده و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ ب. میان مرزهای خانواده و رضایت زناشویی، رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ج. میان رضایت زناشویی و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ د. رضایت زناشویی در رابطه بین مرزهای خانواده و طلاق عاطفی نقش میانجی دارد؛ بنابراین سامان دهی مرزهای خانواده، با محوریت افزایش رضایت زناشویی، با کاهش طلاق عاطفی همراه است و نتیجه نهایی این ساماندهی و کارآمدی، تحکیم پایه های خانواده خواهد بود.
رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی و سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی زنان یائسه: نقش میانجی گری نگرش به یائسگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
115 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یائسگی به عنوان یکی از مسائل مهم در بهداشت سلامت جنسی زنان است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده، خودشفقت ورزی و سرسختی روانی با عملکرد جنسی و کیفیت زندگی در زنان یائسه با میانجی گری نگرش به یائسگی بود.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بر روی زنان یائسه شهر زنجان در سال 1401 بود. از بین آنها 293 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه ها روایی و پایایی آنان مورد بررسی و تایید شد. از تحلیل مسیر برای تحلیل مدل استفاده شد.
یافته ها: نتایج اثر معنادار و مستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (p>0/05،β=0/19)، خودشفقت ورزی (p>0/05، β= 0/13)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/19 )، نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/13) با عملکرد جنسی، همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده (p >0/05، β= 0/23)، خودشفقت ورزی (p >0/05، β= 0/19)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/23) و نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/20) با کیفیت زندگی نشان داد. برای تحلیل نقش میانجی از روش غیر مستقیم استفاده شد.
نتیجه گیری: میانجی گری نگرش به یائسگی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید شد. ولی میانجی گری نگرش به یائسگی در رابطه سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید نشد
مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در دختران مقطع دبیرستان حافظ قرآن، مبتدی و غیرحافظ در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
144 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در دختران مقطع دبیرستان حافظ قرآن، مبتدی و غیرحافظ در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده، روش علّی مقایسه ای محسوب می شود. جامعه پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اصفهان به تعداد ۳۳۹۲۸ نفر بود که ۸۰۰ نفر از آنان حافظ قرآن بودند. نمونه شامل ۹۰ نفر (۳۰ حافظ و ۳۰ غیرحافظ و ۳۰ مبتدی) و به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه هوش معنوی بدیع و همکاران و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بود. نتایج نشان داد در تفکر کلی و بعد انتقادی بین گروه حافظ و مبتدی با غیرحافظ تفاوت معناداری وجود دارد (در گروه حافظ و مبتدی بالاتر از گروه غیرحافظ است). در متغیر استقلال، شادکامی، واقعیت سنجی، روابط بین فردی، مسئولیت اجتماعی و هوش هیجانی بین گروه حافظ و سایر گروه ها تفاوت وجود دارد و عملکرد بالاتر گروه حافظان مشاهده شد.
پیش بینی بهزیستی اجتماعی بر اساس سبک زندگی اسلامی و مهارت های اجتماعی مردم شهر اصفهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی اجتماعی بر اساس سبک زندگی اسلامی و مهارت های اجتماعی مردم شهر اصفهان است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، مردم شهر اصفهان و روش نمونه گیری تصادفی بود. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کییز و شاپیرو، سبک زندگی اسلامی کاویانی و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ریگو بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین بهزیستی اجتماعی و سبک زندگی اسلامی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین بهزیستی اجتماعی و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای سبک زندگی اسلامی و مهارت های اجتماعی قادر به پیش بینی بهزیستی اجتماعی مردم شهر اصفهان است.
مدل یابی روابط بین اهمال کاری تحصیلی، تنظیم هیجان و بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: آزمون تفاوت جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر انجام شد. این مطالعه توصیفی در رده مطالعات همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران است. در این مطالعه، 379 دانش آموز (221 پسر و 158 دختر) به مقیاس اهمال کاری تحصیلی پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده و بازدارنده سلامت تحصیلی، سیاهه مشغولیت تحصیلی، سیاهه فرسودگی تحصیلی و سیاهه راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان پاسخ دادند. در این پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری برای آزمون مدل واسطه مندی فرضی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان دادند مدل واسطه مندی کامل تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی، به خوبی با داده ها برازش دارد. همچنین، نتایج توزیع گروهی روابط بین چند متغیر نشان داد رابطه بین تنظیم هیجان، اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در دو گروه نوجوانان دختر و پسر مشابه است. علاوه بر این، نتایج نشان داد تمامی وزن های رگرسیونی در مدل پیشنهادی از لحاظ آماری معنادار بودند. به طور کلی در مدل پیشنهادی، درصد شایان توجهی از پراکندگی نمرات فرسودگی تحصیلی و پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی ازطریق اهمال کاری تحصیلی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان تبیین شد. نتایج این پژوهش، بر لزوم توجه بر نقش ویژگی های عملکردی تنظیم هیجان ازجمله راهبردهای شناختی تنظیم هیجان دانش آموزان دختر و پسر به طور مساوی در پیش بینی عملکرد تحصیلی آنها در موقعیت های چالش بر انگیز تأکید دارد.
سبک های یاری طلبی از خدا: تدوین مدل مفهومی روان شناختی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجه به عوامل معنوی و مذهب، نقش بنیادینی در سلامت روانی و حتی جسمی افراد دارد. یاری طلبی از خداوند که در منابع اسلامی از آن با تعبیر «استعانت از خدا» یاد می شود از جمله این عوامل است که همواره درباره آن بررسی هایی انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی سبک های یاری طلبی از خداوند بر اساس منابع اسلامی (قرآن و حدیث) انجام شد. به منظور استخراج مؤلفه های مفهومی سبک های یاری طلبی از خداوند در متون اسلامی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. بدین منظور متون اسلامی مرتبط با موضوع پژوهش در آیات و روایات طبقه بندی شده در کتاب نهج الدعاء انتخاب شد. برای تعیین مؤلفه های مفهومی از مقوله بندی کدها و مرکزی سازی مفاهیم استفاده شد. مؤلفه های استخراج شده به همراه مستنداتش به متخصصان در علوم دینی و روان شناسی ارائه شد و از این طریق روایی محتوایش تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد سبک های یاری طلبی از خداوند بر اساس متون اسلامی بر پنج شیوه اصلی شامل مناسکی، ابراز بدنی، موقعیتی، مقابله ای و جبران کننده متمرکز است. مجموع ویژگی های افراد در این پنج شیوه، سبک یاری طلبی از خداوند را در آنها نشان می دهد.
اثربخشی آموزش شکوفایی بر تحمل پریشانی و سرزندگی در معلمان مرد ابتدایی گنبد کاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
31 - 47
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شکوفایی بر تحمل پریشانی و سرزندگی در معلمان مرد ابتدایی شهرک های نظامی نشین گنبد کاووس صورت گرفت. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس ازمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مرد ابتدایی شهرک های نظامی نشین شهرستان گنبد کاووس بوده اند که حجم نمونه را 40 نفر تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش، آموزش تکنیک شکوفایی، در 8 جلسه اجرا شد اما گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری آنکووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد با حذف اثر نمره های تحمل پریشانی پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر مستقل بر نمره های تحمل پریشانی پس آزمون معنادار است. نیز کوورایانس یک راهه نشان داد که با حذف اثر نمره های سرزندگی پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر مستقل بر نمره های سرزندگی پس آزمون معنادار است. نتایج نشان داد که آموزش شکوفایی در بهبود تحمل پریشانی و سرزندگی در معلمان مرد ابتدایی اثربخش است. بنابراین می توان از آموزش شکوفایی در کنار سایر رویکردهای درمانی موجود بعنوان گزینه ی مناسبی برای افزایش تحمل پریشانی و سرزندگی در معلمان مرد ابتدایی و در نتیجه افزایش سلامت روان آن ها بهره برد.
بررسی اثر دینداری، صبر و امید بر بهزیستی فضیلت گرا
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
34 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدلی ساختاری به منظور تبیین بهزیستی فضیلت گرا بر اساس مؤلفه های دینداری و نقش واسطه ای صبر و امید است. روش پژوهش همبستگی است و مشارکت کنندگان شامل ۵۲۷ دانشجوی دانشگاه شیراز بودند که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد و پرسش نامه های دینداری (گلاک و استارک، ۱۹۶۵)، مقیاس صبر (خرمایی و همکاران، ۱۳۹۳ ب)، پرسش نامه امید (اشنایدر، ۱۹۹۶) و پرسش نامه بهزیستی فضیلت گرا (واترمن و همکاران، ۲۰۱۰) را تکمیل کردند. روایی و پایایی ابزارهای استفاده شده، برای استفاده در فرهنگ ایرانی در سطح رضایت بخش بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 برای آمار توصیفی، و از AMOS21 برای تحلیل مسیر در مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل پیشنهادی با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و اثر مستقیم دینداری بر بهزیستی فضیلت گرا، دینداری بر امید و صبر، و امید و صبر، بر بهزیستی فضیلت گرا تأیید شد. همچنین، مدل نشان داد اثر غیرمستقیم دینداری با واسطه امید و صبر، بیشتر از اثر مستقیم آن، باعث ارتقای سطح بهزیستی فضیلت گرا می شود. به این معنا که اگر اعتقادات و مناسک دین با امید و صبر همراه شود، سبب ایجاد زندگی بهتر جوانان می شود. از یافته های دیگر پژوهش آن بود که ضرایب بعد اعتقادی (۸۶/۰=β) و عاطفی (۸۰/۰=β) دینداری، بیشتر از ابعاد پیامدی (۵۰/۰=β) و مناسکی (۲۸/۰=β) بود. بنابراین، پیشنهاد می شود تأکید بیشتری بر درونی و نهادینه کردن باورها (مانند: معرفت نفس و خدا) و احساسات دینی (مانند دلبستگی به خدا) نسبت به سایر ابعاد دینداری صورت پذیرد.
Comparing the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Cognitive Behavioral Therapy on Psychosocial Adjustment to Illness and Expanded Disability of MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
45 - 58
حوزههای تخصصی:
Objective: Multiple sclerosis (MS) is a chronic and progressive nervous system disease. The present study aimed to compare the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) and cognitive behavioral therapy (CBT) on the psychosocial adjustment to illness and expanded disability of multiple sclerosis patients.
Method: This research was a pretest-posttest controlled quasi-experimental study with a three-month and six-month follow-up. The research population was comprised of all MS patients in Tehran in 2021. Using the purposeful sampling method, 60 people were selected and randomly assigned to ACT and CBT experimental groups and the control group. Drogits' (1986) Psychosocial Adjustment to Illness Scale (PAIS) and expanded disability status scale (EDSS) were used to collect data. The ACT group received eight 120-minute sessions, the CBT group received eight one-hour sessions, and no intervention was provided for the control group. Covariance analysis and post hoc tests were used to analyze the data.
Results: The results demonstrated that ACT had a higher effect than CBT in enhancing psychosocial adjustment to illness (P=0.024) and reducing expanded disability (P=0.024), which has been constant in the follow-up stages.
Conclusion: In general, both ACT and CBT interventions significantly improved the psychosocial adjustment to illness and reduced the expanded disability of MS patients. However, it is suggested that professionals use ACT intervention for more effectiveness.
ساخت و اعتباریابی پرسش نامه الگوی تنظیم رغبت بر اساس متون اسلامی
حوزههای تخصصی:
در صورتی که رغبت به موضوعات و اهداف دنیوی تابع رغبت به موضوعات و اهداف اخروی باشد از نظر آموزه های اسلامی، زهد تحقق می یابد و نشانه آن است که رغبت ها تنظیم شده است. این مفهوم در روان شناسی هم می تواند کارکرد داشته و مفید باشد. یکی از شیوه های استفاده کردن از مفاهیم و عملیاتی کردن آنها در روان شناسی قابلیت سنجش آن مفاهیم است. از همین روی هدف این مقاله ساخت پرسش نامه ای برای سنجش تنظیم رغبت ها مبتنی بر دیدگاه اسلام است. برای این منظور، پس از استخراج مفهوم تنظیم رغبت و ساخت گویه هایی بر اساس آنها، به منظور بررسی روایی محتوا، از ارزشیابی 9 کارشناس در دو مرحله استفاده شد. پرسش نامه اولیه در دو مرحله آزمایشی (با 60 آزمودنی) و نهایی (با 802 آزمودنی) اجرا شد. در نهایت پس از تحلیل عاملی به روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس، پرسش نامه ای 120 گویه ای با هفت عامل استخراج شد. این هفت عامل به ترتیب اعتبار عبارت اند از: رغبت متعالی، رغبت به خانواده، رغبت به خود، دنیاناپایدارنگری، دنیاآزمون نگری، رغبت به منزلت اجتماعی، رغبت به پول و ثروت. نمره بالا در هر کدام از عامل ها حکایت از تنظیم مناسب رغبت ها دارد. یافته ها حکایت از آن دارد که پرسش نامه الگوی تنظیم رغبت از روایی و اعتبار لازم برای امور پژوهشی برخوردار است.
نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر نقش باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک زندگی در گرایش به فرزندآوری مورد مطالعه قرار گرفت. کلیه جوانان دختر و پسر شهرهای استان خوزستان (18 38 سال) جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده بودند که از بین آن شهرها 373 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه باورهای مذهبی ساخته سواری (1401)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، سبک زندگی میلر و اسمیت (1988) و پرسش نامه گرایش به فرزندآوری حائری مهریزی و همکاران (1396) استفاده گردید. طرح تحقیق همبستگی است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss و با کمک روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد بین باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و گرایش جوانان خوزستانی به فرزندآوری ارتباط مثبت معنی دار و بین سبک زندگی و گرایش آنان به فرزندآوری ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که 6 صدم درصد واریانس گرایش به فرزندآوری توسط حمایت اجتماعی، باورهای مذهبی و سبک زندگی تبیین و پیش بینی می شود.
تدوین برنامه آموزشی شُکر مبتنی بر مفهوم شکر اسلامی و بررسی کارآمدی آن در رضایت از زندگی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
100 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین و عرضه الگوی شکرگزاری مبتنی بر آموزه های اسلامی و بررسی اثربخشی آن بر رضایت از زندگی بررسی شده است. فرض این پژوهش آن است که افزایش میزان قدردانی، باعث افزایش رضایت از زندگی و پیش بینی کننده آن است. در این پژوهش، پس از بررسی منابع و به دست آوردن مؤلفه های شکرگزاری و مفهوم قدردانی، برنامه آموزشی شش جلسه ای تدوین شد. با اجرای مصاحبه و گرفتن پرسش نامه های قدردانی و رضایت از زندگی، 19 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه قرآن و حدیث قم انتخاب، و به دو گروه 7 و 12 نفره تقسیم شدند. گروه 7 نفره، برنامه آموزشی شکرگزاری تدوین شده را دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار دریافت مداخله قرار گرفتند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامه شش گویه ای قدردانی مک کاله و همکاران (2002) و رضایت از زندگی دینر (1985) بود. مقایسه هر دو گروه با استفاده از مدل آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. تحلیل و مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل نشان داد شرکت کنندگان در گروه آزمایش از نظر قدردانی و رضایت از زندگی افزایش مثبت و معناداری را تجربه کرده اند که در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل افزایشی دیده نشد و حتی این افزایش پس از گذشت چهل وپنج روز نیز باقی ماند نتیجه: مداخله و برنامه آموزشی شکرگزاری مبتنی بر آموزه های اسلامی دارای اثربخشی معناداری است و می تواند میزان رضایت از زندگی و قدردانی افراد را افزایش دهد
اصول روان درمانگری چند بعدی معنوی
حوزههای تخصصی:
اغلب الگوهای روان درمان گری در حوزه ادراک، به دو موضوع هستی و خودِ ادراک شده می پردازند. هدف پژوهش حاضر بررسی ادراک های مبنا و تنظیم اصول الگوی چندبعدی معنوی است. این پژوهش حاصل تحلیل متون دینی (قرآن کریم و روایات)، متون و یافته های روان شناختی و تجربه بالینی است. یافته ها نشان می دهند انسان دارای دو بعد معنوی و طبیعی، اما متعادل و توحیدی است. این ابعاد خود از وجوه مختلفی برخوردارند که بیانگر پیچیدگی خلقت انسان است. حوزه ادراکی انسان دارای چهار موضوع اصلی است: مبدأ، معاد، هستی و خود. محور این چهار موضوع، خداپنداشت (ادراک توحیدی و واقعی خداوند) است و لذا روان درمانگری چندبعدی معنوی نیز اصول اساسی خود را بر مبنای این حوزه ادراکی تنظیم کرده است. مبدأ ادراک شده (توحید)، انسان را با معنویت درگیر کرده، سازوکار درمانی «وحدت یابیِ» (انسجام) اعمال و درپی آن غایت ادراک شده (معاد)، «هدفمندی» اعمال را فعال می کند. با فعال شدن این دو، در حوزه هستی ادراک شده، سازوکار «ارزشمندی» و «معناددهی» به اعمال، و در حوزه خود ادراک شده سازوکارهای «فراروی» در بعد معنوی فعال می شوند. این سازوکارها در چارچوب اصل «عقلانیت» و «خودنظم جویی تعالی جویانه» زمینه درمان و تعالی خواهی مراجع را فراهم می کنند. با فعال سازی بعد معنوی درمان مراجعان با مشکلات روانشناختی احتمالا با سرعت بیشتر و به دلیل پیوند تغییرات با نظام اعتقادی فرد، با عود کمتری صورت می گیرد.
اثربخشی برنامه تعاملی مهارت های زندگی مبتنی بر آموزه های دینی بر دینداری دانشجویان: مطالعه مقدماتی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
9 - 31
حوزههای تخصصی:
پژوهش های طولی در حوزه دینداری، که با روش های کمّی صورت گرفته، نشان می دهد که در دهه اخیر سطح دینداری در جامعه روند کاهشی داشته است. این یافته ها تلویحات چندی دارد که یکی از آنها ضرورت مداخله قوی برای رشد و توسعه دینداری است. پژوهش حاضر برای پاسخ به نیاز کنونی به منظور ساخت بسته آموزشی مهارت های زندگی در بستر ارزش های دینی جهت استفاده در محیط دانشجویی و تسهیل فرآیند تقویت دینداری در دانشجویان انجام گرفته است. روش: در راستای تحقق هدف فوق، با استفاده از الگوی جهانی بهداشت و منابع اسلامی، برنامه ای 10 جلسه ای تدوین شده و اثربخشی آن در گروه نمونه ای پانزده نفری از دانشجویان دانشگاه تهران بررسی شده است. در جمع آوری داده ها، از دو ابزار مقیاس کوتاه دینداری برای جمعیت دانشجویی (خدایاری فرد و همکاران، 1392) و مقیاس مثبت نگری (خدایاری فرد و همکاران، 1391) استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری با طرح اندازه گیری های مکرر نشان داد که نیم رخ دینداری گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت آماری معناداری داشته و اندازه اثر آن متوسط است؛ همچنین، بررسی اثر بین آزمودنی نشان داد که دو مؤلفه باور و عواطف دینی به طور معناداری افزایش یافته، ولی رفتار دینی تغییر نکرده است. از سوی دیگر، نتایج حاکی از آن بود که نمودار مثبت نگری گروه در بین دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت آماری معناداری داشته و اندازه اثر آن بالا است. نتیجه: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که امکان افزایش برخی از مؤلفه های دینداری با استفاده از برنامه حاضر وجود دارد ولی برای مهیاکردن امکان اعتلای «رفتار دینی» به طور خاص، باید تغییراتی در برنامه ایجاد شود.
اثرطرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر خویشتن پذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پر اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با درمان پذیرش و تعهد (ACT) با خویشتن پذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پراشتهایی عصبی بود.روش: این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پی گیری دو ماهه می باشد. جامعه آماری همه زنان با اختلال همزمان دیابت و پر اشتهای روانی شهر مشهد در نیمه اول سال 1402بود که به مراکز درمانی، مراجعه کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه طرحواره درمانی ( 15 نفر)، درمان پذیرش وتعهد ( 15 نفر) و گروه گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ارزیابی خویشتن پذیری از پرسشنامه چمبرلند و هاگا (2001) و جهت سنجش نشخوار فکری از آزمون تری نور و همکاران (۲۰۰۳) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. گروه آزمایش طرحواره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش پذیرش و تعهد تحت مداخله درمانی هیز و همکاران (2012) به مدت ده جلسه یک ساعته قرار گرفتند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی (P<0/01)، (63/29F=) و خویشتن پذیری (P<0/01)، (83/49F=) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پی گیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی تفاوت معناداری در خویشتن پذیری و نشخوار فکری وجود دارد (P<0/05)؛ بنابراین پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری بر کاهش نشخوار فکری و افزایش خویشتن پذیری زنان داشته است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت: با آموزش رویکردهای درمانی روان شناختی مانند طرحواره و درمان پذیرش و تعهد به زنان می توان در کنترل دیابت و پیشگیری از پرخوری عصبی آنان کمک کرد. همچنین با کنترل پرخوری عصبی می توان آنان را از عوارض جانبی آسیب های جسمانی، روانی و اجتماعی پرخوری عصبی حفظ کرد و بدین ترتیب مادران سالم تر و جامعه سالم تری داشت.
اثربخشی روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام بر کیفیت زندگی، تاب آوری و چارچوب (ذهنیت) زنان دارای همسر معتاد
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
92 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام بر کیفیت زندگی، تاب آوری و چارچوب (ذهنیت) زنان دارای همسر معتاد است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را تمامی همسران معتادان مراجعه کننده به مراکز درمان و بازتوانی ترک اعتیاد شهر تبریز در تابستان ۱۳۹۵ تشکیل می دادند. از سه مرکز ترک اعتیاد زیر نظر بهزیستی، ۲۴ نفر از همسران معتادین که تمایل به همکاری داشتند، به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از: پرسش نامه کیفیت سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۸)، شادکامی آکسفورد (۲۰۰۱) و نگرش به زندگی باتیستا و آلموند (۱۹۷۳). برای گروه آزمایش (۱۱ جلسه ۷۵ دقیقه ای) روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس و با کمک SPSS-۲۰ تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان می دهد بین میانگین های دو گروه در متغیر کیفیت زندگی در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ p<). همچنین، نتایج نشان می دهد بین میانگین های دو گروه در متغیر چارچوب در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ p<). نتایج حاکی از آن است که در متغیر کیفیت زندگی نیز در پس آزمون بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد (۰۵/۰ p<). با توجه به نتایج حاصل می توان گفت از آنجا که روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام بر کیفیت زندگی، تاب آوری و چارچوب زنان دارای همسر معتاد تأثیر دارد، پیشنهاد می شود از آن به عنوان رویکرد درمانی در مراکز مشاوره استفاده شود.
بررسی اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناخت و فراهیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
37 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناختها و فرا هیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره ی پیگیری دو ماهه بود. نمونه شامل 24 نفر که به روش هدفمند از بین جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده یا بستری در مراکز و بیمارستان های وابسته به بنیاد شهید شیراز در سال 1402 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان با مقیاس-های حساسیت اضطرابی ریس و همکاران (1986)، فراشناختها و فرا هیجان های مثبت بیر و مونتا (2010)، ضربه رویداد- تجدیدنظر شده ویز و مارمار (1997)، اختلال استرس پس ازضربه ویرایش نظامی، افسردگی بک و همکاران (1996) ارزیابی و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله ی نسخه ۲3 نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مرحله ی پیش-آزمون نسبت به پس آزمون و دوره ی پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> P) و تفاوتها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0p> ) به این معنا که ثبات درمان در طول زمانحفظ شد..بنابراین مداخله ی درمانی بر متغیرهای پژوهش اثر بخش بوده است.
بررسی عناصر اسلامی - فرهنگی در سرفصل برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجه روزافزون به عامل فرهنگ در ایجاد علم روان شناسی در ایران و آموزش آن رشته به ایرانیان، با برنامه ریزی درسی حساس به فرهنگ همخوان است. برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی (مصوب سال 1391) یکی از سندهای مهم آموزش روان شناسی در ایران است که طراحان آن به فرهنگ توجه ویژه کرده اند؛ اما با گذشت 10 سال از تصویب این سرفصل، بازبینی در آن لازم می نماید. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کمّی به بررسی مؤلفه های اسلامی - فرهنگی در برنامه یادشده پرداخت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد گرچه جای درسی با عنوان «روان شناسی فرهنگی» در این برنامه خالی است سه عنوان درسی فرهنگی با محوریت آموزه های اسلامی و دانشمندان مسلمان در آن گنجانده شده است. حدود نیمی از کل 69 درس این برنامه (شامل دروس اصلی / پایه، تخصصی و اختیاری) حاوی دست کم یک عنصر اسلامی - فرهنگی است؛ گرچه، توجه به فرهنگ و اسلام در بسیاری از موارد صرفاً با گنجاندن واژه های فرهنگ و اسلام ناتمام مانده است. افزون بر این، جای خالی نام نظریه پردازان ایرانی معاصر و نظریه هایشان، ابزارهای روان سنجی ساخته شده توسط ایرانیان و مواردی ازاین دست در برنامه درسی ای که بومی سازی را سرلوحه خود قرار داده است جلب توجه می کند. بازنگری در برنامه درسی یادشده که فراتر از برنامه درسی صرف، سندی آموزشی در رشته روان شناسی است، نه فقط اقتضای افزودن درس روان شناسی فرهنگی را دارد بلکه توجه به محتوای واقعی روان شناسی فرهنگی در سرفصل سایر دروس و اهداف کل برنامه را می طلبد.
The Mediating Role of Self-Compassion in the Relationship Between Family Cohesion, Stress, and Quality of Life with Body Mass Index in Adolescent Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
63 - 77
حوزههای تخصصی:
Objective: Being overweight and obese in adolescence is associated with severe health effects during their lifetime The purpose of this study was to explain the mediating role of self-compassion in the relationship between family cohesion, stress, and quality of life with body mass index in adolescent girls
Method: The current research was descriptive-multiple linear regression From among the statistical population of the research, 250 teenage girls were selected as the research sample using a multi-stage cluster sampling method, and finally, after dropping 50 people from the sample group, the data of 200 of them were analyzed. The tools of data collection included the Samani Family Cohesion Questionnaires (2001), Byrne and Mazano Stress (2002) Scale, the World Health Organization Quality of Life (1996) questionnaire, and the NAF Self-compassion (2003) inventory. For data analysis, structural equation modeling was performed using SPSS26 and AMOS24 software.
Results: The results showed that the model of body mass index based on the quality of life, family cohesion, and stress with the mediating role of self-compassion has a good fit. It also indicated that family cohesion, stress, and quality of life did not predict body mass index in adolescent girls, But quality of life predicts body mass index in adolescent girls.
Conclusion: It seems that self-compassion plays a mediating role in the relationship of body mass index with family cohesion, stress, and quality of life in adolescent girls.
هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی در فرهنگ ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران مطابق با فرهنگ ایرانی -اسلامی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به کووید-19 دو استان قم و تهران بود که از طریق انتشار لینک تعداد 548 نفر به پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران و پرسشنامه سبک های اسناد بیماران مبتلا به کووید پاسخ دادند. برای بررسی ویژگی های روان سنجی، داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 و amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای فرایند روایی از سه روش روایی محتوایی، روایی ملاک و روایی سازه به شیوه روش های همسانی درونی و روش تحلیل عاملی به شیوه تاییدی و اکتشافی بهره برده شد. یافته ها حاکی از شناسایی سه عامل؛ «اسناد دینی مثبت»، «بازخواست خداوند» و «مجازات الهی» بود. عامل «باز خواست خداوند» و «مجازات الهی» بایکدیگر عامل «اسناد دینی منفی» را تشکیل دادند. اعتبار آزمون با روش دو نیمه کردن آزمون، ضریب اسپیرمن – براون و ضریب دو نیمه سازی گاتمن و تعیین ضریب آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که نسخه فارسی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران، از روایی و اعتبار بالایی برخوردار بوده و ثبات و قابلیت پیش بینی آن مورد تایید است.