فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۵ مورد.
                منبع:
                Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱                                    
                        17 - 26                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Objective: Drug addiction is one of the four worldwide crises of the third millennium, at the forefront of risks and societal ills, and one of the most severe challenges confronting today's societies, particularly ours. The purpose of this research was to assess the efficacy of mindfulness on drug craving, stress, and cortisol levels in Mashhad-based males who used crystal meth. Method: Pre- and post-tests with a control group were the sort of quasi-experimental study used. The statistical population comprised all males who used crystal meth, which was sent to the Ofogh Rah-e Sabz addiction treatment clinics in Mashhad, from which 30 participants were randomly assigned to the experimental and control groups using accessible sampling methods (15 people in each group). They answered the Holmes and Rahe stress questionnaire in addition to the Somoza et al. cravings questionnaire. And their urine was examined to determine cortisol levels. The experimental group got eight sessions of mindfulness treatment, whereas the control group received no treatment. Multivariate analysis of covariance was used to examine the research data. Results: The findings indicated that mindfulness lowered cravings and stress while increasing cortisol levels (p<0/001). Conclusion:According to the results, mindfulness-based interventions may be utilized with medical therapy for methamphetamine addicts.            
            The comparison of health-related behaviors in individuals with and without COVID-19(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Objective: According to the importance of health precautions and preventive behaviors against COVID-19, the present study aimed to compare health-related behaviors in individuals with and without COVID-19. Methods: This study was causal-comparative and descriptive. The sample of the study was 30 persons with a history of COVID-19 infection and 61 normal individuals who were selected in available from men and women in Rasht in 1399. To collect data the Clark and et al compliance behaviors against COVID-19 questionnaire (2020) was used. Results: The results of multivariate analysis of variance showed that there were differences in health-related behaviors among individuals with and without COVID-19. In other words, the average of Perceived Invulnerability scores are higher in individuals with COVID-19 and Health Precautions and Health Importance in them, is less than normal individuals. Conclusions: These findings indicate that there are gaps in health behaviors related to COVID-19 area which awareness in this area can have a positive effect on the quality of health-related behaviors.            
            اثربخشی گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خود بیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)                                    
                        41 - 56                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر خودبیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن انجام شد. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مرد مبتلا به درد مزمن عضلانی - اسکلتی مراجعه کنند به مراکز توان بخشی شهر شیراز در شش ماهه دوم سال 1398 بوده اند. با توجه به ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از بیمارانی که نمره بالاتری در پرسشنامه شدت درد مزمن مک گیل کسب کردند، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودبیمارانگاری اهواز و اضطراب کتل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای خودبیمارانگاری و اضطراب، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمجموع، پیشنهاد می شود که مشاوران، روان شناسان و روان درمانگران، از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان مداخله ای سودمند، جهت کاهش خودبیمارانگاری و اضطراب افراد مبتلا به درد مزمن، بهره ببرند.            
            پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجیگری ذهن آگاهی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجی گری ذهن آگاهی مادر انجام شد. در این پژوهش توصیفی همبستگی، با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 298دانش آموز (از 878دانش آموز) از مدارس ابتدایی دانش آموز کم توانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399 1398، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف. داده ها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد همبستگی مثبت معناداری بین مهارت های اجتماعی و ذهن آگاهی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. همچنین همبستگی منفی معناداری بین مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. بعلاوه نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آن ها را فراهم می سازد.            
            اثر بخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 1512سال مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و والدین آنها در سال1399 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند، تعداد چهل و چهار نفر انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه بیست و دو نفری تقسیم شدند. جهت بررسی تنیدگی والدگری، از شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین،1990)و جهت بررسی اضطراب نوجوانان، از سیاهه رفتاری کودک/ نوجوان (آخنباخ، 1991)، قبل و بعد از ارائه برنامه استفاده گردید. برنامه طی هفده جلسه، دو بار در هفته و هر جلسه به مدت 120دقیقه برای نوجوانان و والدین گروه آزمایش به صورت مجزا و مجازی، اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون از نظر تنیدگی والدینی (005/0> P) و از نظر اضطراب در نوجوانان(001/0> P) تفاوت معناداری وجود داشت. تحلیل نتایج بیانگر تاثیر درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران، بود. می توان از این برنامه در درمان و آموزش به نوجوانان مبتلا به دیابت و خانواده های آنها و ارائه مداخلات پیشگیرانه استفاده نمود.            
            Effectiveness of Bioenergy Economy Intervention on Self-compassion,, Self-efficacy and Weight Loss(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱                                    
                        27 - 46                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Objective: Obesity is one of the risk factors for various diseases as well as mortality and women suffer from it more than men. Therefore, this study was conducted to design and evaluate the effectiveness of bioenergy economy intervention on self-compassion, self-efficacy and weight loss in women with obesity. Methods: The method of the present study is a quasi-experimental design with pre-test, post-test and control groups. The statistical population of the study included obese people referring to psychological counseling centers and nutrition clinics in Tehran in the spring and summer of 2019. Fifty obese women were selected by convenient sampling method and randomly assigned to intervention and control groups. The Self-compassion scales of Neff and self-efficacy questionnaires of Scherer et al. were used to collect data. The weight and body mass index of participants were also calculated. Based on instructions of the bioenergy economy protocol of the American University of Medical Energy, a special training package for obesity was designed and the intervention group was trained with this protocol in 8 sessions of 120 minutes for 8 weeks. Data analysis was performed by analysis of covariance by SPSS software version 24. Results: The results showed the effectiveness of bioenergy economy on self-compassion and self-efficacy (P<0.01). Conclusion: With this description, it can be claimed that effective interventions such as bioenergy economy can be used to increase the health and self-care of people with obesity to prevent the destructive effects of obesity and its complications.            
            تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر نشانه های اضطراب، افسردگی و خستگی مزمن بیماران مالتیپل آسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر علائم اضطراب آشکار و پنهان، افسردگی و خستگی مزمن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. جامعه مورد مطالعه کلیه بیماران (319 نفر) مراجعه کننده به درمانگاه بیماری های خاص بیمارستان علّی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در محدوده سنّی 18 تا 55 سال بودند. در مرحله غربالگری، نمونه ای متشکل از 40 نفر در نظر گرفته شد که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. کلاس های آموزشی مبتنی بر هنردرمانی گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای در روزهای دوشنبه و چهارشنبه و کلاس های گروه گواه در 14 جلسه (45 دقیقه ای) با محتوای متفاوت در روزهای یکشنبه و دوشنبه برگزار شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر هنر علائم اضطراب، افسردگی و خستگی را کاهش می دهد. به عبارتی، 14 جلسه آموزش مبتنی بر هنردرمانی، 30، 11، 22 و 10 درصد از واریانس اضطراب آشکار، اضطراب پنهان، افسردگی و خستگی را توضیح داد. نتیجه گیری می شود که آموزش مبتنی بر هنر در کاهش علائم اضطراب، افسردگی و خستگی در بیماران ام اس مؤثر است. پیشنهاد می شود با هدف بهبود عملکرد شناختی، عاطفی و حرکتی بیماران ام اس، آموزش مبتنی بر هنر در کلینیک های روان شناسی و کلینیک های تخصصی به عنوان درمان فرعی همراه با دارودرمانی مورد استفاده قرار گیرد.            
            اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش نشخوار فکری، تحمل پریشانی و احساس انسجام در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش نشخوار فکری، تحمل پریشانی و احساس انسجام در بیماران مبتلا به ام اس بود. طرح این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش اجرا طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی بیماران زن مراجعه کننده به انجمن ام اس تهران در سال 1398 بودند که با توجه به ملاک های ورود و خروج به مطالعه و پس از غربالگری اولیه (تکمیل پرسشنامه های مرحله پیش آزمون)، 30 بیمار زن به شیوه در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های نشخوار ذهنی- تامل نیما قربانی (RRS)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (DTS) و حس انسجام آنتونووسکی (SOC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره و نرم افزار 25spss انجام گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ نشخوار ذهنی، تحمل پریشانی و حس انسجام تفاوت معنی داری در سطح (0.001> P) وجود دارد. درمان مبتنی بر شفقت یکی از درمان های حوزه روان شناسی موج سوم است که موجب کاهش نشخوار ذهنی و افزایش در تحمل پریشانی و احساس انسجام بیماران مبتلا به ام اس شده است.            
            بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه ها و کلینیک های تخصصی پوست شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا، بیماران ب ا اس تفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS (23) و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی باعث می شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی، می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.            
            Correlation between sense of coherence (SOC) and quality of life (QOL) in cancer patients; A systematic review.(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Introduction: Quality of life (QOL) in cancer patients is more important than only being alive. In all types of the cancers because of disease, course of treatment and also complication of treatments, directly and indirectly patients’ QOL will change. So finding a way to improve QOL of cancer patients is one of the priority of our health system. One effective way is improvement of sense of coherence (SOC) which is one of the component of salthogenic medicine. In this research we want to know how much influence SOC has on QOL in cancer patients, in a systematic review. Methods and material: We aimed to do a systematic review so in our literature search strategy, we searched in some databases, such as pubmed, scopus, cochrane, web of science and Embase. Then appropriate studies in title, inclusion and exclusion criteria, were selected and their mark in Critical Appraisal Skills Program (CASP) criteria. 8 studies remained for us for our study. Then we extract the data and synthesis the results. Results: In this review, in most of the studies there was a strong association between SOC and QOL, but some confounders such as age, stage of cancer,… can increase or decrease the degree of this association. The differences between the kinds of questions in different questionnaires maybe made these differences. Conclusion: Taken together, there is a moderate correlation between SOC and QOL and some another factors can have effect on both of our variables .SOC can change cross sectional, so, we should do more research to find the factors that can improve the SOC in cancer patients.            
            اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر حس انسجام، خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در پرستاران بیمارستان های تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)                                    
                        171 - 190                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: روانشناسی مثبت گرا یک رویکرد علمی نوین با تمرکز بر نقاط قوت به جای نقاط ضعف و ایجاد خوبی در زندگی به جای ترمیم بدی ها است. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر حس انسجام، خودکارآمدی، بهزیستی روان شناختی و تاب آوری در پرستاران انجام گرفت. روش: این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه پیگیری و کنترل انجام گرفت. در این پژوهش 30 پرستار زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند و قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی شرر، حس انسجام آنتونوفسکی، تاب آوری کانر و بهزیستی روانشناختی ریف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت گرا به صورت معنی داری بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و حس انسجام را در پرستاران زن افزایش داد؛ اما نتایج این مداخله بر خودکارآمدی معنی دار نبود. همچنین نتایج آزمون بن فرونی نشان داد که افزایش در متغیرهای حس انسجام، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در طول زمان ماندگار است. نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت گرا به نحو مؤثری سبب بهبود حس انسجام، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در پرستاران می گردد.            
            الگوی ارتباطی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)                                    
                        67 - 84                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار ازجمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی الگوی ارتباط ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران سرطانی در سال 1399 بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر (زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ذهن آگاهی فرایبرگ سوئر و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (واگنیلد و یانگ، 2009)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2002) و مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده گردید. جهت تحلیل روابط واسطه ای از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد. اثر مستقیم ذهن آگاهی و تاب آوری بر تنظیم هیجان نیز معنادار بود. نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر مستقیم دارند.            
            مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برخودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)                                    
                        83 - 108                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه پژوهش را بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعه کننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و کلینیک طوبی شهر ساری در نیمه اول سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 بیمار بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس خودشفقتی نف (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایشی دوم درمان متمرکز بر شفقت را در 8 جلسه 120 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت نمودند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی و کیفیت زندگی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده اند (01/0 > p). یافته ها اثربخشی بیشتر درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی بیماران را تأیید نمود. در متغیر کیفیت زندگی بین دو شیوه درمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (01/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می گردد روان شناسان و متخصصان سلامت از این دو مدل درمانی جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به لوپوس استفاده نمایند.            
            The Role of Positivism and Intolerance of Uncertainty in the Students’ Fear of Covid-19(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Objective: Fear of Covid-19, is one of the subjects experienced by the mankind in 2019 for the reason that it threatened the physical health and life of the individuals, increased their stress and caused the incitation of a vast spectrum of psychological problems like anxiety and depression. Present study tries investigating the role of positivism and uncertainty intolerance in fear of Covid-19. Method: The study population included all the boy and girl university students studying in psychology, educational sciences and counseling majors of Payam-e-Noor University, Khuzestan Branch. Among students, 269 students were voluntarily selected through the social network of Whatsapp. The study method is correlational. The data have been gathered by the assistance of positivism, uncertainty intolerance and fear of Covid-19 questionnaires. Use was made of SPSS for analyzing the data. Result: Regression analysis indicated that positivism and uncertainty intolerance are predictors of fear of Covid-19 and that they account for 16% of the variance of fear of Covid-19 (P<0.05). Conclusions:The present study suggests it to the responsible officials that the prerequisite for reducing the thoughts hence the fear of Covid-19 is the shift from negative to positive attitude and that it is necessary to bring about a change from uncertainty intolerance to uncertainty tolerance.            
            Comparing the Effectiveness of Emotional Regulation Training and Autogenic Training on Perceived Anxiety Control in Women with Type 2 Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱                                    
                        55 - 66                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Type 2 diabetes is conceptualized as a complex interaction of psycho-physiological factors, so it is necessary to consider the factors against this chronic disease. Accordingly, the present study aimed to compare the effectiveness of emotional regulation training and autogenic training on the perceived anxiety control in women with type 2 diabetes. Using a quasi-experimental method with pretest-posttest design, 33 women with type 2 diabetes were selected through purposive sampling from Tehran and randomly assigned in two experimental groups and one control group. Members of each experimental group received emotional regulation training and autogenic training in ten 90-minute sessions, separately. All respondents were asked to answer the items of demographic information and the Percieved Anxiety Control Questionnaire (ACQ) before and after interventions. To analyze data, MANOVA and Schefee post hoctest were used as statistical methods. The results of analysis showed that both interventions were effective in increasing the perceived anxiety control (p <0.05), but the difference between the two groups was not significant (p> 0.05). Explaining the effectiveness of the interventions, it can be said that both trainings have been able to increase the perceived anxiety control through special techniques, hence using them along with medical treatments is recommended.            
            مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)                                    
                        77 - 90                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی در شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه آماری، به روش هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش بازسازی شناختی معنایی در 12 جلسه درمان بازسازی شناختی معنایی (سلیمی، 1388) و گروه آزمایش خود دلگرم سازی در 10 جلسه درمان خود دلگرم سازی (شوناکر، 1980) شرکت کردند. گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نرم افزار 21SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روان شناختی در مرحله پس آزمون مؤثر بوده اند (05/0> p ). یافته ها اثربخشی بیشتر خود دلگرم سازی را در بهبود بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند. نتیجه گیری: به دنبال ابتلا به روان تنی پوستی، افراد دچار کاهش در بهزیستی روان شناختی می شوند و درمان های روان شناختی بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی در افزایش بهزیستی روان شناختی افراد مبتلا به روان تنی پوست سودمند هستند.            
            تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، خواب و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)                                    
                        111 - 130                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: شیوع فیبرومیالژیا در زنان و اختالالات روانشناختی همبود مانند اختلالات اضطرابی و خواب منجر به خلل در درمان جسمانی و کاهش کارکرد زندگی سالم بیماران می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، خواب و شدت درد بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تعداد 34 نفر از مراجعه کنندگان مبتلا به فیبرومیالژیا بیمارستان بوعلی شهر تهران در سال 1397 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل (لیست انتظار) منتسب شدند. از طریق 8 جلسه، آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه آزمایش انجام شد. همزمان گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه های اضطراب بک، درد مک گیل و اختلال خواب کولین اسپایت پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علائم اضطراب، خواب و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا تأثیر معناداری دارد (001/0>p-value). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و انعطاف پذیری روانشناختی، می تواند از آسیب های روانشناختی بیماران بکاهد و منجر به کاهش شدت درد، اختلال خواب و اضطراب گردد.            
            شیوع شناسی اضطراب کرونا ویروس: عوامل خطر و محافظ در دانشجویان و کارکنان دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)                                    
                        85 - 104                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: اضطراب یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در جمعیت عمومی است. هدف این پژوهش بررسی شیوع شناسی اضطراب کرونا ویروس و عوامل خطر و محافظ بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان و کارکنان دانشگاه شهید باهنر کرمان در نیمه اول سال 1399 بود که از بین آنان 234 نفر کارمند و 981 نفر دانشجو به شیوه در دسترس در گروه نمونه قرار گرفتند. داده های این تحقیق از طریق مقیاس اضطراب کرونا ویروس به صورت آنلاین جمع آوری شد. مقیاس اضطراب کرونا جهت سنجش اضطراب ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور ایران و توسط علی پور و همکاران (1398) تهیه و اعتبار یابی شده است. برای تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان و آزمون فرضیه ها و نیز آزمون تفاوت و کای اسکوئر استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد سطح اضطراب کرونا در دانشجویان نسبت به کارمندان در وضعیت مطلوب تری قرار دارد. همچنین تحلیل رگرسیون حاکی از نقش پیش بینی کنندگی عوامل محافظ و خطر در اضطراب کرونای دانشجویان بود، اما در جمعیت کارمندان فقط عوامل خطر توانست اضطراب کرونا را پیش بینی کند. نتیجه گیری: هرچند نتایج پژوهش درمجموع نشان از سطح اضطراب بالا در جمعیت مورد مطالعه نبود اما در شیوع شناسی و تبیین عوامل مرتبط با هر سطح از اضطراب نباید از نقش عمده عوامل خطرساز و محافظ در شرایط کلی و در بحران ناشی از بیماری ویروسی کرونا غفلت نمود.            
            نقش تشخیصی مدل خلق وخوی کلونینجر و تنظیم شناختی هیجانی در تمیز افراد مصرف کننده دخانیات(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)                                    
                        127 - 140                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: هدف پژوهش حاضر تمیز افراد مصرف کننده دخانیات از افراد سالم بر اساس خلق وخوی و تنظیم شناختی هیجانی بود. روش: پژوهش حاضر دارای طرح طبقه بندی گروهی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر و پسر گروه فنی مهندسی و علوم پایه شهر کرمان بودند. نمونه نهایی پژوهش 200 شرکت کننده بود (هر گروه 100 شرکت کننده). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خلق وخوی کلونینجر و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی استفاده شد. یافته ها: در مقایسه به گروه سالم، در گروه مصرف کننده دخانیات میانگین نوجویی و تنظیم شناختی هیجانی ناکارآمد بیشتر و میانگین پشتکار، خودراهبری، پاداش وابستگی و همکاری کمتر بود؛ اما ازنظر آسیب گریزی، خودفراروی و تنظیم هیجان کارآمد تفاوت معناداری نبود. نتیجه گیری: بالا بودن میزان استفاده فرد از راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجانی و گرایش افراطی به پاداش وابستگی و خودراهبری بالا و نوجویی پایین می تواند فرد را در برابر تمایل به مصرف دخانیات آسیب پذیر کند.            
            اثربخشی روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)                                    
                        23 - 40                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد انجام شد. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش تعداد 28 نفر که از علائم کمردرد مزمن رنج می بردند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند و با استفاده از پرسشنامه های چندوجهی درد، پرسشنامه پذیرش درد و درماندگی روان شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت مداخله درمانی قرار گرفتند و داد ه های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش درد، شدت درد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشته است (05/ 0 p < ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد دارد و می توان از آن به عنوان روشی کارآمد بهره برد.