فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیا زبان دین همان زبان عرفی است؟ نظریه های مختلفی مطرح شده است. در این میان ویتگنشتاین در دو بازه زمانی دو نظریة متفاوت را مطرح می کند. در دورة متقدم نظریة تصویری وعرفی زبان را می پذیرد. اما در دورة متأخر آن را نقد و نظریة «بازی های زبانی» را مطرح می کند؛ بدین معنا که زبان دارای کارکردها و نقش های متنوع است. نگارنده در این مقاله ضمن تبیین این نظریه و جایگاه آن در مباحث زبان دین، آن را نقد می کند و نتیجه می گیرد که هرچند کارکردهای زبان در حوزه های مختلف، متنوع است، متباین نیست، بلکه کارکرد واقع نمایی زبان کارکرد مشترک زبان در همة موارد است. وجود همین کارکرد مشترک موجب می شود فیلسوف، شاعر، هنرمند، عالم تجربی و جزآن بتوانند به نحو معناداری با یکدیگر سخن بگویند.
طبی سازی به مثابة تکنولوژی تبیین و نقد با توجه به آرای هایدگر، برگمان، و فینبرگ در باب فلسفه تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبی سازی فرایندی است که در آن پزشکی به قلمروهایی مانند زایمان و تولد، اعتیاد، چاقی، زیبایی، جوان شدن، تنهایی و انزوا، که اساساً پزشکی نیستند، وارد می شود و تدابیری پزشکی برای اصلاح یا درمان آن ها ارائه می کند. دو تبیین اصلی برای طبی سازی ارائه شده است که می توان آن ها را به اختصار تبیین مارکسیستی و تبیین کنترل اجتماعی نامید. این مقاله تلاش می کند تا طبی سازی را از منظری جدید مورد مداقه قرار دهد. مدعای این مقاله آن است که طبی سازی به مثابة تکنولوژی تبیین جامع تری از این پدیده ارائه می کند. در این راستا آرای سه فیلسوف مهم تکنولوژی، هایدگر، برگمان، و فینبرگ در تبیین طبی سازی به مثابة تکنولوژی مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی معنای دین بر اساس «درآمد» درس گفتارهای فلسفة دین هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هگل نخستین فیلسوفی بود که در درس هایش در برلین مباحثی ذیل عنوان فلسفة دین مطرح کرد. دریافت او از دین علاوه بر فهم متعارف، از فهم هم عصرانش نیز متفاوت بود. هگل بر خلاف تلقی روزگارش نه دین را از حوزة شناخت بیرون گذاشت و نه آن را به احساس فروکاست. او با نگاه تاریخی خود ادیان را در سیر تاریخی آن ها دید و با اصول دیالکتیکی خویش به درک تازه ای از دین راه یافت. حاصل این درک نشاندن دوبارة دین در حوزة شناخت نظری شد. مقالة حاضر درصدد است ساز و کار درک هگل از دین را، بر اساس «درآمد» درس گفتارهای فلسفة دین، بسان یکی از حوزه های شناخت نظری در معنای مد نظر او نشان دهد
پاسخ کانت به شکاکیت هیوم و نقد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۲ شماره ۵۳
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
انسان شناسی پلاگیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اساسی مطرح در اندیشه پلاگیوس که سبب شکل گیری مناقشه مهمی با آگوستین متفکر پرنفوذ کلیسای مسیحی گردید چیستی طبیعت انسان، ماهیت گناه، گناه ازلی و آثار آن، طبیعت و اراده انسان و راه نجات است. این پژوهش نشان می دهد که آموزه هایی که پلاگیوس درباره انسان مطرح می کند گرچه در طی شوراهایی تحت عنوان بدعت محکوم شده است، به نظر بسیاری از محققان دوره مدرن بخشی از سنت مسیحی است. پلاگیوس معتقد است انسان ذاتاً خوب و آزاد آفریده شده است و چنین نیست که طبیعتش را ضعفی اسرارآمیز مخدوش و ناتوان کرده باشد. ایده گناه ازلی کفرآمیز و غیر قابل تصور است. ویژگی های برتر انسان عقل و اراده آزاد اوست. آدم بواسطه اراده آزاد مرتکب گناه گردید. فرزندان او نیز اینگونه هستند. مرگ جسمانی نتیجه گناه نیست. فقط مرگ معنوی نتیجه آن است که هر انسان آن را از طریق گناهان اکتسابی خود به دست می آورد. فیض الهی سه جنبه دارد. (الف) قانون و ساختار طبیعی انسان ( عقل و اراده آزاد) که همه انسان ها از آن برخوردارند، (ب) شریعت الهی که به عقل تاریک شده بواسطه گناه کمک می کند و وظایف او را یادآور می شود، و (ج) فیض مسیح که که زنگار گناه را می زداید، شریعت را در قلب انسان قرار می دهد و الگوی زندگی اخلاقی و بدون گناه می گردد. از آنجا که خدا می خواهد همه انسان ها نجات یابند، عدم رستگاری انسان را باید نتیجه استفاده نادرست از اراده او دانست.
Soul-Body Relation and Immortality in Mullā Sadrā and Descartes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
خاستگاه های واسازی در نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واسازی دریدا در نسبت با جریان های فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاه های واسازی را در آثار و فلسفه نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. می توان پروژه واسازی را دنباله ای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیمِ دریدایی متافیزیکِ حضور، دیفرانس و نقد لوگوس محوری، ریشه ای نیچه ای دارند. وی به تفکر فلسفی بسیار بدبین بود و تفکری غیرفلسفی و غیرنظری را جستجو می کرد. نیچه از هنر به عنوان نگرشی به جهان نام می برد که از محدودیت های تفکر فلسفی مبراست. در دریدا نیز این بدبینی به تفکر فلسفی وجود دارد اما وی معتقد است که این بدبینی در درون تفکر فلسفی ایجاد شده است. او از تفکری عملی به جای تفکر نظری سخن می گوید و تلاش می کند آنچه را نیچه بدان حمله می کرد، به طور نظام مند نقد کند. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که واسازی دریدا تلاشی برای فاصله گیری از تفکر نظری است و بنابراین حرکتی کاملاً نیچه ای است. این تلاش برای جستجوی راهی در فلسفه که نظریه باور نباشد، از نیچه آغاز شد و در دریدا به سرانجام رسید.
بررسی مبانی فلسفی کثرت گرایی در گفتمان سنت گرایی با تأکید بر اندیشه های سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی موردنظر سنت گرایان را می توان با رویکرد فلسفی نیز نقد و بررسی کرد؛ چراکه سنت گرایان در تبیین نظریه کثرت گرایی خود، از برخی مبانی فلسفی نیز بهره برده اند. برخی از این مبانی عبارت اند از: تشکیک وجود، پذیرش عالم کلی و مثال، تمایز میان ساحت ظاهری و ساحت باطنی دین، تقسیم عقل به کلی شهودی و جزئی استدلالگر، تقسیم واقعیت به واقعیت مطلق و واقعیت نسبی، جواز کثرت تفاسیر حقِ متعارض از یک واقعیتِ واحد، تعمیم حق از جزء به کل و برخی دیدگاه های ویژه درباره انسان و نقش او در مراتب هستی.
در این نوشتار، به نقد و بررسی مبانی ای پرداخته ایم که سنت گرایان، نظریه کثرت گرایی خود را بر پایه آنها استوار کرده اند. این مبانی در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی جمع بندی شده اند. در این مقاله به نقد مبانی مزبور پرداخته، سعی می کنیم جهات ابهام و اشکال آنها را مشخص سازیم.
علیّت ارسطویی یا تبیین ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلاسفه علم در عصر حاضر معتقدند کلمه علت (cause) که در ترجمه های آثار ارسطو وجود دارد اشتباه است و هیچ گاه منظور ارسطو از معادل یونانی این کلمه (aitia, aition)، آن چیزی نبوده که فلاسفه اسلامی و بعد، فلاسفه مدرسی می فهمیدند و واژه علت یا causeرا به جای آن برگزیده اند. به اعتقاد آنها ارسطو تنها به فکر تبیین چگونگی پیدایش پدیده های عالم بوده و کاری به علل فراطبیعی پیدایش این پدیده ها نداشته است؛ ازاین رو علت نزد او چیزی جز تبیین نبوده است و علل چهارگانه، تبیین های چهارگانه ای هستند که ارسطو از آنها استفاده می کند تا پیدایش، حرکت و دگرگونی را تبیین کند. این دسته از فلاسفه با تغییر اصطلاح علت به تبیین درصدد اصلاح سوءفهم های حاصل از اندیشه ارسطو هستند. با بررسی آثار ارسطو و نیز نواقصی که در نظریه تبیین وجود دارد به خوبی می توان نادرستی سخن فلاسفه علم را ثابت کرد و نشان داد که ارسطو نه تنها به تحلیل چگونگی پیدایش نظر داشته است، چرایی پیدایش نیز برایش بسیار مهم بوده است.
نگرشی روشمند به جایگاه عهدین در تفسیر قرآن با تکیه بر الگوی نشانه شناختی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، در پی تبیین روشمند جایگاه عهدین در تفسیر قرآن، نخست، درباره الگوی نشانه شناختی بینامتنیت سخن گفته ایم.بر پایه این الگو، هر متنی بر اساس متن های پیشین استوار می شود و بدین ترتیب، هستی و پیشینه متن و نشانه ها از آنچه تاکنون پنداشته می شد، بسیار ژرف تر و گسترده تر است.متن های دینی و از جمله قرآن کریم نیز از این قاعده جدا نیستند و مفسر توانا باید بتواند از منابع بینامتنی، برای تفسیر قرآن به صورتی بهینه بهره گیرد.در بخش دوم این نوشتار، شایستگی عهدین را برای قرار گرفتن در جایگاه منبعی بیامتنی برای تفسیر بخش هایی از قرآن نشان داده ایم و بدین منظور، ضمن به دست دادن پیشینه این ره یافت نو، بدین مسئله پرداخته ایم که پذیرش این نگاه، لزوماً به معنی راه یابی اسرائیلیات به تفسیر قرآن، پذیرش وثاقت سندی و خاستگاهی الهی همانند قرآن برای عهدین، و نفی دیگر منابع معرفتی برای تفسیر قرآن نیست.
نقد و بررسی رابطة نفس و بدن از دیدگاه دکارت با بهره گیری از نظام حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
پاسخ بوئتیوس به دشواره شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد اصلی نوشتار حاضر ترسیم دیدگاه بوئتیوس فیلسوف نامدار رومی قرون وسطی به مسئله شر است. وی بی آنکه مرتکب خطایی شده باشد، در بند و به مرگ محکوم گشته و بجّد با دشواره شر به خود می پیچد و بدنبال راه چاره است و از این رهگذر ماهیت سعادت واقعی را مدنظر قرار داده و اشکالاتی مطرح می سازد و به آنها پاسخ می دهد. دو اشکالی که وی مطرح ساخته بدین ترتیب است1) با وجود خدایی قادر مطلق، و خیرمحض چگونه می تواند شر وجود داشته باشد؟ و2) چرا رویه جهان معکوس می چرخد و خیر فرودست باقی می ماند و شر، فرا؟ همچنین در این راستا دفع دخل مقدر می نماید و به دو اشکال احتمالی مبنی براینکه 1)آیا خدا می تواند از شر به مثابه یک ابزار استفاده نماید؟ و 2)رابطه شر و اختیار چگونه است، پاسخی پیش دستانه می دهد.
طلوع «ابرانسان» در سپهر اندیشه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ابرانسان» یکی از بنیادی ترین آموزه های فلسفی نیچه است که موضوعیتی اساسی در فلسفه ورزی او دارد. نیچه در مقام متفکری ژرف و آگاه به زمانه، معناباختگی زندگی را در عصر و جامعه ای که در آن می زید نیک دریافته است و بر آن می-شود تا به سان طبیبی دلسوز و دردآگاه، بشر روزگار خویش را از بحران پیش رو که آن را «نیست انگاری» نام نهاده است، گذر دهد و افقی روشن و مطلوب در برابر دیدگان او بگشاید. طرح درخشانی که نیچه بدین منظور در سر دارد، ویرانیِ همه هنجارها و باورهای مرسوم، و «باز ارزش گذاری همه ارزش ها» با رویکردی اشراف سالارانه و والاتبارنه و مبرّا از انحطاط برده صفتانه می باشد. رسالتی سترگ که برای تحقق آن، پیامبری به نام «ابرانسان» برمی انگیزد تا به اعجاز اراده سرشار و آفرینش گرش چونان تهی زندگانی را لبریز معنا سازد که سرمستانه تکرار مداوم آن را در هیأت «بازگشت جاودانه همان» آری گوید و همین هستیِ این جهانی را با همه کاستی ها و نابسندگی هایش عاشقانه در آغوش کشد. در این جستار به قدر امکان از سیمای «ابرانسان»ِ نیچه و بایسته های او پرده برخواهیم گرفت.
بررسی و مقایسه ی نظریه ی صدق و توجیه معرفت و جایگاه خدا در آن در نظام معرفت شناختی فیلسوفان صدرایی و دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فیلسوفان حکمت متعالیه از میان نظریه های صدق، به مطابقت معتقدند. آنان گزاره ای را صادق می شمارند که با عالم واقع، اعم از ذهن و عین، و به عبارتی با نفس الامر مطابق باشد. در میان فیلسوفان دکارتی، تنها اسپینوزا از نظریه ی مطابقت دفاع می کند و سایر دکارتیان ملاک صدق را وضوح و تمایز می دانند. در باب توجیه معرفت، معرفت شناسان نظریه های توجیه را در دو قالب درون گرایی و برون گرایی تقسیم می کنند. فیلسوفان صدرایی و دکارتی، هر دو به درون گرایی معتقدند، با این تفاوت که صدراییان صرفاً از نظریه ی مبناگرایی، چونان ملاک توجیه نام می برند.
با تمام این اوصاف، فیلسوفان دکارتی از جایگاه والای خدا در توجیه و صدق معرفت نام می برند و فیلسوفان حکمت متعالیه نیز نقش برجسته ای را در معرفت شناسی خویش برای خداوند قائل هستند. چنان که دکارت وجود خداوند و فریبکار نبودن او را ملاک توجیه معرفت می داند و ملاصدرا نیز الهام و اشراق خداوند را یقینی ترینِ معارف انسان می داند. نویسندگان در این مقاله تلاش دارند تا نظریه ی صدق و توجیه معرفت را در معرفت شناسیِ این دو گروه از فیلسوفان، با نگاه مقایسه ای، تبیین و تشریح نمایند و وجوه اختلاف و اشتراک آنان را نمایان سازند.
بررسی و نقد الاهیات سلبی دیونیسیوس در پرتو رهیافت قرآن و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مهمترین بعد اسماء و صفات الهی جنبه معناشناختی آن است. تفسیر انسان از این جنبه اسماء و صفات، بر نوع ارتباط انسان با خداوند تاثیر عمیقی خواهد داشت، زیرا شناخت خدا و سخن گفتن با او از طریق اسماء و صفات خداوند است. این جهت از اسماء و صفات به این پرسش پاسخ می دهد که چگونه می توان درباره صفات خداوند سخن گفت و این صفات چه نسبتی با صفات انسان دارند؟ نوشتار پیش رو، به روش تحلیل گزاره ای دیدگاه دیونیسیوس، برجسته ترین نماینده الهیات سلبی در مسیحیت را درباره معنا شناسی اسماء الهی با تکیه بر رهیافت قرآن و حدیث می کاود. حاصل این پژوهش، این که در جنبه اثبات در الگوی دیونیسیوس مؤلفه های شناخت فطری- قلبی و سیر انفسی که در رهیافت قرآن و حدیث از اهمیت شایانی برخوردار بود، مطرح نشده و از دو جنبه نفی الگوی قرآن و حدیث؛ یعنی تباین آفریدگار و آفریدگان و به تصور در نیامدن پروردگار نیز تنها به جنبه اخیر پرداخته است. هرچند با طرح آخرین روش؛ یعنی کلام عرفانی و نفی روش های ایجابی و سلبی توسط وی، این موارد وفاق را نیز نمی توان لحاظ کرد.
وفای خلاق مارسل: روشی برای تغییر جهان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر رفتارهای مشاهده پذیر برایند طرز تفکری است که در پس زمینة آن ها قرار دارد، بدیهی است که هر تلاشی برای تصحیح رفتار، منوط به تغییر دیدگاه خواهد بود. با پذیرش این فرض، حل معضلات فردی و اجتماعی جوامع متجدد نیازمند بازنگری در نگاهی است که زیربنای کل متشکلی است که تفکر مدرن نامیده می شود.
گابریل مارسل برای این تغییر و اصلاح، آموزة «وفای خلاق» را پیش می نهد. وی درنظر دارد با تحول در روابط انسانی بر مبنای تجربه ای که در همة افراد مشترک است معنای راستین ارزش و حقیقت را به زندگی انسان بازگردانده و با تغییر در حیات فردی انسان، ساختارهای روبنایی جامعه را نیز دگرگون سازد
تحقیق انتقادی «شیء فی نفسه» در نظریه ی معرفت کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران کانت با توجه به مکتوبات وی درباره ی «شیء فی نفسه» دو تفسیر کاملاً متفاوت ارائه کرده اند. تفسیر اول «شیء فی نفسه» را مثبت تلقی کرده، آن را «موجود» می داند و «علت» پدیدار به شمار می آورد. تفسیر دوم، «شیء فی نفسه» را منفی تلقی کرده، پدیدارها را تنها موجوداتِ ممکن می انگارد.
این مقاله ضمن بررسی سخنان کانت و مفسران وی در این باره، روشن می سازد که این دو تفسیر با یکدیگر متناقض اند و لاجرم باید یکی از آن ها را پذیرفت. سپس نشان می دهد که هر دو تفسیر با مشکلاتی مواجه اند که از عهده ی حل آن ها برنمی آیند. پس از آن، مبتنی بر اصولِ منطقی، ناکارآمدیِ راه حلی را که جامع بین دو تفسیر است نشان می دهد. نتیجه این که: نظریه ی معرفت کانت اساساً حاوی تناقضی است که بیانگرِ عدم صحت ساختاری و محتواییِ آن است.
بررسی و مقایسه آراء معتزله و لایب نیتس در مسأله عدل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده نظریه عدل الهی در اسلام با فرقه کلامی معتزله شناخته می شود . این گروه به همراه فرقه کلامی امامیه به عدلیه نیز معروفند. مهم ترین نظریات این گروه دفاع از اراده ی آزاد در خدا وانسان ، حسن وقبح ذاتی افعال، نفی شر وظلم از ساحت الهی ، نفی اراده گزافی از خداوند، وجوب نظام اصلح و موارد دیگری است که مقدمه اثبات عدل الهی قرار می گیرند. بر طبق نظر معتزله اعلام اینکه خدا عادل است مرادف با این است که بگوئیم او نه بد است ونه بد را انتخاب می کند. تمام اعمال خدا خیر است . خدا باید بهترین حالت ممکن را برای مخلوقاتش فراهم کند. از طرف دیگرلایب نیتس در غرب با کتاب عدل الهی (تئودیسه) به دنبال توجیه عدالت الهی است . نظریات او هم در این قسمت به معتزله بسیار نزدیک است. در مورد اراده آزاد واختیار او به مشابهت خدا وانسان نظر دارد. عقیده به حسن وقبح ذاتی افعال ، نفی اراده گزافی از خدا، بهترین جهان ممکن ونظام خوش بینی از جمله نظراتی است که او در آثار خود بیان می کند. در این مقاله به مقایسه این دو طرز تفکر پرداخته می شود
نظریة جنگ عادلانه در فلسفة سیاسی سنت اگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم جنگ عادلانه و نسبت آن با الهیات مسیحی، بیش تر از شانزده قرن است که در کانون بحث های فلسفة سیاسی در جهان مسیحیت قرار دارد، نظریة جنگ عادلانه از مهم ترین نظریه های روابط بین الملل و فلسفة سیاسی پیرامون صلح است که آگوستین (354 م) آن را طرح و بسط داده است. آگوستین جنگ را در صورتی عادلانه می داند که صادرکنندة جنگ دارای مشروعیت الهی بوده و هدفش از این کار اجرای عدالت و برپایی جامعة توحیدی و صلح باشد، به نظر آگوستین، نظریة جنگ عادلانه دارای سه ویژگی اساسی است: 1. اخلاق (فضیلت) و عدالت؛ 2. قوانین (طبیعی و زمانی)؛ 3. مشترک المنافع.
همین سه نکته، مهم ترین دستاورد نظریة جنگ عادلانه است؛ از طرفی وی محور اساسی جنگ عادلانه را گناه قرار می دهد و بیان می کند که برای رهایی از زندگی مادی و شکل گیری زندگی معنوی جنگ عادلانه شکل می گیرد. آگوستین کوشیده است تا بر اساس مباحث دینی، تعریفی متفاوت از عدالت ارائه کند و بر اساس آن دیدگاهی متفاوت با فلاسفة گذشتة خود از عدالت که صورتی زمینی داشت ارائه کند و تفسیری روشن از جامعة معنوی و آرمان شهر خود بر اساس ادلة دینی و طبیعی ارائه کند. نظریة جنگ عادلانه به لحاظ ساختار منطقی ای که دارد، از طرفی با نظریة جنگ عادلانه در نزد فلاسفة کلاسیک و از طرف دیگر با نظریة جنگ مقدس نزد فلاسفة قرون وسطی هم خوانی دارد