فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
ارسطو از نگاه فیلسوفان مسلمان
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در دوران کلاسیک
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی غرب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
آموزه های صوفیان
روش سقراطی
درورای تجدد غربی
هایدگر؛ سیاست و استعلاء
معنای ظاهری و باطنی قرآن در نظر مولوی و کتاب مقدس در آرای اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی و اکهارت هر دو به فراتر رفتن از معنای ظاهری و درک معنای باطنی کتب دینی خود یعنی قرآن و کتاب مقدس باور دارند. اکهارت گاه از وحدت معنای ظاهری سخن می گوید اما به کثرت آن معتقد است ومولوی ظاهرا به وحدت معنای ظاهری اعتقاد دارد. مولوی تفسیر کلام حق از حق را توصیه می کند و از نظر اکهارت معنی و حقیقت کتاب مقدس را باید با روحی که با آن گفته و نوشته شده جستجو کرد و البته با سخن مولوی درباره قرآن تفاوت می یابد. البته مولوی بر غالب نبودن هوای نفس بر مفسر تاکید دارد.
سقرط و مامایی فلسفه
حکومت و سیاست در تفکر الهی افلاطون
حوزههای تخصصی:
این مقاله به عنوان آخرین بخش در شناسایی فلسفه الهی افلاطون در صدد آنست که نشان دهد فلسفه سیاست در افلاطون بیش از هرنظام فلسفی در عالم و هماهنگ با تفکر معنوی شیعی با الوهیت و معنویت آمیخته است ابتدا معرفی بسیار اجمالی از نظام معنوی امامت در تفکر شیعی به عمل آمده و سپس با بیان نصوص متعدد از افلاطون در صدد ایضاح این نکته است که در افلاطون تنها کسانی که با تهذیب نفس و پالایش درون از کلیه آلودگی های طبعی و نفسانی توانسته اند به مشاهده حقایق معنوی عالم و در راس همه آنها مبدا اعلی یا اصل خیر نائل شوند قادر و صالح برای اداره نظام امور اجتماعی خواهند داشت که در راس برنامه های هر نظام اجتماعی از نظر افلاطون فراهم آوردن زمینه های عینی مناسب برای رشد معنوی و تربیت اخلاقی و روحی افراد آن جامعه است و در پایان با اشاره به آرای حکیمان برجسته الهی در عالم اسلامی مانند فارابی ابن سینا و شیخ اشراق به هماهنگی آراء آنها با تفکر معنوی افلاطون در باب سیاست و حکومت اشاره شده است.
کرکگور
گذر از دیوید هیوم
ریشه های فلسفی آنارشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عصر روشن نگری (قرون 17 و 18)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
هابز و لاک دو تن از مؤسسان فلسفه مدرن هستند. البته این دو بیشتر به عنوان فیلسوف سیاسی نامبردارند، اما هم کتاب «لویاتان» هابز و هم کتاب «رساله درباره فهم بشری» لاک از مهمترین کتابهای شناختشناسی در قرن هفدهم و آغاز عصر مدرن محسوب میشوند. روسو البته شناختشناس نبود، اما متأثر از فلسفه شناخت لاک، انسانشناسی خاصی تدوین کرد که فلسفه سیاسی قرارداد اجتماعی را در سیطره خود گرفت. چه رابطهای میان شناختشناسی، انسانشناسی و فلسفه سیاسی این فیلسوفان وجود دارد؟ مقاله حاضر در پی جستجوی پاسخ این پرسش و تقویت این فرضیه است که شناختشناسی لاک انسانشناسی روسو را زمینهسازی کرد و این دو، یکی با صراحت کمتر و دیگری با صراحت بیشتر، تفکری را تقویت کردند که میتوان از آن به عنوان آنارشیسم پنهان تعبیر کرد. این تفکر به دست مارکس به اوج خود رسید و به جزء مشترک فلسفههای سیاسی رقیب همچون لیبرالیسم و سوسیالیسم بدل شد.
دریدا و واسازی
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۳ شماره ۱۱
نسبیت رئالیسم و حقیقت از نظر گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
«هرمنوتیک فلسفی» با نام هانس گئورگ گادامر گره خورده است. هرچند نظریة هرمنوتیک, پیش از او نیز جایگاهی ویژه داشت، این گادامر بود که آن را از نظریهای ادبی و متنشناختی به نظریهای فلسفی و هستیشناختی ارتقا داد. وی این کار را با وامگیری از اندیشههای هایدگر انجام داد و نشان داد که هستی ما انسانها هستیای مشروط و مقید است و لاجرم شناخت ما نیز چنین است. اما این محدودیت شناختی ما صرفاً ریشه در وضع فعلی ما یا کمّیت دانش ما ندارد که بتوان در آینده به رفع آن امیدوار بود. ذات و سرشت انسانی ما چنین است و راهی برای برون شدن از آن وجود ندارد. بدین ترتیب، عوامل محدودساز دانش و شناخت ما از نظر گادامر, تاریخ و زبان است و ما همواره اسیر این دوایم. ازاین رو دانش و شناخت ما همواره نسبی و محدود است و هرگز نمیتوانیم ادعای دانستن مطلق یا در اختیار داشتن حقیقت بکنیم. پرسشی که در اینجا پیش میآید و اتهامی که غالباً به گادامر زده میشود، آن است که در صورتی که نتوان تقریر مطلقی از حقیقت به دست داد، همه تقریرها برابر خواهند بود و نمیتوان تقریری را برتر از دیگر تقریرها دانست. متقابلاً تبیین دقیق مبانی فلسفی گادامر در صدد نفی چنین برداشتی است.