فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
259-288
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، در راستای شناسایی فلسفه کودکی در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران، گفتمان های غالب در دو حوزه خطی و غیرخطی مورد بررسی قرار گرفت. از این رو برای تحلیل نوع نگاه به کودک و نیز تأمین هدف مطالعه، ابتدا با استفاده از روش تحلیل اسناد معتبر و روش بردی، تمامی نگرش ها از گذشته تا کنون در قالب پارادایم های سنتی و مدرنیستی در طیف های متنوع تاریخی، دینی، فلسفی و جامعه شناختی توصیف شد. در ادامه، گزاره های توصیف کننده با یکدیگر مقایسه شدند و در خصوص همجواری یا عدم همجواری، شباهت ها و تفاوت ها مورد بررسی قرار گرفت. در پایان؛ بخش مقایسه همزمان رویکردها، مهم ترین عامل در ابهام مفهوم پردازی فلسفه کودکی، نبودِ تعریفی مشخص از آن و بی توجهی به هستی شناسی، ارزش شناسی و معرفت شناسی کودکی در اسناد بالادستی شناخته شد. دستاورد این بررسی نشان دهنده تناقضاتی در مورد نسبت رویکرد فطرت گرایی توحیدی اسناد بالادستی با رویکردهای سنتی و پست مدرنیستی گردیده است که راهکار برون رفت از آن را می توان از یک سو به فاصله گرفتن از رویکردهای خطی و از سوی دیگر به لزوم اشاره بر وجود تفاوت های آن با رویکردهای غیرخطی معطوف کرد. رابطه میانه ای که هم بر وجود تعامل میان کودک با دنیای پیرامون او و هم بر وجود ناهمترازی میان جایگاه او با بزرگسالان اشاره دارد که می توان با استفاده از رویکردهای بیناپارادایمی و رویکرد غیرخطی پیوسته کودکان را شرکایی در فرایند پژوهش و دانش تلقی نمود.
جُستاری در ریاضیات قومی: استخراج محاسبات ریاضی سنّتی مقنّیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
157 - 176
حوزههای تخصصی:
اخیراً برخی از متخصصان آموزش ریاضی اذعان کرده اند که، گنجاندن جنبه های فرهنگی در برنامه درسی ریاضیات، مزایای بلند مدتی برای پیشرفت تحصیلی ریاضیات دانش آموزان دارد، چون این جنبه ها در مفهومی نقش دارند که ریاضیات بخشی از زندگی روزمره ماست و معتقدند که یکی از علل سرخوردگی ها، اضطراب و عدم موفقیت دانش آموزان در درس ریاضی، عدم استفاده از زمینه های فرهنگی پیرامون خود دانش آموزان در جریان یاددهی_ یادگیری می-باشد. لذا عدم توجه به این زمینه ها ما را بر آن داشت تا در زمینه حفر قنات که قدمتی چندین هزار ساله در ایران دارد، به طراحی مسائل ریاضی بپردازیم و پلی بین ریاضیات رسمی دانش آموزان و فرهنگ و فعالیت های روزانه آنها ایجاد کنیم . بنابراین بر اساس چارچوب نظری ریاضیات قومی و با بهره گیری از قوم نگاری، داده ها را تجزیه و تحلیل کردیم. نتایج حاصله، نشان می دهد که گذشتگان برای حل وفصل کردن مسائل روزمره شان از فعالیت های ریاضی استفاده می کرده اند که گنجاندن این فعالیت ها در برنامه درسی ریاضی می تواند جریان یاددهی-یادگیری را بهبود بخشد.
توسعه ی الگوی فرایندی پیشران ها و پیامدهای تجاری سازی آموزش عالی: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
56 - 72
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر،اصول بازار و معیارهای تجاری بر قوانین و ارزش های مؤسسات آموزشی مسلط شده اند به گونه ای که در این نگرش،مؤسسات آموزشی به عنوان بنگاه اقتصادی و فراگیر به عنوان مصرف کننده در نظر گرفته می شود. بررسی فرایند شکل گیری این نگرش، زمینه ها و پیامدهای آن می تواند در مدیریت صحیح آن مؤثر باشد.بنابراین هدف پژوهش ارائه الگوی مفهومی تجاری سازی آموزش از دیدگاه مجریان بوده است. رویکرد پژوهش کیفی بود و از روش از نظریه داده بنیاد سیستماتیک استفاده شد.جامعه آماری پژوهش 20 نفر از اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزشی اصفهان بوده اند که به روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه عمیق و سؤالات باز جمع آوری شده است.سپس این مصاحبه های کیفی با نرم افزار Atlas.Ti کدگذاری انجام شد. بادسته بندی کدهای باز مقوله های اصلی شناسایی ودرمرحله پایانی با مشخص شدن ارتباط بین مقوله ها کدگذاری محوری و گزینشی انجام و مدل الگوی مفهومی ارائه شد.تحلیل داده های کیفی الگوی مفهومی فرایند تجاری سازی آموزش را در 5 بُعد شرایط علِّی (افزایش تقاضا برای آموزش،بحران اقتصادی دولت ) شرایط زمینه ای (قوانین آموزشی جهانی و داخلی، تحولات آموزشی) شرایط مداخله گر(جهانی شدن،نظم نوین جهانی، تحول فرهنگی، اقتصادی و سیاسی)، مقوله مرکزی (تقاضا برای افزایش درآمد مؤسسات آموزشی) راهبردها (کسب درآمد ازآموزش از طریق تجاری سازی آموزش، خصوصی سازی آموزش) وپیامدها(9 پیامد مثبت و 21 پیامد منفی تجاری سازی آموزش) را شامل می شود. پژوهش با بررسی مقوله مرکزی تقاضا برای افزایش درآمد مؤسسات آموزشی عوامل علی، شرایط زمینه ای فرهنگی و شرایط مداخله گررابررسی کرده وتوصیه هایی رادرجهت سیاست گذاری دولت درروند ارائه خدمات آموزشی مؤسسات پیشنهاد داده است.
Identifying linchpin Components For School Principals: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۱, Spring ۲۰۲۳
75 - 108
حوزههای تخصصی:
The current research aimed to identify the linchpin components for school principals. In the current study, the researcher used the qualitative method of cornerstone content analysis based on the research objective and problem. The research field was formed by all schools’ principals in Tehran. The purposive sampling method was used to select research participants. To collect data, non-reactive measures (various documents such as articles, books, research results of others, reports, etc.) and semi-structured interviews with key informants were used. At the beginning of the interview, general explanations about the research and its objectives were presented to the interviewee and then the interview was started. The purpose of the researcher conducting these interviews was to identify the development’s linchpin components and their symptoms. The duration of each interview was between 30 and 45 minutes; the ideas raised during the interview process were noted down. Qualitative data were analyzed by using the three-step inductive thematic analysis method of Clarke and Braun (2006). In the inductive thematic analysis where there are logically no pre-defined themes, patterns are revealed during the analysis by placing open codes or similar sub-themes within a main theme. Also, to check the validity of the obtained findings, qualitative validation criteria of "validity" and "reliability" as well as "external audit" were used. The findings showed the 13 components to develop the linchpin components of school principals: network communication; strategic planning; collaborative/interactive/ leadership and management based on collective wisdom; expertise and deep knowledge; critical thinking and problem-solving; creativity and innovation; developmental thinking (self and others); (boundary) breaking structure; ethics/professional ethics; insight and inspiration; acceptance of differences and the uniqueness of humans; generosity and the art of work and emotional connection
مقایسه اثر بخشی روش آموزش حضوری و مجازی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
22 - 39
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر روش آموزش حضوری و مجازی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان پسر دوره ابتدایی مدرسه فرهنگ در شهر قم بود. روش ها: روش پ ژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بوده است. لازم به ذکر است ک ه در پ ژوهش حاض ر روش نمون ه گی ری به صورت غیر تصادفی (در دسترس و داوطلبانه) ب وده و روش ج ایگزینی دانش آموزان در گ روه ه ای آزمایش به صورت تصادفی بوده است. بر همین اساس، از طرح پژوهش نوع پیش آزمون-پس آزمون استفاده شده است. و داده های تحقیق از طریق آزمون محقق ساخته ، یادگیری و یادداری در درس فارسی را مورد مطالعه قرار داده و تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار SPSS22 صورت پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که در پ یش آزم ون ب ین می زان گروه کنترل پیشرفته چرخشی یادگیری دو گروه آموزش حضوری و مجازی تفاوت معناداری مشاهده نمی شود، ول ی در پ س آزم ون بین میزان یادگیری گروه حضوری با میزان یادگیری گروه مجازی تف اوت معن اداری مش اهده می شود. به همین ترتیب بین میزان یادداری گروه مجازی با میزان ی ادداری گ روه حض وری تفاوت معناداری مشاهده می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت گه یادگیری مجازی ب ه ش رط اجرای درست می تواند بر میزان یادگیری تأثیر مثبتی بگذارد.
طراحی الگوی تسهیل فرایند یاددهی - یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
7 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری بر اساس تجارب مدیران زن مدارس ابتدایی است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه به تعداد 39 نفر بود. نمونه گیری به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت با 12 نفر از مدیران زن مدارس ابتدایی شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و سپس اطلاعات گردآوری شده در مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله اصلی کدگذاری داده ها (باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله اول کدگذاری باز 285 کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف کدهای تکراری به 123 کد کاهش یافت. در مرحله کدگذاری محوری، از برقراری پیوند و ارتباط بین مفاهیم 21 مقوله به دست آمد سپس این مقوله ها در 6 طبقه اصلی (مقوله محوری، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها) دسته بندی شدند و الگوی نهایی تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری حاصل شد. بر اساس نظریه حاصل شده از یافته های پژوهش شرایط علی و اثرگذار بر تسهیل فرایند یاددهی-یادگیری ، شرایط زمینه ای ، عوامل مداخله گر ، راهبردها و استراتژی ها و پیامد آنها بررسی و مدل نهایی ارائه شده است.
رویکرد آمیخته در شناسایی نقش های راهبران آموزشی و تأثیرشان بر بهبود فرایند یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کار اصلی راهبران آموزشی به عنوان ناظر آموزشی برقراری ارتباط و کار حرفه ای با معلمان به منظور بهبود فرایند یاددهی و یادگیری است. هدف از این پژوهش، شناسایی نقش های راهبران آموزشی و تأثیر آن ها در بهبود فرایند یاددهی و یادگیری بود. پژوهش به روشِ آمیخته اکتشافی انجام شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و باتوجه به رویکرد اشباع نظری با 13 نفر از معلم ها و راهبران شاغل در مدارس ابتدایی روستاهای قم مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تحلیل داده ها ازطریق کُدگذاری سیستماتیک به وسیله نرم افزار MAXQDA2020 285 کد مفهومی، 25 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شامل پنج بُعد نقش توسعه ای، نقش آموزشی، نقش تدارکاتی، نقش رهبری و نقش نظارتی شناسایی شد. در بخش کمّی 120 نفر از معلم های شاغل در مدارس ابتدایی روستاهای استان قم پرسشنامه نقش های راهبران آموزشی و پرسشنامه اثربخشی فرایند یاددهی یادگیری را تکمیل کردند. برای تحلیل داده های کمّی از نرم افزار Smart pls و SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد پنج نقش مذکور بر بهبود فرایند یاددهی یادگیری تأثیر مثبت و معنادار دارد.
شناسایی و ارزیابی مولفه های آموزش مجازی در دانشگاه بوعلی سینا در دوره همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی مولفه های آموزش مجازی در دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. جامعه هدف در بخش کیفی جامعه آماری شامل متخصصان، خبرگان و صاحب نظران حوزه فناوری آموزشی در دانشگاه بوعلی سینا بودند، و نمونه آماری نیز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 13 صاحب نظر انتخاب شدند. در این بخش به منظور گردآوری داده های پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته براساس داده های استخراج شده از مصاحبه با متخصصان طراحی و اجرا گردید، و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه به تعداد 11083 نفر بودند، که با استفاده از جدول مورگان و کرجسی تعداد 373 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر گویه های مستخرج از مرحله کیفی با 4 مولفه (طراحی آموزشی، محتوا، ارزشیابی و پشیتیبانی و مدیریت) و 18 گویه بین آن ها توزیع شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه پژوهش از نظر اساتید و متخصصان آموزش مجازی تایید شد، و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ 0/94 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده گردید. و در بخش کمی از آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی شامل تی تک گروهی استفاده شد. یافته های به دست آمده نشان دادند که میزان کارآیی دوره آموزش مجازی در سطح پایین تر از حد متوسط قرار دارد (p<0.01 ).
ترغیب دانش آموزان پایه ششم ابتدایی به درس ریاضی با تأکید بر اقدام پژوهی(مورد مطالعه: دبستان شهید مصطفی خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، افزایش میزان ترغیب دانش آموزان پایه ششم به درس ریاضی و انجام فعالیت های آن می باشد. تحقیق حاضر در سال تحصیلی 1402-1401 در پایه ششم و با فراوانی 35 نفر دانش آموز انجام شده است. بی علاقگی، بی توجهی و منفعل بودن اغلب دانش آموزان در انجام فعالیت های درس ریاضی و رضایت بخش نبودن نتایج آزمون های عملکردی مسأله این تحقیق بوده است و براین اساس، با استفاده از روش های علمی و از منابع مختلف مانند: همکاران و مدیر، معلمین درس ریاضی، دانش آموزان و والدین، کتاب ها، مجلات، فضای مجازی، کارنامه تحصیلی و ارزیابی نتایج آزمون ها به تجزیه و تحلیل مسأله جهت شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد آن و یافتن راه حل های پیشنهادی پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد: استفاده از روش های متنوع تدریس متناسب با هدف هر درس، ارائه فعالیت های عملکردی به دانش آموزان با توجه به تفاوت های فردی، نیازها و علایق آنان و تشویق های مناسب، تقویت حافظه دیداری و شنیداری و پرورش دقت و توجه فراگیران در قالب بازی های هدفمند در افزایش ترغیب آنان به درس ریاضی و فعالیت های عملکردی، بسیار مؤثر است. از مهم ترین عوامل مؤثر در موفقیت معلمان در درس ریاضی می توان به: ایجاد انگیزه و علاقه نسبت به ریاضی و ارائه درست مطالب اشاره نمود.
تحلیل الزامات حفظ و ارتقاء بهره وری تربیتی، آموزشی و پژوهشی دانشجو معلمان در وضعیت کرونایی با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر باهدف تحلیل ادراکات و تجارب زیسته ی مشترک از الزامات حفظ و ارتقاء بهره-وری تربیتی، آموزشی و پژوهشی دانشجو معلمان در وضعیت کرونایی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، شامل اساتید، مدیران گروه و معاونان آموزشی، فرهنگی و پژوهشی و همچنین دانشجو معلمان مستعد بوده است. در پژوهش حاضر، افراد نمونه به صورت هدفمند تا کفایت نمونه نظری به تعداد 27 نفر (15 نفر استاد و 12 نفر دانشجو معلم) انتخاب شدند. در تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد که روایی و اطمینان پذیری آن مورد تأیید بوده است. در فرایند انجام مصاحبه ها درمجموع 201 کد اولیه (مفاهیم پایه)، 4 فرا مضمون و 17 مضمون سازمان دهنده استخراج و تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد بهره وری دانشجو معلمان با الزامات فلسفی، آموزش و یادگیری ترکیبی، بستر فناوری و عوامل مؤثر بر بهره وری در دانشگاه اعم از خلاقیت و نوآوری و فرهنگ کیفیت قابل تحقق هست. درنتیجه، با این الزامات فلسفی؛ درک عدم قطعیت ها، جهت گیری های فلسفی، بنیان های فلسفی آموزش مجازی و فلسفه یادگیری معکوس می توان در شرایط کرونایی به بهره وری تربیتی، آموزشی و پژوهشی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان فائق آمد.بحث و نتیجه گیری: با کاربرد الزامات حفظ و ارتقای بهره وری در دانشجومعلمان در شرایط بحرانی جامعه می توان شاهد آموزش و یادگیری کارا و اثربخش و در نهایت بهره ور در دانشگاه فرهنگیان گردید.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
167-184
حوزههای تخصصی:
درک محیط های یادگیری به صورت رقابتی، نحوه تفکر، احساس و رفتار دانش آموزان را شکل می دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز بود. پژوهش حاضر براساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بود و نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 320 دانش آموز از بین پنج مدرسه نواحی 1 و2 متوسطه دوره اول و دوم شهر تبریز انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه ترس از شکست و پرسشنامه رقابت طلبی تحصیلی بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از SPSS23 و اسمارت PLS.3 استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین ترس از شکست با رقابت طلبی تحصیلی رابطه وجود دارد (402/0-=β و 08/7=t). بین ترس از شکست با خودکارآمدی رابطه وجود دارد (319/0-=β و 83/4=t) و بین خودکارآمدی با رقابت طلبی تحصیلی رابطه وجود دارد (509/0=β و 54/10=t). همچنین نقش میانجی خودکارآمدی در ارتباط بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی (163/0-) معنی دار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت، خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان نقش میانجی معنی داری داشت. این مقاله مستخرج از پژوهش اصیل است.
The Impact of Emotional Maturity and Social Problem-Solving Abilities on Neurobehavioral Outcomes in Autistic Adolescents
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۳ (۲۰۲۳) : Serial Number ۳
35-41
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the predictive value of emotional maturity and problem-solving skills on neurobehavioral functioning in adolescents with autism. A cross-sectional design was employed, involving 282 adolescents aged 12-18 diagnosed with autism spectrum disorder (ASD). Participants were assessed using the Behavior Assessment System for Children, Second Edition (BASC-2) for neurobehavioral functioning, the Emotional Maturity Scale (EMS), and the Social Problem-Solving Inventory-Revised (SPSI-R). Pearson correlation analysis and linear regression were conducted using SPSS version 27 to examine the relationships and predictive power of emotional maturity and problem-solving skills on neurobehavioral functioning. Descriptive statistics revealed mean scores of 78.54 (SD = 10.37) for neurobehavioral functioning, 84.29 (SD = 12.51) for emotional maturity, and 81.75 (SD = 11.68) for problem-solving skills. Pearson correlation showed significant positive correlations between neurobehavioral functioning and emotional maturity (r = 0.45, p = 0.001), and problem-solving skills (r = 0.38, p = 0.005). Regression analysis indicated that emotional maturity (B = 0.32, p = 0.001) and problem-solving skills (B = 0.29, p = 0.005) significantly predicted neurobehavioral functioning, explaining 27% of the variance (R² = 0.27). The study demonstrates that higher levels of emotional maturity and problem-solving skills are associated with better neurobehavioral functioning in adolescents with autism. These findings underscore the importance of incorporating emotional and cognitive skill development in interventions to enhance neurobehavioral outcomes for this population. Future research should adopt longitudinal designs to explore these relationships over time and include diverse populations for broader applicability.
Training parents for child sexual education to prevent sexual harassment(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۴ , ۲۰۲۳
30 - 41
حوزههای تخصصی:
The present study explained the role and responsibility of parents and schools in the sexual education of children through library studies and qualitative-descriptive research methods in this field. Child sexual education requires parents to know when, what and how to pass it on to their child. Some parents think that it is better to keep the child away from any sexual issues so that sexual thoughts do not develop in their minds, but sexual questions inevitably arise in the minds of children and the ignorance of parents and their inability to answer some questions of children cause children to get confused about sexual issues. Therefore, the most important issue for them is to grow up in a safe environment physically, mentally and emotionally. In the meantime, due to the prevalence of abnormalities and widespread factors that make sexual deviations more and more widespread, it is the suitable implementation of sexual education methods that requires children to be raised in a healthy environment based on religious supervision and education. Employing such methods also guide their sexual instincts in the right direction, and protect them from all kinds of abnormalities such as masturbation, thirst, oral and verbal sexual abuse, prostitution and pornography that lead to sexual perversion and harm.
تحلیل تاریخی موضوع زناشویی و تربیت کودک از دیدگاه فقیهان اسلامی با تأکید بر مفهوم تمکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
143 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تاریخی موضوع زناشویی و تربیت کودک از دیدگاه فقیهان اسلامی با تأکید بر مفهوم تمکین است. از عوامل موثر در انفعال زنان در فضای خانواده و محیط جامعه تمکین زن در مقابل شوهر است که در پی آن تنافی احتمالی حق تمکین شوهر با اشتغال، تحصیل، خروج از منزل، عبادات مستحبی و در دیگر مسائل مطرح می شود در مقابل تمکین بحث نشوز وجود دارد که در آیات و روایات در مورد آن صحبت شده است و همچنین در کتب فقهی بیشتر درباره آن بحث شده است و با کشف معنای آن می توان به معنای تمکین دست یافت البته در عبارت های فقهاء خصوصاً متاخرین بحث تمکین به صورت صریح بحث شده است در بین فقهای شیعه از صدر اسلام تا الان در مورد ماهیت تمکین و حد و حدود آن نظرات مختلفی مطرح شده است در این تحقیق در مورد تعریف تمکین از نظر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و فقهای عصر غیبت صغری و کبری تا زمان حاضر بحث شده و به صورت تحلیلی و دقیق و با بررسی عبارت های آنها به این نتیجه رسیده است که تمکین از نظر آنها به معانی مختلف از جمله به معنای تمکین خاص، تمکین عام، اطاعت از شوهر در رفتار، اطاعت از شوهر در رفتار و گفتار، اطاعت از خواسته های جنسی و لوازم آن آمده است.
ارائه الگوی بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در سامانه آموزش مجازی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود تعاملات و ارتباطات عمیق بین ذی نفعان آموزش در دانشگاه ها بیانگر جدی بودن آموزش و به طور کلی تر توسعه یافتگی رشته های علمی است. از سوی دیگر ارتباط دانشجویان با استادان، خود یکی از عرصه های بااهمیت و تأثیرگذار تعامل دانشگاهی است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی به منظور بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در سامانه آموزش مجازی دانشگاه هاست.روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد، کیفی از نوع تلخیصی و از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای است. جامعه پژوهش، تمامی مدرسین دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ بوده اند؛ بدین صورت که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 17 نفر از بین آنان انتخاب شدند. شیوه گردآوری اطلاعات، انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و سپس کدگذاری اطلاعات به روش تحلیل مضمون تا اطمینان از دست یابی به اشباع نظری داده ها بوده است. به منظور اطمینان از پایایی و روایی پژوهش، دخالت ندادن دانسته های پیشین مصاحبه کنندگان، دقت در تحلیل و کدگذاری اطلاعات، کدگذاری مجدد و تأیید متن پیاده شده مصاحبه ها توسط مشارکت کنندگان، انجام شده است.یافته ها: عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در قالب 54 مضمون پایه، 10 مضمون پیش سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شناسایی شده اند؛ بدین صورت که این مضامین شامل مهارت های آموزشی و فنی استاد، کیفیت ارتباط، کیفیت امکانات، بهبود نگرش و نظارت سیستم آموزشی است.نتایج: عامل "مهارت های آموزشی و فنی استاد"، مهم ترین عامل در زمینه بهبود تعامل بین استاد و دانشجوست. عوامل "بهبود نگرش"، "کیفیت ارتباط"، "کیفیت امکانات" و "نظارت سیستم آموزشی" به ترتیب در رده های بعدی اهمیت قرار گرفته اند.نوآوری و اصالت: یافتن الگوی تعامل بین استاد و دانشجو در آموزش مجازی در سطح زیرنظام غیر دولتی نظام آموزش عالی کشور.
شناسایی و آسیب شناسی وضعیت مولفه های نظام فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام با تاکید بر برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
232 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، آسیب شناسی نظام فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام می باشد. دانشگاه ایلام با داشتن 7561 دانشجو در 83 رشته مختلف می بایست از نظام فن شناسی روز استفاده نماید، تا فارغ التحصیلان توانمند تربیت نماید. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر ماهیت کیفی، و به لحاظ روش گردآوری داد ها از نوع تحلیل مضمون و دارای رویکرد استقرایی است. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا در در سه مرحله کدگذاری تا حصول به مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر انجام شد. میزان اعتبار یافته ها به کمک ضریب توافق درون موضوعی تأیید گردید.یافته ها: یافته های به دست آمده بیانگر آن است که پنج مضمون سازمان دهنده شامل آسیب شناسی ساختاری، آسیب شناسی آموزشی توانمندساز، آسیب-شناسی مدیریت آموزشی مبتنی بر فن شناسی، آسیب شناسی فرهنگی- روانی و آسیب شناسی محیط کلان مدیریتی از مجموع 33 مضمون پایه ای برای بیان الگوی آسیب شناسی فن شناسی آموزشی در ابعاد (نیازسنجی آموزشی، طراحی و برنامه ریزی آموزشی، اجرا و ارزشیابی) مناسب بوده نتیجه گیری و پیشنهادات: بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، در راستای آسیب شناسی فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام، آسیب شناسی آموزشی توانمندساز، دارای بیشترین اهمیت و آسیب شناسی محیط کلان مدیریتی دارای کمترین اهمیت بوده است. نوآوری و اصالت: بررسی همه جانبه و برگزیدن رهیافتی کلی نگر در این تحقیق، رویکردی نو به شمار می رود. زیرا در تمام پژوهش های پیشین بیشتر سخت افزارها و رسانه های آموزشی مورد بررسی قرار گرفته اند، اما در پژوهش حاضر علاوه بر موارد فوق بحث طراحی، اجرا و ارزشیابی مد نظر قرار گرفت
اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر فرسودگی تحصیلی، اضطراب یادگیری و عادت های مطالعه در دختران مقطع متوسطه کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۴
131-156
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر فرسودگی تحصیلی، اضطراب یادگیری و عادت های مطالعه در دختران مقطع متوسطه کرمانشاه انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و همچنین گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 19-16 ساله مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال 1399-1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان بود که به صورت نمونه گیری تصادفی که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند و از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (2007)، پرسشنامه هیجان های تحصیلی (AEQ) پکران (2006) و پرسشنامه عادت های مطالعه (PSSHI) پالسانی و شارما (1989) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در فرسودگی تحصیلی (02/20 F= و 05/0 p<)، اضطراب یادگیری (98/5 F= و 05/0 p<) و عادت های مطالعه (98/34 F= و 05/0 p<) و همچنین بین پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری هر سه متغیر در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p<) که نشان از اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی دارد. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان آموزش خودتنظیمی هیجانی را به عنوان یک روش مؤثر و به عنوان یک مداخله ثمربخش در بهبود فرسودگی تحصیلی، اضطراب یادگیری و عادت های مطالعه در دختران مقطع متوسطه پیشنهاد داد.
تاثیر کیفیت برنامه درسی و خودتعیین گری دانشجویان بر نیت کارآفرینی: نقش میانجی گرانه الهام کارآفرینانه و خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر کیفیت برنامه درسی مهارت محور دوره کارشناسی و خودتعیین گری روان شناختی بر نیت کارآفرینی دانشجویان، با نقش میانجی الهام کارآفرینانه و خلاقیت انجام شد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. 341 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه در سه دانشکده به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه در پژوهش شرکت داشتند. از پرسش نامه های نیت کارآفرینی لینان و چن، مقیاس محمدشفیع، نیستانی، میرشاه جعفری و تقوایی برای کیفیت برنامه درسی، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی گانیه در بررسی خودتعیین گری دانشجویان، پرسشنامه سوئیتاریس، زربیناتی و اللحام در الهام کارآفرینانه و پرسش نامه های استاندارد دلیللو و هاگتون در سنجش خلاقیت کارآفرینانه و زامپتاکیس و موستاکیس در خلاقیت فردی، خانوادگی و دانشگاهی استفاده شد. پایایی و روایی پرسشنامه های پژوهش تایید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که کیفیت برنامه درسی نتوانست تاثیری مستقیم بر نیت کارآفرینی داشته باشد؛ بین خودتعیین گری با نیت کارآفرینی رابطه مثبت و معناداری برقرار بود و الهام کارآفرینانه و خلاقیت در این رابطه نقشی میانجی داشتند. لذا برنامه درسی مهارت محور دانشگاه ها می تواند در کنار آگاهی از پایه های فردی و روان شناختی کارآفرینی و استعدادهای بالقوه دانشجویان، با هدف تاثیرگذاری بر انگیزه های شناختی و عاطفی ایشان در افزایش نیت کارآفرینی آنان، تاثیرگذار باشد.
شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای تسهیل کننده و بازدارنده کیفیت روابط میان فردی کارکنان مدارس ابتدایی: مطالعه ای به روش پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
535 - 561
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای تسهیل کننده و بازدارنده کیفیت روابط میان فردی کارکنان مدارس ابتدایی است، که با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی توصیفی انجام شد. میدان پژوهش، مدارس ابتدایی بجنورد بود. شرکت کنندگان شامل معلمان، مدیران و معاونان بودند که از طریق نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد کُلایزی انجام شد. به منظور افزایش اتکاپذیری، تأییدپذیری، باورپذیری صحت داده ها، از شیوه های «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، «بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، و «درگیری طولانی مدت» استفاده شد. مرور متوالی مصاحبه ها به شناسایی و دسته بندی سه مضمون اصلی در قالب عوامل اجتماعی، فردی و آموزشی، 20 ملاک و 48 نشانگر منجر گردید. عامل اجتماعی با نُه ملاک (پنج ملاک تسهیل کننده و چهار ملاک بازدارنده) «توجه کردن به درخواست های همدیگر، همکاری کارکنان در فعالیت های مربوط به مدرسه، برگزاری برنامه های خارج از مدرسه، احوال پرسی با همدیگر، رعایت حقوق یکدیگر، حمایت نکردن از یکدیگر، بدعهدی معلمان نسبت به مدیر، صحبت های کنایه آمیز و پارتی بازی مدیر»، عامل فردی با 7 ملاک (سه ملاک تسهیل کننده و چهار ملاک بازدارنده) «انعطاف پذیری در اجرای قوانین مدرسه، محبت به یکدیگر، درستکاری در انجام وظایف، خشونت، شوخی های بی حدومرز، سخن چینی و رفتارهای حسادت آمیز»، و عامل آموزشی با 4 ملاک (یک ملاک تسهیل کننده و سه ملاک بازدارنده) «تشویق کردن، نداشتن توانایی و مهارت لازم در تدریس، ارزشیابی دانش آموزان و ارزشیابی معلم»، تشکیل شد. استفاده از عوامل، ملاک ها و نشانگرهای شناسایی شده، زمینه لازم برای ساخت ابزارهای سنجش، ارزشیابی کیفیت روابط بین فردی در مدارس و ارتقای آن را تسهیل می کند.
الگوی پیشنهادی جهت طراحی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی بر اساس طرح گریوز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از عوامل موثر در اثربخشی و ارتقاء کارایی نظام آموزشی، توجه ویژه به آن است. برنامه درسی ترکیبی، تلفیقی از دو آموزش الکترونیکی و غیرالکترونیکی است. هدف از این مطالعه طراحی الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه کاربردی از نوع پژوهش های کیفی بود. به روش تحلیل مضمون از نوع قیاسی – استقرایی استفاده شده است. ویژگی های عناصر برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی با استفاده از تحلیل داده های حاصل از مرور نظام مند منابع علمی و پژوهش های داخل و خارج کشور و اسناد بالادستی آموزش پزشکی و شیوه نامه های آموزش پزشکی و متن مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و صاحبنظران مشخص شد. فرایند نمونه گیری هدفمند بوده است. بر اساس یافته ها، الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز طراحی گردید. نتایج: با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی داده های حاصل از متن مصاحبه با مشارکت کنندگان و متن اسناد بالادستی و شیوه نامه های آموزش پزشکی، نتایج پژوهش های داخل و خارج کشور و تحلیل شده است. در تحلیل نهایی مفهوم اولیه استخراج گردید که با مقوله بندی آنها عناصر اصلی الگو شامل اهداف ، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی شناسایی و مشخص گردید. نتیجه گیری: نتایج نشان داد الگوی تدوین شده متناسب با نظام آموزش پزشکی است. بسیاری از چالش های موجود در نظام آموزش پزشکی با برنامه ریزی مناسب قابل حل است و سیاست گذاران آموزش پزشکی، و پژوهشگران با درک پتانسیل آموزشی این نوع برنامه درسی، باعث توسعه و گسترش آموزش های دانشجویان پزشکی عمومی شوند.