فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۸۱ تا ۴٬۵۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵۰
518 - 529
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی شیوه جدیدی از تحصیل و تدریس به حساب می آید که بسیاری از کشورها سال هاست از آن استفاده می کنند. بعد از شیوع کرونا در دنیا بسیاری از کشورها از جمله ایران نیز به سمت استفاده از شیوه رفتند. با این حال بسیاری از معلمان و دانش آموزان به دلیل عدم آشنایی با این سیستم چندان موافق آن نبودند. این به دلیل آن است که نقش معلم در آموزش مجازی نادیده گرفته و اهمیت آن انکار شد. درست مانند هر محیط آموزشی دیگر که به معلم و آموزگار نیاز دارد، آموزش مجازی نیز نیازمند حضور موثر معلمان است. در پژوهش حاضر به نقش مؤثر معلمان در مدیریت کلاس درس در فضای مجازی اشاره می شود. مدیریت کلاس های حضوری به دلیل حضور فیزیکی معلمان و کنترل مستقیم آنان بر کلاس ساده تر از اداره کلاس های غیرحضوری و مجازی است. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی شیوه های موثر مدیریت کلاس درس در فضای مجازی اشاره کرده و آسیب های حضور دانش آموزان در این فضا را مورد ارزیابی قرار دهیم. نتایج گویای این امر است که معلمان با شناخت نقش های خود می توانند در بهبود آموزش مجازی کمک کنند. برگزاری کلاس مجازی خوب در گرو شناخت همین نقش ها می باشد. رعایت اصول و آموزه های تعلیم و تربیت در پرتو تعامل با فراگیرندگان نوعی پیوند عاطفی میان معلم و دانش آموزان به وجود آورده و بدین صورت، کلاس درس در فضای مجازی به یک محیط جذاب، فعال و شاداب تبدیل می شود.
بررسی رابطه نشاط اجتماعی و مولفه های آن با سازگاری اجتماعی دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
234 - 266
حوزههای تخصصی:
خلاء شادی و نشاط در جامعه می تواند ریشه بسیاری از مشکلات روحی و روانی من جمله افسردگی و خودکشی و.... گردد، جامعه شاد جامعه پویا و فعالی در همه زمینه های روحی و روانی اقتصادی ، اجتماعی و .... می باشد از طرفی نشاط اجتماعی ریشه ایجاد سازگاری اجتماعی و ایجاد شهروند خوب در جامعه می باشد .ایجاد شهروند خوب در شرایط کنونی زندگی های آپارتمانی و شهری موجب ایجاد باید ها و نباید های زندگی شهری می گردد .در این پژوهش سعی داریم به بررسی رابطه نشاط اجتماعی و مولفه های آن با سازگاری اجتماعی دانش آموزان شهر زهک بپردازیم در شهر زهک از جامعه آماری معین و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی از 120 نفر از دانش آموزان ابتدایی (دوره دوم )پایه های چهارم و پنجم و ششم با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای گزینش نموده و مورد بررسی قرار گرفتند فرض اصلی پژوهش بر این بود که نشاط اجتماعی و مولفه های آن با سازگاری اجتماعی دانش آموزان ابتدایی دوره دوم شهر زهک رابطه معناداری دارد در این پژوهش برای دریافت اطلاعات نشاط اجتماعی از پرسشنامه نشاط اجتماعی (تمیزی فر و عزیزی مهر، 1396) و برای دریافت اطلاعات سازگاری اجتماعی ازپرسشنامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان سینها و سینگ (1993) استفاده شد.
اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان کم توان ذهنی، کودکانی هستند که با کودکان عادی حداقل در یکی از زمینه های ذهنی، حسی، ارتباطی، رفتار اجتماعی و ویژگی های جسمی تفاوت دارند. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دارای فرزند با کم توانی ذهنی شهرستان گنبد کاووس بود که تعداد 30 والد دارای فرزند کم توان ذهنی با روش نمونه گیری داوطلبانه و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند، در هر گروه 15 والد. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، طی 2 ماه تحت آموزش شادکامی فوردایس قرار گرفت. در این پژوهش از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویسون ) 2003 ( و بهزیستی روان شناختی ریف ) 1988 ( استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شادکامی فوردایس بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر معنادار دارد. بدین صورت آموزش شادکامی فوردایس توانسته منجر به افزایش تاب آوری و بهبود بهزیستی روان شناختی این والدین شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش شادکامی فوردایس با بهره گیری از فن ابراز احساسات، دوری از افکار نگران کننده، زندگی در حال و آشنایی با شخصیت سالم و آموزش شایستگی والدینی می تواند یک روش کارآمد جهت افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی به شمار رود.
اثربخشی آموزش مهارت های خودتنظیمی انگیزشی بر سرزندگی تحصیلی، تاب آوری و درگیری تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول دارای عملکرد تحصیلی پایین ناحیه پنج تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودتنظیمی انگیزشی بر سرزندگی تحصیلی، تاب آوری و درگیری تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول دارای عملکرد تحصیلی پایین ناحیه 5 تبریز است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوره اول آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز است که از بین کل مدارس ناحیه 5 (47 مدرسه)، 19 مدرسه دارای عملکرد تحصیلی پایین بودند که از آن ها دو مدرسه (پایه هشتم) دارای کمترین میانگین پیشرفت تحصیلی انتخاب و از هر مدرسه 25 نفر دانش آموز پایه هشتم به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1393)، آزمون تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و آزمون درگیری تحصیلی کریسیتانا می باشند. بسته آموزشی مهارت های خودتنظیمی انگیزشی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که آموزش های مبتنی بر مهارت های خودتنظیمی انگیزشی بر سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول تأثیر دارد.
بررسی نقش میانجی تحقّق قرارداد روان شناختی در رابطه بین رهبری اخلاقی با رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد خلاقانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
85 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی تحقّق قرارداد روان شناختی در رابطه بین رهبری اخلاقی با رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد خلاقانه بود. جامعه پژوهش، تمامی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان به تعداد 735 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 252 نفر انتخاب شد. روش پژوهش نیز کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رهبری اخلاقی، تحقّق قرارداد روان شناختی و عملکرد خلاقانه و برای تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر تأییدی) با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که رهبری اخلاقی دارای رابطه مستقیم، مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی، تحقّق قرارداد روان شناختی و عملکرد خلاقانه می باشد. همچنین مشخص شد که تحقّق قرارداد روان شناختی نقش میانجی در رابطه بین رهبری اخلاقی با رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد خلاقانه ایفا می کند.
بررسی نقش ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی بهزیستی روانشناختی نوجوانان دختر شهرستان کلیبر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ناگویی هیجانی، حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی بهزیستی روانشناختی نوجوانان دختر شهرستان کلیبر انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم (پایه های دهم تا سال دوازدهم) مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 شهرستان کلیبر بودند. نمونه ای شامل 278 نفر بر اساس فرمول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری در دسترس از جامعه پژوهش انتخاب و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(RSPWB) ، پرسشنامه ناگویی هیجانی، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده را تکمیل نمودند. به منظور بررسی فرضیه ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که بین ناگویی هیجانی، حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دختر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بر اساس نتایج، ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده به میزان 260/0، بهزیستی روانشناختی نوجوانان دختر را پیش بینی می کنند.
ارائه الگوی تاثیر تعاملات آموزشی اعضای هیات علمی و دانشجویان با کتابداران بر تولیدات علمی: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
149 - 164
حوزههای تخصصی:
ارتباط اعضای هیات علمی و دانشجویان با کتابداران از عرصه های مهم در تعاملات دانشگاهی است که در افزایش ظرفیت علمی دانشگاه تاثیر دارد. هدف پژوهش تبیین الگوی تعاملات آموزشی اعضای هیات علمی و دانشجویان با کتابداران و تأثیر آن بر تولیدات علمی بود. روش پژوهش کیفی که با رویکرد داده بنیاد انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، سوالات باز بود و به منظور گردآوری اطلاعات از نمونه گیری نظری باروش هدفمند استفاده شد، که 20 نفر از اعضای هیات علمی و کتابداران مشارکت داشتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری مبتنی بر طرح نظامند داده بنیاد کوربین و اشتراس(2008) انجام شد. بر اساس این طرح داده های گردآوری و از طریق کدگذاری باز، محوری، گزینشی مقوله ها، زیرمقوله ها احصا شدند. پس از مطابقت این کدها و حذف کدهای تکراری، کدهای مشترک تعیین و مقولات با پیشینه و مبانی نظری تطابق و مفاهیم مشترک بازنگری شدند. بعد از انجام عملیات کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم(کدها) مشابه از نظر معنایی تعیین و طبقه بندی شدند. و مدل طراحی شد. یافته ها نشان داد از مجموع 139 کد باز شناسایی شده 43کد محوری و 15کد انتخابی شناسایی شدند که در قالب مدل پارادیمی شامل تعاملات و ارتباطات، تعامل تجربیات دانشی و دانش و اطلاعات ضروری بعنوان مقوله ی محوری و شرایط علی(آموزش مهارت ها و سواد اطلاعاتی، تعامل و تجربیات دانشی)، عوامل زمینه ای(نارسایی در اشاعه دانش، نارسایی فرهنگی – اجتماعی و نارسایی اقتصادی)، شرایط مداخله گر(ملاحظات خاص سازمانی و مضرات افشای اطلاعات پژوهشی)، راهبردها(ارتباطات دانشگاهی، فرهنگ سازی و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات) و پیامدها(افزایش تولیدات علمی، مدیریت هزینه و کار تیمی) قرار گرفت.
بررسی فرایند آموزش زبان عربی در کشورهای اروپایی
حوزههای تخصصی:
آموزش زبان عربی به جهت پیوند آن با مسائل ایدئولوژیک، فراتر از کشوری معین است و اروپا نیز از همان دوره های نخست تحت تأثیر آن بوده است. از قرن هشتم تا دوازدهم میلادی، عربی زبان علمی دنیا بود. از آن زمان تاکنون اروپاییان همیشه با زبان عربی روابط علمی و سیاسی داشتند. در حال حاضر نیز زبان عربی در اروپا همچنان طرفدارانی دارد و تدریس می شود، فقط در فرانسه شش میلیون عرب زندگی می کنند. در آلمان و هلند بخش قابل توجهی از شهروندان را مسلمانان و یا افرادی که رگ و ریشه عربی دارند و یا عرب مهاجر هستند، تشکیل می دهند و ازآنجایی که عربی زبان اسلام است در آینده هم پررونق خواهد بود و با توجه به اهمیت آن در این پژوهش با استفاده از روش جمع آوری و توصیفی-تحلیلی به بررسی فرایند آموزش زبان عربی در اروپا خواهیم پرداخت و در پی بررسی وضعیت کنونی آموزش عربی، مشکلات موانع و چالش های آن در کشورهای اروپایی و ارائه راه حل هستیم. چالش هایی همچون: ناهماهنگی مؤسسات آموزش زبان عربی در کشورهای اروپایی، نبود مرجع قوی و مورد تأیید همگان، تجاری بودن کتاب های درسی و پایین تر بودن سطح مواد درسی آموزش این زبان نسبت به کتاب های آموزشی دیگر اروپایی.
استانداردسازی برنامه های درسی، تدرج و رعایت ترتیب در مراحل آموزشی، در نظر داشتن شرایط و نیازهای زبان آموز و همسان سازی آموزش زبان عربی با چهارچوب مشترک اروپایی آموزش زبان ها، می تواند در برطرف کردن این چالش ها تأثیر بسزایی داشته باشد.
تبیین ساختاری نقش یادگیری الکترونیکی بر انتقال آموزش به محیط کار در میان کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
97 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش یادگیری الکترونیکی برانتقال آموزش به محیط کار در میان کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری درسال 1400-1401 تشکیل دادند که تعداد آن ها 700 نفر بود. نمونه آماری پژوهش نیز براساس جدول کرجسی و مورگان و نمونه گیری تصادفی ساده 248 نفر برآورد شدند. ابزار پژوهش نیز دو پرسشنامه استاندارد یادگیری الکترونیکی ویتکینز (2004) و پرسشنامه انتقال آموزش شمس مورکانی و عباسی کسانی (1395) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر در هر سه فرضیه تدوین شده نشان داد؛ ابعاد یادگیری الکترونیکی با هر سه عامل فردی، آموزشی و سازمانی انتقال آموزش به محیط کار در بین کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری نقش تأثیرگذار و رابطه معناداری دارد یعنی آموزش های مذکور باعث افزایش عملکرد کارکنان شده است. بنابراین یادگیری الکترونیکی به عنوان شیوه نوین یاددهی – یادگیری، موجب شده تا میزان دستیابی به اهداف سازمانی و نتایج مورد انتظار بیشتر شود. دلیل این امر نیز انعطاف پذیری در یادگیری الکترونیکی می باشد. چراکه از طریق چنین آموزشی همه کارکنان می توانند در هر زمان و مکانی یاد گرفته و در محیط کار نیز عملکرد بهتری داشته باشند.
بررسی مفهوم آمیخته فقر و توان بخشی در بین کودکان در کشور های درحال توسعه
حوزههای تخصصی:
فقر و توان بخشی درصد قابل توجهی از جمعیت از افراد کشورهای درحال توسعه را شامل می شوند. بااین وجود اغلب در سیاست ها و برنامه ریزی ها مغفول می مانند. آنچه بیش از هر چیز افراد دارای معلولیت را با مشکل مواجه می سازد، نه تنها اختلالات و تفاوت های جسمی و فیزیکی آنان نیست، بلکه نگرش ها و برخورد های منفی و ساختار های نامناسب اجتماعی است که فرصت های زندگی را از دسترس آن ها خارج و منجر به انزوا و طرد افراد دارای معلولیت از جامعه و محیط اطراف می شود. لذا بهترین کار جهت کمک به این افراد شناخت مبتنی بر واقعیات و آگاهی از حقوق و توانایی آن هاست. در کنوانسیون حقوق معلولان، \"افراد دارای معلولیت شامل کسانی می شوند که دارای نواقص طویل المدت فیزیکی ، ذهنی ، فکری یا حسی می باشند که در تعامل با موانع گوناگون امکان دارد مشارکت کامل و مؤثر آنان در شرایط برابر با دیگران در جامعه متوقف گردد.\"برنامه اقدام جهانی برای فقر و توان بخشی، قوانین استاندارد برابر سازی فرصت ها، اعلامیه حقوق معلولان و درنهایت کنوانسیون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت جنبه های مختلف حقوق افراد دارای معلولیت در تمامی ابعاد زندگی را تدوین نموده اند. امروزه مشارکت افراد دارای معلولیت در تمام سطوح جامعه و عادی سازی آنان در برنامه ها و قوانین، از سیاست های اصلی توسعه ای می باشد. در سال های اخیر توجه روزافزونی نسبت به دستیابی افراد دارای معلولیت به استانداردهای زندگی و دستیابی به فرصت ها بر پایه برابر با دیگران شده است که می تواند در بهبود زندگی ایشان مثمر ثمر واقع شود.
نامه به سردبیر: دویست و پنجاه اصطلاح رایج در روان شناسی کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان معاصر با انفجار دانش و انتشارات روبروست و پیشرفت های علمی، شتابی برق آسا به خود گرفته است و هر روز شاهد شکل گیری رشته علمی جدیدی در عرصه دانش بشری هستیم. شایان ذکر است که واژگان و اصطلاحات هر علمی ارکان اصلی آن علم به شمار می آیند و وجود اصطلاحات علمی به هیچ روی امر تازه ای نیست و همه دانش ها در سراسر قرون و اعصار، اصطلاحات ویژه خود را داشته اند و امروز نیز چنین است. از این رو، اهمیت و ضرورت شناخت واژگان و اصطلاحات علمی بر هیچ کس پوشیده نیست و بدون دسترسی به آنها نمی توان آن علم را شناخت، فهمید و ارتباط علمی برقرار کرد. جای شگفتی نیست که سخن عالمانه ارسطو که گفت: "اگر می خواهید با من سخن بگویید مفاهیم و اصطلاحات خود را تعریف کنید" هنوز از اهمیت خاصی برخوردار است و بدون آشنایی به مفاهیم و اصطلاحات نمی توان در قلمرو دانش خاصی به تبادل فکر و تفهیم و تفاهم پرداخت. هر علمی اصطلاحات و مفاهیم خاص خود را دارد که در غالب موارد در فرهنگ های عمومی یافت نمی شود و باید به فرهنگ های تخصصی مراجعه کرد. اما مشکلی که در حال حاضر نویسندگان، مترجمان و دانشجویان با آن روبرو هستند، امر گزینش واژه ها و برابرنهاده های فارسی برای اصطلاحات و مفاهیم علمی گوناگون است.
تجارب زیسته ی «میرزاها» از «نظام آموزشی میرزاها» ازمنظر روش، هدف و محتوای آموزشی و مقایسه آن با «نظام آموزش ابتدایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
95 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تجارب زیسته ی میرزاها در نظام آموزش ابتدایی قبل از انقلاب از منظر روش آموزشی، هدف آموزشی و محتوای آموزشی آن ها بود. جهت دست یابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش های پژوهش اسنادی-کتابخانه ای، پدیدارشناسی و سرگذشت پژوهی بهره برده شد. جامعه پژوهش، شامل تمام فارغ التحصیلان نظام آموزش ابتدایی میرزاها در استان کردستان بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 10 نفر از آنان تا رسیدن به درجه اشباع انتخاب شدند. یافته ها در سه دسته روش، هدف و محتوای آموزشی تقسیم شدند. در حوزه ی روش آموزشی، هردو نظام در وجود موانع تحصیلی و بی عدالتی آموزشی مشترکاتی دارند و شناخت سبک های یادگیری فراگیران، دچار چالش می باشد. در حوزه ی هدف، «نظام آموزشی میرزاها»، هدفش باسوادکردن به معنی توانایی خواندن و نوشتن بود. در «نظام آموزش ابتدایی کنونی»، تنها حیطه دانشی کافی نیست و خواندن و نوشتن ابزار لازم برای رسیدن به ظرفیت و قابلیت های وجودی هر دانش آموز است. در حوزه ی محتوای آموزشی، در «نظام آموزشی میرزاها»، محتوا عمدتاً در حیطه دانشی و در سطح کتاب های تعیین شده بود. در «نظام آموزش ابتدایی کنونی»، علاوه بر محتواهای کتابی، نیازسنجی صورت می گیرد و به تشخیص معلّمان، مواد آموزشی، تولید محتوا و طرّاحی آموزشی صورت می گیرد. نتیجه گرفته شد که دانش آموخته های نظام آموزشی میرزاها از این آموزش و تربیت رضایت نداشته و طبق اصول تربیتی دارای نواقصی بوده و ایده پردازان حوزه تعلیم و تربیت برای تقویت نظام آموزش و پرورش کنونی باید از نقاط ضعف و قوت این نظام بهره ببرند.
واکاوی چالش های رهبری بینشمند در سازمان های آموزشی (تدوین یک نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه رهبران آموزشی در مدارس با چالش های فراوانی روبرو هستند و این چالش های سازمانی در فرآیند یاددهی و یادگیری، بعنوان هسته اصلی مدرسه تأثیرات مخربی برجای می گذارد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی چالش های رهبری آموزشی بینشمند در سازمان های آموزشی بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نوع کیفی بود. میدان تحقیق در این پژوهش 15 نفر از مدیران مدارس در شهرستان سنندج بودند. در خلال گردآوری داده ها از راهبرد نمونه گیری هدفمند برای انتخاب مطّلعین یا دروازه بانان تحقیق استفاده شد. داده های تحقیق به روش داده بنیاد و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق جمع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از فرآیند کدگذاری راهبرد نظریه داده بنیاد یعنی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش منجر به شناسایی و تأیید 3 مقوله اصلی چشم انداز گرایی، ساختار متمرکز و چالش پذیر بودن و 14 کد محوری تفکر استراتژیکی، رابطه مداری، پویایی رهبری بینشمند، الهام بخشی، خردمندی، عدم انعطاف پذیری، تضاد فرهنگی، مقاومت در برابر تغییر، منفعل بودن سازمان، انتقاد پذیر بودن، برخورداری از دانش و فناوری، نفوذ در کارکنان سازمان، قدرت تشخیص و حرفه گرایی و 160 کد باز گردید و هم چنین نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده از اعتبار درونی بالایی بررخوردار می باشد. بحث و نتیجه گیری: ارائه یک مدل کاربردی برای شناسایی چالش های رهبری آموزشی بینشمند در مدارس ضروری است تا ضمن توجه جدی به چالش های رهبری بینشمند در مدارس و تلاش برای رفع آن ها، مدارس به سازمان های به معنی واقعی یادگیرنده، یاددهنده تبدیل بشوند.
بررسی پژوهش های انجام شده مرتبط با سند تحول بنیادین آموزش وپرورش ایران: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی پژوهش های کیفی مرتبط با سند تحول بنیادین آموزش وپرورش است که طی سال های 1389 تا 1399 انجام شده اند تا از این رهگذر، علاوه بر توصیف وضعیت پراکندگی موضوعی این تحقیق ها، درباره امکانات سیاستی و اجرایی حاصل از یافته های پژوهش ها کسب اطلاع شود. بدین منظور، از روش فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده کرده ایم که در آن، ازمیان جامعه ای با 2283 منبع، پس از طی کردن مراحل غربالگری، 35 پژوهش را انتخاب و طی فرایند تحلیل مضمون، نقدهای وارد بر فرایند اجرا و نیز محتوای سند درکنار پیشنهادها و راهکارهای اصلاح آن ها را درقالب دوازده مضمون فراگیر شناسایی کرده ایم. یافته های حاصل از این فراترکیب نشان می دهد ازجمله مهم ترین نقدهای وارد بر فرایند اجرای سند، موارد ذیل را می توان برشمرد: وجودنداشتن اجماع نظری و صراحت عملی میان نهادها و بازیگران، شتاب زدگی و بی برنامگی، صورت نگرفتن تفهیم و مشارکت درمیان ذی نفعان، و ضعف در فرایند ارزیابی. شاخص ترین نقدهای وارد بر محتوای سند نیز عبارت اند از: ابهام داشتن و شفاف نبودن مفاهیم، التقاط روش شناختی، ضعف و تعارضات نظری در مفاهیم و مبانی، و کم توجهی به تنوع فردی و فرهنگی. براساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی را برای اصلاح وضع موجود در دو بخش اجرایی و محتوایی می توان مطرح کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از: تنظیم نقشه راه؛ جلب مشارکت همگانی و فراقُوه ای با زمینه سازی قانونی، علمی، نهادی و نگرشی درراستای حکمرانی اجتماعی؛ اصلاح فرایندهای نظام مدیریت منابع انسانی در آموزش وپرورش؛ اصلاح کلیت متن سند؛ روش شناسی تدوین و مفاهیم و مبانی نظری آن. در بررسی توصیفی وضعیت پراکندگی موضوعی پژوهش ها، یافته های پژوهش نشان می دهد بیش از نیمی از مطالعات صورت گرفته به نوعی با زیرنظام های مطرح در سند تحول ، مرتبط بوده اند و در نیم دیگر، با رویکردهای درون متنی یا برون متنی، مفاهیم متعددی در سند مطالعه شده و تنها در تعدادی محدود از تحقیقات، بررسی و نقد اجرای سند صورت گرفته است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همجوشی شناختی و شایستگی اجتماعی نوجوانان قلدر در مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
29 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در همجوشی شناختی و شایستگی اجتماعی نوجوانان قلدر در مدارس شبانه روزی است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش کاربردی و ازنظر روش تحقیق به سبب جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترلْ آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دو مدرسه شبانه روزی سال تحصیلی 98-99 در شهرستان نیشابور است که ویژگی قلدری دارند. نمونه این پژوهش عبارت است از 30 دانش آموز دو مدرسه شبانه روزی متوسطه اول شهرستان نیشابور که با روش تصادفی بدون جایگزینی انتخاب شدند. این دانش آموزان در گروه 1۵ نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ارزیابی با پرسش نامه های همجوشی شناختی گیلاندرز (2010)، شایستگی اجتماعی پرندین (138۵) و مقیاس قلدری ایلینویز (2001) انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، سطح معناداری متناظر با هر سه متغیر در شاخص گروه کمتر از 0/017 است. بنابراین با اطلاعات جمع آوری شده و با توجه به رد فرض صفر فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اینکه «آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان قلدر تأثیر مثبت دارد» با اطمینان 0/95 تأیید می شود . آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش همجوشی شناختی و بهبود شایستگی اجتماعی نوجوانان قلدر مؤثر بوده است. پیشنهاد می شود این پژوهش روی سایر اختلالات و همچنین در سایر شهرستان ها صورت گیرد تا هم دارای قدرت تعمیم پذیری بالاتری شود و هم تفاوت های فرهنگی در این گونه پژوهش ها شناسایی شود.
آسیب شناسی برنامه آموزش از راه دور در ایران
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش از راه دور یک شیوه آموزشی نوین تلقی می شود که می تواند موانع اقلیمی و جغرافیایی فضاهای آموزشی، محدودیت های سنی و جنسیتی فراگیران را از میان بردارد. در ایران نیز برنامه های آموزش از راه دور طراحی و استقرار یافته است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی آسیب ها و ضعف های موجود در اجرا و برگزاری دوره های آموزش از راه دور با تمرکز بر استان کردستان بود. برای نیل به چنین هدفی، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی مدیران و مربیان مراکز آموزش از راه دور در استان کردستان بودند که با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی و با در نظر داشتن مبنای اشباع نظری داده ها، تعداد 21 نفر از آنان (7 نفر مدیر و 14 نفر مربی) در گروه نمونه در پژوهش قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوطه، پرسشنامه های بازپاسخی بین آن ها توزیع شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای استقرایی مبتنی بر کدگذاری باز استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که موانع فناوری و ارتباطی، موانع برنامه ریزی آموزشی، موانع اداری و ساختاری و موانع مالی، مهمترین آسیب های پیش روی این دوره ها بوده و برای از میان برداشتن آن ها لازم است که مراکز مذکور و همچنین نهادهایی که از این مراکز حمایت می کنند، زیرساخت های فناوری و مالی بهتری برای این مراکز فراهم ساخته و بازنگری هایی نیز در برنامه ها و استراتژی ها مربوطه اعمال کنند.
تاثیر ویدیوی مدرس به عنوان راهبرد عاطفی بر یادگیری دانشجویان در طراحی محیط های یادگیری چندرسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اضافه کردن ویدیوی مدرس در محیط های یادگیری چندرسانه ای برای یادگیری موضوعات ساده و پیچیده بود. روش تحقیق حاضر آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه مقایسه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تبریز بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از بین این افراد تعداد 72 نفر از دانشجویان رشته علوم تربیتی با روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه: موضوعات ساده بدون ویدیوی مدرس، موضوعات ساده با ویدیوی مدرس، موضوعات پیچیده بدون ویدیوی مدرس، و موضوعات پیچیده با ویدیوی مدرس قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون یادگیری محقق ساخته بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس دوراهه حاکی از تاثیر تعاملی ویدیوی مدرس و پیچیدگی محتوای یادگیری چندرسانه ای بر روی یادگیری دانشجویان بود، بدین صورت که در موضوعات ساده یادگیری، اضافه کردن ویدیوی مدرس به صفحه چندرسانه ای موجب بهبود یادگیری شد. برعکس، اضافه کردن ویدیوی مدرس به صفحات چندرسانه ای در موضوعات پیچیده، مخل یادگیری بود. با توجه به نتایج به دست آمده بر لزوم توجه به دو عنصر مهم در طراحی محیط های یادگیری چندرسانه ای تاکید می شود: نقش ویدیوی مدرس و نوع موضوع یادگیری.
بررسی تطبیقی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی در ایران و انگلستان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی در ایران و انگلستان بوده است تا موجب شناسایی تفاوت ها و شباهت های میان این دو شده و در نهایت، فرصت ها و تهدیدهای موجود در برنامه درسی هنر کشف شود. این پژوهش از بُعد هدف، کاربردی و از نوع کیفی است که با روش توصیفی-تحلیلی و به کمک الگوی بِرِدی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل برنامه درسی هنر دوره ابتدایی در کشورهای جهان و نمونه آماری آن با توجّه به روش نمونه گیری هدفمند، برنامه درسی هنر دوره ابتدایی در ایران و انگلستان است. عمده ترین نتایج این پژوهش پس از مقایسه شباهت ها و تفاوت های موجود در چهار عنصر اهداف، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی برنامه درسی هنر در کشور ایران و انگلستان، نشان می دهد که شباهت ها و تفاوت های قابل ملاحظه ای میان برنامه درسی هنر دوره ابتدایی هر دو کشور وجود دارد. شباهت ها بیشتر در محتوا و تفاوت ها بیشتر در اهداف، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی دیده می شود. همچنین، تحلیل یافته های این پژوهش نشان می دهد در حوزه عمل یا اجرای برنامه درسی هنر دوره ابتدایی، فاصله زیادی بین ایران و انگلستان در عناصرِ بررسی شده، دیده می شود.
مقایسه تأثیرآموزش مهارتهای زندگی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر هوش هیجانی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
168-151
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر هوش هیجانی دانش آموزان دختر بوده است. روش پژوهش نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 60 نفر از دانش آموزان پایه نهم دبیرستانهای دخترانه ناحیه 3 تهران (روشنگران، بامداد پارسی، نرجس) در سال تحصیلی 99-1398 که دارای نمرات پایین تر در مقیاس هوش هیجانی بار- آن (1997) بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفری) قرار گرفتند. برای گروه اول آموزش مهارتهای زندگی (10 جلسه: هر هفته یک جلسه یک ونیم تا دو ساعته) و برای گروه دوم آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه: هر هفته یک جلسه دو ساعته) اعمال شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. همه آزمودنیها پیش از آغاز آموزش و پس از آن، پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (1997) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که میانگین نمرات در متغیر هوش هیجانی و مؤلفه های آن در گروه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به گروه آموزش مهارتهای زندگی و در گروه آموزش مهارتهای زندگی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون به طور معنا داری افزایش یافته است. در کل می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش هوش هیجانی دانش آموزان دختر مؤثرتر از آموزش مهارتهای زندگی است.
سوء تفاهمات اساسی در رابطه با جنبش نو/ چند بسترسازی در مطالعات برنامه درسی (چیستی، چرایی و چگونگی)
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات برنامه درسی در طی بیش از یک قرن حیات رسمی خود، در معرض طرح دیدگاهها و نقطه نظرات متعدد و گاه منتناقضی بوده است. این دیدگاهها در برخی موارد به شدت بر ترسیم آینده رشته و سیر نحولات آن تاثیر داشته است. در ایران یکی ار دیدگاههای مطرح شده تلاش برای نو/چند بسترسازی مطالعات برنامه درسی و یا توسعه اقلیم ها و زیست بوم های برنامه درسی است که با عنایت به محدودیت های فراروی رشته و نیز فرصت هایی که پیش روی رشته در ایران قرار دارد، مورد تاکید واقع شده است . هسته اصلی این جنبش در کنار تلاش بیشتر برای گشودن درهای محافل تصمیم سازی برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش، حرکت به فراسوی بستر اولیه مطالعات برنامه درسی و نظر افکندن و تلاش برای جانمایی رشته در بسترهای دیگر نظیر صنعت، ترویج کشاورزی، صنعتی و محیط کار، فناوری های نوظهور و غیره است. از زمان طرح این ایده، پاره ای نگرانی ها و البته سوء تفاهماتی در باره معنا و هدف اصلی این دیدگاه، دلایل شکل گیری آن و نتایج آن شکل گرفته است. اگرچه با توجه به جوان بودن این جنبش و بسترهای شناخته شده و یا در حال ظهور برای حضور رشته در آنها، هنوز راهی طولانی برای شناسایی چالش ها و دستاوردهای آن و جود دارد، با این همه مقاله حاضر تلاش می کند تا با نگاهی تحلیلی برخی از مهم ترین این دغدغه ها را شناسایی و به آنها پاسخ دهد .