فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه سبک های یادگیری و انگیزش تحصیلی با درگیری تحصیلی در بستر آموزش آنلاین بود که با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 194 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به پرسشنامه ابعاد درگیری تحصیلی (ریو و تسنگ، 2011)، سیاهه سبک یادگیری (کلب، 1984) و مقیاس انگیزش تحصیلی (والراند، 1992) به صورت برخط پاسخ دادند. تحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین شیوه های یادگیری به جز مشاهده تأملی و انگیزش تحصیلی به جز انگیزش بیرونی با درگیری تحصیلی دانشجویان در بستر آموزش آنلاین رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین، انگیزش درونی، تمام ابعاد درگیری تحصیلی را پیش بینی می کرد و انگیزش بیرونی به جز بُعد درگیری عاملی بقیه ابعاد درگیری تحصیلی را پیش بینی می کرد. بی انگیزگی هم تنها قادر به پیش بینی درگیری عاملی بود. از میان سبک های یادگیری، سبک های واگرا و انطباق یابنده قادر بودند تنها درگیری هیجانی را پیش بینی کنند. بر این اساس، لازم است در ایجاد درگیری تحصیلی یادگیرندگان در بستر آموزش آنلاین علاوه بر عوامل بیرونی به عوامل درون فردی یادگیرندگان توجه داشت و با ایجاد شرایطی برای پرورش انگیزش تحصیلی و پاسخ به نیازهای یادگیرندگان با سبک های یادگیری مختلف، درگیری تحصیلی دانشجویان را در بستر آموزش آنلاین افزایش داد.
معرفی و اعتباریابی مقیاس اضطراب تدریس دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
69 - 89
حوزههای تخصصی:
دانشجومعلمان عمدتاً در طول دوره تربیت معلم دچار اضطراب شده و نگرانی هایی درخصوص تدریس در مدارس دارند که می تواند عملکرد حرفه ای آن ها را در آینده تحت تأثیر قرار دهد. پایش اضطراب تدریس دانشجومعلمان و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، در گرو دستیابی به ابزار معتبر سنجش اضطراب تدریس است؛ بنابراین، هدف از این پژوهش، تعیین ساختار عاملی و هم سانی درونی پرسش نامه اضطراب تدریس هارت (1987) بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، دانشجومعلمان ورودی 1399، 1400 و 1401 پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان کردستان مشتمل بر 1364 نفر بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، نمونه ای به حجم 275 نفر از میان آن ها انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه اضطراب تدریس دانشجومعلمان بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و مرتبه دوم، ضریب آلفای کرونباخ و آزمون t تک نمونه ای صورت گرفت. یافته ها نشان داد که گزاره های پرسش نامه اضطراب تدریس، قابل تقلیل به چهار مؤلفه: اضطراب ارزشیابی شدن، اضطراب مسائل حرفه ای و دانش آموزان، اضطراب کنترل کلاس و اضطراب الزامات فعالیت تدریس بود. پایایی کل پرسش نامه برابر با 927/0 بود و پایایی ابعاد پرسش نامه نیز در دامنه 66/0 تا 89/0 قرار داشت. درمجموع، نتایج، حاکی از تأیید روایی سازه و هم سانی درونی پرسش نامه اضطراب تدریس هارت (1987) در نمونه ایرانی مورد مطالعه، البته با حذف دو گزاره بود. با عنایت به کمبود ابزار سنجش اختصاصی اضطراب تدریس در ایران، توصیه می شود در پژوهش های بعدی از این مقیاس جهت بررسی این سازه در میان جامعه دانشجومعلمان و نیز معلمان ایرانی استفاده گردد.
تحلیل کارورزی در شرایط کرونا: استنباط سیاست های پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کارروزی مهم ترین بخش برنامه درسی تربیت معلم است که در آن شایستگی های دانشجومعلمان بروز پیدا می کند. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کارورزی تربیت معلم در شرایط کرونایی و تدوین سیاست هایی برای دوران پساکرونایی بود. روش ها : در این پژوهش از روش آمیخته متوالی استفاده شد که در بخش کیفی، روش تحلیل محتوا و در بخش کمی روش توصیفی - پیمایشی تحلیل SWOT بهره گرفته شد. جامعه مورد بررسی را چهار گروه دانشجومعلمان سال سوم و چهارم، استادان راهنمای کارورزی، معلمان راهنمای کارورزی و مجریان و کارشناسان کارورزی تشکیل می دادند. پس از احصای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته با گروه هدف، پرسش نامه ای تدوین و مشتمل بر 40 گویه در بین 385 نفر از افراد دست اندرکار کارورزی توزیع شد. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و ماتریس ارزیابی عوامل داخلی، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی، ماتریس سوآت استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کارورزی در شرایط کرونا، راهبرد محافظه کارانه را در پیش گرفته است. شرایط خاص شیوع کرونا، فرصت هایی برای دانشگاه فرهنگیان فراهم کرده است، اما نقاط ضعف بیش از نقاط قوت بوده است. در پایان سیاست هایی برای دوره پساکرونا ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق در سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای کارورزی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. با عنایت به شرایط متغیر جهانی ارائه سناریوهای راهبردی حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده در شرایط خاص قرار گیرد.
بازشناسی مؤلفه های راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
242 - 221
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا بوده است روش ها : رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش مورداستفاده، مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان؛ استادان، متخصصان و معلمان آشنا به مکتب هستی گرایی بودند که به صورت هدفمند با 25 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) صورت گرفت. به منظور اعتبار داده ها در پژوهش حاضر از مسیر ممیزی استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در قالب 123 مضمون پایه، 11 زیرمؤلفه، 4 مضمون سازمان دهنده (فضای آموزشی، معلم، دانش آموز و روش تدریس هستی گرا) و یک مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند. زیرمؤلفه ها شامل؛ فضای آموزشی موقعیت محور و اصیل، اجتناب از فضای استاندارد و قالبی، فضای انعطاف پذیر و همدلانه، تعامل انسانی بین معلم و دانش آموز و حفظ کرامت ذاتی دانش آموز، معلم به مثابه فردی تسهیلگر و بسترساز، معلم به مثابه ی فردی مسئول و مثبت اندیش، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش، ظرفیت انتخاب گری دانش آموز، دانش آموز به عنوان فردی مسئول، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش تدریس، تنوع روشی بر اساس موقعیت و شرایط، تأکید بر روش های تعامل محور و انسان گرا است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می گردد که برنامه درسی نظام آموزشی به صورت گام به گام از حالت رفتار گرا به سمت برنامه درسی هستی گرایانه تغییر جهت دهد.
شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای بسیار ارزشمند ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری محسوب می شود، زیرا می تواند بازخورد مفیدی برای استادان و دانشگاه در مورد کیفیت عناصر برنامه درسی فراهم سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح آمیخته اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی _ پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه ارزشیابی اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های ارزشیابی بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمی نشان داد میانگین توجه به شاخص های ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
نقش پیش بینی کننده ذهن آگاهی و کارکرد خانواده در شکست تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مشکلات تحصیلی و عدم موفقیت در تحصیل با پیامدهای متعددی همراه است و می تواند دانش آموزان را در زمینه فرایندهای آموزشی و شغلی با دشواری مواجه سازد. لذا این پژوهش با هدف پیش بینی شکست تحصیلی براساس ذهن آگاهی و کارکرد خانواده در دانش آموزان انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال 1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه پلنت (n=50+8m) تعداد 200 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شکست تحصیلی (کانروی و همکاران، 2002)، ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) و کارکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 1982) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با نرم افزار spss انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی و هر یک از مؤلفه های آن شامل مشاهده گری، توصیف بدون برچسب، عملکرد همراه با آگاهی، پذیرش بدون قضاوت و عدم واکنش با شکست تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (05/0P<). همچنین این رابطه بین کارکرد خانواده و هر یک از مؤلفه های آن شامل حل مسأله، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی با شکست تحصیلی در دانش آموزان منفی و معنادار بود (05/0P<).نتیجه گیری: با توجه به پیامدهای منفی و گسترده شکست تحصیلی و نقش مهم فرایندهای روانشناختی و نهاد خانواده در ابعاد مختلف زندگی دانش آموزان به ویژه زندگی تحصیلی آنان، لازم است مسئولان بهداشت روان و روانشناسان تربیتی به این مسئله توجه ویژه ای داشته باشند.
طراحی برنامه درسی برای تقویت مهارت های تفکر انتقادی در معلمان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و ارزیابی برنامه درسی برای تقویت مهارت های تفکر انتقادی در معلمان مقطع ابتدایی انجام شده است. روش تحقیق، توسعه ای و با استفاده از مدل برنامه ریزی درسی «تایبا-تایلر» طراحی شد. جامعه آماری پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و شامل دو متخصص در برنامه ریزی درسی، دو متخصص در ارزیابی و سنجش، یک متخصص آموزش زبان فارسی و یک متخصص فلسفه بود. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که برنامه طراحی شده شامل ۱۲ هدف اصلی در پنج محور کلیدی است: پذیرش تفاوت دیدگاه ها، ارزیابی صحت و اعتبار اطلاعات، جستجوی دلایل و شواهد، طرح پرسش های سطح بالا، و تقویت تفکر باز. این برنامه بر اساس نیازهای معلمان تدوین شده و فعالیت هایی نظیر درام خلاق، تحلیل مطالعات موردی و کار گروهی را به عنوان ابزارهای آموزشی به کار گرفته است. ارزیابی بازتابی نشان داد که اهداف، محتوای آموزشی، تجربیات یادگیری و روش های ارزیابی این برنامه از هماهنگی و قابلیت اجرایی بالایی برخوردار هستند. این پژوهش بر اهمیت نقش معلمان در پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان و ایجاد جامعه ای با مهارت های تفکر انتقادی تأکید می کند. در نهایت، پیشنهاد می شود که این برنامه درسی برای سایر مقاطع تحصیلی نیز توسعه یابد تا به عنوان گامی مؤثر در ارتقای تفکر انتقادی در تمام سطوح آموزشی به کار گرفته شود. کلیدواژه ها: برنامه درسی، تفکر انتقادی، رفتار معلمان، آموزش معلمان، توسعه حرفه ای
شناسایی دستاوردها، فرصت ها، چالش ها و عومل موثر بر اجرای طرح عید و داستان و هنر در روایت های آموزگاران دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دستاوردها، فرصت ها و چالش های اجرای طرح عید و داستان و هنر در روایت های آموزگاران دوره ابتدایی انجام شد؛ رویکرد پژوهش کیفی و روش انجام آن روایت پژوهی بود. مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی از میان معلمان مدارس ابتدایی با 5 سال سابقه تدریس، دارای تجربه اجرای طرح عید و داستان و هنر و علاقه مند به شرکت در پژوهش انتخاب شدند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته به منظور گردآوری داده ها استفاده شد که در مصاحبه هشتم اشباع نظری حاصل گردید. سپس روایت ها روی کاغذ پیاده شد و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. اعتباریابی داده ها با استفاده از روش بازبینی مشارکت کنندگان و همکاران پژوهشگر و دقت علمی و اطمینان یابی نیز از طریق هدایت دقیق جریان مصاحبه و خود بازبینی پژوهشگر صورت گرفت. تحلیل روایت ها منجر به شناسایی64 مضمون پایه و 15مضمون سازمان دهنده از جمله فرصت ها و آثار اجتماعی، فرصت ها و آثار فرهنگی، فرصت های برگزاری نمایشگاه، عوامل موثر در اجرا، چالش های آموزشی، چالش های فرهنگی، پیشنهادهای اجرایی، ساختاری و ... شد. با توجه به یافته های این مطالعه پیشنهاد می-شود، مسئولان ذی ربط به اهمیت مضامین استخراج شده و تاثیر آنها در اجرای موثر طرح توجه لازم داشته باشند.
مدل راش چندوجهی در آزمون های عملی: مورد مطالعه آزمون سُرایش
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تحلیل داده های حاصل از آزمون های عملی سازمان سنجش با استفاده از مدل راش چندوجهی و مقایسه آن با نتایج حاصل از تحلیل های کلاسیک است. روش پژوهش: روش پژوهش کمی و از نوع توصیفی-تحلیلی است. مشارکت کنندگان شامل تمامی داوطلبان رشته آهنگسازی حاضر در آزمون عملی سُرایش بودند. داده مورد تحلیل از فرم های ارزیابی پر شده توسط چهار ارزیاب برای هر داوطلب بدست آمده است. یافته ها: یافته نشان می دهد اگر چه ضریب همبستگی میان ارزیاب ها بالا بوده (بیش از 90/0)، توافق ارزیاب ها براساس ضریب کاپا، در حد متوسط است. همچنین براساس نتایج راش چند وجهی، پارامتر سخت گیری ارزیاب ها در حد متوسط بوده است. نتیجه گیری: تمایز بین ضریب همبستگی و کاپا، نشان می دهد که نمی توان از هر یک از این شاخص ها به تنهایی برای تحلیل ارزیاب استفاده کرد، همچنین این ضرایب، وضعیت گروهی ارزیاب ها را نشان می دهند در حالی که راش چند وجهی وضعیت هر یک از ارزیاب ها را نشان می دهد. نتایج راش چند وجهی نشان داد که ارزیاب ها دچار خطای سخت گیری و سهل گیری نیستند.
Teachers’ Narratives on Implementing AI-Based Learning Tools for Students with Severe Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۲ (۲۰۲۴) : Serial Number ۶
20-27
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore teachers' narratives on implementing AI-based learning tools for students with severe disabilities. The objective is to understand the challenges faced, the impacts on students, and the experiences of teachers using these technologies in special education settings. A qualitative research design was employed, using semi-structured interviews to gather data from 16 certified special education teachers with experience in using AI-based learning tools. Participants were selected through purposive sampling to ensure a diverse range of perspectives. Interviews were transcribed and subjected to thematic analysis to identify key themes and patterns in the data. Three main themes emerged from the analysis: implementation challenges, the impact on students, and teacher experiences. Teachers reported significant technical difficulties, inadequate training, and limited administrative support as major challenges. Despite these issues, AI tools had a positive impact on student engagement, motivation, learning outcomes, social interaction, and behavioral changes. Teachers experienced a range of emotions, from initial skepticism to eventual acceptance, and highlighted the importance of peer support and professional growth. The study underscores the transformative potential of AI in special education, while also identifying critical areas that need attention for successful implementation. The integration of AI-based learning tools in special education offers significant benefits for students with severe disabilities, including enhanced engagement, improved learning outcomes, and better social interactions. However, successful implementation requires addressing technical issues, providing comprehensive training, securing administrative support, and fostering a culture of feedback and reflection. Future research should focus on long-term impacts, comparative effectiveness of different AI tools, and the development of effective training programs. Educational institutions must prioritize these areas to maximize the positive impact of AI technologies in special education.
آموزه های تربیتی و نخبه پروری از دیدگاه شمس تبریزی
حوزههای تخصصی:
الگوی تربیتی مستبدانه و سخت گیری در آموزش، اگر چه افراد مقاوم را به مقامات برتر می سازند ضعیف ها را دچار شکست یا عواقب زیانبار می نماید. شمس تبریزی به عنوان آموزگاری معنوی عقیده دارد که بهترین روش تربیتی برای افرادی خاص که استعداد لازم را دارند الگوی سخت گیرانه است چون تولد دوباره نیاز به گذر از درد زایمان دارد و پلیدی های درون با آسان گیری ریشه کن نخواهد شد. در این مقاله با بررسی روش های تعلیم و تربیت متناسب با روان شناسی جدید، به بررسی روش شمس تبریزی پرداخته و دیدگاه او نقد و ارزیابی می شود. با بهره گیری از روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل منطقی، با استناد به منابع دست اول نتیجه گیری می شود که در الگوی تربیتی این عارف برای افراد خاصی که استعداد مربوطه را داشته اند در مواردی کارآمد بوده است و اگر چه در آموزش عمومی جدید مورد قبول نیست در تربیت اختصاصی توصیه شده است. او سه نوع مدرسه و سه مقطع تحصیلی را طراحی می کند که از ابتدایی تا نهایی که معرفت می داند تدوین می سازد.
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
184 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
تأثیر دانش آموزش محتوا (فورهند تنیس روی میز) بر عملکرد و توجه انتخابی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی: راهکاری برای توسعه حرفه ای معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ارتقای دانش آموزش محتوا در سالیان اخیر مورد توجه اکثر محققین بوده است. بااین حال در تربیت بدنی به این موضوع کمتر توجه شده است. هدف این مطالعه، تأثیر دانش آموزش محتوا بر عملکرد دانش آموزان چهارم ابتدایی منطقه شش تهران در فورهند تنیس روی میز و توجه انتخابی بود. روش شناسی: برای انجام این مطالعه نیمه تجربی، 40 دانش آموز با میانگین سن 73/10 و انحراف استاندارد 12/1 به صورت دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا یک گروه به مدت 6 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه مهارت فورهند تنیس روی میز را زیر نظر یک معلم، آموزش دیدند؛ سپس معلم در یک کارگاه شش ساعته شرکت کرد و به گروه دیگر، مانند گروه اول، آموزش داد. آزمون شامل دقت عملکرد فورهند تنیس و آزمون استروپ بود که فورهند تنیس در چهار مرحله پیش آزمون، پس آزمون، یادداری و انتقال و توجه انتخابی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شد. یافته ها: نتایج تحلیل آنوای مرکب نشان داد اثر آزمون و گروه آزمون برای هر دو متغیر معنادار است. به طوری که برای پیش آزمون تفاوتی در بین گروه ها مشاهده نشد؛ اما در پس آزمون، آزمون یادداری و انتقال گروه تجربی عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل در هر دو متغیر داشتند. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد کارگاه های دانش افزایی دانش محتوا می تواند به مربی کمک کند تا عملکرد فراگیران را بهبود ببخشد؛ لذا استفاده از این کارگاه در ورزش و تربیت بدنی نیز کمک کننده است.
بررسی مشابهت ساختاری موضوعات حوزه مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران اهواز و مطابقت با این حوزه در ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
111 - 128
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مشابهت ساختاری موضوعات حوزه مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران اهواز و مطابقت با ایران و جهان انجام شد. پژوهش از نوع مطالعات کاربردی علم سنجی به شمار می رود. جامعه آماری را پژوهش های مرتبط با رشته مهندسی عمران در پایگاه Web of Science تشکیل داده اند. به منظور بررسی هم سویی موضوعی روش خوشه بندی با نرم افزار VOSviewer انجام گردید. برای تعیین میزان هم سویی پژوهش ها نیز از شاخص مشابهت ساختاری موضوعات استفاده شده است. پژوهشگران به دنبال جستجوی حوزه های موضوعی گروه مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران، ایران و جهان بوده اند. با درصد مشابهت ساختاری، مشخص شد که به مرور زمان موضوعات حوزه مهندسی عمران در دانشگاه شهید چمران با ایران و جهان و همچنین ایران با جهان هم سوتر شده اند ولی هم سویی موضوعات دانشگاه شهید چمران با ایران و جهان کم است. جهت افزایش هم راستایی در پژوهش ها، باید انجمن هایی بین متخصصان، پژوهشگران، صاحب نظران، دانشجویان و اساتید مهندسی عمران برقرار شود تا به اشتراک نظر و هم اندیشی پرداخته شود. همچنین به نظر می رسد نظارت بر روندهای پژوهشی و شباهت آنها با پژوهشگاه های برتر دنیا، دیدگاه جدیدی را پیش روی سیاست گذاران پژوهشی قرار می دهد و اساساً در یافتن نقاط قوت و ضعف رویکردهای پژوهشی و سیاست های آتی مؤثر است.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی مساله محور با تاکید بر نقش مهارت های زندگی در دوره اول متوسطه
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این تحقیق باهدف طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی مساله محور با تاکید بر نقش مهارت های زندگی در دوره اول متوسطه انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع آمیخته و طرح اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای طراحی الگو و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتبارسنجی الگو استفاده شد. دادهها از طریق اسناد بالادستی و متون علمی در بازه زمانی 2023-2000 گردآوری گردید. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری استقرایی و در بخش کمی، تحلیل عاملی تأییدی شاخص های توصیفی میانگین، انحراف معیار و آزمون استنباطی کندال (W) بود. پس از دستیابی به الگوی پیشنهادی از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 16 نفر از صاحب نظران به روش نمونه گیری هدفمند جهت اعتبار سنجی الگو نظرخواهی شد. یافته ها: از جمله نتایج به دست آمده در این پژوهش، 70 کد محوری مربوط به ویژگیهای عناصر هدف، محتوا، تدریس، فعالیتهای یادگیری، گروه بندی، منابع، زمان، مکان و ارزشیابی بود. در مرحله کمی پس از تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه محقق ساخته توسط نرم افزار PLS انجام شد و الگوی بدست آمده، با ۷۰ متغیر، پس از تحلیل عاملی تأییدی و برازش مناسب و همچنین بررسی توافق صاحب نظران، اعتبار سنجی و ارائه شد. نتیجه گیری: در نتیجه پیاده سازی طرح برنامه درسی مورد نظر با تاکید بر نقش مهارت های زندگی دانش آموزان اول متوسطه بدست آمده در مدارس اول متوسطه، می تواند در راستای اهداف آموزشی بسیار موثر واقع شود.
دانش قدرتمند جغرافیایی؛ نو اندیشی در کیفیت آموزش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر مفهوم «دانش قدرتمند» مورد توجه بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش قرار گرفته است. در چنین رویکردی هدف اصلی مدارس، ارائه دانشی است که دانش آموزان را قادر می سازد تا فراتر از محدودیت های تجربه خود، جهان و مسائل آن را درک کرده و فکر کنند، چنین دانشی به عنوان «قدرتمند» توصیف می شود. رشته جغرافیا با توجه به ظرفیت های آن برای تجهیز دانش آموزان به دانش قدرتمند در موقعیت مطلوبی قرار دارد. مفاهیم کلیدی که این رشته بر اساس آن ها استوار است به دانش آموزان کمک می کند تا دیدگاه های خود را برای تجسم و تفکر کل نگر توسعه داده و آنچه را که بررسی می شود را در تصویر بزرگتر آن، قرار دهند. این مقاله با استفاده از روش مروری سنتی و روش کیفی تحلیل مفهومی به بررسی، تحلیل و کاربرد دانش قدرتمند در آموزش جغرافیا، به ویژه در جغرافیای مدارس می پردازد. بر این اساس ابتدا با مرور ادبیات مربوطه، معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شد و سپس به ارتباط این مفهوم با جغرافیا و جغرافیای قدرتمند، نظام مدرسه ای و برنامه ریزی درسی در جغرافیای مدرسه پرداخته شد. یافته ها حاکی از این است که بکار گیری دانش قدرتمند جغرافیایی و ارائه درک تصویر بزرگتر به دانش آموزان، راه های جدیدی برای تفکر، تجزیه و تحلیل و توضیح، ارائه می دهد. افزون بر این، پژوهش حاضر تاکید می کند که نو اندیشی در آموزش جغرافیا و به کارگیری یک برنامه درسی مبتنی بر جغرافیای قدرتمند می تواند با آموزش توانایی ها و مهارت های کاربردی جغرافیا، به درک بهتر دانش آموزان و افزایش مهارت و توانایی مشاهده جهان با چنین دانش و قابلیت هایی و یافتن راه حل هایی برای مسائل و مشکلات با زمینه های مختلف، کمک قابل توجهی بکند.
تأثیر برنامه مدرسه تلویزیونی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در ایام کرونا با میانجی گری انگیزش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی اثر برنامه ی «مدرسه تلویزیونی ایران» شبکه آموزش، بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری انگیزش تحصیلی، در ایام کرونا می باشد. روش پژوهش، پیمایشی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم (1038 نفر) شهرستان کردکوی در سال 1401-1400 می باشند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی 343 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از دو پرسشنامه استاندارد عملکرد تحصیلی پاهم و تایلر(1999) و انگیزش تحصیلی گای، مارش و داوسون(۲۰۰۵) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات از ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان تماشای مدرسه تلویزیونی با انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.نتایج نشان داد که بین میزان تماشای مدرسه تلویزیونی با انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.
بررسی راهکارهای آموزش زبان عربی در مدارس مبتنی بر صنعت هوش مصنوع
حوزههای تخصصی:
عربی تنها درسی است که در قانون اساسی ایران برای تدریس در دوره متوسطه ذکر شده است، از طرفی بیشترین تاثیر را بر فارسی در دوران بعد اسلام داشته و در هم تنیده شده اند و امروزه بسیاری از کلمات استعمال شده ایرانیان در مکالمات روزمره ریشه عربی دارد، فلذا تدریس ان جایگاه ویژه در نظام آموزشی کشور دارد. اما عربی در میان فراگیران جذابیت کمتری دارد و پژوهش ها نشان داده به دلایل مختلف رغبت به فراگیری این درس کم است، یکی از راه های بهبود ان استفاده از فناوری روز می باشد. هوش مصنوعی که جزئی از صنعتIT است پیشرفت چشمگیری در عرصه های گوناگون از جمله امر آموزش داشته است . پژوهش حاضر در صدد است راهکار های استفاده از هوش مصنوعی در تدریس عربی را با رویکرد پژوهشی- مروری و با منابع کتاب خانه ای بررسی کند. یافته ها نشان می دهد که از امکانات هوش مصنوعی نظیر شخصی سازی، واقعیت افزوده، بازی های کامپیوتری می توان در فرآیند تدریس عربی استفاده کرد همچنان که نرم افزار های مختلف هوش مصنوعی وجود دارند که از آنها در تدریس بخش های مهم عربی نظیر ترجمه متون و آموزش قواعد می توان بهره برد. این مقاله پیشنهاد میکند برای بهبود درس عربی در مدارس نیاز است که گروههای مجرب حوزه هوش مصنوعی و تعلیم وتربیت به بررسی ابعاد به کارگیری این صنعت در تدریس دروس مدارس مخصوصا عربی بپردازند.
اثربخشی برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی بر بهبود مهارت های پیشاریاضی و حافظه فعال دیداری-فضایی در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی و اثربخشی آن بر بهبود مهارت های پیشاریاضی و حافظه فعال دیداری-فضایی در کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود و ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه جمع آوری داده ها در طبقه تحقیقات ترکیبی (کیفی-کمی) قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 5 تا 7 ساله در مراکز پیش دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از بین آن ها، نمونه ای به حجم 30 نفر (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی گمارش شد. در مرحله بعد دو آزمونِ مهارت های پایه ریاضی (کهن صدق، 1376) و خرده آزمون حافظه فعال دیداری-فضایی (حافظه مازها و یادآوری مکعب) از مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (ارجمندنیا، 1388) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی بر بهبود مهارت های پیشاریاضی در حیطه های اعداد و عملیات، اندازه گیری، محاسبات اولیه و هندسه و همچنین حافظه فعال دیداری-فضایی اثرگذار است. بر این اساس می توان گفت برنامه توانمندسازی شناختی با رویکرد بدنمندی به دلیل تکیه بر تجربیات مستقیمِ بدنی و حرکتی، سیستم عصبی، حسی، حرکتی و شناختی را هم زمان درگیر می کند.
تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بر مبنای سبک های دلبستگی: تعیین نقش میانجی بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
7 - 19
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی یکی از رفتارهای مرتبط با بافت یادگیری است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را با چالش مواجه می سازد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر ساختاری سبک های دلبستگی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری بهزیستی روان شناختی بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی_ همبستگی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای از بین تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1401-1400، تعداد 329 نفر نمونه (227 دختر و 102 پسر) انتخاب و به پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم، پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS و SPSS-23 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج بیانگر اثر مستقیم سبک های دلبستگی ایمن (05/0>P , 14/0- =β) و اضطرابی (03/0>P , 17/0=β) بر اهمال کاری تحصیلی بود. همچنین بهزیستی روان شناختی اثر سبک های دلبستگی بر اهمال کاری تحصیلی را میانجی گری می کند. دلبستگی ایمن (02/0>P , 13/0- =β) با افزایش بهزیستی به کاهش اهمال کاری تحصیلی می انجامند و در مقابل دلبستگی ناایمن اجتنابی (05/0>P , 11/0 =β) و اضطرابی (03/0>P , 15/0 =β) با کاهش بهزیستی به افزایش اهمال کاری تحصیلی می انجامند. این نتایج بیانگر نقش تعیین کننده روابط عاطفی در سلامت روانی و نظم دهی به رفتارهای دانش آموزان نوجوان است. از این رو به والدین و روان شناسان توصیه می شود که در راستای بهبود مشکلات تحصیلی دانش آموزان، بهبود روابط و پیوندهای عاطفی مهم با آنان را مورد توجه قرار دهند.