فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
303 - 332
حوزههای تخصصی:
ناتوانی یادگیری شامل مشکلاتی در زمینه خواندن، نوشتن، گوش دادن، حل مسائل ریاضی و درک یا کاربرد زبان گفتاری است که موانع قابل توجهی را برای دانش آموزان ایجاد می کند و موجب مشکلاتی در مسائل تحصیلی و عملکرد شناختی می شود. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه حساسیت به طرد با مشکلات رفتاری عاطفی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. این مطالعه ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها (طرح تحقیق) از پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در مراکز اختلال یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 282 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشکلات رفتاری عاطفی راتر (1975)، هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) و خودکارآمدی شرر و مادکس (1982) استفاده شد. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS27 و نرم افزار Lisrel 8.8 انجام شدند. یافته ها نشان داد که هوش هیجانی و خودکارآمدی بر مشکلات رفتاری عاطفی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری اثر منفی معنادار دارند. همچنین خودکارآمدی توانست میانجی روابط بین متغیرهای پژوهش باشد؛ بنابراین متغیر هوش هیجانی علاوه براثر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی نیز بر مشکلات رفتاری عاطفی تأثیر می گذارند. (01/0>P). با توجه به یافته های پژوهش، در مراکز مشاوره و کلینیک های روان شناسی می توان در مورد تنظیم و کنترل هیجانات و خودکارآمدی درزمینه هوش هیجانی باهدف برقراری تعاملات سازنده با دیگران در کودکان با ناتوانی یادگیری به والدین و معلمان آموزش های لازم ارائه شود.
تجربه زیسته دانشجویان از برنامه درسی مجازی (مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان هرمزگان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته دانشجویان از برنامه درسی مجازی ارائه شده در دانشگاه فرهنگیان بوده است. این پژوهش در قالب پارادایم کیفی انجام شده است. طرح پژوهش، طرحی پیدایشی است؛ زیرا مؤلفه ها حین انجام پژوهش پدیدار می شوند. نمونه آماری 18 نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان هرمزگان بوده اند، که به روش نمونه گیری هدفمند با رعایت اصل اشباع نظری انتخاب شدند. رویکرد تجزیه و تحلیل داده ها رویکرد توصیفی تفسیری است. این رویکرد مستلزم حدودی از تفسیر و نیز پیش از آن انتخاب اطلاعات است. با تحلیل مصاحبه شرکت کنندگان در شناسایی آسیب های برنامه درسی مجازی، 62 کد اولیه، 19 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شامل: ضعف در زیرساخت های سامانه آموزش مجازی، ضعف در فرایند یاددهی یادگیری در سامانه مجازی، کمبود دانش از سامانه مجازی، ضعف در زمان آموزشی، عدم جذابیت سایت آموزش مجازی؛ استخراج شد. در ارائه راهکارهای تقویت برنامه درسی مجازی با تحلیل مصاحبه دانشجویان، 46 کد اولیه، 23 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی شامل: تقویت فرایند یاددهی یادگیری در سامانه مجازی، تقویت زیرساخت های مربوط به سامانه آموزش مجازی، پشتیبانی از آموزش های صورت گرفته در سامانه مجازی، آموزش نحوه صحیح استفاده از سامانه مجازی، برنامه ریزی زمان مناسب آموزش در سامانه مجازی؛ شناسایی شد.
طراحی الگوی دانشگاه هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روی کار آمدن فناوری های نوین به خصوص هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء، تعریف دانشگاه در قرن بیست و یکم را به سمت دانشگاه هوشمند تغییر داد. در دانشگاه هوشمند فضاها با استفاده از اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی به محیطی امن و تحت کنترل و هوشمندانه برای فراگیران تبدیل می شود. با توجه به اهمیت هوشمندسازی دانشگاه همگام با سایر کشورها، پژوهش حاضر به دنبال ارائه الگوی دانشگاه هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی می باشد. روش پژوهش از نوع کیفی بود و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان اطلاعات لازم جمع آوری و با هدف استخراج عناصر و اجزای مدل، این اطلاعات براساس روش تحلیل مضمون کدگذاری شد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی از رشته های تکنولوژی آموزشی، مدیریت آموزش عالی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و هوش مصنوعی به تعداد 23 نفر بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد. برای اعتباریابی شبکه مضامین از تکنیک دلفی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی دانشگاه هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی دارای 15 مولفه و 70 زیرمولفه است.
طراحی و هنجاریابی پرسشنامه رضایت از روش تدریس مدرسان بر مبنای الگوی هَیَجامَد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که رضایت یا نارضایتی فراگیران از روش تدریس مدرسان سهم بسزایی در میزان یادگیری آنان دارد، شایسته است مدرسان در انتخاب روش تدریس خود به نیازهای آنان در یادگیری مطالب توجه داشته باشند، که از جمله این نیازها به کارگیری هیجانات و حواس فراگیران در فرآیند یادگیری است. بنابراین با توجه به جایگاه هیجانات و حواس در آموزش و همچنین اهمیت رضایت فراگیران نسبت به روش تدریس مدرسان، پژوهش حاضر با هدف طراحی و هنجاریابی پرسشنامه رضایت از روش تدریس مدرسان بر مبنای الگوی هَیَجامَد (هیجان و بسامد) انجام شد.روش پژوهش از نوع کمّی و کاربردی است که در آن نگارندگان پس از طراحی پرسشنامه و تأیید روایی محتوایی آن توسط متخصصان روان شناسی آموزش زبان، آن را در اختیار دانشجویان قرار دادند. حجم نمونه بر اساس نمونه گیری در دسترس 398 دانشجو (315 زن و 83 مرد) با میانگین سنی (86/22) در رشته های زبان و ادبیات فارسی، زبان انگلیسی و زبان عربی در مقاطع تحصیلی گوناگون بودند. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و برای بررسی پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد پرسشنامه رضایت از روش تدریس بر مبنای الگوی هَیَجامَد از سه عامل روان شناختی(10 گویه)، شناختی (10 گویه) و محیطی (8 گویه) تشکیل شده است. همچنین پایایی پرسشنامه نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ با عدد (97/0) تأیید شد. در نتیجه از این پرسشنامه می توان به عنوان ابزاری برای بررسی کیفیت روش تدریس مدرسان در دانشگاه ه ها بهره برد.
نقش عکس برداری و تصویر در آموزش جغرافیا: تأثیرات مثبت بر یادگیری مکانی و فهم عمیق مفاهیم
حوزههای تخصصی:
نقش عکس برداری و تصویر در آموزش جغرافیا: تأثیرات مثبت بر یادگیری مکانی و فهم عمیق مفاهیمدرک و آموزش مفاهیم جغرافیایی نیازمند ابزارهایی است که بتوانند پیچیدگی های مکانی و ارتباطات بین پدیده های جغرافیایی را به شکلی ملموس و قابل فهم ارائه دهند. عکاسی به عنوان یکی از این ابزارها، نقش مهمی در تسهیل فرآیند یادگیری و درک عمیق تر مفاهیم جغرافیایی ایفا می کند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای-اسنادی، به بررسی تأثیرات مثبت عکس برداری بر یادگیری مکانی و فهم مفاهیم جغرافیایی پرداخته و نشان می دهد که چگونه تصاویر می توانند به عنوان یک وسیله ارتباطی مؤثر در آموزش جغرافیا عمل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که عکس برداری و تصویر با جغرافیا یک پیوند ناگسستنی دارد و امروزه توسط بسیاری از سازمان ها یا مؤسسات تحقیقاتی و آموزشی همانند نشنال جئوگرافی در حوزه های مختلف از جمله اقیانوس ها، زمین، دنیای حیوانات وحشی، فرهنگ ها و مکان های تاریخی، نبوغ انسانی و همچنین گردشگری از این روش تأثیرگذار برای آموزش و پژوهش استفاده می شود. نتایج بررسی همچنین نشان می دهد که استفاده از عکس ها در فرآیند آموزش جغرافیا، به افراد کمک می کند تا پیچیدگی های مفاهیم جغرافیایی و ارتباط بین این مفاهیم را بهتر درک نمایند. بعلاوه این روش با ارائه تجربه واقعی و بصری از مناطق و پدیده های جغرافیایی، تحریک و انگیزه بخشی برای فرد ایجاد می کند. در این روش با ایجاد گلچینی از تصاویر مناطق مختلف و لمس محیط، نوعی تجربه مستقیم در زمینه مفاهیم و پدیده های جغرافیایی برای فرد ایجاد می شود.
خوانایی سنجی کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور
حوزههای تخصصی:
کتاب های درسی مهم ترین منابع فرایند یاددهی- یادگیری هستند و میبایست محتوای کتب برای هر گروه سنی و مقطع تحصیلی به طور مناسب طراحی و تدوین شوند تا اثر بخشی کافی را به دنبال داشته باشند. یکی از مواردی که باید در تدوین کتب درسی به آن توجه لازم را داشته باشیم، سطح خوانایی کتب است. اهداف این پژوهش بدین قرار است: 1- خوانایی سنجی کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور 2- آیا مطالب و محتوای کتاب مورد نظر میتواند بدون نیاز به معلم و به صورت مستقل آموزش داده شوند؟ جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه جملات و کلمات موجود در متن کتاب است و همچنین نمونه آماری پژوهش نیز شامل 3 متن یکصد کلمه ای است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش تحلیل متون هم بر اساس روش های گانینگ فوگ، فلش و پاور انجام شده است. نتایج حاصل از داده های بدست آمده نشان میدهند که محتوای کتاب علوم و فنون ادبی پایه دهم رشته انسانی طبق روش های فوگ، فلش و پاور از نظر سنی مناسب پایه دهم نیست. همچنین محتوای کتاب را نمیتوان به طور مستقل و بدون معلم فرا گرفت. لذا میبایست برنامه ریزان مجددا نسبت به بازبینی و تغییر محتوای کتاب اقدام فرمایند.
تشویق و تنبیه در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان نمونه دوره ابتدایی شهرستان نی ریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعلیم و تربیت دانش آموزان همواره باید از روش ها و ابزارهای تربیتی فراوانی بهره گرفت و در این بین تشویق کردن و تنبیه کردن از مهمترین ابزارهای سیستم آموزش برای تربیت صحیح دانش آموزان در مدارس است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی، شیوه-های انجام تشویق و تنبیه در آموزش های مجازی را مورد بررسی قرار داد. قلمرو پژوهش شامل معلمان نمونه شهرستان نی ریز بود و مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند (موارد مطلوب) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. بدین صورت که پس از مصاحبه با 10 معلم، اشباع داده ها حاصل شد. داده های به دست آمده مطابق کدگذاری اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد استفاده از شیوه های متنوع تشویق و تنبیه، رعایت اعتدال، استفاده از شیوه های بدیع، استفاده از چارچوب رفتاری درست در کلاس مجازی از مضامین اصلی به شمار می آید. همچنین به منظور غنای آموزش مجازی، ساخت استیکر از مخاطبان و توجه خاص به تفاوت های فردی آنان از سوی مشارکت کنندگان طرح شد. جهت حفظ انگیزه یادگیری فراگیران و جلوگیری از کج روی ها در آموزش های مجازی استفاده از تشویق و تنبیه ضرورتی انکارناپذیر است.
طراحی فضای یادگیری مهارت محور مبتنی بر حل مسئله با رویکرد بین رشته ای و تمرکز بر حوزه های تربیت و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی محیط های یادگیری مبتنی بر مهارت حل مساله با رویکرد تلفیقی میان رشته ای، و تاکید بر حوزه های تربیت و یادگیری، با استفاده از چارچوب نظری الگوی برنامه درسی اکر، در درس علوم پایه سوم ابتدایی صورت گرفته است که براساس هدف، کاربردی و از منظر روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی با پیمایش نظرات متخصصان می باشد. این پژوهش در دو مرحله طراحی و اعتباریابی انجام شده است. در بخش کیفی برای طراحی فعالیت ها بر اساس چارچوب برنامه درسی اکر، با توجه به مهارت حل مساله، از روش سندکاوی اسناد معتبر علمی و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه آماری شامل صاحبنظران، اساتید و متخصصین رشته برنامه ریزی درسی و معلمان دوره ابتدایی در سال 1402-1403 بوده که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 21 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها، همزمان با جمع آوری اطلاعات، بر اساس روش کیفی استراوس و کوربین انجام شده است. در بخش کمی برای اعتباریابی برنامه درسی طراحی شده از روش خودبازبینی و چک کردن به وسیله متخصصان مشارکت کننده (تکنیک کنترل اعضا) با استفاده از پرسشنامه 10 سوالی محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده های این بخش به روش آمار توصیفی و با استفاده از نرم افزارspss5 انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با ایجاد فرصت های عملی برای یکپارچه س ازی مفاهیم میان رشته ای، معلمان می توانند زمینه یادگیری پایدار و مرتبط با زندگی واقع ی را با تقویت مهارت حل مسئله و استدلال در تمامی حوزه های تربیت و یادگیری فراهم س ازند و دانش آموزان را برای مواجهه موثر با مسائل زندگی اجتماعی آماده کرده و فرایند کسب تجربه را برای دانش آموزان شاداب کنند.
تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف بررسی تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی متوسطه دوم انجام شده است. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم تجربی منطقه جوادآباد استان تهران در سال تحصیلی 140۱-140۰ تشکیل می دهند. نمونه ای شامل ۳۷ دانش آموز از دو مدرسه متوسطه دوم برای پاسخ گویی به سؤال های پرسش نامه انتخاب شدند. پرسش نامه شامل ۱۰ سؤال زیست شناسی مرتبط با مفاهیم شیمی بود که براساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با دبیران زیست شناسی و شیمی طراحی شده بود. در این مصاحبه دبیران شیمی به مفاهیمی که دانش آموزان بیشتر در آن ها دچار کج فهمی می شوند اشاره کردند و دبیران زیست شناسی مباحثی را که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم شیمی دارند و کج فهمی در آن ها آموزش را دچار اختلال می کند مشخص کردند. بعد از بررسی پاسخ های دانش آموزان در مصاحبه ای از آن ها خواسته شد در خصوص پاسخ های خود توضیح دهند تا درک و برداشت آنان و چرایی شکل گیری برداشت غلط در ذهن دانش آموزان مشخص شود. سپس به بررسی کج فهمی های رایج دانش آموزان و دلایل ایجاد این کج فهمی ها پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان داد علت اصلی کج فهمی دانش آموزان در بعضی از مباحث زیست شناسی وجود کج فهمی در مفاهیم شیمی پیش نیاز آن ها ست. در نهایت راهکارهایی برای رفع این کج فهمی ها پیشنهاد شده است.
تأثیر رویکرد یادگیری معکوس در کلاس مجازی علوم بر درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش باهدف تأثیر رویکرد یادگیری معکوس در کلاس مجازی علوم بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شده است. نوع,پژوهش، کاربردی، رویکرد کمی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه (کنترل) است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 در منطقه پانزده تهران بودند. حجم نمونه پژوهش متشکل از 30 نفر دانش آموز کلاس ششم ابتدایی در منطقه پانزده تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از میان آن ها 15 نفر به گروه آزمایش و 15 نفر به گروه کنترل تخصیص یافتند. به دلیل شیوع بیماری کووید19 آموزش در فضای مجازی صورت گرفت. در این پژوهش، فایل آموزشی مباحث منتخب درس علوم تجربی در اختیار گروه آزمایش قرار گرفت و آن ها در خانه به یادگیری مبحث تغییر وسایل ارتباط شخصی از گذشته تا آینده درس علوم تجربی پرداختند. فایل شامل مبحث درس علوم در نه جلسه بود. گروه گواه فایل آموزشی دریافت نکردند. همچنین، در این پژوهش، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه درگیری تحصیلی شوفیلی و همکاران (۲۰۰2) استفاده شد. پایایی کل پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.79 و برای مؤلفه توانمندی برابر با 0.82، برای مؤلفه تعهد 0.72 و برای مؤلفه جذب برابر با 0.79 به دست آمد. از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد استفاده از رویکرد یادگیری معکوس در کلاس مجازی علوم بر درگیری تحصیلی (توانمندی، تعهد و جذب) دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیر دارد.
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
119 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رسالت اصلی نظان تعلیم و تربیت ایجاد بستری مناسب برای شناسایی استعدادهای دانش-آموزان و کمک در جهت بروز آنها و شکوفایی استعدادها با توجه به تفاوت های فردی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو به عنوان یک روش تدریس بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با بهره گیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جمعیت مورد مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم بخش سنگر از توابع شهرستان رشت در سال تحصیلی1402-1401 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد نمونه 40 نفر بود که به صورت تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2006) استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو در درس تفکر و پژوهش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش-آموزان تاثیر مثبت داشته است (001/0P<).نتیجه گیری: به نظر می رسد یادگیری تکنیک های آموزش فلسفه که به طور مثبتی با باورها، هیجان ها و رفتارهای مربوط به پیشرفت مرتبط است منجر به ایجاد یک جو عاطفی مثبت در موقعیت های یادگیری و در نهایت سبب سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان می شود. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده استفاده از روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو برای بهبود سرزندگی تحصیلی توصیه می شود.
بررسی تأثیر مسئولیت های اجتماعی شرکت بر ارزش ویژه برند و وفاداری به برند با تحلیل نقش میانجی اعتماد به برند در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 190
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مسئولیت های اجتماعی شرکت به یکی از ابزارهای اساسی برای بهبود وفاداری به برند و ارزش ویژه برند تبدیل شده است، بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی بر ارزش ویژه برند و وفاداری به برند با در نظر گرفتن نقش میانجی اعتماد به برند در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده اند. با در نظر گرفتن حجم جامعه برابر 15157 حجم نمونه از طریق رابطه کوکران 375 بدست آمد. روش پژوهش از منظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی و پیمایشی است. داده های لازم برای آزمون برازش مدل مفهومی و فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه استاندارد با روایی و پایایی در سطح مطلوب گردآوری شده اند. داده های این مطالعه با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج این پژوش نشان می دهد که برای ایجاد اعتماد به برند در آموزش عالی توجه به مسئولیت های اجتماعی شرکت مقوله مهمی است، بنابراین هرقدر که اعتماد به برند آموزشی بیشتر باشد، افراد وفاداری بیشتری را به آن نشان خواهند داد. از این رو ایجاد و حفظ یک رابطه قابل اعتماد و بلند مدت برای موفقیت یک برند در تمامی بازارهای رقابتی آموزش عالی امری حیاتی است.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان در کشور افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین برنامه های نظام آموزشی برای کودکان برنامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان در بدو ورود به دبستان است. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان در کشور افغانستان» است. این پژوهش با روش توصیفی و آزمون سازی انجام شده است. ابزار پژوهش عبارت است از: آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان که بر اساس منابع مقاله ای به دست آمده و ایجاد شده است. برای این منظور، 100 مقاله علمی پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش از 15 منبع معتبر داخلی وخارجی همچون SID،Magiran ، Irandoc، Ira medex و همچنین، PubMed، Springer، ProQuest، Scopus، Elsevie و Cochrane جمع آوری و بررسی شدند که از تعداد مقاله های یادشده، 34 مقاله که معیار ورود به پژوهش را داشتند تحلیل و بررسی شدند. جامعه آماری شامل کودکان 5 تا 7ساله آماده رفتن به مدرسه در شهر کابل بود که 290 نفر شامل 155 دختر و 135 پسر را در بر می گرفت. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، در سه ناحیه که شامل ناحیه های 11، 13 و 15 شهر کابل بودند، اعضای نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد آزمون سنجش ورود به دبستان در کشور افغانستان دارای 10 مؤلفه است. این مؤلفه ها عبارت اند از: استدلال عددی، توجه و حافظه، تکمیل تصاویر، استدلال کمی، بازیابی، تداعی بازی، تکرار جمله و عدد، استدلال دیداری - فضایی، حل مسئله، مهارت دیداری - حرکتی. نتایج پژوهش نشان داد آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان در کشور افغانستان دارای روایی (روایی سازه و تحلیل عاملی) و پایایی (آلفای کرونباخ 96/0) مناسب است. بر اساس نتایج روان سنجی آزمون سنجش تحصیلی کودکان در کشور افغانستان چنین استنباط می شود که از این ابزار می توان به عنوان ابزار اولیه غربالگری و سنجش ورود به مدرسه استفاده کرد.
روند تحول مفهوم سازمان آموزشی: از پریشانی تا تکاپوآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 50
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش استنتاج منطقی روند تحول مفهوم سازمان آموزشی از زمان یونان باستان تاکنون مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه بر پایه رویکرد عصب پدیدارشناسی معنای بدیل سازمان آموزشی ارائه شده است. بنابراین نخست تصریح شده است سازمان آموزشی در طول تاریخ دو دوره سایه (پریشانی) و وابستگی را پشت سرگذاشته است. در دوره اول که پیش از انقلاب صنعتی است سازمان آموزشی هنوز مشخصه های معین خود را ظاهر نکرده و آموزش به صورت پراکنده توسط نهادها و افراد مختلف صورت می پذیرفت. بعد از انقلاب صنعتی و پیدایش سازمان های مختلف، سازمان آموزشی متاثر از نظریه های مدیریت و سازمان دولتی و صنعتی، ساختار و تعریف نسبتاً مشخصی دارد. در نتیجه مفهوم آن با پایه همین نظریه ها تبیین شده است. در ادامه با بررسی سازمان آموزشی تکاپوآفرین که برآمده از نظریه عصب پدیدارشناسی به یادگیری و شناخت است، به مفهومی بدیل از سازمان آموزشی پرداخته شد. در این تعریف عنصر «مکان» در محیط و جامعه بسط یافته، عنصر«زمان» محدودیت خود را از دست داده، عنصر «یادگیرنده» مبتنی بر شرایط، مسیر، زمان و مکان یادگیری تعریف شده ، عنصر «معلم» صرفاً یک انسان استخدام شده تلقی نشده و هر کس یا حتی چیزی است که فرایند یادگیری را برای شاگرد تسهیل کند و «روش آموزش-رهبری سازمان آموزشی» با تغییر از ایستایی به پویایی، از تک صدایی به چند صدایی و از تمرکز گرایی به تمرکز زدایی دچار تحول می شود. سازمان آموزشی تکاپوآفرین در پی آن است که عنصرهای «انسانیت» و «زندگی» را به عرصه آموزش و پرورش برگرداند.
مقایسه اثربخشی درمان حل مسئله و هیپنوتراپی در کارکردهای اجرایی دانش آموزان تیزهوش دارای اضطراب دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
195 - 208
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مقایسه اثربخشی هیپنوتراپی و درمان حل مسئله در کارکردهای اجرایی دانش آموزان تیزهوش دارای اضطراب دوره دوم متوسطه شهرستان خرم آباد، انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دارای دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. تعداد 45 نفر از دانش آموزان تیزهوش دارای اضطراب دوره دوم متوسطه شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1401 با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره جایگزین شدند. درمان حل مسئله در 10 جلسه 30 تا 60 دقیقه ای و هیپنوتراپی در 10 جلسه 45 دقیقه ای به دو گروه آزمایش ارائه شد؛ در حالی که گروه کنترل تا پایان مرحله پس آزمون هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از ابزارهای تست هوش وکسلر، پرسشنامه اضطراب بک، و مقیاس استروپ برای سنجش کارکردهای اجرایی، ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره با نرم افزار spss 22 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد، بین گروه شناختی رفتاری مسئله مدار و گروه کنترل در عملکرد اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد هیپنوتراپی نسبت به گروه کنترل بر نمرات عملکر اجرایی اثربخش بود. از این رو می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان تأثیر معناداری بر کاهش اضطراب و بهبود کارکرد اجرایی داشتند. ولی تفاوت آن دو مشاهده نشد؛ لذا می توان از هر کدام از این دو رویکرد درمانی با توجه به تشخیص درمانگر استفاده شود.
تحلیل محتوای کتاب فارسی سوم ابتدایی برحسب میزان توجه به مؤلفه های سرمایه فرهنگی
حوزههای تخصصی:
ه دف ای ن مطالعه، تحلیل محتوا کتاب فارسی مقطع سوم ابتدایی ، برحس ب میزان توجه به مؤلفه های س رمایه فرهنگی بود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق تحلیل محتوا اس تفاده گردید. جامعه آماری شامل کتاب های درسی پایه اول تا ششم ابتدایی بوده و برای نمونه، کتاب فارسی پایه سوم ابتدایی به صورت هدفمندانتخاب ش د . ابزار تحقیق، شامل سیاهه تحلیل محتواء آماده سرمایه فرهنگی برحسب نظریه بوردیو بود که از روایی و پایایی برخوردار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از س نجش فراوانی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که در متن کتاب درسی به خرده مؤلفه های سرمایه فرهنگی کمتر از ده درصد توجه شده. به طوری که مولفه تشویق به شناخت قهرمانان دفاع از کشور با ۶ درصد از میان مولفه هاء تجسم یافته در رتبه اول قرار گرفته در کتاب درسی پاراگراف ها به مولفه های ترغیب به کسب مهارت در هنرهای دستی، نمایشی، تجسمی، القا نگرش مثبت نسبت به تحصیل دانش آموزان، اشاره به شاهکارهاءعلمی داخل و خارج از کشورو به صنایعی دستی اشاره ای نکرده اند.
بررسی میزان توجه به شاخص های تربیت اخلاقی در کتب نگارش فارسی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: یکی از مسائل حائز اهمیت در حوزه ی آموزش وپرورش، تربیت اخلاقی است. هدف این پژوهش، بررسی میزان توجه به شاخص های تربیت اخلاقی در کتاب های نگارش فارسی دوره اول ابتدایی بود. روش ها :در این مطالعه از روش های تحلیل محتوا و «آنتروپی شانون» برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. باتوجه به ماهیت موضوع، محتوای کتاب های نگارش فارسی دوره اول ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها، از روش خودبازبینی محقق استفاده شد؛ هم چنین با بررسی یافته های پژوهش توسط اساتید علوم تربیتی، اعتبار یافته های نهایی تایید شد. یافته ها:یافته ها نشان داد که، در کتاب نگارش فارسی اول ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی دین داری (521/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه های همدلی و تفکر و تعقل (0) است.در کتاب نگارش فارسی دوم ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی عادات خوب (445/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه های همدلی و تفکر و تعقل (0) است. در کتاب نگارش فارسی سوم ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه ی عادات خوب (433/0) و کمترین آن ها مربوط به مولفه ی تفکر و تعقل (0) است. نتیجه گیری:باتوجه به یافته های پژوهش؛ در محتوای این کتاب ها، به برخی از مولفه های تربیت اخلاقی کمتر توجه شده است.
دیالکتیک مرگ و زندگی در اشعار أحمد مطر
حوزههای تخصصی:
انسان همواره با مرگ اندیشی و اشتیاق به زندگی روبروست و این احساسات هیچ گاه از آدمی جدا نیست، اما در جوامعی که در معرض تنش های سیاسی و اجتماعی است، تقابل این دو در روح و روان آدمی بیشتر حس می شود. شاید از همین روست که مرگ و زندگی از جمله درون مایه های پربسامد دیوان های شاعران عرب به ویژه شاعران مقاومت است. احمد مطر شاعر معاصر عراقی است که بیان مشکلات و آلام مردم از بن مایه های شعر اوست، از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی، درصدد بررسی دیدگاه احمد مطر در مورد مرگ و زندگی با تکیه بر اشعار اوست. نتایج این پژوهش نشان می دهد که أحمد مطر از هیچ فرصتی برای بیان دردها و مصیبت های مردم فروگذار نکرده و مرگ را نیز با درد و مشکلات جامعه و حکام عرب تلاقی می دهد و زنده یا مرده بودن انسان ها را مرهون بیداری آن ها در مقابل ظلم و ستم می داند. مطر با درهم آمیختن مرگ و زندگی با مضامینی چون اختناق حاکم، مسأله فلسطین و بی تفاوتی جامعه عربی و ترس، با یادآوری مرگ، مردم را به تلاش و مبارزه برای زندگی بهتر و نهراسیدن از مرگ فرامی خواند. از نظر او انسانی که در مقابل استبداد حاکمان و درد هم وطنان خود سکوت پیشه کند و آن را نادیده انگارد، مرده است.
بررسی رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و فرهنگ مدرسه (مورد مطالعه: مدارس دوره اول متوسطه استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین رهبری آموزشی مدیران و فرهنگ مدرسه بود. روش پژوهش برحسب نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود..
روش شناسی پژوهش: جامعه ی آماری پژوهش، کلیه ی معلمان مدارس دولتی دوره ی اول متوسطه ی استان اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 به حجم 3064 نفر (1684 مرد و 1380 زن) بود. حجم نمونه بر حسب جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 346 نفر برآورد شد که این تعداد با در نظر گرفتن افت آزمودنی ها به 418 نفر (230 مرد و 188 زن) افزایش یافت. نمونه ی آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه ی رتبه بندی رهبری آموزشی مدیر هالینگر با روایی همگرا 66/0 و پایایی مرکب 90/0 و پرسشنامه ی فرهنگ مدرسه گرونرت و والنتاین با روایی همگرا 62/0 و پایایی مرکب 90/0 به روش حضوری جمع آوری شد.
یافته ها: داده های پژوهش با روش مدل معادلات ساختاری و توسط نرم افزار AMOS24 و Smart PLS3 تجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که رهبری آموزشی مدیران بر فرهنگ مدرسه تأثیر مثبت و مستقیم دارد (84/0=β).
بحث و نتیجه گیری: رهبری مدرسه برای توسعه ی فرهنگ مدرسه لازم است؛ براین اساس، مدیران مدارس با یادگیری مهارت های ویژه ی رهبری می توانند به فرهنگ مدرسه ای مثبت دست پیدا کنند. در همین زمینه، وزارت آموزش وپرورش ابتدا باید اقدامات اساسی را برای توسعه مهارت های رهبری و سپس توسعه ی فرهنگ مثبت در مدارس به کار گیرد.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش جغرافیا در نظام آموزشی ایران با فنلاند
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینه بهبود آموزش جغرافیا در ایران بااستفاده از مطالعه تطبیقی آموزش جغرافیا در کشور فنلاند است. هدف این تحقیق توسعه مهارت های کاربردی و اجتماعی دانش آموزان در درس جغرافیا و ارزش نهادن، تصمیم درست و منطقی در زمینه محیط زیست می باشد. روش تحقیق تطبیقی– توصیفی و با بهره مندی از روش کتابخانه ای تهیه شده است. یافته های این تحقیق به بررسی ساختار نظام آموزشی ایران و فنلاند و همچنین آموزش جغرافیا در این دو کشور پرداخته شده است سپس تفاوت ها و شباهت های نظام آموزشی با تأکید بر محتوا آموزش جغرافیا در این دو کشور پرداخته شده است. نتیجه این تحقیق آشنایی با نقاط مثبت و منفی و نقطه اشتراکات نظام آموزشی ایران و فنلاند در درس جغرافیا بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که باتوجه به نظام آموزشی متمرکز در ایران استانداردهای معینی آموزش جغرافیا را تحت تأثیر قرار داده است و کتاب ها و منابع مشخصی برای هر مقطع جهت تدریس در نظر گرفته می شود. نحوه اجرای جغرافیا در فنلاند نشان می دهد که محتوای درسی با یکدیگر در ارتباط و رابطه طولی با یکدیگر دارند.