فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان استثنایی، مانند سایر رشته های علوم انسانی، بر نوع معینی از فلسفه زندگی و فلسفه علم بنا می شود. بنابراین، لازم است توجه کنیم که نظام تعلیم و تربیتی و نظام آموزش و پرورش استثنایی کشور ما بر کدام رویکرد فلسفی استوار است. این مقاله، که رویکردی فراگیر و رهایی بخش را مورد نظر دارد، بر ""فلسفه خردگرایی مینوی و علمی"" و بر ""رویکرد درمان زندگی ایرانی"" بنا شده است. تمام افرادی که در سنین مدرسه هستند، با وجود شباهت های انسانی خود، همگی از نظر زیستی و روان شناختی متفاوت از یکدیگرند به گونه ای که می توان گفت هر کودک یا نوجوان یک فرد استثنایی است و هرچه سن او بالاتر می رود استثنایی تر می شود و نیازهای آموزشی و پرورشی خاص خود را دارد. همچنین، هر کودک و نوجوانی که در خانواده و جامعه و فرهنگ و دوره تاریخی معین رشد می کند، در مقایسه با کودکان و نوجوانان سایر خانواده ها و جامعه ها و فرهنگ ها و دوره های تاریخی گوناگون، فردی استثنایی است. حتی اگر کودکان و نوجوانان استثنایی کشور را مطابق با آمارهای جهانی، 12 درصد از کل افراد این دوره های سنی بدانیم، آموزش و پرورش استثنایی کشور که با مشکلات اساسی در بنیادهای فلسفی و جوانب کیفی مواجه است از نظر کمّی نیز فقط کمتر از 7 درصد از کودکان و نوجوانان استثنایی کشور را زیر پوشش دارد. نگاه آموزش و پرورش استثنایی کشور به مفهوم کودک و نوجوان استثنایی، یک نگاه سنتی و کاستن گرای است و چندان توجهی به استثنایی بودن مضاعف، کم توانی های درست اندیشیدن، اغتشاش هویت و شخصیت، درماندگی آموخته شده اجتماعی و فرهنگی، و روحیات سایکوپاتیک و فقر ویژگی های سالم شهروندی، که بسیاری از افراد دچار آنها هستند، ندارد. نگرش سنتی و کاستن گرای را وقتی می توان تغییر داد که شأن و ارزش انسانی کودکان و نوجوانان در مفهوم رهایی بخشی آن و متناسب با فلسفه زندگی و فلسفه علوم انسانی متناسب با عصر حاضر، که آن را فلسفه خردگرایی مینوی و علمی نامیده ایم، مورد نظر قرار گیرد.
یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش را همه ی کارمندان دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهد. که از میان آنها تعداد 1662 نفر به روش تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه یادگیری سازمانی واتکینز و مارزیک است. نتایج حاصل از آزمون پیگردی LSD نشان داد که بین یادگیری سازمانی در واحدهای دانشگاهی مناطق 12گانه تفاوت معنی دار وجود دارد ) 558/2 F=،01/0 (Pو در بین مناطق 12گانه یادگیری سازمانی منطقه ی 1 از مناطق 2، 5، 7، 8، 9، 10 و 12 بالاتر، منطقه ی 2 از منطقه ی 1 کوچکتر و از منطقه ی 7 بزرگتر، منطقه ی 3 از مناطق 5، 7 و 10 بزرگتر، منطقه ی 4 از منطقه ی 7 بزرگتر، منطقه ی 5 از مناطق 1و 3 کوچکتر، منطقه ی 6 از مناطق 7 و 10 بزرگتر، منطقه ی 7 از مناطق 1، 2، 3، 4، 6، 8، 11 و 12 کوچکتر، منطقه 8 از منطقه ی 1 کوچکتر و از 7 بزرگتر، منطقه ی 9 از منطقه ی 1 کوچکتر، منطقه ی 10 از مناطق 1، 3، 6 کوچکتر، منطقه ی 11 از منطقه ی 7 بزرگتر و در نهایت منطقه ی 12 از منطقه ی 1 کوچکتر و از منطقه ی 7 بزرگتر است.
بی صداقتی تحصیلی و باورهای شناخت شناسی: وارسی نقش تعدیل گری جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه روان شناسی اخلاق بررسی نقش متغیّرهای تسهیل کننده کنش اخلاقی دارای اهمیت است. بی صداقتی تحصیلی یکی از مسائل پر بسامد در محیط های تحصیلی و آکادمیک است. در این راستا تعیین نقش متغیرهای شناخت شناسی شخصی یا باورهای معرفت شناسی شخصی، دربرگیرنده تلاشی جدید است برای شناخت متغیرهای مؤثر در رفتار اخلاقی در یک بافت تحصیلی است. در مطالعه حاضر نقش باورهای معرفت شناسی برای پیش بینی بی صداقتی تحصیلی، به عنوان شاخصی از کنش اخلاقی، با در نظرگرفتن نقش جنسیت به عنوان متغیر تعدیل گر مورد آزمون قرار گرفت. مشارکت کنندگان 370 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز بودند (276 دختر و94 پسر) که مقیاس باورهای شناخت شناسی شراو، بندیکسن و دانکل و مقیاس بی صداقتی تحصیلی خامسان و امیری را تکمیل نمودند. نتایج مدل باورهای شناخت شناسی برای پیش بینی ابعاد بی صداقتی تحصیلی بیانگر روابط معناداری میان باورهای شناخت شناسی و ابعاد بی صداقتی تحصیلی بود. همچنین نقش تعدیلی جنسیت در مدل مورد تایید قرار گرفت. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نقش باورهای شناخت شناسی در بی صداقتی تحصیلی را با در نظر گرفتن نقش تعدیلی متغیر جنسیت تایید نمود و از این نظر نقش طرحواره جنسیتی در بی صداقتی تحصیلی مورد تاکید قرار گرفت. محدودیت ها و دلالت های پژوهش مورد بحث قرار گرفت و کاربردهای پژوهش برای خانواده، معلمان، اساتید و فعالیت های مشاوره ای توضیح داده شد.
اصول و قواعد اداره کلاس
اثربخشی مداخله ی بهنگام خانواده- محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با تولد کودک دارای ناتوانی، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان عادی استرس بیشتری دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام خانواده-محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 32 مادر بودند که از میان همه ی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند(1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات نشانگان استرس و خرده مقیاس های آن ( نشانه های جسمی، نشانه های عاطفی، نشانه های شناختی و نشانه های رفتاری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0P < ).
نتیجه گیری: در واقع یافته ها نشان دهنده این بود که مداخله بهنگام خانواده-محور سبب بهبود نشانگان استرس در مادران کودکان با آسیب شنوایی شده است.
دانستنی هایی برای والدین (13): آنچه والدین باید درباره اختلال سلوک کودکان بدانند
حوزههای تخصصی:
" تاثیر درمان عقلانی - هیجانی رفتاری بر عزت نفس دانش آموزان دختر نابینا "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان عقلانی- هیجانی رفتاری، بر عزت نفس دانش آموزان دختر نابینا است. بدین منظور نمونه ای به حجم 12 نفر انتخاب و به دو گروه 6 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نتایج حاکی از آن است که آموزش درمانی عقلانی- هیجانی رفتاری موجب افزایش عزت نفس کلی، خانوادگی و اجتماعی آزمودنی ها می شود، ولی بر عزت نفس جسمانی و تحصیلی آنها تاثیر ندارد.
موانع ارتباط اجتماعی ناشنوایان با جامعه و اثرهای آن
منبع:
پیوند ۱۳۷۷ شماره ۲۳۱
حوزههای تخصصی:
رابطه ساختاری تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید با توسعه شایستگی های دانشجویان با میانجی گری کسب دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود رابطه ساختاری تعامل دوطرفه استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید با توسعه شایستگی های دانشجویان با میانجی گری کسب دانش دانشجویان دانشگاه سمنان موردبررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده-ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه سمنان (10950 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 266 نفر به عنوان نمونه پژوهش (183 نفر کارشناسی و 83 نفر کارشناسی ارشد) انتخاب شدند. همه آن ها مقیاس های رابطه تعامل دوطرفه استاد و دانشجو، روش تدریس فعال اساتید، کسب دانش و توسعه شایستگی های دانشجویان را تکمیل کردند. پس از محاسبه روایی و پایایی ابزارها، داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که: بین تعامل دوطرفه استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید، کسب دانش با توسعه شایستگی های دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تعامل دوطرفه استاد و دانشجو بر توسعه شایستگی های دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ همچنین تعامل دوطرفه استاد و دانشجو با میانجی گری کسب دانش بر توسعه شایستگی های دانشجویان اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. روش تدریس فعال اساتید بر توسعه شایستگی های دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ و با میانجی گری کسب دانش اثر غیرمستقیم و معناداری بر توسعه شایستگی های دانشجویان ایفا می کند. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت توجه به نوع روش تدریس، نحوه تعامل با دانشجو و کسب دانش در افزایش شایستگی های دانشجویان بود.
نقش مدرس به عنوان مؤلفه ای از برنامه درسی در نیل به کارآفرینی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مدرس در نیل به هدف کارآفرینی نظام آموزش علمی- کاربردی جهاد کشاورزی خراسان رضوی انجام شده است. رویکرد این مطالعه، کیفی و روش مطالعه، ارزشیابی و مدل مورد استفاده، مدل خبرگی و نقادی آیزنر بوده است. مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، ابزار جمع آوری داده ها بوده است. جهت اطمینان از اعتبار یافته ها از انسجام ساختاری، کفایت ارجاعی و اعتبار اجماعی بهره گیری شده است. یافته ها نشان دهنده ی آن است که تمرکز بیشتر بر مطالب نظری در تدریس، عدم تناسب ایفای نقش مدرسین با ماهیت مراکز علمی ـ کاربردی، ناامید کردن و ایجاد دلسردی در دانشجویان، تحقیر دانشجو و عدم اختصاص زمان کافی، از جمله ی مواردی هستند که نقشی غیر همسو با غایت برنامه درسی قصد شده را نمایان می سازد.
فضای کلاس و کیفیت آموزشی
حوزههای تخصصی:
بررسی ضرورت و نحوة به کارگیری رویکرد تلفیقی در اصلاح نظام آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام آموزش علم اقتصاد در دورة اخیر نشان میدهد که پس از انقلاب اسلامی، دیدگاه های متفاوتی دربارة نحوة تعامل با علوم متعارف از جمله اقتصاد به نحوی که بتواند پاسخگوی نیازهای کشور اسلامی ما باشد، مطرح شد. به دلایل مختلف، در نهایت آنچه اتفاق افتاد، اتخاذ رویکردی تفکیکی در تدریس اقتصاد متعارف بود. این رویکرد که هنوز با تغییرات مختصری ادامه دارد، به این معنی است که درس های اقتصاد متعارف بدون تغییری اساسی ارائه شوند و درس های دیگری که به اقتصاد اسلامی مرتبط هستند، به صورت کاملاً مستقل از درس های متعارف، به واحدهای درسی دانشجویان اضافه شوند. این مقاله به بررسی و نقد «رویکرد تفکیکی» در آموزش اقتصاد میپردازد و نشان میدهد این رویکرد، هم به لحاظ نظری و روش شناختی و فلسفی، و هم به لحاظ عملی و با در نظر گرفتن تجربة سه دهة اخیر، با چالش هایی جدی مواجه شده است. پس از آن «رویکرد تلفیقی» را به عنوان الگویی جایگزین در دو نسخة حد اکثری و حد اقلی ارائه میکند و نشان میدهد که رویکرد تلفیقی، نسبت به دیدگاه فعلی مزیت هایی دارد. در واقع، در این رویکرد دیگر اقتصاد اسلامی تنها به چند درس خاص محدود نمیشود، بلکه به بسیار توسعه یافته، درس های اصلی رشتة اقتصاد را دربر میگیرد.
تأثیر روش تدریس بحث گروهی بر مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس بحث گروهی بر مهارت های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ششم ابتدایی شهرستان میبد صورت گرفت. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه متشکل از 32 دانش آموز ششم ابتدایی بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجتماعی و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری (مانکوا) و تحلیل کواریانس(آنکوا) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین میانگین های مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان روش بحث گروهی و سنتی تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل کواریانس نیز نشان داد که بین میانگین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان روش بحث گروهی و روش سنتی، تفاوت معنا دار وجود دارد. بنابراین، می-توان نتیجه گرفت که آموزش به شیوه ی بحث گروهی نقش پر رنگ و با اهمیتی در افزایش مهارت-های اجتماعی و پیشرفت تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دارد.
بازی و کودکان استثنایی
حوزههای تخصصی:
ارزیابی درونی گروه پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد
حوزههای تخصصی:
اهداف: این مطالعه با هدف ارزیابی درونی گروه پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد بهمنظور تعیین نقاط قوت و ضعف، بهمنظور ارتقای کیفیت آموزش انجام شد.
روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، ملاکهای مدیر گروه، تجهیزات گروه، فضای آموزشی نظری و بالینی، دانشجویان، اعضای هیات علمی، روشهای یاددهی- یادگیری و تولید دانش جدید مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش جمعآوری دادهها پرسشنامه، مشاهده و چکلیست بود. لذا اعضای گروه در جلسات متعدد خود، پس از تعیین نشانگرها و امتیاز ایدهآل برای هر کدام از ملاکهای انتخابشده، وضعیت موجود را با نشانگرها مورد مقایسه قرار دادند. ویژگی مطلوب هر ملاک تعیین و هر ملاک بین 1 تا 5 (خیلی ضعیف تا عالی) طبقهبندی شد. میانگین امتیاز ملاکها تعیین و از طبقهبندی گورمن برای نتیجهگیری نهایی استفاده شد.
یافتهها: جایگاه سازمانی گروه دارای نمره 5/3 و رتبه بیش از رضایتبخش، عوامل پشتیبانی دارای نمره 07/4 و رتبه قوی، فرآیند آموزش- یادگیری دارای نمره 03/4 و رتبه قوی و در مجموع نمره ارزیابی گروه پرستاری 97/3 و رتبه خوب بود. از نظر دانشجویان، ارزیابی فرآیند آموزش گروه پرستاری دارای نمره 37/3 و رتبه بیش از رضایتبخش بود. در مورد مدیر گروه، اعضای هیات علمی و شورای گروه، هر کدام امتیاز 5/3 و رتبه بیش از رضایت بخش را براساس ردهبندی گورمن کسب کردند.
نتیجهگیری: با رفع نقیصههای مشخصشده در هر بخش، خصوصاً آموزش بالینی، میتوان به نتایج بهتری دست یافت. گروه آموزشی، با شناخت نقاط ضعف و قوت خود، فعالانه در جهت رفع نقایص و تقویت نقاط مثبت خود قدم برمیدارد.