فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
205 - 232
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر در اجرای آموزش ترکیبی در آماده سازی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. در این مقاله از روش ترکیبی (کمی – کیفی) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی اساتید و کارشناسان حوزه فناوری بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مصاحبه با آنان تا اشباع نظری (نفر دوازده) ادامه یافت. جامعه آماری در بخش کمی را، متخصصان موضوعی تشکیل می دادند که بر اساس جدول مورگان نود نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. در مرحله کیفی برای تأیید روایی محتوا از راهبرد تفسیری مذاکره با مصاحبه شوندگان و در بخش کمی به منظور بررسی روایی و پایایی پرسشنامه، از روایی محتوایی و روایی سازه، به کمک تحلیل عاملی اکتشافی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج بدست آمده با استفاده از تکنیک مدلسازی تفسیری – ساختاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و ارتباط و توالی فاکتورها به دست آمد. ارتباطات بدست آمده نشان داد که ساختارسازی اجرایی و آموزشی، زیرساخت فنی، پشتیبانی مالی و مشوق های آموزشی، اساس بکارگیری آموزش ترکیبی را تشکیل می دهند. بینشی که این مدل به مسئولین دانشگاه ارائه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی استراتژیک در شرایط بحرانی کمک نماید.
واکاوی ویژگی های الگوی برنامه درسی جهانی– محلّی مطالعات اجتماعی برپایه گزاره های نظریّه رابرتسون (الگوی اکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی ویژگی های الگوی برنامه درسی جهانی – محلّی مطالعات اجتماعی بر پایه گزاره های نظریّه رابرتسون با الگوی اکر(Akker) است. رویکرد پژوهش، کیفی و ازنظر هدف کاربردی است. منابع گردآوری داده ها شامل تمامی متون و اسناد نظریّه جهانی شدن رابرتسون در بازه زمانی 1968 -2022 بوده است. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده است. در این پژوهش، محتوای منابع با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند و برای اعتباریابی داده ها از روش های قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اهداف دارای ویژگی هایی مانند آشنایی با مفاهیم پایه و مهم جهانی شدن، توجّه به تنوّع و کثرت گرایی، پرورش مهارت های تفکّر خلاق و انتقادی است. محتوا منعطف پذیر و منطبق بر اهداف است. همچنین رویکردهای فعال تدریس، مناسب هستند. معلّم نقش راهنما و تسهیلگر دارد و می توان از منابع متنوّع استفاده کرد. زمان و مکان انعطاف پذیر و فعالیت ها باید در قالب گروه بندی های متفاوت و متنوّع انجام پذیرد. انواع روش های ارزشیابی کیفی، اهمّیّت دارند. درنهایت، نتیجه یافته های پژوهشی نظریّه جهانی شدن رابرتسون به شناسایی ویژگی های الگوی برنامه درسی جهانی- محلّی مطالعات اجتماعی با الگوی اکر(Akker) منجر گردید. براین اساس، پیشنهاد می گردد برنامه درسی قصد شده مطالعات اجتماعی دوره های ابتدایی و متوسّطه با استفاده از این الگو مورد ارزیابی قرار گیرد.
اخلاقیات و الزامات معلمی دروس الهیات در مدارس
حوزههای تخصصی:
دروس الهیات در مدارس، عاملی ارزشمند در راستای آشنایی دانش آموزان با اصول اعتقادات و مسائل دینی است. معلم دروس الهیات می تواند اصول دین را در وجود دانش آموز شکل داده و احکام و اخلاق را در وجود آنها تجلی بخشد. همه رفتار و گفتار و کردار معلم برای دانش آموز آموزنده است. برای بهتر شدن کار معلم دروس الهیات باید از تجربه های گذشته استفاده شود و باید محققان و اندیشمندان آسیب شناسی لازم در این زمینه را انجام دهند تا آسیب های موجود برطرف شود. در این پژوهش، به معلم دروس الهیات هم به عنوان یک الگو و هم به عنوان یک فردی که دارای تعهدات خاص سازمانی است نگاه شده است. با این سوال مواجه هستیم که وظایف و مسئولیت های معلمان دروس الهیات کدامند؟ در این پژوهش، وظایف و مسئولیت های معلم به عنوان یک شهروند و به عنوان یک معلم و به عنوان یک آموزش دهنده اعتقادات و اخلاق و احکام دین مورد بررسی قرار گرفته است. اهم مباحثی که در این پژوهش آمده است عبارتند از: بررسی ملزومات جنبه الگویی معلم دروس الهیات، پیشگیری از شکل گیری انگاره منفی در ذهن دانش آموز در مورد دین و دینداری، بیدار کردن فطرت حق گرایی دانش آموز، تکریم دانش آموز، اجتناب از بیان مطلب غیرمستند یا غیرمستدل و اجتناب از پاسخ حدسی به سوالات دینی دانش آموزان و تنظیم رفتارها بر مبنای قاعده طلایی اخلاق.
طراحی مدل کاربرد آموزش مبتنی بر زمینه درس علوم تجربی دوره ابتدایی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
230 - 261
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل کاربرد آموزش مبتنی بر زمینه درس علوم تجربی دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق کلیه معلمان ابتدایی استان مرکزی بودند که 25 نفر از آنها از طریق روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده 243 کدباز، 52 کد فرعی و 15 کد اصلی بود. مقوله های فرعی که ذیل بعد شرایط علی قرار گرفتند عبارت بودند از: عوامل مربوط به دانش آموزان، عوامل مربوط به برنامه ریزی درسی و عوامل مربوط به معلمان. مقوله هایی که ذیل بعد عوامل زمینه ای قرار گرفتند عبارت بودند از: عوامل یادهی- یادگیری، عوامل سازمانی، فضا، منابع و مواد و مهارت معلمان. مقوله های که ذیل بعد شرایط میانجی قرار گرفتند عبارت بودند از: عوامل سازمانی و مدیریتی، فرهنگی، عوامل فردی معلمان و عوامل کالبدی. مقوله های که در بعد راهبردها قرار گرفتند عبارت بودند از: برنامه ریزی آموزشی شامل (امکانات فیزیکی، هدف، محتوا، آموزش معلمان، ارزشیابی و روش تدریس). پیامدها نیز عبارت بودند از: اثربخشی معلمان(رشد حرفه ای معلمان) و اثربخشی دانش آموزان (در حیطه مهارتی، در حیطه نگرشی، در حیطه شناختی و کسب مهارت های فرایندی علوم). بر اساس نتیجه تحقیق حاضر آموزش مبتنی بر زمینه در درس علوم تجربی دوره ابتدایی متاثر از مجموعه ای از عوامل و مهارت ها است که در صورتی که این رویکرد به این مهارت ها مجهز نشوند، موفّق نخواهند شد. بنابراین یکپارچگی این عوامل در درس علوم تجربی دوره ابتدایی می توانند در تدوین و توسعه آموزش مبتنی بر زمینه در درس علوم تجربی دوره ابتدایی کمک کننده باشد.
معلم زنده است زنده تر از پیش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
300 - 322
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های داغ پیرامون معلم و مدرسه ایرانی در ابتدای قرن پانزدهم، موضوع «مرگ مدرسه و معلم» است! این نظریه مبتنی بر شواهدی است که واقعی هستند. همین موضوع موجب است تا توجه پژوهشگران رشته های مختلف به آن جلب شود. آنچه در بنیاد این نظریه قرار گرفته، نتایج عملکرد شاگردان در آزمون های داخلی و جهانی است. عملکرد شاگردان در آزمون های مدرسه ای و در آزمون ورودی دانشگاه ها و همچنین در دو آزمون جهانی تیمز و پرلز شاهد اصلی در ساخت نظریه مذکور است. با وجود این، پژوهشگران به جنبه های تجربی خود و گزارش های پژوهشی هم ارجاع می دهند. حتی اگر شواهد این نظریه پذیرفته شود، باز هم این نوع نظرورزی را می توان درک سطحی شواهد یا «نظریه پردازی بد» نامید. آنچه عملکرد شاگردان را شکل می دهد، فقط دانستن و یادگیری نیست. بیش از یادگیری و دانستن، موضوع خواستن و میل به اعلام دانایی مطرح است؛ که با متغیرهای متعدد اجتماعی در ارتباط است. اینکه شاگردان حاضر باشند در موقعیت آزمون، به پاسخدهی بر اساس توان خود اقدام کنند، جای سوال دارد؛ اما، واقعیت دارد که آنان از آنچه در مدرسه می گذرد، گریزان هستند و اینکه همین اشخاص در موقعیت های عمل مشابه نشان داده اند که دارای توانایی لازم می باشند.
بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز می باشد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است و از آن جا که رابطه سه متغیر را بررسی می کند از نوع همبستگی نیز می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 می باشد که دویست نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه: پرسشنامه استاندارد محقق ساخته سواد رسانه ای (فلسفی، 1393)، پرسشنامه پرخاشگری فضای سایبری و پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی که شامل (میانگین، میانه، نما و انحراف استاندارد و ...) همچنین برای فرضیات تحقیق از آنالیز واریانس چند متغیر و ضریب همبستگی پیرسون R و رگرسیون تک متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره به طور کلی نشان داد که بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی درسطح 0/000 معنادار می باشد. همچنین بین مولفه های سواد رسانه ای( سنجش درک محتوای پیام، سنجش آگاهی ازاهداف پنهان پیام ها و سنجش تجزیه وتحلیل پیام ها) با پرخاشگری فضای سایبری وتفکرانتقادی درسطح P≤0/01 رابطه معناداری وجود دارد.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقای انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش، معلمان ناگزیر به ارائه آموزش در بستر الکترونیک شدند. در این میان یکی از چالشهای اساسی معلمان، چگونگی حفظ و ارتقاء سطح انگیزش دانش آموزان می باشد. با توجه به اهمیت راهبردهای انگیزشی معلمان در این دوران، پژوهش حاضر درصدد شناسایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقاء انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی است. مقاله حاضر با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مشارکت کنندگان از میان معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در بستر الکترونیکی در سال تحصیلی1400-1399 بودند که 14 نفر از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه غیرحضوری نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از راهبرد کلایزی انجام شد. در مجموع، تعداد 5 مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد که راهکارهای مؤثر معلمان برای ایجاد و تقویت انگیزه دانش آموزان در محیط یادگیری الکترونیکی شامل بهبود مؤلفه های آموزشی، توجه به ویژگی -های عاطفی - روانی دانش آموزان، رشد مهارت های اجتماعی، برجسته سازی تربیت علمی و نهایتاً تقویت ظرفیت های زیباشناختی است. نتایج بیانگر آن است که بهبود مؤلفه های آموزشی بیشترین سهم و توجه به ابعاد زیباشناسانه کمترین سهم را در مجموعه راهکارهای انگیزشی معلمان این پژوهش داشته است. لذا جهت دستیابی به نتایج موفق و بهبود یادگیری دانش آموزان کاربرد انگیزاننده های تمام ساحتی با مدنظر داشتن اقتضائات خاص زیست بوم جدید یادگیری و نیز ظرفیت هایی که می تواند پیشروی دانش آموزان قرار دهد، لازم و ضروری است.
تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران بود.روش پژوهش از طرح نیمه آزمایشی و زمینه یابی تاثیر روش تدریس وارونه بر تفکر خلاق، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده نمود. جامعه آماری در این تحقیق ، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران بود.نمونه این پژوهش شامل 30نفردانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی 15 نفرگروه آزمایش 15نفرگروه گواه بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس(1979) بود. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در آمار استنباطی، با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری فاصله ای و با پیش فرض نرمال بودن داده ها از آمار پارامتریک و با توجه به اینکه داده ها پیوسته بوده از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس (آنوای یک راهه) استفاده می گرددیافته ها:. یادگیری معکوس موجب بهبودسیالی ، انعطاف پذیری ، بسط و تفکر خلاق تفکردانش آموزان می گردد. نتیجه گیری: یادگیری معکوس از نوع یادگیری فعال می باشد و با روش های متفاوت آموزشی به سیالی تفکر دانش آموزان منجر می شود. دانش آموزان به صورت فعال در فراگیری و ایجاد دانش مشارکت می کنند و همچنان دانش خود را آزمایش و ارزیابی می کنند.
واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا بود. این مطالعه کاربردی در پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تجربی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه در این مطالعه، استادان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی 1401-1400بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و تا حد اشباع داده ها17تن انتخاب شدند. معیارهای مورد نظر برای ورود به مطالعه، داشتن حد اقل دو نیمسال تجربه کارورزی در فضای مجازی و علاقمندی به مشارکت در پژوهش بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی(1978) که در مطالعات پدیدار شناسی رایج است انجام شد. به طور کلی یافته های پژوهش منجر به دست یابی به 135مضمون پایه، 35مضمون سازمان دهنده سطح اول و 5 مضمون سازمان دهنده سطح دوم تحت عنوان نقاط قوت و ضعف آموزشی، ارتباطی، اقتصادی، ادرای و اجرایی و نظارت و ارزشیابی گردید. بر این اساس پیشنهاد می شود برای بهره مندی دانشجو معلمان از نقاط قوت کارورزی مجازی و حضوری به صورت توامان و ارتقاء کیفیت و اثربخشی این برنامه مهم و راهبردی در تربیت معلم شایسته، برنامه درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان به گونه ای بازنگری و اصلاح شود که در آینده بتوان این درس را به صورت ترکیبی یعنی هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی اجرا نمود.
بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
131 - 156
حوزههای تخصصی:
با توجه به چندفرهنگی بودن جامعه ایران و تکثر تجارب زیسته قومیتی، نقش تاثیر گذار آموزش و پرورش در ایجاد وفاق و همبستگی ملی در دانش آموزان فرهنگ های مختلف غیر قابل انکار است.هدف این پژوهش بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران بود.روش نمونه گیری هدفمند بوده و روش کیفی از نوع پدیدارشناسی میباشد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 دبیر و30 دانش آموز از اقوام فارس، آذری، کُرد، لُر و گیلک در دبیرستانی از تهران بودند.در تحلیل داده ها مطابق روش اسمیت، مضامین اصلی شامل(یکسان سازی فرهنگی و توجه به فرهنگ مسلط، تفکرات سطحی نسبت به فرهنگ اقوام، نابرابری آموزشی، بیگانگی با تنوع فرهنگی، غفلت در همزیستی مسالمت آمیز) ظاهر شد. برای اطمینان از صحت یافته ها از سه سوسازی و ارجاع مجدد داده ها به مشارکت کنندگان استفاده شد.براساس یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول نامطلوب بود.
شناسایی و تبیین عوامل زمینه ساز برنامه درسی مبتنی بر تاب آوری و مهارتهای مورد نیاز معلمان مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
زمینه ها و اهداف: هدف این مطالعه، شناسایی و تبیین عوامل زمینه ساز برنامه درسی مبتنی بر تاب آوری و مهارتهای مورد نیاز معلمان مدارس ابتدایی بوده است. روشها: این پژوهش کاربردی بوده و از روش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری جمعی از اساتید دانشگاه فرهنگیان (20 نفر استاد متخصص در زمینه مدیریت آموزشی و آموزش ابتدایی)، معلمان (20 نفر معلم نمونه در جشنواره الگوهای تدریس برتر) و متخصصان علوم تربیتی (20 نفر) در سال 1401 بودند، که به روش نمونه-گیری هدفمند 60 نفر از آنان انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوا استفاده شد و پایایی فرم مصاحبه با قرار دادن خلاصه مطالب و مقوله های تعیین شده در اختیار متخصصان بررسی شده است. یافته ها: یافته های کیفی بر اساس گویه بندی و مقوله بندی تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین ویژگیهای مورد نیاز معلمان تاب آور شامل ویژگیهای شخصیتی(خودآگاهی بالا در تدریس مهارت حل مسئله و..)، دانش تخصصی معلم(کارآمدی تخصصی و..)، مهارت حرفه ای معلم(مهارتهای حل مسئله و..)، شیوه تدریس معلم(پرورش حس معنویت و ایمان و..)، تعامل(ارتباط همدلانه و..)، نظم و انضباط(کنترل مداری و..)، نظارت و ارزشیابی(خود نظارتی و..)، فضای کلاسی(نشاط و..)، فناوری آموزشی(فیلم های آموزشی و..) و مهمترین ویژگیهای عناصر برنامه درسی مبتنی بر تاب آور مشتمل بر اهداف (صراحت مهارت محوری)، محتوا( سازنده گرایی)، فعالیتهای یاددهی یادگیری(مهارتهای زندگی) و ارزشیابی می باشد. نتیجه گیری: معلم تاب آور به مثابه مجری برنامه درسی می تواند بستری برای اجرای برنامه درسی کارآمد و اثربخش را ایجاد نماید.
تبیین چیستی و چرایی نقشه برداری برنامه درسی برای معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
253 - 290
حوزههای تخصصی:
دف از پژوهش حاضر، تبیین چیستی و چرایی نقشه برداری برنامه درسی در مقطع ابتدایی است. این پژوهش به روش سنتزپژوهی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مقالات علمی معتبر بین سال های 2000 تا 2021 است از جستجوی اولیه 200 مقاله و پس از بررسی چکیده اسناد با توجه به دو معیار "کیفیت" و "معتبر بودن" و غربال گری در نهایت 90 سند جهت تحلیل باقی ماند. روش نمونه گیری هدف مند و تا مرحله اشباع ادامه یافت. طبق یافته های بدست آمده نقشه برداری برنامه درسی از 2 بُعد و 12 مضمون تشکیل شد. بُعد «عناصرو مؤلفه های نقشه برداری» با 5 مضمون (اهدف/ سوالات اساسی، محتوای سازمان یافته و معنی دار، مهارت ها/ فرایندهای اساسی، تکالیف سنجشی/یادگیری، زمان بندی). بُعد «مزایا و کاربردهای نقشه برداری» با 7مضمون(توسعه فرهنگ مشارکت، ارتقای مدیریت دانش، زمینه حرفه ای شدن، شفافیت دروس برنامه درسی، تصویر سازی هوشمند، انعطاف پذیری، تقویت و توسعه فرایند یاددهی و یادگیری) کشف شد نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد، پژوهش گران ، زمینه اجرای نقشه برداری برنامه درسی را فراهم کنند .این پژوهش می تواند مبنای طراحی سامانه نقشه برداری برنامه درسی قرار گیرد.
EFL teachers’ pragmatic awareness and classroom practices influenced by an in-service training course of meta-pragmatics(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۱ , ۲۰۲۳
14 - 44
حوزههای تخصصی:
The present study focused on the effect of an in-service meta-pragmatics training course on Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers’ pragmatic awareness and classroom pragmatic practices. A mixed methods design was used to achieve the objectives of the study. In the quantitative phase of the study, 300 EFL teachers were selected through convenience sampling and filled out the Pragmatic Awareness Questionnaire. In the qualitative phase, 60 of those teachers participated in a pragmatic training course. They were divided into experimental and control groups and underwent the processes of pretesting, intervention, and post-testing. Furthermore, 30 of these teachers were observed in terms of their teaching inter-language pragmatics both before and after the training course of meta-pragmatics. The results of the multivariate ANOVA (MANOVA) revealed that EFL teacher’s pragmatic awareness was relatively low. In addition, the findings unveiled a statistically significant difference between the EFL teachers’ meta-pragmatic awareness and their practices in terms of the 'language teacher' component. Moreover, the findings showed a statistically significant improvement in the EFL teachers’ pragmatic practices regarding teaching pragmatic features after receiving the instructions. The results of this study have some implications for stakeholders, namely EFL teacher trainers, EFL teachers, and EFL students.
ارائه الگوی برنامه درسی چندفرهنگی برای دوره دوم متوسطه (مطالعه موردیِ مدارس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
79 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسی چندفرهنگی برای دوره دوم متوسطه بود. این پژوهش ازنظر هدف جز پژوهش های کاربردی و با توجه به ماهیت داده ها از نوع آمیخته است. نمونه در بخش کیفی عبارت بودند از تعداد 18 نفر از خبرگان و متخصصان رشته برنامه درسی که همگی دارای مدرک دکترای برنامه ریزی درسی بوده و سابقه تدریس 10 سال در دانشگاه را داشتند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل معلمان نواحی پنج گانه شهر تبریز بودند که در دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی (98-99) تدریس می کردند که تعداد 274 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش 9 عامل را شناسایی کرد که دارای مقدار ویژه بزرگتر از 2 بودند و توانایی پیش بینی بیش از 60 درصد از واریانس نمره ی پرسشنامه را داشتند. عامل های استخراج شده به ترتیب اولویت عبارت بودند از ارتباطات انسانی، تجربه ی جمعی و ارتقای مشارکت، ایجاد برنامه درسی کثرت گرا، رشد صلح و تفاهم، توسعه عدالت و برابری، افزایش دانش چندفرهنگی، وظایف نظام حاکم در جامعه چندفرهنگی، راهبردهای آموزش چندفرهنگی، پذیرش تنوع فرهنگی. بنابراین به منظور طراحی الگوی برنامه درسی چندفرهنگی، ابعاد اصلی الگو و مولفه های هر بُعد براساس یافته های مراحل کیفی و کمی پژوهش استخراج شد.
اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. ر وش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری مقطه ابتدایی پایه ششم در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1401-1402 هستند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. با توجه به حجم نمونه 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی دانکن و مک کیچی (۲۰۰۵) و پرسشنامه باورهای انگیزشی پینتریج و دیگروت (۱۹۹۰) استفاده شد. آموزش راهبرد فراشناختی به مدت 8 جلسه در دو ماه ارائه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی افزایش معناداری در خودکارآمدی (01/0>P)، و باورهای انگیزشی (01/0>P) دانش آموزان با اختلالات یادگیری ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P).بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت راهبردهای فراشناختی یک آموزش بسیار موثر در افزایش خودکارآمدی و باورهای انگیزشی دانش آموزان با اختلالات یادگیری است و همه مربیان و معلمان می توانند از آن بهره ببرند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای اینگونه دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از فرایند یادگیری دارد.
تأثیر برنامه درسی اجراشده بر خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان مورد مطالعه: دانشجومعلمان رشته های علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان شهرستان اصفهان
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر برنامه درسی بر خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان رشته های علوم تربیتی (آموزش ابتدایی، آموزش کودکان استثنائی و راهنمایی و مشاوره تربیتی) دانشگاه فرهنگیان اصفهان و با روش پژوهش توصیفی انجام شده است.روش ها: در این پژوهش 241 نفر از دانشجومعلمان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شده اند مشارکت نموده اند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی صوری و محتوایی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ 977/0 بوده است.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان (001/0p=، 55/6 X=) و ابعاد آن یعنی بعد شناختی (001/0p=، 08/6 X=)، بعد عاطفی (001/0p=، 40/7 X=) و بعد رفتاری (001/0p=، 18/6 X=) بالاتر از حد متوسط (5/5) محقق شده است. میزان خودکارامدی حرفه ای طی سال های تحصیل در دانشگاه فرهنگیان افزایش معنی داری در سطح (001/0p=) داشته است. اما؛ بین میانگین نمرات خودکارامدی از نظر رشته تحصیلی و از نظر جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیری: در نهایت نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، برنامه های درسی اجرا شده ی دانشگاه فرهنگیان توانسته در حد مقبولی خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان را در طی چهار سال تحصیل آن ها رشد دهد.
الگوی جاری آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم در دوره ابتدایی (ارائه الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
41 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود آموزش قرآن کریم در دوره ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام گرفت. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی آموزش قرآن کریم در مقطع ابتدایی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با دوازده نفر از معلمان مقطع ابتدایی، هشت نفر از دانش آموزان، پنج نفر از والدین دانش آموزان، شهر زاهدان جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری استفاده شد. برای بررسی اصالت و اطمینان پذیری از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج در قالب مدل پارادیمی شامل گسست آموزشی در برنامه آموزش قرآن کریم به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (نگاه غیر کارشناسی به برنامه درسی قرآن کریم)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی – زمینه ای)، شرایط تسهیل گر(حمایت بُعد رفتاری)، شرایط محدودکننده (چالش های درون سازمانی و برون سازمانی)، راهبردها (بهسازی سازمانی و فرآیند آموزشی) و پیامد (بی انگیزگی و عدم یادگیری مهارت قرآنی) سازمان یافت.
ارزشیابی کیفیت عنصر فضا و خدمات آموزشی برنامه درسی فراگیر در آموزش و پرورش استثنایی کشور بر اساس استانداردهای مدرسه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 101
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت عنصر فضا و خدمات آموزشی برنامه های درسی فراگیر در آموزش و پرورش استثنایی کشور بر اساس استانداردهای مدرسه الگو انجام شد. از حیث روش، پژوهش ارزیابانه با رویکرد آمیخته کمی- کیفی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه مدارس پذیرا، مدیران پشتیبان، مدیران پذیرا و والدین فراگیر در سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم کل کشور بود. با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای پنج استان خوزستان، کرمان، تهران، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی و از هر استان مرکز استان و چهار شهرستان انتخاب شدند. سپس در هر استان با پیشنهاد مدیران استانی سه مدرسه پشتیبان و برای هر مدرسه پشتیبان پنج مدرسه پذیرای تحت پوشش از هر سه دوره آموزشی به عنوان خوشه انتخاب گردید. حجم نمونه با مقیاس مدرسه ای در مجموع پنج استان معرف، 75 مدرسه پذیرا بود. ابزار اندازه گیری نیز شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و سیاهه مشاهده بر اساس استانداردهای سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور شامل 170 گویه با 17 مؤلفه بود. نتایج نشان داد به طورکلی، وضعیت درون داد فیزیکی مدارس در کلیه استان های مورد بررسی از درجه مطلوبیت دور است. همچنین، به جز موارد «نور» و «تجهیزات ایمنی» که در تمام مقاطع مورد تایید قرار گرفت، وضعیت در سایر مؤلفه ها نامطلوب بود. درحالی که تحلیل داده های حاصل از مصاحبه حاکی از آن بود که کیفیت ایمن سازی فضا و مناسب سازی محیط فیزیکی و تسهیل دسترسی های مدارس فراگیر از وضعیت مطلوبی برخوردار است که این نتیجه می تواند از یک سو حاکی از آرمانی بودن استانداردهای مدرسه الگو آموزشی از طرفی ناظر بر نیاز به حمایت های مالی از سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در فرایند مناسب سازی فضاهای آموزشی در فراگیر سازی باشد.
شناسایی انواع شایستگی ها برای تحقق تربیت اجتماعی دموکراتیک در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
99 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله معرفی انواع شایستگی ها لازم برای تحقق تربیت اجتماعی دموکراتیک در نظام آموزشی ایران است. بدین منظور از روش سنتزپژوهی استفاده شد. اطلاعات از مقالات و پایان نامه های انگلیسی و فارسی مرتبط با شایستگی های تربیت اجتماعی دموکراتیک کسب و با بکارگیری روش تحلیل مضمون، سبک آتراید-استرلینگ (2001)، تحلیل شدند. با استفاده از یک الگوی مرور نظام دار متون، مقالات و پایان نامه های انگلیسی در سال های 2010 تا 2021 از شش پایگاه و مقالات و پایان نامه های فارسی از چهار پایگاه اطلاعاتی انتخاب، پالایش و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA در قالب 7 مضمون فراگیر و 28 مضمون سازمان دهنده و 124 مضمون پایه، تحلیل شدند. نتایج نشان داد شایستگی ها برای تحقق تربیت اجتماعی دموکراتیک شامل هفت مؤلفه شایستگی «خرد عملی و کنش تاملی»، «شایستگی معنوی»، «شایستگی عدالت طلبی» (دارای بیشترین مضامین)، «شایستگی سیاسی»، «شایستگی فناورانه» (دارای کمترین مضامین)، «شایستگی فرهنگی» و «شایستگی جهانی اندیشیدن» می باشد؛ که مکمل یکدیگر هستند.
فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی: پژوهشی خودمردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
206 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازنمایی و روایت تجارب نومعلمان دوره ابتدایی به منظور واکاوی فرایند فرهنگ پذیری آن ها بود. برای دست یابی به این هدف، پژوهشگر از روش خودمردم نگاری استفاده کرده است. بر اساس منطق این روش، «خود پژوهشگر و پنج نومعلم دیگر» به عنوان نمونه موردمطالعه از نومعلمان دوره ابتدایی به صورت هدفمند و از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق تأمل، یادداشت برداری و دفترچه خودشرح حال نویسی پژوهشگر و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان جمع آوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای پاینار و فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را موردتوجه قرار دهد. همچنین چندین بار بین روایت های نگارش شده، مقولات و تجربیات خود و نومعلمان رفت وبرگشت کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی نومعلمان و آموزش های دانشگاهی توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می شود. در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. در مقابل، نومعلمان در بیشتر مواقع از استراتژی «تلفیق» استفاده می کردند تا بین فرهنگ معلمی خود و فرهنگ حاکم بر دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش اتصال برقرار کنند.