فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
                منبع:
                پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        204 - 171                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصهای روشهای یاددهی و یادگیری در برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی و سپس میزان توجه به آنها در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. در پژوهش حاضر از طرح ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 15 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجومعلمان دوره کارشناسی دانشگاه های فرهنگیان بودند که به روش تصادفی طبقه ای نسبی، تعداد 236 نفر انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه مستخرج از بخش کیفی جمعآوری شد. برای اعتباریابی بخش کیفی از روش همسوسازی و تکنیک کنترل توسط اعضاء بهره گرفته شد. برای تعیین روایی سؤالات مصاحبه و پرسش نامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 876/0 استفاده شد. برای تحلیل دادههای پژوهش در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد مهم ترین شاخص های روش-های یاددهی - یادگیری در برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی پنج مضمون تدریس مبتنی بر فناوری های نوین آموزشی، تدریس مبتنی بر وب و اینترنت، تدریس مبتنی بر فعالیت دانشجومعلمان ابتدایی با استفاده از فناوری های نوین، تدریس به شیوه تعاملی و مشارکتی با کمک فناوری های نوین و تدریس مبتنی بر پروژه، حل مسأله، اکتشافی و... با استفاده از فناوری های نوین بوده است.            
            The comparative role of paper-based and computer-delivered IELTS in the cognitive and meta-cognitive strategies use of Iranian IELTS candidates in the academic module reading(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴                                    
                        121 - 150                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                The present study examined the comparability of Paper-Based (PB) and Computer-Delivered (CD) IELTS in the academic module reading section, focusing on Iranian IELTS candidates' cognitive and metacognitive strategies. The study intended to determine if the delivery mode had any impact on the use of these strategies. To this aim, 200 upper-intermediate learners were randomly selected and divided into two groups to participate in the study under the two aforementioned test conditions. They completed a test-taking strategy survey under both test conditions. Moreover, five participants from each test condition group took part in think-aloud protocols. The quantitative data were analyzed by means of Independent-sample t-test and Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) to test the research hypotheses. Content analysis of the think-aloud protocols was also conducted to identify the strategies employed by the IELTS candidates in both PB and CD formats. The results revealed that the PB group had a significantly higher mean than the CD group on the cognitive and metacognitive processes used in academic IELTS. However, the think-aloud protocols indicated that, in many cases, these differences were minimal, with cognitive and metacognitive processes being similarly employed across both formats. Moreover, significant differences were observed between the PB and CD groups in their reading test-taking strategies. The implications of these findings for test preparation and design are discussed.            
            نقش هوش مصنوعی در طراحی برنامۀ درسی: مطالعه ای فراترکیب
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیشینه و هدف : با توجه به اینکه یکی از کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش در طراحی برنامه درسی نهفته است، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش هوش مصنوعی در طراحی برنامه درسی، انجام شده است. روش : این پژوهش ازنظر نحوه گردآوری داده ها و اطلاعات از نوع کیفی بوده که با استفاده از شیوه مرور سیستماتیک و با جستجوی کلمات کلیدی؛ طراحی، برنامه درسی، نقش و هوش مصنوعی و معادل آنها در انگلیسی در مقالات منتشر شده از سال 2000 تا 2024 موجود در پایگاه های اطلاعاتیGoogle Scholar، Springer،Magiran،SID scopus ,Science Direct، سیویلیکا و ایران داک انجام گرفته است که پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از پایگاه های مذکور، در مجموع از 103 منبع بدست آمده، تعداد 54 منبع پس از حذف منابع غیرمرتبط برای انجام بررسی نهایی انتخاب شدند. یافته ها : یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است؛ ادغام هوش مصنوعی در طراحی برنامه درسی شامل استفاده از فنّاوری های هوش مصنوعی برای طراحی، پیاده سازی و بهینه سازی برنامه های درسی است. معلمان در برنامه درسی با استفاده از قابلیت های هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل داده ها، تولید محتوا و ارائه بازخورد مستمر، می توانند کیفیت آموزش را افزایش و نیازهای دانش آموزان خود را بهتر برآورده کنند. نتیجه گیری : بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت؛ برنامه درسی مبتنی بر هوش مصنوعی، تجربیات یادگیری شخصی تر، کارآمدترو قانع کننده تری ایجاد می کند و نقشی دگرگون کننده ای در طراحی برنامه درسی با شخصی سازی یادگیری، کارایی آموزشی، تصمیمات مبتنی بر داده، همسویی با استانداردهای آموزشی و بهبود مستمر یادگیری ایفا می کند.            
            طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی مساله محور با تاکید بر نقش مهارت های زندگی در دوره اول متوسطه
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیشینه و اهداف: این تحقیق باهدف طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی مساله محور با تاکید بر نقش مهارت های زندگی در دوره اول متوسطه انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع آمیخته و طرح اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای طراحی الگو و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتبارسنجی الگو استفاده شد. دادهها از طریق اسناد بالادستی و متون علمی در بازه زمانی 2023-2000 گردآوری گردید. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری استقرایی و در بخش کمی، تحلیل عاملی تأییدی شاخص های توصیفی میانگین، انحراف معیار و آزمون استنباطی کندال (W) بود. پس از دستیابی به الگوی پیشنهادی از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 16 نفر از صاحب نظران به روش نمونه گیری هدفمند جهت اعتبار سنجی الگو نظرخواهی شد. یافته ها: از جمله نتایج به دست آمده در این پژوهش، 70 کد محوری مربوط به ویژگیهای عناصر هدف، محتوا، تدریس، فعالیتهای یادگیری، گروه بندی، منابع، زمان، مکان و ارزشیابی بود. در مرحله کمی پس از تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه محقق ساخته توسط نرم افزار PLS  انجام شد و الگوی بدست آمده، با ۷۰ متغیر، پس از تحلیل عاملی تأییدی و برازش مناسب و همچنین بررسی توافق صاحب نظران، اعتبار سنجی و ارائه شد. نتیجه گیری: در نتیجه پیاده سازی طرح برنامه درسی مورد نظر با تاکید بر نقش مهارت های زندگی دانش آموزان اول متوسطه  بدست آمده در مدارس اول متوسطه، می تواند در راستای اهداف آموزشی بسیار موثر واقع شود.            
            نقش ایدئولوژی های برنامه درسی در جهت دهی به ارزش ها، اهداف و روش های تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳                                    
                        129 - 150                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این مقاله با هدف تعیین موضع گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی (جزمیت گرایی مذهبی، انسان گرایی منطق گرا، پیشرفت گرایی، نظریه انتقادی، نومفهوم گرایی و کثرت گرایی شناختی) نسبت به ارزش ها، اهداف، و روش های تربیتی انجام شد. در مرحله نخست، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فصل مرتبط با ایدئولوژی های برنامه درسی از کتاب تصورات تربیتی (آیزنر، 1994) تحلیل شد تا جهت گیری هر یک از ایدئولوژی ها در مورد منطق، اهداف، و محتوای برنامه درسی تعیین گردد. سپس در مرحله دوم، یازده متخصص نظریه برنامه درسی از طریق یک پیمایش کیفی دعوت به مشارکت شدند تا نتایج به دست آمده را ارزیابی و بهبود بخشند. به این ترتیب، یک چارچوب مفهومی تدوین شد که سیاست گذاران تربیتی، برنامه ریزان درسی، معلمان، و والدین می توانند با استفاده از آن، شناخت جامعی از جهت گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی درباره هفت عنصر اساسی برنامه درسی (منطق حاکم، آرمان تعلیم و تربیت، دانش دارای ارزش تدریس، تدریس اثربخش، نقش معلم، نقش دانش آموز، و کارکرد ارزشیابی آموزش) به دست آورند و بر اساس این شناخت، درباره ایدئولوژی برنامه درسی مورد ترجیح خود تأمل نمایند.            
            Investigating Iranian EFL students’ perceptions towards incorporating multiple-intelligences based tasks into their classroom activities(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
                منبع:
                Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴                                    
                        75 - 102                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Studying a foreign language in a rewarding and motivating atmosphere will create a perfect setting to enhance language proficiency. It appears that course books and class activities are crucial in this context. This experimental research aimed to find the efficacy of supplementary materials designed based on multiple intelligences on learners' attitudes towards classroom activities (enjoyment, engagement, choice, and challenge). To that end, a two-phase study was planned. First, the researchers developed tasks for each lesson of Vision series, the book taught in the high schools of Iran. Then, the experimental groups (N=60) were exposed to the designed tasks and the course book while the control group (N=60) were exposed just to the course book for four months The Babel proficiency test, along with the translated edition of the Students’ Perceptions of Classroom Activities Scale was given to the experimental and control group participants as the pretest and posttest to examine the impact of the developed tasks on their perceptions of classroom activities. The results of multivariate analysis of variance (MANOVA) indicated that the designed tasks had positive and significant effect on the students’ interests, challenge, choice, and joy.            
            طراحی الگوی حمایت حرفه ای از نومعلمان؛ نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴                                    
                        39 - 68                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی حمایت حرفه ای از نومعلمان در بدو خدمت می باشد. این پژوهش کیفی با استفاده ازنظریه داده بنیاد(رهیافت نظام مند)، به شناسایی الگوی مفهومی حاصل از تحلیل مصاحبه های نیمه ساختار یافته پرداخته است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند ، 22 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت و معلمین باتجربه ، انتخاب و مصاحبه ها با نرم افزار MAXQDA در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای بررسی اعتبار یافته های پژوهش از تکنیک کنترل های اعضاء و توصیف غنی داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل داده های کیفی شامل 375 عبارت مفهومی، 71 مقوله فرعی و 21 مقوله اصلی بود که در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر، پدیده ی اصلی، راهبردها و پیامدها شناسایی شدند. نتایج بر شناسایی دوره بدو خدمت به عنوان یک دوره ی مهم در توسعه حرفه ای معلمان و پشتیبانی همه جانبه از نومعلمان طبق الگوی موردنظرتاکید دارد. بنابراین به آموزش و پرورش پیشنهاد می گردد از ظرفیت حامیان رسمی و غیر رسمی نومعلمان استفاده نماید            
            طراحی و اعتباریابی مدل آموزش سواد رسانه ای در آموزش و پرورش با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲                                    
                        246 - 225                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش یک راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. روش در بخش کیفی مطالعه موردی و در بخش کمی توصیفی پیمایشی بود جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس متوسطه شیراز به تعداد ۲۸۵۹ نفر بود انتخاب نمونه در بخش کیفی به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک ملاک محور صورت گرفت حجم نمونه تا مرحله پدیدآیی نظم و عدم گسترش بیش ازحد ۲۰ نفر شد نمونه گیری کمی به صورت تصادفی ساده انجام و حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۳۳۸ نفر شد ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل دو بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی و بررسی و کنکاش اسناد بالادستی و اسناد آموزش و پرورش در بخش کتابخانه ای بود. در بخش کمی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شد تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس تحلیل مضمون انجام شد همچنین در بخش کمی برای تأیید روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین برازش مدل از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد در بخش کمی نرم افزار spss 23 و pls به کار رفت نتایج به دست آمده به شناسایی ۴۹ مؤلفه و ۶ بعد منجر شد و درنهایت مدل پژوهش ارائه شد نتایج نشان داد که هر یک از ابعاد به ترتیب: معلم سواد رسانه ای (961/0) آموزش و پرورش (931/0) برنامه درسی (۸۸/۰) مدرسه (86/0) دولت (715/0) وزارت آموزش و پرورش (۶۳۹/0) بر آموزش سواد رسانه ای در آموزش و پرورش تأثیر داشتند و شاخص های برازش هنجار شده بنتلربونت، برازش نسبی، برازش افزایشی، شاخص های تطبیقی مدل نشان داد که مدل ساختاری طراحی شده از برازش مطلوبی برخوردار بود.            
            واکاوی ابعاد سواد ارزشیابی معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        208 - 189                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از این پژوهش واکاوی ابعاد سواد ارزشیابی معلمان تربیت بدنی بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر داده ها کیفی بود. مشارکت کننده ها شامل 18 نفر از کارشناسان، اساتید دانشگاه، سرگروه های آموزشی و معلمان خبره تربیت بدنی بودند که به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای اعتبارسنجی به پژوهش از برخی از معیارها مانند اعتماد، اعتبار، و تاییدپذیری استفاده شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 20 انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد برای اینکه معلمان تربیت بدنی بتوانند زمینه تربیت بدنی کیفی را فراهم کنند، باید دارای برخی از شایستگی ها در مقوله ارزشیابی باشند که از آن به عنوان سواد ارزشیابی یاد می شود. این شایستگی ها شامل آگاهی های زمینه ای (محتوای درس تربیت بدنی، اصول حاکم بر ارزشیابی، آگاهی از اهداف و رویکردهای ارزشیابی و علوم مرتبط با ارزشیابی)، فرایندهای مهارتی (ساخت ابزار و مهارت های سنجش و آمار) و توانایی های تفسیر، تحلیل و بازخورد مؤثر است. ضروری است که معلمان در مقوله ارزشیابی به خوبی آموزش ببینند و سواد ارزشیابی را به عنوان یک فرایند مداوم که پیش شرط های برنامه درسی تربیت بدنی کیفی است را در خود ارتقا دهند. فرایندهای توانمندسازی و ارتقای سواد ارزشیابی در معلمان تربیت بدنی می تواند از مسیر آموزش های بدو و ضمن خدمت صورت پذیرد.            
            رهیافتی سیستماتیک از تحولات نوین رویکردهای برنامه ریزی درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیشینه و اهداف: مطالعه رویکردهای برنامه ریزی درسی کمک می کند تا برنامه ریزان آموزشی برنامه ها را  مؤثرتر طراحی کرده و به نیازهای دانش آموزان پاسخ دهند.هدف این پژوهش بررسی تحولات نوین رویکردهای برنامه درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت است.روش ها : برای این منظور از روش سیستماتیک استفاده شده است.نمونه پژوهش منابع مرتبط مربوط به موضوع پژوهش بودند که بهترین اطلاعات را در اختیار پژوهشگر و در راستای سوال پژوهش قرار می دادند. پس از مطالعه منابع، پژوهشگر اطلاعات را تحلیل کرده، آنها را با توجه بر نقش اثرگذار و اثرپذیر آنها در حوزه های مرتبط طبقه بندی کرده است. این طبقه ها در عناوینی چون اصول و ایدئولوژی هایی در پایه گذاری برنامه ریزی درسی نوین تحولات ،نظریه ها و مدل ها ، تغییرات در سیاست گذاری آموزشی، نوع رویکردهای برنامه ریزی نوین و اصول و الگوهای تدریس برخاسته از آن، تحولات رخ داده در ارزیابی و ستجش و تدریس و آموزش منبعث از این تغییرات و چالش های پیش روی این تغییرات تقسیم شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادکارکرد رویکردهای برنامه ریزی درسی با توجه به بستر تاریخی فرهنگی و اجتماعی بوده است و رویکردهای نوین برنامه ریزی درسی به سمت یک رویکرد پاسخگو محور در بستر جامعه حرکت کرده است.نتیجه گیری: :  برای پاسخگویی به تغییرات جدید در حوزه آموزش و پرورش، باید برنامه ریزی درسی را به گونه ای تغییر داد تا با نیازهای جدید جامعه سازگار باشد. به همین دلیل، نیاز به همکاری بین مدارس، دانشگاه ها، سازمان های آموزشی و دولت وجود دارد تا بتوان به بهبود آموزش و پرورش در کشورمان دست یافت.            
            بررسی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳                                    
                        271 - 300                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقاله حاضر با رویکردی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان در بافت ایران، به روش مرور نظام مند و جست وجو در پایگاه های علمی معتبر، در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 شایستگی های دیجیتال معلمان و الگوهای مطلوب را بررسی کرده است. در همین راستا، با تکنیک تحلیلی   مقایسه ای، ده الگو بررسی گردید. نتایج نشان داد شایستگی های ارائه شده در این الگوها با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند. همچنین، در نوع طبقه بندی شایستگی ها هم راستا هستند. در نهایت، الگوی اتحادیه اروپا، به عنوان الگویی جامع در شایستگی های دیجیتال معلمان، انتخاب شد. سپس، الگو اتحادیه اروپا در بافت نظام تعلیم وتربیت ایران، با تکنیک دلفی اعتبارسنجی شد. همچنین در این پژوهش، دلایل مربوط به اهمیت یا مغفول ماندن برخی از این شایستگی ها در فرآیند توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.            
            شناسایی ردپای تلفیق در فعالیت های تربیتی نومعلمان دوره ابتدایی؛ یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳                                    
                        65 - 92                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف مقاله حاضر شناسایی نحوه کاربرد تلفیق و شیوه های آن در فعالیت های تربیتی نومعلمان دوره ابتدایی است. این پژوش با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. شرکت کنندگان آن از میان دانش آموختگان رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان مشهد بودند که 17 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل و اعتباریابی داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی و روش لینکلن و گوبا استفاده شد. در مجموع، سه بعد (تلفیق مواد درسی مختلف، تلفیق مواد درسی با محیط زندگی و تلفیق مواد درسی با بازی)، نه مضمون اصلی و 29 مضمون فرعی شناسایی شد. نتایج نشان داد که نومعلمان از طریق مدنظر قرار دادن ارتباطات عمودی و افقی، مواد درسی مختلف را با یکدیگر تلفیق می کنند. از طریق مرتبط ساختن آموزه های کلاس درس با زندگی روزمره نیز امکان ترکیب اهداف درسی با حقایق زندگی را فراهم آورده و از طرفی با محور قرار دادن بازی در تدریس، واحدهای یادگیری را به صورت ترکیبی ارائه می کنند تا تحقق مقاصد آموزشی را  تسهیل کنند.            
            شناسایی ابعاد و مؤلفه های شایستگی دیجیتال معلمان: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲                                    
                        121 - 146                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقاله حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های شایستگی دیجیتال معلمان شکل گرفت. داده ها بر اساس روش کیفی از نوع مرور سیستماتیک جمع آوری شد. انتخاب مقالات بر اساس واژگان کلیدی بر پایه نظر خبرگان و ساختار پریسما انجام و تعداد ۳۸ سند در قالب مقالات خارجی وارد تحلیل شد. منابع با استفاده از تحلیل مضمون و نرم افزار 2020 MAXQDA  تحلیل شد. روایی یافته ها بر اساس نظرات گروه پژوهشی حاصل شد، پایایی ابزار از طریق شاخص پایایی ارزیاب ها بررسی گردید که ضریب کاپا مقدار ۸۴/. را به دست داد. یافته ها نشان داد که شایستگی دیجیتال معلمان شامل ۷ بعد و ۲۷ مؤلفه بود. ابعاد شامل آموزش و یادگیری، توسعه حرفه ای و شغلی، راهبری و تعامل، تفکر دیجیتالی، ارتقای مهارت دیجیتالی یادگیرنده، ارزیابی و ویژگی های فردی بود. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود آموزش های حرفه ای مبتنی بر فناوری، تدریس تعاملی در محیط های مجازی و ترکیب شایستگی های دیجیتالی معلمان با مؤلفه های مستخرج مورد توجه جدی قرار گیرد.            
            شناسایی روش های رایج آموزش انشانویسی و تحلیل وضعیت توانایی انشانویسی دانش آموزان ابتدایی
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیشینه و اهداف: نوشتن یکی از مهارت های اصلی است که دانش آموزان را در یادگیری بهتر دروس و برقراری ارتباط با دیگران یاری می کند. این مهارت باعث می گردد تا دانش آموزان افکار، اندیشه ها و احساسات خود را به نحو موثری بیان نمایند. لذا در دوره ابتدایی بحث انشانویسی، بندنویسی و تقویت مهارت های نوشتن مورد توجه است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی روش های رایج آموزش انشانویسی و تحلیل وضعیت توانایی انشانویسی دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش ها : پژوهش حاضر کاربردی از نوع  ترکیبی (کیفی و کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی منابع و مقالات معتبر و مصاحبه با معلمان ابتدایی و در بخش کمی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بودند. نمونه مورد مطالعه نیز با  استفاده از روش تصادفی 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه ششم منطقه یک تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی یادداشت برداری و مصاحبه بود و در بخش کمی چک لیست ارزیابی انشانویسی بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که روش های آموزش انشانویسی در دوره ابتدایی شامل روش تقلیدی، بازسازی، تولیدی، زبان ساز، سنتی، الگویی، فرایندی، ترکیبی، ارتباطی و تلفیقی و خلاقانه معمول است. همچنین یافته های بخش کمی نشان داد که وضعیت مهارت های انشانویسی دانش آموزان ابتدایی کمتر از حد میانگین (14/64) است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند برای معلمان دوره ابتدایی راهگشا باشد. نتیجه گیری: این پژوهش بیانگر این است که برای بهبود وضعیت مهارت های انشانویسی، نیاز است که نظام آموزشی و تدریس در این زمینه متحول شود و رویکردهای فعال و دانش آموز محور در کلاس های درس تجلیل و اجرا شوند.              
            واکاوی تجارب زیستۀ معلمان از اجرایی سازی سند تحول بنیادین در مدارس ابتدایی
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زمینه و اهداف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب زیسته معلمان از اجرایی سازی سند تحوّل بنیادین در مدارس ابتدایی سطح شهر بیرجند انجام شد. تجربه معلمان به کلیه ادراکات، احساسات، برداشت ها و تفاسیر آنها از نحوه اجرایی شدن سند تحوّل بنیادین (131 راهکار اجرایی ) اطلاق می شود. این پژوهش با درک اهمیت تجربه زیسته انسان در ارزیابی وضعیت موجود و شناسایی کمبودها و خلأهایی که منتج به عدم اجرا یا نقص در اجرای سند تحوّل بنیادین به مثابه یک سند قانون اساسی می شود. روش ها : در این پژوهش از روش پدیدارشناسی برای شناخت تجارب زیسته آنها استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش برحسب جامعه با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر از معلمان با سابقه کاری بالای ده سال تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش کلایزی و با نرم افزار MaxQDA  صورت گرفت. یافته ها : در نهایت نتایج نشان داد که معلمان نسبت به کم و کیف سند تحوّل بنیادین آشنایی محدودی دارند و صرفاً در قالب 6 ساحت کلی آن را تعریف می کنند؛ ولی در اجرای آنها دچار ابهام و اشکال هستند. نتیجه گیری : اجرایی سازی سند تحوّل بنیادین نیازمند انجام اقدامات دانشی، نگرشی و مهارتی لازم جهت افزایش دانش و باور و اقدام عملی در تحقّق اثربخش آن است .              
            تحلیل اکتشافی- ساختاری نارسایی های تدوین برنامه های درسی آموزش زبان دوم بر اساس معیارهای پساروش: ارائه راهبرد مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴                                    
                        187 - 212                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تغییرات پارادایمی و نظری در ابعاد گوناگون آموزش زبان دوم از رفع کامل نارسایی های رویکردهای سنتی آموزش عاجز مانده و حتی در برخی موارد مشکلات جدیدی را ایجاد کرده است. در این میان، تهیه، تدوین و اجرای برنامه درسی به عنوان شاکله و چارچوب آموزش، از این کاستی ها مستثنا نبوده است. در دو دهه گذشته اصولی تحت پساروش در آموزش زبان مطرح شده است که ظرفیت رفع نقایص پیشین را دارد. بر همین اساس، تحقیق حاضر با استخدام مبانی نظری پساروش و اتخاذ رویکردی تلفیقی، ضمن کشف پدیدارشناختی و اعتباربخشی عاملی تعقیبی نارسایی های تدوین برنامه درسی آموزش زبان در کشور، از خروجی آن برای تحلیل ساختاری و ارائه راهبرد مدیریت آموزشی مطلوب در ماتریس اثرات متقاطع و متوازن، استفاده کرده است. نتایج نشان داد که مطابق ارزش ایگن نارسایی ها در سه محور فرایندی، دانشی-معرفتی و رویکردی-سیاستی مشهود است ازجمله مهم ترین آن ها می توان به اتخاذ نگاه خطی و محصول محور به آموزش، ناروایی پسینی، محتوای تجویزی-قالبی اشاره کرد .            
            طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقِ دینی بر اساس دیدگاههای محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف بررسی آراء ابوحامدغزالی در تربیت اخلاقِ دینی، و ارائه ی الگوی برنامه ی درسی تبیینی او در این زمینه، مشتمل بر مبانی، اصول و عناصر، به روش «تحلیلی-تفسیری» انجام شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که در بخش مبانی تربیت اخلاقی، تأکید بر «کرامت ذاتی و الهی» و نیز «جنبه ی نفسانی و روحانیِ» وجودِ انسان، «محور و فَعّالِ مایشاء بودن خداوند در جهان»، برخورداری عالَمِ هستی از «دو بُعدِ ماده و ملکوت»، «توجه بر احوالاتِ ایجادکننده ی رفتار به جای خودِ رفتار»، «مخالفت با ریشه کنی غرایز از وجودِ آدمی» و نیز تبیینِ «امکان و نحوه ی کسبِ معرفت»، «غایت اخلاق ورزی»، «چگونگی قضاوت و انگیزش اخلاقی»، «روش های کسب فضائل اخلاقی»، «نقش عقل و اراده در شکل دهیِ رفتارِ اخلاقیِ آدمی» و «ملاک و هدفِ اعتدال قوا» بر اساس امرِ دینی، مهم ترین معتقدات غزالی در این زمینه را تشکیل می دهند. در زمینه ی اصول تربیت اخلاقی، اصول تشریحیِ غزالی، از یک ساختار «پنج وجهی» برخوردار هستند که شامل «امکانِ تربیت اخلاقی»، «پایه های تربیت اخلاقی »، «الزامات و بایسته های تربیت اخلاقی»، «تمهیدات حین تربیت اخلاقی» و «محتوا و فحوای تربیت اخلاقی» می باشند که به واسطه ی «هجده اصل تربیتی»، معتقدات وی در این زمینه را تشریح می نمایند. در زمینه ی عناصر برنامه ی درسی، برای نظام تربیت اخلاق دینیِ غزالی، چهار عنصرِ «هدف»، «محتوا»، «روش های تدریس» و «منطق و چرایی» احصا گردید که در قالب یک برنامه ی درسیِ «موضوع محور»، و الگویی «مفهومی»، اقدام به تزکیه و تهذیب «بیست وشش فضیلت اخلاقی» و «نوزده رذیلت اخلاقی» در متربیان می نمایند.            
            تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴                                    
                        161 - 186                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از راهبردهای مطلوب برای تحقق اهداف نظام های تعلیم و تربیت، مشارکت بین خانه و مدرسه است. زمینه ساز این مشارکت، می تواند برنامه درسی خانواده محور و تکوین و تعالی پیوسته هویت دانش آموزان در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور انجام گرفته است. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با صاحب نظران برنامه درسی که به صورت هدفمند با 15 نفر از آنها که آشنا با خانواده و مدرسه بودند گردآوری شده و با روش نظریه داده بنیاد با رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین (2007)، تحلیل و مقوله بندی شده است. بر اساس نتایج پژوهش،3 مقوله اصلی(خانواده مدار بودن، پنهان و حمایت گری تحصیلی) و 9 زیر مقوله (نقش اثرگذار خانواده در تعلیم و تربیت؛ کانونی بودن عنصر خانواده در فرایند برنامه ریزی درسی، اختصاصی و منعطف بودن سرویس ارائه شده به فرزندان، همکاری و ارتباط دو جانبه، پذیرش انتخاب های خانواده ها، پنهان، غیررسمی، ارتقا و پیشبرد حمایت های محیطی و ارتقا و پیشبرد حمایت های آموزشی از خانواده ها) برای مفهوم برنامه درسی خانواده محور ارائه شد. بر اساس یافته ها می توان استنباط کرد، برنامه درسی خانواده محور، مجموعه ای از عملکردهای پنهان و غیررسمی والدین در رابطه با فعالیت های آموزشی و تربیتی فرزندان در محیط خانه است که نقش سازنده ای در توانمندسازی والدین و مشارکت بیشتر خانه و مدرسه داشته و در نهایت منجر به پیشرفت تحصیلی فرزندان می شود.            
            ساخت و اعتبارسنجی پرسشنامه دانش محتوای آموزشی (PCK) برای برنامه آموزش معلمان زبان انگلیسی در ایران
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پیشینه و اهداف: اعتقاد بر این است که دانش محتوای آموزشی (PCK) بر عملکرد معلمان در کلاس درس زبان انگلیسی تأثیر می گذارد، زیرا در فرمول بندی و ارائه موضوع درسی تعیین کننده است. با این حال، به نظر می رسد PCK یک مفهوم نسبی است که با  برنامه درسی اجتماعی-فرهنگی و زمینه ای خاص مرتبط است. روش ها : بدین منظور، از طریق بررسی پژوهش های مرتبط و مصاحبه با 60  دانشجو معلم از دانشگاه فرهنگیان، مواردی که می بایست در پرسشنامه PCK گنجانده می شود، استخراج شد. علاوه بر این، 50 نفر از دانشجو-معلمان از دانشگاه هدف در فرآیند تهیه و اجرای آزمایشی پرسشنامه باز شرکت کردند. 176 دانشجو-معلم دیگر پرسشنامه PCK مقیاس لیکرت را شامل 56 گویه و 9 مؤلفه تکمیل کردند. نتایج تحلیل عاملی منجر به حذف 17 گویه و پرسشنامه نهایی شامل 39 گویه بود. سپس 285 دانشجو-معلم، پرسشنامه ای را تکمیل کردند که پایایی و روایی سازه آن به ترتیب از طریق آلفای کرونباخ و  روش تحلیل عاملی تأیید شده بود. یافته ها: پرسشنامه کلی از شاخص پایایی 902/0 برخوردار بود. همچنین شاخص های پایایی برای 9 مؤلفه به شرح زیر بود. آموزش مهارت های زبانی (a=.825)، استراتژی های تدریس زبان (a=.824)، مدیریت کلاس درس (a=.826)، طراحی برنامه درسی و توسعه مواد (a=.842)، سواد و توانایی های ارزشیابی (a=.776 )، کتاب دوره ارزشیابی (a=.780)، دانش فنی معلمان زبان (a=.759)، توسعه حرفه ای معلمان زبان (a=.763)، و تأثیر کاروزی بر تدریس عملی (a=.805). مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. نتیجه گیری: پرسشنامه PCK  ساخته شده و اعتبارسنجی شده در پژوهش حاضر را می توان در پژوهش های مربوط به آموزش معلمان زبان انگلیسی و PCK در زمینه EFL مورد استفاده قرار داد.             
            گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان در مواجهه با برنامه های درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف بررسی موانع و مشکلات عاطفی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، معلمان پایه ششم شهر مهاجران و اراک بودند که بر اساس استعلام صورت گرفته، تعداد آن ها 669 نفر بودند. حجم نمونه به روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب گردید و فرایند گزینش و مصاحبه با معلمان تا مرحله اشباع نظری تداوم یافت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. پس از اجرای مصاحبه ها، با نفر نوزدهم داده ها به اشباع رسید و از نفر بیستم نیز کد جدیدی قابل دریافت نبود. تجزیه و تحلیل یافته های حاصل با استفاده از روش اشتراوس و کوربین انجام شد. در کدگذاری باز تعداد 59 مفهوم اولیه از مصاحبه ها استخراج شد و در مرحله دوم کدگذاری، مفاهیم در قالب 3 مفهوم مرتبط با عوامل مؤثر بر بروز مشکلات عاطفی 8 مفهوم مرتبط با موانع و مشکلات عاطفی کدگذاری شدند. درنهایت، در این پژوهش گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی مطرح و معرفی شد. بر اساس یافته های حاصله؛ عوامل فردی و عوامل آموزشی به عنوان شرایط علی، عوامل خانوادگی و اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای و پیامدهای مرتبط با همسالان و مدرسه نیز به عنوان شرایط مداخله گر شناسایی شدند.