فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
81 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی بناهای مرتبط با آتش در دوره ساسانی مانند آتشکده ها و چهارتاقی ها نشان می دهد که عوامل متعددی برای ساخت این بناها به عنوان مکان مهم انجام مراسم دینی و آئینی درنظر گرفته می شده است و یکی از این عوامل توجه به انحراف از جهت شمال جغرافیایی بوده است؛ در اوستا و متون پهلوی مانند: وندیداد، خرده اوستا، گزیده های زادسپرم، بندهشن، ارداویراف نامه و دیگر متون، جهت شمال دروازه جهنم و جایگاه اهریمن و دیوان دانسته شده است. بر این اساس هدف از پژوهش پیشِ رو با توجه به سکوت اوستا در رابطه با آتشکده ها، روشن ساختن میزان توجه به مسائل دینی، آئینی و اساطیری در هنگام برپا ساختن آتشکده ها است. از این رو، با هدف پاسخ گویی به این پرسش که، آیا می توان انحراف از شمال و ساخته شدن نیایشگاه های مرتبط با آتش در جهات فرعی و قرارگیری عناصر داخلی نیایشگاه ها در جهتی که هنگام انجام مراسم رو به شمال نداشته باشند، را با دلایل دینی و آئینی مرتبط دانست؟ تلاش شده است تا با رویکرد تاریخی-تحلیلی و با استناد به شواهد باستان شناختی و انطباق آن با متون پهلوی و رسوم امروزی زرتشتیان دلایل توجه به انحراف از شمال بررسی گردد. دستاورد مطالعه بناهای مذهبی دوره ساسانی گویای این امر است که با توجه به جایگاه اهریمن و دیوان دانستن جهت شمال در آئین زرتشتی و اساطیر ایرانی، نه تنها در هنگام اجرای مراسم آئینی زرتشتی جایگاه موبدان دارای اهمیت بوده و از رو به شمال داشتن اجتناب می شده است، بلکه در بیشتر موارد بناهای مهم دوره ساسانی نظیر آتشکده ها و کاخ ها نیز در جهات فرعی ساخته می شدند و یا ورودی اصلی به ساختمان در جهتی به غیر از جهت شمال ایجاد می شده است؛ از این رو، می توان این گونه پنداشت که برخی از دلایل آئینی و اساطیری علت توجه به انحراف از شمال درمیان بناهای مذهبی دوره ساسانی بوده است.
تبیین نقش طبقه اجتماعی سَفِلَه در انحطاط تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
نقش طبقات مختلف اجتماع در فرازوفرود تمدنی امری پوشیده نیست، از این رو تعیین نقش طبقات مختلف در این امور، مهم می نماید. این نوشتار بر آن است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نقش طبقه اجتماعی سفله در انحطاط تمدنی از منظر روایات اسلامی بپردازد. سفله گری نوعی سبک زندگی است که از بی توجهی به معارف دینی شروع و تا انحرافات اخلاقی و سقوط هویتی امتداد پیدا می نماید. یافته ها حاکی از آن است که سفله اگر موفق به قرار گرفتن در جمع نخبگانی جامعه گردد انحطاط تمدنی را از راس هرم اجتماعی فراهم می آورد و اگر موفق به این مهم نگردد در سطح عوام به طبقه اجتماعی اوباش تبدیل خواهد شد و انحطاط تمدنی را از پایین هرم فراهم می نماید. علاوه بر این اتحاد این دو دسته در جوامع تمدنی می تواند انحطاط تمدنی را از طریق نابودی نظام سیاسی و نظام اخلاقی فراهم آورند.
Compositional Study of Sassanian Silver Coins Using PIXE Technique Case Study: Hormizd IV of Coins(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
17 - 27
حوزههای تخصصی:
Studying the elemental composition of coins does not only provide chemical information of the legal tender but provides insight into the manufacturing process, history, and economic state of the country during the minting year of the coins. The elemental composition of some Sassaian coins spanning from the years 582 to 591 AD have been analyzed using PIXE at the Bubansor physical lab of India and metallic the elements Ca, Fe, Cu, Ag, Au, and Pb were observed. The result The study of elemental composition of silver coins in Iran under the Sassanian period can help to explain the locations and identification of coins' mines. By determining not only major but also minor and trace element concentrations, the coin's compositions were used to deduce information both on the economic conditions under the different reigns. The aim of this work is to study the chemical composition of some Hormizd IV coins to show the economic situation and find any relation between the mines used for the extraction of silver and the actual silver coins minted at that time. Using the PIXE technique, the show that Hormizd IV king used almost Cerussite mines for their coins and are brought to light valuable information about the economy of the time.
تحلیل الگوی استقرار محوطه های مس وسنگ اسلام آباد غرب با استفاده از مدل های GIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
71 - 89
حوزههای تخصصی:
عصر مس وسنگ از جمله ادوار مهم پیش از تاریخ ایران است. تحولات این دوره در زاگرس مرکزی، در ادامه دوره نوسنگی ظهور نموده است. از مناطق مهم زاگرس مرکزی که دارای استقرارگاه های زیادی در رابطه با عصر مس وسنگ بوده، دشت اسلام آباد غرب در غرب کرمانشاه است. با وجود غنای فرهنگی دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ، تاکنون مطالعه هدفمندی به منظور روشن نمودن وضعیت محوطه های دوره مس وسنگ این ناحیه صورت نگرفته است. نگارنده در این پژوهش سعی در یافتن پاسخ پرسش های ذیل داشته است: الگوهای استقراری دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ به چه صورت بوده است؟ تغییرات الگوهای استقراری در ادوار قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد غرب را چگونه می توان تحلیل نمود؟ به نظر می رسد چند عامل از جمله منابع آبی، ارتفاع از سطح دشت و راه های ارتباطی در شکل گیری استقرارگاه های این ناحیه در عصر مس وسنگ مؤثر بوده اند. بررسی ها و مطالعات انجام شده در این دشت تاکنون ۶۵ محوطه باستانی را در رابطه با عصر مس وسنگ نشان داده است. برخی از این محوطه ها دارای هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ هستند. اطلاعات مکانی گردآوری شده در این پژوهش، با استفاده از روش مطالعات علم GIS و اجرا در نرم افزار ArcGIS مورد مطالعه قرار گرفته اند. مبنای این مطالعات، فاصله هر محوطه استقراری با نزدیک ترین رودخانه یا منبع آبی و سطح ارتفاع آن نسبت به دشت اسلام آباد و دیگر آیتم های مؤثر است. تمام محوطه ها وارد نقشه های تحلیلی شده و این نقشه ها در هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد ترسیم شده اند.
بررسی جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در مجله رستاخیز کارگران (1354-1355ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه دوره محمدرضاشاه پهلوی، رشد و گسترش مراکز تولیدی و کارخانه ها و به تبع آن فزونی کارگران ماهر و غیرماهر را به دنبال داشت. در این بین در اثر سیاست های مدرن سازی پهلوی دوم، زنان بیش از گذشته در فعالیت های اقتصادی شریک شدند. زنان کارگر به عنوان نیروی های کمکی در پیشبرد برنامه های اصلاحی به خدمت گرفته شدند. در مطبوعات این دوره، شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر چندان منعکس نشد. تنها مجله ای که در فاصله سال های ۱۳۵۴-۱۳۵۵ ش به مسائل کارگری زنان پرداخت، رستاخیز کارگران بود که در مقالات و ستون های خبری مختلف به موضوعات مربوط به آن ها پرداخته است. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مسائل اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در این مجله چگونه بازتاب داده شده است؟ مدعای مطروحه این است که این مجله ضمن بازتاب گفتمان مدرن سازی دولت وقت به تغییر نگرش سنتی جامعه و زنان نسبت به مشاغل کارگری به خصوص مشاغلی که در گذشته مردانه قلمداد می شدند پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این مجله در کنار قبح زدایی از فعالیت اقتصادی زنان در کنار مردان، در زمینه آگاه سازی زنان نسبت به مسائل چون قانون کار، بهداشت محیط کار و سلامتی جسم آنان نیز تلاش هایی انجام می داده است و با ترسیم توانایی زنان، آنان را تشویق به مهارت آموزی در مراکز کارآموزی شبانه روزی می کرد. این مقاله با بهره گیری از شمارگان متعدد مجله حاضر از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا برای بررسی داده ها بهره برده است.
بررسی مواضع قدرت های خارجی(روسیه و انگلیس) در مواجهه با جنبش مشروطه ایران و اندیشه مشروطه خواهی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و افغانستان دو کشور مهم در غرب آسیا هستند که قدرت های خارجی، مخصوصاً انگلیس و روسیه، همیشه سعی داشته اند آن ها را تحت نفوذ خود قرار دهند. این پژوهش به بررسی سیاست های انگلستان و روسیه در قبال جنبش های مشروطه خواهی ایران و افغانستان در اوایل قرن بیستم می پردازد. همچنین به تحلیل رفتارها و اقدامات انگلیس و روسیه در مقابله با این جنبش ها پرداخته و روابط و تعارضات آن ها را با جنبش های مشروطه خواهی موردتوجه قرار می دهد. در ادامه، به ارزیابی پیامدهای این دو قدرت بر روی روابط بین المللی منطقه و جهان اشاره نموده و نقش آن ها را در تحولات معاصر دوره مشروطیت ایران و افغانستان می سنجد. این مقاله با استفاده از منابع تاریخی و مستندات، زبان فارسی، روسی و انگلیسی سعی دارد تا یک نگاه جدید و جامع از سیاست های قدرت های بزرگ در مواجهه با مشروطه ایران و اندیشه مشروطه خواهی افغانستان ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روسیه به صورت آشکار و نظامی در برابر جنبش مشروطه ایران مداخله کرده است، درحالی که انگلیس به صورت مخفیانه و دیپلماتیک در برابر اندیشه مشروطه خواهی افغانستان قرارگرفته است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که هماهنگی بین این دو قدرت برای مبارزه با جنبش مشروطه خواهی نقش مهمی داشته است. نتایج این مطالعه می تواند برای جنبش های معاصر آزادی خواهی مردمی چشم اندازی روشن ایجاد کند.
تحلیل کنش های گفتاری آیات جهاد در سوره بقره بر اساس نظریه سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
30 - 46
حوزههای تخصصی:
تحلیل کنش های گفتاری آیات جهاد در سوره بقره بر اساس نظریه سرل می تواند دستاوردها و دیدگاه های نوینی را به ارمغان آورد این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس نظریه سرل به بررسی آیات جهاد در سوره بقره پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که در آیات جهاد سوره بقره، بیشتر از کنش های دستور و تهدید استفاده شده است یا کنش های توصیف و توضیح؟ آیا این کنش ها در طول زمان و در شرایط مختلف تغییر کرده اند؟ این آیات، در برگیرنده پیام ها و آموزه های مهمی در خصوص نبرد و دفاع در راه خدا هستند. تحلیل آیات جهاد با استفاده از نظریه کنش های گفتاری، نشان می دهد که این آیات، مجموعه ای از کنش های گفتاری را شامل می شوند که هر کدام کارکرد و هدف خاصی را دنبال می کنند. برخی از این کنش ها، به صدور اوامر و دستورات الهی در خصوص جهاد پرداخته و دسته ای دیگر، به توجیه و تبیین ضرورت و مشروعیت جهاد در شرایط مختلف اختصاص دارند. گروهی از این کنش ها نیز به تشویق و ترغیب مؤمنان به شرکت در جهاد و وعده پاداش الهی به آ ن ها می پردازند. در نهایت، پژوهش حاضر نشان می دهد که می توان از اسلوب های زبانی موجود در آیات قرآن، معنای دیگری استنباط کرد.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
شهرنشینی مفرط، عاملی در ایجاد بحران عصر مفرغ پایانی در شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که در بافت های باستان شناختی مربوط به اواخر عصر مفرغ دیده می شود، ترک و یا کوچک شدن بیش از اندازه محوطه ها است. بسیاری از محوطه ها و سکونتگاه های فلات ایران و خارج از فلات ایران در پایان عصر مفرغ به صورت ناگهانی و غیرمنتظره دچار فروپاشی شدند و یا روند رو به رشد این جوامع متوقف شده است. پژوهشگران عوامل متعددی ازجمله: سیل، زلزله، مهاجرت اقوام تازه وارد و... را برای این رخداد درنظر گرفته اند که به این عوامل می توان تأثیر عاملی چون «شهرنشینی مفرط» را نیز اضافه کرد که چندان به آن پرداخته نشده است. متعاقب شهرنشینی مفرط چالش هایی از قبیل: تغییرات گرمایی منطقه ای، تخریب زیستگاه و تنوع زیستی و اکوسیستم به عنوان عواملی شتاب دهنده در بحران های این دوره، می توانسته وخامت شرایط را بیشتر کند و پرسش اصلی این پژوهش بررسی شواهد و میزان و چگونگی اثرگذاری این عوامل در ایجاد بحران های عصر مفرغ پایانی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از افزایش جمعیت در مراکز شهری با توجه به عدم برنامه ریزی اداری برای کنترل شرایط ناشی از شهرنشینی متراکم و درنتیجه برهم خوردن نظم محیطی و توازن طبیعی، جامعه به صورت یک سیستم پایدار سعی در بازگرداندن شرایط طبیعی کرده که این سعی، در برگشتن به توازن به صورت های مختلف هم چون تصمیم به ترک استقرارگاه های بزرگ و حرکت به سمت نواحی حاشیه ای و پیرامونی دارای منابع غذایی و آبی کافی بروز کرده است. شواهد این رخداد در مناطقی مانند: مرو، بلخ شمالی و جنوبی و نواحی دوآب در شرق سند دیده می شود؛ در برخی موارد نیز بحران در جوامع بیشتر شده و به صورت مشکلات جدیدتر هم چون قحطی و بیماری های همه گیر و جدال های بین منطقه ای و مواردی از این دست بروز کرده که منجر به فروپاشی جوامع شده است.
روسپی گری زنان در شهر تهران از عهد قاجار تا پایان دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
85 - 126
حوزههای تخصصی:
مقاله پیشِ رو با تمرکز بر روسپی گری زنان در شهر تهران درصدد پاسخ به دو سؤال زیر است: ۱-وضعیت زنان روسپی در بازه زمانی دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی چگونه بوده است؟ ۲-مواجهه حکومت با آن ها در این دوران چگونه بود؟ بررسی تغییرات کمی و کیفی وضعیت زنان روسپی و نوع مواجهه حکومت با معضل روسپی گری در دوره قاجار و پهلوی با استفاده از روش تطبیقی انجام شده است؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که روسپیان در این دو دوره با توجه به خاستگاه اجتماعی، سن و علل روسپی گری وضعیت مشابهی داشت اند، اما با توجه به مدرنیزاسیون جامعه در دوره پهلوی روسپی گری به صورت پدیده ای بیشتر شهری، ساختارمند، متنوع تر و از نظر کمی با درصد کمتری بروز یافته است. سیاست حکومت ها در مواجهه با این پدیده نیز چندگانه و متناقض بوده است؛ علی رغم مشابهت در استفاده های مالی و سیاسی حکومت ها از روسپیان و مجازات های کیفری آنان، در دوره رضاشاه تلاش هایی برای کنترل و ساماندهی این پدیده از طریق اسکان روسپیان و اعمال قوانین بهداشتی صورت گرفت و در دوره محمدرضاشاه رویکرد به روسپی گری به تدریج از برخورد کیفری تا حدی به برخورد اجتماعی تغییر یافت و اقداماتی برای حمایت از زنان روسپی و بازگشت آن ها به جامعه انجام شد. به رغم تلاش های صورت گرفته، حکومت ها در کنترل و پیشگیری این معضل توفیق چندانی نداشته و عوامل کلان ساختاری و نگرش های پدرسالارانه و مردسالارانه در جامعه نقش مهمی در تداوم روسپی گری داشته اند.
چهارده نقاشی از قلاع اطراف اورمیه دوران ناصرالدین شاه ( 1305 ق) اثر ابوالحسن نقاش باشی اورموی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
355 - 418
حوزههای تخصصی:
مردمان شهر اورمیه بعنوان یکی از مهمترین شهرهای آذربایجان نقش فراوانی در خلق آثار فرهنگی، هنری و معماری دارند. به سبب موقعیت استراتژیک این شهر و همجواری با مراتع پرآب و علف، این شهر و کلا غرب آذربایجان همواره محل طمع عشایر رمه گردان کوهستان بوده و هر سال بصورت منظم و نامنظم با یورش به شهر و روستاهای واقع در دشت اورمیه علاوه بر غارت محصولات کشاورزی و غذایی اهالی، باعث رکود توجه اهالی به فرهنگ و هنر عمومی می شدند. تاسیس حکومت خان نشین افشار اورمی از اواخر صفویه همچون تاسیس سایر دولتها مانند تیموری، صفوی، افشاری و قاجاری، نقطه عطفی در استقرار امنیت و به تبع آن رشد فرهنگ و هنر منطقه شد. با طغیان اکراد به رهبری شیخ عبیدالله، ابوالحسن نقاشباشی بعنوان مهندس توپخانه در سرکوب طغیان اکراد عشایر در غرب آذربایجان شرکت داشت و بنا به دستور ناصرالدینشاه قاجار تابلوهای 14 گانه از استحکامات اورمیه و کلا غرب آذربایجان را نقاشی و ترسیم نمود. خانواده وی در نقاشی چیره دست بودند و جدش الهوئردی نقاش و عموی پدرش به نام علی اشرف نقاش از نقاشان بنام اورمیه و آذربایجان بودند. جد ابوالحسن نقاشباشی، الهوئردی از خاندان افشار قاسملو ، از نقاشان دربار عباس میرزا در تبریز بود.
بررسی تطبیقی «شورای کتاب کودک» و «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» در دوره پهلوی
حوزههای تخصصی:
در دوره پهلوی با مسئله شدن کودکی به مرور نیروهای اجتماعی و قدرت نسبت به این موضوع حساس و برای آن چاره اندیشی کردند. در این میان دولت برنامه ویژه ای برای کودکان دانشت. مسئله دولت ایجاد و گسترش هویت دلخواه در کودکان برای آینده بود. «شورای کتاب کودک» و «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» دو نهاد مربوط به کودکان به طور خاص ادبیات کودک در دوره پهلوی بودند. شورای کتاب یک نهاد مدنی و خوداتکا و کانون نهادی برآمده از قدرت بود. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی دست به مقایسه این دو نهاد و مطالعه تطبیقی رویکردها و برنامه های آن ها در قبال ادبیات کودک کرده است. برآینده پژوهش حاضر نشان می دهد که جامعه ایرانی از نخستین سال های دهه 1300 به طور عام و به طور خاص از دهه 1330 نسبت به ایجاد نهادهای مدنی و فعالیت در جهت ادبیات کودک حساس شده بود و در این راستای تجربه های مهمی داشت. شورای کتاب کودک مهم ترین تجربه جامعه بود. با وجود این دولت پهلوی که به شدت نسبت به کنترل جامعه و نهادهای اجتماعی آن حساس بود با تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حمایت همه جانبه از آن، شورای کتاب کودک را به محاق برد.
واکاوی عناصر و مؤلفه های هویت ایرانی در زبده التواریخ حافظ ابرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است تا عناصر و مؤلفه های هویت ایرانی در کتاب «زبده التواریخ» حافظ ابرو را بررسی و باز نمایی کند. از آنجایی که هویت هر سرزمینی مقوله ای تاریخی است و باید در بستر تاریخی آن مورد مطالعه قرار گیرد؛ لذا عرصه تاریخ نگاری محمل مناسبی برای شناختِ برداشت ایرانیان از هویت خود در دوره های مختلف است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که عناصر و مؤلفه های هویت ایرانی در کتاب «زبده التواریخ» چگونه بازنمایی شده است؟ بدین منظور این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای، مؤلفه های هویت ایرانی در متن کتاب «زبده التواریخ» را مورد بررسی قرار می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد حافظ ابرو با استفاده از قالب روایت گونه، در خلال گزارش از حوادث و رویدادها، از پیروزی ها و جهانگشایی تیمور و شاهرخ در جهت برجسته سازی مفهوم «ایران زمین» بهره گرفته است. وی با گذاشتن امیران تیموری در قالب شاهان اساطیری، تاریخی و قهرمانان ملی-مذهبی و شاهی آرمانی ایران، پیروزی ها و افتخارات آن ها را افتخارات ایرانیان دانسته و از سوی دیگر در عین ستایش آنان، در لفافه به اندرزگویی آن ها می پردازد.
تجلی کمان مرکب در فرهنگ ایران باستان با تاکید بر شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
45 - 63
حوزههای تخصصی:
کمان مرکب یکی از مهم ترین جنگ افزارهای تمدن ایرانی بود که با استفاده از آن توانستند در ادوار مختلف در برابر دشمنان مقاومت نمایند . ساخت خاص این کمان که بر اساس کشفیات باستان شناسی متعلق به اقوام ایرانی سکا است، این امکان را برای تیرانداز فراهم می کرد که به صورت سواره و پیاده از آن در جنگ استفاده نماید . استفاده از این کمان به اشکال مختلف اعم از مواد سازنده، چگونگی و زمان استفاده و کارآمدی آن در شاهنامه به تصویر کشیده شده است . این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که کمان مرکب در فرهنگ ایران باستان با تاکید بر شاهنامه چه تجلی دارد؟ از این رو این پژوهش مدنظر دارد با استفاده از داده های باستان شناسی، تاریخی و توصیفاتی که از کمان مرکب در شاهنامه آمده است، به توصیفی از این جنگ افزار دست یافته و میزان مطابقت آن را با واقعیت تاریخی بررسی نماید . از این رو روش این مقاله تطبیقی بوده و در آن مصادیق کمان مرکب با شواهد موجود در شاهنامه تطبیق داده شده اند . بر اساس یافته های این پژوهش، جزئیاتی که از کمان در شاهنامه آمده است به خوبی با واقعیت تاریخی کمان مرکب تطابق دارد و کمان ارزشمند گاه اغراق آمیز شاهنامه همان کمان مرکب است.
نسبت سنجی استقلال سیاسی و قدرت نظامی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
238 - 288
حوزههای تخصصی:
ایرانیان در جریان جنگ های ایران و روسیه برای نخستین بار، متوجه عقب افتادگی جامعه خود شدند. به عبارت بهتر، نیروهای مسلح ایران نخستین بخش از کشور بودند که نشانه های این عقب افتادگی، در آنها مشاهده شد. ازآن پس تلاش های دولتمردان ایران در دولت قاجار و سپس پهلوی در راستای افزایش توان نیروهای نظامی ایران متمرکز شد. به رغم تلاش های انجام شده در این زمینه، شکست های نظامی ایران، اشغال کشور و مداخلات خارجی در این دوران نشان می دهد که این تلاش ها نتایج مطلوبی درپی نداشته است، لیکن این امر مهم در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی روند متفاوتی را طی کرده است. این مقاله در همین راستا قصد دارد با بهره گیری از تحلیل واقع گرایی تأثیر وجود/ عدم استقلال سیاسی را بر افزایش/ کاهش قدرت نظامی بررسی کند. پرسش مقاله این است که بین استقلال سیاسی و روند افول و احیای قدرت نظامی در تاریخ معاصر ایران چه ارتباطی وجود دارد؟ یافته های مقاله با توجه به اسناد و متون معتبر تاریخی نشان داد که استقلال سیاسی در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی در مقایسه با دوره های قبل، باعث تقویت و توسعه قدرت نظامی ایران شده و همین قدرت نظامی به حفظ و تداوم استقلال سیاسی کمک کرده است.
نقش و عملکرد سازمان جلب سیاحان در ساخت و توسعه زیرساخت های عمرانی گردشگری در مازندران سال های 1353-1343 ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تاریخچه صنعت گردشگری در ایران نیازمند واکاوی نقش و عملکرد سازمان های متولی گردشگری مخصوصاً در تاریخ معاصر ایران با تکیه بر اسناد آرشیوی این سازمان ها است. ازجمله این سازمان ها، سازمان جلب سیاحان است که در سال های 1343.ش تا 1353.ش در ایران متولی امر گردشگری بود. این سازمان با ساختار و تشکیلات خود در استان هایی مانند مازندران که از پتانسیل های گردشگری برخوردار بود فعالیت های متعدد انجام داد. بر این اساس این پژوهش درصدد است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و بهره گیری از اسناد و مدارک آرشیوی به طرح و پاسخ گویی این پرسش بپردازد که نقش و عملکرد سازمان جلب سیاحان در ساخت و توسعه زیرساخت های عمرانی گردشگری در مازندران عصر پهلوی دوم چه بود؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که تشکیل سازمان جلب سیاحان به عنوان یکی از معاونت های نخست وزیری در ایران در اردیبهشت 1342.ش به تشکیل شعب استانی و شهرستانی این سازمان در استان های مختلف کشور ازجمله در مازندران منجر شد. این سازمان در استان مازندران به منظور رشد و توسعه گردشگری اقدامات متعددی انجام داد. ازجمله این اقدام ها ساخت و توسعه زیرساخت های عمرانی گردشگری بود. ساخت پلاژ در شهرهای ساحلی، توسعه شبکه راه ها به منظور سهولت در دسترسی گردشگران به مناطق گردشگری ازجمله راه های عمود بر دریا و راه های جنگلی و بالاخره احداث پارک های جنگلی مهم ترین اقدامات سازمان جلب سیاحان در ساخت و توسعه زیرساخت های عمرانی گردشگری در مازندران دوره پهلوی دوم طی سال های 1342.ش تا 1353.ش بود.
سیاست های منطقه ای ایران در عراق بر پایه اسناد ساواک (از سقوط پادشاهی تا قدرت گیری حزب بعث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی جایگاه و اهمیت ایران در منطقه خلیج فارس در دوره جنگ سرد در سال های 1337-1347ش/1958-1968م می پردازد که در آن دهه تبدیل به عرصه کارزار و رویارویی دو جبهه شرق و غرب شده بود. سازمان تازه تأسیس ساواک در این کارزار رصدکننده فعالیت های عوامل شوروی در منطقه و مجری سیاست های دولت مرکزی ایران بود و کشور عراق تبدیل به مهم ترین عرصه این کارزار شده بود. عراق پس از کودتای عبدالکریم قاسم در سال 1338ش، از یک هم پیمان بلوک غرب تبدیل به پایگاه گسترش نفوذ شوروی شد، بنابراین ساواک نقش مهمی در رصد، خنثی سازی و عکس العمل متقابل نسبت به این تهدیدات داشت. این پژوهش ابتدا به چگونگی فعالیت اطلاعات خارجی ساواک بر پایه اسناد موجود پرداخته و روند سریع تحولات عراق را در جمهوری اول (عبدالکریم قاسم) و جمهوری دوم (عبدالسلام و عبدالرحمن عارف) بر این مبنا مورد تحلیل قرار داده است. این تحولات پرشتاب که آینه تمام نمایی از تغییر در مناسبات قدرت در دوره جنگ سرد در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا بود با نقش آفرینی محمدرضا پهلوی، جمال عبدالناصر و رژیم صهیونیستی در عراق بسیار پرالتهاب و تنش دنبال می شد. پژوهش حاضر در گام بعدی به چیستی و چرایی سیاست های منطقه ای ایران در قبال تحولات عراق و ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت آن سیاست ها پرداخته و نقش ساواک را در این میان موردبررسی قرار می دهد. به عبارت دیگر، شناخت استراتژی مهار بدون درگیری نظامی و استفاده از عنصر کُردی در تغییر مناسبات داخلی عراق با همکاری سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد)، به رغم عدم همراهی ایالات متحده در بدو امر، همگی از جوانب مختلفی هستند که رابطه میان تدوین اطلاعات و اجرای سیاست ها توسط ساواک در هریک این موضوعات موردبررسی قرار خواهد گرفت.
عوامل ناکامی فاطمیان در تسلط بر مناطق شمالی شام (سده چهارم و پنجم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
109 - 124
حوزههای تخصصی:
فاطمیان پس از غلبه بر اغلبیان و تشکیل دولت در افریقیه، مصر را فتح کردند و برای تحقق اهداف خود به شام لشکر کشیدند. مناطق جنوبی و مرکزی شام بدون مقاومت جدی به تصرف آنان درآمد؛ اما مناطق شمالی شام در برابر سلطه فاطمیان مقاومت نشان داد. تسلط بر مناطق شمالی شام، به ویژه شهر حلب همواره یکی از چالش های اساسی فاطمیان بود. این مقاومت باعث شد فاطمیان در حلب متوقف شوند و نتوانند به سوی عراق پیشروی و آرزوی گسترش نفوذ خود را در مناطق شرقی جهان اسلام محقق کنند. این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده، به بررسی عوامل ضعف فاطمیان در مناطق شمالی شام می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل بسیاری در این مقاومت نقش داشته است که عبارت است از: 1. موقعیت استراتژیک و استقلال اقتصادی حلب؛ 2. دشواری های اعزام نیرو به سبب بُعد مسافت حلب تا قاهره؛ 3. دخالت رومیان در مسائل سیاسی و نظامی مناطق شمالی شام؛ 4. سیاست های استقلال طلبانه امیران حمدانی و بنی مرداس؛ 5. ضعف اداری و نظامی دولت فاطمی در شام؛ 6. اختلافات مذهبی فاطمیان با ساکنان شام و شیعیان امامیه؛ 7. تعصبات نژادی. این عوامل باعث شد حلب در دوره حکومت فاطمیان به دژی تسخیرناپذیر تبدیل شود.
تبیین وضعیت مسکن کارگران و تصویب نخستین مصوبه ساخت و تهیه مسکن برای طبقه کارگر در ایران (1320- 1332/ 1941-1953)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تأسیس سلسله پهلوی در سال 1304/ 1925 و اتخاذ سیاست نوسازی اقتصادی و به تبع آن احداث کارخانه ها و صنایع ماشینی، نخستین هسته های کارگر صنعتی در ایران ظهور کرد. بخش اعظم کارکنان این کارخانه های نوپا را پیشه وران، کشاورزان، عشایر و بیکارانی تشکیل می دادند که داوطلبانه و بعضاً به اجبار از روستا ها و شهرهای کوچک به مراکز صنعتی مهاجرت کرده بودند. برای این کارگران فرصت اشتغال فراهم شده بود، اما برای اسکان آنان هیچ فکر و برنامه ای در نظر گرفته نشده بود؛ در نتیجه با چالش بزرگی به نام مسکن روبه رو شدند. به ناچار با سکونت کارگران در مناطق پیرامونی شهرها، برای نخستین بار زاغه نشینی و محله های وسیع کارگرنشین در حاشیه شهرهای بزرگ و نفت خیر شکل گرفتند. این محله ها و خانه هایی که کارگران در آن زندگی می کردند اغلب فاقد امکانات لازم برای زندگی معمولی بودند. خیل عظیم کارگران مهاجر به شهرهای بزرگ، عدم توازن میان عرضه و تقاضای مسکن، فقدان بستر ها و زیرساخت های لازم، سوء مدیریت و بی برنامه ای دولت در زمینه اسکان و تأمین نیازهای این مهاجران تازه وارد، دولت را با چالش اساسی مواجه کرد که در حل آن ناکام ماند. یافته های این تحقیق که برپایه روش ترکیبی علّی- عقلانی و عمدتاً بر اساس جراید معاصر نگاشته شده، نشان می دهد که تنها پس از سقوط رضاشاه در پی حمله متفقین و پیدایش فضای نسبتاً باز سیاسی، فعالیت گسترده گروه های چپ گرا و حامی کارگران و تبدیل تقاضای مسکن کارگران به مطالبه ای عمومی، موجب شد نخستین گام الزام آور در باب تصویب ساخت مسکن توسط مجلس شورای ملی در سال 1327/ 1948 برداشته شود.
واکاوی ویژگی های معماری قلعه های حاشیه غربی و جنوبی بیابان لوت کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
225 - 257
حوزههای تخصصی:
استان کرمان باوجود برخورداری از آثار فراوان تاریخی، آن طورکه شایسته است مورد پژوهش قرار نگرفته است. یکی از بخش های دورافتاده این منطقه، حاشیه بیابان لوت است که به رغم وجود تعداد زیادی قلعه به جای مانده، تاکنون مطالعه ای جامع درمورد آن صورت نپذیرفته است. در این پژوهش سعی شده با هدف روشن ساختن ویژگی های معماری و علت تعدد قلاع به مطالعه و بررسی آن ها با روش توصی-تحلیلی و استدلال منطقی پرداخته شود. ابزار این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و میدانی از 140 قلعه موجود در منطقه بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تعدد قلاع به دوعامل اقلیمی و امنیتی برمی گردد. آب فراوان و قرارگیری برسر راه های بازرگانی موجب ثروت منطقه شده بود. ازطرفی منابع آب نقطه ای و محدودیت آن ها موجب پراکندگی و ایجاد فاصله بین ساختارهای زیستی و افزایش ناامنی شده بود. براساس منابع تاریخی راهزنان بیابانگرد نیز در منطقه حضور گسترده ای داشته اند. تمامی این عوامل به علاوه فن های مقابله با طوفان های سهمگین شن موجب شده بود تا شهرها و روستاهارا در میانه حصارهای مرتفع بسازند و یا این که در درون و یا پیرامون آن قلعه ای برای استفاده در مواقع ضرورت ایجاد نمایند که این عوامل باعث تعدد قلاع در منطقه مورد بررسی شده است. این امر هم چنین موجب شده اکثریت قلاع منطقه کارکرد مسکونی داشته باشند و در داخل یا پیرامون شهرها و روستاها ساخته شوند و دیگر کارکردها و استقرارها از فراوانی کمتری برخوردار باشند. معماری قلاع و استحکامات دفاعی منطقه نیز، از معماری متداول قلاع فلات مرکزی، به جز در موارد استثنایی، پیروی می کند؛ بدین صورت که اکثر قلاع از هندسه مربع و مستطیل پیروی کرده و در مواردی برگرفته از شرایط اقلیمی و زمینه ای هندسه نامنتظم، ذوزنقه و متوازی الاضلاع شده است. مصالح مورداستفاده بوم آورد و به دلایل سهولت ساخت، سرعت تولید انبوه، هزینه کمتر و استتار، در قلاع دشتی، خشت و چینه و در قلاع کوهستانی، سنگ بوده است. اغلب برج ها در گوشه ها و میانه اضلاع با کارکرد دیدبانی، دفاعی و سازه ای ساخته شده و درمواردی برج هایی در میانه قلعه با کارکرد صرفاً دیدبانی دیده می شود. ساختار دفاعی اغلب قلاع نیز مبتنی بر حصار و برج است و هرچه بر ثروت و جمعیت قلاع مسکونی افزوده می شده تعداد لایه های دفاعی بیشتری ایجاد شده است.