فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۴۱ تا ۸٬۱۶۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
شکایت هنرجویان هنرستان موسیقى به مجلس،(به سبب از انتصاب على نقى وزیرى به عنوان ریاست هنرستان موسیقى)
معتصم و سیاست انتقال پایتخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به هفتاد و پنج سال از تأسیس بغداد توسط منصور عباسی می گذشت که یکی از جانشینان او به نام ابو اسحاق معتصم بالله سیاست انتقال دارالخلافه را در دستور کار خود قرار داد و بغداد را که تا آن زمان از حیث سیاسی و فرهنگی به جایگاه بی بدیلی در جهان اسلام دست یافته بود وانهاد و مرکز سیاسی خلافت را به شهر نوبنیاد سامرا منتقل نمود. این پژوهش با ژرف کاوی در زمینه هایی که منجر به اتخاذ این سیاست از سوی معتصم گردید، پیامدهای خواسته و ناخواسته ی آن را با تکیه بر داده های تاریخی مورد سنجش و ارزیابی قرار خواهد داد تا از این رهگذر،تصویر روشنی را از کامیابی ها و ناکامی های خلیفه در عملیاتی کردن سیاست یادشده به دست دهد.
تعامل نهاد دین و دولت در عصر پهلوی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول روحانیت
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم روحانیت
موضوع پژوهش حاضر تعامل نهاد دین و نهاد دولت از ابتدای قرن حاضر تا پیروزی انقلاب اسلامی است که در آن به بررسی سیاست های حکومت پهلوی در قبال نهاد دین و حوزه های علمیه و هم چنین برخوردهای متقابل حوزویان در برابر این سیاست ها و نگاه و برخوردشان در مقابل حکومت پهلوی و سیاست های دینی اش پرداخته شده است. سیاست هایی که گاه بنابر مصالح در جهت خواسته های مذهبیون بود و گاه چنان ضدمذهب بود که تمامی مراجع را به مقابله با حکومت می کشاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد که حکومت پهلوی اگرچه در مقاطعی سیاست هایش مطابق خواسته های مذهبیون و موافق با تمایلات نهاد دین بود اما این نزدیکی نه از روی دغدغه های دینی که براساس مصلحت سنجی و به منظور تحکیم پایه های قدرت خویش بود.
تأثیر شهادت طلبی از دیدگاه امام خمینی (ع) در تغییر مفهوم قدرت از منظر تئوری سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام خمینی با برساختن ایده های جدید و زنده کردن بسیاری از مفاهیم انقلابی از جمله فرهنگ شهادت طلبی، قدرت نرم افزاری جدیدی را تعریف کرد که توانست بر شاه و عمال خارجی پیروز گردد. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از تئوری سازه انگاری در مورد برساختگی منافع و قدرت از طریق ایده و مفاهیم دیگر همچون «ماده ـ معنا» و «خود ـ دیگری» به بررسی فرهنگ شهادت طلبی از دیدگاه امام خمینی(ع) در تغییر مفهوم قدرت از بعد سخت افزاری به بعد نرم افزاری بپردازیم. روش تحقیق مذکور نیز توصیفی ـ تحلیلی است.
مقایسه فرهنگ و تمدن بغداد با قرطبه در قرن چهارم
حوزههای تخصصی:
اسلام یک دین تمدنی و شهری است. بارزترین تأکید تاریخی بر شهری بودن اسلام، اقدام رسول خدا(ص) در نخستین سال هجرت برای پیاده کردن طرح جامع شهر یثرب بود. در حقیقت اسلام برای تحقیق اهداف اجتماعی و دینی خویش به شهر نیاز داشت. تاریخ اسلام سرشار است از مأموریت سکونت شهروندان و اقطاع اراضی و مرابطه (مرزبانی) در سرحدات کشور اسلامی که به تدریج به شهر تبدیل شدند. دو عاصمه عظیم اسلام بغداد و قرطبه اولی در شرق فتوحات اسلامی و دیگری در غرب آن به دلایل و شرایط سیاسی و امنیتی و اجتماعی به وجود آمدند و جزء مراکز مهم سیاسی اداری در جهان اسلام شدند. در قرن چهارم هجری این دو پایتخت عظیم از لحاظ فرهنکگ و تمدن به اوج شکوفایی خود رسیدند. وجود یکسری عوامل، زمینه ساز رشد و ترقی آنها در قرن چهارم بود. البته شباهت ها و تفاوت هایی در سیر رشد و پیشرفت آنان وجود داشت. ایجاد روحیه تاهل و تسامح و آزاد اندیشی، دستاوردهای علمی و فنی در تمدن اسلام را سبب شد و در بحث های اصلی علوم آن روز از قبیل حدیث، فقه، اصول، منطق، عرفان، فلسفه، ریاضیات، پزشکی، نجوم، شیمی، فیزیک و... نهضت نیرومند، ریشه دار و آینده نگر تحقیقات و ترجمه جریان داشت. بنابراین در هر دو پایتخت دانشمندان بسیاری در توسعه این علوم فعال بودند ونوآوری ها و دستاوردهای زیادی در علوم گوناگون از خود به جای گذاشتند.
جغرافیای اقتصادی و شیوه های معیشت در چُرام دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رام، نام منطقه ای جغرافیایی و نیز نام یکی از ایلات بزرگ در کهگیلویه است که به سبب برخورداری از شرایط مناسب طبیعی و جغرافیایی، توان مندی های ویژه ای در اقتصاد فارس، خوزستان، و دیگر سرزمین های اطراف داشته است. وجود زمین های حاصل خیز و مراتع و چراگاه ها، قرارگرفتن در مسیر جاده های مواصلاتی سواحل خلیج فارس به مرکز کشور، و حضور ایلات و عشایر سبب شده است ساکنان این منطقه در سه شیوه اقتصادی کشاورزی، دام داری، و تجارت نقشی مطلوب داشته باشند. از نظر جغرافیایی، قرارگرفتن دو بخش گرمسیر و سردسیر با دو اقلیم کاملاً متفاوت، در فاصله ای نزدیک در این منطقه، موجب شده است تنوع تولید محصولات بر توان اقتصادی آن بیفزاید. شواهد تاریخی نیز نشان می دهد ارجان، به مثابة شهر و مرکز تاریخی کوره قباد خورة (ارّجان) فارس، سهمی از اقتصاد شکوفای خود را مدیون چرام بوده است. در این پژوهش کوشش می شود با استفاده از تحقیقات میدانی و واکاوی متون جغرافیایی و تاریخی، جغرافیای اقتصادی و شیوه های معیشت و دلایل شکوفایی اقتصادی چرام از منظر جغرافیایی بررسی شود.
واکاوی ریشه های بحران در کابینه های ایران (از انقلاب مشروطه تا کودتای سوم اسفند)
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب مشروطه کابینه هایی که روی کار آمدند به علل مختلف با مشکلات عدیده ای مواجه بودند به گونه ای که در طول 14 سال 51 کابینه و هر سه ماه یک کابینه میانگین تغییرات طی این دوره بوده که وضعیت خوبی را در دولت های اوایل مشروطیت بیان نمی کند. علل داخلی و خارجی گوناگونی در این بحران ها سهیم بودند. از نظر خارجی دخالت مستقیم و بی حد و مرز دولت های استعماری از جمله دخالت روسیه و انگلیس در کلیه امور داخلی ایران و تعیین نخست وزیران مورد نظرشان در جهت تامین منافع و خواسته هایشان کابینه ها را عملا به عنوان بخشی از ابزارهای اعمال حاکمیت استعمار در ایران بدل ساخته بود. با این وجود باید به عوامل داخلی نظیر تجربه نخست حکومت مشروطه و پارلمان، خودمحوری های شخصی و خانوادگی، گروه گرایی، ترجیح منافع خصوصی بر منافع عمومی و نابسامانی اشاره کرد. در نتیجه اقشار و گروه های مختلف نسبت به ساختار و عملکرد نظام مشروطه بدبین گردیده و بستر ذهنی و عینی ظهور یک دیکتاتور فراهم آمد. سرانجام رضاخان با اتکا به عوامل داخلی و خارجی و تا حدودی توانایی فردی توانست جریان حوادث را به نفع خویش به پایان برساند. در این مقاله سعی می گردد علل و علائم بحران داخلی و خارجی در کابینه های ایران از انقلاب مشروطه 1285 ش تا کودتای سوم اسفند 1299 ه .ش مورد بررسی قرار گیرد.روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای و آرشیوی می باشد.
روابط خارجی شاهان هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایلی که باعث مطرح شدن یک کشور در عرصه های خارجی می شود، داشتن روابط خارجی درست و مناسب با دیگر کشورهاست که بیانگر سیاست خارجی آن کشور و سردمداران آن است.بنابراین،موضوعی بسیار مهم و استراتژیک در طول تاریخ بوده است. همواره پیشینیان ما کوشیده اند تا به این امر دست یابند و بتوانند با سیاستی که به کار می بندند،روابط دوستانه و صلح طلبانه را با دیگر کشورها داشته باشند.
یکی از امپراتوری های پرقدرت جهان و هم چنین باشکوه ایران عصرهخامنشی بوده، آنان در سال 550ق.م با شکست ماد به دست کورش بر اریکه قدرت ایران نشستند. از همان ابتدا سیاست آن ها،سیاست تسامح و تساهل بود؛ تمام پادشاهان هخامنشی کم و بیش چنین سیاستی را اجرا کردند و توانستند دولت هخامنشی را با آن گستردگی که از شرق تا دره رود سند و از غرب تا یونان را تصرف کرده بود، به راحتی اداره کنند ودر قبال اقوام مختلف با فرهنگ وزبان های متفاوت پاسخگو باشند.البته در دوره ای نیز آن ها به سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن روی آوردندکه بنابر مقتضیات زمان بود و آن ها در این امر نیز موفق بودند.مقاله حاضر به شرح چگونگی روابط خارجی هخامنشیان وهم چنین چگونگی به کار گیری سیاست تسامح و تساهل در قبال دیگر کشورها می پردازد.
پری در دیوان بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پری از شخصیت هایی است که در اساطیر، حماسه،شعر و ادب فارسی حضور چشم گیری دارد.واژه پری از جمله واژه های پر بسامد مجموعه غزلیات بیدل دهلوی است.این واژه در لغت فارسی به معنای فرشته،جن،همزاد و زیبا رو به کار می رود.در بررسی اسطوره پری به وجود دو شخصیت کاملاً متمایز از «پری» پی می بریم.پری در ادبیات اوستایی دارای شخصیتی بد و زشت و اهریمنی است، اما آنچه از ادبیات فارسی دری بر می آید،پری نه تنها موجودی زشت و اهریمنی نیست، بلکه مظهر زیبایی است و به صورت زن اثیری جلوه گر می شود وحتی گاهی در مقابل موجود اهریمنی قرار می گیرد.در ادبیات فارسی پری مظهر کمال، لطافت و زیبایی و مشبهٌ به جمال،تصور شده است و گاه سیمایی همچون فرشتگان یافته است.
مطالعه تطبیقی نظریه مشروعیت سیاسی در تاریخ میانه ایران
منبع:
پژوهش در تاریخ سال سوم بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۶)
91 - 108
حوزههای تخصصی:
تاریخ سیاسی ایران سرگذشت حکومت هایی است که با تکیه بر همبستگی های قبیله ای و بهره گیری از عناصر تغلب قدرت یافتند. آنچه از علم سیاسست در این حوزه ی مطالعاتی می توان دریافت آن است که حکومتها برای تداوم قدرت خویش چه در مرحله ی استیلا و چه تثبیت، نیازمند مؤلفه هایی بودند تا بتوانند با تکیه بر آن، سیطره ی خود را بر مردمان بومی توجیه نمایند و بر همین اساس اندیشه وران هر عصر بنابر مقتضیات زمان به توجیه الزام قدرت و رابطه ی حکومت کننده و حکومت شونده در قالب مفاهیم مختلفی از مشروعیت می پرداختند. این پژوهش تلاش دارد با بهره گیری از روش تطبیقی ابتدا به بیان مفهوم مشروعیت سیاسی و منشاء آن از جنبه ی نظری بپردازد و سپس این مفاهیم را در دوره ی مورد نظر، با تفکر اندیشمندان این مقطع تاریخی تطبیق دهد و تحلیل کند. با بهره گیری از تئوری مشروعیت سیاسی می توان چگونگی استیلا، تداوم وانحطاط حکومتها را در ادوار تاریخی ایران میانه تحلیل کرد و اطلاعات تاریخی را تعمق بخشید. همچنین با بسط دانش حاصل از آن سایر اعصار را از آن بهره مند ساخت.
تغییر اسامی شهرهای ایران در دوره پهلوی اول و نقش فرهنگستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، آگاهی از چرایی و چگونگی تغییر، اسامی شهرهای ایران به عنوان یک ""برنامه ریزی دولتی"" در عصر پهلوی اول است.
روش/رویکرد پژوهش: این تحقیق بر اساس روش توصیفی-علمی مبتنی بر اسناد دولتی، خاطرات رجال، نشریات و روزنامه ها و منابع کتابخانه ای تدوین شده است.
یافته ها و نتایج: پس از استقرار امنیت در کشور، دولت متولی مدرنیزاسیون و اصلاحات در کشور شد. شهر کانون و جلوه گاه مدرنیسم و زبان واحد، مهم ترین عامل وحدت بخش در ملت سازی تلقی گردید. در تقابل با هر آنچه ""انیرانی"" بود، اسامی خیابان ها، مغازه ها،نام خانوادگی افراد، نام قبایل و حتی نام کشور تغییر کرد تا طرحی نو برای ملتی نو در افکنده شود.زدودن خاطرات تلخ شکست های ایرانیان که موجب تحمیل زبان و اسامی ترکی،مغولی و عربی شده بود، در صدر برنامه های دولت قرار گرفت و ""کمیسیون جغرافیا"" در سازمان فرهنگستان مسئول این اقدام شد.بیش از 107 عنوان جغرافیایی ابداع گردید که بیشترین تغییرات مربوط به مناطق ترک و کردنشین بود و با خروج رضا شاه برخی از آنها به حالت سابق برگشت.
مطالعه دامنه مکانی و زمانی تجارت چینی آلات در بندر مهروبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهروبان از بنادر باستانی سواحل خوزستان است که نقش ویژه ای در تجارت دریایی بین المللی داشته است. گذشته از اشاره های منابع تاریخی، شواهدی چون خرده سفالینه های موجود در سطح شهر مهروبان، از رواج فعالیت های تجاری دست کم از روزگار ساسانیان در این بندر خلیج فارس وجود دارد. در منابع تاریخی اسلامی در حد فاصل قرون 3 تا قمری از مهروبان به عنوان بندری در زیر سایه رونق سیراف، و پس از زلزله و سقوط سیراف، به عنوان بندری در غرب خلیج فارس در حد فاصل عراق، خوزستان و فارس یاد شده است. اما یافته های باستان شناسی، خاصه خُرده های انبوه چینی آلات یافته شده در بررسی سطحی منطقه باستان شناسی مهروبان توسط هیأت مشترک باستان شناسان و مورخان ژاپنی و ایرانی در اردیبهشت 1386 نشان از وسعت تجارتی دارد که تا سواحل چین در جریان بوده و از نظر زمانی تا قرن هشتم قمری ادامه داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ گوید که با توجه به مدارک تاریخی و باستان شناختی، دامنه مکانی و زمانیِ تجارت چینی آلات در بندر مهروبان تا کجا و چه زمانی بوده است؟ فرضیه تحقیق آن است که گرچه با سقوط خلافت عباسی در بغداد به دست مغولان راه های دریایی عراق به هند، و با ویرانی اصفهان به دست مغولان راه های پس کرانه ای منتهی به مهروبان به کلی تضعیف شد، از اواسط دوره ایلخانان مهروبان رونقی مجدد یافت، تا آنجا که تا قرن هشتم کتان نواحی پس کرانه ای را با چینی آلات مشرق زمین مبادله می کرد.
تأثیر جریان های فکری و اجتماعی معاصر شبه قاره در تحولات اجتماعی افغانستان
حوزههای تخصصی:
نقش دانشمندان طبرستانی و محیط علمی آن در انتقال دانش عصر ساسانی به تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غالباً در مباحث تاریخ فرهنگ و تمدن ملل مسلمان از نقش تمدن های پیش از اسلام در شکل گیری تمدن مسلمین و یا مراکز علمی موثر در انتقال مواریث علمی گذشته به عالم اسلام سخن به میان می آید. تمدن ایرانی، یونانی، هندی و مصری مهم ترین آنهاست. در یادکرد از مراکز علمی ایران در اواخر دوران ساسانیان نیز به شهر جندی شاپور و یا خراسان، به ویژه نیشاپور و مرو، شاهجان و برخی دانشمندان برآمده از این نواحی و یا مهاجر به آن، اشاره می شود. مسئله ایی که در این مقاله بدان توجه شده آن است که دانشمندان طبرستان و فضای علمی ـ فرهنگی آن چه نقشی در انتقال دانش عصر ساسانی به تمدن اسلامی داشتند؟ به نظر می رسد و فرض بر این است که طبرستان در سده های نخستین هجری، مرکزی فعال در امور علمی در حوزه های مختلف از جمله طب، نجوم و ریاضیات وحتی ادبیات پارسی بوده است. در این پژوهش با استفاده از منابع متنوع و گزارش ها و مستندات تاریخی، به نمونه هایی از دانشمندان این ناحیه اشاره و سپس تبیین و تحلیلی از چگونگی رشد علمی آنان ارائه خواهد شد. آنگاه با اشاره به شواهد تاثیر گذاری علمی آنان بر محیط جدید علمی جهان اسلام، این مقاله در صدد برخواهد آمد تا نقش طبرستان در انتقال دانش عصر ساسانی به دوره اسلامی را پی گیری نموده و نشان دهد.
مدارس زرتشتیان در دورة قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زرتشتیان، از اقلیت های دینی ایران، تا اواسط دورة قاجاریه مثل اغلب ساکنان ایران از داشتن سواد و مدرسه محروم بودند. آموزش و پرورش در میان زرتشتیان بیش تر آموزش مسائل دینی را شامل می شد. شکل گیری مدارس جدید از زمان ورود نخستین فرستادة پارسیان، «مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا»، عملی شد، او توانست در مدت حضورش در ایران مدارسی را برای کودکان زرتشتی تأسیس کند. بعد از او هم دیگر فرستادگان پارسی ازجمله کیخسرو جی خان صاحب کار او را ادامه دادند. ارباب کیخسرو شاهرخ هم در تأسیس مدارس بسیار کوشا بود. مدارس زرتشتیان خاص پسران نبود و مدارسی هم برای دختران زرتشتی تأسیس شد. در این مقاله سعی شده است با رویکردی تحقیقی و تحلیلی تأثیرات مدارس در پیشرفت فرهنگی و اجتماعی زرتشتیان ایران بررسی شود و نشان داده شود که این مدارس زمینه را برای حضور زرتشتیان در عرصة اجتماع ایران فراهم ساختند.
تأثیر حملات و حکومت مغولان در جمعیت خراسان (616 - 736 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خراسان، از مناطق مرزی و مسیرهای ارتباطی مهم و درعین حال از کانون های بااهمیت سیاسی و تمدنی ایران، شاهد تحولات تاریخی بسیاری بوده است. از دوره های مهم در این تحولات، دوران حملة مغول به ایران و عصر حکومت ایلخانان بود. از پیامدهای مهم هجوم و سلطة مغولان در این بخش از ایران، تغییرات گستردة جمعیتی است که آثار آن تا عصر حاضر نیز کمابیش باقی مانده است. علاوه بر کشته شدن ده ها هزار نفر از مردم خراسان طی حملات مغول، عدة زیادی از آنان نیز به دلایل و اشکال گوناگون راهی مناطق دیگر ایران و سایر سرزمین ها شدند. علاوه بر مهاجرت های اجباری به عللی چون گریز از کشتار و ویران گری مغولان، عده ای نیز بر اثر ضرورت های سیاسی ـ نظامی، علمی ـ فرهنگی، و یا به علل شخصی خراسان را ترک کردند. از دیگر سو، گروه ها و افراد جدیدی هم چون گروه های ترک ـ مغول وارد این منطقه شدند. در منابع و تحقیقات به دست آمده با دیدگاهی فاجعه انگار به مواردی چون کشتارها در جریان نخستین حملات مغول اشاره شده، اما دربارة ابعاد، اَشکال، و جزئیات آن ها توضیح چندانی عرضه نشده است. هم چنین به جنبة دیگر موضوع یعنی بازگشت گروه هایی از گریختگان و نیز ورود گروه های تازه وارد کم تر توجه شده است. بدین ترتیب، مسئلة اساسی این مقاله عرضة تصویری دقیق و همه جانبه از تغییرات جمعیتی خراسان اعم از کاهش و مهاجرت اهالی و ورود گروه های دیگر به خراسان در دورة مورد بحث است.