فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۳۳
121 - 81
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان نقش رسانه های نوین در سبک زندگی سلامت محور باهدف شناخت ابعاد نقش آفرینی در کنار میزان بهره مندی پاسخگویان از رسانه های نوین؛ انجام شده است و با روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی و حجم نمونه 376 نفر برآورد شده است.نتایج نشان میدهد که رسانه ها در بعد سلامت جسمانی بیشترین اطلاع رسانی را انجام می دهند و ویژگی های فردی و اجتماعی پاسخگویان تغییر زیادی در رابطه بین رسانه های نوین با مؤلفه های سلامت (ابعاد) ایجاد نکرده اند و عمده تغییرات حاصل ناشی از شیوه های بهره برداری از رسانه های نوین بوده است. زابطه بین استفاده از رسانه های نوین در سبک زندگی سلامت محور و در زمینه سلامت و رابطه بین استفاده از کانال های شبکه های اجتماعی مرتبط با سلامت در سبک زندگی سلامت محور با 1% درصد خطا و 99% اطمینان معنی دار است. رابطه بین رسانه های نوین و بعد سلامت روحی و جسمانی در سبک زندگی سلامت محور با1%درصد خطا و 99% درصد اطمینان معنی دار است و رابطه بین پوشش دهی رسانه های نوین در بعد سلامت معنوی و اجتماعی در سبک زندگی سلامت محور با 1%درصد خطا و 95%درصد اطمینان معنی دار نیست. همچنین جاذبه ها و الگوهای بهره برداری از رسانه های نوین عامل اصلی تغییر در سبک زندگی سلامت محور افراد بوده است. در اینجا استفاده بیشتر از رسانه های نوین تغییر بیشتری را به زعم افراد در سبک زندگی سلامت محور ایجاد نموده است و با توجه به نظریه کاشت افراد به میزانی که از رسانه ها استفاده می کنند ارزش های آن را بیشتر درونی می کنند که در اینجا نیز این اتفاق رخ داده است.
شناسایی و تحلیل چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی در سازمان های دانش بنیان (با تاکید بر ابعاد فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
93 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، شناسایی چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی در بعد فرهنگی در سازمان های دانش بنیان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای و از لحاظ نوع روش، توصیفی – اکتشافی است. جهت گردآوری داده های کیفی از تکنیک تجزیه و تحلیل تم استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل مدیران و مسئولان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بوده اند، که بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی و به تعداد 20 مصاحبه در سال 1401 انجام شده است. بر اساس نتایج کدگذاری تم های فرعی و مقوله بندی تم ها، چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی دانشی به چهار دسته کلی چالش های فردی، گروهی، سازمانی و محیطی طبقه بندی شده اند. در این راستا، چالش های فردی شامل ابعاد شخصیتی، رفتاری، ادراکی و ارزشی، چالش های گروهی شامل تعارضات تیمی، قوانین غیررسمی تیم ها، عدم تقارن ساختاری تیم های دانشی با سازمان و شکل گیری خرده فرهنگ ها، چالش های سازمانی شامل ارزیابی، ساختاری، فرآیندی و مالکیت حقوقی و چالش های محیطی شامل پویایی فناوری های نوین، تحولات در رویکردهای توسعه منابع انسانی، تغییر و تحولات محیطی، تغییرات سازمانی و ضعف در زیرساخت های فناوری های نوین می باشند.
طبقه اجتماعی و رفتار بیماری در بیماران نوروتیک و کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 133
پژوهش حاضر در پی آن بود ضمن شناسایی الگوهای رفتار بیماری در بیماران نوروتیک و کرونری مورد مطالعه، نسبت طبقیه اجتماعی با ابعاد رفتار بیماری را در ایشان مطالعه نماید. لذا تعداد 119 بیمار کرونری و 91 بیمار نوروتیک در شهر تهران و به شیویه نمونیه در دسترس انتخاب و بررسی شدند. داده ها با روش پیمایش، تکنیک مصاحبیه ساخت یافته و ابزار پرسشنامه گردآوری و در نرم افزار SPSS تحلیل گردید. مقایسیه الگوهای رفتار بیماری در دو دسته بیمار نشان داد که ایشان در مجموع نه الگویی یکسان و نه الگویی کاملا متفاوت اتخاذ نموده اند. کمیّت و کیفیّت توانش تفسیری- ادراکی بیماران نشان داد که هم بیماران کرونری و هم نوروتیک، بیشتر یک الگوی ادراکی فعّال اتخاذ کرده اند. این الگوی ادراکی فعّال، بیماران را بیشتر به اتخاذ یک رویکرد مقابله ای فعّال نیز سوق داد، به نحوی که هر دو دسته بیمار بیشتر از راهبردهای مسأله محور استفاده کردند. مطالعیه نسبت طبقیه اجتماعی و ابعاد رفتار بیماری نیز نشان داد که در بیماران کرونری ابعاد راهبرد مسأله محور و ادراک بیماری، و در بیماران نوروتیک بُعد ادراک بیماری با طبقیه اجتماعی رابطیه معناداری نشان دادند. در مجموع باید گفت طبقیه اجتماعی می تواند ابعاد و الگوهای رفتار بیماری را توضیح دهد.
اعتباریابی پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان درس تفکر و سواد رسانه ای (مورد مطالعه: معلمان شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۰)
97 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان درس تفکر و سواد رسانه ای است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن نیز 100نفر از معلمانی است که دارای تجربه تدریس درس تفکر و سواد رسانه ای در شهرستان بیرجند هستند. در این پژوهش حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 80 نفر بود و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده و داده ها با کمک نرم افزار SPSS و با کاربرد روایی سازه، تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و چرخش متعامد با روش واریماکس تحلیل شده اند. در پرسشنامه 16 عامل شناسایی شده اند که دارای ارزش ویژه بالاتر از یک هستند. گویه هایی که دارای میزان اشتراک کمتر از 5/0 بودند، به ترتیب از پرسشنامه حذف و تحلیل اکتشافی دو بار دیگر روی گویه های باقی مانده انجام شد، که درنهایت به هفت مؤلفه تقلیل یافت که به عنوان عوامل تشکیل دهنده پرسشنامه نهایی به دست آمدند که ترکیب آن ها هم دارای توجیه نظری و هم منطقی بود. پایایی پرسشنامه نیز، با استفاده ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه شد؛ که نشان دهنده همسانی قابل قبول پرسشنامه است. نتایج این تحلیل ها نشان داده اند که این پرسشنامه با هفت عامل 1. صلاحیت های رفتاری؛ 2. دانش رسانه ای؛ 3. مهارت های تدریس؛ 4. مهارت های تفکر؛ 5. مهارت رسانه ای؛ 6. سواد رسانه های نوظهور؛ و 7. صلاحیت پداگوژیک از پایایی و روایی مناسب برخودار است
بررسی رابطه میزان استفاده، از اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
49-76
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آگاهی از رابطه میزان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی به عنوان یکی از فرایندهای رشد و تحول انسان در دانشجویان است. روش پژوهش پیمایشی و جامعه مورد تحقیق دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در دو مقطع کارشناسی و کارشناس ارشد است. حجم نمونه با استفاده از نرم-افزار spss sample power 366 نفر براورد و از روش نمونه گیری سهمیه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از مقیاس رشد قضاوت اخلاقی یاسینی(2010) و مقیاس های محقق ساخته برای سایر متغیرها جمع آوری و ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس ها در سطح مطلوب بدست آمد.یافته های تحقیق نشان داد که میانگین رشد قضاوت اخلاقی دانشجویان مورد مطالعه61 /3 از 5 بوده همچنین میانگین استفاده از اینستاگرام نیز 89/2 ساعت در روز است. میانگین اعتماد به اینستاگرام 75/3 از 5 بوده است. میانگین نمره رشد قضاوت اخلاقی در دختران و پسران تفاوت معنادار ندارد اما در دومقطع تحصیلی و در رشته های تحصیلی مختلف تفاوت معناداری دارد. رابطه میزان استفاده از اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی دانشجویان در سطح ضعیف (12/0=r) تایید شد. همبستگی بین میزان اعتماد به اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی در سطح ضعیف و معکوس (11/0-=r) است.نتیجه اینکه میزان تاثیر استفاده از شبکه اینستاگرام و اعتماد به این شبکه اجتماعی با رشد قضاوت اخلاقی دانشجویان هرچند به لحاظ آماری تایید شد اما میزان این رابطه در حد ضعیف و قابل اغماض است.
Virtual Education, a Complementary Element of the Puzzle of Holistic Education in The Relationship Between Humans and Environment or Iranian Citizens
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۷, Issue ۲, July ۲۰۲۳
237 - 252
حوزههای تخصصی:
This paper explores the impact of modernization and globalization on Iranians' cultural and identity-based relationship with the environment, resulting in a loss of mental and semantic dimensions. This has led to environmental numbness and disregard for the natural world. The study argues that virtual education can complement holistic education and provide a platform for Iranians to learn about the mental and semantic aspects of their relationship with nature, thereby restoring their sense of connection to the natural world. The paper suggests that virtual education can help develop environmental awareness, critical thinking skills, and social responsibility while providing access to educational resources for individuals who may be geographically or socially isolated. Integrating virtual education into formal and non-formal education in Iran can play a critical role in promoting sustainable development, addressing environmental challenges, and preserving cultural identity. The study uses qualitative and descriptive research methods.
Designing A Human Resources Competency Model in the Age of Digital Transformation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The current study was conducted with the aim of designing a human resource competency model in the age of digital transformation. Methodology: This study is applied-developmental in terms of purpose. Also, it is a developmental and exploratory sequential type, and the present study is qualitative in terms of data type. The statistical population of this study is made up of experts and specialists who are aware of the subject of the study and specialists in Mobile Communication company of Iran (IR-MCI) and 20 people were selected as a sample using the targeted sampling method. In this study, library and field methods were used to collect information. In this study, the method of text analysis as well as interviews and Delphi were used for data analysis. Findings: The results showed that the competency of digital managers includes 7 components of individual factors, organizational factors, culture of change, digital attitude, communication factors, leadership and management, and technical and specialized factors. Conclusion: Based on the results, there is a significant correlation between all components. The results also showed that the study model has the required validity.
Presenting the Model of the Effect of New Means of Communication on Social Security, Emphasizing the Mediating Role of Cultural and Social Threats of Western Media Against the Islamic Republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role and importance of social security, this study was conducted with the aim of providing a model of the impact of modern communication tools on social security, emphasizing the mediating role of cultural and social threats of Western media against the Islamic Republic of Iran. Methodology: The present study was a cross-sectional applied research. The research community consisted of 123 officials and activists in the field of social security of related organizations. The sample size was determined based on the table of Krejcie & Morgan, 93 people who were selected by stratified random sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire, whose face validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha method for the entire questionnaire, new means of communication, cultural and social threats, and social security as 0.94, 0.96, 0.95 and 91. 0 was calculated. Data were analyzed by structural equation modeling method in Lisrel software. Findings: The findings showed that the model of the effect of new means of communication on social security with emphasis on the mediating role of cultural and social threats of Western media against the Islamic Republic of Iran had a suitable fit. Also, new means of communication had a direct and significant effect on cultural and social threats and social security, and cultural and social threats on social security. In addition, new means of communication had an indirect and significant effect on social security by mediating cultural and social threats (P<0.05). Conclusion: Considering the effect of variables, it is necessary to plan to increase social security through the adjustment of new means of communication and cultural and social threats.
مطالعه کیفی چگونگی دگرگونی های هویتی (مورد مطالعه: مصرف کنندگان مواد مخدر کمپ های شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسان و روان شناسان هویت را پدیده ای منعطف و تغییرپذیر می داند که روابط اجتماعی و تعامل با دیگران آن را شکل می دهد و بازسازی می کند. هدف پژوهش مطالعه چگونگی تجربه هویت های مختلف از سوی افراد در هر برهه از زندگی در جریان مصرف مواد مخدر است؛ اینکه آن ها از یک سو با چه هویتی های درگیر با این پدیده می شوند و از سوی دیگر با جذب در خُرده فرهنگ مصرف مواد مخدر چگونه هویت خود را مدیریت و بازسازی می کنند؟ برای این هدف با استفاده از روش تاریخ زندگی و نمونه گیری نظری، داستان زندگی دو زن و دو مرد برحسب روش تحلیل کلاندینین و کانلی و با تکیه بر چشم انداز نظری کنش متقابل نمادین تحلیل شده است. یافته ها به استخراج الگوی چهارمرحله ای شامل طرد فرد از اجتماع، ادغام مجدد در اجتماع، مدیریت داغ ننگ و بازتعریف هویتی ختم شده است که در هر یک از این مراحل، هویت افراد مصرف کننده مواد مخدر تغییر و تحول یافته است. نتایج این پژوهش از یک سو نشان داد که چگونه هویتی مطرود می تواند افراد را اسیر مواد مخدر گرداند و معتادان برای مشکلات هویتی خود با عضویت در خُرده فرهنگ مصرف مواد مخدر ابراز وجود و هویت کسب کنند و از سوی دیگر در هر برهه از زندگی (گرایش به مصرف مواد مخدر، پیوند در خُرده فرهنگ، مدیریت ننگ و در حین درمان) هویت افراد مصرف کننده مواد مخدر چگونه می تواند بازسازی و دستخوش تغییر گردد.
شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفرم های پیام رسان موبایلی؛ کارکردهای سازنده و کژکارکردها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر بیشتر افراد و سازمان های خصوصی و دولتی برای انجام امورشان تا حدود زیادی به شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفرم های پیام رسان موبایلی وابسته هستند و با گسترش کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در زندگی روزمره شاهد شکل گیری نسل جدیدی از ابزارهای اینترنتی هستیم که امکانات بیشتری را برای روابط دوسویه و چند سویه، فراهم آورده است. حال مسئله این است که کارکردهای سازنده و کژکارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی چه هستند؟ کشف پاسخ این پرسش می تواند افزایش اثربخشی و یا اصلاح رویکرد رسانه ها در پیام رسانی و نیز جهت گیری فرهنگی صحیح و متناسب با ارزش ها و هنجارهای ایرانی-اسلامی را به دنبال داشته باشد. بدین منظور پژوهشگر با استفاده از تحلیل کیفی در پارادایم تفسیرگرایی همراه با مصاحبه و به کارگیری تحلیل تماتیک و کدگذاری سه مرحله ای به شناسایی کارکردها و کژکارکردهای شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفرم های پیام رسان موبایلی در ایران پرداخته و به این نتایج رسیده است: مهمترین کارکردهای مثبت و سازنده: تغییرِ پوسته ذهنیت ها، آسان سازی تبادل و خلق اطلاعات، نقد و پالایش فرهنگ، آوردگاهِ گفتمان سازی اثربخش، ارتقای حساسیت گرایی دولت نسبت به عملکرد خویش و بسترساز فضای کسب و کار. مهمترین کژکارکردها : انزوایِ فراگیر اجتماعی، ترویج محتویات غیر اخلاقی، آسیب پذیر نمودن بدنه جامعه ایجاد فردگرایی مفرط، گسیخته کردن بنیان خانواده و نابسامانی هویتی.
ابعاد ارتباطی مناسک در جهان معاصر: فراگرد ارتباطی در راهپیمایی اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناسک راهپیمایی اربعین یکی از بزرگترین گردهمایی های مذهبی جهان است که سالانه میلیون ها نفر با ملیت های مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در آن مشارکت دارند. این راهپیمایی از نظر جریان ارتباطی، رسانه ای و آیینی برای پژوهشگران حوزه دین و ارتباطات حائز اهمیت است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد ارتباطی راهپیمایی اربعین بوده و تلاش شده با بهره مندی از روش کیفی، نظریه مبنایی و انجام مصاحبه عمیق با متخصصان، طی فرآیندهای مختلف کدگذاری با نرم افزار مکس کیودا، مولفه های حوزه پژوهش استخراج شود. یافته های پژوهش نشان داد؛ ارتباطات در راهپیمایی دارای " ابعاد درونی و بیرونی" می باشد. "ارتباطات سنتی" که بیشتر به صورت میان فردی و بر اساس عقاید شکل گرفته وجه غالب ارتباطات در این راهپیمایی است. بعد بیرونی ارتباطات، دارای جنبه های متعدد "ارتباطات جمعی" است که خود به دو دسته از "ارتباطات رسمی" و "ارتباطات غیررسمی" تقسیم می شود. در ارتباطات رسمی، مانند گزارش های خبری رادیو، تلویزیون و مطبوعات از ابعاد مختلف راهپیمایی، معمولا تلاش شده بعد دینی و همبستگی مردمی راهپیمایی برجسته و تبلیغ شود. فضای راهپیمایی اربعین مملو از گفتگوهاست. "ارتباط کلامی" موجود فراتر از یک ارتباط ساده و ارتباطات در راهپیمایی اربعین دارای لایه ها و دوره های متعدد است. در این راستا مدل ارتباطی راهپیمایی اربعین مدل مراوده ای-تعاملی شناخته شده است.
گونه شناسی کیفی نگرش به ازدواج در میان دانشجویان مجرد دانشگاه های اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
101 - 122
ازدواج یک قرارداد اجتماعی سامان بخش نهاد خانواده و ضرورتی اجتناب ناپذیر برای بازتولید و تداوم این نهاد و انسجام جامعه محسوب می شود و نگرش به آن، تحولات بنیادینی در جامعه ایرانی داشته است. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی نگرش دانشجویان به ازدواج، با رویکرد کیفی مبتنی بر فهم نظری تلفیقی و با روش تحلیل محتوا انجام شده است. میدان پژوهش، دانشگاه های شهر اصفهان اند و افراد مطالعه شده با شیوه نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری، 30 نفر از دانشجویان مجرد مقاطع مختلف تحصیلی در این دانشگاه ها هستند. داده های پژوهش ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از تکنیک کدگذاری تجزیه وتحلیل شده اند. براساس یافته ها، نگرش دانشجویان به پدیده ازدواج در دو چارچوب کلی ساختاری و ایده ای، در قالب چند گونه اصلی شامل سوژ گی (نگرش ساختارگرایانه و عاملیت گرایانه)، موقعیتی (نگرش رادیکال و عقلانیت محور) و پیامدی (نگرش تجارت محور و کارکردگرایانه) صورت بندی شده است. بررسی این سنخ ها نشان می دهد وضعیت و شرایط جامعه در حال گذار ایرانی، به گونه ای است که هم زمان از سوی جوانان، شاهد نگرش های مختلف و متعارضی به ازدواج هستیم که در راستای تغییر، نیازمند طیفی از اقدامات متمایز است. هریک از سنخ های نگرشی، رفتارهای متفاوتی را در پی دارد و سیاست گذاری در راستای بهبود وضعیت ازدواج ازطریق تقویت نگرش کارکردگرایانه، که ازدواج را پاسخی امن و رشدیافته به نیازهای عاطفی، جنسی و ارتباطی انسان می داند، و نیز اقناع نگرش عقلانیت محور با ایجاد زمینه های اقتصادی، قانونی و اجتماعی تسهیل ازدواج، پیشنهاد می شود. در این راستا می توان از الگوهای یادگیری، شناختی و کارکردی، در فرایند تغییر نگرش و سپس رفتار ازدواج بهره برد.
فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه؛ با تمرکز بر جریان های فرهنگی فعال در این کشور
حوزههای تخصصی:
کشور سوریه از دیرباز یکی از مناطق هدف مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. با توجه به تحولات سال های اخیر منطقه و پایان جنگ داعش، دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه بیش از پیش اهمیت یافته است. پژوهش حاضر به منظور بررسی دقیق چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه، بر شناخت جریان های فرهنگی فعال در سوریه به عنوان عامل اثرگذار بر تغییرات و تحولات فرهنگی تأکید دارد و بر اساس شناخت نسبی که از آن ها حاصل می شود در صدد پاسخ به سؤال اصلی پژوهش است که عبارت از: «فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه با تأکید بر جریان های فرهنگی فعال آن کشور چیست؟» پژوهش حاضر کیفی بوده و برای گردآوری داده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با فعالان و نخبگان، و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. از 293 مضمون اولیه، 30 مضمون سازمان دهنده و در نهایت 6 مضمون فراگیر استخراج شده است. مضامین فراگیر عبارت اند از «فعالیت فرهنگی جریان های سوریه»، «جریان های فعال فرهنگی در سوریه»، «رویکردهای فرهنگی»، «بایدهای سیاست فرهنگی ایران در سوریه»، «چالش های سیاست فرهنگی ایران در سوریه» و «وضعیت فرهنگی جامعه سوریه».
هرکدام از چالش ها و فرصت ها در چهار محور دسته بندی شده که عبارتند از: چالش های ناظر به «زمینه های فعالیت جریان های فرهنگی»، «ویژگی های فرهنگی سوری ها»، «عملکرد نهادهای فرهنگی ایران و «جریان های رقیب یا معارض». همچنین فرصت های ناظر به «زمینه های فعالیت جریان های فرهنگی»، «ظرفیت های فرهنگی جامعه سوری»، «جریان های موافق و همراه با ایران و «رویکردهای فرهنگی ویژه». هر کدام از این موارد شامل زیرمحورهایی است که در قالب یک نمودار نمایش و توضیح داده شده است. در نهایت دو ساختار ارتباطی برای چالش ها و فرصت ها ارائه شده است که مشخص کننده چگونگی برنامه ریزی فرهنگی به منظور تحقق دیپلماسی فرهنگی کارآمد است.
دیالکتیک دکترین جریان آزاد اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ارتباطات دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
دکترین جریان آزاد اطلاعات پس از جنگ جهانی دوم، به عنوان یک نظریه لیبرالیستی آمریکایی با نقش کلیدی این کشور در نهادینه سازی این دکترین در جهان، به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مباحث در سپهر ارتباطات بین الملل، نمایان شد. این مفهوم از منظر دیالکتیکی، تعارض ها و توافق هایی با مسائل مختلف ملی و بین المللی دارد که هدف این تحقیق، بررسی آنهاست. این پژوهش، به روش توصیفی–تحلیلی با استناد به منابع کتابخانه ای، منشورهای بین المللی و قطعنامه-های متعدد یونسکو، با مروری بر چیستی و سیر تاریخی شکل گیری این دکترین، ضمن بررسی فرصت ها و چالش های آن، به طرح دیدگاه های موافقان و منتقدان آن از منظر حقوق ارتباطات بین الملل می پردازد و با ارائه مستندات هر گروه، تعارض ها و توافق های مطرح در این زمینه را مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج نشان می دهد که با وجود مستندات حقوقی متعدد در منشورهای بین المللی دال بر حق آزادی بیان و اندیشه انسان ها و حق دسترسی آزادانه به اطلاعات، اما نابرابری های زیرساختی فناورانه موجود در جهان، بر ابعاد نامتوازن این دکترین از جمله نابرابری های اقتصادی، شکاف دیجیتال و شکاف دانایی افزوده و استفاده ابزاری از آن، سبب شکل گیری هژمونی و امپریالیسم فرهنگی کشورهای شمال بر کشورهای جنوب شده است. نتایج همچنین نشان می دهد که جریان آزاد اطلاعات می تواند فرصت هایی چون دسترسی به اطلاعات، افزایش سرمایه اجتماعی، آموزش، اشاعه فرهنگی، پیشگیری از فساد و تقویت فرایند های اصلاحی در جامعه را به عنوان پیامدهای مثبت؛ و چالش هایی چون حریم خصوصی، آزادی بیان، مالکیت معنوی، اضافه باری اطلاعات و نیز انتشار اطلاعات جعلی را به عنوان پیامدهای منفی به همراه داشته باشد، که در این شرایط نقش دولت ها در کنترل و نظارت بر جریان آزاد اطلاعات و نیز نقش شهروندان در مواجهه با چالش های آن از طریق افزایش سواد اطلاعاتی و رسانه-ای، می تواند از پیامدهای منفی آن بکاهد.
تجربه مادری و چالش های فرزندآوری زنان شاغل: مطالعه کیفی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به دو دهه است که میزان باروری کل در ایران، در سطح جانشینی و پایین تر از آن قرار گرفته است. از منظری دیگر، در بستر تحولات اجتماعی دهه های اخیر در ایران، در میان نسل های جدید جامعه ایرانی، روند مشارکت زنان در سطوح عالی آموزش و نیز در بازار کار، افزایش یافته است. در چنین شرایطی، در نگاه زنان، تحصیلات و اشتغال عاملی در تزاحم و گاهی در تعارض با فرزندآوری نمایان می شود. این مقاله با رویکرد پژوهش کیفی، چالش های فرزندآوری زنان شاغل را واکاوی کرده است. افراد مطالعه شده، شامل 22 زن ازدواج کرده شاغل در شهر تهران بودند که ازطریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از آنها مصاحبه شد. گردآوری داده ها در بهمن سال 1401 تا اردیبهشت 1402 با ابزار مصاحبه عمیق و تحلیل داده ها با تکنیک تحلیل مضمون انجام شد. یافته های مطالعه حاکی از آن است که اهم چالش های مرتبط با فرزندآوری زنان شاغل شرکت کننده در این مطالعه، در 10 خرده مضمون و 4 مضمون اصلی احصاشدنی است که عبارت اند از: چالش های شغلی (محیط کار)، فرزندپروری، اقتصادی و آموزش فرزندان. برآیند این شرایط، تمایل زنان شاغل مشارکت کننده در این پژوهش را به داشتن فرزند کمتر، به عنوان یکی از راه های اجتناب از این تعارض ها و چالش ها سوق داده است. با این اوصاف، به نظر می رسد که طراحی برنامه ها و سیاست ها در جهت کاهش این تعارض ها و چالش ها، راهبرد مؤثری برای افزایش فرزندآوری زنان شاغل باشد.
الگویابی روش های اقناعی تبلیغات تجاری تلویزیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله گزیده ای از یک رساله دانشگاهی است که به بررسی روش های اقناعی مورد استفاده در تبلیغات تجاری تلویزیون ایران می پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا با بررسی و تحلیل کیفی پیام های بازرگانی (تبلیغات تجاری) تلویزیون ایران ، و همچنین تحلیل محتوای مصاحبه های عمیق کارشناسان تبلیغات ، روش های اقناعی که سازندگان تیزرهای تبلیغاتی برای اثرگذاری بر مخاطب و اقناع مخاطبان استفاده می کنند را پیدا کند. گرچه تبلیغات بازرگانی به میزان بسیار زیادی از علم ارتباطات متأثر شده است اما اهمیت افزایش فروش در تبلیغات سبب شده است تا تحقیقات صورت گرفته در حوزه تبلیغات صرفا پیدایش روشی برای افزایش فروش را در دستور کار قرار دهد و از پیشرفت علوم ارتباطات در حوزه تبلیغات چشم پوشی کند. تحقیق فوق تلاش می کند توجه به روش های اقناعی در تبلیغات تجاری را در حوزه علوم ارتباطات انجام دهد تا به پیشرفت علوم ارتباطات در حوزه تاثیر رسانه ها کمکی کرده باشد. روش تحقیق در پژوهش فوق ، چند روشی ، شامل دو روش تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه عمیق است. با توجه به دسترسی به پیام های بازرگانی پخش شده در سال 98 و 99 ، تیزرهای تبلیغاتی پخش شده در این دو سال جامعه آماری برای تحلیل کیفی هستند. حجم نمونه تعداد پیام های ذخیره شده می باشد. اما تعداد حجم نمونه مورد بررسی رسیدن به اشباع نظری و حد کفایت بوده است. جامعه آماری برای مصاحبه عمیق ، کارشناسان تبلیغات تجاری تلویزیون و سازندگان تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون هستند. حجم نمونه مورد مصاحبه ، رسیدن به اشباع نظری و حد کفایت خواهد بوده که تعداد مصاحبه های انجام شده هفت مصاحبه می باشد. شیوه اندازه گیری ، تحلیل تیزرها به عنوان اسناد موجود بوده و تکنیک ثبت و ضبط داده ها از متن و تصاویر و صدای تبلیغات به دست آمده است.
هویت جمعی و نگرش به دموکراسی (مطالعه تطبیقی بین کشورهای اروپای غربی، خاورمیانه و نوظهور آسیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده دموکراسی به یک امری جهانی و همه گیر تبدیل شده، اما با وجود این تعدادی از کشورها هنوز وارد این جرگه نشده و تعدادی هم که به این پدیده پیوسته اند، از سطح رشد و شکوفایی دموکراسی به یک اندازه برخوردار نیستند. عوامل متعددی در پیدایش، رشد و شکوفایی دموکراسی و نگرش به آن مؤثر هستند؛ یکی از این عواملِ تأثیرگذار، «هویت جمعی» است. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هویت جمعی و نگرش به دموکراسی است. برای دستیابی به این هدف از مجموعه داده های پیمایش جهانی «اینگلهارت» طی سال های 2020-2017م. استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کشورهای اروپای غربی (آلمان، سوئد و اسپانیا)، کشورهای خاورمیانه(ایران، عراق و مصر) و کشورهای نوظهور آسیایی (ترکیه، کره جنوبی و مالزی) می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که نوع غالبِ هویتِ جمعی، نگرش و شناخت به دموکراسی را تحت تأثیر قرار می دهد؛ هم چنین نتایج پژوهش بیانگر نگرش متفاوت به دموکراسی در بین سه گروه از کشورهای مذکور است. طبق این نتایج کشورهای اروپای غربی از نمره بالاتر، بعد از آن کشورهای خاورمیانه و سپس کشورهای نوظهور آسیایی قرار دارند؛ هم چنین نتایج پژوهش نشان می دهد برخی از متغیرهای شاخص دموکراسی با ساختار فرهنگی و ارزشی جوامع در تناقض است.
واکاوی کیفی عوامل و زمینه های خشونت علیه زنان با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
371 - 398
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای به بررسی عوامل و زمینه های خشونت علیه زنان در خانواده پرداخته شده؛ لذا برای گردآوری اطلاعات و انتخاب مشارکت کنندگان برای انجام مصاحبه از نمونه گیری هدفمند استفاده شده، که برای رسیدن به موارد مطلوب و اشباع نظری با ۲۱ نفر از زنان مورد خشونت قرار گرفته که به مرکز اورژانس اجتماعی بهزیستی شهرستان نهاوند مراجعه کرده اند، مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. بعد از بررسی محتوای اظهارات مشارکت کنندگان با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، ۲۰ مقوله عمده و یک مقوله مرکزی یا هسته تحت عنوان «خشونت خانوادگی بازتاب ساختار نابرابری جنسیتی و اجتماعی» انتخاب و استخراج گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل و زمینه هایی نظیر: اعتیاد شوهر، نگرش مردسالاری، بیکاری همسر و جامعه پذیری نقش های جنسیتی، به عنوان شرایط علّی و عواملی نظیر مشکلات و اختلالات شخصیتی شوهر، ازدواج اجباری و زودهنگام، مشاهده و تجربه خشونت و عدم حمایت خانواده و اطرافیان به عنوان شرایط زمینه ای و عواملی نظیر دخالت خویشاوندان و اطرافیان و تحصیلات پایین شوهر به عنوان شرایط مداخله گر در بروز و افزایش خشونت علیه زنان تأثیر داشته اند؛ هم چنین راهبردها و عکس العمل های مختلفی ازسوی مشارکت کنندگان در برابر خشونت شوهران، نظیر: تحمل خشونت، طلاق عاطفی، مقاومت و اقدام تلافی جویانه، درخواست طلاق و مراجعه به مراکز مشاوره و اورژانس اجتماعی اتخاذ گردید..
واکاوی کیفیت فعالیت موسیقیایی زنان با رویکرد نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: زنان مشارکت کننده در کلاس های موسیقی شهر برازجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
128 - 154
حوزههای تخصصی:
در ایران، فعالیت موسیقیایی زنان همیشه مورد بحث و مناقشه بوده است. اما با گسترش ایده های تجدد این بحث و چالش شدت و حدت بیشتری یافته است. از یک طرف، فعالیت موسیقیایی زنان در شرع و عرف سنتی چندان پذیرفته و مرسوم نیست، از طرفی دیگر، با گسترش فرصت های آموزشی و حقوقی برابرگرای جنسیتی زنان بیشتری وارد عرصه های موسیقیایی می شوند. در چنین وضعیتی، شناسایی کیفیت فعالیت موسیقیایی زنان از منظر زنان فعال در عرصه موسیقی می تواند به توصیف و فهم دقیقتر شرایط و موانع فعالیت موسیقیایی زنان کمک نماید. از اینرو، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد ماهیت، شرایط، محدودیت ها، راهبردها و پیامدهای فعالیت موسیقیایی زنان مشارکت کننده در کلاس های موسیقیایی شهر برازجان را مطالعه نموده است. روش نمونه گیری، هدفمند با رعایت حداکثر تنوع بوده است. اطلاعات لازم از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و داده ها با روش تحلیل مضمونی و کدگذاریِ سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. بر اساس تحلیل داده ها می توان ماهیت فعالیت موسیقیایی این زنان را از نوع محدود در فضایی سرکوبگرانه توصیف کرد که متأثر از موانع و الزامات اجتماعی و فرهنگی، کمبودهای زیرساختاری، پتانسیلهای تسهیلگرانه تکنولوژی های نوین، و ظهور و گسترش نگاه جدید به فعالیت موسیقیایی می باشد. همچنین فعالیت موسیقیایی برای این زنان دارای پیامدهای فردی، اجتماعی و فرهنگی بوده است.
رابطه بودجه دولتی و توسعه اقتصادی-اجتماعی استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
173 - 203
حوزههای تخصصی:
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعه ی نسبت بودجه سرمایه ای دولت با سطح توسعه ی استان های کشور است. از این منظر با مرور معرفی بنیان های مفهومی، اهمیت توسعه ی متوازن منطقه ای توجیه می شود. معیارهای تخصیص بودجه در کشورهای مختلف مرور شده و گونه ی مناسب کشور ایران معرفی می شود. روش مطالعه تاکسونومی و طبقه بندی وضع موجود بر اساس شاخص های ساخته شده از داده های موجود است. با ترکیب شاخص ها رتبه توسعه ای هر استان استخراج شده و رتبه استحقاقی آن از بودجه سرمایه ای نیز محاسبه می شود. نتیجه تحقیق حاکی است، تخصیص بودجه سرمایه ای استانی بر اساس میزان توسعه نیافتگی استان ها نبوده و فرایند بودجه در ایران در جهت کاهش نابرابری و شکاف منطقه ای نیست. در کنار سایر عوامل از جمله مختصات منطقه ای، بودجه نقش مهمی در توسعه ی زیرساخت و جذب سرمایه گذاری و تشکیل بازار منطقه ای دارد. توسعه ی متوازن که ضامن ثبات و امنیت است مستلزم تخصیص برابرانه بودجه به عنوان ضرورت ملی و تکلیف قانونی دولت است.ر کنار سایر عوامل از جمله مختصات منطقه ای، بودجه نقش مهمی در توسعه ی زیرساخت و جذب سرمایه گذاری و تشکیل بازار منطقه ای دارد. توسعه ی متوازن که ضامن ثبات و امنیت است مستلزم تخصیص برابرانه بودجه به عنوان ضرورت ملی و تکلیف قانونی دولت است.ر کنار سایر عوامل از جمله مختصات منطقه ای، بودجه نقش مهمی در توسعه ی زیرساخت و جذب سرمایه گذاری و تشکیل بازار منطقه ای دارد. توسعه ی متوازن که ضامن ثبات و امنیت است مستلزم تخصیص برابرانه بودجه