فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۴۱ تا ۵٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در رویکرد پدیدارشناسانه، تلویزیون به عنوان یک ابژه در جهان خارج وجود ندارد، بلکه تنها در آگاهی افراد تجسم می یابد. به بیانی دیگر، تلویزیون، نه به عنوان واقعیتی عینی، بلکه ذهنیت و ادراک از آن، موضوع مطالعه پدیدارشناسی حاضر است. با توجه به تأکید صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بر گروه های در حاشیه و فقرا، شناخت ادراک گروه های مختلف به ویژه گروه های آسیب پذیر از تلویزیون بسیار مهم است. از این رو، در پژوهش حاضر، تجربه زیسته زنان بی خانمان از تلویزیون مطالعه شده است. در این مقاله توصیف می شود که در زیست جهان زنان بی خانمان، تلویزیون چگونه صورت بندی شده است؟ با استفاده از نظریات برساخت گرایی رسانه و پدیدارشناسی و با کاربرد روش پدیدارشناسی تجربی، با 10 نفر از زنان بی خانمانی که به طور موقت در مددسرای نیلوفر آبی چیتگر حضور دارند، مصاحبه شده و یافته ها، با استفاده از روش تجزیه وتحلیل کرسول و نرم افزار maxqda 10 تحلیل شده اند. از مجموع واحدهای معنایی استخراج شده، 10 مقوله متنی به دست آمده است و پس ازآن، چهار مقوله ساختاری «تلویزیون برچسب ساز»، «تلویزیون طبقاتی»، «بی خانمانی کاذب تلویزیونی» و «تلویزیون طرد کننده» از مقولات متنی، انتزاع شده اند. تحلیل ها نشان می دهد که زنان بی خانمان در برابر این ادراک از تلویزیون مقاومت نمی کنند و این ذهنیت، امکان درخواست های اجتماعی را از آنان سلب کرده است. ازاین رو، ضروری است، رسانه در ساختاری برابر و با نگاهی ساختارگرایانه و نه فردگرایانه، امکان تحرک و تغییر اجتماعی را برای آنان فراهم آورد و دیگر ساختارهای طرد کننده را به چالشی جدی فراخواند.
بررسی نقش برنامه های سیمای ایلام در کنترل ریسک و مخاطره پذیری اجتماعی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی نقش برنامه های سیمای ایلام در کنترل مخاطره پذیری اجتماعی جوانان، با روش ترکیبی انجام شده است. در گام اول و در بخش کیفی، روش پژوهش مصاحبه عمیق است. جامعه مطالعاتی شامل کارشناسان رسانه و مسائل اجتماعی، همچنین نمونه ای متشکل از 30 نفر از کارشناسان است که با شیوه نمونه گیری هدفمند اطلاعات محور انتخاب شده اند. مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند، کدگذاری و استخراج شدند که در نتیجه 24 کد توصیفی با 82 ارجاع از مصاحبه ها به دست آمد. در گام دوم پژوهش با رویکرد کمی، برازش مدل استخراج شده، با تکیه بر راهبرد پیمایش، با جامعه آماری جوانان 18 تا 39 ساله ساکن شهر ایلام به تعداد 43540 نفر و نمونه آماری 800 نفر، به روش نمونه گیری خوشه ای و انتخاب تصادفی ساده انجام گرفت. برازش مدل با تکیه بر رویکرد معادلات ساختاری، از طریق نرم افزار PLS مورد تأیید قرار گرفت و نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مؤلفه های استخراج شده نقش برنامه های سیمای ایلام در کنترل ریسک و مخاطره پذیری اجتماعی جوانان به صورت معناداری مورد تأیید است. نقش برنامه های سرگرمی، نمایشی و آموزشی سیمای ایلام بیشتر بوده و برنامه های خبری نقشی نداشته اند. همچنین نتایج تحلیل مسیر 73/0 و سهم برنامه های سیمای ایلام در حد 32/0 بوده که به صورت مستقیم و در حد قوی بر متغیر وابسته تأثیر داشته است.
مرور نظام مند مسائل اجتماعی ایران : بازه زمانی 1380 الی 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
120 - 152
حوزههای تخصصی:
مسائل اجتماعی، واقعیتی چندوجهی-چندبعدی در جامعه انسانی و حاصل دیالکتیک بین عاملیتو ساختارهاست، نتیجه گام های کج و انحرافی به ظهور آفتی اجتماعی علیه ارزش و هنجارهای انسانی شده است. جامعه ایرانی نیز گونه هایی از مسائل اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) را تجربه می کند. هدف پژوهش مرور نظام مند مسائل اجتماعی ایران است. روش تحقیق از نوع مرور نظام مند (تحلیل ثانویه)، دربازه زمانی 1380 تا 1400 با استفاده از حجم نمونه 25 سند پژوهشی به روش تمام شمار و تعمدی غیر احتمالی است. نتایج نشان می دهد که گونه های مسائل اجتماعی در سه شاخص کلی الف. آنومی فرهنگی (تضعیف ارزش ها و هنجارهای اخلاقی؛ تملق و چاپلوسی؛ رفتارهای پرخطر فرهنگی؛ ارزش اخلاقی منفی؛ تضاد فرهنگی، روابط فرازناشویی و انحرافات جنسی، احساس بی هویتی و بیگانگی اجتماعی)، ب. آنومی اجتماعی (بی سازمانی اجتماعی؛ رواج فردگرایی، ناامیدی اجتماعی؛ افت سرمایه اجتماعی؛ ترس از جرم و احساس قربانی شدن، افزایش درگیری و نزاع خیابانی؛ خشونت خانوادگی، رواج همسرآزاری؛ مزاحمت خیابانی؛ رفتار پرخطر اجتماعی؛ افزایش قاچاقچیان و مصرف کنندگان مواد مخدر؛ تخلفات رانندگی) و ج. آنومی اقتصادی (اختلال در توزیع منابع غذایی و کالاها؛ فضای نامساعد کسب وکار، بحران امنیت شغلی، افزایش فشار اقتصادی (بیکاری، گرانی و تورم)؛ شکاف طبقاتی؛ ناامنی غذایی و بی ثباتی آینده اقتصادی جامعه)، قرار می گیرند.
بازنمایی راستگویی در قصه های شفاهی؛ نگاهی پدیدارشناسانه
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
121-139
حوزههای تخصصی:
واکاوی علل و عوامل سیاست جابه جایی کردها در دوره شاه عباس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای سرزمینی متعلق به کردها در دوران صفویه شامل نواحی غرب و شمال غربی ایران و قسمت هایی از شرق قلمرو دولت عثمانی بوده است. دولت صفویه در مواجهه با کردها سیاست های خاصی را از برخوردهای صلح آمیز گرفته تا سرکوب یا استفاده از آنها در سیاست داخلی و خارجی خود اتخاذ کرد. جابه جایی ایلات کرد در عهد شاه عباس صفوی، متأثر از شرایطی چند است که این ایلات در آن قرار داشتند. یکی از علل خارجی مؤثر، مجاورت جغرافیای زیست ایلات کرد با مرزهای دولت عثمانی بود که موجب می شد هم به عنوان رعایای ایران تحت فشار دولت عثمانی باشند و هم به عنوان دستاویزی برای حمله به قلمرو شاه عباس مورد استفاده قرار گیرند یا به وسیله دولت عثمانی برای شورش علیه دولت مرکزی تحریک شوند. از دیگر علل خارجی محرک شاه عباس در کوچاندن ایلات کرد به شرق ایران، تهاجمات ازبکان به خراسان بود. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، عوامل درونی و بیرونی جابه جایی کردها در عصر شاه عباس اول را تبیین نمود. یافته های این پژوهش نشان داد که جابه جایی ایلات کرد علل چندگانه داشت که سیاست تخلیه غرب ایران جهت مهار دولت عثمانی، انتقال کردها برای مقابله با اقوام مهاجم به شرق و شمال شرق ایران، جلوگیری از تراکم ایلات کرد در غرب ایران، ترمیم کمبود جمعیت در دیگر نقاط قلمرو صفوی و احیای کشاورزی و اقتصاد مرزهای شرقی ایران از جمله این علل است.
جایگاه کیفر در نظام مجازات ها در حقوق اسلامی
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
17 - 47
حوزههای تخصصی:
تنوع و گوناگونی پاسخ های کیفری، بخشی از تنوعات معنادار و حکمت آمیز سیاست جنایی در اسلام می باشد. از جمله نمودها و نمادهای این حکمت تشریعی جزایی، تشریع کیفرهای ثابت و معیّن (حدود) و مجازات های نامعین و انعطاف پذیر(تعزیرات) می باشد. برداشت صحیح مستفاد از ادله شرعی و منطبق با اهداف دین اسلام و فلسفه ی مجازات ها در سیاست کیفری اسلام ،اقتضاء دارد که حدود و تعزیرات دو نوع پاسخ کیفری به دو دسته جرائم یکی معین و قطعی که در مقابل جرائم مهم و غیر قابل اغماض اعمال می گردد و دیگری نامعین و غیر قطعی که حدود تعیین و میزان آن بسته به اختیار قاضی است. لکن وجود اختلاف شدید آراء فقهی راجع به جوانب کیفرهای مختلف حدود و خاصّه تعزیرات، نشان دهنده ناشناختگی ماهیّت واقعی کیفر در فقه و حقوق ایران می باشد. این ناشناختگی فقهی موجب آن شده است که در سیاست جنایی تقنینی، و نیز قضایی، در جمهوری اسلامی ایران، نتایج مثبت مورد انتظار از این تنوّع ابزارهای جزایی کمتر به دست آید و تفاوت هایی در این دو پاسخ کیفری بوجود آید. در این راستا نگارنده با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به تبیین جایگاه کیفر در فقه و حقوق جزای ایران می پردازد.
آینده پژوهی مشارکت معمار و کودک، براساس تحلیل تجربه بهره برداری کودکان از ارتباطات جمعی دیجیتال در دوران پاندمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
173 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف:شیوع COVID-19امکان فعالیت های حضوری و جمعی در جوامع انسانی را کاهش داد و به نا کارآمدی بسیاری از فعالیت های جمعی مبتنی بر حضور فیزیکی؛ از جمله فرآیندهای طراحی مشارکتی منجر شد. آموزش مجازی در دوران پاندمی، زمینه استفاده کودکان از ارتباطات جمعی دیجیتال را توسعه داد و جایگاه ویژه ای برای این شبکه ها در زندگی روزمره کودکان تعریف کرد. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال آینده پژوهی و ترسیم چشم اندازی به رویکردهای نوین و غیروابسته به حضور فیزیکی در فرآیندهای طراحی مشارکتی، بر پایه قابلیت های کودکان در بهره گیری از شبکه های اجتماعی دیجیتال است. روش: ابتدا برای شناخت ابزارهای متداول مشارکت، ویژگی و شیوه به کارگیری آن ها و بررسی نظرات صاحب نظران درباره نقش فضای مجازی در زندگی کودکان قرن حاضر، از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شد. سپس برای بررسی و تحلیل تجربه بهره برداری کودکان از شبکه های اجتماعی در دوران پاندمی، از روش توصیفی پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته و حجم نمونه مطابق فرمول کوکران، 384 کودک و 384 نفر از والدین آن ها است. برای تحلیل داده ها و اعتبارسنجی یافته ها از آمار استنباطی و نرم افزار SPSS25 و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها: ارتباطات جمعی دیجیتال منجر به توسعه کارآیی روش های سنتی مشارکت می شود، زیرا کودکان در بهره برداری از شبکه های اجتماعی، توانمند بوده، سریع تر از بزرگترها با نرم افزارها ارتباط برقرار می کنند، به اظهار نظر و مشارکت در بحث های جمعی مبتنی بر شبکه های مجازی و بهره گیری از زبان تصویر، علاقه مند هستند و بهره برداری از این شبکه ها را منحصر به دوران پاندمی نمی دانند. نتیجه گیری: ترسیم آینده مشارکت با کودکان مبتنی بر بهره گیری از «پلت فرم های مشارکت آنلاین»، ضمن گشودن چشم اندازهای نوین در حوزه های مشارکت، طراحی و برنامه نویسی، منجر به ارتقای کارآیی فرآیندهای مشارکتی شده و بستر اظهار نظرهای جامع تر و هم اندیشی کودکان پیرامون مسائل مربوط به آن ها را فراهم می کند.
فراتحلیل پژوهش های سرمایه اجتماعی در بازه زمانی 1398-1392
این مقاله با هدف بررسی پژوهش های مرتبط با سرمایه اجتماعی انجام شده در فاصله سال های 1392 تا 1398 در ایران تهیه شده است. روش انجام تحقیق، فراتحلیل کیفی بوده و در آن از بین 719 مورد از مقالات علمی، پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله های دکتری در رشته های مختلف علوم انسانی 80 مورد به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب بررسی شدند.نتیجه پژوهش نشان می دهد رابطه سرمایه اجتماعی با هر یک از متغیرهای زمینه ای باید با درنظر گرفتن کنترل یا عدم کنترل سایر متغیرها تحلیل شود. متغیرهای سن، جنسیت، تأهل و اشتغال با سرمایه اجتماعی همبستگی متوسطی دارند و متغیرهای تحصیلات و درآمد به صورت غیرمستقیم با سرمایه اجتماعی همبستگی دارند. سرمایه اجتماعی در سطح خرد با هویت اجتماعی و ملی، مشارکت سیاسی، رضایت از زندگی، نشاط و شادکامی و امید به آینده، احساس امنیت، قانون مداری، احساس رفاه (رفاه ذهنی)، احساس شایستگی، احساس معناداری، احساس مؤثر بودن افراد همبستگی مستقیم و معنادار دارد؛ و در سطح کلان، با امنیت اجتماعی، توسعه، تسهیم دانش و توانمندسازی افراد و گروه ها و پایین بودن میزان ارتکاب جرائم، انحرافات و آسیب های اجتماعی، آلودگی و تخریب محیط زیست همبستگی مستقیم و معنادار دارد. از سوی دیگر، احساس امنیت اجتماعی، توسعه یافتگی، وضعیت اقتصاد و رفاه جامعه، دینداری و مشارکت دینی، استفاده از مطبوعات، میزان و نوع جرایم و انحرافات و کیفیت ارتباطات اجتماعی از مهم ترین عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی هستند.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی مهارت های یادگیری خودتنظیمی بر کاهش تعلل ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
207 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های یادگیری خودتنظیمی بر کاهش تعلل ورزی دانشجو معلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان شهر تهران انجام شد.روششناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای انجام پژوهش، از بین تمامی دانشجو معلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان تهران که در سال تحصیلی 1398-99 در پردیس ها این دانشگاه مشغول تحصیل بودند؛ با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای، بعد از غربالگری دانشجو معلمان دارای تعلل وری بالا و پایین، تعداد30 نفر گزینش و از طریق روش تصادفی ساده به دو گروه 15 نفری دردو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تعلل ورزیسالامون و راتبلوم (1984) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از شاخصه آماری توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و به منظور پاسخگویی به فرضیه های تحقیق از آزمون های آمار استنباطی شامل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) انجام گرفت.یافته ها: نتایج «تحلیل کوورایانس» نشان داد؛ آموزش مهارت های یادگیری خودتنظیمی تاثیر معنی داری بر کاهش تعلل ورزی دارد. همچنین میانگین نمره تعلل ورزی درفعالیت های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی و اجتماعی دانشجو معلمان در گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون به ترتیب برابر با (53/28)، (80/23) و (40/37) بود و در مرحله پس آزمون مقدار آن به ترتیب (33/15)، (26/14) و(86/25) رسیده است، یعنی الگوی آموزشی مهارت های یادگیری خودتنظیمی تاثیر معنی داری بر کاهش تعلل ورزی در فعالیت های آموزشی مستمر و پایانی پژوهشی و فرهنگی و اجتماعی دانشجو معلمان پردیس های دانشگاه فرهنگیان شهر تهران داشته است.بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش حاضر نشان داد، با بکارگیری و آموزش خودتنظیمی می توان تعلل ورزی دانشجومعلمان را کاهش داد.
ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده (مطالعه موردی: مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
229 - 240
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده (مطالعه موردی: مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران) انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش حاضر، ترکیبی (کیفی و کمی) به روش تئوری زمینه ای و مدل معادلات ساختاری به روش کمی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی اساتید دانشگاهی متخصص در آموزش ابتدایی و در بخش کمی معلمان ابتدایی شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 12 نفر نمونه در بخش کیفی به روش هدفمند از اساتید دانشگاه و 196 نفر از معلمان ابتدایی آموزش و پرورش 22 گانه شهر تهران به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. داده ها در بخش کیفی به روش گراندد تئوری اکتشافی و سپس با آزمون مدل معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS و SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد دوازده مولفه در ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده (مطالعه موردی: مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران) نقش دارند که به ترتیب الویت عبارتند از: شایستگی های معلمان، سیاست های آموزشی، توانمندسازی نیروی انسانی، فعالیت های فوق برنامه، استقرار نظام یاددهی و یادگیری، شایستگی های مدیران، امکانات تکنولوژیک، آینده نگری، روش ها و ابزار نوآورانه، ارتقای سطح سلامت، بهداشت و ایمنی مدرسه، اعتقاد به خرد جمعی، مدیریت و رهبری، به عنوان مولفه ها و شاخص های موثر بر ارائه الگوی مدارس اثربخش مبتنی بر سازمان یادگیرنده در مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران است. بررسی ها نشان از برازش مدل بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پزوهش مدارس اثر بخش منجر به اجرای مداوم برنامه ریزی میشوند که با حمایت بهتر از آموزش، منجر به تسریع فرآیند یادگیری می شوند.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد آینده پژوهی فعالیت های پژوهشی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
255 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های آینده پژوهی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران بود.روش : این پژوهش از نظر هدف، کاریردی و از نظر روش توصیفی از نوع زمینه یابی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و معاونین واحدها، مدیران و معاونین دانشکده ها، مدیران گروه های دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 700 نفر تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری «تصادفی طبقه ای» به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته آینده پژوهی با 78 سوال استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 وآزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد.یافته ها: آینده پژوهی دارای دو بعد و 12 مولفه «سازمانی (خلق چشم انداز استراتژیک، بهبود اتحاد و توافق، فشار عملکرد در پژوهش، میل به تغییر، سازگاری با محیط، کشف روند های گذشته پژوهش) و عملکردی (کاربرد دانش در پژوهش، پاسخگویی به نیازهای پژوهشی، استعدادیابی پژوهشی، سرنوشت مشترک در پژوهش، روحیه و حمایت پژوهشی، شناسایی فرصت های بازار) است. تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تأیید شد. در بین ابعاد آینده پژوهی، بعد سازمانی با بار عاملی 962/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد عملکردی با بار عاملی 950/0 دارای تأثیر کم تر است. نتیجه گیری: همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تاثیر دارند و بعد سازمانی دارای بیشترین تاثیر بر آینده پژوهی است. لذا کارگاه های آموزشی و همایش ها برای آشنایی مدیران و اعضای هیات علمی با آینده پژوهی برگزار گردد.
آگاهی وجودی: تجربه بازاندیشی در دوره بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
171 - 199
حوزههای تخصصی:
بحران ها یکی از مهم ترین نیروهای بازاندیشی، و عاملی برای تغییر در آگاهی و کنش انسانها و جوامع است. شیوع جهانی ویروس کووید 19 (کرونا) منجر به بحرانی جهانی و چالش کشیدن بسیاری از باورها و پیش فرض ها و در نتیجه بازاندیشی در ابعادی از زندگی فردی و اجتماعی شده است. هدف ما در این پژوهش کیفی، کشف تجربه جوانان از بازاندیشی در شرایط ناشی از شیوع ویروس کرونا است. پژوهش را در رویکرد برساخت گرا و با روش تحقیق کیفی بنیانی اجرا کردیم. با روش نمونه گیری هدفمند(حداکثر تنوع و در دسترس) با تعداد 24 نفر مشارکت کننده مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام دادیم. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از روش کدگذاری نظری استفاده شد. در فرایند تحلیل داده ها 7 مقوله اصلی ساختیم که عبارتند از: مرکزیت سلامت، بازیابی خود، اقبال به علم و فناوری، گرایش به فضای مجازی، بازیابی تعاملات شخصی، دل بستن به خانه و ناامنی وجودی. با جمع بندی مقوله های اصلی و مبتنی بر برداشت جوانان مشارکت کننده در زمینه کرونا و تغییرات ناشی از آن، ارتقای آگاهی وجودی به عنوان مقوله نهایی در نظر گرفتیم. براساس این مقئله ها و جمع بندی نهایی، می توان گفت بحران شکل گرفته بر اثر پاندمی کرونا، ما انسانها را از نقاط ضعف مشترک آگاه تر کرده است و تأمل و تجدیدنظر در خود و روابطمان را دامن زده است.
شناسایی موانع ارتقاء سرمایه اجتماعی در استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی موانع ارتقاء سرمایه اجتماعی در استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش، کیفی و از نوع پدیدار شناسی بوده و حوزه پژوهش شامل اساتید، کارشناسان و متخصصین حوزه رسانه، ارتباطات، جامعه شناسی و علوم اجتماعی بودند که در این زمینه تعداد ۱8 نفر با روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب و اطلاعات آنها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استخراج شد که جمع آوری یافته ها تا اشباع نظری اطلاعات ادامه داشت و با روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مهمترین موانع ارتقاء سرمایه اجتماعی در استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی عبارتند از حضور کاربر با هویت جعلی، بی اعتمادی به شبکه های اجتماعی داخلی، انتشار اخبار منفی به دلایل فرهنگی، بی اعتمادی مردم به حاکمیت، ناتوانی نخبگان در بهره برداری از فضای مجازی، نگاه منفی به فضای مجازی، ضعف در پیام رسانهای داخلی، بی اعتمادی در اثر محتوای نامعتبر، بهره گیری موثرتر دشمن از فضای مجازی، ترویج ارتباطات نابهنجار، گسترش فردگرایی، وارونه نمایی واقعیت، تضعیف سرمایه اجتماعی سنتی، تضعیف اصول اخلاقی، تهدید سنت ها و رسوم بومی، ترویج ادبیات غیر بومی، تغییر در باورهای مثبت کاربران و ابزار سلطه غرب بودن فضای مجازی.
کاربردهای شبکه های اجتماعی در روابط عمومی
حوزههای تخصصی:
ورود فضای مجازی به دنیای ارتباطات دیدگاه های نوینی را در این عرصه مطرح ک رد. در علوم ارتباطات، توسعه فناوریهای ارتباطی همیشه با ایجاد نظریه های تازه ارتب اطی هم راه بوده است. در شبکه های اجتماعی، مفاهیم زمان و مکان معانی ت ازه ای پیدا کرده اند که با معانی سنّتی آن در جوامع سنّتی و صنعتی تفاوت دارد. انتقال آن ی اطلاعات و امکان ارتباط هم زمان میان افراد در نقاط مختل ف، فواص ل زم انی و مک انی را از میان برده و چارچوب های نظم سابق را مخدوش کرده است. امروزه هر کسی م ی توان د ب ا ورود به این شبکه ها هر پیامی را به هر کسی در هر کجا و به هر تعداد ارسال کند. بر این اساس در مقاله حاضر به جایگاه روابط عمومی و بررسی کاربردها و نقشی که شبکه های اجتماعی در انجام وظایف و ماموریت های روابط عمومی ایفا می کند، می پردازیم.
جنبش دانشجویی و چارچوب بندی اعتراضات سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۴
121 - 161
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای رایج برای توضیح چگونگی شکل گیری یک انقلاب، بررسی ایدئولوژی و جهان بینی انقلابیون است. ایدئولوژی با فراهم کردن پاسخی برای پرسش «چه باید کرد» و خلق یک نظام معنایی برای معترضان به مبارزه مشروعیت می بخشد و بسیج نیروها را تسهیل می کند؛ اما برخی از نظریه پردازان مانند دیوید اسنو معتقدند نظام های معنایی راهنمای انقلابیون را نمی توان به ایدئولوژی فروکاست و در کنار ایدئولوژی های انقلابی باید به چارچوب هایی که راهنمای عمل کنشگران است نیز توجه شود. چارچوب ها نظام های معنایی هستند که به شکل نانوشته و حتی ناخوداگاه به انتخاب و موضع گیری کنشگران جهت می دهند و به عنوان یک عامل میانجی کننده، موجب می شوند ایده های انقلابی تعین مادی پیدا کنند و به بسیج نیروها منجر شوند. این مقاله با بررسی خاطرات فعالان جنبش دانشجویی در دوران پهلوی دوم در پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد فرایند سیاسی شدن فعالان دانشجویی را از طریق شناخت چارچوب حاکم بر کنش و انتخاب آن ها موردمطالعه قرار می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که طایفه کشی یکی از چارچوب هایی است که نقش پررنگی در سیاسی شدن دانشجویان، ایجاد مرزبندی بین گروه های خودی و غیرخودی و استمرار رقابت ها و کنش های سیاسی در دانشگاه داشته است.
اصول حاکم بر ارتباطات میان فرهنگی در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی عصر حاضر پررنگ شدن ارتباطات میان فرهنگی در کنار ارتباطات درون فرهنگی و فرافرهنگی است. رشد و گسترش روزافزون فناوی های ارتباطی زمینه های فشردگی ارتباطات و رقیق شدن مرزهای جغرافیایی را فراهم ساخته و مردمان اقصی نقاط جهان را به گونه ای به هم نزدیک ساخته که ارتباط با افراد متعلق به فرهنگ های مختلف گریز ناپذیر گشته است. همین امر، مسائل فراوانی را به دنبال خود آورده است؛ از جمله این که آیا ارتباط با افرادی که از نظر فرهنگی ممکن است تفاوت های جدی با ما(مسلمانان) داشته باشند، نیازمند رعایت چارچوب های هنجاری خاص است؟ پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مساله مذکور و با روش توصیفی تحلیلی، اندیشه های حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی را بررسی کرده و به این نتیجه نایل شده است که رعایت دست کم 5 اصل شامل: دعوت، عدالت، حفظ استقلال و عزتمندی، تمسک به مشترکات و تقیه مداراتی در ارتباطات میان فرهنگی توصیه می شود.
بررسی سطح سواد رسانه ای و توانایی تولید محتوای دینی در فضای مجازی (مطالعه موردی: طلاب مدارس حوزه علمیه قم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
206 - 240
حوزههای تخصصی:
آشنایی روحانیون با مهارت های رسانه ای و به عبارتی، کسب سوادرسانه ای به طلاب، امکان برخورد هوشیارانه با پیام را داده تا با دید انتقادی آن را بررسی و دلایل تولید پیام را با توجه به نگرش متولیان رسانه ها بررسی کنند و در نهایت، با تولید محتوا در فضای مجازی، از رسانه به عنوان ابزاری قدرت مند و اثرگذار و فرصتی بی بدیل برای راهنمایی و هدایت مخاطبان به شریعت بهره گیرند. از این رو، این تحقیق با هدف بررسی سطح سوادرسانه ای و شناسایی میزان توانایی تولید محتوای دینی طلاب در فضای مجازی انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی و از تکنیک پرسش نامه برای گردآوری داده ها و از نرم افزار spss برای تجزیه [1]وتحلیل استفاده شد. نتایج نشان داده، اکثر طلاب از نظر سوادرسانه ای و نگاه انتقادی بالاتر از حد متوسط و میزان توانایی تولید محتوای آنان در وضعیت متوسط و مورد انتظار قراردارد. همچنین بین متغیرهای توانایی تولید محتوا و سوادرسانه ای (r=0/391, sig. =0/000) همبستگی معنادار و رابطه مستقیم است. علاوه بر این، نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که نگاه انتقادی، بیشترین همبستگی را با سوادرسانه ای دارد، اما توانایی تولید محتوا،کمترین همبستگی را با این متغیر دارد.
سرمایه فرهنگی و بازتولید شکاف هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل نوین شکاف، یعنی «شکاف دیجیتالی جدید» یا «شکاف هوشمند»، شکاف میان افرادی است که به اینترنت دسترسی دارند؛ این نوع شکاف و نابرابری، در سطح مهارت و توانایی بهره برداری افراد از کارکردهای پیچیدۀ فناوری اطلاعات نمایان می شود. افزایش شکاف دیجیتالی در سراسر جهان، به عنوان یکی از بزرگ ترین چالش های عصر دیجیتال، با پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم در چندین حوزۀ جامعه اطلاعاتی نمایان شده و بررسی علمی آن ضرورت بیشتری یافته است؛ ازاین رو، این پژوهش برپایۀ نظریۀ بازتولید فرهنگی بوردیو، این پرسش را بررسی کرده است که سرمایۀ فرهنگی افراد به چه میزانی بر شکاف دیجیتالی میان آنان تأثیرگذار است؟» روش انجام این پژوهش، پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسش نامه گردآوری شده اند. جامعۀ موردمطالعه، جوانان هجده تا بیست و نه سالۀ شهرستان بابل (198/183 نفر) بوده و حجم نمونۀ آماری با استفاده از فرمول کوکران، 385 نفر برآورد شده است. داده های پژوهش به شیوۀ نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به صورت تصادفی ساده از میان 8 محلۀ شهر بابل گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که در میان افراد با سرمایه های فرهنگی گوناگون، شکاف دیجیتالی وجود دارد. نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که به ترتیب، بعد عینیت یافتۀ سرمایۀ فرهنگی (47/0=β)، بعد تجسدیافتۀ سرمایۀ فرهنگی (41/0=β)، و بعد نهادی سرمایۀ فرهنگی (20/0=β) بیشترین تأثیر را بر شکاف دیجیتالی میان افراد داشته اند. افزون براین، یافته های پژوهش نشان داد که متغیر مستقل پژوهش، یعنی سرمایۀ فرهنگی، به میزان 26/0 از واریانس متغیر وابستۀ شکاف دیجیتالی را تبیین می کند.
ارائه الگوی سواد رسانه ای برای دختران نوجوان کاربر اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
147 - 167
حوزههای تخصصی:
نوآوری ها و دگرگونی های فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، جهان را تغییر داده است؛ در چنین شرایطی رسانه ها، دنیای جدید را کنترل می کنند و بسیاری از مناسبات انسان، به وسیله فناوری های رسانه ای نوین هدایت می شود. افزون براین، استفاده از شبکه های اجتماعی، به سرعت درحال رشد است و به حوزه های گوناگون زندگی بشر کشیده شده است. در میان انواع کاربران اینستاگرام، کودکان و نوجوانان، بیشتر از همه از رسانه ها تأثیر می پذیرند؛ بنابراین، توجه به مسئلۀ سواد رسانه ای اهمیت می یابد و این نقطۀ تمرکز پژوهش حاضر است. سواد رسانه ای، نیازمند آموزش است و به همین سبب، توجه به ارائه یک الگوی رسانه ای منسجم و هدفمند در فضای رسانه ای احاطه شده با انواع سلبریتی ها و انواع محتواهای گنجانده شده در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام ، اهمیت دارد. پژوهشگران در این پژوهش اکتشافی تلاش کرده اند، به کمک نظر خبرگان، یک الگوی سواد رسانه ای برای دختران نوجوان کاربر اینستاگرام عرضه کنند. در این پژوهش از روش دلفی استفاده شده و جامعۀ موردمطالعه از خبرگان و استادان حوزۀ ارتباطات و سواد رسانه ای انتخاب شده اند؛ به این ترتیب که پس از انتخاب هشت نفر و گرفتن موافقت آن ها برای عضویت در کارگروه دلفی، مراحل بعدی دلفی نیز برپایۀ همکاری این متخصصان پیش برده شده است. سرانجام، الگوی مطلوب سواد رسانه ای در قالب پنج محور شناختی، فناورانه، آموزشی، پژوهشی، و سیاست گذاری، سازماندهی شد.
امکان سنجی بهره گیری از نقش مایه های سفالینه های شوش باستان در طراحی بازی های رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم پاییز ۱۴۰۰شماره ۲۷
151-174
حوزههای تخصصی:
بازی های رایانه ای در جهان معاصر به ابزارهایی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای شکل دادن به اندیشه نسل جوان بدل شده اند. نمونه هایی از این بازی ها به موزه ها راه یافته اند؛ مبحث زیبایی شناسی بازی در محافل علمی پا گرفته است؛ و کشورهای گوناگون در تلاشند تا سهمی از بازار رو به رشد بازی سازی را از آن خود کنند، همچنین طراحی بازی های برگرفته از اسطوره یا تاریخ ملی طی دهه های گذشته یکی از بنیادهای سیاست گذاری فرهنگی در کشورهای توسعه یافته بوده است، زیرا بازی های رایانه ای از سویی به سبب رواج گسترده و تاثیرگذاری عمیق به رسانه ای مهم در جهان معاصر بدل شده اند و از سوی دیگر توانسته اند به گسترش فزاینده بحران هویت در نسل جوان دامن بزنند. این پژوهش یک موردکاوی با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای است که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی و موزه ای داده اندوزی شده اند. هدف اصلی این نوشتار پیشنهاد روشی برای بهره گیری از نقش مایه های ملی ایران در طراحی بازی های رایانه ای است. با بهره گیری از نظریه گشتالت بیانگرای آرنهایم، دسته بندی گونه های غوطه وری توسط ارمی و مایرا، و نیز کارکردشناسی سبک های گرافیکی و ابزارهای دیداری مورد استفاده در طراحی بازی توسط وو، این مقاله تلاش دارد راهبردی برای استفاده از نقش مایه های رایج در هنر باستانی ایران در طراحی بازی ارایه کند. بررسی آثار برگزیده که از سفالینه های هزاره چهارم پ.م شوش در موزه لوور برگرفته شده اند، نشان می دهد این نقش مایه ها در شیوه انتزاع سبک وار می توانند نیازهای گوناگون طراح همچون شخصیت پردازی، بافت سازی و نشانه پردازی را تامین سازند و خمیرمایه طراحی بازی های هویت مدار برپایه هنر ملی ایران باشند.